بیوگرافی رابین ویلیامز از کودکی تا مرگ + تصاویر
رابین ویلیامز (Robin Williams) هنرپیشه و کمدین آمریکایی بود که نقشهای خاطرهانگیز بسیاری را در طول حیات خود ایفا نمود که از جمله فیلمهای او میتوان به «جومانجی»، «ویل هانتینگ خوب»، «انجمن شاعران مرده» و همچنین «چه رویاهایی میآیند» اشاره کرد. وی برنده جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد فیلم موزیکال یا کمدی، جایزه ساترن نقش اول مرد و گرمی شده بود. رابین در سن ۶۳ سالگی و به وسیله طناب دار خودکشی کرد. در این مطلب میخواهیم بیوگرافی این بازیگر محبوب را مرور کنیم. با پروشات همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | رابین مکلورین ویلیامز (Robin McLaurin Williams) |
متولد | 21 جولای 1951 (29 تیر 1330) |
فوت | 11 اوت 2014 (۲۰ مرداد ۱۳۹۳) در 63 سالگی |
محل تولد | شیکاگو، ایالات متحده آمریکا |
قد | 170 |
شغل | بازیگر، فیلم نامه نویس، تهیه کننده |
وضعیت تأهل | متأهل بود |
بیوگرافی رابین ویلیامز
رابین مک لورین ویلیامز در سال 1951 در ایلینویز به دنیا آمد. او در خانواده مدیر موفق فورد، رابرت فیتزجرالد ویلیامز و مدل سابق لوری مک لورین اسمیت، در حالی متولد شد که از ازدواجهای پیشین والدین چهار فرزند دیگر هم عضو خانواده بودند. خانواده او بسیار ثروتمند بود. زمانی که رابین 11 ساله بود خانوادهاش به شیکاگو و حومه دیترویت نقل مکان کردند تا در خانه 40 اتاقه زندگی کنند.
بعدها ویلیام اعتراف کرد که ثروت و پیشینه خانوادگی (پدرش به خانواده معروف ایوانزویل تعلق داشت و مادرش نوه یک سناتور بود) برایش خوش شانسی به همراه نیاورد. این پسربچه اغلب تنها بود و بیشتر با خدمتکاران حرف میزد تا والدین اش. اسباب بازیهای گران قیمت و لوکس هم حالش را بهتر نمیکرد. او چاق و در نتیجه خجالتی بود. او اعتراف میکند که در سالهای کودکی تنها دوست و همراه اش یک دوست خیالی بود.
شوخ طبعی او باعث شد بر خجالت خود غلبه کرده و دوست پیدا کند. اولین ملکه زیبایی نیواورلئان یک بار در یک مراسم خیریه با لباس گران قیمت و نوار سیاه بر روی دندان اش حضور یافت. مردم تا مدتها درباره او صحبت میکردند. زمانی که رابین نوجوان بود تصمیم گرفت مشهورترین پسر کلاس شود. او نه تنها خوب جوک میگفت بلکه مهارتهای بازیگری هم داشت و در کلوپ بازیگری از آنها استفاده میکرد.
رابین ویلیامز پس از فارغ التحصیلی تصمیم گرفت مهارت بازیگری خود را ارتقا دهد. او در سال 1973 دانشجوی مدرسه معروف جولیارد شد و به تحصیل بازیگری پرداخت. سه سال بعد به نصیحت معلم اش جاناتان هاوس من که رابین را یک بازیگر با استعداد میدید آنجا را ترک کرد و به لس آنجلس رفت.
فیلمهای او
کارنامه بازیگری رابین از ورود او به لس آنجلس آغاز شد که در کلوپهای مختلف استندآپ کمدی اجرا میکرد. یک بار تهیه کننده معرفو جرج اشلاتر متوجه رابین شد و او را به برنامه تلویزیونی محبوب Laugh-In دعوت کرد. اما پس از مدتی شهرت این برنامه کاهش یافت و پروژه تعطیل شد. این بازیگر جوان به اجراهای قبلی خود در کلوپ بازگشت.
رابین ویلیامز که او را “انیشتین طنز” مینامیدند باعث خنده حضار میشد. او در زمینه به موفقیتهایی دست یافت. به همین دلیل به کلوپهای معروف آمریکا و بریتانیا دعوت شده و شهرت یافت. به زودی به برنامه Richard Pryor’s Show دعوت شد که حضور در این برنامه رؤیای بسیاری از کمدین هاست.
اولین حضور جدی رابین ویلیامز در سال 1978 بود. گری مارشال کارگردان اجرای او را در یکی از کلوپها دیده بود و او را به سریال Happy Days دعوت کرد تا نقش یک بیگانه را اجرا کند. پس از حضور موفق نقش مورک، تهیه کنندگان تصمیم گرفتند برنامه کمدی Mork and Mindy را تولید کنند. این برنامه در سال 1978 آغاز شد و چهار سال به طول انجامید. از آن زمان مورک مشهورترین شخصیت ایالات متحده است.
رابین ویلیامز بسیار مشهور شد و تصویر او بر روی جلد مجلات و روزنامهها دیده شد. او سپس در برنامههای مختلف مهمان شد و در فیلمها هم حضور یافت. نقش اصلی فیلم “ملوان زبل” (Popeye) شهرت او را افزایش داد. 2 سال بعد در سال 1980 در کمدی “جهان به گفته گارپ” (The World According to Garp) حضور پیدا کرد.
اما شهرت وجه منفی نیز داشت. رابین ویلیامز به الکل و مواد مخدر معتاد شد و تنها پس از مرگ تراژیک دوست و همکارش جان بلوشی آن را ترک کرد. گفته میشود صاحب یک فروشگاه دوچرخه که یک دوچرخه ورزشی به او داد به او کمک کرد تا اعتیاد خود را ترک کند. این سرگرمی جدید او را به زندگی عادی بازگرداند.
در این دوره او جنبه دیگری از هنر خود را نشان داد: رابین ویلیامز در فیلمهای جدی بازی کرد و نشان داد در این نقشها هم بااستعداد است. در سال 1987 در فیلم “صبح بخیر، ویتنام” (Good Morning, Vietnam) نقش یک درجه دار به نام کرونوئر را ایفا کرد. او برای این نقش برای اولین بار نامزد اسکار شد. اما نقطه عطف او بازی در فیلم “انجمن شاعران مرده” (Dead Poets Society) بود که در سال 1988 اکران شد. رابین نقش یک معلم ادبیات انگلیسی به نام جان کیتینگ را برعهده داشت. پس از این دو فیلم ویلیامز نشان داد که یک بازیگر جدی است و میتواند نقشهای مختلف را برعهده بگیرد.
ویلیامز در فیلم “شاه ماهیگیر” (The Fisher King) در نقش یک بی خانمان به نام پری ظاهر شد. فیلمهای دیگر که او را به ستاره هالیوود تبدیل کردند عبارتاند از: خانم دات فایر (Mrs. Doubtfire)، جومانجی (Jumanji)، ویل هانتینگ خوب (Good Will Hunting)، چه رویاهایی که میآیند (What Dreams May Come). فیلم آخر اگرچه چندان موفق نبود اما برای ویلیامز جایزه اسکار را به ارمغان آورد.
در اواخر سالهای 90 زمانی که رابین ویلیامز 50 ساله بود به ستاره افسانهای هالیوود تبدیل شد. با این حال هنوز برای ارتقای استعداد خود تلاش میکرد. مهمترین فیلمهای این دوره او عبارتاند از: عکس یک ساعته (One Hour Photo)، مرگ بر اسموچی (Death to Smoochy)، بیخوابی (Insomnia) و خانه دی (House of D). این فیلمها در اوایل سالهای 2000 اکران شده و به سرعت به موفقیت رسیدند.
زندگی شخصی
اولین همسر ویلیامز والری والاردی بود که از سال 1978 تا 1988 باهم زندگی کردند. در این ازدواج اولین پسر ویلیامز، رابین ویلیامز زاکاری تیم به دنیا آمد. در سال 1989 این بازیگر با پرستار پیشین پسرش – مارشا گریس – ازدواج کرد. در این ازدواج دختری به نام زلدا و پسری به نام کودی آلن به دنیا آمدند. این زوج یک کمپانی فیلم سازی راه اندازی کردند که فیلم “خانم دات فایر” را تولید کرد. در سال 2008 مارشا و رابین از هم جدا شدند.
او در سال 2011 با سوزان اشنایدر طراح آشنا شد. رابین اعتراف کرد که امیدوار بود این ازدواج او را از افسردگی شدید نجات دهد.
مرگ
در سال 2006 رابین مجدداً به الکل روی آورد. برای رهایی از شر آن به مرکز ترک الکل رفت. پس از درمان در چندین فیلم حضور یافت که معروفترین آنها عبارتاند از “قضیه صفر” (The Zero Theorem) و “شب در موزه: راز مقبره” (Night at the Museum: Secret of the Tomb). آخرین فیلم در سال 2014 اکران شد.
در تابستان همان سال رابین ویلیامز از دنیا رفت. او بر اثر خفگی مرده بود و در حقیقت خودکشی کرده بود. شش ماه پس از مرگ رابین ویلیامز، همسران قبلی و فرزندانشان بر سر تقسیم ارث و میراث شکایتهای پرسروصدا انجام دادند.
فیلم شناسی
- ملوان زبل – Popeye
- جهان به گفته گارپ – The World According to Garp
- صبح بخیر، ویتنام – The World According to Garp
- انجمن شاعران مرده – Dead Poets Society
- خانم دات فایر – Doubtfire
- جومانجی – Jumanji
- ویل هانتینگ خوب – Good Will Hunting
- چه رویاهایی که میآیند – What Dreams May Come
- عکس یک ساعته – One Hour Photo
- مرگ بر اسموچی – Death to Smoochy
- شب در موزه: راز مقبره – Night at the Museum: Secret of the Tomb
دیدگاهها