10 قهرمان انیمه که زمانی به عنوان ویلن معرفی شدند
رستگاری مضمون رایج انیمه هاست که رشد شخصیتها (از طریق بخشش یا قدرت مطلق) را نشان میدهد. ااین مضمون اغلب نقطه عطف داستان است، مخصوصاً وقتی قهرمان و ویلن پیشین علیه تهدید بزرگتری باهم همراه میشوند. گرچه این مضمون به شکلهای مختلف در شخصیتها نمایش داده میشود اما کلیشه نمیشود. تبدیل شدن شخصیتها از ویلن به قهرمان آنها را پیچیده میکند. در اینجا 10 قهرمان انیمه که زمانی به عنوان ویلن معرفی شدند را معرفی میکنیم. با پروشات همراه باشید.
10. اسکار در کیمیاگر تمامفلزی (Fullmetal Alchemist): او در بخشهای اولیه سریال یک تروریست خشن بود که ادوارد الریک را یک تنه کشت
اسکار یک ایشوالان زیرک بود که میخواست به خاطر جنایتهای آمستریس (مخصوصاً بردلی و کیمبلی) علیه مردمش از او انتقام بگیرد. او در بخشهای اولیههای سریال یک تروریست خشن بود که ادوارد الریک را یک تنه کشت. اما وقتی خشمش فروکش کرد به نیروهای خیر کمک کرد. گرچه هرگز از کیمبلی انتقام نگرفت.
همچنین بخوانید: بهترین شخصیت انیمه آواتار کدام بود؟ سوکا یا زوکو؟
9. جویی ویلر در یو-گی-او (Yu-Gi-Oh!): شاید عده کمی به خاطر داشته باشند که او به عنوان یکی از قلدرهای بی رحم معرفی شد
جویی ویلر قلدری دوست داشتنی و دوست وفادار یوگی موتو بود که در بسیاری از ماجراجوییها با دوستش بود و حتی زندگیاش را به خطر میانداخت. اما او به عنوان یکی از قلدرهای بی رحم معرفی شد. با این حال بعدها به مردی که زمانی شکنجهاش داده بود کمک کرد و محبوب شد. بنابراین میتوان گفت رستگاری او ناشی از بیرون بود نه از درون.
8. گارا در ناروتو (Naruto): او در ابتدا یک روانی تشنه خوب بود که فقط دوست داشت جان دشمنانش را بگیرد
گارا سایه شوم روستای ساند و رهبر پیشین نیروهای شینوبی بود که اغلب به ناروتو کمک میکرد، مخصوصاً برای رهبری مردم خود. اما او همیشه رئوف نبود چون در ابتدا یک روانی تشنه خوب بود که فقط دوست داشت جان دشمنانش را بگیرد. نیت او آنقدر شوم بود که حتی میخواست توی بیمارستان راک لی را بکشد. پیش از مداخله ناروتو، او به نیروهای شینوبی علاقهای نداشت و دوست داشت خودش جان بقیه را بگیرد.
7. کالت در هانتر ایکس هانتر (Hunter X Hunter): کالت یکی از اعضای مورچههای شیمر بود که در حمله به ان جی ال کمک کرد
گرچه او به اندازه همراهانش مرگبار نبود و فقط جایی که لازم بود دست به عمل میزد، اما نیرویی شرور محسوب میشد. اما در همکاری با هانتر بود که شرارتش را نشان داد. پس از طلوع مروئم و کنار رفتن مورچههای دیگر، کالت شرارتش را پشت سر گذاشت و مسیر شرافتمندانهای را دنبال کرد.
6. سسشومارو در اینویاشا (Inuyasha): او از برادر ناتنی شرورش متنفر بود، اما به خاطر دودمانشان کنار هم قرار میگرفتند
سسشومارو از اینویاشا بزرگتر بود و از او نفرت داشت. اما آنها به خاطر دودمانشان در کنار هم قرار گرفتند و این کار به قیمت از دست دادن دستش تمام شد. او با وجود شرارت اولیهاش پس از سفر با رین به باور جدیدی از انسانیت دست یافت. رین چنان تاثیری روی او گذاشت که باعث شد تمرکزش را روی ناراکو بگذارد که هدف بهتری بود.
همچنین بخوانید: 10 حقیقت جذاب و خواندنی درباره شخصیت بروک در انیمه پوکمون (Pokémon)
5. کاپیتانهای گوتی در بلیچ (Bleach): پس از اسارت اشتباهی روکیا، برای متوقف کردن اچیگو تلاش کردند تا روکیا را نجات دهند
گرچه کاپیتانهای گوتی در قسمت اعظم “بلیچ” قهرمان بودند اما اوضاع همیشه اینطور نبود. آنها پس از اسارت اشتباهی روکیا، برای متوقف کردن اچیگو تلاش کردند تا روکیا را نجات دهند. حتی پس از افشای حقیقت هم نمیشد جنایتهای آنها را توجیه کرد. آزمایش روی انسان و کشتار جمعی کوئینسی ها و بانت ها فقط بعضی از کارهای آنها بود. گرچه با کوروساکی متحد هستند اما قهرمان محسوب نمیشوند.
4. هندریکسن در هفت گناه کبیره (Seven Deadly Sins): او به عنوان مردی فاسد و روانی معرفی شد که عاشق گناه بود
وقتی شوالیههای یاغی به قصر آمده و به افشای حقیقت نزدیک شدند، متوجه شدند گناهان هندریکسن به خاطر تسخیر شدن توسط فرادرین بود. بنابراین پس از شکستن طلسم از کردههایش پشیمان بود و به دنبال جبرانشان میگشت. متاسفانه پس از شکستن طلسم آنقدرها قدرت نداشت.
3. ال در دفتر مرگ (Death Note): در آغاز انیمه او را مردی سرد و بی احساس دیدیم که برای جلوگیری از افشای هویت واقعی خود هرکاری میکرد
از آنجاییکه یاگامی هنوز چندان به ورطه جنایت وارد نشده بود (و فقط بدترین مجرمین جامعه ژاپن را به قتل رسانده بود)، اما رفته رفته برای انجام عدالت هرکاری میکرد. اما وقتی نزدیک بود هویتش فاش شود، برای جلوگیری از آن هرکاری میکرد. بنابراین پیش از اینکه قهرمان شود ویلن بود.
2. بوچیاراتی در ماجراجویی عجیب و غریب جوجو (JoJo’s Bizarre Adventure): پس از اینکه گیورنو لوکا را به قتل رساند، بوچیاراتی مأمور تحقیق درباره آن شد
پس از مدتی مجرم را یافت، با نام دیاولو به جیوانا نزدیک شد و نزدیک بود او را شکست دهد. خوشبختانه پسر دیو توانست پیروز شود و البته به دشمنش رحم کند. این موضوع باعث شد برونو با او بحث کند و علیه ارباب قبلیاش به پا خیزد.
همچنین بخوانید: لیست 30 شخصیت برتر در تاریخ انیمهها
1. ساتسوکی در کیل لا کیل (Kill La Kill): او به عنوان حاکم آکادمی هونوجی خود را معرفی کرد
او با مشتی آهنین فرمانروایی کرد و هرکس که از او پایینتر بود را خوک نامید. بدتر آنکه به ریوکو اجازه داد تا فکر کند او پدرش را کشته و برای سلطه بر کره زمین با راگیو همدست شد. اما همه اینها یک بازی بود تا اعتماد مادرش را جلب کند. او امیدوار بود تا با این نقشه شورش به چشم نیاید. با این که نقشهاش جواب داد اما آنقدر قدرت نداشت تا بدون کمک ماتوی به هدفش برسد.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (1)
خرداد 3, 1400
جالب بود باز هم از این مطالب بزارید
البته زوکو از آواتار انگ هم جاش خالیه
پاسخ