بهترین فیلمهای تابستانی که پرفروشتر از فصل اسکار بودهاند
سالهاست و به عبارت دیگر بیشت از چهار دهه است تابستان فصل مناسبی برای اکران فیلم بوده است که در آن هالیوود سعی کرده از جدیدترین فیلمهای پرفروش خود پرده برداری کند. با توجه به اینکه تابستان همیشه زمانی برای اکران فیلمهای عامهپسند بوده است، فصول پاییز و زمستان به فصل اسکار معروف هستند که در آن استودیوها بیشتر تلاش میکنند تا فیلمهای باب دل منتقدان و اعضای آکادمی را منتشر کنند و بدین صورت توجه آنها را به خود جلب کنند. زیرا در این جا بیشتر هدف فیلمسازان کسب جایزه اسکار است. با توجه به اینکه اکنون فصل اسکار را پشت سر گذاشتهایم و تنها حدود یک ماه با تابستان فاصله داریم، قصد داریم به فیلمهایی بپردازیم که در گذشته در ماههای تابستان اکران شدهاند و به جالبترین آنها که در ماههای آخر اکران شدهاند، نگاهی ویژه بیاندازیم. با در نظر گرفتن تجربه این 5 سال، به نظر میآید که امسال نیز اکران خوبی در انتظار فصل تابستان باشد. زیرا در بیشتر مواقع فیلمهای اکران شده در سینما در ماههای سپتامبر تا دسامبر محبوبتر از فیلمهای می تا آگوست هستند. در اینجا بهترین فیلمهای تابستانی را معرفی میکنیم. با پروشات همراه باشید.
سال 1982

بیایید در ابتدا با سال 1982 شروع کنیم که از همان ابتدای سال موفقیت بیچون و چرای فیلمهای آن تضمین شده بود؛ چیزی که از جهات بسیاری قابل پیشبینی بود. زیرا فیلمهایی که تابستان آن سال اکران شدند، نسبت به فیلمهایی که اواخر همان سال اکران شدند، بسیار برتر بودند. منظورم این است که فیلمهای برجستهایی در ژانر کلاسیک در این فصل اکران شدند که تنها برخی از آنها عبارتند از: “ئی. تی موجود فرازمینی” (The Extra-Terrestrial)، “پیشتازان فضا: خشم خان” (Star Trek II: The Wrath of Khan)، “ارواح خبیثه” (Poltergeist)، “بلید رانر” (Blade Runner)، “موجود” (The Thing)، “مکس دیوانه 2: جنگجوی جاده” (Mad Max 2: The Road Warrior). این فیلمها همگی جزء بهترین آثار ژانرهای علمی تخیلی و ترسناک بودهاند که تاریخ همه چیز را در مورد آنها ثابت کرده است.
در ضمن این تابستان شاهد اکران یک فیلم عاشقانه مدرن و محبوب و غالباً مورد تقلید قرار گرفته (ناگفته نماند برنده جایزه اسکار) بود، داستان یک افسر و یک جنتلمن. به علاوه شاهد اکران فیلمی بودیم که به معیاری برای تمام کمدیهای جنسی نوجوانی در آینده تبدیل شد و آن چیزی نبود جز فیلم “اوقات خوش در ریجمونت های” (Fast Times at Ridgemont High). به علاوه تابستان سال 1982 شاهد انتشار یکی از بهترین دنبالههای راکی بوده که تاکنون ساخته شده است یعنی فیلم “راکی 3 “(Rocky III). در ضمن درام محبوب به نام “رابین ویلیامز” (Robin Williams) با عنوان “جهان به گفته گارپ” (The World According to Garp) نیز در همان سال ساخته شد. اما فهرست فیلمهایی که در روزهای کمرمق پاییز و زمستان ساخته میشوند، در مقایسه با بهترین فیلمهای تابستانی بسیار کمرنگتر هستند. البته در آن سال فیلمهای مناسبی در فصل اسکار اکران شد که چند مورد از آنها عبارتند از: “حکم” (The Verdict)، “انتخاب سوفی” (Sophie’s Choice) و “توتسی” (Tootsie). به علاوه چند فیلم کلاسیک اکشن مانند “نخستین خون” (First Blood) و” 48 ساعت” (48 Hrs) نیز در همان سال اکران شدند. اما هرگز این فیلمها نتوانستند از لحاظ محبوبیت، به پای بهترین فیلمهای تابستانی برسند.
جای تعجبی ندارد، زیرا تنها کافی است به فیلم “گاندی” (Gandhi) ساخته “ریچارد اتنبرا” (Richard Attenborough) که در آن سال برنده بهترین فیلم آکادمی اسکار شد، نگاهی بیاندازیم. زیرا تاثیر کلی این فیلم بدون شک با فیلمهایی که قبلاً نام بردیم فاصله زیادی دارد. در واقع وقتی علاقهمندان فیلم به تابستان 1982 فکر میکنند بیشتر فیلمهایی مانند “ئ. تی” و “بیلد رانر” به ذهن آنها خطور میکند. به همین دلیل تابستان 1982 جزء یکی از ماندگارترین فصلهای اکران و این فیلمها هم جز بهترین فیلمهای تابستانی هستند.
سال 1985

هر چند سال 1985 از نظر اکران فیلم به اندازه 1982 موفق نبود، اما فهرست فیلمهایی که در تابستان این سال اکران شدند، بسیار چشمگیرتر از فیلمهایی بودند که در فصول پاییز و زمستان به سر در سینماها راه یافتند. در این سال نیز همانند سال 1982 فهرست فیلمهای شبهای گرم تابستان محبوبتر بودند. به عنوان مثال ژانر وحشت در این سال درخشش قابل ملاحظهایی داشت، زیرا فیلمهایی مانند “روز مردگان” (Day of the Dead)، “شب وحشت” (Fright Night) و “بازگشت مردگان زنده” (Return of the Living Dead) همگی در تابستان آن سال اکران شدند و هر سه فیلم با وجود گذشت این همه سال، همچنان محبوب طرفداران این ژانر هستند. در ضمن تابستان آن سال شاهد اکران دو فیلم “شرف خانواده پریتزی” (Prizzi’s Honor) و “بوسه زن عنکبوتی” (Kiss of the Spider Woman) بود که جزء موفقترین فیلمهای اسکار آن سال بودند.
اما اینکه کدام یک از این دو فیلم به اندازه 30 سال پیش همچنان مورد احترام هستند، یک سوال کاملاً متفاوت است. هر چند این مورد این واقعیت را تغییر نمیدهد که در آن زمان هر دو فیلم محبوب منتقدان شده بودند. به علاوه در تابستان 1985 با اکران اولین فیلم سینمایی “ماجراجویی بزرگ پی وی” (Pee-wee’s Big Adventure) عملاً “تیم برتون” (Tim Burton) پا به صحنه گذاشت. مسلماً این فیلم هنوز هم مانند آن سالها محبوب است، چرا که قرار است فیلم “تعطیلات بزرگ پی وی” (Pee-Wee’s Big Holiday) 19 مارس در نتفلیکس اکران شود. فیلم “بازگشت به آینده” (Back to the Future) و “گانیز” (The Goonies) نیز با وجود اینکه در آن سال اکران شدهاند، اما همچنان طرفداران فرقهایی خاص خود را دارند، زیرا هر دو فیلم در هنگام خلق فیلمهای پوپولیستی کاملاً اصیل به اوج رسیدند. بدون شک فیلم “بازگشت به آینده” مطمئناً یک شاهکار بیعیب و نقص است و با جرات میتوان گفت یکی از بهترین فیلمهای تابستانی و بهترین فیلمی است که در سال 1985 اکران شده است.
راستش در انتخاب 10 فیلمی که در این سال ارزش مرور دوباره را داشته باشند، مشکل داشتم. از جمله مهمترین فیلمهای اکران شده در فصل اسکار این سال، میتوان به فیلمهای زیر اشاره کرد: “رنگ ارغوانی” (The Color Purple)، “برزیل” (Brazil)، “پس از ساعات اداری” (After Hours)، “زندگی و مردن در لسآنجلس” (To Live and Die in L.A.) و “قطار افسارگسیخته” (Runaway Train). اگر چه چند مورد فیلم باکیفیت در میان آنها وجود دارد، اما به نظر من هیچ کدام شاهکار نیستند؛ موضوعی که همچنان جای بحث دارد. در آن سال جایزه اسکار بهترین فیلم به “خارج از آفریقا” (Out of Africa) ساخته “سیدنی پولاک” (Sydney Pollack) رسید و عملاً فیلم “رنگ ارغوانی” “اسپیلبرگ” (Spielberg) را از صحنه به در کرد. متاسفانه فیلم “خارج از آفریقا” در آن سال با امتیازات مشکوک برخی از اعضای آکادمی به این جایزه دست یافت که بعدها به شدت مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت.
سال 1989

هر چند سال 1989 به سال بدنامی “تیلور سویفت” (Taylor Swift) معروف است، اما در آن سال فیلمهای بسیار موفق تابستانی زیادی اکران شد. فیلمهای “بتمن” (Batman)، “ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی” (Indiana Jones and the Last Crusade)، “اسلحه مرگبار 2 “(Lethal Weapon 2) و “ورطه” (The Abyss) تنها تعدادی از فیلمهای باکیفیتی بودند که در آن تابستان منتشر شدند. در ضمن این تابستان شاهد اکران 3 مورد از بهترین فیلمهای کمدی سینمای مدرن آمریکا بودیم: “پدر و مادری” (Parenthood)، “عمو باک” (Uncle Buck) و “وقتی هری سالی را دید” (When Harry Met Sally). سینماگرانی مانند “تیم برتون”، “استیون اسپیلبرگ” (Steven Spielberg)، “ریچارد دانر” (Richard Donner)، “جیمز کامرون” (James Cameron)، “ران هاوارد” (Ron Howard)، “جان هیوز” (John Hughes) و “راب راینز” (Rob Reiner) در آن تابستان بسیار پرکار بودند.
شما را نمیدانم، اما من وقتی به تابستان 1989 فکر میکنم تنها دو فیلم زیر به ذهنم میآید: “کار دست را بکن” (Do The Right Thing) اثر “اسپایک لی” (Spike Lee) و “سکس، دروغها و نوار ویدیوئی” (Sex, Lies and Videotape) اثر “استیون سودربرگ” (Steven Soderbergh). هر دو فیلم به پیشگامان اصلی رونق سینمای مستقل در دهه 1990 تبدیل شدند و هر دو در تابستان 1989 اکران شدند. متاسفانه به دلیل اکران زودهنگام این فیلمها، هر دوی آنها به طرز غمانگیزی از دستههای اصلی اسکار آن سال حذف شدند. به طرزی عجیب این اتفاق هیچ تاثیری بر فیلم “انجمن شاعران مرده” (Dead Poets Society) که در تابستان آن سال اکران شد نداشت، زیرا این فیلم در آن سال به یک بازیگر اصلی اسکار تبدیل شد. همان طور که گفته شد، فیلم “انجمن شاعران مرده”، طعمه سنتیتری از فیلم “سکس، دروغها و نوار ویدیوئی” برای اسکار بود. با توجه به اینکه همه این آثار کلاسیک در تابستان منتشر شدند، پس چه فیلمهایی در زمستان آن سال منتشر شدند. فیلمهای با کیفیتی مانند: “جنایات و جنحه” (Crimes and Misdemeanors)، “بیکرهای شگفتانگیز” (The Fabulous Baker Boys)، “افتخار” (Glory)، “متولد چهارم جولای” (Born on the Fourth of July) و “جنگ رزها” (The War of the Roses).
در ضمن در این سال شاهد اکران یک فیلم بسیار تاثیرگذار دیگر از سینمای مستقل به نام “ولگرد دراگاستورها” (Drugstore Cowboy) اثر “گاس ون سنت” (Gus Van Sant) بودیم؛ این فیلم آغاز رنسانس دیزنی و خلق فیلمهایی مانند “پری دریایی کوچولو” (The Little Mermaid) بود. بدون شک این سال برای سینما عالی بود، اما به نظر ما ماههای تابستان آن سال درخشانتر بودند. جایزه اسکار بهترین فیلم در آن سال با بدنامی به فیلم “رانندگی برای خانم دیزی” (Driving Miss Daisy) تعلق گرفت، در حالی که هنوز از رسوایی #OscarSoWhite خبری نبود. کافی است به این فکر کنیم که چرا فیلمی مانند “رانندگی برای خانم دیزی” نئودرالها، بر فیلمی مانند “کار درست را بکن” ترجیح داده شده است.
سال 1994

سال 1944 احتمالاً بحثبرانگیزترین سال این لیست است. زیرا میتوان این بحث را مطرح کرد که هر لیستی که شامل فیلمهایی مانند “داستان عامهپسند” (Pulp Fiction) و “رستگاری در شاوشنگ” (The Shawshank Redemption) باشد، قطعاً برنده به شمار میآید. با وجود اینکه من مطمئنم این استدلال بسیار منصفانه است، اما هنوز فکر میکنم فیلمهایی که در تابستان آن سال اکران شدند، بسیار برتر از فیلمهای پاییز و زمستان بودند. به طور کلی سال 1994 یکی از بهترین سالهای تاریخ سینما است. تابستان آن سال شاهد اکران دو مورد از بهترین فیلمهای ناب اکشن بودیم: “دروغهای حقیقی” (True Lies) اثر “جیمز کامرون” (James Cameron) و “سرعت” (Speed) اثر “یان ده بونت” (Jan de Bont). در واقع به نظر من فیلم “دروغهای حقیقی”، یکی از دست کم گرفتهترین آثار “کامرون” است. منظورم این است که هیچ لحظه خستهکنندهایی در این فیلم وجود ندارد و کاملاً فوقالعاده ساخته شده است.
در ضمن تابستان 1994 شاهد اکران محبوبترین فیلم دیزنی است، یعنی فیلم “شیر شاه” (The Lion King). این فیلم از زمان اکران تا 5 سال بعد همچنان برای من تماشایی بود و به جرات میتوانم بگویم برای خیلیهای دیگر نیز همین طور است. ضمناً تابستان آن سال شاهد اکران فیلمهای با کیفیت خوبی با مضامین بالغ بود، فیلمهایی مانند “کلاغ” (The Crow)، “قاتلین بالفطره” (Natural Born Killers) و “ماجراهای پرسیلا، ملکه صحرا” (Priscilla, Queen of the Desert). ناگفته نماند فیلم “استمناء” (Spanking The Monkey) در آن سال اکران شد، فیلمی که نشان دهنده ورود یک فیلمساز مستعد و طوفانی به نام “دیوید او. راسل” (David O. Russell) بود. اما بهترین فیلمی که از آن سال به یادگار مانده است و توانست جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص دهد، فیلم “فارست گامپ” (Forrest Gump) ساخته “رابرت زمکیس” (Robert Zemeckis) است. فیلم “فارست گامپ” در سالهای پس از اکران، به یک فیلم قطبی تبدیل شد. زیرا بسیاری از منتقدان این فیلم را رد میکنند و آن را بیشتر یک بچهبازی میدانند. با وجود اینکه ممکن است این حرف تا حدی درست باشد، اما این تحقیرها بیشتر از نسل X برمیخیزد و به نظر میرسد چیزی جزء تحقیر بین نسلی نباشد. من در این میان کاملاً بیطرف هستم، زیرا به هیچ نسلی تعلق ندارم. فقط میتوانم بگویم که “فارست گامپ” بسیار ماهرانه ساخته شده است و دارای یک موسیقی فیلم باورنکردنی است و هر بار که آن را میبینم اشک در چشمانم جاری میشود.
با تمام این گفتهها نباید فراموش کنیم که در ماههای پاییز و زمستان این سال شاهد اکران شاهکارهای فوقالعادهایی بودیم، فیلمهایی مانند: “مسابقه تلویزیونی” (Quiz Show)، “اد وود” (Ed Wood)، “گلولهها بر فراز برادوی” (Bullets Over Broadway) و “لئون حرفهایی” (Léon: The Professional). اما قطعاً فیلمهای اکران شده در تابستان، یک سر و گردن بالاتر بودند.
سال 2009

سال 2009 آخرین و نه کم اهمیتترین سال این لیست بهترین فیلمهای تابستانی است. 2009 سالی بود که گیشه پس از چند سال به خواب رفتن، ظاهراً تجدید قوا کرد. در ضمن این آخرین سالی بود که فیلمها صرفاً براساس تبلیغات شفاهی کسب درآمد میکردند. فیلمهایی مانند” بالا” (Up) اثر استودیو پیکسار و “خماری” (The Hangover) درآمد هنگفت خود را صرفاً از این راه به دست آوردند، زیرا مردم واقعاً از این فیلمها لذت میبردند و افراد دیگر را تشویق میکردند که آنها را تماشا کنند. در آن سال فیلم “پیشتازان فضا” (Star Trek) اثر “جی. جی. آبرامز” (J.J. Abrams) جان تازهایی به این مجموعه نوپا بخشید که بیش از یک دهه دوران موفق کاری را تجربه کرد. مجموعه همیشه محبوب “هری پاتر و شاهزاده دورگه” (Harry Potter and the Half Blood Prince) نیز در آن تابستان معرفی شد. فیلمهای “ماه” (Moon) و “منطقه 9 ” (District 9) که حاصل کار دو کارگردان مطرح بودند، نیز ژانر علمی تخیلی را به مسیرهای جدیدی سوق دادند.
در آن سال “کوئنتین تارانتینو” (Quentin Tarantino) پس از چند سال کمکاری، با آخرین تلاش خود یعنی “حرامزادههای لعنتی” (Inglourious Basterds) به عرصه سینمای حرفهایی بازگشت. این فیلم در مراسم اسکار آن سال، نقش پررنگی داشت. در ضمن حال که صحبت از اسکار شد، بد نیست بگوییم فیلم “مهلکه” (The Hurt Locker) که بی سر و صدا در جولای 2009 اکران شد، کلیه جوایز اسکار آن سال را پارو کرد. این فیلم در ادامه به موفقیتهای نادری دست یافت و علاوه بر جایزه اسکار بهترین فیلم، عنوان تحسین شدهترین فیلم سال را نیز به خود اختصاص داد. در مقام مقایسه فیلمهایی که در پاییز اکران شدند بیشتر با هدف کسب جوایز اسکار ساخته شده بودند، در حالی که در این زمینه موفقیت چندانی کسب نکردند. برخی از این فیلمها کاملاً خوب بودند (“یک مرد جدی” (A Serious Man)، “بالا در آسمان” (Up in the Air) و “یک مرد مجرد” (A Single Man))، در حالی که برخی دیگر چندان چنگی به دل نمیزدند (“درسآموزی” (An Education)، “نقطه کور” (The Blind Side) و “گرانبها” (Precious)). زمستان آن سال بیشتر به خاطر معرفی فیلم پدیده “آواتار” (Avatar) به یاد ماندنی شده است، فیلمی که تا به امروز پرفروشترین فیلم گیشه بوده است. با وجود اینکه این فیلم از نظر بصری غیرقابل انکار است و تاثیر زیادی در رونق فیلمهای سه بعدی داشته است، اما نگاهی به گذشته نشان میدهد که فیلم شاید شایسته این همه سر و صدا نبوده است. داستان فیلم آزادانه از منابع دیگری وام گرفته شده است و مسلماً این ایده سالها و ماهها قبل از اینکه در آگاهی “جیمز کامرون” (James Cameron) ریشه بدواند، وجود داشته است.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (1)
تیر 17, 1401
بسیار خوب
پاسخ
تیر 17, 1401
بسیار خوب
پاسخ