بررسی اپیزود هشتم از فصل اول انیمه The Promised Neverland (ناکجاآباد موعود)
انیمه ناکجا آباد موعود یکی از بهترین انیمههای زمستان ۲۰۱۹ که بخاطر ژانر رمزآلودش به شدت مورد توجه و بحث قرار گرفته در اینجا نقد اپیزود هشتم این انیمه گذاشته شده. این انیمه روزهای جمعه پخش میشه و ما روزهای شنبه هر هفته نقدش رو منتشر میکنیم. با پروشات همراه باشید.
نیمه اول قسمت هشتم بخشی که بازهم به خواهر کرونه میپردازه. توی این قسمت خواهر کرونه که قبل تر از این باعث وحشت بچهها میشد، رودست میخوره و به سرنوشتی که خیلی قبلتر از این منتظرش بوده میرسه. خواهر کرونه که میخواست با بچهها همکاری کنه تا زیر آب ماما رو بزنه متوجه شد که تمام اخباری که برای مادر بزرگ تهیه کرده بوده همه رو خود مادربزرگ میدونسته و به قول مادربزرگ “اوضاع تحت کنترله”. این قسمت باعث شد کمی کرونه رو به دور از وحشتی که به روی بچهها وارد میکرد ببینیم و اینکه خودش با چه دنیای وحشتناکی در حال مبارزه بوده. کرونه یک خودکار، یک جعبه و یک کاغذ برای بچهها میذاره و از اونها میخواد که به هرقیمتی شده فرار کنن و این دنیا رو نابود کنن.
مادر بزرگ میگه که اونها سعی میکنن بهترین مغزها رو برای سفرهی تیفاری نگهدارند که به نظرم همون پادشاه اهریمنها یا هیولاهاست.
لازم به گفتن نیست که توی نیمهی اول انیمه همهی قسمتهای مربوط به مرگ خواهر کرونه و بچههایی که دارن توی سالن غذاخوری ناهار میخورن به صورت موازی پخش میشه و نه تنها این کار کارگردان خیلی هوشمندانه بود؛ بلکه این کارش باعث شد تا به عمق ناامیدی و بدون قدرت بودن همهی کسایی که توی این دنیا گیر کردن پی ببریم.
بعد از اون بخشهایی از زندگی کرونه رو به همراه آهنگ فوقالعادهای میبینیم، در این بخش کرونه رو به دور از چهره بزرگسالش و دوباره به صورت یکی دیگه از بچههای قربانی این سیستم مثل همهی بچههای دیگهی گریس فیلد میبینیم. کرونه خودکاری که پیدا کرده از جیب مردی بوده که به گریس فیلد اومده بوده، احتمالا یکی از آدمهایی که قدرتشون با هیولاها یکیه.
نیمهی دوم انیمه کاملا هیجان انگیزه. طبق نقشهی قبلی اما و نورمن میرن تا کشف کنن اون طرف دیوار چیه و ری باید سر ماما رو گرم کنه. موقعی که ری و ماما توی خونهان ماما به ری میگه چه بلایی سر کرونه اومده. این باعث میشه هممون دوباره یادمون بیاد با چه آدم باهوش و وحشتناکی سر و کار داریم و این سوال که واقعا بچهها میتونن سر این آدم رو کلاه بزارن؟ ماما، ری رو از جاسوس بودنش اخراج میکنه و اون رو زندانی میکنه تا نتونه به بقیه خبری بده و حالا که تصمیم گرفته باید خودش به صورت مستقیم دست به کار بشه.
ماما موقعی که اما و نورمن رو میبینه به قول خودش، اولین باره که توی ده سالی که کنار هم زندگی کردن بدون هیچ دروغی روبروی هم واستادن.
ماما بهشون میگه از مقاومت دست بردارن و همین فرصتی که براشون مونده، پنجتایی با خوشحالی زندگی کنن. نورمن و اما میفهمن که بدجوری دستشون رو شده و ماما تمام این مدت از همهی نقشهشون خبر داشته. اما که مخالف این قضیه است ماما رو میگیره تا نورمن بتونه بره در مورد اون طرف دیوار تحقیق کنه. ماما برای اینکه جلوی نورمن رو بگیره پای اما رو میشکنه تا بفهمه با چی روبرو شدن و به بچهها میگه فرار فایده نداره وقتی که اون طرف دیوار چیزی غیر از ناامیدی نیست.
خبر آخری که ماما به بچهها میده اینه که فردا قرار نورمن رو بفرستن بره.
حالا که پای اما شکسته و نورمن قراره فرستاده بشه بچهها چه تصمیمی میگیرن؟
این هم از نقد اپیزود هشتم، شنبه آینده با نقد اپیزود نهم در خدمتتون خواهیم بود. امیدواریم از خوندن این مقاله لذت برده باشین.منتظر شنیدن نظرات شما در مورد این قسمت از انیمه هستیم.
دیدگاهها