بهترین فیلمهای ترسناک جنگی که میتوانید تماشا کنید
جنگ و وحشت موضوعاتی هستند که به راحتی میتوان پیوند آنها را با هم تصور کرد، اما در دنیای فیلم به طرز شگفتانگیزی کمتر شاهد بهترین فیلمهای ترسناک جنگی هستیم. با وجود اینکه ادغام موضوعات جنگی با عناصر ترسناک در رمانها، کمیکها و رمانهای گرافیکی بسیار رایج است. اما این موضوع کمتر در دنیای فیلم رایج است و بیشتر این شکاف توسط تولیدات کمهزینه و مستقل پر میشود. ضمناً گاهی اوقات این ژانر با ژانر “گور” (gore) یا “اسپلتر “(splatter) ادغام میشود که اگر این کار به خوبی صورت نگیرد، از جدیت موضوع کاسته میشود. اما جدای از نمونههای کمتر الهام گرفته شده، این مجموعه ترکیبی از یک ژانر حاوی دستاوردهای قابل توجهی در ترکیببندی جنگ و وحشت است. در ضمن برخی از فیلمهای برجسته هالیوودی، این ژانر را در مقیاس بزرگتر با جنبههای ظریفتری از این دو مضمون زیبا کردهاند و آنها را با عناصر دیگری مانند فانتزی، اکشن و تعلیق ترکیب کردهاند. گاهی اوقات نمونههای برتر آنقدر خوب هستند که کند و کاو در دنیای فیلمهای ترسناک جنگی را لازم میکنند. سوای این، اینگونه فیلمها واقعاً فیلمهای وحشتناک جنگی را ارتقا میدهند؛ زیرا هم واقعبینانه هستند، هم خارقالعاده و هم ترسناک.
وقتی یک فیلم جنگی ترسناک خوب ساخته میشود، به تاریکترین زوایای ذهن بشر رسوخ میکند و ترس ما از دشمنان، با ترس نامحدود از تخیل خودمان ترکیب میشود. فیلمهای این لیست هر کدام به شکلی منحصر به فرد این مضامین کلاسیک سینمایی را با هم تلفیق کردهاند و چیزی جدید به آنها اضافه کردهاند. آنها تمام ترس و اضطراب تماشای یک فیلم ترسناک را به تماشاگران القاء میکنند؛ اما با تنش، خشونت و پارنویای مضاعف یک محیط جنگی. در این مقاله میخواهیم بهترین فیلمهای ترسناک جنگی را به شما معرفی کنیم. با پروشات همراه باشید.
10. “برجک دفاعی” (The Keep) (1983)
ساخت فیلمهای ترسناک در دهه 1980 بسیار رایج بوده است، اما برخی از فیلمهای این دوره، تلفیقی از عناصر جنگی و ترسناک بودهاند (به عنوان مثال فیلم “”غارتگر (Predator,)). اما فیلم “The Keep ” به خاطر موسیقی متن پویا و ترکیب متمایز مضامین جنگ جهانی دوم با اساطیر یهودی، جایگاهی متمایز دارد. در این فیلم نازیها یک نیروی مخرب باستانی را از قلعهای در رومانی ( به عبارتی (the Keep) رها میکنند. کشتار پس از این اتفاق تنها یک راهحل نسبتاً بعید دارد، همکاری بین یک محقق یهودی و سربازان نازی در حال فرار.
“برجک دفاعی” یکی از اولین فیلمهای بلند “مایکل مان” (Michael Mann) در قالب کارگردان است (پس از اولین فیلمش با نام “سارق” (Thief) در سال 1981). این فیلم براساس رمانی از “فرانسیس پل ویلسون” (Francis Paul Wilson) ساخته شده است. او به بررسی ایده خصومت به عنوان یک موضوع پیچیده که شامل همکاری اجباری دشمنان سنتی، علیه دشمنی مخربتر و بزرگتر که قادر به اعمال خشونت بیش از حد است، معروف است. داستان “برجک دفاعی” از یک طرح کهن اسطورهای یهودی به نام “گولم” (Golem) نشات میگیرد و شامل شخصیتی گلی است که برای انتقام از اشتباهات گذشته (معمولاً خطاهایی که علیه قوم یهود انجام شدهاند) برمیخیزد. اما تنها انتقام برای موجودیت یافتن “برجک دفاعی” کافی نیست، زیرا میل به قدرت و آزادی بیشتر، این روح را در برابر دانشمند و خانوادهاش قرار میدهد و زندگی روستائیان مجاور را نیز تهدید میکند. این تشابه بین قدرت کنترل نشده یک نیروی ماوراءالطبیعی و توان کنترل نشده نازیها، نمونهای از ساختار موضوعی فیلمهای جنگی ترسناک است. این فضا با تلفیق موسیقی مضمونی متن گروه “تنجرین دریم” (Tangerine Dream) همراه شده است و به همین دلیل فیلم با کیفیتی خلق شده است که از نظر سبک و کارگردانی میدرخشد. اگر چه فیلم “برجک دفاعی” یکی از محصولات بزرگ هالیوود نیست؛ اما جایگاه خود را به عنوان یک معیار نمادین دهه 80 حفظ کرده است. زمانی که این ژانر مسیر پر فراز و نشیب حرکت به سمت فیلمهای ترکیبی شیک و امروزی CG را آغاز کرد.
همچنین بخوانید: بدترین زوجهای انیمه که نمیتوانند دست از جنگیدن با یکدیگر بردارند
9. “ارباب” (Overlord) (2018)
شاید رفتن از سال 1983 به 2018 کمی شوک فرهنگی در سینما باشد، اما حتی با گذشت 35 سال از ساخت فیلم “برجک دفاعی” فیلمهایی مانند “ارباب” همچنان به ویژگیهای پیشینیان خود پایبند هستند. فیلم “ارباب” به کارگردانی فیلمساز استرالیایی “جولیوس اوری” (Julius Avery) نمونه مناسبی از فیلمهای ترکیبی ارتقایافته با فنآوری CG است که در بالا به آن اشاره کردم. علاوه بر این، فیلم با صدای کلوزآپ HD، عناصر ترسناک خیرهکننده و انبوه اشتباهات بالقوه کشنده، به پایانی غرق در خون منتهی میشود. اما فیلم علیرغم طرح اکشن سنگین خود، همچنان به ریشههای جنگی و ترسناکش وفادار است، فضای فیلم همچنان تاریک و مبهم است و موسیقی متن خیرهکننده “جد کرزل” (Jed Kurzel) (خالق موسیقی فیلم “بیگانه: پیمان” (Alien: Covenant)) به وحشت فیلم میافزاید. البته نباید نقش برادر کارگردان یعنی “جاستین کرزل” (Justin Kurzel) خالق فیلمهای “مکبث” (Macbeth) و “چرخش” (The Turning) را در این فیلم نادیده گرفت. فیلمهایی مانند “برجک دفاعی” و “ارباب” بسیار سریع تماشاگر را غرق تنشهای محیطی و فضای تعلیق فیلم میکنند که هر دو جزء عناصر حیاتی در ژانر وحشت هستند. در ضمن خطر دائمی، بخشی جدایی ناپذیر از فضا و طرح داستان فیلمهای جنگی ترسناک است.
فیلم “ارباب” بخشی از ژانر فرعی فیلمهای زامبی نازی است که اخیراً رایج شدهاند (به عنوان مثال “برف مرده” (Dead Snow)). اما این فیلم این مفهوم را با زامبیهای ابرسرباز نازی که توسط علم و آزمایشهای پزشکی ساخته شدهاند تلفیق میکند، شبیه کسانی که توسط چهرههایی مانند “یوزف منگله” (Josef Mengele) معروف به “فرشته مرگ” (Angel of Death) بدنام شدهاند. داستان بر سربازان آمریکایی متمرکز است و در آزمایشگاه مرکزی یعنی جایی که این هیولاها ساخته میشوند به پایان میرسد. زیرا آنها همزمان درگیر دو جبهه مرگبار میشوند: نازیها و دست ساختههای آنها. هر چند فیلم “ارباب” ممکن است یک طرح اکشن معمولی هالیوودی داشته باشد که نیروهای خیر را در مقابل نیروهای شر قرار میدهد. اما عناصر ترسناک فیلم به دلیل مفهوم وحشتناک یک تصویر نازی که در یک معمای زامبی فوق شرورانه پیچیده شده است، بسیار به یادماندنی هستند. به علاوه ایده دانشمندان دیوانه نازی که چنین نیروهای شیطانی را خلق میکنند، از برخی جهات وحشتناکتر از محصولات آنها است.
8. “سنگر 11 “(Trench 11) (2017)
نسبت بین فیلمهای مرتبط با جنگهای جهانی اول و دوم به شدت نامتناسب است. زیرا به نظر میرسد جنگ جهانی دوم بسیار بیشتر در آگاهی غربیها ریشه دوانده و در فرهنگ عامه فراگیر شده است. اما فیلمهایی مانند “سنگر 11 “به کارگردانی “لئو شرمن” (Leo Scherman) نویسنده و تهیهکننده کانادایی، نمونههایی از فیلمهای نادر مرتبط با جنگ جهانی اول هستند که عناصر تاریک و ترسناک چیلرهای کلاسیک را در سنگرهای اولین درگیری بزرگ بینالمللی قرن بیستم تلفیق کردهاند. اگر چه فیلمهایی مانند “ارباب” از بدنهای روانی یا آسیبدیده سربازان به عنوان دشمنان زامبی مانند استفاده میکنند. اما هیولاهای فیلم “سنگر 11 “توسط یک سلاح بیولوژیک، به شکل یک کرم انگلی ایجاد میشوند که میتوانند در مغز نفوذ کنند و باعث جنون فرد شوند (شبیه انگلهای فیلم “پیشتازان فضا: خشم خان” (Star Trek: The Wrath of Kahn)). اکشن در فیلم “سنگر 11 “در تونلهای زیرزمینی شکل میگیرد و بر جلوههای ترسناک فیلم تاکید دارد. در ضمن به فیلم حال و هوایی خفقانآور میبخشد که تنها در خط مقدم جبهه احساس میشود. سنگرها به تنهایی به اندازه کافی وحشتناک هستند، اما رفتن به زیر آنها و تجربه بودن در تونلهای پر از اجساد آلوده سربازان، چیز دیگری است.
فیلم “سنگر 11 ” تلفیقی از یک الگوی اولیه صحنه فیلم و انبوهی از دشمنانی است که اگر چه مرده نیستند، اما از نظر رفتار و ظاهر، شبیه زامبیهای جنگی در فیلمهای دیگر هستند. این عناصر در کنار هم الگویی آشنا را خلق میکنند و حس بینظیری از وحشت کابوسوار ارائه میدهند. تاریکی زیر سنگرها به همراه حضور عجیب و غریب چند سرباز در برابر انبوهی از دشمنان دیوانه، باعث خلق احساس از دست دادن، اضطراب و سرگردانی میشود و این دقیقاً همان چیزی است که شما از یک فیلم ترسناک، به خصوص یک فیلم ترسناک جنگی انتظار دارید.
7. “نقطه آر” (R Point) (2004)
جنگ ویتنام، تجربهای تاریک در تاریخ جهان و یک درگیری بسیار پیچیده بود که شباهتهای سیاسی و فرهنگی زیادی به جنگ کره داشت. به همین دلیل ویتنام فضایی مناسب برای خلق یک فیلم جنگی و ترسناک است، زیرا فضای تاریک و پرتنشی را به تصویر میکشد که از همان ابتدا احساس وحشت و تعلیق را تداعی میکند. فیلم “نقطه آر” به کارگردانی فیلمساز کرهای “کونگ سو-چانگ” (Kong Su-chang) نمونهای از چنین فیلمهایی است که در ابتدا به عنوان یک فیلم ماموریتی شروع میشوند و در انتها به یک درگیری تمام عیار تبدیل میشوند. این فیلم برخلاف فیلمهای هیجانانگیز و اکشن بالا، ریتم آرامتری دارد و به صورت متناوب با رویدادهای غمانگیز و پیش بینی شده به پیش میرود. همان طور که داستان گسترش مییابد، رویدادهای ترسناک به نقطه کانونی ماموریت تبدیل میشوند و بقاء به تنها هدف تبدیل میشود.
فیلم “نقطه آر” از نظر سبک، با همتایان اکشن خود در هالیوود بسیار تفاوت دارد؛ اما همچنان برخی از ویژگیهای فیلمهای ترسناک سنتی را با خود دارد که فوراً برای مخاطبان غربی قابل تشخیص هستند. این فیلم با یک موسیقی ریتمی تصادفی که بسیاری از صحنهها و ظاهر فیلم را پوشش میدهد همراه شده است. به همین دلیل از دور مانند پیش زمینهای متغییر به رنگ سبز است که بیشتر شبیه یک طیف رنگی است. در واقع این فیلم نمونهای از طنز دراماتیک است، زیرا صحنههای رنگی فیلم، منظرهای را به تماشاگر ارائه میدهند که جدا از شخصیتهای اصلی فیلم و احتمالاً منظره ارواحی است که آنها را تعقیب میکند. این تنها یکی از تکنیکهای بیشماری است که به ارتقای فیلم کمک کردهاند و آن را در بین فیلمهای جنگی ترسناک به یک کلاسیک کالت مبدل کردهاند.
6. “برادری گرگ” (Brotherhood of the Wolf) (2001)
فیلم “برادری گرگ” به کارگردانی “کریستف گانس” (Christopher Gans) از نظر حال و هوا، متمایز از دیگر فیلمهای جنگی و ترسناک است. زیرا این فیلم در دوران انقلاب فرانسه رخ میدهد؛ دورهای مملوء از آشفتگیها، خشونتهای هولناک و نا آرامیهای اجتماعی بلند مدت. در این فیلم حمله جانورانی به تصویر کشده میشود که براساس افسانه” Gévaudan” جانور انسانخوار خلق شدهاند. فیلم مجموعهای از مرگهای وحشتناک است که افسانه ادعا میکند مسبب آنها یک گرگ بزرگ است، هر چند که هیچ گونه اسناد تاریخی در مورد آن وجود ندارد. این افسانه به تنهایی خوراک کافی برای یک فیلم ترسناک خوب را فراهم میکند، هر چند مضمون انقلاب خونین فرانسه و انبوه جوامع مخفی که بر علیه یکدیگر توطئه میکنند، فیلم “برادری گرگ” را به یک ترکیب منحصر به فرد تبدیل کرده است. به ویژه اگر سکانسهای اکشن هنرهای رزمی و دوئلی را در نظر بگیریم که فیلم را از نظر بصری هیجانانگیز و ترسناک کردهاند.
جدای از صحنههای ترسناک، فیلم “برادری گرگ” ظاهر یک درام دورهای را دارد که باعث شده حس رمز و راز کشتارها به فیلم تزریق شود. یکی از دلایلی که این کنتراست بسیار خوب از کار درآمده است، استفاده ماهرانه فیلمبردار “دان لاوستسن” (Dan Laustsen) از تغییر فوکوسهای ظریف و هایلایتهای فضا است. زیرا فضای فیلم “برادری گرگ” مملوء از مه کوهستان، محیط قلعه و گستره وسیع بیابان است. از آنجایی که فیلم “برادری گرگ” مابین شاتهای کم نور قابل ردیابی “لاوستسن” و تمایل “گانس” به رقص هنرمندانه خلق شده است، به شدت زیبا است. زیبایی که با وحشت هیولاها مطابقت دارد و مملوء از انبوهی از روایتهای غیر قابل اعتمادی است که راز فیلم را زنده نگه میدارند. البته اکثر فیلمهای ترسناک (حتی فیلمهای ترسناک جنگی) درباره هیولاها هستند، اما زمانی که ماهیت جانور بالاخره فاش میشود، وجود آن را به نام خود میزنند. اما هیولاهای اسرارآمیز فیلم “برادری گرگ” به دلیل اینکه ترکیبی از CGI و نمایشهای عروسکی (که توسط استودیو معروف “جیم هنسن” (Jim Henson) با نام “Creature Shop “طراحی شدهاند) هستند، فراتر از آن چیزی هستند که مخاطب انتظارش را دارد. اما همانند سایر هیولاهای فیلمهای ترسناک، قبل از زمان خود ارزش صبر کردن را دارند.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای اقتباسی که به کتاب اصلی وفادار نبودند
5. “هزارتوی پن” (Pan’s Labyrinth) (2006)
این فیلم فوقالعاده زیبای “گیرمو دل تورو” (Guilermo Del Toro) با نام “هزارتوی پن” یکی از معتبرترین و تحسینبرانگیزترین فیلمهای ترسناک فانتزی و یکی از بهترین فیلمهای ترسناک جنگی در تاریخ سینما است. داستان این فیلم در دوران جنگ داخلی اسپانیا اتفاق میافتد که اسپانیا تحت حکومت دیکتاتور فاشیست “فرانسیسکو فرانکو” (Francisco Franco) قرار دارد و به زندگی “اوفلیا” 10 ساله میپردازد که زندگی فانتزی را در خانه ناپدری جدیدش “کاپیتان ویدال” (جزء ارتش فرانکو) تجربه میکند. چیزی که باعث میشود مخاطبان این فیلم را دوست داشته باشند، استفاده از تصاویر CGI باکیفیت در کنار مضامین ترسناک، فانتزی و جنگی است که بسیار باورپذیر و خارقالعاده هستند. داستان فیلم “هزارتوی پن” همزمان در دو بعد رخ میدهد: یک خانواده در اسپانیا تحت تسلط “فرانکو” و افسانههای فراطبیعی ماجراهای افسانهای یک دختر جوان. هر دو مضمون وحشتناک هستند، اما هر دو این پتانسیل را دارند که در پایان خوب تمام شوند. کسانی که با تاریخ آشنایی دارند میدانند که متاسفانه فاشیسم، سالهای زیادی بر آزادی تسلط داشته است؛ اما این فیلم امید، امکان و قدرت تخیل را در یک پوشش نقرهای ارائه میدهد. ما هرگز نمیدانیم که آیا عناصر فانتزی فیلم “هزارتوی پن” واقعی هستند یا فقط در ذهن قهرمان داستان وجود دارند، اما این در پایان داستان هیچ اهمیتی ندارد.
به نظر میرسد فیلم “هزارتوی پن” به عنوان یک فیلم ترسناک در فضای جنگی به خوبی از کار درآمده است. از حال و هوای دراماتیک تاریک گرفته تا ترکیب طبیعتگرایانه جادوی CGI با تصاویر یک منطقه روستایی همه چیز بسیار خوب است. تمام عناصر روی صحنه از خشونت جنگی گرفته تا موجودات خارقالعاده و حتی تصویر یک اتاق خواب ساده، به نظر میرسد بخشی از دنیای ما هستند. شیوهای از بیان که با سبک رئالیستی جادویی آمریکای لاتین منطبق است و فانتزی را به گونهای را با واقعیت ترکیب میکند که تعلیق بیایمانی را بسیار راحتتر میکند. به طور کلی در این فیلم، واقعگرایی در وحشت، به تصویری جذاب تبدیل میشود؛ زیرا وحشت در اینجا بیشتر ریشه در واقعیت دارد. فیلم “هزارتوی پن” به شکلی خارقالعاده واقعیت را منعکس میکند و وحشت را در هر دو دنیا به تعادل میرساند. “کاپیتان ویدال” مانند تمام چیزهایی که در ماجراهای فانتزی “اوفلیا” وجود دارند، هیولاگونه است و با وجود اینکه این تصاویر نمادی از فیلمهای ترسناک فانتزی هستند؛ اما حرفهای زیادی برای گفتن دارند. این فیلمی است که مصداق واقعی ترس است و در عین حال نشان میدهد که یک صحنه جنگی تا چه اندازه میتواند برای داستانی که از ترسهای ما (چه خیالی و چه واقعی) عبور میکند، مهم باشد.
4. “نردبان یعقوب” (Jacob’s Ladder) (1990)
با وجود اینکه فیلم “نردبان یعقوب” در طول جنگ ویتنام اتفاق نمیافتد، اما داستان آن بر اتفاقاتی متمرکز است که در طول جنگ رخ دادهاند و تماشاگر با فلاش بکهایی که به صورت دورهای در داستان تکرار میشوند، به دوران جنگ میرود. در واقع کل مضمون فیلم شامل فلاش بکها، کابوسها و توهماتی است که کهنه سربازان از آنها میترسند و چیزی فراتر از علائم روحی و روانی پس از حوادث است. در این فیلم کهنه سربازان جنگ ویتنام یک واحد سوارهنظام، دور هم جمع میشوند تا درباره تجربیات خود صحبت کنند. همه آنها وحشتزده هستند و چیزهای جهنمی را تجربه میکنند که سلامت عقل آنها را تهدید میکند. اما قهرمان داستان “جیکوب سینگر” (با بازی “تیم رابینز” (Tim Robbins)) تصمیم میگیرد تمام حقایق را در مورد آنچه که او و رفقایش را تحت تاثیر قرار داده است، کشف کند. آنچه در ادامه میآید از جمله ترسناکترین سکانسهای تاریخ سینما هستند که کلیشه یک جنگ جهنمی را به شکل سهمگینی تداعی میکنند.
یکی از مهمترین ویژگیهای فیلمهای ترسناک جنگی، اهمیت استفاده از فضا به عنوان پیش زمینهای برای ظهور عناصر ترسناک است. فیلمی مانند “نردبان یعقوب” این ویژگی را حتی بدون وقوع جنگ آنی با خود دارد. به لطف فلاشبکها و خاطرات تکاندهنده افرادی مانند “جیکوب”، موضوع جنگ نه تنها محور داستان را به خود اختصاص میدهد، بلکه بخشی از پیام گستردهتر پیامدهای بلند مدت و اغلب غیر ضروری جنگهای بینالمللی است. اما این پیامدها در فیلم “نردبان یعقوب” به دلیل افراطهای صفر یا صد رهبران که برای پیروزی در یک جنگ نامشخص به آنها متوسل میشوند، غمانگیزتر است. خیلی کم پیش میآید که فیلمهای جنگی، وحشت را با تجربههای روانشناختی مستمر کهنه سربازان تلفیق کنند و تقریباً هیچ کدام از نظر اصالت داستانی، به پای فیلم “نردبان یعقوب” نمیرسند. به همین دلیل یکی از بهترین فیلمهای ترسناک جنگی است.
3. “پرندگان مرده” (Dead Birds) (2004)
تعداد فیلمهای ترسناک وسترن حتی از فیلمهای ترسناک جنگی نیز کمتر است. اما فیلمهای ترسناک وسترن با فضای جنگی داخلی، از آنها هم نادرتر هستند. هر چند این فیلمها معدود هستند، اما هیچ کدام به اندازه فیلم “پرندگان مرده” به یاد ماندنی و خوشساخت نیستند. در فیلمهای ترسناک، به ویژه در فیلمهای ترسناک با بودجه پایین، تصویرسازی منجمله فیلمبرداری و ظاهر و احساس کلی تصاویر فیلم بسیار مهم است. اگر چه فیلم “پرندگان مرده” از نظر ارزش ساخت، ممکن است نتواند به پای دیگر فیلمهای لیست بهترین فیلمهای ترسناک جنگی برسد. اما با تصاویر ترسناک، سرعت هیجانانگیز و پر تعلیق و حرکت تاثیرگذار دوربین، این نقص خود را تا حد زیادی جبران کرده است. در واقع بازیگران فیلم در یک مکان دورافتاده با فضایی تسخیرکننده، میکوشند با افزایش تنشها، تاثیر عاطفی قابل توجهی بر تماشاگر بگذارند.
از آنجایی که داستانهای ترسناک جنگی با فضایی خشونتآمیز یا حداقل بالقوه خشونتآمیز آغاز میشوند، عناصر ترسناک زمانی بیشترین تاثیر را بر تماشاگر میگذارند که خشونت را ادامه دهند و داستان را به شرایط خارقالعادهتری منتقل کنند. این دقیقاً همان چیزی است که فیلم “پرندگان مرده” انجام میدهد و باعث میشود فیلم در سطح یک فیلم ترکیبی ترسناک موفق باشد. فیلمهایی که به سبک وسترن ارائه میشوند معمولاً حاوی چیزهای بیمعنی و ساختگی هستند (چیزهایی مانند یک اردوگاه، رفتارهای عمدی و غیره). اما در این فیلم تصاویر خیرهکننده چنین برداشتهایی را از بین میبرند و بیننده را به سمت خود میکشانند. به خصوص به این دلیل که بازیگران باورپذیرتر هستند و کارگردانی فیلم آنقدر پیچیده است که توجه مخاطب را به سمت خود جلب میکند. اینها دستاوردهای قابل توجه برای هر فیلمی هستند، به خصوص برای فیلمی که بودجهای کمتر از 2 میلیون دلار داشته است.
2. “برف مرده” (Dead Snow) (2009)
طنز در جنگ مانند هر جای دیگری گاهاً وجود دارد و ژانر “گور” یا “اسپلتر” به گونهای از آن استفاده میکند که هم تمسخرآمیز است و هم بدبینانه؛ در این حالت خشونت به سخره گرفته میشود و افراط ترسناک در کمدی تاریک مورد تجلیل قرار میگیرد. اما اگر قرار باشد یک کمدی تاریک باشد، موضوعات تیرهتر از جنگ نیز وجود دارند. در فیلم نروژی “برف مرده”، ترس از جنگ و طنز سیاه ضمن تائید نفرتانگیز بر کشتار، با هم ترکیب شدهاند. فیلم “برف مرده” تنها نمونه از فیلمهای طنز ترسناک جنگی این فهرست است که از قراردادهای جنگی و ترسناک در وهله اول برای سرگرمی استفاده میکند و تفسیرهای اجتماعی زیربنایی در درجه دوم اهمیت قرار دارند؛ البته اگر اصلاً جایی در این لیست بهترین فیلمهای ترسناک جنگی داشته باشند. فیلم “برف مرده” مظهر طنز و بیحرمتی پست مدرن است و کلیشههای آشکار نازیها و زامبیها را در یک الگوی شرارت با هم ترکیب میکند، چیزهایی که فقط به خاطر کشتار (کشتن و کشته شدن) وجود دارند. این ترکیب بیشتر باعث خلق یک دشمن مسخره (مورد تمسخر قرار گرفته) شده است تا شوم. اما در نیمه دوم فیلم رویکرد بیش از حد اغراقآمیز آن، تبدیل به یک تقلید از ژانر خود میشود و ترکیب نازی-زامبی را به یک کاریکاتور ضد قهرمان تقلیل میدهد که کشتن آن سخت است و جدی گرفتن آن، کمی سختتر.
داستان فیلم “برف مرده” در طول جنگ رخ نمیدهد، اما هیولاهای آن تداعی بخش جنگ جهانی دوم هستند. هر چند آنها بیشتر شبیه یک تقلید مضحک هستند تا یک نازی واقعی در دوران جنگ. درواقع جدا کردن حتی یک شخصیت نازی از جنایت ناسیونالیست سوسیالیستها دشوار است و شاید این بخش بزرگی از جذابیت زامبیهای نازی باشد. در اینجا نوع شخصیتهای جنگی، همانند فضا و حال و هوای جنگ، تمام توشه تاریخی خود را به همراه میآورند و هر گونه نیاز به پیشزمینه برای حمایت از شخصیتها نادیده گرفته میشود. برای بینندگانی که از حال و هوای آن روزهای فیلم دور هستند (یعنی تماشاگران فیلم در سال 2021)، چنین شخصیتی در عین حال هم خندهدار است و هم وحشتناک. بنابراین یکی از بهترین فیلمهای ترسناک جنگی خلق شد.
همچنین بخوانید: بهترین لحظات مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان (Star Wars)
1. “ارتش فرانکشتاین” (Frankenstein’s Army) (2013)
یکی از بهترین فیلمهای ترسناک جنگی. فیلم “ارتش فرانکشتاین” یک فیلم منحصر به فرد هلندی-آمریکایی-چکی است که هر چند درباره “هیولای فرانکشتاین” نیست، اما این ایده را تا حدی غیرطبیعی و در سطح اجساد ماشینی پرقدرت تقویت شده، پیش میبرد. “ارتش فرانکشتاین” یک فیلم واقعاً ترکیبی است که مملوء از تصویر هر چیز پلید قابل توصیف است. زیرا در این فیلم تصویر اجساد ماشینهای جنگی از جمله اره، مته، سلاحهای گرم و شمشیرها با ظرافت با شخصیت یک دانشمند دیوانه نازی که با علاقه هر چه تمامتر به هرکاری دست میزند تا اثربخشی نیروهای نظامی خود را بالا ببرد، پیوند خورده است.
فیلم “ارتش فرانکشتاین” به تقلید از فیلمهای خام، یک چشمانداز واحد دارد که بسیار شبیه یک بازی ویدئویی اول شخص است که نتایج متفاوتی به همراه دارد. این پیش فرض که یک روزنامهنگار از وزارت تبلیغات برای تعقیب یک واحد شناسایی روسی به برلین فرستاده میشود، به خودی خود بسیار تاثیرگذار است. اما تلاشها برای شبیه کردن این فیلم به فیلمهای خام دوربینی دهه 1940 تا حدی عجولانه و سرسری بوده است. لذت واقعی این فیلم نیز مدیون هیولاهاست. اما این هیولاها، نازیهای مرده زنده شده معمولی نیستند، آنها ترکیبی ترسناک از مرگ و نیستی هستند که تنها به یک دلیل خاص در کنار هم قرار گرفتهاند و آن چیزی نیست جز قصابی دشمنانشان. “ارتش فرانکشتاین” مانند بسیاری از فیلمهای ترسناک جنگی، با جنگ شروع میشود و به وحشت ختم میشود؛ اما در بخش گریم و جلوههای ویژه واقعاً در طراحی موجودات عجیب و غریب و زامبیهای خودکار مختلف که در آخر فیلم به نمایش درمیآیند، افراط شده است. فیلم “ارتش فرانکشتاین” به عنوان آخرین فیلم لیست بهترین فیلمهای ترسناک جنگی، نمایشی نمادین از ترکیب جنگ و وحشت است. یک ژانر ترکیبی که حقیقت و وحشت را در یک پکیج سینمایی واحد به ما ارائه میدهد و به ما یادآوری میکند که هیولاها هر چقدر هم که وحشتناک باشند، مانند جنگ و وحشت، ساخته دست خود ما هستند. بنابراین این فیلم در لیست بهترین فیلمهای ترسناک جنگی در صدر است.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها