رده بندی برندگان بهترین بازیگر نقش اول مرد جایزه اسکار از سال 2000 تا 2019

مراسم اسکار همیشه از بین پنج بازیگر مرد یکی را با این جایزه راهی می‌کند. در دو دهه گذشته، بازیگران متنوعی، از ستاره‌های کمدی فرانسه گرفته تا ستاره‌های سینمای آمریکا، و تازه کارانی که در انتظار حرفه درخشانی هستند، این جایزه را دریافت کرده‌اند. برخی از این اجراها برای همیشه به یادماندنی شده‌اند. بقیه…خب، هیچکس کامل نیست، مخصوصاً داوران اسکار، که اغلب دلیل انتخابشان را درک نمی‌کنیم.

بنابراین به افتخار نودودومین مراسم جوایز اسکار، تصمیم گرفتیم به بهترین بازیگران قرن 21 نگاهی بیندازیم، و آنها را به ترتیب برتری معرفی کنیم. نکاتی که در این بین فهمیدیم عبارتند از: 1) اجرای نقش یک شخصیت حقیقی شانس دریافت اسکار را افزایش می‌دهد (برندگان موارد 10 تا 16 در این طبقه بندی قرار می‌گیرد؛ 2) اگر “شان پن” یا “دنیل دی-لوئیس” باشید شانس دریافت جایزه اسکار افزایش می‌یابد (هردوی آنها در این قرن دو جایزه اسکار دریافت کرده‌اند). با پروشات همراه باشید.


19. ژان دوژاردن – آرتیست – The Artist

“ژان دوژاردن” در حال حاضر دو بار با “میشل آزاناویسوس” کارگردان همکاری کرده، و فیلم‌های جیمز باندی OSS 117: Cairo, Nest of Spies و OSS 117: Lost in Rio حضور یافته، بنابراین چرا نباید در فیلم دیگری از این ژانر حضور یابد؟ در فیلم “آرتیست” دوژاردن بار دیگر از جذابیت خود به عنوان یک سلاح استفاده کرد، و در نقش ستاره سال‌های 1920 فیلم‌های صامت حضور یافت که متوجه می‌شود با انقلاب فیلم‌های ناطق مشکل دارد. او در یک فیلم دیدنی یک اجرای زیبا ارائه می‌دهد. اجرای دوژاردن مانند خود فیلم لذتبخش است، اما اگر نقشش بلندتر بود فیلم را دیدنی‌تر می‌کرد.

همچنین بخوانید: بهترین بازیگران زن تاریخ سینمای جهان چه کسانی هستند؟


18. جف بریجز – دل دیوانه – Crazy Heart

جف بریجز” با حضور در فیلم “لبوفسکی بزرگ” (The Big Lebowski) در سال 1998 و با دیالوگ‌های شنیدنی خود که بین او و طرفداران فضای راحتی ایجاد کرد، به یکی از ستارگان برتر سینما بدل شد. بیش از یک دهه بعد، به خاطر بازی در فیلم “دل دیوانه” در نقش یک خواننده موسیقی کانتری که با یک روزنامه (مگی جیلنهال) وارد رابطه می‌شود، جایزه اسکار را به دست آورد. شخصیت بلیک بریجز می‌تواند بخشی از یک آهنگ کانتری باشد، و این بازیگر به زیبایی این شخصیت را ایفا می‌کند. یک اجرای زیبا، اگر نگوییم انقلابی، که باعث شد “جف بریجز” جز بازیگرانی باشد که به حق این جایزه را دریافت کند.


17. گری الدمن – تاریک‌ترین لحظات – Darkest Hour

اسکار “گری الدمن” به خاطر حضور در نقش وینستون چرچیل تاییدی بر قدرت یکی از بهترین بازیگران بود که توانست در حرفه و زندگی شخصی خود تغییری ایجاد کند. اجرای او در این فیلم در عین دقت و باورپذیری، برترین اجرای او تا به امروز نیست، زیرا این گریم بود که او را موردتوجه قرار داد تا قدرت فنی. اما پس از دوران اجرای شخصیت‌های بد و منفی، خود را به یک قهرمان و رهبر تبدیل کرد که در مقابل هیتلر ایستاد. یک اجرای دیدنی و پرافتخار.


16. رامی ملک – بوهمین راپسودی – Bohemian Rhapsody

رامی ملک” برای سال‌ها در فیلم‌هایی مانند “استاد” (The Master) و “بخش کوتاه‌مدت شمارهٔ ۱۲” (Short Term 12) یک بازیگر تحسین شده، اما در سایه بود. سپس برای حضور در سریال “آقای ربات” (Mr. Robot) جایزه‌امی دریافت کرد، و نقش فردی مرکوری، همراه کاریزماتیک و جذاب ملکه، به او پیشنهاد شد. “بوهمین راپسودی” به دلیل قاعده مندی (مثل فیلم Walk Hard اما از نوع جدی‌ترش) تا روراست نبودن درباره جنسیت مرکوری موردانتقاد قرار گرفت. اجرای ملک را نوعی تقلید می‌دانستند که با اجرای مصنوعی سعی کرده این خواننده را به تصویر بکشد. این نقدها شایسته ملک نیست، زیرا او با نمایش شیرینی و جذابیت مرکوری و هیجان او توانست خود را به یک ستاره راک تبدیل کند. شاید فیلم نقد شد، اما خوشبختانه این بازیگر جایزه دریافت کرد.

همچنین بخوانید: بهترین بازیگران مرد تاریخ سینمای جهان چه کسانی هستند؟


15. جیمی فاکس – ری – Ray

تغییر فیزیکی “جیمی فاکس” به ری چارلز واقعاً دیدنی است. او نه تنها رفتار او را کاملاً بازی می‌کند، بلکه می‌تواند انرژی او را در خودش اجرا نماید، و موسیقی و دردی را که تا زمان مرگش در سال 2004 تحمل کرد، به نمایش گذاشت. پس چرا در اینجای لیست قرار گرفت؟ زیرا ری خودش هم یک شخصیت متوسط بود، و در دوره او برترین چهره‌های موسیقی به جهان معرفی شدند. (از آن زمان فیلم‌های زندگی نامه‌ای موفقی داشته‌ایم، مانند: من آنجا نیستم ” I’m Not There”، Jimi: All Is by My Side و عشق و بخشش “Love & Mercy “). فاکس برای این فیلم تمام تلاش خود را کرد، اما داستان اغلب در زمره داستان‌های زندگی‌های پراز تراژدی با پیروزی نهایی قرار می‌گیرد.


14. شان پن – رودخانه میستیک – Mystic River

اولین اسکار از دو اسکار “شان پن” در این قرن با تریلر بوستونی ساخت “کلینت ایستوود” آغاز شد. اجرای او در نقش جیمی عجول که دختر نوجوانش کشته شده، ملودراماتیک و عاطفی است. (صحنه‌ای که جیمی از مرگ فرزندش باخبر می‌شود انقدر تاثیرگذار است که احتمالاً باعث دریافت این جایزه شد). پن با اجرایی سراسر خشم و غم یک چهره تراژیک و خوفناک را به نمایش گذاشت، اما این اجرا تنها بخشی از حقیقتی است که “رودخانه ریور” به نمایش می‌گذارد.


13. دنزل واشینگتن – روز تعلیم – Training Day

به تصورمان نمی‌توانیم به آلونزو هریس، کارآگاه مواد مخدر که هیچ حد و مرزی برای خود قائل نیست، اعتماد کنیم، اما اجرای “دنزل واشینگتن” او را به شخصیتی تبدیل می‌کند، که مانند پلیس تاثیرگذار “ایثن هاک”، هرچقدر بیشتر او را بشناسیم برایمان آشناتر می‌شود. با این حال این موضوع صددرصد نیست زیرا واشینگتن با اجرای کاریزماتیک خود شخصیتی ترسناک و گاها غیرقابل پیشبینی را معرفی می‌کند: می دانیم نمی‌توانیم به او اعتماد کنیم، اما نمی‌دانیم این فساد تا به کجا ادامه دارد. “روز تعلیم” می‌توانست به یک داستان پلیسی مسخره تبدیل شود، اما اجرای قدرتمند واشینگتن مخاطب را تا پایان با این اثر همراه می‌کند. واشینگتن در فیلم‌هایی نظیر “پرواز” (Flight)، “مالکولم ایکس” (Malcolm X) و “او بازی را برد” (He Got Game) اجراهای تاثیرگذاری ارائه داده بود. با این حال در این فیلم یک ستاره سینمایی واقعی است.

همچنین بخوانید: بهترین فیلم های دنزل واشینگتن که باید ببینید


12. ادی ردمین – نظریه همه چیز – The Theory of Everything

در این درام درباره رابطه عاشقانه میان استیون هاوکینگ (که در آغاز سال‌های 20 به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک مبتلا شد) و همسرش جین (فلیسیتی جونز) ساخته شد. این نقش از آن نقش‌هایی بود که به آسانی فراموش می‌شد، اما این بازیگر این شخصیت را خلق کرد، نه اینکه فقط آن را تقلید کند. هاوکینگ او نابغه‌ای است که خود را کشف کرده، و نیمه گمشده‌اش را یافته، اما متوجه می‌شود به خاطر شرایطش باید همه چیز را پشت سر بگذارد. بنابراین فیلم به یک اثر خاص تبدیل شده، و “ادی ردمین” رفته رفته شخصیت پیچیده‌تری را به نمایش می‌گذارد. گرچه فیلم هنوز کلیشه‌هایی مانند استمرار و پیروزی روح انسان را به نمایش می‌گذارد، اما مهارت‌های این بازیگر این فیلم را دیدنی می‌کند.


11. شان پن – میلک – Milk

اگر حضور “شان پن” در “رودخانه میستیک” نشانه تبحر او باشد، حضوراو در نقش فعال حقوق دگرباش‌ها، هاروی میلک، جذابیت و اشتیاق او را نشان داد. پن که همیشه نقش مردان قوی را ایفا می‌کرد این بار نقش متفاوتی را برعهده گرفت، که البته اجرای آن هم آسان نبود. این فیلم شخصیتی را نشان می‌دهد که در مسیر خودشناسی قرار گرفته، و در این میان باید مردم را به پذیرش دگرباش‌ها سوق دهد. شاید پن هرگز تا به این اندازه دوست داشتنی و توانا ظهور نکرده باشد.


10. کالین فرث – سخنرانی پادشاه – The King’s Speech

حتی پادشاهی به جذابیت “کالین فرث” هم نقاط ضعف خود را دارد. در این درام تاریخی، فرث نقش پادشاه جرج ششم را ایفا می‌کند که در سال 1936 به پادشاهی رسید، و باید با لکنت زبان مقابله می‌کرد. فرث که همیشه در نقش شخصیت‌های فعال و پرانرژی حضور یافته، این بار باید نقش فردی را ایفا می‌کرد که وزن سلطنت روی دوشش سنگینی می‌کند. عدم اعتماد به نفس هرگز تا به این اندازه باورپذیر نبوده است.

همچنین بخوانید: معرفی بهترین اجراهای بازیگران در این دهه (2010-2019) که نباید از دست بدهید


9. فارست ویتاکر – آخرین پادشاه اسکاتلند – The Last King of Scotland

درست مانند موفقیت “دنزل واشینگتن” برای فیلم “روز تعلیم”، “فارست ویتاکر” نیز جایزه اسکار دریافت کرد، گرچه نقش اصلی فیلم را نداشت. (بازیگر اصلی فیلم “جیمز مک آووی” در نقش دکتر نیکلاس جون بود که نقشش در سایه نقش رئیس جمهور اوگاندایی عیدی امین قرار گرفت.) درست مانند نقش پلیس واشینگتن، این بازیگر هم توانست جلوه حقیقی از شرارت را نشان دهد، مردی که صمیمی است، اما اگر کسی آزارش دهد کامل بی رحم می‌شود. صمیمیت و گرمایی که در اغلب نقش‌های ویتاکر دیده می‌شود، در این نقش کاملاً از بین می‌رود. در “آخرین پادشاه اسکاتلند” ما فقط ضعف یک رهبر بزرگ را می‌بینیم که عطش او برای قدرت سیری ناپذیر است.


8. متیو مک کانهی – کلوپ خریداران دالاس – Dallas Buyers Club

ران وودروف شخصیت اصلی فیلم “کلوپ خریداران دالاس” از آن شخصیت‌هایی نیست که توجه اسکار را جلب کند، با این حال فیلم زیبایی بود که باعث شد “متیو مک کانهی” برنده اسکار شود، با اینکه تا به حال موردتوجه اسکار قرار نگرفته بود. این بازیگر در سال 2011 با فیلم “وکیل لینکلن” (The Lincoln Lawyer) با کمدی رمانتیک‌های سطح پایین خداحافظی کرد، و به کارهای تفکربرانگیزتر روی آورد. همانطور که در این فیلم نقش یک بیمار متبلا به ایدز تگزاسی را ایفا کرد که در مقابل آمریکا می‌ایستد. مک کانهی به خوبی توانست نقش مردی را ایفا کند که در آستانه مرگ است، و می‌تواند الهام بخش دیگران باشد.


7. لئوناردو دیکاپریو – بازگشته – The Revenant

درست است که خوردن جگر زنده و یخ زدن در سرما نمی‌تواند دریافت جایزه اسکار را تضمین کند. مسلماً چنین تعهدهایی به نقش باعث شناخته‌تر شدن بازیگر می‌شود. شرایط ضبط این فیلم وسترن از “الخاندرو گونسالس اینیاریتو” آنقدر افسانه‌ای است که باعث شد “لئوناردو دیکاپریو” اولین جایزه اسکار را دریافت کند، تضمین کننده پیروزی او بود، اما حالا که تمام سروصداها خوابیده یک بار دیگر فیلم را تماشا کنید، تا ببینید او به زیبایی این نقش را ایفا کرده است. بسیاری موفقیت دیکاپریو در این نقش و جایزه را یک پیروزی دانستند که لایق آن بود.

همچنین بخوانید: بهترین فیلم های لئوناردو دیکاپریو که حتما باید تماشا کنید، 20 اثر ممتاز


6. کیسی افلک – منچستر در کنار دریا – Manchester by the Sea

“کیسی افلک” در فیلم‌هایی مانند “هیچ‌کدامشان بی‌گناه نیستند” (Ain’t Them Bodies Saints)، “ترور جسی جیمز” (The Assassination of Jesse James) و “رفته عزیزم رفته” (Gone Baby Gone) حضور یافته است، با این حال در این فیلم نقش یک بوستونی طبقه کارگر به نام لی چندلر را ایفا می‌کند، که زندگی تلخش هرلحظه تلخ‌تر می‌شود. “کنت لونرگان” نویسنده و کارگردان در این فیلم به مطالعه فقدان، حسرت و درد پرداخت، و چندلر را در حالی نشان داد که باید با مرگ برادر کنار بیاید، و برادرزاده نوجوانش را بزرگ کند، آن هم در حالی که باید با گذشته‌ای که هرگز رهایش نکرده روبرو شود. یک فیلم عمیق و غم انگیز که باید شرایط تراژیک شخصیتش را نشان دهد، و بیچارگی او را به تصویر بکشد. بسیاری از جوایز اسکار به نقش‌هایی می‌رسد که پرسروصدا هستند، اما اجرای افلک خاموش و آرام است، و نقش فردی را ایفا می‌کند که دوست دارد ناپدید شود. اینکه چرا در مراسم اسکار امسال حضور ندارد خودش ماجرای دیگری است.


5. آدرین برودی – پیانیست – The Pianist

این بازیگر نیویورکی، “آدرین برودی” پیش از حضور در “پیانیست” به خاطر حضور در فیلمش مشهور بود که نقشش حذف شده بود، یعنی فیلم “خط باریک سرخ” (The Thin Red Line) از “ترنس مالیک”. با این حال پس از درام هولوکاستی از “رومن پولانسکی” به یک ستاره تبدیل شد، و به جوان‌ترین بازیگر مرد اسکار که در 29 سالگی این جایزه را دریافت کرد، تبدیل شد. حرفه او هرگز تا این اندازه درخشان نبود، و پس از کنار گذاشتن موانع در نقش یک یهودی لهستانی به نام ولادیسلاو اشپیلمان حضور یافت، یک نوازنده پیانو که سرزمینش توسط نازی‌ها اشغال شده است. چهره بهت زده و سکوت‌های برودی مانند اجرای “لئوناردو دی کاپریو” در “بازگشته” است، و همین موفقیت نقش او را زنده نگه داشت. غم چهره برودی تلخی فیلم را افزایش می‌دهد. شخصیت او باید در شرایط سخت اشغال زنده بماند.


4. راسل کرو – گلادیاتور – Gladiator

این فیلم حماسی غیرمذهبی از “ریدلی اسکات” با وجود هر بازیگر دیگری ناموفق می‌شد، اما “راسل کرو” که به خاطر حضور در فیلم‌های “محرمانه در لس آنجلس” (L.A. Confidential) و “نفوذی” (The Insider) درخشیده بود، در نقش یک ژنرال رومی که باید امپراتور جوان (واکین فینیکس) که خانواده‌اش را از بین برده بود، حضور یافت و درخشید. در قرن بیست و یک شاهد فیلم‌های حماسی و قهرمانانه یا فیلم‌های سنگین از نوع اثار حماسی قدیمی هالیوود نبوده‌ایم. کرو و گلادیاتور استثنا هستند، نمونه‌ای از یک بازیگر که توانست به یک فیلم حماسی روح واقعی ببخشد. شخصیت ماکسیموس او یک رهبر فاسد را شکست می‌دهد، و این بازیگر هم به یکی از برترین ستاره‌های نسل خویش بدل می‌شود.

همچنین بخوانید: معرفی بهترین فیلم های راسل کرو که باید ببینید


3. دنیل دی-لوئیس – لینکلن – Lincoln

اغلب شما می دانید که “دنیل دی-لوئیس” ابتدا درخواست “استیون اسپیلبرگ” برای اجرای شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا را رد کرد، و با نامه‌ای به این کارگردان از فیلمنامه تعریف کرد، اما اظهار کرد که فقط اگر انتخابی نداشته باشد این نقش را اجرا می‌کند. خوشبختانه این بازیگر که دو بار اسکار دریافت کرده بود، نظرش را عوض کرد. لوئیس هوش و ذکاوت لینکلن را نشان داد، اما اجرای او چیزی بیشتر را نشان می‌دهد: شرم، حماقت، جذابیت، مأنوس بودن، هوشمندی و وطن پرستی که با اصلاحات قانون اساسی به جنگ داخلی پایان داد. (دریافت اسکار برای این نقش باعث شد تنها مردی باشد که سه بار جایزه اسکار دریافت کرد.) بنباراین یک بازیگر غیرآمریکایی بهترین شخصیت آمریکایی را به تصویر کشید تا اراده، عزم، انسانیت و تمایل او به شوخی را نشان دهد. عدم پذیرش اولیه دی-لوئیس برای اجرای این نقش نشان می‌دهد که او برای این نقش ساخته شده بود، و البته این بهترین نقش او در این قرن هم نبود.


2. فیلیپ سیمور هافمن – کاپوتی – Capote

تراژدی مرگ “فیلیپ سیمور هافمن” در سال 2014 این اجرای طلایی را به یادماندنی‌تر می‌کند. او در این فیلم نقش ترومن کاپوتی، یک نویسنده خیره کننده و درونگرا را اجرا می‌کند که مشغول کار بر روی اثر شاهکار خودش است، و هافمن توانست به خوبی بلندپروازی و اراده پنهان شده در پس این شخصیت آرام را نشان دهد. در “کاپوتی” این شخصیت در سال 1959 به هالکامب کانزاس سفر می‌کند تا درباره قتل چهار نفر با مردم آن مکان مصاحبه کند. این بازیگر این نویسنده را به عنوان یک روزنامه نگار و خون آشام نشان می‌دهد، و با این حال هرگز عمق واقعی این شخصیت را به ما نشان نمی‌دهد، کسی که داستان خوب را به زندگی افراد ترجیح می‌دهد. اجرای موفق هافمن باعث می‌شود برای این هیولای عجیب متأسف باشیم: این آخرین ساعات زندگی این ستاره خاموش شده است.


1. دنیل دی-لوئیس – خون به پا خواهد شد – There Will Be Blood

“دنیل دی-لوئیس” برای اجرا در نقش دنیل پلینویو، مجرم طمع کاری که به یک هیولا می‌ماند، فایل‌های صوتی دوره دهه سی و نوارهای “جان هاستن” کارگردان و بازیگر را گوش داد. همین موضوع باعث شد یکی از بهترین نقش‌های ممکن را بازی کند. همه چیز پلینویو بیش از حد است، طمع، رقابت طلبی و عطشش که می‌خواهد تمام نفت ایالات متحده را از آن خود کند. این اجرا هم دیدنی است و هم شوکه کننده. اما آنقدر کامل و بی نقص است که باعث می‌شود تصور کنیم لوئیس و “پل توماس اندرسن” کارگردان می‌خواهند حقیقت تاریک، فاسد واقعی از سرمایه داری را نشان دهد. رأی دهندگان اسکار او را بهترین بازیگر نمی‌دانستند، اما اجرای او حقیقتاً بی نقص بود.


امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها (1)

بستن فرم

  1. emad908

    اسفند 17, 1398

    کاش سال ۲۰۲۰ هم اضافه میکردید.

    پاسخ