علائم و نشانههای فیزیکی افسردگی را بهتر بشناسید
افسردگی یکی از رایجترین بیماریهای روحی آمریکاییهاست که 26% بزرگسالان را به خود دچار کرده است. با اینکه افسردگی یک بیماری روحی است اما بر بدن هم تأثیرات فیزیکی بر جای میگذارد. در اینجا میخواهیم درباره علائم افسردگی و تأثیرات آن روی بدن، مخصوصاً اگر درمان نشود، صحبت کنیم.
احساس ناراحتی و غم گاهی اوقات رخ میدهد اما اگر بیش از دو هفته طول بکشد میتواند نشانه افسردگی باشد. تخمین زده شده که سالانه 17 میلیون بزرگسال آمریکایی به افسردگی دچار شود. افسردگی بالینی در صورت درمان نشدن بر زندگی روزمره تأثیر گذاشته و علائم بیشتری به وجود میآورد.
افسردگی بر احساسات و بدن شما تأثیر میگذارد. افسردگی شدید یک شرایط حاد پزشکی شناخته میشود که بر زندگی شما تأثیرات جدی ایجاد میکند.
تاثیرات افسردگی بر مغز و سیستم عصبی مرکزی
افسردگی میتواند بر سیستم عصبی مرکزی تأثیراتی داشته باشد که بسیاری از آنها بهراحتی نادیده گرفته میشوند. بزرگسالان این علائم را به دلیل افزایش سن برداشت کرده و افسردگی را نادیده میگیرند. سازمان روانشناسی آمریکا معتقد است که بزرگسالانی که به افسردگی دچار میشوند در فعالیتهای روزانه خود، در مقایسه با جوانان افسرده، بیشتر با مشکلات از دست دادن حافظه و واکنش بهموقع روبهرو هستند.
علائم افسردگی عبارتاند از ناراحتی شدید، غم و حس گناه. این احساسات میتواند با حس خالی بودن و ناامیدی همراه باشد. برخی افراد بهسختی میتوانند این شرایط را توضیح دهند. حتی ممکن است متوجه نشوند که این شرایط بر واکنشهای فیزیکیشان تأثیر میگذارد. گریههای مکرر میتواند نشاندهنده افسردگی باشد، اگرچه تمام افسردهها گریه نمیکنند.
همچنین ممکن است همیشه احساس خستگی کنید و در خواب شبانه با مشکل مواجه شوید. علائم دیگر عبارتاند از: کجخلقی، عصبانیت، از دست دادن انگیزه در کارهای هیجانانگیز، مانند رابطه جنسی. افسردگی میتواند به سردرد، درد مزمن بدن و دردهایی که با دارو درمان نمیشود، منجر شود. گاهی اوقات هم سبب بیماریهای عصبی مانند آلزایمر، صرع و اماس میشود.
افراد افسرده ممکن است در انجام برنامه کاری یا برقراری روابط اجتماعی دچار مشکل شوند که به دلیل علائمی چون عدم توانایی در تمرکز، مشکلات حافظه و ناتوانی در تمرکز، باشد. برخی از افراد افسرده به الکل و مواد مخدر روی میآورند، درنتیجه بیپروایی و مشکلات رفتاریشان افزایش مییابد. این افراد ممکن است درباره مشکلاتشان صحبت نکنند یا آن را پنهان کنند. حتی ممکن است دائماً به مرگ یا آسیب زدن به خود فکر کنند. باوجوداینکه در این دوران احتمال خودکشی 25 برابر است اما این بیماران در 60 الی 80 درصد موارد درمان میشوند.
علائم و نشانههای افسردگی در کودکان
تشخیص افسردگی در کودکان میتواند مشکلتر باشد، زیرا نمیتوانند علائم خود را بازگو کنند. این علائم عبارتاند از وابستگی به والدین، ناراحتی و عدم علاقه به مدرسه رفتن در مدتزمان طولانی. همچنین ممکن است پرخاشگر و منفی شوند.
تاثیرات افسردگی بر سیستم گوارش
اگرچه افسردگی یک بیماری روحی است اما بر تغذیه و اشتها تأثیر میگذارد. برخی افراد بیشازحد غذا میخورند و بهاضافه وزن و بیماریهایی نظیر دیابت نوع دو مبتلا میشوند. حتی ممکن است کاملاً اشتهایتان را از دست بدهید و غذای کافی نخورید. بیاشتهایی ناگهانی در بزرگسالان میتواند به انورکسیای پیری منجر شود. مشکلات خوردوخوراک میتواند به این علائم منجر شود:
- شکمدرد
- گرفتگی عضلات
- یبوست
- سو تغذیه
این علائم با دارو درمان نمیشود و باید رژیم غذایی فرد بهبود یابد. شیرینی و غذاهای پر کربوهیدرات تأثیر موقت ایجاد میکند. در زمان افسردگی باید رژیم غذایی سالمی را دنبال کرد. مواد مغذی باعث بهبود عملکرد انتقالدهندههای عصبی میشوند. بر اساس یکی از مقالات در زمان افسردگی این ویتامینها و مواد مغذی کاهش مییابند:
- اسیدهای چرب امگا 3
- ویتامین ب
- مواد معدنی
- آمینواسید
تاثیرات افسردگی بر سیستمهای ایمنی و قلبی عروقی
افسردگی و استرس به هم مرتبط هستند. هورمونهای استرس ضربان قلب را افزایش داده، رگهای قلبی را تنگ کرده و بدن را در وضعیت بحرانی قرار میدهند. در طول زمان این وضعیت به بیماری قلبی منجر میشود. مشکلات قلبی بیشتر به افسردگی نزدیکاند تا مشکلات دیگر مانند:
- سیگار
- دیابت
- فشارخون بالا
- کلسترول بالا
افسردگی درماننشده میتواند احتمال مرگ براثر حمله قلبی را افزایش دهد. بیماری قلبی میتواند به افسردگی منجر شود. گفته میشود حدود 15 درصد افراد مبتلا به مشکلات قلبی به افسردگی حاد دچار میشوند.
افسردگی و استرس بر سیستم ایمنی بدن هم تأثیر منفی گذاشته و فرد را در برابر عفونت و بیماری آسیبپذیر میکنند. یکی از تحقیقات به این نتیجه رسید که عفونت و افسردگی به هم مرتبطاند، اگرچه ارتباط دقیقشان مشخص نیست. عفونت به بیماریهای دیگری ازجمله استرس هم مرتبط است. برخی داروهای ضدعفونی به افراد افسرده هم کمک میکنند.
دیدگاهها (1)
بهمن 6, 1396
افسردگی
(بیماري عصر مدرنیزم)
در ھیچ دوره ای از تاریخ ھمچون عصر جدید ، بشر بازی و عیاشی نکرده است و تا این حد شکم و
زیرشکمش سیر نبوده و نرقصیده است. و با اینحال بشر مدرن، افسرده ترین بشر تاریخ است و لذا
بخش عظیمی از برنامه ھای فردی و حکومتی در جھت سرحال آوردن و شاد نمودن مردمان است و
بودجه ھای کلانی به این امر اختصاص یافته و ھر روزی یک عیش جدید و داروی نشاط آور جدیدی به
بازار می آید ولی گویا فقط افسردگی را حادتر و پیچیده تر می سازد. اینھمه گرایشات تخدیری و
تحریکی و بزھکاریھا نیز درخدمت به عیش آوردن بشر است و بخش عمده ای از مفاسد و بحرانھا نیز
محصول این تلاش مذبوحانه است.
گوئی کسی نمی داند که نشاط و امید و حیات امری قلبی و روحانی است و با این القاعات بیرونی
اتفاقی نمی افتد الا اینکه دل آدمی، مأیوس تر می شود و عقده ھایش شدیدتر می گردد.
ھر عضوی از وجود انسان غذائی دارد و دل نیز غذای خاص خود را دارد و غذای دل محبت است. و لذا
افسرده گی معلول فقدان محبت است و دل انسانھا در قحطی بسر می برد تا آنجا که می میرد
و خودکشی ھای رنگارنگ آغاز می گردد. و کانون محبت خانواده است که در قحطی محبت بسر می
برد و لذا آدمھا ھمه از خانه بیزارند و در خیابان به جستجوی محبت ھستند.
واقعیت اینست که آدمھا از چشم خودشان افتاده اند وھیچکس حتی قادر نیست که خودش را
دوست بدارد زیرا براستی ھم موجودی دوست داشتنی نیست وگرنه آدمی ذاتاً خودپرست است.
پس آنقدر زشت شده که حتی ذاتش ھم به او پشت نموده است. پس از دیگران توقعی نمی تواند
بود.
دلی که از خدا بیگانه شده باشد از کانون محبت بیگانه است. و آنچه که قلوب ما را از این کانون دور
ساخته افکار متکبرانه و پلید ماست و اعمال زشت ما که محصول طبیعی افکار ماست. تکبر و غرور
حاصل از رفاه و تکنولوژیھا و مالکیت ھا و مدارک و ادعاھای جعلی وآموزه ھای توخالی ودھان پرکن،
قلوب ما را شقی و سنگ کرده است. تلویزیون و ماھواره و اینترنت و تبلیغات، لحظه ای بما مجال
توجه به دلمان را نمی دھد تا حالی ھم از خودمان بپرسیم. و بناگاه احساس میکنیم که دیگر چیزی
در ما نیست و آن نور زندگی است. و آنگاه بجای بازگشتن بخود و اصلاح افکار و امیال و اعمال خود
روی به متافیزیک و دعا و نماز و مدیتیشن و جن و روح و ھیپنوتیزم و …. می آوریم که بیگانگی ھا و
دیوانگی ھای مضاعفند. نماز و دعا برای دلی که مرده مثل فاتحه خواندن بر اھل قبور است. بجای اینکه
از راه آمده بازگردیم به تزئین و آرایش مرده می پردازیم و یا به جستجوی مقصرھا میپردازیم که چه
کسانی موجب مرگ روح ما شده اند و البته الا خودمان.
آری اینک که ھمه امکانات خوشبخت بودن فراھم است اصولاً کسی وجود ندارد که بخواھد خوشبخت
شود زیرا کل دل وجان و روح ما خرج امکانات شده است. اینک فقط اتوموبیل و موبایل و کامپیوتر و
تلویزیون و آپارتمان ما خوشبخت ھستند و لباسھای ما . ولی در داخل این فضا دیگر کسی نیست.
انسان تبدیل به اشیاء شده است و این یعنی مدرنیزم!
یاد آن بیماری افتادم که یک ملّاک بزرگ بود و بیماریش این بود که ھر چند وقت یکبار کل وسائل
زندگیش را جمع می کرد و آتش میزد و با این روش میتوانست ادامه زندگی دھد. جز من کسی او
را درک نمی کرد.
از کتاب ” دایره المعارف عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 189
پاسخ