10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

معماها تا زمانی که حل نشوند کنجکاوی ما را برمی‌انگیزند. اگرچه تئوری‌های ماورالطبیعه جالب‌تر هستند اما معمولاً این معماها هستند که بدون هیچ توضیحی حل می‌شوند. درهرحال دلایلی وجود دارد که برخی معماها همیشه حل‌نشده باقی می‌مانند.

10. قتل جولیا والک

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

جولیا والک یک زن خانه‌دار بریتانیایی بود که در خیابان 29 ولورتن در لیورپول زندگی می‌کرد. در 919 ژانویه 1931 همسرش ویلیام به کلوپ شطرنج رفت تا مثل همیشه بازی کند و زمانی که بازگشت یک مرد به نام کوالترو، که ویلیام او را نمی‌شناخت، پیامی برای او گذاشته بود تا به خیابان 25 منلاو برود. در روز بعد ویلیام همان کار را کرد و همسرش را در خانه گذاشت. او پس از یک ساعت گشتن متوجه شد این آدرس جعلی است.

او سپس به خانه بازگشت و با جسد خونین همسرش مواجه شد. دو هفته بعد پلیس ویلیام را دستگیر کرد و معتقد بود که او این آدرس جعلی را در آنجا قرار داده تا خودش همسرش را به قتل برساند. اگرچه شواهد علیه او بودند اما او به مرگ محکوم شد. سپس این پرونده به مراجع قضایی بالاتر رفت و سپس دادگاه ویلیام را آزاد کرد. تا امروز کسی برای این قتل شناسایی نشده است و پرونده هنوز باز است.

9. مرد خاکستری بن مک دوی

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

در اسکاتلند شخصیتی به نام مرد خاکستری وجود دارد که در بزرگ‌ترین قله کوه‌های کایرنگورم، یعنی بن مک دوی دیده می‌شود اولین بار در سال 1889 پروفسور نورمن کولی رؤیت آن را تأیید کرد. اگرچه او دقیقاً مرد خاکستری را ندید اما معتقد بود: “من صدایی شنیدم که صدای پای خودم نبود. پس از هر صدای پا به عقب نگاه می‌کردم و جز خودم کسی را نمی‌دیدیم اما صدای پا می‌شنیدم و گویی این پاها دو یا سه برابر پاهای من بود.”

از آن زمان به بعد افراد دیگری هم دیدن او را شهادت داده‌اند، ازجمله پتر دنشام، یکی از اعضای تیم نجات هواپیما. طبیعت گرد و کوه‌نوردی به نام الکساندر تونین هم او را دیده بود و با هفت‌تیرش سه یا چهار تیر به او زده بود. گفته می‌شود که پدیده برخورد سایه فرد با سطح ابرها چنین پدیده‌ای را به وجود می‌آورد، هرچند این پدیده برای صدای پاها توضیحی نمی‌آورد.

8. نور هسدالن

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

رؤیت این پدیده به سال 1811 بازمی‌گردد و در دره هسدالن نروژ رخ داده است. در اوایل سال‌های 1980 این نورها بیشتر دیده شدند به‌طوری‌که هر هفته 20 مورد گزارش می‌شد. از آن زمان رؤیت این نور کاهش یافت و هرسال تنها 10 تا 20 رؤیت گزارش می‌شود. این نورها سفید روشن یا زرد هستند و بر روی زمین می‌چرخند.

بر روی این پدیده مطالعات زیادی انجام‌شده اما هیچ‌کدام نتوانستند برای آن توضیحی بیاورند. (در آنجا دوربین‌هایی گذاشته شده‌اند تا از این پدیده عکس بگیرند). برخی از تحقیقات این نور را نتیجه ایجاد سراب در اثر دیدن نور خودرو می‌دانند اما این توضیح نمی‌تواند وقوع مکرر آن را توجیح کند.

7. معمای بزرگ امهرست

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

در نیمه دوم قرن 19 در یک شهر کوچک به نام امهرست (Amherst) در نوا اسکوتیا، زنی به نام استر کاکس توسط موجوداتی تسخیر شد. او همراه خانواده و خواهرش زندگی می‌کرد. پس‌ازاینکه استر به دست یکی از دوستان مذکرش، که احتمالاً حال روحی خوبی نداشت و می‌خواست او را بکشد، تقریباً تا پای مرگ رفت، خانه‌اش تسخیر شد. استر به دلیل حال نامساعدش مدتی در خانه خواهر دیگرش در استان دیگر اقامت داشت و پس‌ازاینکه به خانه بازگشت اتفاقات عجیب دوباره رخ داد.

پس‌ازاینکه آن موجودات تهدید کردند که خانه او را آتش می‌زنند او به خانه دیگری نقل‌مکان کرد و با آن‌ها زندگی کرد، اما همین اتفاق رخ داد. بازیگری به نام والتر هابل که به این مسائل علاقه داشت نزد استر رفت و کنار او ماند. او برای چند هفته خانه را بررسی کرد و سپس دراین‌باره کتابی نوشت که ادعا می‌کرد در آن خانه اشیا به حرکت درآمده و نیروهای غیرقابل دید به استر حمله می‌کردند. تا امروز برای این موضوع توضیحی آورده نشده و برخی هم معتقدند این داستان‌ها زاییده استر بوده‌اند.

6. غیب شدن بنجامین باترست

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

بنجامین باترست در قرن 19 یک دیپلمات بریتانیایی جوان و حرفه‌ای بود که به نظر می‌رسد قدرت اش بی‌انتهاست. در سال 1809 زمانی که پس از یک مأموریت دیپلماتیک به اتریش به خانه برمی‌گشت، مجبور شد یک مسیر دیگر را طی کند تا با فرانسوی‌ها برخورد نکند. (او اتریشی‌ها را متقاعد می‌کرد که به ارتش ناپلئون حمله کنند). سپس او درحالی‌که کاملاً خود را ایمن کرده بود و دو تپانچه نیز همیشه همراه داشت تصمیم گرفت از آلمان و با نام کوچ، به خانه برود.

در 25 نوامبر، او و راهنمای آلمانی‌اش، هر کروز، در روستای کوچک پرلبرگ توقف کردند تا دوباره به سفرشان ادامه دهند. زمانی که نزدیک رفتن بود، باترست به بیرون کاروانسرا رفت و کروز هم به دنبالش رفت. اما زمانی که کروز بیرون رفت خبری از باترست نبود. سرانجام و پس از چند هفته کروز به بریتانیا رفت و خبر غیب شده باترست را به مقامات داد.

برخلاف تحقیقات انجام شده و حتی تلاش همسر باترست برای جستجو در منطقه هیچ اثری از او نبود. تکه‌هایی از لباس او در اطراف پیدا شد اما بدن اش هیچ‌گاه یافت نشد. گفته می‌شود که یا فرانسوی‌ها او را دزدیدند و بعدها در زندان به قتل رساندند و یا اینکه طعمه راهزنان شده بود، که دران زمان یک خطر بزرگ محسوب می‌شدند.

5. از دست رفتن معدن سابلت

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

گفته می‌شود که در کوه‌های گوادالاپ در غرب تگزاس و جنوب شرق نیومکزیکو، بزرگ‌ترین معادن طلای دنیا وجود دارد. بن سابلت یک معدنچی پیر در قرن 19 بود که گفته می‌شود مکانی را یافته که هر هفته می‌تواند به ارزش 10000 دلار طلا از آنجا استخراج کند. متأسفانه تنها اثر از معدن او یک حفره کوچک در زمین است که اندازه یک انسان است.

او که به‌عنوان یک فرد مست و دروغ‌گو شناخته می‌شد یک شب با یک تکه فلز به روستا رفت و در ازایش مشروب دریافت کرد. برای یافتن معدن او تلاش‌های زیادی انجام گرفت اما کسی آن را نیافت. حتی زمانی که پسرش از او پرسید معدن کجاست پاسخ داد که او هم باید مانند پدرش خودش آن را پیدا کند. تا به امروز کسی آن معدن را نیافته و حتی دانشمندان هم معتقدند که در آن کوه‌ها هیچ طلایی وجود ندارد.

4. سفینه فضایی آئورورا

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

آئورورا یک شهر آرام در تگزاس، شمال غرب دالاس است که به یک دلیل شهرت دارد. در 19 آوریل 1897، یکشی سیگار مانند چرخان که در هفته‌های پیش هم رویت شده بود، نزدیک روستا تصادف کرد و خلبان اش کشته شد. محلی‌ها ادعا کردند که آن موجود را به خاک سپرده‌اند اما اجازه نبش قبر را نمی‌دادند.

بدتر اینکه در سال‌های 1970 زمانی که این خبر جهانی شد و رسانه‌ها به آنجا رفتند قبر او دزدیده شد. طبق گفته‌ها این سفینه با آسیاب بادی برخورد کرد و خورد شد، به‌طوری‌که لاشه خلبان آن قطعه‌قطعه شد. احتمالاً چند جوان مست که آسیاب بادی زمین قاضی شهر را سوزانده بودند می‌خواستند برای کار خود توضیحی بیاورند.

3. قبر سیاه

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

قبر سیاه آرامگاه سر جرج مکنزی است ک هدر گورستان گریفرایزر کیرکیارد، در ادینبرگ اسکاتلند، قرار دارد. او در زمان چارلز دوم مسئول آزار و اذیت پریسبیترین ها بود. ازآنجایی‌که او صدها نفر را در زندان کشت به او لقب “مکنزی خون‌خوار” را داده بودند. او در زمان مرگ اش در سال 1691 در این گورستان به خاک سپرده شد و تا قرن‌ها اتفاق خاصی رخ نداد.

بااین‌حال در اوایل 1999، گفته می‌شود رؤیت ارواح، نقاط سفید و کبودی و سوختگی‌های قابل‌مشاهده، دیده شده است. حدود 450 نفر به این واقعه شهادت داده‌اند و حدود 100 نفر با دیدن این صحنه‌ها غش کرده‌اند. ریچارد فلیکس، مستندساز بریتانیایی این واقعه را یکی از متقاعدکننده‌ترین موارد ماورالطبیعی می‌داند. سرانجام قبر مکنزی مهروموم شد اما این اتفاقات همچنان رخ داد. تا به امروز دراین‌باره هیچ توضیحی داده نشده و دلیل آن را واکنش‌های هیستریک و روحی می‌دانند.

2. نور ارواح

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

نور ارواح در شمال شرق اوکلاهاما که از زمان 1866 دیده می‌شود، به نام‌های مختلف ازجمله “نور شیطان” نامیده می‌شود. این نور نارنجی که از فاصله 6.4 کیلومتری دیده می‌شود طبق افسانه‌ها اولین بار توسط بومی‌های آمریکا مشاهده شد.

این نور هیچ تأثیر جانبی ندارد، تنها در آسمان ظاهر شده و نورش به‌سرعت زیاد شده و سپس ناپدید می‌شود. منطقی‌ترین توضیح این است که با سوختن چوب و مواد ارگانیک نورهایی ایجاد می‌شود (که البته آن نور نمی‌تواند به این اندازه پررنگ باشد). دلیل دیگر نیز ساده است: دانشمندان معتقدند که این نور می‌تواند انعکاس نور خودروها باشد. اما این توضیح نمی‌تواند رؤیت این نور پیش از اختراع اتومبیل را توجیح کند.

1. قتل گلی راوبال

10 معمای عجیب‌وغریب حل‌نشده

آنجلا “گلی” راوبال یکی زن جوان بود که در اوایل قرن 20 در آلمان بزرگ شد. او در 18 سپتامبر 1931 خودکشی کرد. تفنگی که او با آن خودکشی کرد به عموی ناتنی و طبق شایعات – عاشقش – آدولف هیتلر تعلق داشت. آن‌ها در زمان رشد حکومت نازی با یکدیگر دیده می‌شدند.

او به همراه هیتلر به روستاهای اطراف سفر کرد و درنهایت به‌عنوان خانه‌دار در خانه هیتلر در مونیخ ساکن شد. او در این زمان برادرزاده‌اش را به‌عنوان الگوی زنان آریایی معرفی نمود اما بقیه این‌گونه فکر نمی‌کردند. به گفته برخی او یک زن احمق بود که هیتلر را بازی می‌داد. گفته می‌شود که در شب خودکشی این دو باهم دعوا کردند زیرا گلی می‌خواست به وین برود و با مرد دیگری نامزد شود.

پس از خودکشی او هیتلر اعلام کرد که او به دلیل شنیدن یک موسیقی خاص عصبی شده است. اما هیچ یادداشتی از او یافت نشد و گفته می‌شود که بدن گلی زخمی شده بود و بینی‌اش شکسته بود. پس‌ازاین اتفاق شایعه‌های مختلفی ساخته شد اما به‌سرعت توسط حکومت نازی سرکوب شد. طبق گفته‌ها هیتلر او را به قتل رسانده بود. خبرنگاری که درباره مرگ او تحقیق می‌کرد درست پیش از چاپ یافته‌هایش دستگیر شد و چند ماه بعد اعدام شد. پس‌ازآن هرگونه تحقیق درباره آن اتفاق ممنوع شد و دلیل واقعی مرگ او مشخص نشد.

                               

دیدگاه‌ها

بستن فرم