بهترین فیلمهای جادهای در تاریخ سینما که باید تماشا کنید و لذت ببرید
طبقه بندی بهترین فیلمهای جادهای مشکل است. فیلمهای جادهای در ژانرهای گوناگونی هستند. برای مثال (It’s a Mad، Mad، Mad، World) در ژانر کمدی، (Mad Max) در ژانر اکشن، (Zombieland) در ژانر وحشت تنها نمونههای کمی از فیلمهای جادهای میباشند. اغلب صاحبنظران فیلمهای جادهای معتقدند که این ژانر قابلیت در خود حل کردن تمامی ژانرهای دیگر را دارد. بر اساس تعریفی که ویکیپدیا آمده، این ژانر حاوی مضامین مبهم است و آمیزه ای از ژانرهای مختلف محسوب می شود.
به غیر از وجود عنصر ثابت جاده در فیلمهای جادهای، الگوهای تکرارشونده دیگری نیز به وفور در این فیلمها یافت میشود. یکی از بارزترین این الگوها جاهطلبی اقتصادی-اجتماعی شخصیتهای فیلم است.سوژه فیلم هر چقدر هم اصیل یا ساده باشد، تقریباً در هر صحنه میتوان این دو موضوع را ردیابی کرد. به دلیل اینکه ما در این فیلمها پابهپای شخصیتها به شهرها، کشورها و ایالات گوناگون سفر میکنیم؛ این ژانر میتواند به عنوان بازتابی از شرایط فرهنگی هر منطقه تبدیل شود. شاید به همین دلیل باشد که این سبک از سینما، یکی از اصلیترین و در عین حال کم جلوه ترین سبکها باشد. ما در این مقاله به معرفی 20 فیلم جادهای از سرتاسر دنیا میپردازیم که اغلب با اقبال کمی مواجهه شدهاند و کمتر دیده شدهاند. شاید اگر دوستانتان از شما بخواهند تا فیلم جادهای مورد علاقه خود را نام ببرید هرگز نامی از این فیلمها نبرید.
ما در این لیست به سراغ فیلمهای پرطرفداری همچون “سرزمین خانهبهدوشها” (Nomadland) یا “به سوی طبیعت وحشی” (Into The Wild) نخواهیم رفت. چرا که این فیلمها برای دوستداران فیلم بسیار آشناست و شاید ما هر یک از این فیلمها را چندین بار دیدهایم. ما در تلاشیم تا این فیلمهای کمیاب را که فراتر از استانداردهای هالیوود هستند و بسیار سزاوار احتراماند به شما معرفی کنیم. با پروشات همراه باشید.
20. آخرین سفارشات – LAST ORDERS – 2001
داستان این فیلم براساس یکی از رمانهای “گراهام سوئیفت” و برنده جایزه بوکر نوشته شده است. داستان از این قرار است که سه دوست کهنه کار جنگ جهانی دوم در یک سفر جادهای به شهر مارگیت میروند تا خاکسترهای یکی از دوستانشان به نام جک با بازی “مایکل کین” (Michael Caine) را پخش کنند.
آخرین سفارشات درباره زندگی عادی و خاطرات است و در تلاش است تا نشان دهد که هیچ زندگی معمولیای وجود ندارد. کارگردان این اثر “فرد شپیسی” (Fred Schepisi) و خالق آثاری همچون “گریهای در تاریکی” (A Cry in the Dark) و “شش درجه جدایی” (Six Degrees of Separation) است. وی در این فیلم تنها با بودجه ناچیز 9 میلیون دلار و برای مدت 42 روز به فیلمبرداری پرداخت و تقریباً تمام این مبلغ را برای دستمزد بازیگرانش پرداخت. از دیگر نقشآفرینان این فیلم میتوان به “هلن میرن” (Helen Mirren) اشاره کرد.
به کمک فلاشبکهای غیرخطی در طول فیلم که در بین دهههای مختلف گشت و گذار میکنند؛ با نقشهای اصلی همراه شده و به زمانی میرسید که آنان برای اولین بار با یکدیگر ملاقات کردند. در زیر کمدی تلخ و تاریکی که بر فیلم غلبه دارد، بنمایههای غمگینی احساس میشود. با تماشای این فیلم مهمان سبک خاصی از شوخ طبعی انگلیسی خواهید بود.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای ترسناک غیرانگلیسی زبان که نباید از دست بدهید
19. تب سرد – COLD FEVER – 1995
فیلم ماجرای یک مرد ژاپنی به نام هیراتا با بازی “ماساتوشی ناگاسه” (Masatoshi Nagase) است. او در سفر خود به ایسلند که با هدف شرکت در مراسم یادبود والدینش به آن رفته است؛ با شخصیتهای دیگر داستان آشنا میشود.
نمیتوان گفت که این فیلم کمی حال و هوای عجیبی دارد؛ در واقع به ناگهان با اتفاقهایی که در فیلم با آن مواجه میشوید پی میبرید که با فیلمی بسیار عجیب و بینظیر مواجه هستید. بهعنوانمثال، به محض رسیدن هیراتا از ژاپن در ایسلند ابعاد تصویر به ناگهان تغییر میکند. این کار ممکن است شما را به یاد استفاده استادانه از این روش در سری فیلمهای “بازگشت به خانه” (Homecoming) (2018) ، با بازی “جولیا رابرتز” بیندازد. از آنجا که کارگردان، گرداگرد شخصیتها را با پتوهای ایسلندی میپوشاند؛ این شباهت نیز بیشتر منطقی به نظر میرسد.
گشت و گذار در هیراتا با شخصیتهای جذاب مانند راننده تاکسی غیرعادی، یک زن و شوهر متخاصم آمریکایی، یک بار مخصوص گاوچرانها و ارواح کامل شده است! جهتگیریهای فریدریکسون بسیار پراکنده است. صحنههای او کوتاه و دقیق است که باعث میشود فیلم غرق در ملودرام نشود. تب سرد به خوبی یک تقابل فرهنگی غریب را با عناصر ماوراءالطبیعه و تجربهگرایی درمیآمیزد. برای تماشای این فیلم ناگزیرید تا خود را یکسره در اختیار آن قرار دهید.
18. گاوچرانهای لنینگراد – LENINGRAD COWBOYS GO AMERICA – 1989
هرگز نمیتوان با قطعیت گفت که آیا “آکی کوریسماکی” (Aki Kaurismaki) یک کارگردان بزرگ ِکوچک است و یا یک کارگردان بزرگ بینظیر. در لیست آثار این کارگردان خبری از فیلم بد یا معمولی نیست. هر کدام از آثار این کارگردان را باید با روشی منحصربه فرد تماشا کرد. شاید دیدگاه کوریسماکی کاملاً منحصربه فرد نباشد، اما بی شک تمامی فیلمهای او تک هستند. او برای اولین بار با گاوچرانهای لنینگراد توانست نام خود را در دنیا مطرح کند. این اولین فیلم او بود که در سینماهای آمریکا اکران شد.
این داستان شبه مستند درباره یک گروه راک روسی کاملاً خیالی به نام گاوچرانهای لنینگراد است که برای معروف شدن به ایالات متحده سفر میکنند. این عنوان از فیلم “به غرب برو” (Go West – 1940) برادران مارکس گرفته شده است. این گروه داستانی پس از انتشار فیلم زندگی خود معروف شده و شروع به ضبط آهنگها، تورها و فیلمهای برتر کرد. فیلم به شکل هنرمندانهای باعث لبخند مداوم شما میشود، اما به ندرت شما را خنده وامیدارد. این داستان جذابیتی بینظیر و خاص دارد که باعث شود کاستیهای آن به چشم تماشاگر نیاید. گاوچران را میتوان یک شروع خوب برای این کارگردان دانست.
17. داستان استریت – THE STRAIGHT STORY – 1999
این فیلم بر اساس زندگی واقعی آلوین استریت 73 ساله است که به دلیل بالا رفتن سن و ضعف بینایی مجوز رانندگی با ماشین را ندارد. او میخواهد تا به دیدن برادر بیمارش برود که کیلومترها دورتر از او زندگی میکند. برای این منظور با اتصال یک تریلر کوچک به چمنزنی ماشین خودش را میسازد. ماشین چمن زنی حداکثر سرعت حدود 8 کیلومتر در ساعت را داشت و او 399 کیلومتر راه در پیش داشت. دیوید لینچ هر احساسی را که استریت در طول تجربههای خارق العاده خود داشته است، با صداقت شفاف در داستان درج کرده است.
اغلب افراد به شکل متفقالقول معتقدند که کارهای لینج همیشه جالب هستند. حتی اگر از علاقهمندان سینمای او نیز نباشید؛ هرگز نمیتوانید تا اعجاز لینچ را انکار کنید. به همین دلیل است که هنگام تماشای داستان استریت مدام از خودتان میپرسید که آیا کارگردان “مخمل آبی” (Blue Velvet) (1986) و “جاده مالهالند” (Mulholland Drive) (2001) این داستان را کارگردانی کرده است؟
او همیشه بر این عقیده است که داستان استریت تجربیترین فیلم او است. او فیلم را دقیقاً در همان مسیری که آلوین استریت طی کرد و به ترتیب زمانی فیلمبرداری کرد؛ بنابراین، تمام شرایط آب و هوایی، زمینی و ظاهری که در فیلم شاهد آن هستید، همه واقعی است. “ریچارد فارنسورث” (Richard Farnsworth) ، در نقش آلوین استریت، بازی خیرهکنندهای را ارائه میدهد. او در آن سال کاملاً شایسته اسکار بود، اما مجبور شد فقط با یک نامزدی تسویهحساب کند.
اگرچه او پیش از این فیلم جادهای دیگری به نام “قلباً وحشی” (Wild at Heart) (1990) ساخته بود، اما به نظر میرسد تاریخ دیوید لینچ را بهخاطر انجام کارهای متفاوت میشناسد. حتماً این آخر هفته این فیلم جادهای را تماشا کنید.
16. ترنس امریکا – TRANSAMERICA – 2005
یکی از بهترین فیلمهای جادهای که چندان با اقبال مواجه نشد. داستان فیلم در باره مردی ترنس به نام استنلی با بازی “فلیسیتی هافمن” (Felicity Huffman) است. وی قرار است تا به زودی تغییر جنسیت دهد که میفهمد از سالها قبل پسری دارد. داستان در اصل یک فیلم جادهای است که در آن او و پسر نوجوانش، به نام توبی هنگام رانندگی در سراسر کشور همدیگر را بیشتر میشناسند. “دانکن تاکر” برای به مدت 3 سال جواب نه میشنید، زیرا همه فکر میکردند فیلمنامه بسیار خطرناک و غیرقابل پخش است.
مادر و برادرش خانههای خود را در رهن بانک گذاشتند، او مقداری پول از دوست خود قرض گرفت و برای تأمین مالی فیلم کارت اعتباری گرفت. او فیلمنامه را به فلیسیتی نشان داد و او بلافاصله عاشق داستان فیلم شد. تنها ایرادی که وجود داشت این بود که او قرار بود طی 14 هفته در یک برنامه تلویزیونی شرکت داشته باشد. آنها توانستند تا این پروژه را بسیار سریع فیلمبرداری کرده و او توانست تا یک روز قبل از فیلمبرداری برنامه تلویزیونیاش کار را تمام کند. بازی “فلیسیتی هافمن” در ترنس امریکا بسیار قابلتوجه است.
همچنین بخوانید: نگاهی به ۱۰ شاهکار برتر سینمای روسیه (بهترین فیلم های سینمای روسیه)
15. شادی من – MY JOY – 2010
بگذارید با این واقعیت شروع کنم که “شادی من” اولین فیلم اوکراینی است که نامزد دریافت نخل طلا شده است. میتوان این فیلم را شروعی چالشبرانگیز برای کارگردان “سرگی لوزنیستا” (Sergei Loznitsa) بدانیم. او پیش از این به واسطه ساخت فیلمهای مستند به شهرت رسیده بود. این فیلم با انتقاد شدید در روسیه روبرو شد با این استدلال که موجب روس هراسی میشود. حقیقت این است که صنعت فیلم روسیه با کنار گذاشتن این فیلم متلاشی شد. بسیاری این فیلم را بهترین فیلم دهه دانستند و بسیاری دیگر نیز او را به داشتن موضع بدخواهانه نسبت به روسیه متهم کردند.
داستان از این قرار است که یک راننده جوان کامیون پس از طفره رفتن از تعقیب و گریز با پلیس، با شخصیتهایی مواجه میشود. این شخصیتها را میتوان بهنوعی چهرههایی از روسیه گذشته و حال دانست. این فضای آزاردهنده به نوعی روزهای سیاه روسیه را به ذهن متبادر میکند.
کمدی تلخ این فیلم به شکل عجیبی ردپایی از شبحهای مختلفی را نشان میدهد که به طور مبهم به هم متصل میشوند. این فیلم یکی از بهترین بهترین فیلمهای جادهای است که هم سفر روح است و هم افسانهای مملو از شهود فراطبیعی. همانطور که شخصی به درستی اشاره کرد، “شادی من” پاسخ اوکراین به فیلم “بازماندگان” (Deliverance) (1972) است. حتماً این فیلم را در برنامه خود بگنجانید.
14. آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند – ALICE DOESN’T LIVE HERE ANYMORE – 1974
خوب، اگر یک استودیوی برجسته هالیوود تصمیم بگیرد برای ساخت اولین فیلم استودیویی خود کارگردانی نسبتاً تازهکار استخدام کند، باید به سراغ استعدادی خاص باشد، درست است؟ “آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند” آن فیلم خاص است که به کارگردانی “مارتین اسکورسیزی” (Martin Scorsese) ساخته شده است. اگرچه ممکن است این یک فیلم جادهای به نظر نرسد، زیرا او آن را با یک درام خانوادگی گرم و شوخ، از طریق یک پویایی فوقالعاده باورپذیر مادر و پسر، ترکیب کرده است.
آلیس پس از مرگ همسرش به همراه پسرش، شهر کوچک خود در نیومکزیکو را به مقصد کالیفرنیا ترک میکنند، جایی که آلیس امیدوار است بتواند به عنوان یک خواننده موفق شود. مشکلات مالی آنها را مجبور میکند در عوض در آریزونا مستقر شوند و زندگی آنها دوباره تغییر میکند.
اسکورسیزی تازه “خیابانهای پایینشهر” (Mean Streets) (1973) را به پایان رسانده بود، او متن فیلمنامه را به “فرانسیس فورد کوپولا رساند تا نظر او را بداند. کاپولا عاشق فیلمنامه شد. در همین حال، برادران وارنر با فیلمنامه آلیس به سراغ بورستین رفتند. او به تازگی تجربه موفق و فوقالعاده “جنگیر” (The Exorcist) (1973) را از سر گذرانده بو د. آنها از او پرسیدند که آیا او هم میخواهد فیلم را کارگردانی کند؟ اما او این پیشنهاد را نپذیرفت چراکه خود را آماده برای کارگردانی و بازیگری همزمان نمیدانست. او برای پیشنهاد کارگردانی با کاپولا تماس گرفت و او از او خواست تا “خیابانهای پایینشهر” را تماشا کند. باقی داستان را کسی نمیداند. اما در نهایت آلن برای این فیلم اسکار خود را از آن خود کرد.
مردم میدانند که آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند به دلیل نگاه زنانهاش به نوعی ناهنجاری در فیلمهای اسکورسیزی میماند. اگر تاکنون این فیلم جادهای را ندیدهاید باید همین حالا به سراغش بروید.
13. سلاطین جاده – KINGS OF THE ROAD – 1976
“سلاطین جاده” فصل پایانی سهگانه فیلم جادهای “ویم وندرس” (Wim Wenders) است. این سفر با “آلیس در شهرها” آغاز شد و با “حرکت اشتباه” (The Wrong Move) (1975) و سرانجام در سال 1976 به “سلاطین جادهها” ختم شد.
تعمیرکار پروژکتور برونو هنگام اقدام به خودکشی، با رابرت متخصص اطفال دیدار میکند. هنگامی که رابرت در جاده برونو را همراهی میکند، بین این دو رابطهای شکل میگیرد. آنها در مورد انحطاط فیلم و سینمای آلمان، برتری و تفوق فرهنگ آمریکایی و روابط چالشبرانگیز آنها با زنان صحبت میکنند و در نهایت از هم جدا میشوند.
این فیلم در واقعیترین شکل کلمه بینظیر است. فقط صحنه اول فیلم (وقتی دو قهرمان داستان با هم روبرو میشوند) در فیلمنامه نوشته شده بود. بقیه فیلم کاملاً بداهه است. “سلاطین جاده” که به صورت سیاه و سفید گرفته شده است، یک طرح یک خطی دارد که به مدت 175 دقیقه پخش میشود. این فیلم شامل تصاویر و صحنههای بدون دیالوگ بسیاری از جمله صحنه اجابت مزاج در فضای باز است! با این حال، مینیمالیسم بیش از حد آن طولانی احساس نمیشود. هنگام خواندن فیلمنامه ممکن است مبهم باشد، اما هنگام تماشای آن کاملاً منطقی است چون یکی از بهترین فیلمهای جادهای است.
12. منظره در مه – LANDSCAPE IN THE MIST – 1988
کارگردان یونانی “تئو آنجلوپولوس” (Theo Angelopoulos) یکی از تأثیرگذارترین و مورد احترام ترین فیلمسازان جهان است. وی به ویژه با فیلمهای سیاسی خود در مورد یونان مدرن در دهه 70 شناخته شده است. او یکبار در روزنامه مطلبی در مورد دو کودک خواند که برای یافتن پدرشان در سفری از یونان به آلمان حرکت کردند. او چنان تحت تأثیر این داستان قرار گرفت که تصمیم گرفت فیلمی از آن بسازد.
وولای جوان و برادر کوچک او، الکساندروس معتقدند که پدرشان در آلمان است، بنابراین آنها تصمیم میگیرند تا به جستجوی او بروند. آنها در این سفر با یک غریبه مهربان مواجه میشوند که برای مدتی از آنها مراقبت میکند. سرانجام، کودکان مجبورند خودشان، از طریق یک چشمانداز زمستانی، به مواجهه با جهان وحشی زمستانی بروند.
“منظره در مه” همچنین در مورد آوارگی، فضای ناآرام خانه و احساس امنیت و امنیت شخصی است. این فیلم به راحتی میتواند یکی از پیچیدهترین و احساسیترین فیلمهای جادهای باشد. هنگام تماشای فیلم دستمال کاغذی به همراه داشته باشید.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای بارانی تاریخ سینما که میتوانید در یک روز بارانی تماشا کنید
11. لاک – LOCKE – 2013
یکی از بهترین فیلمهای جادهای ساخته “استیون نایت” (Steven Knight). تا آنجا که به ساختار فیلم مربوط میشود، میتوان این اثر را به راحتی یکی از شجاعترین ، جسورانهترین و ظالمانهترین فیلمهای جادهای دانست؛ با ترکیب بی نظیری از بازیگران قدری همچون “تام هاردی” (Tom Hardy) و “تام هالند” (Tom Holland). اما هاردی تنها بازیگری است که 85 دقیقه از زمان اجرا روی صفحه ظاهر شده است، بقیه آنها فقط صداهای تلفنی هستند.ایوان لاک با بازی “تام هاردی” در زمانی خاص ساختمانی را ترک میکند تا برای به دنیا آمدن کودکی که حاصل یک عشق بازی بود حضور یابد. تمام قسمتهای مرتبط با تام هاردی در 6 شب فیلم برداری شد و هر شب دو بار فیلم برداری شد چرا که فیلم در یک برداشت گرفته شده است.بازیگران دیگر در یک اتاق هتل بودند و با هاردی که در محل زندگی خود بود تلفنی صحبت میکردند. لاک یک اثر هنری ماندگار است که به هیچ وجه سازش پذیر نیست و از نظر عاطفی طاقت فرسا است. با “تام هاردی” در این سفر همراه شوید.
10. 9 روح – 9 SOULS
تماشاگران زیادی با آثار کارگردان ژاپنی، “توشیاکی تویودا” ( Toshiaki Toyoda) آشنا نیستند. دلیل این امر را میتوان در دو چیز جستجو کرد، اولاً ماهیت منزوی بودن دردناک کارگردان، و دوم فیلمهای داخلیاش که در سایر کشورها اکران نمیشوند. “9 روح” را میتوان تنها فیلمی از این کارگردان دانست که در خارج از ژاپن نیز در دسترس است.
نه زندانی پس از کشف حفرهای در سلول شلوغ خود از زندان خود فرار میکنند. همانطور که یکی از اعضای سابق سلول به آنها اطلاع داده است، آنها به دنبال برخی از غنایم پنهان هستند، اما آنچه پیدا کردند یک کلید کوچک در یک کپسول زمان است. داستان از این جا به بعد شکل عجیبی به خود میگیرد. ما در مسیر جاده شخصیتهایی را میبینیم که هر کدام به خوبی شخصیت پردازی شدهاند و خاطرات دشواری را به همراه دارند.
بخش اول که این 9 مرد با آزادی مواجه میشوند به شکل احمقانهای سپری میشود. از طرف دیگر نیمه دوم عجیب و غریب، غیر منتظره و خشن به نظر میرسد. فیلم یکی از یکی از بهترین فیلمهای جادهای و واکاوی اجتماعی بخشش و زندگی است. با این حال، تویودا به جای تبدیل آن به یک فیلم تلخ ، لحظات دلخراش و موسیقی متن فیلم مستقل را به کار میگیرد تا مضامین بخشش و رستگاری فیلم را به یک داستان جذاب انسانی تبدیل کند. او از تمام ابزارهای موجود در یک فیلم جادهای استفاده کرد تا اثری کاملاً متفاوت به مخاطب ارائه دهد.
9. آخر هفته – WEEK-END – 1967
یکی از بهترین فیلمهای جادهای. داستان زوج تروتمندی که در یک رابطه بدون عشق گرفتار شدهاند و هر کدام آرزوی کشتن دیگری را در سر میپروراند.آنها همچنین مایلند ارثیه پدری را بدست آورند و در صورت لزوم درمورد کشتن وی هیچ گونه مشکلی ندارند. آنها برای یک سفر آخر هفته به حومه فرانسه میروند. در ادامه با تصاویری بی وقفه از ترافیک ، انقلاب ، آدم خواری و قتل مواجه میشوند که جامعه بورژوازی فرانسه شروع به فروپاشی میکند.
بدون شک “ژان لوک گدار” (Jean-Luc Godard) تأثیرگذارترین فیلمساز فرانسوی در دوران پس از جنگ است. این فیلم شامل یکی از پر دیالوگترین صحنههای تاریخ سینما است. یک صحنه هشت دقیقهای وجود دارد که نشان میدهد زوجین هنگام خروج از شهر در یک ترافیک وحشتناک گیر کردهاند. گدار همچنین چند قاب در قالب “پشت صحنه” نگه داشته است. ما میتوانیم بازیگران را ببینیم که برای صحنه آماده میشوند ، صحنه را میچینند و .. .این فیلمسازی معمایی و جسورانه “آخرهفته” را به یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای جادهای تبدیل میکند. این فیلم را باید دو بار دید.
8. مادرت – Y TU MAMÁ TAMBIÉN – 2001
وقتی خدای فیلم سازی فکر کرد جریان خلاقیت او با روند هالیوود مسدود شده است، تصمیم گرفت برای تعریف دوباره سینما به ریشههایش برگردد. “آلفونسو کوارون” (Alfonso Cuarón) ناامید یک روز حدود 20 فیلم اجاره کرد و خود را در خانه خود حبس کرد. او پس از تماشای همه آنها ، با برادرش تماس گرفت و از او خواست که با او فیلمنامه جدید را بنویسد. اینگونه بود که فیلم “و مادرت” متولد شد. داستان فیلم درباره دو جوان به نامهای تناچ و خولیو است. در ادامه میبینیم که این دو به زن مسن پولداری پیشنهاد سفر میدهند.
کوارون و برادرش ، کارلوس ، قرار بود این فیلم را به عنوان اولین فیلم خود بسازند. با این حال آن زمان ایده را کنار گذاشتند زیرا آنها فکر کردند این ایده خیلی خشک است. او ببیخیال تمام تکنیکهای فیلم برداری مدرن شد و بیشتر صحنههای فیلم را با دوربینهای دستی فیلم برداری کرد. مشخصترین ویژگی فیلم، راوی دانای کل است که برای ارائه اطلاعات بیشتر صحنهها را قطع میکند. “و مادرت “را میتوان فیلمی دانست که به این زودیها از یادتان نخواهد رفت چون یکی از بهترین فیلمهای جادهای است.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای برادران کوئن بر اساس امتیاز متاکریتیک
7. آیدا – IDA – 2013
میتوان آیدا را یک سفر جادهای مراقبهای از کارگردان لهستانی “پاول پاولیکوسکی” (Paweł Pawlikowski) دانست. ماجرای فیلم درباره راهبه جوانی به نام آیدا در دهه 1960 لهستان است که میفهمد پدر و مادرش یهودی بودهاند. او برای کشف یک راز تاریک خانوادگی درگیر نازیها سفری دلخراش را آغاز میکند. در این سفر که زندگی او را را تغییر میدهد، عمه تازه پیدا شدهاش واندا او را همراهی میکند.
“آگاتا ترزبوچوفسکا” به عنوان یک نابازیگر است نقش آیدا را بازی میکند. دوست پاولیکوفسکی او را در یک کافه، جایی که مشغول خواندن کتاب بود، کشف کرد. آگاتا هیچ علاقهای به بازیگری نداشت، اما بعد از ملاقات با پاولیکوفسکی با ایفای نقش در این پروژه موافقت کرد، زیرا او طرفدارسرسخت “در تابستان عشق من” (My Summer of Love) بود.
تولید پروژه “آیدا” با فاجعههای بسیاری همراه بود که به مرور زمان یکی پس از دیگری حل ششدند. پاولیکوفسکی با کمک اپراتور دوربین که قبلاً هرگز فیلمی را فیلمبرداری نکرده بود فیلم را فیلمبرداری کرد چرا که فیلم بردار به دلیل راضی نبودن پروژه را ترک کرده بود. فیلم به دلیل قاب بندی بسیار غیرمتعارفش، جایی که شخصیتها به جای مرکزدر پایین قاب هستند بسیار مورد ستایش قرار گرفت. برف دلیل دیگری برای توقف تولید فیلم بود. با این حال پاولیکوفسکی از این فرصت استفاده کرد و دوباره روی فیلمنامه کار کرد، چرا که از نتیجه کار راضی نبود. وی به دلیل تغییر دائمی فیلمنامه هنگام فیلمبرداری فیلمهایش مشهور است. و در نهایت “آیدا” اولین فیلم لهستانی که موفق به دریافت اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شد..
6. چه کسی آنجاست؟ – WHO’SINGIN ’OVER THERE – 1980
داستان روایتگر سفر اتوبوسی از مسافران رنگارنگ است که در تاریخ 5 آوریل 1941 درست یک روز قبل از حمله نازیها به بلگراد به آن جا میروند و خبری از فردا ندارند. این فیلم اولین اثر کارگردان خود است که توانست به شکلی ماندگار در سینما بدرخشد. بیشتر صحنهها و گفت وگوهای آن بخشی از زبان بومی عمومی است. اگر به مرجع فرهنگی نیاز دارید ، به “شولای” (SholayA) (1975) فکر کنید.
آخرین صحنه در واقع قرار بود شامل پرسه زدن حیوانات وحشی باغ وحش در شهر باشد که در واقع این حادثه در هنگام بمب گذاری در بلگراد در سال 1941 اتفاق افتاد. اما در زمان تیراندازی رئیس جمهور دیرین یوگسلاوی درگذشت و همه فعالیتهای سرگرمی در کشور لغو شد. این شامل تور سیرک بود که به منظور تهیه حیوانات برای صحنه بود. و از آنجا که کار با حیوانات آموزش ندیده از یک باغ وحش چندان مناسب نبود، عوامل فیلم مجبور شدند که بی خیال این صحنه نهایی بشوند. علی رغم برخی عناصر ناراحت کننده، این داستان را میتوان بسیار دوست داشتنی حتی ظریف و خنده دار دانست. این فیلم یکی از یکی از بهترین فیلمهای جادهای و جستجوی رستگاری در زیر آوار است. گرچه بهتر است خود قضاوت کنید.
5. توت فرنگیهای وحشی – WILD STRAWBERRIES – 1957
“توت فرنگیهای وحشی” به کارگردانی “اینگمار برگمان” (Ingmar Bergman)، اغلب جای خود را در میان لیست بهترین فیلمهای سینمای جهان پیدا میکند اما به نوعی احساس میشود که ما به طرز چشمگیری این شاهکار را در مقابل فیلمهای پر زرق و برق سینما رها میکنیم. این فیلم که اغلب او را به عنوان بهترین کار برگمان قلمداد میکنند یکی از بهترین فیلمهای جادهای است. داستان درباره پروفسور 78 ساله ایساک بورگ است که به همراه عروس باردار خود راهی یک سفر جادهای به مسافت 600 کیلومتر میشود تا پس از 50 سال جایزهای را بگیرد. او در طول سفر خود با شخصیتهای عجیب و غریب روبرو میشود و هر یک از آنها زمان خاصی از زندگی خود را به او یادآوری میکنند.
فیلم به طور یکپارچه به روایتی غیرخطی میپردازد. ویکتور از دوران سیمای صامت به کار بازیگری میپرداخت. زمانی که برگمان این پروژه را به او معرفی کرد او 70 سال داشت و در شرایط خوبی به سر نمیبرد. بالاخره او موافقت کرد تا در این پروژه با برگمان همکاری کند به این شرط که هر روز تا قبل از ساعت 4 ونیم کار تمام شده و او به منزل برگردد تا بتواند ویسکی محبوبش را بنوشد. صدد البته که برگمان این شرط را پذیرفت. در حین فیلمبرداری نقطه اوج فیلم ویکتور درگیری شدیدی با برگمان داشت تنها به این دلیل که این صحنه بعد از ساعت 4 و نیم فیلم برداری شده بود. “توت فرنگیهای وحشی” الهام بخش بسیاری از کارگردانان افسانهای جهان بوده است که از آن جمله میتوان به “استیجیت ری” (Satyajit Ray) و “وودی آلن” (Woody Allen)اشاره کرد.
4. سبقت – IL SORPASSO – 1962
کارگردان ایتالیایی “دینو ریسی” (Dino Risi) با ساختن سبقت در واقع یکی از یکی از بهترین فیلمهای جادهای را ساخت. این فیلم جادهای داستان فردی به نام برونو کورتونای چهل ساله و یک دانشجوی خجالتی حقوق به نام روبرتو ماریانی است که در تابستان سال 1962 از رم به سواحل توسکان رانندگی میکند. بعد از مدتی این دو نفر اطلاعات بیشتری در مورد یکدیگر پیدا میکنند و حتی به طور سرزده با اعضای خانواده هم دیدار میکنند. میتوان مرز باریکی بین کمدی و بی رحمی دید که ریسی و بازیگرانش به خوبی بر روی آن قدم میزنند.
این اثر کلاسیک از ریسی چیزی فراتر از یک فیلم کمدی جادهای است. میتوان آن را به نوعی آینه تمام نمای شرایط و اوضاع زندگی در دوره “معجزه اقتصادی” ایتالیا و هر چیز دیگری دانست که از نظر فرهنگی از آنها الهام گرفته است. پایان تکان دهنده این فیلم شما را شگفت زده خواهد کرد. پس این فیلم را که یکی از یکی از بهترین فیلمهای جادهای دانست تماشا کنید.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای سینما درباره بیماری روانی که باید تماشا کنید و لذت ببرید
3. ده – TEN – 2002
یکی از بهترین فیلمهای جادهای درباره گفتگوی یک راننده زن (با بازی مانیا اکبری) و مسافران مختلف هنگام رانندگی در اطراف تهران. او در تمام مدت ثابت است، اما مسافرانش مدام تغییر میکنند. این فیلم بر روی دو دوربین دیجیتال، در طرفین ماشین برداری شده است. شخصیت ثابت در این نماها پوری است در حالی که مسافران در هر قسمت تغییر میکنند. او گاهی همچون یک تماشاچی تنها از دور به زندگی افراد مینگرد و گاهی جذب زندگی آنها میشود.این فیلم در راه آهن هند فیلمبرداری شد.
در ابتدا فیلم قرار بود بر گفتگوی روانشناس با بیمارش متمرکز باشد که به دلیل بازسازی مطب، به ناچار جلسات مشاوره را در اتومبیل برگزار کرده است. اما در نهایت کیارستمی تصمیم گرفت تا از این ایده چشم پوشی کند تا بتواند تصویری به غایت وسیعتر را به نمایش بگذارد. کیارستمی برای تصویربرداری از شخصیتهای واقعی تست گرفت و به بررسی شخصیتهایشان به طور دقیق و جزئی پرداخت. سپس از آنها خواست تا در ماشین نشسته و نقش خودشان را بازی کنند. نتیجه این کار 23 ساعت فیلم بکر و بداهه بود که در نهایت به یک فیلم 94 دقیقهای تبدیل شد. “عباس کیارستمی” هرگز ابایی از بیان دوگانگیهای سینما ابا نداشته است. او با فیلم “ده” توانست باری دیگر این امر را نشان دهد.
2. پاریس-تگزاس – PARIS, TEXAS – 1984
مردی آشفته به نام تراویس هندرسون در بیابان سرگردان است و انگار نمیداند کیست و حتی خودش را نمیشناسد. بعد از اینکه یک غریبه موفق میشود تا با برادرش تماس بگیرد؛ تراویس به طرز ناخوشایندی با برادرش دیدار تازه میکند. میفهمیم که تراویس سالها مفقود بوده و حالا با برگشتنش موجب ناراحتی برادرش و خانوادهاش از جمله پسر خود تراویس شده است. در ادامه میبینیم که تراویس با همسرش مواجه میشود و حالا باید زندگیاش را دوباره از نو بنا کند.
“پاریس تگزاس” به سبب تصاویر ناب از مناظر تگزاس و همین طور جهت گیریها و دخالتهای حداقلی کارگردان شهره است. این فیلم بسیاری از مضامین کلاسیک فیلمهای جادهای را کاوش کرده و آنها را به انواع شکلهای جذاب کشانده است. فیلمبرداری از زمانی آغاز شد که فیلمنامه هنوز ناقص بود. ایده این بود که بقیه داستان را بر اساس مشاهدات و درک بازیگران تنظیم کنند. بندرت سینما چنین تجربه ارگانیک و دموکراتیک را به ما میدهد. این فیلم یکی از بهترین فیلمهای جادهای است که نباید آن را از دست ندهید.
1. بی خانمان – VAGABOND – 1985
“اگنس واردا” (Agnès Varda) فیلم نمیساخت بلکه او خود سینما بود. این فیلم یکی از برجستهترین آثار این کارگردان است و به نوعی تنها فیلمی است که در 68 سال فعالیت حرفهایاش برای او موفقیت مالی بسیاری به ارمغان آورد. این فیلم شبیه هیچ فیلم دیگری نیست.
مونا برگرون در این فیلم مرده است و جسد یخ زدهاش در خندقی در حومه فرانسه پیدا شده است. داستان فیلم به هفتههای منتهی به مرگ او برمی گردد. از طریق این بازگشتهای فوری ما مونا را میشناسیم، جایی که از مکانی به مکان دیگر سفر میکند، کارهای عجیب و غریب انجام میدهد و با هرکسی که به او مکانی برای خوابیدن میدهد، میماند. مونا بی رحمانه پر از احساس است، اشتیاق به آزادی دارد میتوان گفت حتی اولگرد است.
شیوه تدوین این فیلم شگفت انگیز است. شما ممکن است چنین چیزی را به ندرت در فیلمهای دیگر سینما ببینید. شاید درک مسافرتها یا انگیزههای مونا کمی دشوار باشد. رویدادهای مهم گاهی اوقات نمایش داده نمیشوند و بینندگان برای تکمیل نقشه باید نقاط را به هم متصل کنند. واردا، اسرار مونا را حفظ میکند. سبک مستند وار این فیلم آن را به یک ساعت فوق العاده تغییر شکل میدهد. در این صحنهها افرادی که مونا را میشناسند، به دوربین روی میآورند و درباره او صحبت میکنند. این اثر یک منظره عذاب آور و دردناک از غم وجودی است. یک بار دیگر “اگنس واردا” از نمایش هوشمندانه به تندخویی تغییر شکل میدهد و احتمالاً به همین دلیل “بی خانمان” برای بسیاری از افراد قابل درک بوده است. این فیلم یکی از یکی از بهترین فیلمهای جادهای است که باید تماشا کنید.
همچنین بخوانید: بهترین فیلمهای سینمایی درباره نوجوانی و تغییر شرایط که باید تماشا کنید
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها