عجیبترین داستانهای کمیک بتمن در تمام دوران (بخش دوم)
بخش اول این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
عجیبترین داستانهای کمیک بتمن در تمام دوران (بخش اول)
زمانی که بتمن و سوپرمن بهخاطر حلزونهای فضایی گریه کردند

کمیک «بهترینهای جهان» داستان هیجانانگیز سوپرمن و بتمن را روایت میکند که واقعاً غمگین میشوند. بتمن پس از ناکامی در جلوگیری از یک قتل، دلیل خوبی دارد. در همین حین، سوپرمن یک نجات بیعیب و نقص انجام میدهد، اما هنوز وقتی بهیاد میآورد که سیاره خانهاش چگونه منفجر شد، حال و هوای خوبی پیدا میکند. سوپرمن به نوعی احساس میکند که بتمن برای گریه کردن به همدردی نیاز دارد، بنابراین دوستش را به قلعه تنهایی میفرستد، جایی که توسط حلزونهای عجیب و غریب و پوشیده از شاخک کنترل میشوند.
آنها همزیستهایی هستند که برای دریافت احساسات مجموعه اول در نظر گرفته شدهاند و پس از اینکه توضیحاتی درباره زندگی خود به قهرمانان داستان میدهند، میمیرند و بتمن و سوپرمن به این خاطر گریه میکنند.
زمانی که جوکر سفیر سازمان ملل شد

مرگ جیسون تاد، رابین دوم و ناکامی شوالیه تاریکی در نجات او از دست جوکر، او را تا پایان دوران حرفهایاش تحت تعقیب خود قرار داد و این داستان دههها بعد راه را برای بازگشت تاد هموار کرد.
اما با وجود تمام اهمیتی که این کمیک دارد، هنوز چیزهای زیادی در آن وجود دارد که معنی ندارند. در این داستان، جوکر پس از آخرین فرار از زندان با یک موشکانداز دزدیده شده از کشور فرار میکند و قصد دارد آن را به هر گروه تروریستی که آن را تصرف کند بفروشد. اما لانچر دوباره مونتاژ شده چیزی جز خودش را منفجر نمیکند. به نوعی، یک کار کشتار دستهجمعی و یک پرتاب هستهای بهطور چشمگیری شکستخورده، او را واجد شرایط می کند که نماینده ایران در سازمان ملل باشد، زیرا فرار جوکر از صحنه قتل رابین، پیشنهاد کاری از آیت الله خمینی دریافت میکند!
این اتفاق یک معضل برای بتمن ایجاد میکند، زیرا “مصونیت دیپلماتیک” او را از آوردن جوکر به عدالت باز میدارد. اما همانطور که به معنای واقعی کلمه هر کسی میتوانست پیشبینی کند، اولین اقدام دیپلماسی جوکر تلاش برای منفجر کردن یک بمب انتحاری در مجمع عمومی سازمان ملل است که ظاهراً امنیت ضعیفتری دارد.
زمانی که یک افسانه کمیک بتمن را مستقیماً از ریل بیرون راند

زمانی که «فرانک میلر»، اولین نویسنده کمیکهای بتمن، با «جیم لی» برای نوشتن کمیک جدیدی از این شخصیت همکاری کرد، داستان این مجموعه تماما به بتمن وفادار نماند و در عوض یک خط از دیالوگهای مضحک برای او در این سری کمیکها منتشر شد.
اگر «شوالیه تاریکی بازگشت» بتمن را به یک ضدقهرمان تبدیل کرد، «آل استار» بتمن هر کودکی را به هیولایی بدجنس تبدیل میکند و رابین را کتک میزند و مجبور میکند برای غذای خود در غار شکار کند. وقتی لیگ عدالت گرین لنترن را میفرستد تا بتمن را به خاطر ربودن رابین بجود، او کل خانه امن خود را زرد رنگ میکند (یکی از نقاط ضعف گرین لنترن).
زمانی که یک افسانه متفاوت کمیک بتمن را مستقیماً از ریل بیرون راند

اگر کسی بیشتر از «فرانک میلر» در ساخت بتمن نقش داشته باشد، او «نیل آدامز» است. در اواخر دهه 60، زمانی که «بتمن» هنوز یک شخصیت احمق در سریالهای تلویزیونی بود، آدامز و دنیس اونیل، شوالیه تاریکی را بهعنوان روح تاریک و پریشان که امروز میشناسیم، بازآفرینی کردند.
به نظر میرسد هر صفحه از کمیک «ادیسه» مستقیماً از ناخودآگاه تبدار آدامز آمده است. نام یکی از شخصیتها از «روبن بلیدز» به «روبن آیرونز» تغییر میکند و دوباره برمیگردد. حدود پنج خط زمانی و ده سطح داستان در داستانها در هر لحظه وجود دارد و هیچ راهی برای تشخیص اینکه کدام کدام است وجود ندارد. توضیح 13 موضوع در یک پاراگراف دشوار است، اما خوشبختانه، آدامز کار زیادی در توضیح طرح انجام نمیدهد، بنابراین ما فقط از او پیروی میکنیم و مجموعهای از رویدادهای تصادفی را دنبال میکنیم.
زمانی که بتمن یک شخصیت پشتیبان ساخت

در «بتمن» شماره 113، Crusader Caped توسط بتمن دیگری به سیاره Zurr-en-Arrh احضار شد، که ماجراهای اصلی الهام گرفته شده برای مبارزه با جنایت در یک نسخه بینظیر از لباس او بود. در «بتمن R.I.P.» موریسون نشان میدهد که کل قسمت یک توهم در طول آزمایشهای بتمن در یک اتاق انزوا بود که توسط شخصیتی مرموز بهنام «سایمون هرت» نظارت میشد. او ادعا میکند که پدر بتمن است و در شماره 677 ثابت میکند که مرگ خود را جعل کرده و «مارتا وین» را به دلیل خیانت به او با آلفرد به قتل رسانده است. در اتاق انزوا، هرت نام “Zurr-en-Arrh” را به چنگ آورد و آن را بهعنوان یک پیشنهاد پس از هیپنوتیزم در مغز بروس کاشت تا او را کاملاً بشکند و با اسپری کردن آن در سراسر گاتهام، آن را فعال کرد. بتمن در حال پرسه زدن در خیابانها، کت و شلوار جدیدی را از پارچههای کهنه بههم وصل میکند و برای انتقام به وین باز میگردد.
زمانی که بتمن با یکی از دشمانش درباره انجمن آزاد مبارزه کرد

پروفسور پیگ یکی از دشمنان بزرگ بتمن است که با وجود نام و نقاب، به حیوانات انباری اهمیتی نمیدهد. او بهنوعی نسخه معکوس پیگمالیون اساطیری است: بهجای حک کردن مجسمهای که زنده میشود، انسانهای زنده را با تبدیل آنها به «دلوترون» «کامل» میکند. پس حامیان او باید یا حیوانی باشند یا عروسکی. بقیه خدمه پروفسور پیگ همگی آدمهای عجیب سیرک هستند: لیوانها، مردی با سر شعلهور و یک خانم ریشدار بزرگ بهنام «بیگ تاپ».
سپس مسائل مربوط به مادر وجود دارد، بهویژه اینکه “مامان” او یک مجسمه سورئالیستی است که از سیم خاردار، تخته سهلا و ماسک Dollotron ساخته شده است.
زمانی که بتمن از هویت مخفی خود با قدرت ترولینگ محافظت کرد

هر چند سال یکبار، این پست Tumblr دوباره ظاهر میشود؛ جایی که وبلاگنویس “رپتوریفیک” تصور میکند که «بروس وین» با ارسال تئوریهای توطئه مضحک، سوءظن مبنی بر اینکه او مخفیانه بتمن است را منحرف میکند.
البته، بروس وین نمرده بود، فقط در فیلم «بازگشت بروس وین» در نقش یک غارنشین-دزد دریایی-کاوبوی، در طول زمان حرکت میکرد. او با یک ماموریت برمیگردد و مبارزهاش را با یک جنایت بزرگتر ادامه میدهد.
زمانی که بتمن با المر فاد جنگید و تقریباً شکست خورد

داستان این کمیک، «المر فاد» را بهعنوان یک قاتل سرسخت و تسخیر شده نشان میدهد که بهدنبال انتقام قتل معشوقش است. او نیز بهطور شگفتآوری ماهر است – او در یک سالن رقص شلوغ به بروس وین شلیک میکند و بدون اسکاتلند از آنجا خارج میشود. وقتی بهنظر میرسد بتمن او را دزدیده است، المر از روی شانه او بهسمت او شلیک میکند بدون اینکه حتی تکان بخورد.
زمانی که بتمن با سر جوکر در یک سرزمین بیآب و علف سرگردان بود

در سال 2021، «اسکات اسنایدر» و «گرگ کاپولو» با تصور پایان کار خود در “بتمن: آخرین شوالیه بر روی زمین” به همکاری یک دههای خود در بتمن پایان دادند. بتمن در پناهگاه آرکام از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که ماجراجوییهای 80 سال گذشته یک توهم بوده و دشمنان او در واقع پزشکان او هستند. اما معلوم میشود که حتی این توهمی است که آلفرد ایجاد کرده تا بروس را از حقیقت در امان بگذارد: اینکه جهان خود را از هم پاشیده است. در این هرج و مرج، یک شخصیت مرموز به نام امگا کنترل را بهدست گرفته است، Darkseid خداگونه را کشته و سرش را روی یک پیک چسبانده و قدرت او را بر معادله Anti-Life برای پایان دادن به اراده آزاد در زمین ربوده است.
چیزهای عجیب و غریب زیادی این منظره پسا آخرالزمانی را پر کرده است. حلقههای فانوس سبز از آسمان میبارد و مردم عادی بدون اراده کنترل آنها توسط نوزادان سبز رنگ غولپیکر به لنگان کشیده میشوند. اما عجیبتر از همه نقش جوکر در همه اینها است. بتمن سر بریده جوکر را در یک فانوس آویزان در وسط بیابان پیدا میکند. باور کنید یا نه، تمام آن انزوای اجباری روحیه جوکر را بهبود بخشید و او نقش یاور وفادار بتمن را بازی میکند، البته اگر باهوش باشد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (1)
دی 1, 1401
آن جا یی که گفت زمانی که بتمن با سر جوکر در یک جای بی آب و الف بودند ترسناک بود و بد
پاسخ