فیلمهای “پل ورهوفمن” (Paul Verhoeven) به ترتیب رتبهبندی که باید تماشا کنید
در ابتدای لیست فیلمهای “پل ورهوفمن” باید از ژانر آثار او صحبت کنیم. در لحظات پایانی فیلم علمی تخیلی کلاسیک “جان کارپنتر” (John Carpenter) در سال 1988 با نام “آنها زندگی میکنند” (They Live)، مجموعهای از خوانندگان اخبار و صاحب نظران رسانهای، کم کم فضا را برای خود مهیا دیدند؛ یکی از آنها با عصبانیت فرهنگ ضعیفی را که توسط افرادی مانند “جرج. اندرو رومرو” (George A. Romero) و حتی خود “جان کارپنتر” خلق شده است، به باد انتقاد میگیرد. این تنها یک شوخی نه چندان ظریف با طرفداران این فرهنگ بود، ما کلاه خود را به احترام این فرهنگ از سر برمیداریم، زیرا این تنها کاری است که از دست ما به عنوان یک هم صنفی برمیآید. اگر این فرد همچنان به سخنان خود ادامه میداد، ممکن بود به نام “پل ورهوفمن” برسد؛ کسی که سفر او به ایالات متحده منجر به ساخت چندین فیلم از پرمخاطبترین و کم احترامترین فیلمهای زمان خود شد.
حداقل دو فیلم کلاسیک VCR (“روبو کاپ” (RoboCop) 1987 و “یادآوری کامل” (Total Recall) 1990) هویت خود را مدیون “پل ورهوفمن” هستند. با وجود اینکه جایگاه او در طول دوران پرنوسان کاریاش به عنوان نویسنده در هالیوود چندین افت و خیز را پشت سر گذاشته است، اما کم پیش آمده که فیلمهای او نتوانسته باشند هیجانات و نقدها را برانگیزنند. تنها فیلمهایی مانند (“گوشت و خون” (Flesh+Blood) 1985 و “مرد توخالی” (Hollow Man) 2000) نتوانستهاند در این سونامی سهیم باشند.
“ورهوفمن” در ابتدا به عنوان یک نویسنده فعالیت کرد. کم کم کار ساخت فیلمها را شروع کرد و توانست اولین کارگردانی خود را با ساخت فیلم بلند” Business Is Business “در سال 1971 تجربه کند. این کار با مجوعهای از مضامین مترقی همراه شد و نشان داد که او استعداد خاصی در القای لحظههای کوچک دارد، حتی اگر به قیمت جنبشی هولناک و در هم ریخته تمام شود. اکنون اکثر علاقهمندان به سینما، نام او را با احساساتی بودن – سینههای برهنه و استخوانهای شکسته – گره میزنند و او نیز این افتخار را رد نمیکند.
اما تصاویر مملو از سکس و خشونت منحصراً به حوزه اختیارات “پل ورهوفمن” تعلق ندارد. شاید آنچه در ادراک ما میگنجد، بیتفاوتی در حد جسارت پوزخند باشد؛ در پاسخ به آن تصاویری که او برای تحریک جنسی از آنها استفاده میکند. دختری در فیلم “راحتالحلقوم” (Turkish Delight) در سال 1973 قبل از استفاده از قاشق برای بیرون آوردن گوشت، سر یک موز را جدا میکند. “ورهوفمن” به این ترتیب سیستم عصبی شما را تحریک میکند و ظاهراً میپرسد: «چرا پوست کندن؟». در اینجا رتبه بندی فیلمهای “پل ورهوفمن” را در اختیار شما میگذاریم. با پروشات همراه باشید.
17. “مرد توخالی” (Hollow Man) – 2000
“ورهوفمن” اقامت خود در هالیوود را نه با صدای بلند، بلکه با یک آه به پایان رساند. زیرا فیلم “مرد توخالی” نه آنقدر بزرگ و نه آنقدر عجیب و غریب بود که بتواند مانند فیلم ” Razzies ” واکنشهای خشمگینانهای را برانگیزد. اما باید پذیرفت که زمان نسبت به دیگر فیلمهای “پل ورهوفمن” به خصوص در ایالات متحده، با توجه به کیفیت عجیب جلوههای بصری این فیلم، کمتر با آن مهربان بوده است. با نگاهی به گذشته، ممکن است اکنون به این فیلم به عنوان تلاشی بیهوده و احمقانه برای نونوار کردن میراث رمان “مرد نامرئی” (The Invisible Man) اثر “اچ. جی. ولز” (H.G. Wells) در سال 1897 نگاه کنیم. اما این اطمینان که جلوههای تصویری در اقتباس کلاسیک “جیمز ویل” (H.G. Wells) در سال 1933 از اثر نامزد اسکار در سال 2000 بهتر به نظر میرسند، نباید توجهات را از این واقعیت غافل کنند که فیلم “مرد توخالی” به دلیل طراحی خود در قالب یک سرگرمی چندگانه جالب، مزخرف به نظر میآید. در واقع فیلم “مرد توخالی” اثری غمانگیز است که برای همیشه در قفسههای دیویدی پمپ بنزینهای سراسر جهان خاک میخورد.
همچنین بخوانید: شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک که باید آنها را بشناسید
16. “گوشت و خون” (Flesh+Blood) – 1985
علاقهمندان فیلمهای “پل ورهوفمن” که تحت تاثیر آثار او قبل از فیلم “روبو کاپ” (RoboCop) قرار گرفتهاند، ممکن است فکر کنند اولین فیلم انگلیسی زبان این کارگردان، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اما در واقع فیلم “گوشت و خون” تنها فیلمی شمشیری و جادویی نسنجیده مختص آن دوره است که لباس یک ماجراجویی اکشن حماسی را پوشیده است و در زیر پوست آن یک آشفتگی شگفتانگیز پیچیده و صحنهای به چشم میخورد. گویی کسی فیلم “هشت نفرتانگیز” (The Hateful Eight) را گرفته و آن را به عنوان بدترین قسمت از فیلم “بازی تاج و تخت” (Game of Thrones) آرایش داده است. این فیلم ناخوشایند، طولانی و به نوعی خشن است. اما “ورهوفمن” نشان داد که در کارهای بعدی خود توانسته به خوبی در مسیر اکشنهای علمی تخیلی قرار بگیرد.
15. “فریب خورده” (Tricked) – 2015
“فریب خورده” یک فیلم غیر معمولی است که در فاصله هموار 10 ساله بین فیلمهای “کتاب سیاه” (Black Book) و “او” (Elle) قرار گرفته است. در واقع این فیلم خبر از “ورهوفمن” اصلاح شده و دولتمرد مانند میدهد که کاملاً سعی کرده خود را با داستانگوییهای تلویزیونی تک دوربینی و ساخت فیلمهای با بودجه کم، انطباق دهد. فیلم “فریب خورده” تنها ملودرامی از چاقوکشی، دزدی و فریب مردم است که نه چندان موفق است و نه شاهکاری است که بتواند ردای فیلمهای فروشگاهی را به تن کند. هر چند این روایت برای کسب رتبههای بالا، خیلی کوچک و نحیف است؛ اما باید پذیرفت که یک فرضیه اثبات شده است که با ذوق و ظرافت اجرا شده است و نمونهای از فیلمهای “پل ورهوفمن” است که زنان سند آن را به نام خود زدهاند.
14. Katie Tippel – 1975
فیلم ” Katie Tippel ” ترکیبی متشکل از نقوش تکراری “ورهوفمن” – یعنی مردان تحقیر شده، زنان دستآویز قرار گرفته و احترام بیقاعده به فحشا – است؛ که با یک دقت لیزرمانند در همان چند دقیقه اول در قالب فضای مجلل فیلم “گذران زندگی” (Vivre Sa Vie) و به روش فیلم ” Tess of the d’Urbervilles ” به خورد مخاطب داده میشود. عجیب است که انتظارات از این ژانر، مانعی بر سر راه خلاقیت مرسوم “ورهوفمن” محسوب میشوند و بسیاری از صحنهها در حین اجرا، از نظر مفهومی خفه میشوند. این نشاندهنده تلاشی تحسینبرانگیز برای آشکار ساختن ریاکاری در جامعه مودب و اقتدارگرایی است که با هوای اغماض نابود شده است. فیلم ” Katie Tippel ” دورانی وحشی را به تصویر میکشد که به سختی به آرمانهای آبرومندانه وفادار مانده است. در واقع این فیلم، متعارف و یکدست است و کمتر شباهتی به آثار “ورهوفمن” دارد. هر چند فیلمهایی مانند “دختران شو” و “کتاب سیاه” به وفور در آثار “ورهوفمن” به چشم میخورند، اما من به شخصه اخلاقیات وارفته و شوخ طبعی فیلم” Business Is Business ” را ترجیح میدهم.
13. “مرد چهارم” (The 4th Man) – 1983
“مرد چهارم” آخرین فیلمی است که “ورهوفمن” قبل از فیلم “کتاب سیاه” در هلند ساخته است. تقریباً یک ربع قرن بعد مشخص شد که این فیلم آزاردهنده، عمدتاً تهوعآور و مشخصاً شبیه آثار “پولانسکی” (Polanski) شباهت شگفتانگیزی به فیلم “غریزه اصلی” (Basic Instinct) دارد. البته نباید از شباهتش به آثار دیگر، یعنی فیلمهای “یادآوری کامل” و “او” چشمپوشی کرد. قهرمان آسیبدیده و الکلی این فیلم (با بازی “یرون کرابه” (Jeroen Krabbé)) یک رماننویس است، نه یک کارآگاه پلیس. اما دورنماهای در هم آمیخته رابطه جنسی و مرگ که توسط زن بلوند جذاب (با بازی” Renée Soutendijk”) به نمایش درمیآیند، بیشک نمونهای کامل از “کاترین ترامل” (Catherine Tramell) فیلم “غریزه اصلی” را به نمایش میگذارند. مسلماً این کار، موفقترین اثر هلندی “ورهوفمن” محسوب میشود. به همین دلیل استفاده از تصاویر مسیحی برای اشاره معنوی به سمت مردی تحلیل رفته که رفتار مناسبی ندارد، چندان قانعکننده نیست.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای بیوگرافی سال 2021 (ردهبندی بر اساس امتیاز Rotten Tomatoes)
12. “اسپترس” (Spetters) – 1980
کسانی که در مورد بزرگترین فیلمهای “پل ورهوفمن” اطلاعات کمی دارند، ممکن است با خود بیاندیشند که فیلم “اسپترس” از همان شروع عنوانش عجیب است. در حقیقت کافی است فضای فیلم “تب شب یکشنبه” (Saturday Night Fever ) را با فرقههای یک مسابقه موتورسواری عجین کنید، و به این ترکیب، خشونت جنسی، توهمات درهم شکسته و مرگ را اضافه کنید، تا به فیلم “اسپترس” برسید. در اینجا گروهی از جوانان تازه نفس شبیه فیلم “گسستن” (Breaking Away) تلاش میکنند تا با کمک عشق مشترکشان به دوچرخههای مسابقه، با وارد شدن به دنیای بزرگسالی مبارزه کنند. اما همگی زنده نمیمانند و کسانی هم که زنده میمانند، زخمهای عمیق روحی و فیزیکی زا تجربه میکنند. نسبت آلت تناسلی به سینه در فیلم “اسپترس” که حتی براساس استانداردهای “ورهوفن” بیش از حد سکسی است، به طرز عجیبی گرمای مرده “لاری کلارک” (Larry Clark) را به ذهن تداعی میکند. در ضمن یک صحنه تجاوز وحشیانه مرد به مرد در این فیلم وجود دارد که به اندازه فیلم” Scum” “آلن کلارک” (Alan Clarke) آزاردهنده است و شاید حتی بیشتر، زیرا در دوران بلوغ اتفاق میافتد. این یکی از ویژگیهای بارز هنر “ورهوفمن” است، زیرا او ضربات این ژانر لجام گسیخته و عدم قطعیت فلجکننده داستانهایش را در قالب دزهای مساوی به خورد مخاطب میدهد. در واقع “اسپترس” تنها پر پیچ و خمترین مسیر را برای رسیدن به آنجا انتخاب کرده است.
11. “سرباز نارنجی” (Soldier of Orange) – 1977
مسیر حرفهای “ورهوفمن” هیچ گاه در مسیر واقعگرایانه و پرستیژ مانند فیلم “سرباز نارنجی” قرار نگرفته است. زیرا دغدغههای مرتبط با مقاومت هلندیها و همکاری آنها با یکدیگر در دوران اشغال این کشور توسط نازیها، تقریباً 30 سال بعد با فیلم “کتاب سیاه”، به شکل موثرتری عرضه شد. این فیلم با حرفهای گری و خلاقیت فیالبداهه کارگردانی شده است، اما جز تحسین فراوان به خاطر ساختار رمانتیکش، چیز جدیدی را القا نمیکند. شاید بدترین گناه فیلم “سرباز نارنجی” این است که تحتالشعاع فیلمهایی مانند “ارتش سایهها” (Army of Shadows) اثر “ژان پیر ملویل” (Jean Pierre Melville) قرار گرفته است. سخت بتوان این فیلم را دوست داشت، به همان اندازه به سختی میتوان از اصول کلی آن ایراد گرفت؛ اما مطمئناً فیلم “سرباز نارنجی”، فیلمی است که ارزش دیدن دقیق را دارد.
10. “بندتا” (Benedetta) – 2021
فیلم “بندتا” شاهکار جفنگ این کارگردان در سال 1995 یعنی فیلم “دختران شو” است. او در این فیلم تنها سعی میکند “دختران شو” وگاس را تحت عنوان راهبههای ایتالیایی اواخر دوره رنسانس، معرفی کند. هر دو فیلم درباره زنی هستند که به قدرت جنسی خود پی برده است و از آن به نفع خود استفاده میکند. لحن و تا حدودی ساختار فیلم “بندتا” بسیار شبیه فیلم “دختران شو” است، زیرا حساسیت طنزآمیز آنها به طرز نگران کنندهای با خیانت در پرده سوم تلاقی پیدا میکند و همین منجر به خلق صحنه نسبتاً نگرانکننده خشونت جنسی میشود. اما فتنهای که به دلیل عشق “ورهوفمن” به درگیری و هرزگی عمومی شکل میگیرد، دست کارگردان را زود رو میکند.
9. “او” (Elle) – 2016
رمان گرافیکی استخوان خراش و درخشان که دنیای رویاهای درونی “ورهوفمن” در طول سالهای فعالیت او در هالیوود بوده، تنها به عنوان خاطرهای مبهم در قالب فیلم “او” نفوذ میکند، رویایی که ما واقعاً فکر نمیکنیم آن را به خواب دیده باشیم. اما بیشک طرح پیچیده و سیاستهای جنسی فیلم “او”، کار ذهن بالغی است که از قید و بند انتظارات استودیوهای فیلمسازی آمریکایی رها شده است. فیلمنامه اپیزودیک عجیب فیلم “او” که با بازی “ایزابل هوپر” (Isabelle Huppert) در نقش اول تثبیت میشود، روح “ژان دیلمان” (Jeanne Dielman) در یک لحظه احیا میکند و تداعی بخش زنده شدن بازی “شارلیز ترون” (Charlize Theron) در فیلم “بزرگسال جوان” (Young Adult) “جیسون ریتمن” (Jason Reitman) است. هر چند که به نظر میرسد فیلمنامه این فیلم حاصل بداهههای روزانه است، زیرا فیلم از نظر ساختاری انسجام کافی ندارد. اما حقیقت این است که ته مایه آن، پرترهای گزنده از عزم زنانه است که با شوخطبعی حیلهگرانه “بونوئلی” (Buñuelian) آمیخته شده است.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای ترسناک سال 2021 (ردهبندی بر اساس Reddit)
8. Business Is Business – 1971
اولین فیلم بلند ورهوفمن نه درباره یک راننده تاکسی است و نه نشانی از تلنگر زیر پوستی “تراویس بیکل” (Travis Bickle) دارد که در هنگام تماشای فیلم “مارتین اسکورسیزی” (Martin Scorsese) در سال 1976 در قالب زیر پوست یک کلان شهر، به ما القا میشد. در واقع باید بگوییم که” Business Is Business “(که حقالزحمه آن پس از یک دهه با کارهای تلویزیونی و مستند او پرداخت شد) هر چند شاید یک کمدی T&A با چهرهسازی مضحک به نظر بیاید، اما ته مایه هنری آن، بسیار بیشتر از آن چیزی است که به تصویر میکشد. اما این نگرش ضد اخلاقی فیلم نسبت به کار جنسی و اعتماد تزلزلناپذیر آن به شکستناپذیری قهرمانش است، که باعث برتری فیلم” Business Is Business “بر بیریایی ناخوشایندی میشود که در برخی از تحسین برانگیزترین فیلمهای آمریکایی آن دوره برای بیان حقیقت بر آن تکیه میشد. حماسه سر زنده “ورهوفمن” از محاکمه و مصیبتهای یک فاحشه کهنهکار آمستردامی (با بازی “رونی بیرمان” (Ronnie Bierman)) پایهای برای نگرشهای جنسی سیاسی او ساخته است که دهههای آینده به خدمت او خواهند آمد و این در حالی است که چرخه بیپایان مردانه هرگز از گول زدن خود خسته نمیشود. با وجود اینکه پروژه بلند مدت “ورهوفمن” در مورد اینکه هر زنی حسی از Lysistrata را با خود دارد، به راحتی فراموش میشود. اما حقیقت این است که همه چیز از اینجا شروع میشود.
7. “دختران شو” (Showgirls) – 1995
در ادامه بررسی فیلمهای “پل ورهوفمن” به فیلم “دختران شو” میرسیم. قیمت 45 میلیون دلاری فیلم در آن زمان (که حتی براساس رتبهبندی NC-17 هنوز هم غیرقابل تصور است) باعث شد ردای رازداری و وعده پارادایمها برای همیشه تغییر کند. اکنون که پس از بیست و اندی سال گرد و خاک فیلم فرونشسته است، اعتراف میکنیم که فیلم کمی زمخت است. بخش بزرگی از تمسخر نسبتاً جهانی تنها به این دلیل بر سر فیلم “دختران شو” باریدن گرفت که فیلم در هر فرصتی مضحک به نظر میرسید، اما واقعیت این است که ما در دنیایی زندگی نمیکنیم که “دختران شو” در آن برنده باشد. به عبارت دیگر، مگر اینکه “نومی مالون” (Nomi Malone) سرانجام خود را در آن دنیای سورئال (دنیایی به سبک سیم که در آن رویا، صحنه و کلوب، کابوس است) برنده ببیند، تا ما بتوانیم این فیلم را برنده به شمار بیاوریم. ترس و بیاعتمادی نسبت به چیزهایی که ما نمیتوانیم به راحتی آنها را طبقهبندی کنیم، جزء طبیعت انسان است. به همین دلیل کاملاً قابل درک است که ما فیلمهایی مانند” Duck Amuck”، “جشن فوتلایت” (Footlight Parade)، “از ته دل وحشی” (Wild at Heart) و هر رمان وابسته به عشق شهوانی بیپرده را رد میکنیم. برعکس این ساختار کوبیسم فیلم است که در قالب جعبه ” Lament Configuration ” نور نئون کورکننده لاس وگاس را بازمیتاباند و آن را به عنوان یک پازل همیشه خالی سودوکو برای گروه خاصی از سینماگران مولف، تبدیل کرده است.
6. “روبو کاپ” (RoboCop) – 1987
“روبو کاپ” شاید یکی از مرتبطترین فیلمهای “پل ورهوفمن” به نوشتههایش باشد. فیلم هم یک فیلم پرفروش به حساب میآید و هم اثری پر از مضامین مختلف. (البته گنجاندن زودهنگام آن در مجموعه Criterion Collection نتوانست لطمهای به فراگیر بودن آن وارد کند). با وجود اینکه نقش آن به عنوان اولین فیلم دهه 1980 به خوبی مستند شده است (سخت است که بتوان آن را همراهی برای فیلم “آنها زندگی میکنند” به شمار آورد)، اما یکی از معدود فیلمهای پرفروش هالیوودی است که نشان میدهد میتوان لذت و ناراحتی مخاطب از لذت خود را به حداکثر رساند، بدون اینکه هر کدام از این حسها بر دیگری تاثیر بگذارند. هر چند ممکن است بعد از پایان این سواری کمی احساس تهوع کنید، اما سریعاً آمادهاید که برای سواری بعدی در صف قرار بگیرید.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای آدام درایور (ADAM DRIVER) که حتماً باید تماشا کنید
5. “یادآوری کامل” (Total Recall) – 1990
زمانی که کامپیوترهای رومیزی رندر کردن هر چیزی را که اپراتورها میتوانستند تجسم کنند آغاز کردند، فیلمها مقدسترین حقایق خود را از دست دادند. زیرا تنها یک شات جلوههای ویژه، این پتانسیل را داشت که تعادل مناسبی بین صحنههای غیر واقعی و اجزای ملموس مجموعه در یک لحظه برقرار کند. ممکن است شما بدون اینکه عقل خود را از دست داده باشید، موضوعی را باور کنید و کافر شوید. به همین دلیل ما در حال حاضر یک قدم جلوتر از قهرمان بدجنس فیلم “یادآوری کامل” هستیم. این فیلم در واقع بسطی تخیلی از داستان کوتاه “ما یادآوری کاملی را برای شما ممکن میسازیم” (We Can Remember It for You Wholesale) اثر “فیلیپ. کی. دیک” (Philip K. Dick) است. داستان فیلم درباره خاطرات ساختگی و یک بحران واقعی است، ومملوء از نوستالژیهایی است که به زمان خودش و به خودش تعلق دارند. در واقع فیلم “یادآوری کامل” در زیر نمایشی از دود و آئینه، نوزادان مزدور و هولوگرامهای خائنانه، درباره مردی است که بین دو واقعیت ممکن و متناقض، یکی را انتخاب میکند. با گذشت زمان مشخص میشود که او یک آدم احمق است، زیرا در موارد غیر محتمل او یک قهرمان است که باید مردم ستمدیده یک سیاره دوردست را نجات دهد. او حق متزلزل شدن را ندارند، اما ما این مزیت را داریم که این کار را انجام دهیم. ما خوشحالیم که میتوانیم که نقش همیشگی فروریختن دیوارها، بیاثر شدن حقهها و بیرون کشیدن نقوش از فرشهای مختلف را تجسم کنیم. این فیلم اکنون در گرگ و میش قرار گرفته است که در آن سرگرمیهای تولید شده توسط کارخانهها هنوز هم میتوانند نقش یک سوراخ کلید در ابعاد عجیب و غریب را داشته باشند. سوراخی که از طریق آن میتوانیم نگاهی اجمالی به دنیای ماورایی داشته باشیم و به لذتهای شیرین فکر کنیم.
4. “راحتالحقوم” (Turkish Delight) – 1973
“راحتالحقوم” از جمله فیلمهای “پل ورهوفمن” است که چندان تناسبی با سبک او ندارد. این فیلم با یک رویاپردازی خشونتآمیز شروع میشود، سپس داستان فیلم در قالب فلاشبک روایت میشود، به گونهای که بیثبات سازی مرسوم “ورهوفمن” از طریق سردرگمیهای آشکار، نوعی کمدی بیادبانه شادیآور و در یک قالب زمانشناسانه با مخاطب ارتباط برقرار میکند. پیکرتراش نامتعارف “روتخر هاور” (Rutger Hauer) در ابتدا به عنوان یک قاتل بیوجدان (هر چند که تنها یک فانتزی پس از خماری است) و سپس به عنوان یک دخترباز بیخیال (هر چند که این نقش تنها ماسکی برای پنهان کردن اشکها است) معرفی میشود. این فیلم کمتر شبیه یک فیلم جنسی هنری مشابه فیلمهای “آخرین تانگو در پاریس” (Last Tango in Paris) یا “مامان و روسپی” (The Mother and the Whore) است و بیشتر شبیه داستان عاشقانه کثیف فیلم” doppelgänger ” است. این فیلم به گونهای روایت میشود که به برند “ورهوفمن” تبدیل میشود و تنها میتواند همیشه تمام احساسات را با نهایت وجود احساس کند. این فیلم واقعیترین بیان عشقی رمانتیکی است که تاکنون “ورهوفمن” ساخته است. زیرا قهرمان داستان آن در قالب یک تصویر نهایی متناسب و غیر قابل توضیح متحرک در کالبد فیلمی که در آن افراد نابالغ و مقدس غیر قابل تقسیم هستند، گلاه گیس معشوق مرده خود را به پشت کامیون زباله پرتاب میکند.
3. “غریزه اصلی” (Basic Instinct) – 1992
هر چند ممکن است کنار گذاشتن میراث سینما دشوار باشد (صراحت مرزی در به تصویر کشیدن رابطه جنسی و خشونت، جاودانگی آنی “شارون استون” (Sharon Stone)، به تصویر کشیدن نواحی حساسی بدن در قالب یک فیلم موزیکالی تکنیکلر و رفتار کردن مانند “آگوست” (Auguste) و “لوئیس لومیر” (Louis Lumière) در فیلم “ورود لوکوموتیو قطار به ایستگاه لسیوته” (The Arrival of the Train at La Ciotat)) اما فیلم “غریزه اصلی” در دیدگاه ورهوفمن از جایگاه مستحکمی در زمینه فمنیسم آزاردهنده برخوردار است. چنین چیزی به اندازه یک نقطه عطف یک فیلم سیاه و تیره معاصر عجیب نیست. این فیلم مانند اکثر اجدادش درباره مردی است که مرتکب یک خطای کشنده میشود و سعی میکند یک معما را با فکر کردن به آلت جنسی خود حل کند و زنی که چشمان او را به روی حقیقت میبندد، به همان اندازه از نگاه خودش به عنوان سلاح انتخابیاش استفاده میکند. در مجموع این یکی دیگر از فیلمهای “پل ورهوفمن” است که به موضوع استفاده ابزاری از زنان میپردازد. چرا که در اینجا نیز یک شخصیت زن در چنته دارد. در اینجا استراتژی کارگردان را میتوان به عنوان «زیادهروی به اندازه کافی» توصیف کرد. زیرا در اینجا با استفاده مناسب از نورپردازی، موسیقی و فیلمبرداری نو نوار شده، خط سیر داستانی فیلمنامه غرق در تمایلات جنسی “جو استرهاس” (Joe Esterhaz) تکمیل و احیاء شده و به چالش کشیده میشود.
2. “کتاب سیاه” (Black Book) – 2006
“ورهوفمن” تا زمان ساخت فیلم “روبو کاپ”، تقریباً هیچ فیلمی را بدون فیلمنامه “جرارد سوتمان” (Gerard Soeteman) کارگردانی نکرده بود، اما پس از بازگشت پیروزمندانهاش به هلند در سال 2006 دوباره با او یکی شد و اولین اعتبار نویسندگی پس از فیلم “گوشت و خون” را از آن خود کرد. از این رو جای تعجب ندارد که این دو همکار جداییناپذیر پس از یک جدایی 21 ساله یک فیلم جنگی حماسی با محوریت زنان ساختهاند که مستقیماً از قلب آنها نشات میگیرد. هر چند ادعای اینکه فیلم کتاب سیاه شخصیترین اثر “ورهوفمن” است به ضرر فعالیت غنی و حرفهای “ورهوفمن” خواهد بود. اما تجلی جسورانه عزم زنانه فیلم در کنار غرور و شرم به بند کشیده شده ناسیونالیسم هلندی، نشان دهنده چیزی است که احتمالاً نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت. علیرغم اینکه تمجیدهای فراوان از این فیلم ممکن است به این معنی باشند که “ورهوفمن” درسهای آموخته شده تحت تعالیم وسواسگونه هالیوود (مبنی بر بازده بالا) را در محتوای عمیقاً کاوش شده فیلم “سرباز نارنجی” به کار برده است و به همین دلیل توانسته یک فیلم 145 دقیقهای برنده و موفق را بر روی صحنه ببرد، اما نمیتوان بازی بینظیر “کاریس فن هاوتن” (Carice van Houten) را در این فیلم نادیده گرفت.
همچنین بخوانید: بهترین اجراهای سال 2021 که باید فیلمهایشان را تماشا کنید
1. “جنگاوران اخترناو” (Starship Troopers) – 1997
حتی کنترل تایتانیک در قالب غنیترین و خندهدارترین پروژه علمی تخیلی “ورهوفمن”، نتوانست بر باکس آفیس 1997 تسلط پیدا کند. این اقتباس از اثر “رابرت هانسون هاینلاین” (Robert A. Heinlein) همانند فیلمهای “جنگل 2 جنگل” (Jungle 2 Jungle) و بازسازی فیلم “فلابر” (Flubber) سرانجام رستگاری و رستاخیز را در یک ویدئو و دنباله فکری، تحت عنوان فیلم “لبه فردا” (Edge of Tomorrow) در قالب یک خط سیر زمانی درهم آمیخته در سال 2014 یافت. جدا از باکس آفیس نه چندان مطلوب آن، فیلم “جنگاوران اخترناو” که دوباره “ورهوفمن” را با “ادوارد نیومیر” (Ed Neumeier) نویسنده فیلم “روبو کاپ” آشتی داد؛ شاهد قدرتمندترین هنرنمایی “ورهوفمن” در کنار ارائه منابع و مضامین پوپولیستی است. وقتی فیلم “دختران شو” مورد بیتوجهی قرار گرفت، او سرخورده نشد؛ در هر صورت او با تجربه ساختن آن گرداب رنگارنگ جرات بیشتری پیدا کرد. در نتیجه با همکاری “ریو براوو” (Rio Bravo) کارگردان و تهیه کنندگی “هاوارد هاکس” (Howard Hawks) و همکاری دکتر “استنلی کوبریک” (Stanley Kubrick) یکی از معجزات بزرگ سینمای پاپ خلق میشود؛ طنزی بینظیر که سرنوشت آشکار را به اندازه هیجان دیدن پیروزی از طریق کار گروهی و شهامت، تحقیر کند. این فیلم هم به عنوان سواری در یک شهربازی بین سیارهای و هم به عنوان یک طنز نظامی بزرگنمایی شده، امتیاز بالایی کسب میکند و به خوبی نشان میدهد که نمیتوان همه چیزهای خوب را با هم داشت. معجزهای که در مورد این فیلم کمتر مورد بحث قرار گرفته، این است که نبردهای عاشقانه عجیب و غریب این فیلم که توسط مانکنهای فروشگاهی آراسته شده انجام میشود، یک جریان پنهان عاطفی واقعی را برای خلق یک نمایش پر سر و صدا فراهم میکند. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای “پل ورهوفمن” است که باید تماشا کنید.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها