لیست بهترین فیلمهای اروپایی در تاریخ سینما که باید تماشا کنید
شاید هالیوود صنعت محبوب فیلمسازی جهان باشد اما اگر سینما را یک رسانه هنری بدانید نه تجاری، آن وقت بهترین فیلمهای اروپایی در صدر قرار میگیرند. اروپا نه تنها زادگاه بهترین کارگردانهای تاریخ سینمای جهان بوده، از فلینی گرفته تا برگمان و تارکوفسکی و گدار؛ بلکه جنبشهای سینمایی مانند اکسپرسیونیست آلمان، نئو-رئالیسم ایتالیا، موج نوی فرانسه یا دگما 95 هم از این قاره نشات گرفتهاند.
دنیای سینما از لحاظ تکنیک، نوآوری سینمایی و جاذبه هنری به اروپا مدیون است. چون تصاویر سورئال اکسپرسیونیست آلمان، سینمای کم بودجه ایتالیا که جلوه گر آشوب و زیبایی زندگی روزانه است، یا سینمای فرانسه که بر فیلمبرداری و هنر والا تمرکز دارد، بر تاریخ سینما تأثیر گذاشتند. همه این جنبشها خالق سینمای مدرن امروزی بودند. هر جنبش سینمایی اروپا با نمادگرایی خود رویکرد جدیدی داشته و هر نوآوری ما را به جنبه جدیدی از سینما وارد میکند. هر جنبش و هر فیلمساز بزرگ خالق چنان فیلمهایی بوده که خود لیست مخصوص خودشان را میطلبند. با این حال در اینجا بهترین فیلمهای اروپایی را به شما معرفی میکنیم. با پروشات همراه باشید.
10. چهارصد ضربه – 400 BLOWS – 1959
یکی از بهترین فیلمهای اروپایی به کارگردانی “فرانسوا تروفو” (François Truffaut). داستان درباره پسری جوان است که در خانه توجه کافی دریافت نکرده و در مدرسه هم دروغ میگوید. انگار حتی والدینش او را کنار گذاشتهاند. حالا به دام افتاده و جایی برای رفتن ندارد. از آن زمان فیلمهای زیادی به احساسات کودکی که مورد بی توجهی قرار گرفته، پرداختهاند. مانند “بی عشق” (Loveless) و “کفرناحوم” (Capernaum). با این حال هیچ کدام به گرد پای این فیلم نمیرسند. او آنقدر فرار میکند و فرار میکند که متوجه میشود راه فراری نیست. چهره توی دوربین نمایانگر تصویر هزاران کودک رهاشده است.
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های سینمای اروپا در قرن شاهکارهایی برای فیلم بازها
9. سه گانه سه رنگ – THREE COLOURS TRILOGY – 1993-1994
یک اثر شاهکار به کارگردانی “کریشتوف کیشلوفسکی” (Krzysztof Kieślowski). “آبی” اثری شاعرانه و استعاری است. “سفید” یک کمدی سیاه است و “قرمز” نقطه اوج سه گانه است.
8. استاکر – STALKER – 1979
بهترین فیلم فانتزی علمی-تخیلی در کنار “2001: ادیسه فضایی” (2001 Space Odyssey) به کارگردانی “آندری تارکوفسکی” (Andrei Tarkovsky). استاکر نوعی پیغمبر است که در کمال فروتنی در سرزمینی متروک و منزوی راهنماییتان میکند. اینجا مامن بهشتی است که آرزوهای شما را برآورده کرده، تمایلایت درونی شما را خوانده و آنها را برآورده میکند.
این فیلم معنوی فلسفههای مذهبی را با علوم مدرن آمیخته و یک درام دیدنی درباره تمایلات و آزادی خلق میکند. یک مرد میتوانست به بهشت دست یافته و چیزی آرزو کند، اما اگر آرزویش از عمق وجود نباشد برآورده نمیشود. بنابراین اینجاست که به خودخواهی خود پی میبریم و مضمون اصلی فیلم همین است.
7. زیرزمین – UNDERGROUND – 1995
یکی از بهترین فیلمهای اروپایی به کارگردانی “امیر کوستوریتسا” (Emir Kusturica). داستان چند مرد که فریب خورده و چند دهه زیر زمین گیر افتادهاند یک کمدی سیاه با مضامین سیاسی به نظر نمیرسد، بلکه بیشتر فیلمی عجیب و غریب درباره گروهی انقلابی است که توسط همکاران خود فریب خورده و در تاریکی گیر افتادهاند. بنابراین نقد اجتماعی-سیاسی درباره عطش قدرت و هراس جنگ است. در یک صحنه فیلم قهرمان برای تمیز کردن کفشش از یک گربه سیاه استفاده میکند و در صحنه دیگر یک سیم برق را گاز میگیرد. یک فیلم توهم زا و عجیب درباره عطش انسان برای قدرت: “همه ما دیوانهایم، فقط هنوز کسی بیماریمان را تشخیص نداده.”
6. هشت و نیم – 8½ – 1963
فلینی آنقدر فیلمساز خوبی است که خودش یک لیست جداگانه میطلبد. اغلب فیلمهایش زندگی نامهای هستند. فیلم درباره یک فیلمساز معروف است که به مشکل روانی دچار است. او تلاش میکند به آرامش رسیده و از زندگیاش الهام بگیرد. در کشمکش با ناتوانی در خلق هنر به خاطرات و گذشته پناه میبرد. سپس الهامات خود را کنار گذاشته، به همسرش نزدیک شده و دنبال رویاهای خود میرود.
در این فیلم قهرمان با حقیقت خود، تصورش از زیبایی و همدردی فیلمسازان/نویسندهها در خلق آثار شخصی دست و پنجه نرم میکنند. در یک صحنه خودش را در حرم بین همه زنهایی که در زندگی دیده تصور میکند، و در عین حال مانند یک پادشاه به همه آنها بی توجه است. این صحنه خودشیفتگی قهرمان را نشان میدهد که “عشق ورزیدن را بلد نیست.” این فیلم به نسلی از فیلمسازان نشان میدهد بدون فیلمنامه هم میشود فیلم خوبی ساخت. گاهی اوقات بهترین فیلمهای شما شخصی بوده و دغدغههای درونیتان را نشان میدهد. فیلمهایی مانند “اقتباس” (Adaptation)، “بارتون فینک” (Barton Fink)، “رما” (Roma)، “زیبایی بزرگ” (The Great Beauty) و “درد و شکوه” (Pain and Glory) از این فیلم الهام گرفتهاند.
همچنین بخوانید: معرفی برترین و درخشانترین فیلمهای مربوط به علم غیب در تاریخ سینما که باید تماشا کنید
5. از نفس افتاده – BREATHLESS – 1960
یکی از بهترین فیلمهای اروپایی به کارگردانی “ژانلوک گدار” (Jean-Luc Godard) که به همراه “پییرو خله” (Pierrot Le Fou) باید در هر لیستی قرار بگیرد. فیلمهای گدار برخلاف بیشتر فیلمهای هم دورهاش بیشتر به ویژگیهای بصری تکیه دارد تا به فیلمنامه. کاتهای ناگهانی، زاویه دوربین، پالت رنگها و شخصیتهای خودشیفته فیلم را دیدنی میکند. بازیگران آن فقط ستارههای جوانی بودند که عشق ورزیده، خیانت کرده و به راه خود ادامه دادند.
“از نفس افتاده” زندگی جوانان بی خیال را نشان میدهد. آبر یک مجرم باحال است که همیشه سیگار کشیده و دیالوگهای شنیدنی دارد. دخترک همراه او هم دختر جذابی است که در جستجوی شادی با او همراه میشود. فیلم داستان جوانان پوچ گرایی است که مانند فیلمسازان به قوانین باور ندارند. یک بار دیگر فیلمی تاثیرگذار خلق میشود. شاید اگر گدار و “از نفس افتاده” نبود، هرگز فیلمسازانی مانند “ونگ کار وای” (Wong Kar Wai) یا “رفین” و “نوئه” را نداشتیم. از زمان “همشهری کین” (Citizen Kane) هیچ فیلمی مانند “از نفس افتاده” تاثیرگذار نبود.
4. صحنههایی از یک ازدواج – SCENES FROM A MARRIAGE – 1974
وقتی از درام حرف زده شود برگمان در صدر قرار میگیرد. تمام فیلمهای او، از فیلم فلسفی “مهر هفتم” (Seventh Seal) گرفته تا “توت فرنگیهای وحشی” (Wild Strawberries)، “پرسونا” (Persona) یا “فانی و الکساندر” (Fanny Alexander)، شاهکار سینمایی هستند. چون فیلمهای زیادی از آن الهام گرفتند. ساخت فیلمی درباره دو شخصیت و ازدواج متزلزل آنها کار سختی است. فیلم داستان یا عناصر اکشن شدید ندارد، این شخصیت پردازی است که فیلم را جلو میبرد.
فیلمهای برگمان یکنواختی حیات را نشان داده و خانواده ایده آل و شک گرایی شهروند را به تمسخر میگیرد. از همان صحنه نخست که دو شخصیت درباره ازدواج کاملشان حرف میزنند، کارگردان همه چیز از یک زوح ایده آل تا شهروند نمونه را زیرسوال میبرد. بنابراین نمایش فروپاشی ایده آلیسم دردناک است. در صحنه مجادله زن و شوهر هر کلمه مانند یک گلوله به هدف میخورد. فیلمهای زیادی مانند “کریمر علیه کریمر” (Kramer vs. Kramer)، “داستان ازدواج” (Marriage Story)، “رشته خیال” (Phantom Thread)، و “ولنتاین غمگین” (Blue Valentine) به مشکلات روابط و فروپاشی آن میپردازند. با این حال هیچکدام مانند این فیلم نتوانسته باور ما را بلرزاند.
3. آگراندیسمان – BLOW-UP – 1966
یکی از بهترین فیلمهای اروپایی به کارگردانی “میکلآنجلو آنتونیونی” (Michelangelo Antonioni). داستانی درباره یک عکاس ثروتمند، خودخواه و حواس پرست که تصادفاً از یک صحنه قتل عکس میگیرد. عکسی که میتواند منبع خوبی برای یک فیلم تریلر باشد.
اما این فیلم به ماجرای قتل کاری ندارد. بلکه انتظارات شما را کنار زده و به هیچ کدام از سؤالات پاسخ نمیدهد. قهرمان داستان عاشق هیجان است، اما زودتر از آنچه که تصور میکرد علاقهاش را از دست میدهد. به محض اینکه از این صحنه عکس میگیرد حل کردن ماجرای قتل را وظیفه خود میداند. حتی اگر لازم باشد به تخیل خود پناه ببرد، این کار را میکند تا بتواند این ماجرا را حل کند. با هزاران نفر مبارزه میکند تا گیتاری را از یک ستاره راک ربوده و فرار کند. انگار که زندگیاش به آن بستگی دارد. اما وقتی هیجانش خوابید آن را دور میاندازد.
2. جذابیت پنهان بورژوازی – THE DISCREET CHARM OF THE BOURGEOISIE – 1972
انتخاب میان این فیلم و “ملکالموت” (The Exterminating Angel) سخت بود. دو کمدی از “لوییس بونوئل” (Luis Buñuel) با نقد مقامات، بورژوازی، ارتش و روحانیون. درحالی که در “ملک الموت” مردم ثروتمند به دلیلی نامشخص در خانهها حبس شده بودند، در این فیلم شش بوروکرات از طبقه بالای جامعه و خانوادههایشان نمیتوانند شام بخورند. هر صحنه با برنامه شام بی سرانجام آغاز میشود و هرگز نمیتوانند آن را عملی کنند. قسمتها به درستی انتخاب شده و رفتار طبقات بالا را خوب نشان میدهند. رفتار ثروتمندان نسبت به فقرا، رفتار جنسی، تربیت نجیبانه و اصلاح رفتاری در عین دورویی از مضامین این فیلم است. این فیلم همه را به تمسخر میگیرد. حتی کشیشی را که گناهان را بخشوده اما وقتی گناه به سراغ خودش میآید کینه جو میشود. حتی پلیس، ارتش و وزرا که از بورژوازی محافظت میکنند مورد حمله قرار میگیرند. در یک صحنه وقتی منتظر غذا هستند، ناگهان خود را روی صحنه مییابند، گویی صحنهای که به زندگی خودشان تبدیل شده ابزاری برای تمسخر طبقه ممتاز است.
همچنین بخوانید: رتبهبندی 10 فیلم برنده اسکار بر اساس امتیاز راتن تومیتوز
1. دندان نیش – DOGTOOTH – 2009
یکی از بهترین فیلمهای اروپایی به کارگردانی “یورگوس لانتیموس” (Yorgos Lanthimos). شاید فیلم به اندازه فیلمهای دیگر لیست تأثیر فرهنگی نداشته باشد یا عدهای تصور کنند شایسته قرار گرفتن در چنین لیستی نیست، اما این اثر قدرت زیادی دارد. کارگردان فقط یک کمدی سیاه نساخته بلکه نظم و قانون را به سخره گرفته. او نه تنها قوانین تربیتی را مسخره کرده بلکه سرمایه داری را نقد میکند. مخصوصاً در فضای یونان که شهروندان برای دریافت کمک مالی باید ریاضت میکشیدند.
کارگردان برای نمایش زندگی در چنین جامعهای از تکنیک اغراق و یکنواختی بهره برد. والدین این خانواده اشکال مختلف قدرت برتر را نشان میدهند، از جمله سیاست مداران و مذهبیون را. آنها خود را داناتر دانسته و داستان موجودات اساطیری و مبارزه با اشرار را به خورد مردم میدهند. هر شخصیت فیلم با زبان تک هجایی حرف زده و هر عمل با تکراری است. حتی رابطه جنسی نوعی وظیفه قلمداد میشود. همه مانند ربات رفتار کرده و حرف میزنند. نبود موسیقی متن خشونت عاطفی را بیشتر نشان میدهد. در این فیلم انسانها بدون تفکر و تخیل آزاد بیشتر شبیه رباتهای بی احساساند. چنین افرادی آنچنان ظالم هستند که اگر به آنها بگویند گربه دشمنشان است حاضرند آن را بکشند.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها