فیلم ” 12 مرد خشمگین” (12 ANGRY MEN) و فیلمهای مشابه که باید تماشا کنید
فیلم” 12 مرد خشمگین” هر حال و هوایی را در برمیگیرد. از نظر جنبه کلاسیک یکی از کمیابترین آثار سینمایی است که همیشه تماشایی است و هیچگاه تماشاگر از دیدن آن خسته نمیشود. هیولای حقوقی “سیدنی لومت” (Sidney Lumet) از مذاکرات هیئت منصفه در مورد یک کودک محکوم به جرم قتل، متولد شد. تصمیم هیئت منصفه که مستلزم توافق جمعی است، نشان دهنده پویایی شک منطقی در حقوقی کیفری در ایالات متحده است و در عین حال نیم نگاهی به جامعه آمریکا از دریچه نژاد، طبقه اجتماعی و فرهنگ دارد. این فیلم به زبانهای مختلفی بازسازی شده است و همچنان توانسته در این سالهای طولانی، جایگاه مناسب خود را در بین بهترین فیلمهای این رسانه حفظ کند. فیلم در عین دیالوگ محور بودن، دارای محتوا و آکنده از احساسات و استدلالهای روشنفکرانه است و به راحتی تماشاگر را درگیر خود میکند. از این رو ما تصمیم گرفتیم با معرفی 10 اثر مشابه فیم” 12 مرد خشمگین”، به این فیلم ادای احترام کنیم. با پروشات همراه باشید.
10. “قایق نجات” (LIFEBOAT) – 1944
فیلم “طناب” (Rope) “هیچکاک” (Hitchcock) نیز به اندازه این فیلم، شایستگی قرار گرفتن در این لیست را دارد. این دو فیلم نشان میدهند که چرا او را استاد میزانس در هالیوود مینامند. چالشهای “هیچکاک” نیز مانند “لومت” به نحوه کادربندی فیلم برمیگردد. شاید بازی دادن انبوه بازیگران در فضاهای محدود دشوار باشد، اما استادی چون او این کار را به آسانی انجام میداد. فیلم “قایق نجات” نمایشی غنی از ارزشهای خوب و رقابتی است و مشابه فیلم” 12 مرد خشمگین” درگیر بحثهای روشنفکری در مورد یک موضوع خاص میشود. هر چند ماهیت خصومت در این فیلم در مقایسه با فیلم” 12 مرد خشمگین” بارزتر و متمایزتر است، اما هسته اصلی فیلم یکی است.
او نیز همچنان سعی میکند به خلق شرورهای موحش در قالب یک داستان آلمان نازی ادامه دهد. اما آنچه فیلم را حتی تحسینبرانگیزتر میکند این است که چگونه نظریه او در اوج به نتیجه میرسد. قطعاً تنش در فیلم “قایق نجات” بسیار بیشتر از دیگر فیلمهای او است. در نتیجه انتظارات به صورت عمدی آرام آرام و به طرز خوشایندی برآورده میشوند. این به نفع فیلم است، زیرا تجربه تماشای آن را به یک تجربه هیجانانگیز تبدیل میکند.
همچنین بخوانید: بهترین شخصیتهای شرور فیلمهای هیچکاک به ترتیب رتبه بندی
9. “راشومون” (RASHOMON) – 1952
قطعاً فیلم “راشومون” “کوروساوا” (Kurosawa) یکی از بهترین و درخشانترین آثاری است که لیاقت همراهی “12 مرد خشمگین” را دارد. هر دو فیلم فرصت بینظیری را برای کارگردانان فراهم کردهاند تا مخاطبان را با تضاد مرکزی فیلم درگیر کنند. آنها از طریق ساختار اخلاقی خود، به بررسی رویدادهای فیلم میپردازند. در حقیقت سبک بازدارندهتر “راشومون” در مقابل رویکرد آموزشیتر “لومت” قرار میگیرد. در ضمن تفاوتهای متعددی از نظر قدرت بازیگری و فن نمایش در این فیلم به چشم میخورد که در فیلم” 12 مرد خشمگین” کمتر حرفی برای گفتن دارند. نتیجه در فیلم” 12 مرد خشمگین” نجیبتر و خوشایندتر است؛ در حالی که “راشومون” به شکلی سرگردان، تلخ و مبهم به پایان میرسد. اما کیفیت فیلمسازی و داستانسرایی در این دو فیلم همچنان کامل و بیعیب و نقص است.
8. “بازداشتگاه شماره 17 “(STALAG 17) – 1953
فیلم “بازداشتگاه شماره 17” از “بیلی وایلدر” (Billy Wilder) نیز مانند” 12 مرد خشمگین”، به مضامین آشنای عدالت و بیگناهی میپردازد. این نیز یکی دیگر از فیلمهای کلاسیک است که الهامبخش فیلمهای بسیاری در این زمینه شده است. داستان در یک اردوگاه آلمانی اسرا به نام “استالاگ” (stalag) رخ میدهد و داستان گروهی از هوانورادان آمریکایی را روایت میکند که در “استالاگ” اسیر شدهاند و به دنبال راههایی برای فرار هستند. “سفتون” (Sefton) یک گروهبان لاابالی، پس از اینکه آلمانیها به استراتژیهای مخفی آمریکاییها پی میبرند و خود را برای مقابله با آنها آماده میکنند، به مضنون اصلی تبدیل میشود. “سفتون” یک ضد قهرمان مناسب برای داستانی است که به شدت خواهان آن است. او برای بازیگران بزرگ محصور در یک پادگان کوچک، سرگرمیهای دلنشینی فراهم میکند. خندههای آنها در پس زمینه تراژدی، مضمونی عالی را برای “وایلدر” فراهم میکنند تا یک داستان فرعی را به سبک داستانهای جنایی-معمایی خلق کند.
اما استفاده از عقل، منطق و پرتاب شدن یک چاقوی ضامندار بر روی زمین برای اثبات بیگناهی یک مرد مجرم، عواملی هستند که “بازداشتگاه شماره 17 ” را بسیار شبیه به” 12 مرد خشمگین” میکنند. “سفتون” “ویلیام هولدن” (William Holden) نیز مانند “فوندا” (عضو هیئت منصفه در فیلم” 12 مرد خشمگین”) گوسفند سیاه گله است. با وجود اینکه به نظر میرسد هیچ کس او را باور نمیکند، او باید با تکیه بر عقل خود راهی برای رهایی از دنیای مشکلات پیدا کند. فیلم “بازداشتگاه شماره 17 “دیالوگ محور نیست و به عناصر داستانسرایی دیگری برای تکمیل خود، متوسل میشود. مسلماً این فیلم با وجود اینکه بر حول محور جنگ و مرگ متمرکز است، اما خندهدارتر و کمتر غمانگیز است. به هر حال این فیلم اگر نه بیشتر، اما به اندازه فیلم” 12 مرد خشمگین” لذتبخش است و به همان اندازه، فیلمی گرانبار از یک فیلمساز نابغه است.
7. “میراث باد” (INHERIT THE WIND) – 1960
در فیلم “میراث باد”، نبرد آرمانها بر انبوه استدلالهای حقوقی که سرتاسر فیلم را در بر گرفتهاند، مسلط شده است. نادیده گرفتن این فیلم به عنوان یک درام دادگاهی سخت است، زیرا هم به طرزی ماهرانه به تصویر کشیده شده است و هم نقش رسانهها را در محاکمههای حقوقی نشان میدهد. این پدیده امروز نیز در حال گسترش است، زیرا ما هنوز دوست داریم ببینیم که چگونه “ریا چاکرابورتی” (Rhea Chakroborty) و “آریان خان” (Aryan Khan) (در هندوستان) در مقابل احساسات پوپولیستی قرار میگیرند. امروزه حتی با ظهور رسانههای اجتماعی، مضامینی مانند سیرک رسانهای، به همان اندازه مطرح هستند. فیلم “میراث باد” نیز به دلیل پیوند تیزهوشی و ذکاوت قانونی با جذابیت درام، بسیار به” 12 مرد خشمگین” شبیه است.
ماهیت نبردی که “کیتس” (Cates) و “دراموند” (Drummond) باید در خارج از روند دادگاه با آن بجنگند، مفاهیم دین و خودشیفتگی را در بر میگیرد. شخصیت “جین کلی” (Gene Kelly) دقیقاً جایی است که فیلم “میراث باد” را از هم عصران و همتایانش متمایز میکند. “هورنبک” (کلی) فرزند ایدهآل پوستر رسانههای امروزی است. علیرغم علاقه بدبینانه او نسبت به امور، بیطرفی استوار او برای بیننده جذاب است. او نه یک جنگجوی راه حقیقت است و نه یک دروغگوی مضحک. در واقع میتوان گفت که فیلم “میراث باد” یک سرگرمی درجه یک است که همانند نظریهای در مورد تلاقی رسانهها و یک وظیفه دموکراتیک غیرقابل انکار لذتبخش است و در عین حال به عنوان یک تریلر حقوقی جایگاهی برجسته و متمایز در حوزه خود دارد.
6. “محاکمه در نورنبرگ” (JUDGMENT AT NUREMBERG) – 1961
فیلم “محاکمه در دادگاه نورنبرگ” “استنلی کریمر” (Stanley Kramer) در مقام مقایسه با فیلم” 12 مرد خشمگین” از نظر درام قضایی، تنه به تنه آن پیش میرود. در این فیلم “کریمر” یک داستان کاملاً آگاهانه را در مورد ارزشهای انسانی و بازسازی اروپا پس از یک جنگ جهانی مرگبار روایت میکند و در عین حال سعی میکند در ارائه استدلالهای درخشان، کاملاً مطابق با روند عمل کند. زیرا آن گونه که “کریمر” قانون را در اولویت قرار میدهد، “لومت” سعی نمیکند بر سر پایه و بنیان فیلم” 12 مرد خشمگین” به عنوان یک نبرد قانونی بین عقاید مختلف، بر سر قانون مصالحه کند. اما بحثها و جدالهای پرشور هر دو فیلم قلب شما را پر از وحشت، ترس و اندوه میکنند. در این فیلم وحشت هیتلر در قالب شدید، اما زودگذر احیاء میشود تا ارزش حاکمیت قانون را به ما یادآوری کند.
با وجود اینکه هیچ کدام از این فیلمها موعظهآمیز نیستند، اما فیلم “محاکمه در نورنبرگ” در شخصیتپردازی و انسانسازی متهم و جلاد بسیار دقیقتر عمل میکند. کنجکاوی قاضی “هیوود” (Haywood) نماد آگاهی جمعی از مردم عادی است که هنوز پس از گذشت سالها نمیدانند که چگونه چنین کاری از نظر انسانی امکانپذیر است.
همچنین بخوانید: بهترین کارگردانهای تمام دوران (ردهبندی بر اساس Reddit)
5. “گلنگری گلن رأس” (GLENGARRY GLEN ROSS) – 1992
“دیوید ممت” (David Mamet) ثابت کرد که چگونه فیلمنامه خوب میتواند فیلمی مانند “گلنگری گلن رأس” را این گونه ارتقا دهد. فیلمنامه مهیج این فیلم، داستان را در قالب تابعی از گفتگوهای آتشین و بازی چرخش صندلیها تعریف میکند که توانایی تخریب زندگی ما را در بطن خود دارد. هر چند نمیتوان نقش بازیگران درجه یک این فیلم را در این میان نادیده گرفت. انرژی جمعی آنها در غیاب گرما یا دلسوزی قابل توجهی، لحن فیلم را دیکته میکند. فیلم “گلنگری گلن رأس” نیز درست مانند فیلم” 12 مرد خشمگین” از حداقل محیط خود نهایت استفاده را میکند تا زندگی و ایدئولوژی سوژههایش را در کانون توجه قرار دهد. گفتگوهای طولانی مدت فیلم نشاندهنده حقایق زندگی آنها هستند و نشان میدهند چه چیزی آنها را به روی دیگری از زندگی سوق میدهد.
در ضمن در این فیلم به فساد اخلاقی نیز اشاره میشود که اشارهای ظریف به ویژگیهای “وال استریت” است که نماد حرص و طمع شرکتهای آمریکایی محسوب میشود. ماهیت رقابتی تضاد محوری فیلم به “جیمز فولی” (James Foley) کارگردان اجازه میدهد تا با ایده «فروش فروشندگان» با شیوهای که آنها خود را به ما میفروشند، بازی کند. نحوه اجرای بازی حاصل صفر نشان میدهد که چرا کلاسیکهای مدرن مانند فیلمهای “گرگ وال استریت” (Wolf of the Wall Street) و “مارجین کال” (Margin Call) به درستی با این موضوع برخورد کردهاند. چرا که آنها از تئوری فیلمهایی مانند “گلنگری گلن رأس” وام گرفتهاند.
4. “تشریفات ساده” (A PURE FORMALITY) – 1994
هرگز نمیتوان در میان فیلمهای تک صحنهای، جذابتر از فیلم “تشریفات ساده” پیدا کرد. در این فیلم “جوزپه تورناتوره” (Giuseppe Tornatore) نویسنده و کارگردان با استفاده از یک پیشفرض ساده و پسزمینه دقیق شخصیتها، شگفتیهای فیلم را خلق میکند. فیلم “تشریفات ساده” کاملاً از کارهای قبلی او متمایز است، زیرا او در اینجا هرگز دست خود را کاملاً رو نمیکند. اما وقتی دست او رو میشود، نتیجه آنقدر تکاندهنده است که هرگز تصورش را هم نمیکردید. ماهیت بیرحمانه دیالوگهای این فیلم به شیوهای تعلیمی و حرفهای، محدود و انتقادی است. لحظهای که به نظر میرسد همه چیز به بنبست رسیده است، ناگهان رویداد جدیدی آشکار میشود که ممکن است تحقیقات را به حقیقت نزدیک کند یا بلعکس. ویژگی مردان و قوه تعقل به تصویر کشیده شده، یادآور منظره اتاقهای هیئت منصفه در فیلم” 12 مرد خشمگین” است.
در اینجا نیز مانند آن فیلم، شک در ایجاد تنش نقشی اساسی دارد. این ساختار تخطیناپذیر باعث تسهیل داستانسرایی میشود و باعث میشود تصور اتفاق از طریق خلاقیت فردی که در بطن آن اتفاق حضور داشته است، جذاب باشد. در این فیلم “رومن پولانسکی” (Roman Polanski) و “ژرار دوپاردیو” (Gerard Depardieu) بازیهای مطمئنی ارائه میدهند و داستان را آن گونه که باید به زیبایی روایت میکنند. در واقع میتوان گفت که فیلم “تشریفات ساده”، یک جنگ روانی در شدیدترین و بیپرواترین حالت آن است.
3. “توطئه” (CONSPIRACY) – 2001
فیلم “توطئه” یکی دیگر از مجموعههای کلاسیکی است که مورد بیمهری قرار گرفته است، داستان فیلم در یک اتاق یک نفره و حول یک مکالمه میچرخد. این فیلم به دلیل محتوای تکاندهنده، یکی از فیلمهایی است که به طرز جسورانهای طرز تفکر نازیها را تشریح میکند. در واقع میتوان گفت که این فیلم عینیت یافته “کنفرانس وانسه” (Wannsee Conference) است که در خود این فیلم برگزار میشود. بازیگرانی مانند “کنت برانا” (Kenneth Branagh)، “کالین فرث” (Colin Firth) و “استنلی توچی” (Stanley Tucci) در این فیلم در نقشهای اصلی بازی میکنند. آنچه جالب است این است که متن کنفرانس حول طرحهایی برای «راهکار نهایی» مدلسازی شده است، اما به جزئیات کامل دستور نازیها در مورد تسلط “رایش سوم” (Third Reich) بر جهان نیز میپردازد. در این فیلم نیز مانند” 12 مرد خشمگین”، جو سخت و پرتنش اتاقها و بحثهای مختلف، در فکر و اجرا ساده و مؤثر به تصویر کشیده میشود. از این رو میتوان گفت که فیلم “توطئه” هر چند در مقیاس کوچکتر، اما فراتر از انتظارات ظاهر شده است و مکملی عالی برای شاهکار کلاسیک “لومت” است.
2. “مردی از زمین” (THE MAN FROM EARTH) – 2007
اولین بار که این فیلم را دیدیم، چیز زیادی از آن متوجه نشدیم. اما حالا دیگر این چنین نیست و احترام ما به این فیلم چندین برابر شده است. این فیلم از ایدهای که از یک فکر، جمله یا حتی یک کلمه تشکیل شده است تا تمدن انسانی روی کره زمین، را پوشش میدهد. به تدریج هنگامی که مردم در مهمانی خداحافظی پروفسور “اولدمن” (Oldman) متوجه ماجرا میشوند، سر و کله کنجکاوی مبهمی که قرنهاست هدایتکننده نسل بشر بوده است، پیدا میشود. دیدگاههای علمی، تاریخی، مردمشناسی و بسیاری از دیدگاههای دیگر “اولدمن”، دانش او را درباره آنچه که رخ داده است و آنچه را که ما در قالب تئوری فکر میکنیم اتفاق افتاده است، تشریح میکنند. فیلم “مردی از زمین” نیز مانند فیلم” 12 مرد خشمگین” به شدت دیالوگ محور است. هر چند روی موضوعات کاملاً متفاوتی کار میکند. این فیلم به خودی خود طیف گستردهای از ایدهها و فلسفههای مختلف را ارائه میدهد و همین امر باعث میشود بتواند طیف گستردهای از مخاطبان را جذب کند.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای ترسناک کلاسیک سیاهوسفید که باید تماشا کنید
1. “غروب محدود خورشید” (THE SUNSET LIMITED) – 2011
فیلم “غروب محدود خورشید” یکی دیگر از آن فیلمهایی است که به طرز شگفتانگیزی همانند چند فیلم دیگر، به پتانسیل دیالوگ پی برده است. دامنه وسیع این فیلم در اقیانوسی از افکار شناور است، اما در عین حال سعی میکند بر دو مضمون خود یعنی سیاه و سفید پوست بودن تمرکز کند. ساختار نطق مانند دیدگاه آنها، تقریباً بر جهانی بودن مضامین فیلم غلبه میکند. برخورد تصادفی بین این دو زمانی اتفاق میافتد که دومی میخواهد جلوی قطار” Sunset Ltd. “بپرد و اولی او را نجات میدهد. پس و پیش زندگی آنها به طرز شگفتانگیزی با ثبات و مستدل است و با وجود جدیت حال و هوای فیلم در برخی از مواقع، خندهدار و جذاب است. در واقع شخصیتهای “تامی لی جونز” (Tommy Lee Jones) و “ساموئل ال. جکسون” (Samuel L. Jackson) دو جریان از آگاهی انسانی را نشان میدهند که تضادی با هم ندارند و یک ایده مشترک در مورد زندگی دارند.
عباراتی مانند: «خوشبختی بر ضد شرایط انسان است» و «رنج و سرنوشت انسان، تفاوتی با هم ندارند» به دیالوگهای این فیلم جذابیتی وجودی میبخشند. در این فیلم نیز مانند” 12 مرد خشمگین” این مکالمات توسط افرادی با پیشینههای مختلف، سطح سواد و درجات اجتماعی مختلف مطرح میشوند. وابستگی دین و فقر و علم و سعادت در هیئت منصفه فیلم” 12 مرد خشمگین” نیز نمود پیدا میکند. فیلم “غروب محدود خورشید”، از جایی به بعد خدا و هدف او از خلقت جهان را در مرکز روایت قرار میدهد و تاثیری را که تاکنون بر جای گذاشته است، تعدیل میکند. اما این امر به خودی خود نمیتواند بازنمایی نادر، محترمانه و جذاب هر آنچه را که نوع بشر میداند، از آن بگیرد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها