نقد فیلم دانکرک به کارگردانی کریستوفر نولان

“دانکرک” (Dunkirk) فیلم جدید کریستوفر نولان است که داستان جنگ را روایت میکند. شاید یک فیلم جنگی برای تابستان مناسب به نظر نرسد اما زمانی که صحبت از نولان درمیان باشد داستان متفاوت است. اگر بخواهیم میزان فروش این فیلم را بررسی کنیم باید بگوییم که اکران زودهنگام استودیوها در مارس و آوریل بر فروش این فیلم و استقبال تماشاچیان تأثیر گذاشته است.
باوجوداین مشکلات دانکرک یک فیلم محشر از یکی از بهترین فیلمسازان سینماست که یک داستان واقعی را روایت میکند. اما باید گفت که جریانات اجتماعی در فروش و موفقیت اینگونه فیلمها بیتأثیر نیست. امروزه ملیگرایان، نئونازیها، ملیگرایان جنوبی و فاشیستها در اروپا و آمریکا قدرت یافتهاند. خشونت علیه رنگینپوستها و مهاجران افزایش یافته است. سیاستمداران و افرادی که در رأس قدرت هستند رفتهرفته قویتر میشوند. فیلم دانکرک ما را به یاد نازیها، اعمال و رفتارشان و شیوه رویارویی ما با آنها، میاندازد. بنابراین باید باوجود تمام سختیها در مقابل فاشیست مقاومت نمود، حتی اگر قدرت را به دست گرفته باشند.
حتی اگر این شرایط و جریانات در فروش فیلم تأثیر نداشته باشند، بازهم نام کریستوفر نولان در کنار کادر قوی تولید میتواند این فیلم را به یک فیلم پرفروش تبدیل کند. معمولاً فیلمهای جنگی در گیشه نتیجه متفاوتی دارند، اما تأثیر احساسی فیلم و تاریخچه کارگردان بیتأثیر نیست. بیایید به فیلمهای مشابه نگاهی بیندازیم…
نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan) میزان 481 میلیون دلار فروش داشت، درحالیکه در هفته نخست در اواخر جولای 1998، 30 میلیون دلار فروش کرده بود. این مثال میتواند مثال مناسبی باشد زیرا فیلمبرداری این فیلم هم بسیار عالی بود و در تابستان اکران شد. این فیلم نیز به دلیل خلق صحنه واقعی جنگ موردستایش قرار گرفت.
خط باریک سرخ (The Thin Red Line) از اواخر 1998 تا اوایل 1999 98 میلیون دلار فروش داشت، همچنین در 4 روز ژانویه 11 میلیون دلار فروش کرد. این فیلم جنگی اولین فیلم کارگردان در دو دهه بود و یکی از فیلمهای موردعلاقه مردم در روزهای پس از تعطیلات کریسمس بود، بنابراین مقایسه خوبی محسوب نمیشود.
حرامزادههای لعنتی (Inglourious Basterds) پس از فروش 38 میلیون دلاری در هفته نخست در شمال آمریکا، 321 میلیون دلار فروش داشت. این فیلم از یکسو کارگردان خوب داشته، با انتقادهای خوب مواجه شد و در تابستان فروش خوبی داشت. از سوی دیگر صحنه جنگ را بهخوبی نشان نداد و بیشتر یک فیلم فانتزی تاریخی و جنگی محسوب میشد. بنابراین این به دلیل این تفاوتها با دانکرک قابلمقایسه نیست.
ستیغ هک سا (Hacksaw Ridge) مبلغ 175 میلیون دلار فروش داشت و همچنین در نوامبر سال گذشته هم 15 میلیون دلار فروش کرد. بااینکه این فیلم پس از تابستان اکران شد، اما فیلمساز بسیار خوبی دارد، صحنه جنگ را واقعگرایانه به نمایش میگذارد، داستان واقعی را روایت میکند و تأثیر امید و ایمان در برخورد با ترسهای جنگ را نشان میدهد. همچنین این فیلم از زندگی خصوصی فیلمساز هم الهام گرفته و داستان یک صلحجو و نبرد اقیانوس آرام را نشان میدهد. همچنین این فیلم داستان زندگی شخصیت اصلی و زندگی او در کمپ را نشان میدهد.
والکیری (Valkyrie) در دسامبر 2009 و خشم (Fury) در اکتبر 2014 فروش مشابهی داشتند، به صورتی که اولین فیلم در هفته اول 21 میلیون دلار و بهطورکلی 200 میلیون دلار، فروش داشت و دومی در هفته اول 23 میلیون دلار و بهطورکلی 211 میلیون دلار، فروش داشت. والکیری مقایسه خوبی محسوب نمیشود زیرا یک تریلر سیاسی است که قهرمانان آن نازی هستند و صحنه نبرد بهندرت به تصویر درآمده است. درحالیکه برایان سینگر یک فیلمساز موفق است اما برای تماشاگران معمولی سینما شناختهشده نیست. درحالیکه فیلم خشم فیلم بهتری است که بهجای تمرکز بر زندگی سربازان بر صحنههای نبرد تمرکز میکند. اما کارگردان شناختهشدهای ندارد، بر اساس داستان واقعی ساخته نشده و در روزهای تابستان نیز اکران نشده است.
هنوز مشخص نیست که آیا دانکیرک میتواند به اندازه فیلم نجات سرباز رایان موفق باشد یا خیر. اما نسبت به فیلم خشم و ستیغ هک سا برتریهای بیشتری دارد. موفقیت فیلمهای نولان، با توجه به فیلمهای “شوالیه تاریکی”، “تلقین” و “درمیان ستارگان”، قابل پیشبینی است. در دهه گذشته هرکدام از چهار فیلمهایش حدود 400 میلیون فروش داشتهاند. کیفیت کارهای نولان و تعهد او به تولید فیلمهای هنرمندانه و سینمایی در فیلم دانکیرک هم احساس میشود. شاید تصور نکنید که این فیلم با فیلمهای دیگر نولان برابر باشد، زیرا این فیلم از سایر فیلمهای او موفقتر به نظر میرسد.
این فیلم در هفته آغازین حدود 30 تا 40 میلیون دلار فروش داشت و انتظار میرود با فروش بلیتهای بیشتر و تبلیغات، فروش آن افزایش یابد. نظرات خوب منتقدان و استقبال تماشاگران از این فیلم که مطمئناً باعث نامزد شدن این فیلم در اسکار میشود، نیز میتواند بر فروش آن تأثیر بگذارد.
فیلم “زن شگفتانگیز” (Wonder Woman) که داستان آن در جنگ جهانی اول شکل میگیرد ممکن است نظر تماشاگران تابستانی را به خود جلب کند و برای این فیلم یک رقیب باشد. اگر تماشاگران 2017 تنها از فیلم “زن شگفتانگیز” لذت ببرند ممکن است بتوانند میان صحنههای جنگ این فیلم و فیلمهای بتمن کریستوفر نولان و دانکیرک، ارتباط برقرار کنند. بااینحال این فیلم برای موفقیت بیشتر به مشخصههای بیشتری نیاز دارد. این فیلم به چیزی بیش از یک اکران باشکوه نیاز دارد تا بتواند در گیشه موفق باشد.
فرض بر این است که این فیلم در کشورهای خارجی فروش بیشتری داشته و 400 تا 450 میلیون دلار فروش داشته باشد. اما کارگردان این فیلم کریستوفر نولان است بنابراین تصور میشود که در آمریکای شمالی 175 میلیون دلار و 350 میلیون دلار هم فروش جهانی داشته باشد و رویهمرفته به 500 میلیون دلار برسد. بنابراین فروش حداقل این فیلم 350-400 میلیون دلار و فروش حداکثر آن 500-550 میلیون دلار و یا بین این دو خواهد بود.
حالا بیایید ببینیم که چرا این فیلم به یکی از بهترین فیلمهای سال تبدیل شده است. داستان دانکرک داستان یک شکست دردناک و درعینحال ایمان و امید باز بهدستآمده است که حتی در تاریکترین لحظات هم میتواند به ما کمک کند. فیلم کریستوفر نولان یک داستان نفسگیر از جنگ بر روی زمین، دریا و هوا است. ما با شخصیتهای مختلفی مواجه میشویم که هرکدام ما را به یک میدان نبرد ختم میکنند و میتوانیم با هرکدام از آنها ارتباط احساسی برقرار کنیم.
این فیلم تا حدی شبیه نجات سرباز رایان اما واقع بینانه تر است. حالا فرض کنید دراینبین سربازان بسیاری را میبینید که جنگیده، رنج دیده و میمیرند. و این داستان در کل فیلم رخ میدهد. این وقایع تاحدی شبیه دانکرک است. این فیلم داستان غیرخطی دارد که البته در فیلمهای نولان تعجببرانگیز نیست. این فیلم در مقایسه با فیلم “یادگاری” (Memento) ساختار بههمپیوستهتری دارد. در این فیلم هر بخش از جنگ در مکان مختلفی روی میدهد – روی زمین (یک هفته)، در دریا (یک روز) و در هوا (یک ساعت) – بنابراین در سراسر فیلم از جنبههای مختلف شاهد جنگ خواهیم بود. اما این یک ضعف نیست بلکه نقطه قوت دانکرک محسوب میشود.
این فیلم روایت منسجمی دارد که آشفتگی داستان را حفظ میکند اما درعینحال روایت آشفتهای دارد که داستان ساده آن را پیچیده میسازد. در یک فیلم ساده ما با مفاهیم پیچیده مرگ، ترس و شکست روبهرو شده اما بهگونهای که امید و پیروزی برایمان محتمل باشد و با تجربههای هر سرباز ارتباط برقرار کنیم.
بازیگری این فیلم نمیتوانست از این بهتر باشد. بهندرت اتفاق میافتد که یک فیلم در کنار بهترین اجراها، ازلحاظ فیلمسازی، جلوههای بصری، زوایای دوربین، ویرایش و جنبههای دیگر نیز یک فیلم برتر به شمار آید. البته نولان همیشه از بازیگران بهترین اجراها را دریافت میکند اما در فیلم اخیر خود به موفقیت بیشتری دست یافته است.
نولان به تمام فیلمهایش اهمیت میدهد و همیشه اطمینان حاصل میکند که فیلمش ارزش زمان و توجه را دارد. اما در دانکرک به چیزی فراتر از هنر دست پیدا میکند. در این فیلم با شخصیتهایی مواجه میشویم که نیاز دارند داستان خود را روایت کنند. دانکرک داستانی را روایت میکند که باید ببینیم و بشنویم. زمانی که یک فیلمساز و راوی فیلمی را میسازند که حقیقتی را بازگو میکند، پس اطمینان حاصل کنید که آن فیلم ارزش دیدن را دارد. داستان این فیلم از آن دست داستانهایی است که باید ببینیم و بشنویم.
ازلحاظ سینمایی دانکرک یکی از معدود فیلمهای موفق قرن 21 است. این فیلم هیچ نقطهضعفی ندارد. این فیلم بهاحتمالزیاد یکی از نامزدهای اسکار خواهد بود و باید یکی از گزینههای موفق آن باشد. بهاحتمالزیاد کریستوفر نولان بهترین کارگردان و فیلم هم بهترین فیلم اسکار شناخته شود. همچنین ممکن است برای بهترین جلوههای ویژه، بهترین فیلمبرداری و بهترین فیلمنامه و قسمتهای دیگر، نامزد شود.
جلوههای ویژه دانکرک خارقالعاده است. این جلوههای ویژه در خلق صحنههای دریایی، حرکت دوربین در جنگهای هوایی و پرواز بر فراز اقیانوس و سواحل، دیده میشود. همانگونه که انتظار میرود این فیلم جنگی پر از صحنههای جنگ و نبرد و خونریزی است اما در میان همین صحنههای وحشیانه و ترسناک، صحنههای زیبا و لطیفی نیز خلق شده که یادآور این حقیقت است که هیچ لطفی بدون رنج حاصل نمیشود.
بنابراین دانکرک یک فیلم زیبا، الهامبخش و تأثیرگذار است که به ما میآموزد برای رسیدن به پیروزی باید در مقابل شکست و سختیها مقابله کنیم و از تاریکترین بخش شخصیت خود بهخوبی و نیکی برسیم. در دانکرک هر لحظه از موفقیت به باخت ختم میشود اما درصورتیکه به موفقیت ایمان داشته باشیم و حتی در برخورد مکرر با باخت ناامید نشویم، موفقیت دیگری از آن ما خواهد بود.
چند بار پیش میآید که با دیدن یک فیلم تحت تأثیر قرار بگیریم، جهان را به گونه دیگری بنگریم و به چیزی فراتر از خود فکر کنیم؟ دانکرک افرادی را مخاطب قرار میدهد که در جنگ صدمه خوردند و خاطرات آن روزها رهایشان نمیکند. انسان یکبار در مقابل نازیسم، فاشیسم و قدرتهای تاریک دیگر جنگید. این فیلم به ما یادآوری میکند که اگر آن درسها را فراموش کنیم چه اتفاقی رخ خواهد داد.
“ما باید تا آخر ادامه دهیم. باید در فرانسه مبارزه کنیم، باید بر روی زمین و در اقیانوس بجنگیم، باید با اعتمادبهنفس و شجاعت بجنگیم، باید به هر قیمتی از جزایرمان دفاع کنیم. باید در سواحل، مزارع، خیابانها و حتی تپهها بجنگیم و هرگز تسلیم نشویم…”
– سیر وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، 4 ژوئن 1940
دیدگاهها (2)
مرداد 23, 1397
دانکرک رو چجوری بهترین اثر نولان می دونید، این فیلم به لحاظ قصه کاملا بر دروغ استوار است، فیلمبرداری و کارگردانی خوبی دارد ولی قصه ی فیلم اذیت می کند چون دروغ است، بهترین فرم برای نشان دادن بندر دانکرک فیلم کفاره یا تاوان است (Atonement). همان چند لحظه به تمام دانکرک نولان ارزش دارد.
# من یکی از طرفداران نولان هستم ولی بهترین فیلم نولان اینسپشن هست نه دروغی بنام دانکرک
پاسخ
مرداد 24, 1397
سلام کیان جان،
من متن رو دوباره مرور کردم ولی جایی از متن اشاره نشده که دانکرک بهترین فیلم نولان هستش
منم حرفتو قبول دارم، از نظر شخص من اینسپشن، بین ستاره ای، شوالیه تاریکی اینا همه جالب تر دانکرک بودن. ولی خب دانکرک هم در نوع خودش فیلم قوی بود.
درباره داستانش هم باید گفت کسی واقعا نمیدونه چه اتفاقی توی دانکرک افتاد، به همین خاطر قطعا نمیشه گفت قصه ای که نولان روایت کرد 100 درصدش واقعیت داشت و حرفت درسته
مرسی بابت ارسال نظر
پاسخ