معرفی 15 نقش سینمایی که لایق اسکار بهترین بازیگر مرد بودند
آکادمی بهترین را معرفی میکند. با این حال همیشه همه چیز خوب پیش نمیرود. بهترین اجرای سال ممکن است به دلایل مختلف جایزه دریافت نکند.
یکی از این دلایل تبعیض نژادی است. تنها در سالهای اخیر نژادپرستی اسکار به نفع سفیدپوستها کنار گذاشته شده، اما این موضوع همیشه در هالیوود مشکل ساز بوده است. در هالیوود بازیگران رنگین پوست همیشه در زمان اجرا و نامزد شدن به نفع بازیگران سفیدپوست کنار گذاشته شدهاند. بنابراین شعار این است که تا زمانی که هالیوود تبعیض نژادی را ادامه میدهد، باید تلاشها را ادامه داد.
دلیل این تبعیضها کمتر بحث برانگیز بوده است. طی سالها شاهد اجراهای دیدنی بودهایم، و بسیاری از آنها موردتوجه قرار گرفتهاند. برخی از بازیگران این لیست به خاطر نقشهای برتر و دیدنی خود اسکار نگرفتهاند، و آن را به بازیگر دیگری واگذار کردهاند، هرچند که در پروژههای کمتر موفق اسکار گرفتهاند، و شاید آن را از بازیگر لایق دیگری ربوده باشند. بنابراین این چرخه ملعون به پایان نمیرسد.
به هر دلیل، بیایید به برترین اجراهای لایق جایزه اسکار نگاهی بیندازیم. در اینجا 15 نقش سینمایی لایق اسکار بهترین بازیگر مرد را به شما معرفی میکنیم. با پروشات همراه باشید.
15. اورسن ولز – چارلز فاستر کین (همشهری کین – Citizen Kane – 1941)
یکی از بهترین فیلمهای تاریخ که به دلایل مختلف شناخته میشود. اولاً اینکه اورسن ولز این فیلم را کارگردانی و تهیه کرد، نوشت، و در آن بازی کرد. علاوه بر این، به دلیل اکران موفق، ولز که در آن زمان فیلمساز بود، تمام وظایف از فیلمنامه نویسی تا اجرا را برعهده گرفت. آنچه که شاید امروز یک شکست محسوب شود، به نفع ولز بود، زیرا از لحاظ مالی سود چندانی به دست نیاورد.
ولز با موفقیت نقش چارلز فستر کین، یک ناشر ثروتمند روزنامه را ایفا کرد که به تازگی از دنیا رفته بود. به دلیل جایگاه بالای او، یک روزنامه نگار جوان فرستاده شده تا درباره زندگی او چیزهایی بداند، و معنای آخرین کلمه گفته شده توسط او یعنی گل سرخ را میفهمد. گزارشگر به حقیقت زشت زندگی کین پی میبرد، اما هرگز معما را حل نمیکند، با این حال تماشاگر متوجه میشود که گل سرخ گنج دوران کودکی کین است.
“همشهری کین” در نه قسمت اسکار نامزد شد، اما تنها جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد. زیرا در زمان رأی گیری مشکلاتی ایجاد شد، و برخی درباره ولز چیزهایی شنیده بودند. گرچه او هرگز اسکار بازیگری را دریافت نکرد، اما در سال 1970 اسکار افتخاری را به دست آورد.
همچنین بخوانید: اگر دانشجوی دوره سینما هستید نباید آثار این کارگردان ها را از دست بدهید
14. هامفری بوگارت – ریک بلین (کازابلانکا – Casablanca – 1942)
اثر کلاسیک دیگری که ماندگار شد، و داستان عاشقانه اوایل جنگ جهانی دوم است. ریک بلین، یک آمریکایی بی طرف است که دوباره در کنار عشق سابقش ایلزا لاند که اکنون ازدواج کرده قرار میگیرد، و شعلههای عشقشان شعله ور میشود. ریک سرانجام امنیت ایلزا را به خواسته خود ترجیح میدهد، و به او و همسرش کمک میکند تا از شر ژنرال آلمانی که به دنبال آنهاست فرار کنند.
هامفری بوگارت تا به اینجا در حرفه خود موفق بود، و این نقش او را به اوج رساند. بوگارت به زودی به یک نام آشنا تبدیل شد، و گرچه به اجرایش ادامه داد، اما همیشه با شخصیت “کازابلانکا” شناخته میشد.
بوگارت سرانجام به خاطر حضور در فیلم “ملکه آفریقایی” (The African Queen) در مقابل “کاترین هیپورن” جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. با این حال این نقش برترین نقش او محسوب میشود. او سپس در چند فیلم دیگر نیز حضور یافت، تا اینکه بیمار شد، و در سال 1957 به دلیل سرطان از دنیا رفت.
13. کری گرانت – ارنی مات (هیچ جز قلب تنها – None But The Lonely Heart – 1944)
یکی از ویژگیهای خاص “کری گرانت” لهجه او بود. او که اهل بریستول انگلستان بود، نمایشهای خود را در سراسر بریتانیا و آمریکا آغاز کرد، و به همین دلیل سرانجام لهجه ترکیبی به دست آورد. گرانت در فیلم “هیچ جز قلب تنها” به ریشههای خود برمی گردد، و برای اجرای نقش “ارنی مات”، ولگردی که در دوران جنگ نمیتواند هیچ چیز از خودش داشته باشد، لهجه کاکنی را اجرا میکند.
گرچه فیلم نامزد چهار اسکار شد (از جمله خود گرانت برای نقش بهترین بازیگر مرد)، تنها “آتل باریمور” جایزه بهترین بازیگر زن مکمل را دریافت کرد. این موضوع میتواند به بحثهای پیرامون فیلم مربوط باشد، که آن را پروپاگندای کمونیست مینامیدند. فیلم در گیشه شکست خورد.
گرانت به یکی از شناخته شده ترین نامهای تاریخ قدیم هالیوود تبدیل شد، اما با وجود دو نامزدی در اسکار، هرگز این جایزه را به دست نیاورد. با این حال، پس از بازنشستگی جایزه یک عمر فعالیت هنری در سال 1970 به او تعلق گرفت. عجیب است که گرانت با وجود اجرای موفقش هرگز این جایزه را دریافت نکرد.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های کری گرانت که دوستداران سینمای کلاسیک نباید از دست بدهند
12. جیمز دین – کال تراسک (شرق بهشت – East Of Eden – 1955)
داستان جدیدی از هابیل و قابیل از کتاب مقدس و با اقتباس از کتابی به همین نام نوشته “جان اشتاین بک” که در سال 1955 ساخته شد. کال و آرون تراسک دو برادر هستند که به دنبال توجه پدرشان آدم و عشق زن محبوبشان آبرا هستند.
“جیمز دین” نقش کال، برادر بدجنستر را ایفا میکند که به برادرش حسودی میکنند. دین مانند نقشهای فیلمهای دیگرش، نقش پسر بد را ایفا کرد که به سرعت معروف شد. البته، این موضوع دیری نپایید، زیرا پیش از مرگش در یک تصادف اتومبیل، تنها در سه فیلم مهم دیگر حضور یافت.
“شرق بهشت” تنها یکی از نقشهای موفق دین بود. او نامزد بهترین بازیگر نقش اصلی اسکار شد، اما آن را به “ارنست بورگناین” فیلم “مارتی” (Marty) واگذار کرد. یک سال بعد مجدداً برای آخرین نقشش در فیلم “غول پیکر” (Giant) نامزد شد، اما آن را به “یول برینر” برای فیلم “من و پادشاه” (The King and I) باخت، و آخرین شانس برای دریافت این جایزه را از دست داد. “جیمز دین” با وجود عمر کوتاه بازیگری، علاقه نسلهای بعدی را به خود جلب کرد.
11. جک نیکلسون – جی.جی “جیک”گیتس (محله چینیها – Chinatown – 1974)
یکی از بهترین تریلرهای جنایی تاریخ سینما، که کارآگاه خصوصی، جی.جی گیتس، را در حال تحقیق درباره فساد منبع آب لس آنجلس نشان میدهد. زنی تظاهر میکرد شخصیت دیگری است، و گیتس رفته رفته در فریب و نیرنگ فرو رفت.
“جک نیکلسون” نقش گیتس را ایفا کرد، و نامزد اسکار شد. در آن زمان نیکلسون یک ستاره بزرگ بود. این چهارمین نامزدی او در اسکار، و سومین نامزدی در قسمت بهترین بازیگر بود. نیکلسون نقش یک ضدقهرمان را ایفا کرد، و این نقش برای او نوشته شد. فیلم توسط دوستش “رومن پولانسکی” کارگردانی شد، و فیلم به یکی از نمونههای برتر ژانر نوآر تبدیل شد.
همانطور که گفته شد، نیکلسون پیش از این نقش هم نامزد شده بود، اما هنوز جایزه را دریافت نکرده بود. سال بعد هم برای نقش “رندل مک مورفی” در فیلم “دیوانه از قفس پرید” (One Flew Over the Cuckoo’s Nest) جایزه را دریافت کرد. نیکلسون دو بار دیگر جایزه اسکار را دریافت کرد، و به طور کلی 12 بار نامزد اسکار شد. این بازیگر از سال 2000 در هیچ فیلمی حضور نیافت، اما در بازسازی “تونی اردمان” (Toni Erdmann) در کنار “کریستن ویگ” حضور یافت.
همچنین بخوانید: معرفی 10 فیلم جذاب و دیدنی جک نیکلسون بر اساس IMDb
10. دنی گلاور – آلبرت «میستر» جانسون (رنگ ارغوانی – The Color Purple – 1985)
فیلمی به کارگردانی “استیون اسپیلبرگ” با اقتباس از رمان برنده جایزه پولیتزر از “آلیس واکر” که بعدها بازهم از آن اقتباس شد. فیلم داستان یک زن سیاهپوست به نام سلی هریس است که در جنوب بزرگ شد، و با خشونت، تجاوز جنسی، فقر و مشکلات دیگر و مهمتر از هرچیز نژادپرستی در قرن بیستم، روبرو شد.
گرچه “ووپی گلدبرگ” در نقش سلی چسمگیر است، همبازی مذکرش که آن را میستر مینامد، هم شایسته توجه است. آلبرت جانسون همسر سلی است که مجبور به ازدواج با او شد، و با سلی رفتار وحشتناکی میکند. اجرای “دنی گلاور” در نقش آلبرت، جذاب و دیدنی است، و گرچه این شخصیت در پایان کنار رفت، اما رفته رفته به شخصیت به یادماندنی این فیلم تبدیل شد.
این فیلم نامزد 11 جایزه اسکار شد، اما هیچ جایزهای را به خانه نبرد، و “سیدنی پولاک” بسیاری از جایزهها را برای فیلم “خارج از آفریقا” (Out of Africa) به خانه برد. گلاور برای این نقش نامزد نشد، و تا به امروز این اتفاق رخ نداد. او به بازیگری ادامه داد، و از آنجاییکه این روزها یک فعال سیاسی است، به نظر نمیرسد به اسکار اهمیت بدهد.
9. مورگان فریمن – آلیس “رد” ردینگ (رستگاری در شاوشنک – The Shawshank Redemption – 1994)
اندی دوفرنس بانکداری است که به جرم قتل همسرش به زندان محکوم میشود. در آنجا با گروهی از زندانیان به رهبری رد آشنا شده، و “رستگاری در شاوشنک” داستان دوستی و همراهی 20 ساله آنها در زندان، و فرار نهاییشان از زندان که حقیقتاً بی گناه بوده، را به تصویر میکشد. یک درام دیدنی که امتیاز 91% روتن تومیتوز را به دست آورد.
رد با بازی “مورگان فریمن” مردی است که میتواند همه کارها را انجام دهد. او به سرعت مجذوب شخصیت آرام و باهوش دوفرنس شده، و آن دو به دوستان نزدیک هم تبدیل میشوند. مدتی پس از فرار دوفرنس، رد آزاد شده، و پس از مدتی به دنبال دوستش در مکزیک میرود. شخصیت رد ابتدا به عنوان یک شخصیت ایرلندی نوشته شد، اما “فرانک دارابونت” کارگردان فیلم از اجرای فریمن خوشش آمد، و گفت که نمیتواند بازیگر دیگری را در این نقش تصور کند.
فریمن نامزد بهترین بازیگر مرد فیلم شد، اما آن را به “تام هنکس” برای فیلم “فارست کامپ” (Forrest Gump) باخت. “رستگاری در شاوشنک” نامزد هفت اسکار شد، اما هیچ کدام را برنده نشد. خوشبختانه فریمن بهتر عمل کرد، و حدود چهل سال پس از حضور در سینما به خاطر نقش مکمل در “عزیز میلیون دلاری” (Million Dollar Baby) برنده اسکار شد.
همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلم های مورگان فریمن، ستاره دوست داشتنی سینما
8. ادوارد نورتون – درک وینیارد (تاریخ مجهول آمریکا – American History X – 1998)
اگر از گذشته درس نگیرید خودش را تکرار میکند. این پیام در فیلم “تاریخ مجهول آمریکا” تاکید میشود. فیلم درباره یک مرد نژادپرست سفیدپوست است که این موضوع بر زندگی، دوران اسارتش در زندان و خانوادهاش تأثیر میگذارد.
“ادوارد نورتون” نقش یک مرد مشکل دار به نام “درک وینیارد” را ایفا میکند که پدرش توسط موادفروشان سیاهپوست کشیده شده، و او به نئونازیها ملحق میشود. درک به دلیل کشتار ناشی از باورهای نژادپرستانهاش به زندان رفته، اما متوجه اشتباهش میشود. متاسفانه، ایدههای او بر برادر جوانترش دنی تأثیر گذاشته، و نمیتواند او را نجات دهد.
در این زمان شهرت نورتون در حال افزایش بود، و قبلاً برای فیلم “غریزه اصلی” (Primal Fear) هم نامزد جایزه شد؛ اما نقش قدرتمند درک بازهم او را نامزد اسکار کرد، که آن را به “روبرتو بنینی” برای فیلم “زندگی زیباست” (Life Is Beautiful) واگذار کرد. گرچه نورتون هنوز برنده اسکار نشده، مسلماً با انتخابها و اجراهای خوبش به زودی این جایزه را به دست میآورد.
7. بیل مری – باب هریس (گمشده در ترجمه – Lost In Translation – 2003)
کاپولا دوست داشت “بیل مری” نقش باب را ایفا کند، و برای جذب او به این نقش تلاش کرد. زیرا از حضور آرام او لذت میبرد، مری هم با درک خوب از این نقش آن را به تصویر کشید.
“گمشده در ترجمه” از فیلمهای دیگر این بازیگر کمی متفاوت بود، اما اولین و تنها نامزدی او در اسکار را برایش به ارمغان آورد. به طور کلی به جز همکاری او در فیلمهای “وس اندرسن”، فیلم و سریالهای “بیل مری” کمدی هستند، و توجه اکادمی را جلب نمیکنند.
همچنین بخوانید: 15 فیلم برتر اسکارلت جوهانسون که باید تماشا کنید
6. لئوناردو دیکاپریو – هوارد هیوز (هوانورد – The Aviator – 2004)
“هوارد هیوز” تهیه کننده، خلبان و تاجر، موضوع اصلی فیلم زندگی نامهای “هوانورد” به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی” است. فیلم به زندگی هیوز پرداخته، و به اختلال وسواس فکری-عملی میپردازد، اینکه چگونه بر حرفه و روابط شخصی او و سرانجام زندگیاش تأثیر گذاشت.
“لئوناردو دیکاپریو” در آن زمان چهره ناشناختهای نبود. در حقیقت از دوران نوجوانی بازی کرده بود، و به خاطر فیلم “چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار میدهد؟” (What’s Eating Gilbert Grape?) نامزد اسکار هم شده بود. دیکاپریو سپس در فیلمهای “تایتانیک” (Titanic)، “رومئو و ژولیت” (Romeo + Juliet) و “آگه میتونی منو بگیر” (Catch Me If You Can)، حضور یافت، اما اجرای او در نقش هوارد هیوز او را به یک بازیگر دراماتیک تبدیل کرد، و با وجود نامزد شدن آن را به “جیمی فاکس” در فیلم “ری” (Ray) واگذار کرد.
نامزد شدن “لئوناردو دیکاپریو” در اسکار به یادماندنی شد، و طرفداران سینما سالهای سال او را به خاطر این نقش به یادسپردند. تا اینکه سرانجام دیکاپریو برای حضور در فیلم “بازگشته” (The Revenant) جایزه اسکار را به دست آورد.
5. میکی رورک – رندی “رم” رابینسون (کشتی گیر – The Wrestler – 2008)
زمانی که عنوان فیلم شخصیت اصلی را نشان میدهد، واضح است که فیلم درباره شخصیتهاست. “کشتی گیر” یک فیلم شخصیت محور است، که شخصیت اصلی آن رندی پس از پایان حرفه کشتی میخواهد به زندگی خود برسد.
رندی در پیشخوان فروشگاه کار میکرد، اما فقط در رینگ کشتی و در کنار هم رزمانش حس واقعی دارد. او با زنی به نام کسیدی آشنا شده، که او را به شناختن دخترش ترغیب کرده، و او میخواهد تمام تمرکزش را به روابطش اختصاص داده، و خشم خود را کنترل کند. در پایان رندی، نصیحت دکترش و کسیدی را فراموش کرده، و میخواهد یک بار دیگر مبارزه کند.
“میکی رورک” که خودش زمانی کشتی گیر بود، انتخاب خوبی برای این نقش به شمار میرفت، و کارگردان فیلم “دارن آرنوفسکی” با همکاری او سعی کرد فیلمنامه و شخصیت را تا جای ممکن واقعی جلوه دهد. رورک نامزد بهترین بازیگر مرد اسکار شد، اما برای فیلم “میلک” (Milk) آن را به “شان پن” واگذار کرد. گرچه او به حرفه بازیگری ادامه داده، نقش رندی میتوانست تنها فرصت او برای دریافت اسکار باشد.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های ورزشی که در سال 2018 اکران شدند
4. سم راکول – سم بل (ماه – Moon – 2009)
“ماه” مانند بسیاری از فیلمهای قبل و بعد خود در این ژانر، مردی به نام سم بل را نشان میدهد که به عنوان تنها عضو یک سفینه در یک ایستگاه فضایی زندگی میکند. او به مدت سه سال جمع آوری و توزیع منبع هلیم 3 را انجام میدهد که میتواند زمین را از تهدید بعدی نجات دهد، اما همه چیز طبق معمول پیش نمیرود، و سم باید با فرد دیگری مقابله کند: خودش.
یکی از سختترین کارها این است که یک بازیگر خودش به تنهایی بار فیلم را به دوش بکشد. در حقیقت، اوج حرفه یک بازیگر این است که کل فیلم را به دوش او بسپارند. راکول بارها ثابت کرد یک بازیگر بااستعداد است، اما “ماه” تفاوت او را نشان داد.
این فیلم با تحسینهای بسیاری مواجه شد، اما آکادمی آن را نادیده گرفت. تمایل راکول به چنین نقشهایی لزوم نامزد شدن او را ثابت میکند، اما هنوز فرصتهای زیادی پیش روی اوست. او در فیلمهای دیگری هم حضور یافت، از جمله حضور کمیو در “لال” (Mute)، که سیکوئل “ماه” محسوب میشود.
3. مایکل فاسبندر (شرم – Shame – 2011)
برندون کار خسته کنندهای دارد که آدمها و حوادث معمولی آن را احاطه کردهاند. وجه تمایز او اعتیاد او به رابطه جنسی است که بر لایههای مختلف زندگیاش تأثیر میگذارد. این فیلم از “استیو مک کوئین” زمانی را نشان میدهد که خواهر برندون یعنی سیسی نزد او آمده، و فیلم درحالی که شرایط گذشته آنها را نشان داده، مشکلات پیش روی برندون را نیز نشان میدهد.
وضعیت پیچیده شخصیت برندون با همکلاسیاش دیوید و خواهرش سیسی همراه میشود. اضطراب و مشکلات پیش روی برندون افزایش یافته و ارگاسم تنها راه نجات اوست. با وجود مشمئزکننده بودن وضعیت فاسبندر، اجرای زیبای او این اعتیاد را قابل درک میکند.
اجرای فاسبندر توجه منتقدین و فستیوالهای خصوصی را جلب کرد، و گرچه نامزد گلدن گلوب شد، اما توجه اسکار را جلب نکرد. این بازیگر ایرلندی بارها استعدادش را ثابت کرده، و اخیراً با حضور در فیلم “استیو جابز” (Steve Jobs) برای دومین بار نامزد اسکار شد. او که در دهه سی قرار دارد، بدون شک در آینده جایزه اسکار را به دست میآورد.
2. چیویتل اجیوفور – سالومون نورثاپ (12 سال بردگی – 12 Years A Slave – 2013)
“استیو مک کوئین” کارگردان پس از “شرم” پروژه متفاوتی را انتخاب کرد: کارگردانی و تهیه نسخه اقتباسی از خاطرات سالومون نورثاپ، زندگیاش به عنوان یک مرد سیاهپوست آزاد که در اواسط سالهای 1800 ربوده و به عنوان برده در جنوب فروخته شد. این فیلم حتی پیش از اکران در سال 2013 هم سروصدا کرد.
“چیویتل اجیوفور” در نقش نورثاپ ظاهر شد، یک موزیسین بااستعداد که با خانوادهاش در نیویورک زندگی میکرد. دو مرد پیشنهاد سفر به واشنگتن و تور هنری را به او میدهند، اما در حقیقت او را ربوده و به بردگی میفروشند. فیلم داستان 12 سال بعد او را نشان میدهد، و مردم، بردهها و صاحب او را به تصویر میکشد.
اجیوفور در زمان اجرای این نقش یک ستاره رو به رشد بود که در فیلم و تلویزیون و صحنه از او تقدیر شده بود. نقش او در این فیلم باعث شد برای اولین بار (تا به امروز) نامزد اسکار شود، و آن را به “متیو مک کانهی” برای فیلم “خریداران کلوپ دالاس” (Dallas Buyers Club) واگذار کرد. با این حال این بازیگر هنوز با پروژههای دیگری روبروست، و بازیگر مطرح هالیوود محسوب میشود.
همچنین بخوانید: 20 فیلم برتر تاریخ درباره بردگی
1. جیک جیلنهال – لوئیس “لو” بلوم (شبگرد – Nightcrawler – 2014)
“شبگرد” داستان جذاب و خیره کننده مردی به نام لو است که به عنوان یک روزنامه نگار ویدیویی فریلنس کارش را آغاز میکند، و برایش خلق یک داستان کامل از هیچ چیز دریغ نمیکند. او با یک تهیه کننده خبری وارد رابطه شده، و برای جذابتر نمودن اخبار به صحنههای جرم وارد میشود. فیلم مطالعه شخصیت بوده، و تأثیر نیاز و علاقه مندی جامعه به جرم و خشونت در تأثیر داستان را نشان میدهد.
جیلنهال نقش لو را به زیبایی هرچه تمامتر ایفا میکند. یک نقش دشوار که پیچیدگی و تفاوت او از آغاز حس میشود. با این حال اراده لو فیلم را پیش برده، و در پایان جنبه دیگری از این شخصیت را میبینیم.
جیلنهال به عنوان بازیگری که چند سال از فعالیت او میگذرد جوایز مختلف سینمایی و تلویزیونی را دریافت کرده است. او به خاطر فیلم “کوهستان بروکبک” (Brokeback Mountain) نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد، اما به خاطر “َشبگرد” نامزد نشد. با این حال با وجود اجرای زیبای جیلنهال و فیلمهایش، فرصت زیادی پیش روی اوست. حضور او به عنوان بازمانده ماراتون بوستون هم توجه اسکار را جلب کرد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها