بهترین شخصیت‌های فیلم‌های “کوئنتین تارانتینو” با معرفی فیلم‌ که باید تماشا کنید

“کوئنتین تارانتینو” (Quentin Tarantino)، نویسنده و کارگردان، از زمان اولین تجربه ساخت فیلم سینمایی‌اش به نام “سگ‌های انباری” (Reservoir Dogs) در سال 1992، یکی از بی‌نظیرترین کارها در کل سینما، جایگاه خود را در صنعت فیلم به دست آورده است. تارانتینو از طریق دیالوگ‌های جذاب، تصاویر الهام‌بخش، موسیقی قوی و تحسین عمیق فیلم‌های گذشته، برخی از عامه‌پسندترین فیلم‌های سی سال گذشته که ژانرهای مختلفی را شامل می­شود خلق کرده است. اما چیزی که مدت‌ها پس از مرگش هم از او به‌جای خواهد ماند شخصیت‌های خارق‌العاده اوست. از قاتل‌های فلسفی گرفته تا عروس‌های انتقام‌جو و نازی‌های حیله‌گر، این کارگردان اسکاری مهارتی غیرقابل‌انکار در ساخت شخصیت‌های عجیب‌وغریب و فراموش‌نشدنی دارد. در اینجا، فهرستی از بهترین شخصیت‌های فیلم‌های “کوئنتین تارانتینو” را معرفی می‌کنیم. رتبه‌بندی این آثار از قانون خاصی پیروی نمی­کند و کاملاً سلیقه‌ای است. درواقع این مقاله در پی تجلیل از یکی از برجسته‌ترین استعدادهای هالیوود است. با پروشات همراه باشید.


10. کلوین کندی در جنگجوی زنجیر گسسته – Django Unchained – 2012

لئوناردو دی کاپریو” (Leonardo DiCaprio) هفت سال قبل از بازی در نقش ریک دالتون دوست‌داشتنی در فیلم “روزی روزگاری در هالیوود” (Once Upon a Time…in Hollywood) که به خاطرش نامزد دریافت جایزه اسکار شد، نقش “کلوین کندی ” را بازی کرد که سزاوار چیزی فراتر از اسکار بود. کندی شخصیتی غیرقابل‌بخشش است و اینکه بازیگری مثل “دی کاپریو ” باکمال میل چنین شخصیت شرور، کثیف و بدون سانسوری را به تصویر بکشد، نشان از مهارت و تعهد او به این حرفه دارد.

او یک مزرعه‌دار چاپلوس و نژادپرست است که هیچ ویژگی خوبی برای امیدوار بودن به او وجود ندارد. بااین‌حال، “لئو ” آن را با چنان حالت بدطینتی بازی می‌کند که کسی جلودارش نیست. تمامی صحنه‌های مربوط به او تماشاچی را فریب می‌دهد. ایفای نقش این شخصیت دشوار نیازمند مهارتی زیاد است. او باید به‌گونه‌ای بازی کند تا درعین‌حال که گاها برجسته‌ترین شخصیت فیلم به نظر می­آید، همه نسبت به او احساس ترس و تنفر نیز داشته باشند؛ اما “دی کاپریو “، به‌عنوان بازیگری پیشرو، این چالش را قبول می‌کند و بهتر از حد کفایت از پس آن برمی‌آید. با ایفای این نقش، یکی از بزرگ‌ترین نقش‌های ضدقهرمانانه‌ی آثار “تارانتینو ” و همچنین یکی از بهترین بازی‌های حرفه‌ای‌اش را پشت سر گذاشت.

همچنین بخوانید: رتبه‌بندی بهترین حضورهای افتخاری کوئنتین تارانتینو در فیلم‌های خودش


9. جکی در جکی براون – Jackie Brown – 1997

“تارانتینو ” به‌عنوان یک کارگردان مهارت خوبی دارد، اما دو مورد از استعدادهای عمیق‌تر او که کمتر کسی راجع به آن صحبت کرده است، نوشتن نقش‌های اصلی مربوطه به زنان بدجنس و احیای زندگی حرفه‌ای بازیگران موردعلاقه‌اش با دادن نقش‌های فراموش‌نشدنی است. بازیگرانی که آن‌طور که شایسته است موردتوجه و قدردانی قرار نگرفته‌اند. ترکیب این عادات، در فیلم “جکی براون “(Jackie Brown) با بازی “پم گریر” (Pam Grier) که یک مهماندار خلاف‌کار است و خود را در یک سرقت دوطرفه گرفتار کرده است، دیده می­شود.

“جکی براون” تمام‌عیارترین فیلم “تارانتینو ” شناخته می­شود که بیشتر به خاطر بازی حرفه‌ای و مستحکم “گریر” است. او در ظاهر آرام و خوددار است و نقش یک قهرمان سرسخت و انعطاف‌پذیر و کسی که در دردسر افتاده است را به زیبایی بازی می­کند. او برای ساختن یک شخصیت سه‌بعدی پیچیده که ریشه در دنیای خشونت، طمع و خیانت دارد، در تلاش است. “جکی براون” یکی از جسورانه‌ترین قهرمانان ژانر جنایی است که در آرشیو گسترده “تارانتینو” از قهرمانان دوست‌داشتنی، به‌طور عجیبی نادیده گرفته‌شده است. او یکی از بهترین شخصیت‌های فیلم‌های “کوئنتین تارانتینو” است.


8. سرگرد مارکوس وارن در هشت نفرت‌انگیز – The Hateful Eight – 2015

“سرگرد مارکوس وارن” هرچند نجیب و خوش‌ذات نیست، اما قهرمان اصلی فیلم معمایی قتل مرموز “کوئنتین تارانتینو” است. شاید این شکارچی بدنام، جزو بهترین نقش‌های “ساموئل لیروی جکسون” ( Samuel L. Jackson) نباشد، اما برای این بازیگر وسترن تندخو، به‌سختی می‌توان نقش بهتری را در نظر گرفت. کهنه سرباز سابق جنگ داخلی، علیرغم کهولت سن و موضوع همیشگی تعصب نژادی، از پس همه‌چیز برمی‌آید. با دو کلت و یک پوزخند شیطانی، توطئه مفصل فیلم را آشکار می‌کند و یک انتقام خونین را پیش می‌برد.

سرگرد با کمک‌گیری از خشونت بی‌رحمانه، استفاده به‌جا از کمدی برجسته و غلغله‌ای دل‌خراش که هوای سرد را با آشوب و وحشت پر می‌کند، در از بین بردن یکنواختی فیلم “هشت نفرت‌انگیز ” با جذابیت شیطانی و منفی خود، موفق بوده است. حتی در لحظات آرام‌تر فیلم، “جکسون” در مرکز صحنه قرار می‌گیرد و با مونولوگ‌های فراموش‌نشدنی‌اش، کار را پیش می‌برد. این جلاد تیزهوش که به‌راحتی مرزهای بین یک قهرمان و ضدقهرمان را محو می‌کند، یکی از جذاب‌ترین خلاقیت‌های تارانتینو در خلق کاراکتر تا به امروز است.


7. میا والاس در داستان عامه‌پسند – Pulp Fiction – 1994

میا، همسر عجیب‌وغریب مارسلوس والاس، رئیس اوباش بدنام و یکی از مرموزترین شخصیت‌های فیلم است. “اوما تورمن” (Uma Thurman)، با روحیه آزاد، عاشق سرگرمی، با اعتیاد جدی به کوکائین، در استادانه‌ترین حالت ممکن و با نمایش ظرافت در اوج آشوب، نقشی خام را پروبال می‌دهد. والاس با لباس‌های شیک ورزشی و مدل موی منحصربه‌فرد، در دنیای خشونت‌آمیز و جنایت‌آلود “داستان عامه‌پسند” (Pulp Fiction) که با فضای کلاسیک و گانگستری خلق‌شده توسط “تارانتینو ” درهم‌تنیده است، آزادانه جولان می‌دهد.

فیلم‌نامه اسکاری “تارانتینو ” به بررسی فراز و نشیب‌ها و مبارزات زندگی واقعی میا والاس می‌پردازد. شخصیتی که در بیشتر فیلم‌های دیگر، یک‌بعدی و در اصطلاح “باحال ” نمایش داده‌شده است. او یک شخصیت خودویرانگر است و از طریق بازی جذاب “اوما” به یکی از بهترین شخصیت‌های فیلم‌های “کوئنتین تارانتینو” تبدیل شده است.


6. آقای بلوند در سگ‌های انباری – Reservoir Dogs – 1992

در طول اجرای اولین فیلم “کوئنتین تارانتینو” چیزهایی درباره کاراکتر آقای بلوند کشف کردیم که تا حدود سی سال بعد حضور آن را احساس می‌کنیم. اجرای کنترل‌شده “مایکل مدسن “(Michael Madsen) مجنون و سنگدل، یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای حرفه‌ای اوست که به گنجینه‌ای از “تارانتینو” تبدیل شده است. تعداد کمی از افراد شرور به‌اندازه “مدسن ” سنگدل و جنایتکار، ترسناک هستند و همه‌چیز با تسلیم آرام او آغاز می‌شود.

او تجسمی ناب از یک کلاه‌بردار است، اما این را نمی‌توان از طریق ظاهر بی‌تفاوت و رفتار آرام او تشخیص داد. فیلم “سگ‌های انباری” پر از شخصیت‌های منفی است، اما آقای بلوند، با کت‌وشلواری صاف و براق و سایه‌های تیره‌ای که ترس‌های پنهان‌شده در ظاهرش را می‌پوشاند، بی‌شک بی‌رحم‌ترین آن‌ها است. بلوندی که ذاتاً جذاب، بسیار زورگو و دیوانه است، مدعی است که نه‌تنها صاحب دیوانه‌وار‌ترین صحنه رقص در کل سینما، بلکه یکی از مؤثرترین شخصیت‌های شرور در مجموعه گسترده شخصیت‌های “تارانتینو” شده  است.


5. مایک بدلکار در ضد مرگ – Death Proof – 2007

آثاری چون “موجود “(The Thing)  تا “توم استون (سنگ‌قبر)” (Tombstone)، مدت‌هاست “کرت راسل” (Kurt Russell) را به یکی از پرکارترین و قابل‌اعتمادترین رهبران هالیوود تبدیل کرده است که حتی در دوران پیری نیز موفقیت‌های شگرفی پیداکرده است. بااین‌حال، این بازیگر کهنه‌کار افسانه‌ای سینما برای نقش‌های مبهم‌تر کافی به نظر نمی‌رسد. با این وجود در فیلم ترسناک و کلاسیک “کوئنتین تارانتینو ” به نام “ضد مرگ” به‌عنوان یک بدلکار قاتل عاشق قتل‌عام و ویرانی، نقش راننده روان‌پریشی را بازی می‌کند که با لحنی تشویش آور درخشش خود را به نمایش می‌گذارد.

این‌ یک اجرای لایه‌ای است که شامل وحشت، طنز تلخ و تأسف‌انگیز می‌شود، در هر سطحی بدون اجبار جواب می‌دهد و در هر مرحله احساس خطری غیرقابل‌پیش‌بینی را القا می‌کند. ممکن است فیلمی که او در آن ایفای نقش می‌کند بدترین اثر در میان آثار کارگردان باشد، اما نمی‌توان منکر حضور هولناک و تأثیرگذار “راسل” در نقش بدلکار مایک شد. او به‌عنوان یک کاراکتر ترسناک در نوع خود به جایگاهی جدید در تاریخ سینمای ضدقهرمانان دست یافت.

همچنین بخوانید: اگر فیلم‌های کوئنتین تارانتینو را دوست دارید این 10 فیلم را تماشا کنید


4. هانس لاندا در حرامزاده‌های لعنتی – Inglourious Basterds – 2009

برای اینکه یک کاراکتر به‌خوبی از متن فیلم‌نامه به صحنه فیلم وارد شود، آیتم‌های زیادی مثل دید درست، کارگردان مناسب و البته بازیگر مناسب را می‌طلبد. “تارانتینو” علناً تصمیم گرفته بود که اگر نتواند بازیگر مناسبی برای نقش سرهنگ هانس لاندا (که تا به امروز او را یکی از بهترین شخصیت‌ها می‌داند) پیدا کند، فیلم “حرام‌زاده‌های لعنتی ” را کنار ب‌گذارد. “کریستف والتس” (Christoph Waltz)  با اجرای زیبا در این نقش اولین اسکار خود را به خانه برد.

لاندا اساساً شرلوک هولمزی در قالب یک نازی بی‌رحم است و مرد نقش منفی دوزبانه قطعاً دلیل کلیدی درخشش این شاهکار تارانتینو است. به همان اندازه که از لاندا متنفرید، نمی‌توانید انکار کنید که “والتس” در این نقش جذاب است و با شوخ‌طبعی و رفتارهای فریبنده تلخی‌اش را پنهان می‌کند. او هر صحنه‌ای را، نه با تحمیل فیزیکی، بلکه ازنظر ذهنی پیش می‌برد. نتیجه‌ این کار یکی از متمایزترین شخصیت‌های منفی سینماست.


3. ژول وینفیلد در داستان عامه‌پسند – 1994

اجرای برجسته “سام جکسون” (Sam Jackson) یکی از حذف نشدنی‌ترین آیتم‌های کل آثار “کوئنتین تارانتینو” است. “داستان عامه‌پسند” ممکن است از ابتدا تا انتها فیلمی مملو از شخصیت‌های رنگارنگ و متفاوت باشد، اما هیچ‌کدام در طول زمان قابل‌توجه فیلم به‌اندازه “ژول وینفیلد” Jules Winnfield)) منعطف نیستند. قاتلی ظالم که تبدیل به چوپانی خیرخواه شده. او با درک خطاهای خود درراه کشت و کشتار، راه متفاوتی را پیش گرفته تا افراد ضعیف و ناامید را هدایت کند. ژول از اشتباهات گذشته خود درس گرفته و رشد می‌کند. به‌ندرت پیش می‌آید که یک شخصیت فرعی تا این حد مورد تأیید قرار گیرد، اما “تارانتینو ” و “جکسون” از عهده‌اش برآمدند.”تارانتینو” گفته است که هیچ بازیگری مانند “سم” دیالوگ‌های او را اجرا نمی‌کند.


2. عروس در فیلم بیل را بکش – KILL BILL – 2003

کمتر شخصیتی به اندازه “بئاتریس کیدو” (Beatrix Kiddo) (معروف به عروس یا مامبای سیاه) در فرهنگ عامه حک شده. او لباس زرد نمادین خود را بر تن می‌کند و کاتانای مرگبار خود را در میان انبوهی از قاتلان مرگبار در دست می‌گیرد. او احتمالاً بزرگ‌ترین ارتش تک‌نفره زن است که تابه‌حال بر پرده سینما نشان داده شده. کیدو نماد ابدی انتقام فمینیستی در سینماست.

عروس بی‌امان “اوما تورمن” با به‌ جا گذاشتن ردی از اجساد در پی کسانی که به او ظلم کرده‌اند برخی از خارق‌العاده‌ترین صحنه‌های مبارزه در تاریخ سینما را رقم می‌زند. “اوما” به لطف عشق صمیمانه “اوما ” و “کوئنتین” به عروس، لایه‌ای تأثیرگذار و دلسوزانه را به شخصیت ارائه می‌دهد. این‌ یک شخصیت پیچیده است که در طول مدت‌زمان چهارساعته و طولانی‌مدت فیلم، چهره‌های مختلفی عوض می‌کند و همین موضوع او را به یک قهرمان دوست‌داشتنی تبدیل می‌کند. یک قاتل خونسرد با روحی دلسوز که در تلاش برای رهایی از گذشته هولناک خود است و به یکی از بهترین شخصیت‌های فیلم‌های “کوئنتین تارانتینو” تبدیل شده. آیا می‌توانید مشکل او را ریشه‌یابی کنید؟

همچنین بخوانید: بهترین فیلم‌ها درباره رئیس جمهور ایالات متحده که باید تماشا کنید


1. جنگو در جنگجوی زنجیر گسسته – 2012

“تارانتینو” با ترکیب ایده بازنویسی تاریخ از “حرام‌زاده‌های لعنتی” و داستان یک مرتد در سفری یک‌طرفه و تشنه‌ی خون از “بیل را بکش”، شخصیت مبتکر جنگو را به وجود آورد. جنگوی “جیمی فاکس” (Jamie Foxx)، از برده سابق تا شکارچی حالا، که باید همسرش را از دست ربوده کنندگان مزارع نژادپرستانه‌اش در می‌سی‌سی‌پی نجات دهد، صاحب این انتقام فانتزی است. او تفنگ در دست، بی‌قرار و ذوق زده، با دستان خود عدالت را در جنوب پیش از جنگ به ارمغان می‌آورد.

اجرای “جیمی فاکس” که توسط دیالوگ روان “تارانتینو” برجسته شده، نمایش بسیار ظریفی مثل “سریع‌ترین اسلحه در جنوب” (fastest gun in the South) ارائه می‌دهد که هم در نقش برده‌ای آرام و هم نقش قهرمان اکشنی تمام‌عیار دیدنی است. او این شخصیت عمیق و مشکل را بسیار خوب بازی می‌کند. تقابل “فاکس” با “کریستوف والتس” ترکیبی هیجان‌انگیز ایجاد می‌کند، اما صحنه‌های انفرادی او در پایان فیلم است که واقعاً جایگاه او را به‌عنوان یک نماد در فیلم تثبیت می‌کند. درحالی‌که متأسفانه، شخصیتی مانند جنگو هرگز واقعاً وجود نداشت، اما مطمئناً تصور آن سرگرم‌کننده است. او یکی از بهترین شخصیت‌های فیلم‌های “کوئنتین تارانتینو” است.


امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها

بستن فرم