قهرمانهای انیمههای استودیو جیبلی و حقیقتهای تلخ و شیرین آنها
فیلمهای استودیو جیبلی دهههاست که الهامبخش طرفداران آن بوده و دروازه دنیای انیمیشن را به روی آنها باز کرده است؛ استودیو جیبلی همواره با خلق انیمههای جذاب توانسته نگاه تماشاگران را به سمت خود جلب کند. هر چند عواملی مانند انیمیشن و موسیقی برای جذب تماشاگران و راضی نگهداشتن آنها کافی است؛ اما استودیو جیبلی توانسته با داستانگویی درخشان و استفاده از مضامین منحصر به فرد و ترکیب این عوامل با جادوی این فیلمها، شاهکارهای بینظیری خلق کند. فیلمهای استودیو جیبلی همیشه با یک ماجراجویی فوقالعاده عجین بودهاند، حتی اگر این ماجراجوییها تاثربرانگیز و ناراحتکننده باشند، اما باز هم تماشاگر از دیدن و دنبال کردن آنها لذت میبرد. اما قهرمانهای انیمههای استودیو جیبلی مانند تماشاگران آن نمیتوانند از دیدن این ماجراجوییها لذت ببرند و باید تا جایی که میتوانند با این شرایط سخت مبارزه کنند. شخصیت اصلی بودن جیبلی هرگز آسان نیست، اما قهرمانان جیبلی به خوبی از پس آن برمیآیند. در این جا میخواهیم قهرمانهای انیمههای استودیو جیبلی و حقیقتهای تلخ و شیرین آنها را به شما معرفی کنیم. با پروشات همراه باشید.
10. حقیقت تلخ: ویرانی جادو

تقریباً تمام فیلمهای جیبلی داستان شخصیتی را روایت میکنند، که زندگی او در اثر جادو زیر و رو شده است. هر چند این مفهوم از فیلمی به فیلمی دیگر متفاوت است، اما زندگی تمام شخصیتهایی که درگیر این شرایط میشوند، از کنترلشان خارج میشود.
در فیلم “افسانه شاهزاده کاگویا” (The Tale of Princess Kaguya) شرایط زندگی شخصیت اصلی داستان با انسانهای معمولی تفاوت دارد، زیرا به دلیل ویژگیهای الهی و جادوییاش، با او مانند یک گنجینه رفتار میشود. او را از خانه و اطرافیانش دور کردهاند و همه از او انتظار دارند که خانم کاملی باشد و با یک مرد ثروتمند ازدواج کند. اما در نهایت همه چیز از او گرفته میشود.
همچنین بخوانید: معرفی 5 انیمه کمتر شناخته شده استودیو جیبلی که باید تماشا کنید
9. حقیقت شیرین: امید

هر چند “شاهزاده کاگویا” پایان امیدوارکنندهای ندارد، اما این مورد در میان فیلمهای جیبلی بسیار نادر است. در واقع نقطه مشترک بسیاری از فیلمهای جیبلی، دست و پنجه نرم کردن قهرمانان آنها با ناامیدی و تاریکی است.
در انیمه “قلعه متحرک هاول” (Howl’s Moving Castle) به نظر میرسد که باطل کردن نفرین “هاول” (Howl) و پایان دادن به جنگ غیرممکن است؛ همین امر در مورد اتفاقات فاجعهبار انیمه “شاهزاده مونونوکه” (Princess Mononoke) نیز صدق میکند؛ اما در هر دو فیلم وقتی قهرمان داستان تصمیم میگیرد که تسلیم نشود، همیشه راهی برای درست کردن اوضاع وجود دارد. یکی از مهمترین دلایلی که طرفداران جیبلی فیلمهای آن را دوست دارند، پایان شاد و دلگرمکننده فیلمهای آن است. بیشتر اوقات فیلمهای جیبلی با پایانی دلچسب و امیدبخش به اتمام میرسند. این موضوع برای قهرمانهای انیمههای استودیو جیبلی خوشایند است.
8. حقیقت تلخ: یک امتحان خطیر شجاعت

پرتاب شدن به یک دنیای دیگر یا هل دادن شخصیت اصلی داستان در یک موقعیت خطرناک، یک اتفاق رایج در فیلمهای جیبلی است. حتی زمانی که در انیمههای جیبلی خبری از اتفاقات ماوراءالطبیعه نیست، شخصیت اصلی داستان با چالشی مواجه میشود که باید بر آن غلبه کند که بیشتر اوقات برای غلبه بر آن مشکل، در ابتدا باید بر ترس و احساس نا امنی خود چیره شود.
در انیمه “پونیو روی صخره کنار دریا” (Gake no Ue no Ponyo) “ساسکه” پنج ساله با حوادث مصیبتباری مواجه میشود که سراسر دنیای او را فرا میگیرند، در اینجا همه چیز به شجاعت او بستگی دارد و او سعی میکند هر کاری که میتواند برای درست کردن اوضاع انجام دهد. انجام این کارها برای کسی که قد بلند است کاری ندارد، اما برای یک بچه پنج سال بسیار خطرناک است.
7. حقیقت شیرین: یافتن یک عشق واقعی

تنها در برخی از فیلمهای جیبلی مانند فیلم “شاهزاده مونونوکه” داستان عاشقانه نقشی در پیشبرد ماجرای فیلم ندارد؛ بسیاری از فیلمهای جیبلی مضمون عاشقانهای دارند که با محور داستان گره خورده است. جایی که داستان عاشقانه در کانون توجه قرار میگیرد، حتماً مواردی مانند یک تاثیر عاطفی متقابل، یک رابطه عالی یا حداقل پتانسیل ایجاد چنین احساسات و روابط متقابلی، وجود دارد. از همه مهمتر اینکه زمان میبرد تا چنین روابطی از یک دوستی ساده به چیزی فراتر از آن تبدیل شوند.
انیمه “زمزمه قلب” (Whisper of the Heart) نمونهای مناسب از این دست فیلمهای جیبلی است که رابطهای عاشقانه بین “شیزوکو” و “سیجی”را روایت میکند، دو عاشقی که کاملاً با هم هماهنگ هستند و در عین دنبال کردن رویاهای خود، هیچ وقت توجه به دیگری و اهمیت دادن به او را فراموش نمیکنند.
6. حقیقت تلخ: غم عشق

حتی زمانی که قهرمان داستان همزاد خود را ملاقات کرده و عاشق او میشود، باز هم هیچ تضمینی وجود ندارد که آنها همیشه تا ابد با هم بمانند. در واقع تنها در تعداد معدودی از انیمههای جیبلی، قهرمان داستان تا پایان فیلم در کنار معشوقهاش باقی میماند. اما طرفداران استودیو جیبلی مشکلی با این مورد ندارند و ترجیح میدهند تصور کنند که اگر آنها با هم میماندند، رابطهشان به کجا میرسید.
چنین داستان عاشقانه زیبایی در انیمه “باد برمیخیزد” (The Wind Rises) به چشم میخورد، جایی که نویسندگان مدت زمان زیادی را صرف این کردهاند که این داستان عاشقانه را با چاشنی بیرحمانه واقعیت ویران کنند. “جیرو” (Jiro) بعد از مدتها دوباره به عشق زندگیاش میرسد، کسی که از او در برابر استرسها و فشارهای شغلی حمایت میکند. پس از ازدواج آنها واقعیتها به شکل غیر منتظره و غمانگیزی خودنمایی میکنند و حال نوبت به جیرو میرسد که از همسر بیمار خود که در بستر مرگ افتاده، حمایت کند.
همچنین بخوانید: 10 دیالوگ الهامبخش از انیمههای استودیو جیبلی
5. حقیقت شیرین: تکیهگاه بزرگ

هر چند داستانهای جیبلی اکثراً ناگوار هستند، اما قهرمانان جیبلی هرگز تنها نمیمانند؛ حتی اگر مدتی طول بکشد تا دوستان واقعی خود را پیدا کنند. هرگز یک شرور با نیات کاملاً شیطانی در داستانهای جیبلی وجود ندارد و حتی مخالفان و دشمنان شخصیت اصلی داستان نیز جنبههای مثبتی دارند؛ البته به استثنای فیلمهای خاصی مانند “شاهزاده کاگویا”.
“سوفی” در انیمه “قلعه متحرک هاول” با اکثر شخصیتهای داستان دوست میشود، حتی جادوگری که او را نفرین کرده است و در نهایت هنگامی که عاشق او میشود، به جنبههای مثبت شخصیتش پی میبرد. در واقع پایان خوش داستان تنها به دلیل روابط خوبی است که او با شخصیتهای داستان برقرار کرده است. در کل او یکی از قهرمانهای انیمههای استودیو جیبلی است که دوستش داریم.
4. حقیقت تلخ: مشاهده مناظر وحشتناک

در انیمههای جیبلی با یک جادوی قدرتمند، موجودات وحشتناکی به وجود میآیند؛ در ضمن فراموش نکنید که جیبلی همیشه ماجراهای وحشتناکی در چنته دارد که به شدت روی شخصیتهای اصلی داستآنهایش تاثیر منفی میگذارند. در انیمه “شهر اشباح” (Spirited Away) ماجراجوییهای “چیهیرو” در داخل و اطراف وان حمام، تاثیر روحی بسیار بدی بر روی او میگذارد.
در شروع داستان، والدین او تبدیل به خوک شدند و قرار بود ذبح شده و خورده شوند. در پایان فیلم او توسط یکی از شخصیتهای داستان به نام “نو فیس” که یک شخصیت وحشتناک و دیوانه است مورد حمله قرار میگیرد؛ کسی که ناگهان کنترل خود را از دست داده و چندین نفر را درسته میبلعد. اینها چیزهایی نیستند که یک کودک تاب تحمل آنها را داشته باشد.
3. حقیقت شیرین: مناظر زیبا و دوستداشتنی

اگر مشاهده زشتیها در داستانهای جیبلی باعث شکست روحی قهرمان داستان نشوند، باز به گونهای دیگر آنها را به دردسر میاندازند. در حقیقت فیلمهای استودیو جیبلی حاوی زیباترین و باورنکردنیترین مناظر ممکن هستند.
در انیمه “همسایه من توتورو” (My Neighbor Totoro) وقتی “توتورو” شبانه سری به باغ میزند و با یک درخت غولپیکر آن را پر برکت میکند، خیال دختران مقداری راحت شده و دیگر تا مدتی نگران مادرشان نیستند. دخترها در یک گردش هیجانانگیز به بالای این درخت غولپیکر میروند و به راحتی میتوانند کل منظره روستا را که با ماه کامل روشن شده است، مشاهده کنند.
2. حقیقت تلخ: قهرمانان بیقدرت

به استثنای “شاهزاده آشیتاکا” (Prince Ashitaka) در انیمه “شاهزاده مونونوکه” و “نائوشیکا” (Nausicaa) قهرمان انیمه “نائوشیکا از دره باد” (Nausicaä of the Valley of the Wind) قهرمانان جیبلی تقریباً هیچ قدرتی ندارند و کنترل چندانی بر موقعیت خود ندارند. با وجود اینکه تماشای یک انسان طبیعی که در حال غلبه بر موانع ماوراء طبیعی است ممکن است برای یک مخاطب بسیار هیجانانگیز باشد، اما حقیقت این است که چنین شرایطی برای شخصیت اصلی داستان زیاد خوشایند نیست.
در انیمه “پونیو روی صخره کنار دریا” سرنوشت دنیا به دست “ساسکه” 5 ساله سپرده میشود، کسی که از اطلاعات خود در زمینه قایقرانی استفاده میکند تا از میان سیل آبهایی که جهان را احاطه کردهاند، عبور کند. این اطلاعات و علاقه او به “پونیو” تنها قدرتهایی هستند که او در طول فیلم در اختیار دارد.
همچنین بخوانید: 12 انیمه برتر استودیو جیبلی که حتما باید ببینید
1. حقیقت شیرین: داستانی بینظیر برای نگاه کردن به گذشته

وقتی همه چیز گفته میشود و در عمل اجرا میشود، سهیم شدن در ماجراجوییهای یک قهرمان جیبلی و نگاه کردن به آنها، برای مخاطب خوشایند است. هر زمانی که شک و تردید وجود مخاطب را پر میکند و ترس نابود شدن قهرمان داستان آنها را فرا میگیرد، تنها کاری که قهرمانان جیبلی باید انجام دهند این است که به یاد بیاورند چگونه بر آخرین چالش بزرگ خود غلبه کردهاند؛ که نمود آن را میتوان در مخاطبان “شهر ارواح” مشاهده کرد.
در ابتدای فیلم “چیهیرو” یک بچه لوس و بد اخلاق است که نمیتواند با رفتن به یک محله جدید کنار بیاید؛ اما پس از ترک دنیای اشباح و بازگشت به قلمرو انسانها میتواند از پس هر کاری بربیاید. او یکی از قویترین قهرمانهای انیمههای استودیو جیبلی است.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها