انیمیشنهای برنده اسکار به ترتیب رتبهبندی که باید تماشا کنید
اجازه دهید قبل از اینکه تمام انیمیشنهای برنده اسکار را به شما معرفی کنیم، اذعان کنیم که به نظر ما عدم حضور انیمیشن به عنوان بخشی از رقابت اسکار قبل از سال 2001، یک جنایت بزرگ بوده است. این باعث شد که بسیاری از فیلمهای نمادین مانند “پری دریایی کوچولو” (The Little Mermaid)، “شیر شاه” (Lion King)، “علاءالدین” (Aladdin) و “مولان” (Mulan) شانس کسب مجسمه طلایی اسکار را از دست بدهند. این در حالی است که انیمیشن “دیو و دلبر” (Beauty and the Beast) برای بهترین عکس جزء فیلمهای برتر قرار گرفت و اولین فیلمی بود که طلسم را شکست. اما به هر حال باید پذیرفت که نبود گروهبندی انیمیشن در اسکار، ضررات جبرانناپذیری را به بار آورد.
در نگاهی به گذشته، خلق این جایزه در قرن بیست و یکم از دیدگاه بسیاری، محتوای پویانمایی باکیفیت را کاهش داد؛ زیرا امروزه هدف فقط شرکت در گروه انیمیشن در اسکار است. اهالی سینما پس از هشتاد و یکمین دوره جوایز اسکار متوجه شدند که هیچ قانونی وجود ندارد تا مانع از این شود که انیمیشن “والای” (Wall-E) به جایگاه خود در میان فیلمهای برتر سال دست پیدا کند.
وقتی این جایزه به عرصه اسکار راه پیدا کرد، دیزنی با همکاری پیکسار (پخش توسط دیزنی) با خونسردی به کار خود ادامه داد تا اینکه 11 مورد از 20 جایزه اسکار را برای بهترین فیلم بلند، از آن خود کرد.
بسیاری از فیلمها شایستگی برنده شدن در دوره خود را داشتهاند. اما همیشه بحثهایی در مورد جایگاه انیمیشنهای مختلف در لیست انیمیشینهای برنده جایزه اسکار وجود دارد. در مجموع برخی از فیلم ها ممکن است پیش پا افتاده به نظر بیایند، اما باید توجه داشت که هر کدام از این فیلمها ممکن است نشاندهنده بهترین بازنمایی از واکنش آکادمی نسبت به اتفاقات جهانی در آن دوره خاص باشند. البته گاهی اوقات مثل سالهای 2017 و 2019 بهترین انیمیشن براساس رضایت تماشاچیان انتخاب شده است.
تهیه این لیست واقعاً دشوار بود، زیرا هر فیلمی در دوره خود دلیل محکمی برای برنده شدن داشت. برخی از آنها نیز به دلیل غیبت مخالفان، با رقابت جدی مواجه نشدند. اما از میان فیلمهایی که تندیس طلایی را به خانه بردهاند، برخی به دلایلی به یاد ماندنیتر از دیگران هستند. در اینجا انیمیشنهای برنده اسکار را به ترتیب رتبه بندی معرفی میکنیم. با پروشات همراه باشید.
20. “دلیر” (BRAVE) – 2012
انیمیشن “دلیر” داستان شاهزاده خانم اسکاتلندی “مریدا” (Merida) را روایت میکند. او یک ماجراجو متولد شده است و به دنبال یک زندگی پرهیجان در صحراهای اسکاتلند است. اما همه رویاهای او به دلیل رسیدن به سن بلوغ، در معرض تهدید قرار دارند. او برای فرار از مشکلات خود، مجموعهای از رویدادها را شروع میکند که او را مجبور میکنند نتایج بد کارهای خود را جبران کند و مسیری را فراهم کند تا همه طرفهای درگیر، حقیقت را درک کنند.
فیلم “دلیر” یک ویژگی منحصر به فرد دارد و آن این است که جزء فیلمهای نادری است که از جایی غیر از آمریکای شمالی، اسکار را به خانه میبرد. این گونه فیلمها خیلی کم هستند. این فیلم پیکسار رغبتی در بیننده برای دیدن دوباره به وجود نمیآورد و فیلم سرگرمکنندهای به شمار نمیآید. اما تمام این ویژگیها به نفع فیلم عمل کردهاند. چرا که نشاندهنده پیام عدم انطباق و ایده تکاندهنده این فیلم منتشر شده توسط دیزنی است که ادعا میکند، عشق نباید به کسی تحمیل شود.
از این رو ممکن است چنین عواملی به این فیلم اسکاتلندی کمک کرده باشند تا بر فیلمهایی مانند “رالف خرابکار” (Wreck-it Ralph) و فرنکن وینی (Frankenweenie) پیروز شود. اما شاید اگر بخشی از فیلمهای سالهای 2017 و 2019 جزء این رقابت بودند، همه چیز جور دیگری رقم میخورد. حتما این فیلم را تماشا کنید چون جز انیمیشنهای برنده اسکار است.
19. “خوش قدم” (HAPPY FEET) – 2006
انیمیشن “خوش قدم” داستان قبیله پنگوئن امپراطور را روایت میکند، اما به طور خاص بر روی مامبی (Mumble) متمرکز است. او خیلی عجیب است زیرا نمیتواند مانند بقیه آواز بخواند، اما تبدیل به یک رقاص عالی میشود. این باعث میشود که او آرامش خود را در جای دیگری پیدا کند؛ اما از قبلیه خود تبعید میشود و به سفری میرود که در نهایت خطرناک میشود. فیلم “خوش قدم” دارای پایان است و پیامی که در آخر داستانش نهفته است، رایدهندگان را ترغیب کرد که او را انتخاب کنند.
سختی و حساسیت محیطی به همراه رنگهای سرزنده قطب شمال و ملودیهای کوبنده به کارگردان آن یعنی “جرج میلر” (George Miller) کمک کرد تا از جایزه خیالی جدا شده و جایزهای حقیقی به چنگ آورد. این فیلم درست مانند “شرک” (Shrek) که در سال 2001 با برنده شدنش تاریخساز شد، توانست تاریخساز شود. زیرا فیلم “خوش قدم” به عنوان یک فیلم انیمیشن اولین جایزه “بفتا” (BAFTA) را به دست آورد. در عین حال یکی از انیمیشنهای برنده اسکار هم است.
18. “کوکو” (COCO) – 2017
این سالی بود که انیمههای “کوبو و دوتار” (Kubo and The Two Strings) و “با عشق وینسنت” (Loving Vincent) باختند، نه سالی که “کوکو” برنده شد. انیمه “کوکو” که بر نیاز “میگل” (Miguel) برای ورود به سرزمین مردگان متمرکز بود، کاملاً قابل پیشبینی بود. زیرا شما میدانستید که شخصیت “هکتور” (Hector) باید نزدیک به “میگل” باشد. قرار گرفتن “ارنستو د لا کروز” (Ernesto de la Cruz) به عنوان شخصیت شرور نیز قابل پیشبینی بود، زیرا بسیار بدیهی به نظر میرسید. در ضمن بخشهایی از آن (صرفنظر از هزینه) از انیمه “بالا” (Up) وام گرفته شده بود، جایی که معلوم میشود بزرگترین بت، در اصل شروری است که رازی برای پنهان کردن دارد.
اما آنچه به “لی آنکریچ” (Lee Unkrich) کمک کرد ادعای تندیس را داشته باشد، پایان این داستان بود. دیدار دوباره “هکتور” با “کوکو” و “ایملدا” (Imelda) و توانایی عبور از پل گل، به جوانان حس موفقیت میبخشید و توانست اشک را از دیدگان تماشاگران مسنتر جاری کند. آهنگهای « Remember Me» و « Poco Loco» در میان تمام گروههای سنی طنینانداز شدند. در ضمن رنگهای خیرهکننده شهر روی پل گل توانست “کوکو” را در زمان رایگیری به یاد رایدهندگان بیاورد.
17. “داستان اسباببازی 4 ” (TOY STORY 4) – 2019
“داستان اسباببازی 3 ” (Toy Story 3) پایان بسیار خوبی دارد، این گونه نیست؟ اما پیکسار و دیزنی احساس کردند که این مجموعه به پایان متفاوتی نیاز دارد. ما نمیتوانیم این استودیو را برای این پایان سرزنش کنیم، زیرا ما در اینجا با مجموعه داستان اسباببازی طرفیم، نه شخصیت “اندی” (Andy) در این مجموعه. از این رو فیلم “داستان اسباببازی 4 ” برای اینکه بینندگان خود را حفظ کند، به شخصیتی پرداخت که در بخش سوم غائب بود.
متاسفانه برخی دیگر از شخصیتهای دوستداشتنی این مجموعه مانند (“رکس” (Rex)، “اسلینکی” (Slinky) و “جسی” (Jessie)) در این قسمت حضور نداشتند. لجبازیهای “وودی” (Woody) پس از مدتی برای تماشاگر غیرقابل تحمل شد، اما اتحاد اسباببازیها و آینده نامعلوم کلانتر، باعث شد که رایدهندگان خاطرهای دلپذیر از وداع با این فیلم داشته باشند.
این اولین دنبالهای است که در حالی جایزه را به دست آورد که نامزد اصلی سال نبود. سال 2019 یک سال شلوغ پلوق بود، اما فیلم “داستان اسباببازی 4 ” تنها به این دلیل جایگاه پایینتری در لیست انیمیشنهای برنده اسکار به دست آورده است که به طرز تکاندهندهای ستارههایی مانند “کلاوس” (Klaus) و “من بدنم را گم کردم” (I Lost My Body) را شکست داد.
آیا بالاخره رایدهندگان اسکار اجازه خواهند (فیلمهای انیمیشن فقط پیکسار/دیزنی نیستند) جایی برای عرضه اندام فیلمهای دیگر باز شود. در این صورت موفقترین ترکیبها دیده خواهند شد و به این صورت بازی به پیش رفته و مرزهای انیمیشن جابجا خواهد شد.
16. “شرک” (SHREK) – 2001
هر چند “شرک 2 “(Shrek 2) سریعاً به هدف زد، اما موفقیت شرک به جایی برمیگردد که برای اولین بار شروع شد. این انیمیشن ساخته شده توسط “دریمورکس” (DreamWorks) ما را با شخصیتهایی مانند “فیونا” (Fiona)، “شرک” (Shrek) و “خر” (Donkey) آشنا کرد و به ایدههای متفاوت و متضاد اجازه داد تا برای یک بار هم که شده، صحنه نمایش را با لذت فانتزی کارتونی واقعی زیبا کنند.
این فیلم داستان “شرک” را روایت میکند، کسی که فقط میخواهد تنها باشد؛ اما مجبور میشود برای بازپسگیری مرداب خود سفری را آغاز کند. او در این مسیر با “خر”، “اژدها” (Dragon) و “فیونا” آشنا میشود و نهایتاً به این نتیجه میرسد که داشتن دوست و همراه چیز بدی نیست.
“شرک” اولین فیلم انیمیشنی بود که برنده جایزه در بخشهای غیرآهنگی و غیر فنی شد؛ این فیلم به خوبی جای خود را در بین تماشاگران باز کرده است. این فیلم حقیقتاً ارزش تماشا را دارد، زیرا داستان اصلی این سه نفر، چیزی نیست که هرگز از دیدن آن خسته شوید. تنها دلیل رتبه پایین آن در این فهرست این است که برخی از فیلمهای دیگر لیست انیمیشنهای برنده اسکار، مرزهای انیمیشن را درنوردیدهاند و اولین دریافتکننده این جایزه را تحتالشعاع قرار دادهاند.
15. “شگفتانگیزان” (THE INCREDIBLES) – 2004
انیمیشن “شگفتانگیزان” بر روی روایت زندگی خانواده “پار” (Parr) تمرکز دارد، آنها باید قدرت خود را پنهان کنند، زیرا افکار عمومی مخالف ابرقهرمانان هستند. حال این سوال پیش میآید که کدام فیلم ابرقهرمانی بعد از سال 2005 آن را کپی نکرده است؟ این فیلم ساخته “برد برد” (Brad Bird) نحوه تشکیل یک تیم ابرقهرمانی، دورنمای سوءاستفاده و برخورد با قدرتها و انجام دادن کار درست را نشان میدهد.
این انیمیشن نیز مانند اکثر فیلمهای این فهرست صراحتاً هیچ مضمونی ندارد. در عوض فیلم “شگفتانگیزان” تنها یک فیلم ابرقهرمانی کلاسیک لذتبخش است که در آن خیر جای شر را گرفته و با استفاده از قالب انیمیشن و توانایی منحصر به فرد هر شخصیت، مجموعهای از صحنههای سرگرمکننده را خلق کرده است.
14. “یخزده” (FROZEN) – 2013
فیلم “یخزده” مانند انیمیشن “دلیر” بر مضامینی چون ازدواج نکردن با اولین کسی که ملاقات میکنید و عشق واقعی لزوماً با بوسه همراه نیست، متمرکز شده است. این فیلم به اندازه کافی برای کودکان سرگرمکننده است، زیرا مجموعهای از عناصر شیطانی به آن اضافه شده، تا جلوه و رنگ و لعاب بیشتری داشته باشد. تماشای مجدد این فیلم ممکن است برای شما جالب باشد زیرا برخی از المانهای فیلم هنوز توجه شما را به خود جلب میکنند، از آدم برفی و پیچ و خم داستان گرفته تا طرح فیلم و شخصیتهای آن؛ اما همه اینها یادآور دیزنی قدیمی هستند.
انصافاً فیلم “یخزده” حتی با وجود شرور بودن شخصیت “السا” (Elsa) ممکن است همچنان ماهیتی تکراری داشته باشد. اما به هر حال رایدهندگان تصمیم گرفتند که خالق آهنگ (Let it Go) را برنده اعلام کنند و کاری کردند که در ذهن بینندگان ماندگار شود.
این به سازندگان فیلم اجازه داد شرور پیچیدهای خلق کنند که شاید هیچ کس انتظارش را نداشت. در واقع انیمیشن “یخزده” شرایطی را که مستعد بروز یک ضد قهرمان بود به باد تمسخر گرفت، هر چند خود او نیز یک ضد قهرمان داشت.
انیمیشن “یخزده” یکی از خیرهکنندهترین فیلمهای بصری و انیمیشنهای برنده اسکار است، زیرا طراحان این انیمه با استفاده از یخ، جلوههای بصری روی صفحه نمایش را درخشانتر کردند. انیمیشن “یخزده” عددهای شگفتانگیزی را با خود یدک میکشد. زیرا در حالی که یک آهنگ داستان را خلق میکند و سرنخهای بیشماری را منتشر میکند، آهنگ دوم بر این سرنخها استوار میشود و آهنگ سوم جزئیات آنها را به تصویر میکشد و همین باعث میشود که انیمیشن در ذهن تماشاگر ماندگار شود.
13. “روح” (SOUL) – 2020
بیدقتی و دست و پا چلفتی بودن گاهی اوقات عواقب بسیار بدی با خود به همراه دارد. “جو گاردنر” (Joe Gardner) که تمام عمرش را کار کرده بود، سرانجام به عنوان یک نوازنده جاز در یک کنسرت شرکت کرد. اما پس از یک تصادف به برزخ رفت و در آنجا دو انتخاب داشت. به دنیای پس از مرگ برود و یا به یک روح کمک کند تا دنیای پس از مرگ را پشت سر گذاشته و به زمین برگردد.
“جو” نهایتاً گزینه دوم را انتخاب میکند و حمایت روح برتر را به دست میآورد. اما بعدها متوجه میشود که این یک مانع است، زیرا” 22 “چالشبرانگیز او را وادار کرد تا برای یافتن بدنش به سفر برود، به او کمک کند تا جرقه خودش را کشف کند و دو روح را نجات دهد.
در این انیمیشن ایده یافتن هدف مورد بررسی قرار میگیرد و زمانی که دست به کار میشوید، متوجه میشوید که آنچه انجام میدهید همان هدفتان است. انیمیشن “روح” میخواهد به مخاطب بگوید که سادهترین و پیش پافتادهترین چیزهایی که به نظر میرسد بیدلیل اتفاق میافتند، میتوانند زندگی ما را به طریقی دیگر زیبا کنند.
12. “والاس و گرومیت: نفرین خرگوش” (WALLACE AND GROMIT: THE CURSE OF WERE-RABBIT) – 2005
“والاس و گرومیت: نفرین خرگوش” یکی از محبوبترین کارتونهای بریتانیایی را به صفحه نقرهای هدیه داد. داستان این فیلم درباره یک مخترع عجیب و غریب به نام “والاس” و سگش “گرومیت” است. این فیلم درباره اختراعی است که فراتر از آن چیزی است که باید باشد. این اختراع باعث میشود که این دو به کارهای درستی دست بزنند و شهرت زیادی در “تاینتون” (Tottington) پیدا کنند.
این فیلم ترکیبی از وحشت و کمدی است و با پشت سر گذاشتن انیمیشنهای رایانهای و سنتی، براساس فرمت استاپ موشنی خمیری ساخته شده است و تنها انیمیشن استاپ موشنی است که جایزه برتر یک فیلم بلند انیمیشنی را به خانه برده است.
در مورد این فیلم نیز مانند خیلیهای دیگر، بحثهایی در مورد اینکه آیا این فیلم استحقاق دریافت جایزه را داشته است یا خیر، مطرح شده است. اما انیمیشن “والاس و گرومیت: نفرین خرگوش” مدعی است که میتواند حامیان خود را به یک سری استدلالها مجهز کند تا بتوانند طرفداران انیمههای “عروس مرده” (Corpse Bride) و “قلعه متحرک هاول” (Howl’s Moving Castle) را متقاعد کنند.
احتمالاً توجه به یک فیلم سرگرمکننده برای به رسمیت شناختن فیلمسازان استاپ موشن و ترویج این تکنیک، ممکن است هدف اصلی رایدهندگان به این فیلم بریتانیایی باشد.
11. “زوتوپیا” (ZOOTOPIA) – 2016
“زوتوپیا” بدون هیچ گونه تعجبی، توانست جایزه اسکار 2016 را به دست آورد. موقعیت فیلم در آن زمان و بازنمایی آن در فیلم، از زمانبندی کاملی بهره میبرد. اگر چه پایان خوش فیلمهای دیزنی، تنها زمانی است که رویاها به حقیقت میپیوندند؛ اما برخی از خطوط داستانی آن، با وجود نداشتن چنین پایانی، تنها با هدف جلوگیری از ناامید شدن به خانه رسیدند.
در فیلم “زوتوپیا” (داستانی براساس مدینه فاضله) ما حیوانات مختلفی را میبینیم که در مناطق مختلف در کمال آرامش با یکدیگر زندگی میکنند و همه در شهری زندگی میکنند که به نظر میرسد از شهر خدایان الهام گرفته شده است. در این داستان به فیلمهایی مانند “پدرخوانده” (The Godfather) نیز اشاره میشود تا دوستداران سینمای کلاسیک را نیز از خود راضی نگهدارد.
در واقع “زوتوپیا” به ما نشان میدهد که میتوان ضمن متفاوت بودن، در کنار یکدیگر با صلح و آرامش زندگی کرد. فیلم حاوی این پیام است که باید فرصتهای برابر برای همه وجود داشته باشد. تزریق مضامین جنایی و رازآلود به جذابیت این فیلم میافزاید و به نوعی جنبه تربیتی این حال و هوای آرام محسوب میشود و نشان میدهد که گاهی دشمن واقعی ممکن است یک آدم توسریخور و ضعیف باشد.
10. “درون و بیرون” (INSIDE OUT) – 2015
یکی از انیمیشنهای برنده اسکار. “رایلی” (Riley) کودک خردسالی است که خاطرات شاد زیادی را در مینهسوتا خلق میکند. اینها نتیجه احساساتی مانند شادی، غم، انکار، خشم و ترس هستند که با هم ترکیب شده و کنترل او را به دست گرفتهاند. اما پس از حرکت او به سمت سواحل غربی، همه چیز مشکلساز میشود؛ درنتیجه احساسات او مجبور میشوند راهحلی پیدا کرده و خاطرات گذشته را نجات دهند. برخی از راهحلها نشان میدهند که غمگین بودن زیاد هم بد نیست و فوران بیش از حد یک احساس ممکن است باعث تحریک موج عظیم احساسات دیگری شود.
مفهوم احساساتی که دارای احساس هستند نیاز بزرگسالان را برآورده میکند، اما برای مخاطبان کم سن و سال هیچ پیچیدگی ندارد. در ضمن ایده به تصویر کشیدن ذهن مانند یک اتاق کنترل و مفاهیم تحتاللفظی مانند قطار حافظه و خاطره بودن یک پارک تفریحی، ایدههای جالبی در نوع خود هستند.
استفاده از ایده حافظه بلند مدت (ذخیره) ناخودآگاه (خطرات مشکلساز) و استودیوی رویا (به عنوان رویاهای الهامبخشی که ما قبلاً دیدهایم) نهایت خلاقیت را نشان میدهد.
9. “رنگو” (RANGO) – 2011
“رنگو” درباره آفتابپرستی است که در غرب وحشی وارد ماجرایی عجیبی میشود. شاید دیدن رنگ در این لیست شما را متعجب کند و با خود فکر کنید که حتماً اشتباهی رخ داده است. زیرا این فیلم بسیار متفاوت از سایر فیلمهای این لیست است. شاید این به آن دلیل است که در این سال هیچ فیلمی از پیکسار یا دیزنی به عنوان نامزد به سالن “تئاتر دالبی” (Dolby Theatre) هالیوود راه نیافته است.
“رنگو” با شکست دادن فیلمهایی مانند “گربه چکمهپوش” (Puss in Boots)، “یک گربه در پاریس” (A Cat in Paris) و “چیکو و ریتا” (Chico and Rita) برنده جایزه برتر شد. احتمالاً ادغام ژانرهای کلاسیک و وسترن در یک انیمیشن به موفقیت این فیلم کمک کرده است. این فیلم باید خیلی بیشتر از این مورد توجه قرار بگیرد. پس به حق یکی از انیمیشنهای برنده اسکار است.
8. “در جستجوی نمو” (FINDING NEMO) – 2002
“در جستجوی نمو” نشان میدهد که چگونه مراقبت بیش از حد، گاهی اوقات ممکن است نتیجه ناخوشایندی به بار بیاورد. در ضمن این داستان درباره پیوندهای خانوادگی و قولهایی است که باعث میشوند هیچ سفری خستهکننده به نظر نیاید.
سفر “مارلین” (Marlin) و “دوری” (Dory) در سرتاسر دریا و شنا کردن مستمر آنها در بستری مملوء از رنگها و دنیای جذاب دریا، آشنایی آنها با موجودات دریایی و نقل قولهای جالب آنها؛ تصاویری را خلق میکند که تماشاگر از دیدن آنها لذت میبرد. دیدن شخصیتهای دوستداشتنی به همراه شخصیت سرزنده “دوری” که با انرژی و هیجان در پی پیدا کردن «ساختمان پیشرمن در خیابان والابی چهل و دوم سیدنی» هستند، برای تماشاگر لذتبخش است.
فیلم “در جستجوی نمو” اشارهای ظریف به نجات جانوران و گیاهان اقیانوسی دارد؛ چه کسی میتواند موضوع قتل روانی را پس از ورود “دارلا” (Darla) فراموش کند؟
7. “داستان اسباببازی 3 ” (TOY STORY 3) – 2010
“داستان اسباببازی 3 ” سومین فیلم انیمیشنی بود که موفق به دریافت جایزه اسکار (83امین دوره جوایز اسکار) شد. داستان این فیلم در مورد ماجراجویی “باز” (Buzz)، “وودی” (Woody)، “جسی” (Jessie) و باند یازده سالهای است که پس از ماجرای “وودی” به عنوان یک مجموعه کلکسیونی عرضه شدند. نوستالژی نقشی کلیدی در این فیلم ایفاء کرد، زیرا توانست مخاطبان بزرگسالی را که در زمان پخش داستان “اسباببازی 2 “(Toy Story 2) کودک بودند، به سمت خود جذب کند.
این دسته از طرفداران سینما ممکن است تحت تاثیر مفهوم فراموش شدن اسباببازیها قرار گرفته باشند، زیرا احتمالاً خاطرات اسباببازیهایی را برای آنها زنده کرده است که زمانی با آنها بازی میکردند و حالا روی قفسهها جا خوش کردهاند. شاید آنها به اوج دوران کودکی خود بازگشتهاند.
احتمالاً این فیلم بهترین خداحافظی با مجموعه داستان اسباببازی باشد. آهنگ “رندی نیومن” (Randy Newman) پیام فیلم را در گذر زمان به خوبی منتقل میکند. در این فیلم ایده بزرگ شدن، پذیرش و واگذاری مورد بررسی قرار میگیرد. طنز تحتالفظی “رکس” (Rex) و کله سیبزمینیها این فیلم را تبدیل به احسن کرده است.
6. “بالا” (UP) – 2009
“بالا” یک کمدی ماجراجویی است و دومین انیمیشن بلندی بود که در بین بهترین فیلمهای سال قرار گرفت و یکی از انیمیشنهای برنده اسکار است. این فیلم چیزی بیش از یک سرگرمی کارتونی برای کودکان است، زیرا به موضوعات رایج بزرگ شدن و لجبازی میپردازد. اما فراتر از آنها میرود و کمی عجیب و غریب ظاهر میشود (زیرا بالاخره “بالا” یک فیلم انیمیشنی است) تا مخاطبان جوانتر را مبهوت خود کرده و آنها را مشتاق دیدن شکست “چالز مونتز” (Charles Muntz) کند.
ماجراجوییهای این فیلم واقعاً سرگرمکننده است. دیدن صحنههایی که در آنها “راسل” (Russell)، “کوین” (Kevin) و “داگ” (Dug) حضور دارند لذتبخش است. اما چیزی که باعث پیشرفت فیلم “بالا” میشود، صحنهای است که به این فیلم شتاب میبخشد. کدام صحنه؟ موسیقی “مایک جاکینو” (Michael Giacchino) به همراه داستان تاثیرگذار “کارل” (Carl) و “الی” (Ellie)، شور و اشتیاق پیرمرد را در عمل به وعده «قسم خورده خود» به ما نشان میدهد.
5. “راتاتویی (موش سرآشپز)” (RATATOUILLE) – 2007
به احتمال زیاد قبل از اینکه برنامه “مسترشف” (MasterChef) معروف شود، انیمیشن “موش سرآشپز”، الهامبخش بسیاری از سرآشپزها بوده است. یا شاید این فکر را به ذهن انسانها متبادر کرده که «هر کسی میتواند آشپزی کند». در ضمن یک غذای محبوب فرانسوی را به جهانیان معرفی کرده است.
این فیلم با تمرکز بر روی “رمی” (Remy) موضوع استفاده بشرگونه از حیوانات را مطرح میکند و انسان را به عروسک خیمه شببازی حیوانات تبدیل میکند؛ تا این ایدئولوژی را مطرح کند که هر کسی میتواند در عین غلبه بر موانع فیزیکی، آشپزی کند.
استفاده از عناصری مانند حسادت، پشیمانی و باور نشان میدهد که این فیلم فراتر از داستان موشی است که میتواند آشپزی کند (هر چند مطرح کردن این ایده به تنهایی در نوع خود جالب است). در عوض این عناصر گرد هم میآیند و تماشاگر را متقاعد میکنند که مزه فیلم را بچشد، درست مانند بلعیدن راتاتوئی توسط “آنتون راگو” (Anton Ego).
4. “شش قهرمان بزرگ” (BIG HERO 6) – 2014
انیمیشن “شش قهرمان بزرگ” داستان “هیرو هامادا” (Hiro Hamada) را روایت میکند. او یک اعجوبه فنآوری است که میخواهد مرزهای تخیل خود را جابجا کند. اما پس از اینکه او از فروش فنآوری خود امتناع میکند، فاجعهای رخ میدهد و منجر به گرفتن جان برادر بزرگتر و مربیاش میشود. افسردگی تمام وجود او را فرامیگیرد، اما “بیمکس” (BayMax) وارد داستان میشود و دوباره هیرو را به دوستانش وصل میکند تا سنفرانسیسکو را از خطر نجات دهند.
این فیلم سرگرمکننده به عنوان یکی از انیمیشنهای برنده اسکار دارای مضامینی است که مخاطبان طبیعتدوست را تحت تاثیر قرار میدهد. این فیلم دارای حال و هوای ابرقهرمانی و ابر شروری جالبی است و به همین دلیل توانست توجه تماشاگران معمولی و رایدهندگان را به خود جلب کند.
“بیمکس” نقطه عطف این فیلم است. PSA ظریف او به لطف ویژگیهایش به عنوان یک ربات پزشک در مواجه با موقعیتهای مختلف، باعث خلق لحظات مفید و خندهداری میشود. این باعث میشود که تماشگران فیلم “شش قهرمان بزرگ” در حال تماشای صحنههای هیجانی و پرتنش فیلم، همچنان لبخند بر روی لبانشان نقش ببندد.
پیوند “بیمکس” با “هیرو” همان چیزی است که در 15 دقیقه پایانی فیلم، به سکانسهای دلهرهآور آن میافزاید. معصومیت او در موقعیتها و تعاملهای روزمره، چیزی است که ما را همواره به یاد او میاندازد.
3. “وال ای” (WALL-E) – 2008
داستانی درباره انتقال غرایز انسانی به روباتها و به تصویر کشیدن ترکیب تنبلی با نگاهی اجمالی به آینده قریبالوقوع، به دلیل حرص و طمع بشر و نیاز او به استخراج همه چیز و نابودی منابع، باعث خلق انیمیشنی شده است که حتی جایزه اسکار نیز نمیتواند پاسخ شایستگیهای آن باشد. اگر آنچنان که باید و شاید به این فیلم توجه میشد، حتی ممکن بود از نظر فروش از فیلم “میلیونر زاغهنشین” (Slumdog Millionaire) نیز پیشی بگیرد.
“وال ای” به همراه “شوالیه تاریکی” (The Dark Knight) تلاش کرد تا باب بحث را درباره فیلمهای انیمیشنی که ظاهراً اجازه حضور در بین بهترینها را ندارند، باز کند. در واقع این انیمیشن زمینهساز شکلگیری بحث درباره انیمیشنهایی شد که از نظر شایستگی میتوانند یک فیلم محسوب شوند. تلاش این فیلم به قدری مثمر ثمر واقع شد که زمینه را برای حضور فیلمهایی مانند داستان “اسباببازی 3 “و “بالا” در فهرست بهترین انیمیشنهای برنده اسکار، هموار کرد.
2. “شهر اشباح” (SPIRITED AWAY) – 2002
“شهر اشباح” جواهری است که ایده ترکیب انیمیشنهای گلچین و داستانهای دوستداشتنی را در جایی به غیر از آمریکای شمالی، به تصویر میکشد. داستان فیلم درباره “چیهیرو اوگینو” (Chihiro Ogino) و سفر شوم او به دنیای ارواح است. هنگامی که او به آنجا میرسد باید برای زنده ماندن تلاش کند و سعی کند والدینش را نجات دهد. “شهر اشباح” یکی از برندگان بیهمتای اسکار است که فانتزی را در هم میآمیزد و به زیبایی از وجود موجودات عجیب و غریب و بیگانه استفاده میکند. انیمیشن دستی باعث شده است که شخصیتهای “شهر اشباح” به هیچ وجه کامل به نظر نیایند. اما رفتار و نحوه برخورد آنها با یکدیگر تاثیر عمیقی بر روی تماشاگر میگذارد.
به عنوان مثال میتوان به صحنههای زیر اشاره کرد: صحنهای که “چیهیرو” نام خود را به یاد میآورد و میفهمد که باید سخت تلاش کند. سکانس زیبای پرواز “چیهیرو و هاکو” (Haku) در هوا، به همراه موسیقی “جو هیسایشی” (Joe Hisaishi) پس از محاکمه او در حمام و سفر برای آزادی روح رودخانه “کوهاکو”، فیلم “هایائو میازاکی” (Hayao Miyazaki) را به زیباترین شکل ممکن کادوپیچ میکند.
1. “مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی” (SPIDER-MAN: INTO THE SPIDERVERSE) – 2018
فکر نمیکنم حدس زدن اینکه این انیمیشن در رده برتر انیمیشنهای برنده اسکار قرار میگیرد، کار چندان سختی باشد. داستانی گیرا که ترکیبی از ابرقهرمانان جهانهای مختلف (6 موجود عنکبوتی مختلف) است و حاوی پیامی درباره پذیرش و فداکاری است، توانسته با ترکیب انواع مختلف انیمیشنها یک لذت مطلق را خلق کند.
فیلمها معمولاً حس و حالی کارتونی دارند، آنها شخصیتها را از داستانها وام گرفته و به عنوان یک موجود فوقالعاده بر روی صفحه نقرهای به نمایش میگذارند. اما انیمیشن “مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی” مخاطبان را به دنیای کتابهای کمیک میبرد و بدون شک بهترین فیلم مرد عنکبوتی در طول تاریخ و یکی از انیمیشنهای برنده اسکار است.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (1)
بهمن 26, 1400
عرضم به خدمتتون همه رو دیده ام
پاسخ