بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما که باید تماشا کنید و لذت ببرید

“فدریکو فلینی” (FEDERICO FELLINI) یک نام آشنا در دنیای سینماست که نامش همیشه با سینمای اروپا و بهترین آثار سینمای جهان پیوند خورده است. حتی صد سال پس از زایش او سبک خاص داستان‌های باروک و شخصی که در آثار قرن بیستم دیده بود، هنوز باقی مانده است و بسیاری از سینماگران از آثار او و عناصر داستان‌هایش الهام گرفته‌اند. پیش از معرفی بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما بهتر است او را معرفی کنیم. این کارگردان نابغه نئورئالیست در سال‌های 1950 سبکش را معرفی کرد.

به طور خلاصه باید بگوییم فلینی با ترکیب رئالیسم جادویی و داستان‌های واقعی در دوران پساجنگ ایتالیا فیلم‌های منحصر به فرد تولید کرد. او در سال 1960 با فیلم “زندگی شیرین” (La Dolce Vita) موردتوجه قرار گرفت و در این فیلم به شب زنده داری و فرهنگ رم پرداخت. فیلم‌های او آنقدر در فرهنگ عامه راه یافته که واژه پاپاراتزی هم زاده این فیلم است. شهرت او از اینجا شروع شد و تا زمان مرگش در سال 1993 ادامه یافت. او باعث افتخار کشورش بود و با دریافت پنج اسکار رکورددار است. چنین موفقیتی آسان به دست نمی‌آید. در اینجا می‌خواهیم بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما را به شما معرفی کنیم. با پروشات همراه باشید.


10. شهر زنان – CITY OF WOMEN – 1980

فلینی همیشه به جنس مخالف علاقه داشت، حالا این جنس مخالف جه می‌خواست “آنیتا اکبرگ” (Anita Ekberg) جذاب در “زندگی شیرین” باشد یا قهرمان‌های قدرتمند زن با بازی همسرش “جولیتا ماسینا” (Giulietta Masina) در فیلم‌های اولیه‌اش. در این فیلم “مارچلو ماسترویانی” (Marcello Mastroianni) در هتلی گیر افتاده و باید با ضد زن بودن خود روبرو شود. کارگردانی برای نمایش پیکار دو جنسیت از سرکوب و نقد استفاده کرده و فضای سورئال تخیلی ایجاد می‌کند.

“شهر زنان” یکی از معدود فیلم‌هایی است که نگاه زنانه دارد و در اینجا یک مرد به خاطر نگرش‌هایی که داشته مورد غضب قرار می‌گیرد. آیا این فیلم مرثیه‌ای برای زنان است؟ یا پذیرش دیدگاه فمینیست یا حتی رد آن؟ هر تفسیری که از فیلم داشته باشیم در هر صورت فیلم با طراحی ابزورد و جلوه‌های بصری خود دیدنی است.

همچنین بخوانید: معرفی بهترین فیلم‌های فدریکو فلینی به مناسبت صدسالگی این کارگردان ایتالیایی


9. ولگردها – I VITELLONI – 1953

اولین فیلم واقعی فلینی از لحاظ سبک، فضا و محتوا که یک اثر شخصی بود و شاید اگر شکست می‌خورد سرنوشت این کارگردان عوض می‌شد. این فیلم که بر اساس تجربه خود کارگردان و همکارانش ساخته شد یک اسطوره شخصی و نوستالژی است که دوران رهابارگی شان را روایت می‌کند.

این فیلم مثل همه فیلم‌های زندگینامه‌ای حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. به طوری که 20 سال بعد کارگردان‌های مهمی مثل “مارتین اسکورسیزی” (Martin Scorsese) و “جرج لوکاس” (George Lucas) با الهام از این فیلم آثار زندگی نامه‌ای خود را ساختند و روی پرده نقره‌ای نمایش دادند.


8. جینجر و فرد – GINGER & FRED – 1986

اگر “ولگردها” را اولین فیلم خوب فلینی بدانیم، “جینجر و فرد” که 23 سال بعد اکران شد آخرین فیلم خوب اوست. این فیلم در تمام لیست‌ها جز بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” است و با این که به کارگردان و بازیگران فرصتی برای خودباوری داد، اما برای فیلمساز شانسی بود تا میراثی از خود به جا بگذارد. در این فیلم دو بازیگر همیشگی فیلم‌های او یعنی ماسینا و ماسترویانی دو نقش اصلی را بازی می‌کنند.

زیبایی کار به خاطر سریال آن نیست، به این خاطر است که دو شخصیت که در کل زندگی تحت تأثیر شهرت سینمای سینما قرار گرفتند حالا به عنوان دو دوست کنار هم هستند. بنابراین این دو چنان پیوندی با هم ایجاد می‌کنند که با تماشای فیلم کاملاً حس می‌شود. اصلاً نمی‌شود داستان را از فیلم جدا کرد چون بازیگران در اواخر دوران حرفه‌ای خود با دو تن از همکاران قدیمی‌اش آن را خلق می‌کند و با وجود جادویی بودنش از دیدن آن لذت می‌برید.


7. جولیتای ارواح – JULIET OF THE SPIRITS – 1965

نام فلینی آنقدر با سینمای باروک گره خورده که فراموش می‌کنیم اولین فیلم رنگی او در سال 1963 ساخته شد. داستان سورئال دیگری با عناصر شخصی که داستان آن در زمان اوج بحران در زندگی زناشویی فلینی نوشته شد. در این فیلم همسرش ماسینا نقش جولیتا را بازی می‌کند و رویارویی ابزورد او با عناصر کاریکاتور گونه نمایانگر ذهن پریشان اوست.

این فیلم یک اثر طنز و عجیب است که درست مثل آثار دیگر فلینی بدون هیچ منطقی به صحنه دیگر رفته، ریتم نامنسجم دارد و البته موسیقی متن “نینو روتا” (Nino Rota) آن را جادویی‌تر می‌کند. طراحی صحنه و صحنه‌های ابزورد در کنار رنگ‌های مختلف نقص‌های فیلم را جبران کرده و از آن فیلمی خوش ساخت می‌سازد که همواره جز بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما باقی می‌ماند.


6. آمارکورد – AMARCORD – 1973

یکی از محبوب‌ترین و دیدنی‌ترین فیلم‌های فلینی با بازیگران جوان و نوعی تضاد میان عناصر رئالیسم و کاریکاتور که در آثار دیگر این کارگردان به چشم می‌خورد. شاید کمی طول بکشد تا به فیلم عادت کنید اما وقتی با سبک زندگی و مضمون شخصیت‌ها و فضای روستایی فیلم خو بگیرد دیگر نقاط ضعف فیلم را حس نمی‌کنید. با این که شاید سبک باروک به این اثر زندگی نامه‌ای نخورد، اما توانسته نوستالژی جالبی ایجاد کند. جوان‌ها شاد و پرانرژی، افراد مسن بدترکیب و لجباز، زن ها جذاب، شهر رنگارنگ و پر از حس زندگی است.

فلینی حتی در دوران جنگ هم جادو و شگفتی زندگی را می‌بیند و عناصر نمادین فاشیست را هم به کار می‌برد. مثل صحنه‌ای که به “بنیتو موسولینی” مربوط است. فیلمنامه بدون ترس و خجالت هراس آن دوران را نشان می‌دهد و در کنار آن دوستی و لحظات لذت بخش را به تصویر می‌کشد.

همچنین بخوانید: فیلم‌های آندریا آرنولد (ANDREA ARNOLD) به ترتیب رتبه بندی که باید تماشا کنید


5. کازانووا – CASANOVA – 1976

در این فیلم کارگردان به تاریخ زادگاهش رجوع می‌کند تا اثری جاودانه خلق کند. این فیلم اقتباس آزادی از زندگی نامه کازانووای نویسنده است که به خوبی توانسته فضای قرن هجدهم و استانداردهای آن دوره را بازآفرینی کند. فیلمبرداری فیلم یکی از نقاط قوت آن محسوب می‌شود، اما این معماری و طراحی لباس است که آن را دیدنی می‌کند.

فلینی به جای پرداخت صرف به این شخصیت به دوره و تمایلات کلی او اشاره می‌کند، گرچه اجرای “دونالد ساترلند” (Donald Sutherland) هم فیلم را دیدنی کرده است. این فیلم فراتر از صحنه‌های رقص و آواز و عشق ورزی به غم و فراق می‌پردازد. کازانووا همیشه خود را مردی جذاب و زن باره و نماد جامعه ونیز نشان می‌دهد، اما در زیر این نقاب مردی است که دوست دارد زنان را کنترل کند. یک اثر دیدنی که همواره جز بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما باقی می‌ماند.


4. شب‌های کابیریا – NIGHTS OF CABIRIA – 1957

برخی از منتقدین فلینی را کارگردانی خودخواه و خودشیفته می‌دانند. به علاوه در پس بیشتر شخصیت‌هایش او را می‌بینیم. با این حال “شب‌های کابیریا” یک اثر تازه در کارنامه اوست که بخشی از این جذابین مرهون اجرای زیبای ماسیناست. او به خوبی توانسته سختی‌هایی که بر او متحمل شده را نشان دهد. تضاد میان شخصیت او و آنچه به سرش آمده صحنه‌های دیدنی خلق می‌کند. در یک صحنه شکنجه روحی او با کلی نور و مردم احاطه شده که یادآور زیبایی درونی زندگی انسان است. می‌توان گفت پیام فیلم همین است.


3. ساتیریکون – SATYRICON – 1969

فلینی در این فیلم سبک پازولینی را با سبک باروک خود ادغام کرد تا اثری سورئال خلق کند. گرچه داستان اثر “پترونیوس” است اما فلینی با اثر خوش ساخت خود آن را از آن خود کرده است. گرچه از آثار کلاسیک اقتباس‌های متعدد می‌شود، اما فلینی در اینجا توانسته با دقت و توجه خود تضاد طبقاتی را با عناصر ابزورد ترکیب کند. او با زبان سینما مضامین اثر را به گونه‌ای نمایش داد که کلمات توان آن را نداشتند. به همین دلیل الهام بخش کارگردان‌های دیگری بود که آثار شکسپیر تا فیتزجرالد را به گونه تازه‌ای اقتباس کردند. از فیلم‌های گدار گرفته تا “رنگ انار” (The Colour of Pomegranates) ساخته “سرگئی پاراجانف” (Sergei Parajanov)، همگی قدرت فلسفی و بصری سینما را به رخ کشید. چه بسا حتی ارجاعات کتاب مقدس هم اصلاً خودخواهانه نبود.


2. هشت و نیم – 8 ½ – 1963

درباره این فیلم زیاد صحبت شده و گفتنی‌ها را گفته‌اند. یکی از بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما و دنیای سینما که نشان دهنده ذهن خلاق کارگردان است. در این فیلم ماسترویانی، الهام بخش جاودانه فلینی، حضور دارد و نقش یک فیلمساز را ایفا می‌کند که باید با سلامت رو به زوال، همسر، معشوقه، تهیه کننده‌ها و وضعیت روانی‌اش کنار بیاید. بنابراین فیلم را می‌توان نوعی اعتراف دانست.

فیلمبرداری متفاوت و سیاه و سفید فیلمبردار ما را به هزارتوی جادویی می‌کشاند. شخصیت به دنیایی کشیده می‌شود که نه از موفقیت خبری است نه از خلاقیت هنری. جالب اینجاست که بیننده می‌تواند با او همدردی کند و در این دنیای فانتزی همراهش شود. این فیلم یکی از بهترین آثار کلاسیک اروپاست.

همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلم‌های اروپایی در تاریخ سینما که باید تماشا کنید


1. زندگی شیرین – LA DOLCE VITA – 1960

نقطه عطفی در تاریخ سینما که نشان دهنده زوال زندگی یک سلبریتی است، مخصوصاً از نوع رمی اش. رمی ها در زندگی مدرن خود می‌نوشند و تفریح می‌کنند. در این فیلم هم “آنیتا اکبرگ” و “مارچلو ماسترویانی” با اجرای خاص خود یک اثر دیدنی خلق می‌کنند. فیلم مثل یک رویاست و تا به خودتان می‌آیید به پایان می‌رسد. تصاویری از زیبایی و جذابیت که بیننده مسحور می‌کند. قهرمان ماسترویانی هنرمندی است که از لحظه‌های تماشایی و روابط انسانی الهام می‌گیرد تا خالق بهترین لحظات باشد. صحنه مربوط به پیشخدمت و نواختن موسیقی باخ در کلیسا از صحنه‌های دیدنی فیلم است. با این حال نمی‌توان فیلم را یک اثر پوچ گرا دانست. فلینی با چنان دقتی فیلم را ساخته که هر جزئیات آن تماشایی است. یک اثر حماسی انسانی که تحسین شما را برمی انگیزد و یکی از بهترین فیلم‌های “فدریکو فلینی” در سینما است.


امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها

بستن فرم