شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک که باید آنها را بشناسید

در آغاز لیست شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک باید بگوییم چندین دهه است ژانر وحشت اگر چه به صورت مداوم از نظر انتقادی نادیده گرفته شده است، اما همواره حضور پر جنب و جوشی در صنعت فیلمسازی داشته است. فیلمهای ترسناک، وضعیتی غیر قابل پیشبینی و دائمالتغییر دارند؛ به همین دلیل همواره جایگاهی منحصر به فرد داشتهاند و به ندرت رنگ کهنگی روی آنها نشسته است. ما هیولاهای کلاسیک فیلمهای سیاه و سفید دهه 30 (که بیشتر شبیه ترق تروق شبانه خوردن چیزهای مختلف به هم بودند)، وحشت دوران اتمی دهه 50 و جنون متغییر اسلشرهای دهه 80 را پشت سر گذاشتهایم و اکنون وارد سینمای هنری اجتماعی شدهایم. در کنار اینها نباید فراموش کنیم که مخاطب امروز از تکرار مجدد فیلمهای محبوب در قالبی نو استقبال میکند. اما باید پذیرفت که یک مورد همواره در ژانر وحشت صادق است و آن چیزی نیست جز اینکه این ژانر میزبان بزرگترین شخصیتهای شرور تاریخ سینما است؛ شخصیتهای شروری که با بازی در پوست شخصیتهای ترسناک، به این ژانر زندگی بخشیدهاند.
این شخصیتها از جاسوسان بیصدا گرفته تا عروسکهای قاتل، نسلهای مختلف تماشاچیان را ترساندهاند و تصویر خود را برای همیشه در تاریخ سینما حک کردهاند. اگر نمادهای اخلاقاً خاکستری مانند “کری وایت” (Carrie White) یا “هیولای فرانکشتاین” (Frankenstein) وجود نداشتند، شرور کاملاً به یک اصطلاح بیمعنا تبدیل میشد. قطعاً شخصیتهایی مانند اینها به این ژانر حیات بخشیدهاند. به همین دلیل بد نیست که نگاهی به شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک بیاندازیم. با پروشات همراه باشید.
10. “گوستفیس“ (GHOSTFACE)، مجموعه “جیغ“ (SCREAM)

مجموعه طنز “وس کریون” (Wes Craven) یعنی “جیغ” دارای شخصیتهای رنگارنگی است، اما هیچ کدام مانند “گوستفیس” به تنهایی نماد یک مجموعه دنباله محسوب نمیشوند. ردای بلند مشکی، صدای دلخراش و ماسک نمادین از همان سال 1996 تا به امروز، همواره جزئی اصلی از ژانر وحشت بوده است. اما چیزی که “گوستفیس” را منحصر به فرد میکند، ظاهر به یاد ماندنی و یا حتی تصویر منحصر به فرد او نیست؛ این مورد که هر کسی ممکن است پشت نقاب باشد، باعث ماندگاری شخصیت “گوستفیس” شده است. در فیلم اول در قالب یک چرخش غیرمنتظره نشان داده شد که قاتل نقابدار در اصل دو دانشآموز دبیرستانی معمولی بود و متعاقباً در هر کدام از دنبالههای این مجموعه “گوستفیس” هوشمندانه این گونه القا میکند که قرار نیست حتماً یک شخصیت خاص باشد.
به همین دلیل هر بار با شروع دنباله جدید این مجموعه، به جای اینکه شخصیت شرور دوباره زنده شود، شخصیت “گوستفیس” در قالب کسی که ردایی به تن دارد دوباره احیاء میشود. مفهوم گمنام بودن شخصیت پشت این قاتل، یک ابزار داستانسرایی جذاب در قالب اسلشر است؛ در حالی که هیچ گاه بر ابهت جاودانه و رازآلود “وودزبرو” (Woodsboro) سایه نیافکنده است. هر کسی که در قاب تصویر قرار میگیرد، آن قدر انگیزه دارد که بتوان او را قاتل رداپوش تصور کرد. این مشخصه تنها به مجموعه “جیغ” تعلق دارد و هیچ کدام از مجموعههای ترسناک دیگر نمیتوانند ادعا کنند که شخصیت شرور آنها به همین اندازه پارانویا را به مخاطب القا میکند.
همچنین بخوانید: بهترین سکانسهای فیلمهای سال 2021 که باید تماشا کنید
9. “مرد نامرئی“ (THE INVISIBLE MAN)، “مرد نامرئی“ (THE INVISIBLE MAN) – 1933

نمایشهای بیسابقه فیلمهای هیولایی کلاسیک “یونیورسال” (Universal) انبوهی از نمادهای ترسناک فراموشنشدنی را به جهان معرفی کرد؛ اما هیچ کدام به اندازه “جک گریفین” (Jack Griffin) مرد نامرئی، بدخواه و بیرحم نبودند. با وجود اینکه اکثر هیولاهای سینمای سیاه و سفید نمادی از دلسوزی و همدردی کنایهای بودند، اما چنین اصلی در مورد “کلود رینس” (Claude Rains) خودشیفته صدق نمیکند. یک دانشمند رنجیده که پس از یک آزمایش ناموفق نامرئی میشود، مسیر بیرحمانهای از هرج و مرج را طی میکند و با قدرتی که تازه به دست آورده، شهر را ویران میکند؛ زیرا هر لحظه بیشتر و بیشتر به مرز جنون نزدیک میشود. این نگاهی اغراقآمیز و لذتبخش متعلق به کسی است که کاملاً تحت تاثیر میل خود به قدرت قرار گرفته است. در کنار این نباید اجرای فوقالعادهای را که به شخصیت ماندگار شرور “اچ. جی. ولز” (H.G. Wells) جان بخشیده و جوهر شیطانی او را به نمایش درآورده است، فراموش کنیم.
علیرغم اینکه ممکن است ایده کسی که سعی دارد با شوخیهای فزاینده پلیدی دنیا را به مضحکه بگیرد، دور از ذهن به نظر برسد؛ اما “کلود رینس” از چنین مضمونی لذت میبرد و به وضوح به عنوان یک دیوانه سرخورده از زندگی لذت میبرد. از قهقهههای نافذ گرفته، تا صداهای ترسناک باید قبول کنیم که “رینس” یکی از شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک را معرفی میکند که به دلیل هنر صداپیشگی و شوخطبعی بینظیرش در تاریخچه این ژانر ماندگار شده است. در واقع این دیوانه باندپیچیشده با خلق لحظات به یاد ماندنی و حجم بالای کشتار (حداقل در آن زمان) نقطه عطفی در دوران طلایی ژانر وحشت به شمار میآید که در عین دست کم گرفته شدن، بسیار هیجانانگیز و سرگرمکننده است.
8. “ TRICK ‘R TREAT “، “سم“ (SAM) – 2007

“مایکل دووگرتی” (Michael Dougherty) که مصمم بود به “هالووین” (Halloween)، طلسم خاص خود را در پاسخ به یک نماد قطعی برای تعطیلات هدیه دهد، صحنه دزدی “سم” را برای اولین فیلم مورد علاقه خود با نام ” Trick ‘r Treat” خلق کرد. اگر چه این کودک شیطان سر کدو تنبلی احتمالاً هرگز به چنین موقعیت جاهطلبانهای نخواهد رسید، اما افزایش محبوبیت او بدون شک باعث شده جایگاهش به عنوان یک از نمادهای فیلمهای ترسناک تثبیت شود. در واقع “سم” با یک ماسک کیسهای، یک لباس سرهمی نارنجی روشن و یک آبنبات چوبی جشن که به شکل یک چاقوی مرگبار است، توانسته با ارائه تک جلوههای وهمانگیزی که مانند چسبی تک تک بخشهای این مجموعه را در کنار هم نگه میدارند؛ راه خود را به داخل و خارج داستان مجموعه “دووگرتی” پیدا کند.
اگر به هر شکلی به تعطیلات مقدس او بی احترامی کنید، “سم” شما را پیدا میکند و مطمئن میشود که این اتفاق هرگز دوباره رخ نمیدهد. در واقع تماشای وحشت دقیق نگهبان بیصدای هالووین در حالی که به طور ناشیانه در حال و هوای ملموس ماه اکتبر فیلم دست و پا میزند، خود به تنهایی کابوسی وحشتناک است. ظاهر مغناطیسی او تصاویری خلق میکند که به صورت غیر قابل انکاری چشمنواز هستند؛ به ویژه در بخشی از فیلم که او به بازیگری میپردازد، زیرا در آن صحنه تصویر واقعی او در زیر ماسک به نمایش درمیآید و یک گریم فوقالعاده بیمارگونه ظاهر میشود. یک پیوند استثنایی بین شخصیتپردازی ساده، فیزیک بدنی کودکانه و طراحی لباس متمایز، باعث شده است که “سم” به عنوان شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک دهه 2000 شناخته شود.
7. “کندیمن“ (CANDYMAN)، مجموعه “کندیمن“ (CANDYMAN)

“کندیمن” “تونی تاد” (Tony Todd) بیشتر شبیه “دراکولای بلا لوگوسی” (Bela Lugosi’s Dracula) است تا دیگر شرورهای ترسناک زمان خود. به همین دلیل “کندیمن” بازگشتی درخشان به دنیای هیولاهای فیلمهای ترسناک و اسلشر خارقالعادهای برای دوران مدرن است. موضوع غمانگیز یک قتل نژادپرستانه، رفت و آمد “کندیمن” به پروژههای مسکونی از هم پاشیده “کابرینی-گرین” (Cabrini-Green) را تحتالشعاع قرار میدهد و باعث میشود که او انتقام شیرین خود را علنی کند. روح دست قلابی که با بازگویی داستانش احیا میشود و با 5 بار گفتن نامش در آیینه احضار میشود، حقیقتاً یکی از ترسناکترین مفاهیم وحشتناک را با خود یدک میکشد.
افسانه شهر تشنه به خون سال 1992 با حضور پر قدرت “تونی تاد” و صدای پر رونقش به خوبی احیا میشود، اما در دنباله “کندیمن” در سال 2021 غنیتر شده و بیش از پیش وجود خود را به عنوان نمونه کامل ژانر وحشت به رخ میکشد. فیلم “نیا داکوستا” (Nia DaCosta) ایده قربانیان مختلف خشونت غیرمنطقی پلیس را در قالب ردای “کندیمن” به عنوان یک موجود منحصر به فرد به مخاطب القا میکند، او هنرمندانه این مفهوم را با مضامین به موقع و سنگین در هم آمیخته و از گسترش داستان و جوانسازی استفاده از شخصیتها به عنوان ظرفی برای تفسیر اجتماعی این مفاهیم استفاده میکند. در ضمن نباید فراموش کنیم که همین جنبه چند بعدی شخصیت شرور، باعث شده که “کندیمن” به دستاورد مهمی در این ژانر تبدیل شود. چه “کندیمن” را نمادی از عاشقانههای گوتیک در نظر بگیریم و چه او را یک انتقامجوی وحشی بنامیم، باید بپذیریم که این فانتوم اسپرت با آن کت بلندش ظرافتی متمایز را از خود بازمیتاباند که در عین ارائه پیامی تکاندهنده، توانسته دهها بینندگان سینما را به تسخیر خود دربیاورد.
همچنین بخوانید: ترسناکترین شخصیتهای انیمه که میتوانند ویلن فیلمهای ترسناک باشند
6. “جک تورنس“ (JACK TORRANCE)، “درخشش“ (THE SHINING) – 1980

همان طور که این همهگیری به جهان نشان داد، انزوا ممکن است بدترین چیزها را برای بشر به ارمغان بیاورد و اگر تنها کمی سرسری به این قضیه نگاه کنیم میبینیم که زندگی ما در این دوران بیشباهت به زندگی “جک تورنس” نمادین نبوده است. میدانید که ما در دنیای عجیبی زندگی میکنیم که مردم برای تجربه نوعی آسایش پیچیده به دیوانه تبر به دست “جک نیکلسون” (Jack Nicholson) روی میآورند. اما به نظر من کاملاً منطقی است که پس از دههها وحشت حاکم، بالاخره این مراقب دیوانه کار مثبتی انجام دهد. “جک” که با خانوادهاش در زمستان در یک هتل دورافتاده گیر افتاده است، به عنوان یک مرد خانواده معرفی میشود که کار نظارت بر هتل “اورلاک” (Overlook) را به عنوان فرصتی برای کار بر روی نوشتههای خود انتخاب کرده است.
با شروع اضطراب قرنطینه و بازگشت او به شرارتهای الکلی گذشتهاش و تحت تاثیر قرار گرفتن “جک” به واسطه فضای شوم هتل، هزارتوی داستان وارد حالت خطرناک پارانویا و جنون “جک” میشود. با فاصله گرفتن هر چه بیشتر “جک نیکلسون” از روال عادی، کم کم او خانوادهاش را شکار وحشت میکند. این بازیگر افسانهای از کمدی تلخ گرفته تا جنون فوقالعاده، یکی از بهترین بازیهای دوران حرفهای خود را به عنوان مهره “استیون کینگ” (Stephen King) در این فیلم به نمایش گذاشته است. هر چند ممکن است “تورنس” (Torrance) یک شخصیت کاملاً تراژیک باشد، اما تماشاگران هم او را دوست دارند و هم از او میترسند و هم او را به دلیل دستاورد سینمایی که او خود ماهیت آن است، دوست دارند.
5. “چاکی“ (CHUCKY)، مجموعه “بازی بچگانه“ (CHILD’S PLAY)

وقتی حرف از خلق آنتاگونیست برای ساخت فیلمهای اسلشر در دهه 1980 به میان میآید، حقیقتاً هیچ گونه محدودیتی در زمینه چگونگی دستیابی فیلمسازان وحشی به این هدف وجود ندارد. به عنوان مثال استفاده از ستاره قدیمی مجموعه بازی بچگانه، یعنی “چاکی” نمونه بارزی در این زمینه است. در حال که اکثریت این آثار عجیب و غریب با اغماض در گذشته به حال خود رها شدهاند، این عروسک روانپریش امتحان خود را پس داده است و به بخشی جاودان از فرهنگ پاپ تبدیل شده است. این تهدید فسقلی به لطف یک مفهوم جذاب و صدای درخشان “براد دوریف” (Brad Dourif) چندین دوره وحشت را با موفقیت پشت سر گذاشته و همچنان به رشد خود ادامه میدهد. ایده انتقال روح یک قاتل زنجیرهای به بدن یک اسباببازی کودکانه ذاتاً آزاردهنده است، اما همین ایده به راحتی میتواند در قالب احتمالات بیپایان و پیچیده فرو رود.
صرفنظر از نظرات متفاوتی که درباره کیفیت این مجموعه مطرح میشود، باز هم نمیتوان انکار کرد که “چاکی” قلب تپنده مجموعه محبوبش است و بدون توجه به لحن مجموعه، کاملاً میدرخشد. در هر قسمتی از این مجموعه، “چاکی” به گونهای متفاوت صحنه فیلم را با حس و حال طنز گزنده و انتقامگیری بیامان از هر کسی که سر راهش قرار میگیرد، میآراید. صدای “دوریف” به طرز شگفتانگیزی با خشم خستگیناپذیر، کنایههای تکاندهنده زبانی و این کاریزمای وحشتناک سازگار است و همین امر باعث شده که این نماد وحشت، به یک نماد نام آشنا تبدیل شود. “چاکی” خواه به کارخانههای اسباببازی حمله کند و خواه در سالنهای یک عمارت گوتیک پرسه بزند، هرگز موفق نمیشود این لذت شیطانی را آن گونه که باید و شاید تجربه کند. بنابراین یکی از شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک است.
4. “آن“ (IT)، “پنیوایز“ (PENNYWISE) – 2017

سهم انکارناپذیر “استیون کینگ” (Stephen King) را در ژانر وحشت هرگز نمیتوان دست کم گرفت. از ارواح حیوانات خانگی گرفته تا ماشینهای قاتل، باید پذیرفت که آثار این نویسنده فراموشنشدنی هستند. اما به نظر میرسد با گذشت سالها یکی از ساختههای او بزرگتر و معروفتر از باقی آثارش است و آن کسی نیست جز “پنیوایز” این دلقک رقصنده افسانهای. او موجودی بین کهکشانی است که به زیر پوست شهر کوچک “دری” (Derry) نفوذ میکند، این دلقک تغییر شکل یافته با ترساندن کودکان، حال میکند و تاریخ شهر را تا قرنها تحت تاثیر خود قرار میدهد. این هیولای ساکن فاضلاب، به دلیل داشتن چهرههای زیاد و افسانههای متنوع و شگفتانگیز، تنها نیاز به بازیگران با استعدادی دارد که صفحات رمان او را به خوبی به تصویر دربیاورند و خوشبختانه تاکنون در این زمینه موفق بوده است.
این دلقک کیهانی وقتی برای اولین بار بر روی پرده سینماها معرفی شد، بلافاصله به دلیل حضور پررنگ “تیم کوری” (Tim Curry) در سال 1990 مورد توجه قرار گرفت و بعدها در سال 2017 به دلیل تاثیر ماورایی و هیپنوتیزمکننده “بیل اسکاشگورد” (Bill Skarsgård) به آنچه که شایستهاش بود رسید و نمایشی فوقالعاده را بر روی صحنه برد. القای حس شیطانی در هر لحظه، در حین پر کردن کادر تصویر با تصاویر فراموشنشدنی، نشان میدهد که “خورنده دنیاها” یک جادوی ناب فیلمسازی است. “پنیوایز” شخصیتی محوری در تاریخ فیلمهای ترسناک است و یکی از مهمترین شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک دهه 2010 در هر ژانری به حساب میآید. او در واقع مفهومی کابوسآفرین است که با دو اجرای باشکوه و تعیینکننده حرفهای، به طرز بینظیری به این مفهوم جان بخشیده است.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای کریسمسی ترسناک برای طرفداران این ژانر
3. مجموعه “هالووین“ (HALLOWEEN)، “مایکل مایرز“ (MICHAEL MYERS)

“هالووین” یعنی کلاسیک جاودان “جان کارپنتر” (John Carpenter) در سال 1978 موج جدیدی از فیلمهای اسلشر را آغاز کرد، یک مجموعه 10 ساله را خلق کرد و یکی از افسانهایترین آثاری را که تا به حال به نمایش درآمده بودند، به نمایش گذاشت. در ضمن این کار باعث خلق یک نماد سینمایی فناناپذیر در قالب “مایکل مایرز” (Michael Myers) شد. قصاب بیصدایی که تا مدتها در قلب تماشاگران سینما به عنوان فرشته مرگ بیرحم “هادونفیلد” (Haddonfield) از پاشیدن خون بر سر و صورت تماشاگران لذت میبرد. کسی که در ابتدا با پوشیدن یک ماسک ترسناک بیهویت و یک روپوش ساده، ذات مخرب درون خود را پنهان میکرد. بسیاری از بازیگران ظاهر “مایرز” را به خود گرفتهاند و هر کدام از آنها به گونهای یک شخصیت شرور را به نمایش گذاشتهاند، اما بدون شک موفقترین تصویرها، سادهترین و مرموزترین آنها است و کسی است که یکی از بهترین شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک را خلق میکند.
از اولین فعالیتهای “نیک کسل” (Nick Castle) و “دیک وارلاک” (Dick Warlock) گرفته تا تلاشهای اخیر و قطعاً وحشیانهتر “تایلر مین” (Tyler Mane) و “جیمز جود کورتنی” (James Jude Courtney)، باید پذیرفت که در هر صورت نبوغ” The Shape” به طور کامل از رمز و راز نامحسوس او نشات میگیرد. چرا که او ثابت کرده هر چه سادهتر، بهتر. او یک نیروی غیر قابل توقف شیطانی است که به حومه شهرهای نا امید حمله میکند. در واقع همین تصور ساده و در عین حال موثر باعث میشود که مرد ترسناک چشم شیطانی از همان ابتدا در ناخودآگاه بیننده ریشه بدواند. این که آیا “مایرز” گوشت و خون زیر سطحی است یا موجودی از تبار ماوراءالطبیعه، چیزی است که ما هرگز نمیدانیم. این معمایی است که بیش از 40 سال است مخاطبان را عصبی کرده است و احتمالاً هرگز برملا نخواهد شد.
2. مجموعه “جمعه سیزدهم“ (FRIDAY THE 13TH)، “جیسون ورهیز“ (JASON VOORHEES)

“جیسون ورهیز” کسی است که در کودکی به دلیل ناهنجاری شدید صورتش بیجهت همواره مورد آزار و اذیت قرار گرفته و به همین دلیل در کمپ تابستانی غرق شده است، او از قبر برمیخیزد تا انتقام ظلمهایی را که به او روا شده است از “کمپ کریستال لیک” (Camp Crystal Lake) بگیرد. همه داستان را میدانند و با تصاویر جاودانه هیولای نقابدار هاکی آشنا هستند، اما معمولاً نبوغ ظریف مجموعه “جمعه سیزدهم” و طلسم نامیرای آن نادیده گرفته میشود. بسیاری از فیلمهای ترسناک معروف شخصیتهای شروری دارند که تماشاگر دوست دارد از آنها بترسد، اما کم پیش آمده که کسی با شخصیت قاتل، همانند شخصیت قاتل این مجموعه اسلشر دهه 80 همذات پنداری کند.
اگر چه تصاویر آبکی این مجموعه ذاتاً بیکیفیت و غالباً زبانی هستند، اما بیننده را وادار میکنند تا با “جیسون” همدردی کند. به همین دلیل این قاتل غولپیکر تا حدی به یک قهرمان عجیب تبدیل میشود. این مردابنشین قمه به دست، چه به خاطر گذشته دلخراشش و چه به خاطر این واقعیت که او تنها گناهکاران را مجازات میکند، همواره مورد تحسین طرفداران ژانر وحشت قرار گرفته است. همه ما شاهد تبدیل شدن او از یک بیرحم تشنه به خون به یک نابودگر زامبی بودیم، ما او را در قالب بازی 4 بازیگر مختلف دیدهایم و حتی دیدهایم که او به فضا رفته است. اما یک چیز همیشه ثابت است. مهم نیست که او تا چه اندازه ظالم است، به هر حال تماشاگران سینما از تجربه ریشهیابی “جیسون ورهیز” در قالب صفحه نقرهای لذت میبرند. چون او یکی از شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک است.
1. مجموعه “کابوس در خیابان الم“ (A NIGHTMARE ON ELM STREET)، “فردی کروگر“ (FREDDY KRUEGER)

هر چند “مایکل مایرز” (Michael Myers) و “جیسون ورهیز” پیش زمینه جدیدی را برای قاتلان نقابدار ماندگار در ژانر وحشت خلق کردند، اما “فردی کروگر” در سال 1984 به لطف برند هیجانانگیز ماوراءالطبیعی و شخصیت کاریزماتیک خود، همه چیز را به سطح جدیدی برد. با وجود اینکه اسلشرهای آن زمان به عنوان شخصیتهای برجسته واقعی و کمتر به عنوان فیلمهای بینام هفته دیده میشدند، اما همه آنها عمدتاً ساکت و مرموز بودند. اما “کابوس در خیابان الم” اثر “وس کریون” (Wes Craven) بلافاصله با معرفی یک مهاجم رویایی بذلهگو که آشکارا با شوخطبعی به قربانیانش طعنه میزد و هیچ ابایی از نمایش چهره وحشتناک سوختهاش نداشت، توانسته توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
“کروگر” در میان چهرههای مبهم دهههای 70 و 80، ایده آنتاگونیستهای فیلمهای ترسناک را به سمت و سویی جدید سوق داد. موفقیت شرورهای پرحرفی که منشای غیر معمولی داشتند (مانند “چاکی” یا “کندیمن”) احتمالاً به دلیل دنبالهروی آنها از دیوانه دستکش تیغی “کابوس خیابان الم” است. “فردی کروگر” هویت خود را مدیون بازی حرفهای و تعیینکننده “رابرت انگولند” (Robert Englund)، ظاهر فراموشنشدنی و مفهوم غیر قابل انکار دلهرهآور خود است. او با داشتن این امتیازات کاری کرد که دیگران نتوانستند انجام دهند و به راحتی توانست سند فیلمهای ترسناک را به نام خود بزند. این مجموعه با ارائه خطوط داستانی جذاب و خلق برخی از مبتکرانهترین صحنههای این ژانر، با ترساندن بینندگان بیشمارش نشان داد که خیلی بزرگتر از اسلشرهای بدنام “Springwood ” نیست. با این وجود شخصیت “کروگر” آنقدر به یادماندنی است که نمیتوان او را جزء بهترین شخصیتهای شرور فیلمهای ترسناک به حساب نیاورد.
همچنین بخوانید: بهترین نمادهای ترسناک در ژانر وحشت که شاید برایتان جالب باشد
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها