نقد و بررسی انیمه‌ی ارویگ و جادوگر (Earwig and the Witch)؛ جدیدترین انیمه‌ی استودیو جیبلی

امروزه دیگر همه با استودیو جیبلی آشنایی دارند. این استودیو در سال ۲۰۲۰ یک انیمه‌ی سینمایی منتشر کرد که علاوه بر تحسین‌های همیشگی، اعتراضات زیادی نیز دریافت کرد؛ اما دلیل این نظرات چیست؟ در نقد و بررسی انیمه‌ی ارویگ و جادوگر (Earwig and the Witch) به این موضوع می‌پردازیم. با پروشات همراه باشید.


نقد و بررسی انیمه‌ی ارویگ و جادوگر

انیمه‌ی ارویگ و جادوگر (با نام اصلی Aya to majo) برگرفته از رمانی با همین نام، نوشته‌ی دیانا جونز، اولین انیمه‌ی سینمایی استودیو جیبلی است که در ساختش کاملا از گرافیک سه بعدی استفاده شده است. کارگردان این انیمه گورو میازاکی، پسر کارگردان معروف هایائو میازاکی است که از معروف‌ترین کارهایش میتوان به انیمه‌ی سینمایی From Up on Poppy Hill(برفراز تپه‌ی شقایق) اشاره کرد.

داستان این انیمه در مورد نوزادی است که پس از اینکه مادرش او را در یتیم‌خانه‌ی سنت مورولد رها می‌کند، در آنجا بزرگ می‌شود تا روزی که یک آقا و خانم عجیب‌و‌غریب به یتیم‌خانه می‌آیند و Earwig را که حالا نامش به Erica Wigg تغییر کرده را با خود به خانه می‌برند و…

داستان انیمه که حول محور شخصیت اصلی، اریکا، می‌گردد، پیوستگی قابل پیش‌بینی دارد؛ شخصیت اریکا مثل سیندرلا نیست که هر دستوری که بهش بدند رو انجام بدهد و هیچ اعتراضی نکند برای همین اتفاقاتی که در طول انیمه می‌افتد با شخصیت اریکا کاملا همخوانی دارند و می‌شود گفت که اگر این دختر رفتار دیگری انجام می‌داد با شخصیتش تضاد بدی ایجاد می‌شد.

اما از طرفی داستان به دلیل کوتاهی انیمه سوالاتی رو هم بدون پاسخ می‌گذارد که برای رفع کنجکاوی بیننده و دادن اطلاعات کامل‌تر بهتر می‌بود که صحنه‌های بیشتری را به انیمه اضافه می‌کردند. در صحنه‌ی آخر انیمه هم یک پرش زمانی ۶ماهه وجود دارد که ممکن است برای بیننده سوال ایجاد کند که چه اتفاقاتی در این بین می‌افتد اما اگر حوصله داشته باشند و تیتراژ پایانی را مشاهده کنند با یک سری نقاشی‌های زیبا مواجه می‌شوند که وقایع آن ۶ماه را نمایش می‌دهند.

قهرمان داستان، اریکا، مثل بقیه‌ی دختران خوبی که در داستان‌های دیگر ازشان حرف می‌زنند نیست. او یک دختر قوی، باهوش و خلاقه و برای رسیدن به خواسته‌هایی که دارد حاضر است که از آدم‌هایی که اطرافش هستند استفاده کند وحتی وقتی اتفاق بدی می‌افتد و عجیب نیست که به عنوان یک کودک گریه کند، او اینکار را نمی‌کند و در عوض به دنبال راه حلی برای مشکلاتش می‌گردد و تمام تلاشش را می‌کند. او از معصومیت خودش به عنوان یک دختربچه‌ی یتیم استفاده می‌کند تا به خاطر اشتباهات و قانون شکنی‌هایش تنبیه نشود. این شخصیت بامزه با این ویژگی‌ها از دلایل اصلی گورو میازاکی برای ساختن این انیمه بود.

به جز اریکا که قهرمان داستان است، دوشخصیت دیگر نیز در انیمه نمایش داده می‌شوند که درپیش بردن داستان نقش بزرگی دارند. Bella Yaga یک جادوگر است که می‌توان او را شخصیت منفی داستان که می‌خواهد زندگی را برای اریکا سخت کند، در نظر بگیریم. او بداخلاق و دورو است و همیشه درحال داد زدن و دستور دادن به اریکا است.

این شخصیت بسیار کلاسیک است، اگر به یک کودک بگویید برای شما یک جادوگر بد را بکشد تصویری که به‌دست می‌آورید کاملا شبیه بلا در انیمه است و این یعنی گورو میازاکی در طراحی و ساخت این شخصیت کار بسیار خوبی انجام داده است اما همین شخصیت هم یک مشکل دارد و آن این است که خیلی سریع رابطه‌اش با اریکا خوب می‌شود، درست است که اریکا قدرت این را دارد که آدم‌ها را تحت کنترل خود در بیاورد اما توقع می‌رفت که این شخصیت که از ابتدا با او بد بوده‌است کمی دیرتر تحت کنترل او دربیاید.

شخصیت دیگر داستان یک دیو مرموز به نام Mandrake است که بلا از او می‌ترسد و صاحب خانه‌ای است که اریکا در آن زندگی می‌کند. این شخصیت به دلیل اینکه کم حرف است و زیاد در انیمه نمایش داده نمی‌شود به یک دیو مرموز تبدیل شده است که جذابیت  داستان را افزایش می‌دهد.

در طول انیمه نشان داده می‌شود که وقتی این دیو عصبانی یا خوشحال می‌شود از چشمان و سرش آتش بیرون می‌زند اما تفاوت زیادی بین شعله‌ها وجود ندارد. این شخصیت نیاز داشت که ویژگی‌های خاص‌تری داشته باشد، مثلا با هر احساس شعله‌های کاملا متفاوتی را می‌دیدیم. البته توجه بیشتر به گذشته‌ی مندریک و بلا باعث می‌شد که این دو شخصیت برای بیننده جداب‌تر هم بشوند.

جلوه‌های ویژه‌ی این داستان مانند پس‌زمینه‌ی هر صحنه و یا موسیقی آن بسیار خوب هستند و به جزئیات توجه زیادی شده است، هرچند استفاده از گرافیک سه بعدی باعث شده اعتراض برخی از هوادارن جیبلی به این موضوع شده که گورو میازاکی با این کار دارد امضای استودیو جیبلی را که معروف به نقاشی‌های دستی میازاکی است تغییر می‌دهد، این کارگردان با اعلام اینکه این سبک از انیمه‌سازی پتانسیل زیادی دارد و او وهمکارانش می‌توانند با ادامه دادن این سبک به چیز‌های زیادی دست پیدا کنند، قصد دارد که از زیر سایه‌ی اسطوره‌ی پدر خود بیرون بیاید.

درآخر باید بگویم که گورو میازاکی گفته است که مخاطب اصلی این انیمه سینمایی کودکان هستند. او در مصاحبه‌ی خود گفته بود که میخواهد انیمه‌ای برای کودکان خلق کند و در این کار موفق بوده‌است. او با نمایش یک استایل جدید در صعنت انیمه و ساختن انیمه‌ی سینمایی کمدی- فانتزی Earwig and the witch اگر باعث نشود که از خنده غش نکنید، حداقل یک لبخند واقعی را بر چهره‌ی شما می‌نشاند.امیدوارم از خواندن این نقد و بررسی لذت برده باشید.

همچنین بخوانید: معرفی 10 انیمه برتر استودیو جیبلی که نباید از دست بدهید

                               

دیدگاه‌ها

بستن فرم