نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 با رتبه بندی از بدترین تا بهترین

سال 2021 سال پرحادثه‌ای بود، در این سال صفحه نقره‌ای سینما مملوء از لحظه‌های به یاد ماندنی، بازگشت‌های خیره‌کننده و سورپرایزهای دلپذیر بود. حال وقت آن رسیده که نگاهی به مراسم اسکار سالی که گذشت بیاندازیم، مراسمی که هر چند برای خیلی‌ها زیبا و تماشایی است، اما برای بسیاری دیگر نفرت‌انگیز است. در هر صورت باید پذیرفت که انکار آن غیرممکن است. اما قبل از این که نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 را معرفی کنیم بیایید کمی در این باره بدانیم.

با توجه به سوابق نه چندان خوب این مراسم، سخت است که تماشاگران معمولی و خوره‌های سینما را به خاطر استقبال از این مراسم خسته‌کننده سرزنش کنیم. در واقع باید گفت که مراسم هر ساله اسکار، دقیقاً مانند رفتن به مطب دندانپزشکی است که هر چند با اکراه صورت می‌‍گیرد، اما هر ساله لازم است. در هر صورت باید پذیرفت که قدمت و اعتبار آکادمی اسکار فراتر از آن است که سنت سالیانه طرد کردن استعدادهای درخشان و فیلم‌های جسورانه ساخته افراد گمنام، تاثیری منفی بر روی آن بگذارد. هر چند کاملاً مشهود است که محبوبیت این مراسم در طول چند سال گذشته کاهش یافته است (براساس نتایج نظرسنجی‌ها، محبوبیت این مراسم در سال 2021 به کمترین حد خود رسیده است). اما همچنان با به تصویر کشیدن جلوه‌های پرزرق و برق هالیوود و خودنمایی سلبریتی‌ها روی فرش قرمز، توانسته توجهات را به سمت خود جلب کند. اما در پشت صحنه این مراسم زیبا و باشکوه، استودیوها و مجموعه های فیلمسازی قرار دارند که منتظر دریافت سهم خود از جوایز هستند.

در مورد تعصبات قومی و فرهنگی هیئت داوران این جشنواره، سخن بسیار گفته شده است. در ضمن برخی از اقدامات آکادمی اسکار، مانند گسترش فهرست کوتاه بهترین فیلم به 10 نامزد (که باعث کاهش بیشتر اعتبار آن شده است) یا معرفی مجموعه بهترین فیلم‌های محبوب (ایده‌ای که به سرعت لغو شد) نیز در این کاهش محبوبیت تاثیرگذار بوده است. در ضمن انتشار گزارش‌های متعددی از رای‌دهندگان فعلی که با پوشش ناشناس اعتراف کرده‌اند که تنها برخی از فیلم‌های واجد شرایط را تماشا کرده‌اند، نیز باعث کاهش هر چه بیشتر اعتبار این جوایز شده است.

اما با وجود تمام علامت‌های سوالی که درباره یکپارچگی نتایج وجود دارد، نامزدی یک فیلم برای دریافت جایزه بهترین فیلم، هنوز هم یک تقدیر ارزشمند محسوب شده و شاخص خوبی از استقبال عمومی از یک فیلم به شمار می‌آید. فهرست نمایی نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 امسال نیز مانند سال‌های قبل، تحت‌الشعاع برخی حذفیات آشکار قرار گرفته است که از جمله آنها می‌‎توان به موارد زیر اشاره کرد: فیلم “تیتان” (Titane) برنده نخل طلا، فیلم‌‎های “راکت سرخ” (Red Rocket) و “شوالیه سبز” (The Green Knight) نماینده سینمای مستقل و دو فیلم “گزارش فرانسوی” (The French Dispatch) و “تراژدی مکبث” (The Tragedy of Macbeth) که فیلمنامه آنها توسط نویسندگان معتبر نوشته شده است. در عوض آکادمی تنها به ترکیبی از بازسازی‌ها، فیلم‌های زندگی نامه‌ای و طنزهای نصفه نیمه بسنده کرده که در هر صورت نشان دهنده ترکیبی تاریخی هستند که همین دو سال قبل تجربه کردیم. در هر صورت پیشنهاد می کنیم که از این فهرست به عنوان یک راهنما استفاده کنید تا به شما کمک کند فیلم‌های درستی را برای تماشا انتخاب کنید و خوب را از بد تشخیص دهید. در ضمن فهرست ما بار دیگر به صورت تلویحی نشان می‌دهد که آکادمی اسکار دیگر قابل اعتماد نیست. پس بیایید بدون فوت وقت به نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 امسال بپردازیم. با پروشات همراه باشید.


10. “بالا را نگاه نکن” (Don’t Look Up)

افرادی که می‌خواهند آکادمی را بی‌اعتبار کنند، سریعاً به برخی از نامزدهای نامناسبی اشاره می‌کنند که اخیراً از قیف آکادمی اسکار بیرون آمده‌اند. فیلم‌هایی مانند “کتاب سبز” (Green Book) “بوهمین راپسودی” (Bohemian Rhapsody)، “جوکر” (Joker) و “تک تیرانداز آمریکایی” (American Sniper). در حالی که در بیشتر مواقع بزرگترین گناه این فیلم‌ها این است که صرفاً تهاجمی و بی‌مزه هستند و مانند عینک‌های یک بار مصرفی هستند که به محض تماشای فیلم به فراموشی سپرده می‌شوند. اما این اصل شامل طنز مضحک “آدام مک‌کی” (Adam McKay) نمی‌شود. فیلم‌های او با توجه به اعتبارش، ممکن است غرق در ابعاد حماسی باشند. آنقدر نفرت‌انگیز که از قضا می‌توان از آنها لذت برد. اما در عین حال آنقدر عمیق نیستند که بتوان آنها را جدی گرفت، اما آنقدر تحریک‌آمیز هستند که نمی‌توان به راحتی از آنها چشم ‌پوشی کرد.

فیلم “بالا را نگاه نکن” دو ستاره ‌شناس کالج را سوژه خود قرار می‌دهد که سعی می‌کنند عموم مردم را در مورد خطر ستاره دنباله‌داری که با برخورد به زمین ممکن است آن را منقرض کند، افزایش دهند. این فیلم به شکل ناشیانه‌ای تلاش می‌کند تا با پیش فرض‌های پیش پا افتاده‌اش و با ظرافت یک پتک، به دولت و رسانه‌های خبری ضربه بزند. این فیلم به عنوان یک کمدی، به راحتی تماشاگر را به خندیدن وا نمی‌دارد و به سختی بتوان عنوان یک فیلم روشنفکرانه را به آن اطلاق کرد. اما بدترین جنبه آن، نوعی از خود برحق بینی است که در تمام طول فیلم جریان دارد. می‌توان با خود فکر کرد که “مک‌کی” چیزی شبیه فیلم “شبکه” (Network) “سیدنی لومت” (Sidney Lumet) ساخته است و با به رخ کشیدن فضل فروشی طاقت‌فرسای خود توانسته از لیست نامزدهای تمشک طلایی خارج شود.

این واقعیت که فیلمنامه فیلم “بالا را نگاه نکن” چگونه توانسته به صورت مخفیانه به این فهرست کوتاه راه پیدا کند، به اندازه کافی غافلگیرکننده است و نشان می‌دهد که هیئت داوران جشنواره اسکار تا چه اندازه غیر قابل اعتماد و بی‌اطلاع هستند. به همین دلیل توانست در لیست نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 ما هم قرار بگیرد.

همچنین بخوانید: غم انگیزترین فیلم‌های اسکاری تاریخ سینما که تماشای آن‌ها اشک‌تان را درمی‌آورد


9. “بلفاست” (Belfast)

این فیلم “کنت برانا” (Kenneth Branagh) به بررسی یک داستان دوران بلوغ می‌پردازد که در دوره‌ای ناآرامی‌های مدنی و درگیری‌های سیاسی در دهه 60 در ایرلند شمالی اتفاق می‌افتد و از نگاه یک پسر 9 ساله پروتستان، روایت می‌شود. پس زمینه تاریخی و باطراوات فیلم، فضای مناسبی را برای بررسی بسیاری از پیامدهای اجتماعی آن دوره فراهم کرده است، اما “برانا” هرگز عمیقاً به ریشه‌های این درگیری‌ها و تضادها نمی‌پردازد. به همین ترتیب پویایی خانواده که بخش اعظم این داستان را به پیش می‌برد، بسیاری از چیزها را نادیده می‌گیرد و بیشتر کلیشه‌ای و غیرشخصی به نظر می‌آید.

فیلم “بلفاست” به عنوان جدیدترین فیلمی که نماینده فیلم‌های سیاه و سفید است و قرار است نه تنها یک انتخاب آگاهانه، بلکه یک حقه بصری باشند، به معنای واقعی کلمه ناموفق بوده است. زیرا این فیلم در برابر فیلم‌های برتری مانند “تراژدی مکبث” که به طرز ماهرانه‌ای از تصاویر تک رنگ برای تداعی کردن سایه‌های با کنتراست بالا و کلوزآپ‌های هیپنوتیزم‌کننده استفاده می‌کند، بسیار سطحی به نظر می‌آید.

کافی است فیلم “بلفاست” را با روایت‌های شبه زندگی‌نامه‌ای بسیار بهتری از دوران کودکی (مانند فیلم‌های “درخت زندگی” (Tree of Life)، “پسرانگی” (Boyhood) و “نیمه دهه 90 “(Mid90’s)) و یا فیلم‌هایی که دوران بلوغ را روایت می‌کنند (مانند “پروژه فلوریدا” (The Florida Project) و “مامان کوچک” (Petite Maman)) مقایسه کنیم. در این صورت می‌توان متوجه شد که این فیلم واقعاً چیزی برای گفتن ندارد و به ناحق مورد تحسین قرار گرفته است. ستودنی‌ترین جنبه این انتخاب، تنها این است که فیلم حداقل کمی بیش از 90 دقیقه ما را گروگان خود نگه می‌دارد که این روزها جای تشکر دارد.


8. “داستان وست ساید” (West Side Story)

ظاهراً حتی ناموفق‌ترین فیلم در گیشه نیز نمی‌تواند مانع از این شود که آکادمی اسکار ادای احترام به پسر پوستری را فراموش کند. مسلماً این فیلم “استیون اسپیلبرگ” (Steven Spielberg) که بازسازی برنده جایزه بهترین فیلم سال 1961 است؛ مدت‌ها قبل از اینکه حتی ساخت آن به پایان برسد، با توجه به نام‌های معتبر و موضوع آن، جایگاهی در این لیست برای خود دست و پا کرده بود. هر دو نسخه از این فیلم موزیکال در خلال جنگ‌های بین فرهنگی و یک رابطه عشقی نامحتمل، به بررسی نابرابری‌های طبقاتی و تنش‌های قومی می‌پردازند که براساس مفهوم خود محکوم به شکست هستند.

این کارگردان کهنه‌کار در بسیاری از حوزه‌ها، نسخه اصلی را اصلاح می‌کند و آن را بهبود می‌بخشد؛ که برای شروع آنقدرها هم عالی نیست و تمام زرق و برق و شور و حرارتی را که احتمالاً می‌توانست سرهم ‌بندی کند با خود به ارمغان می‌آورد. رقص پر چنب و جوش تصویر و صحنه‌های پیچیده فیلم، به خوبی با هم تلفیق شده‌اند و به خدمت سکانس‌های اپرایی فیلم درآمده‌اند. اما همان شیوه رایج “اسپیلبرگ” را در پیش گرفته‌اند، در واقع انتخاب‌های او قانع‌کننده هستند، اما هرگز جسورانه نبوده‌اند. در نتیجه یک فیلم قدیمی اغراق‌آمیز خلق شده است که تنها عظمت خالق خود را یدک می‌کشد. در واقع می‌توان گفت که این فیلم پر سر و صدا و گزنده، تنها یک بازسازی قدیمی است که متعلق به همان عصر و دوران خود است.

نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت که این فیلم توسط یک شهروند سالخورده 75 ساله ساخته شده است و چندان حرفی برای گفتن ندارد. به همین دلیل در لیست نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 جز بدترین‌هاست.


7. “کوچه کابوس” (Nightmare Alley)

آخرین اثر “گیِرمو دل تورو” (Guillermo del Toro) برخلاف بسیاری از نامزدهای دیگر، در بطن خود داستان جذابی را ارائه می‌کند که ارزش روایت کردن را دارد. فیلم “کوچه کابوس” به گذشته برمی‌گردد و سعی می‌کند شرارت‌های فراوان “استنتون کارلایل” (Stanton Carlisle) را روایت کند. او یک کلاه‌بردار خودساخته است که از استعداد خود استفاده کرده و با معرفی خود به عنوان روانکاو، از ناامیدی مشتریانش کسب درآمد می‌کند و سود فراوانی به جیب می‌زند. “دل تورو” در این فیلم یک کیفیت خیالی و فضای بدی که انتظارش را داریم، تداعی می‌کند و به خوبی از بازیگران پر استعدادش بازی می‌گیرد.

در ضمن کارگردان در این بازسازی، همان بدبینی که منبع اصلی داستان را تعریف می‌کند به بیننده القاء می‌کند. فیلم اصلی که در سال 1947 ساخته شده است، با سرعت و تمرکز زیادی همراه است و چهل دقیقه کوتاه‌تر است. اما نسخه جدید “دل تورو” بیش از حد کند است و به تدریج در نیمه دوم فیلم، قدرت خود را از دست می‌دهد. فیلم “کوچه کابوس” از یک نگاه کوبنده به فساد نهفته در اعماق تاریک جامعه می‌پردازد. اما متاسفانه فیلم چهارچوب جذاب خود را فدای اجرای ضعیفش می‌کند. در اصل می‌توان گفت که یک فیلم 100 دقیقه‌ای منسجم در درون این آشفتگی متورم وجود دارد که حتی چندین بار تدوین و ویرایش اضافی نیز نمی‌توانند آن را اصلاح کنند.


6. “شاه ریچارد” (King Richard)

یکی از نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021. به نظر ما همه باید تلاش کنند کسی را در زندگی پیدا کنند که به اندازه علاقه هالیوود به فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای (در حد متوسط) به آنها علاقه داشته باشد. این فیلم مورد توجه اعضای آکادمی اسکار، مملوء از صحنه‌های دراماتیزه شده از “پرنسس دایانا” (Princess Diana)، “لوسیل بال” (Lucille Ball)، “دزی آرناز” (Desi Arnaz)، “جاناتان لارسون” (Jonathan Larson) و کل اعضای خاندان “گوچی” (Gucci) است. این روند تهوع‌آور هیچ نشانه‌ای از کند شدن را نشان نمی‌‎دهد، زیرا بر این واقعیت استوار است که تندیس‌ها و جوایز را بسیار راحت‌تر از هر ژانر دیگری به چنگ می‌آورد.

اگر چه فیلم “شاه ریچارد” همچنان به قراردادهای قدیمی این ژانر پایبند است، اما می‌توان آن را الهام‌بخش‌ترین فیلم این دسته به شمار آورد. این فیلم به نوعی بازگویی فیلم “ونوس و سرنا” (Venus and Serena) “ویلیامز” (Williams) است که گویی از دیدگاه یک دانش‌آموز با استعداد دبیرستانی به گروهی از بزرگان تنیس حرفه‌ایه روایت شده است. فیلم به پدر و مربی خواهر و برادری اشاره دارد که ضمن تربیت متواضعانه و القای انگیزه و ایمان تزلزل‌ناپذیر در آنها، فرصت‌های شغلی ارزشمندی را برای آنها فراهم می‌کند. اما فیلم هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارد و بیشتر ویترینی است که درخشش خود را مدیون “ویل اسمیت” (Will Smith) است. زیرا او با بازی غافلگیرکننده خود در این فیلم شاید بتواند به جایزه‌ای که سال‌هاست استحقاق آن را دارد برسد.

همچنین بخوانید: نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 که از تماشای آنها لذت می‌برید


5. “کودا” (CODA)

“کودا” (مخفف فرزند بزرگسالان ناشنوا) ما را با “روبی” (Ruby) همراه می‌کند. او یک جوان هفده ساله است که سعی می‌کند بین تلاش برای دستیابی به آرزو و آمال خانواده‌‍اش و آرزوی خود برای خواننده شدن، تعادل برقرار کند. این فیلم به دلیل مضمون اصلی خود، ناچاراً با فیلم “صدای متال” (Sound of Metal) که سال گذشته اکران شده و شباهت‌هایی با آن دارد، مقایسه می‌شود. اما اولی ناشنوایی را عمدتاً از طریق انزوای طاقت فرسای خود شخص ناشنوا و از دریچه نگاه او به دنیا به تصویر می‌کشد، در حالی که دومی آن را از دیدگاه یک فرد خارجی و از منظر یک تجربه مشترک و یک جامعه صمیمی روایت می‌کند.

متعهد ماندن به تعهدات به نفع این فیلم عمل کرده است و باعث شده فضای بیشتری برای به تصویر کشیدن اعضای خانواده “روبی” و بررسی رابطه پویا و ظریف بین آنها فراهم شود. به نظر می‌رسد این فیلم در فهرستی مملوء از فیلم‌های احساسی ملال‌آور، تنها فیلمی است که حداقل به دید اکثر مخاطبان خوش می‌آید. اگر چه برخی از بینندگان ممکن است آن را حتی براساس استانداردهای معمول آکادمی اسکار، بیش از حد مصنوعی و تصنعی بدانند. در بهترین حالت شیوه‌ای که فیلم به مضامین اصلی خود می‌پردازد و روش او در دور زدن اکثر موضوعات معمولی مورد انتظار، تازگی دارد. اما فیلم در بدترین حالت در قلمرو داستان‌های آشنا قدم می‌زند که بیشتر ساختگی و کمتر پیشگامانه به شمار می‌آیند. با این حال، گرمای محض و پیام کوبنده فیلم “کودا”، با وجود تمام کاستی‌هایش باعث می‌شود تا تمام موانع را پشت سر بگذارد و به مذاق تماشاگر خوش بیاید.


4. “قدرت سگ” (The Power of the Dog)

خیلی وقت است که فیلم‌های وسترن، نقش پناهگاه گریز از دورانی را بازی کرده‌اند که در آن زندگی با برچسب‌های قیمتی ارزیابی می‌شود و ارزش افراد براساس حیله‌گری آنها و توانایی آنها در چاپیدن دیگران تعیین می‌شود. این ژانر، مردان برترپندار نمادین زیادی را که اسیر دنیای اسلحه‌بازی فیلم‌ها و کابویی بازی شده‌اند، به دنیای ضد قهرمانان فیلم‌ها هدیه داده است. مطمئناً این جسارت و مردانگی بیش از حد، شالوده اصلی جدیدترین فیلم “جین کمپیون” (Jane Campion) در مقام کارگردان را تشکیل می‌دهد. اما فیلم “قدرت سگ” مانند هر فیلم سازشکارانه ارزشمند دیگری، این تله‌ها را برای ساختارزدایی شرارت آنها حفظ کرده است که از جمله آنها می‌توان به تعریف ستایش شده و به شدت منسوخ آنها از مردانگی اشاره کرد.

این فیلم به جای تسلیم شدن در برابر روایت‌های خشک و مقدس، همانند فیلم‌های “روزهای بهشت” (Days of Heaven ) و “کار نیکو” (Beau Travail) به دنبال خود اندیشی و درون‌گرایی است. مسلماً سرعت آهسته این فیلم که گاهی اوقات به شدت خسته ‌کننده می‌شود، کسانی را که انتظار گاوچران‌های دوست ‌داشتنی و تیراندازی‌های دلهره‌آور و هیجان‌انگیز را دارند، فراری می‌دهد. اما این بدان معنا نیست که فیلم جذاب و تاثیرگذار نیست. محور روایت بیشتر بر بازی‌های سخت و پیچیده نقاب‌ها و بلوف‌های بین شخصیت‌ها استوار است. بازی‌هایی که بیشتر به کینه‌های قدیمی، برنامه‌های پنهان و آسیب‌های بلند مدت اشاره دارند. بهتر است همیشه انتقام به صورت سرد سرو شود و فیلم “قدرت سگ”، بسیار محتاطانه بازی می‌کند و قبل از اینکه استادانه ضربه نهایی را به ما وارد کند، مخاطب را به یک احساس امنیت کاذب سوق می‌دهد. به همین دلیل در لیست نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021 ارزش دیدن دارد.


3. “لیکریش پیتزا” (Licorice Pizza)

اگر چیزی وجود داشته باشد که هالیوود حتی بیشتر از فیلم‌های دهه 70 به آن علاقه‌مند باشد، چیزی نیست به جزء فیلم‌های سرگرم‌کننده. فیلم سرگرم‌کننده کننده و دورهمی “پل توماس اندرسن” (Paul Thomas Anderson) همان فیلم مورد انتظار است که با تمام این معیارها همخوانی دارد. نهمین فیلم “اندرسن” در مقام کارگردان، داستان سوء استفاده‌های “گری” (Gary) را روایت می‌کند. او یک مرد بی‌باک دبیرستانی و یک انسان ذاتاً کلاه‌بردار است و “آلانا” (Alana) زنی که 10 سال از او بزرگتر است با اجرای نقش حامی سرسخت او، سعی در جبران خطاها و سرخوردگی‌های شدید او در اوایل دوران بزرگسالی دارد.

شکاف نسلی داستان عاشقانه بطن فیلم، هم در فضای مجازی و هم در محافل نقد، به شدت مورد بحث قرار گرفته است. باید گفت که “اندرسن” با روابط آزادانه آنها، از نقش او به عنوان یک ملازم گرفته تا شریک تجاری، با پیوندی که نه از امیال نفسانی و نه از وابستگی متقابل، بلکه از وابستگی عاطفی سرچشمه گرفته است، برخورد می‌کند. اما هر دو شخصیت به خوبی با قانون کارگردانان که به سرگردانی‌های دوران جوانی می‌پردازد، مطابقت دارند؛ در این قانون جوانان برای رهایی از این وضعیت در تلاش برای یافتن روابط هستند و در نهایت در قالب روابط غیرمحتمل انسانی به آرامش می‌رسند. از این چهارچوب می‌توان گفت که مضمون فیلم “لیکریش پیتزا” شبیه فیلم‌های “شب‌های عیاشی” (Boogie Nights)، “مگنولیا” (Magnolia) و “مشروب–مستی عشق” (Punch-Drunk Love) است. اما فیلم این کار را بدون ملاحظه و احساس فوریت که از خروجی‌های اولیه فیلم قابل استباط است، انجام می‌‎دهد. در هر صورت به نظر می‌رسد آخرین فیلم “پل توماس اندرسن” از جریان فیلم، شخصیت‌ها و بازسازی زمانی و مکانی منحصر به فرد خود راضی است.

اما فیلم “لیکریش پیتزا” در مقام مقایسه با شاهکارهای شاخص که نام “اندرسن” را بر روی خود دارند، یک تلاش ناچیز محسوب می‌شود و حرفی برای گفتن ندارد. هر چند مطمئناً این فیلم هرگز به پای سایر شاهکارهای “اندرسن” نمی‎رسد، اما انصافاً یک سر و گردن بالاتر از سایر نامزدها است و در هر حال یک مسیر انحرافی در کارنامه کاری “اندرسن” به شمار می‌آید و جزء آخرین نسل کمدی‌های کم هزینه بزرگسالان است.


2. “تل‌ماسه” (Dune)

قطعاً هیچ یک از اکران‌های تجاری امسال به پای اپرای مکانی “دنی ویلنوو” (Denis Villeneuve) نخواهند رسید. زیرا این فیلم یک نزاع سیاسی خیره‌کننده و یک کیفرخواست کوبنده در مورد خطرات استعمار و تعصب مذهبی است. فیلم “تل‌ماسه” داستان “پل آتریدس” (Paul Atreides) را روایت می‌کند، او یک شاهزاده جوان است که دارای قدرت پیشگویی است و فیلم به سفر او به سیاره بایر “آراکیس” (Arrakis) می‌پردازد.

فیلم به خوبی تماشاگر را درگیر چالش‌های دلهره‌آور یکی از بهترین و جاودانه‌ترین رمان‌های علمی تخیلی می‌کند. افراد زیادی در این پروژه گردهم آمده‌اند تا نه تنها یک بازخوانی رضایت‌بخش از منبع اصلی داستان ارائه دهند، بلکه شاید زمینه را برای ظهور یک مجموعه پرطرفدار فراهم کنند. قطعاً یک فیلمساز کوچک‌تر به راحتی می‌توانست مجموعه بزرگ و پیچیده شخصیت‌ها و داستان‌های فیلم “تل‌ماسه” را در قالب یک فیلم جمع کند، بدون اینکه دامنه و مضامین عرفانی که رمان بر بستر آنها تعریف می‌شود را قربانی کند. به هر حال پرفروش‌ترین کتاب خیالی و عمدتاً پاد اوجی “فرانک هربرت” (Frank Herbert) به سختی به اکشن‌های استانداردی تن درمی‌‎دهد که مخاطبان مدرن به آنها عادت کرده‌اند.

اما “ویلنوو” و تیمش برخلاف تمام احتمالات توانسته‌اند شاهکار بعیدی را خلق کنند که شامل یک منظره بصری قابل دسترس برای جذب انبوه طرفداران جدید است و آن را آنقدر وفادارانه به سرانجام رسانده‌اند که موجبات تکدر خاطر خوانندگان قدیمی این نویسنده را فراهم نکند. جالب این است که ثابت شد تصمیم تقسیم داستان به دو نیمه، به شکل متناقضی درست بوده است. به همین دلیل ارزیابی منصفانه شایستگی‌های این فیلم، بدون دیدن ادامه آن دشوار است.

همچنین بخوانید: انیمیشن‌‎های برنده اسکار به ترتیب رتبه‌بندی که باید تماشا کنید


1. “ماشین مرا بران” (Drive My Car)

یکی از نامزدهای بهترین فیلم اسکار 2021. به ازای هر فیلم دنباله‌رو و ضعیفی که توسط اعضای آکادمی اسکار مورد حمایت قرار می‌گیرد، انبوهی از فیلم‌های استثنایی بین‌المللی وجود دارند که متاسفانه به طرز غم‌انگیزی هرگز مورد توجه قرار نمی‌گیرند. اما حتی یک ساعت شکسته نیز، دو بار در روز زمان را درست نشان می‌دهد. زیرا امسال بالاخره آکادمی اسکار اثر با ارزش “ریوسوکی هاماگوچی” (Ryusuke Hamaguchi) با عنوان “ماشین مرا بران” را به عنوان اولین فیلم ژاپنی، به عنوان یکی از نامزدهای بهترین فیلم معرفی کرده است. شاید فیلم “ماشین مرا بران” بهترین فیلمی نباشد که اخیراً از این کشور آسیای شرقی ظهور کرده است (چرا که این افتخار نصیب فیلم “دزدان فروشگاه” (Shoplifters) “هیروکازو کورئیدا” (Hirokazu Koreeda)) و بهترین اقتباس روی پرده از آثار “هاروکی موراکامی” (Haruki Murakami) (به فیلم “سوزاندن” (Burning) ساخته “لی چانگ-دونگ” (Lee Chang-dong) مراجعه کنید) می‌شود که بیشتر از این فیلم تحسین جهانیان را برانگیخته‌اند.

فیلم “هاماگوچی” درگیری ذهنی آرامش‌ بخشی است که به از دست دادن، غم و اندوه و مکانیسم‌هایی از این دست می‌پردازد که ما به عنوان حائل‌های عاطفی به آنها متوسل می‌شویم تا با غم‌های خود کنار بیاییم. مرگ سایه‌ای سنگین بر سراسر روایت می‌اندازد، اما فیلم نشان می‌دهد که نگاه به گذشته عقلانی نیست و ما را دعوت می‌کند که اشتباهات خود را قبول کنیم و یک بار برای همیشه با عیب‌های خود کنار بیاییم. در اینجا تاثیر درمان از طریق هنر که اقتباسی دقیق از اجرای “دایی وانیا” (Uncle Vanya) “چخوف” (Chekhov) است، ثابت می‌شود. زیرا این روش برای شخصیت اصلی داستان، به اندازه دوستی و صمیمیت بین او و راننده ماشینی که برای او تعیین شده است، شفابخش و درمان‌کننده است.

فیلم “هاماگوچی” مملوء از بخش‌هایی از یک حقیقت سرد و سنگین است و به صورت یکپارچه و بدون احساس سنگینی، از میان اینها تصویر بزرگتری را به نمایش می‌گذارد. معمولاً فیلم‌های خودکاوانه و لایه لایه، به این مرحله از اسکار نمی‌رسند. اما واقعیت این است که حضور فیلم “ماشین مرا بران” در این سطح، بیشتر یک رویداد تاریخی دور از ذهن قلمداد می‌شود و بعید به نظر می‌رسد جایزه اول را از آن خود کند. وقوع این اتفاقی، بیش از هر چیزی قضاوت‌های سطحی آکادمی اسکار را نشان می‌دهد.


امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها (2)

بستن فرم

  1. بابات

    فروردین 6, 1401

    فیلم ساخته “پرویز عمه زاده” به نام”صغرا پرسپولیسی هم باید میومد نامردی کردن

    پاسخ

  2. عبآس

    اسفند 21, 1400

    تلفظِ اسمِ ویلنوو رو مشخص میکنین لطفا؟؟؟

    پاسخ