10 رابطه دوستی که باید در سریال “وایکینگها” (Vikings) رخ میداد
شخصیتهای سریال “واکینگ ها” زندگی متفاوتی دارند. هدف اصلی آنها رسیدن به والهالاست، بنابراین به زندگی روی زمین اهمیتی نمیدهند. به علاوه زود عصبانی شده و برای حفاظ روابط و دوستیها به خود زحمت نمیدهند. زندگی مردم اروپا در قرن هشم متفاوت بود و به همین دلیل شخصیتهای بسیاری آمدند و رفتند.
“وایکینگ ها” سریالی پر از شخصیتهای متفاوت است. به همین دلیل امروز میخواهیم به روابط دوستانهای اشاره کنیم که میتوانست در این سریال رخ دهد. با پروشات همراه باشید.
نکته: مقاله حاوی اسپویل سریال است.
10. ییدو و بجورن
وقتی رگنار با ییدو بود به ماجراجویی اهمیتی نمیداد. در غیر این صورت درباره زندگی در چین از ییدو بیشتر سؤال میکرد. به علاوه، بجورن تنها ماجراجوی مشتاق بود اما هرگز با این زندانی شرقی رابطهای نداشت.
بجورن در مقابل زنها بی شرم بود. فقط از آنها استفاده کرده و رهایشان میکرد. از آنجاییکه ییدو شخصیت جالبی داشت احتمالاً بیشتر از یک بارداری کنار بجورن میماند.
همچنین بخوانید: 7 سریال جذاب و دیدنی مشابه سریال وایکینگ ها (Vikings)
9. توروی و هلگا
بازیگران نقش توروی و هلگا در زندگی واقعی خواهر هستند و در سریال از هم جدا بودند. در چند فصل آغازین سریال روابط دوستانه مهمی بین زنها رخ نداد. درصورتی که دوستی زنهایی با پیشینه متفاوت میتوانست جالب باشد.
هلگا دوستان زیادی ندارد، به همین دلیل پس از مرگ خواهر کوچکش دیوانه شد. اگر با توروی (یا فرد دیگری دوست بود) زنده میماند. هلگا تنها شخصیت زن سریال نیست که سؤالات زیادی را بی جواب گذاشت.
8. رولو و فلوکی
فلوکی همیشه با رگنار بود و رولو هم برادر شر رگنار. در قسمت اول سریال دیدیم که رولو از رگنار خوشش نمیآید و اگر به خاطر او نبود با سازندگان قایق دوست میشد.
رولو و فلوکی اصلاً شبیه هم نیستند و گاهی حتی روبروی هم قرار دارند. متاسفانه رولو پیش از نزدیک شدن به فلوکی عازم فرانکیا شد.
7. آسلاگ و لاگرتا
دو زن رقیب هرگز باهم دوست نمیشوند مثل آسلاگ و لاگرتا. لاگرتا به دنبال قدرت بود، اما هرگز نمیتوانست با زنی که رگنار را از او دور کرد دوست شود. با این حال ممکن بود باهم دوست شوند، البته نقطه مشترک آنها این بود که هردویشان مورد خیانت رگنار قرار گرفتند.
آسلاگ یکی از نفرت انگیزترین شخصیتهای سریال بود که به خاطر دفاع از خود همیشه تنهایی را ترجیح میداد. اگر با لاگرتا دوست میشد، شاید مورد محبوبیت قرار میگرفت. اینجاست که حس تعلق به داد آدم میرسد.
6. ایوار و اتلستن
اگر یک مرد بتواند قلب ایوار را نرم کند او اتلستن است. شاید ایوار یکی از نفرت انگیزترین شخصیتهای سریال باشد، اما او افراد باهوش و فرهیخته را ستایش میکند، حتی اگر با او هم عقیده نباشند. اتلستن قلب رگنار را نرم کرد. پس میتواند با ایوار هم چنین کند.
همچنین بخوانید: 12 فیلم و سریال برتر تاریخ درباره وایکینگ ها
5. استرید و رگنار
استرید طرفدار رگنار بود و از هر فرصتی استفاده میکرد تا به پسران رگنار نزدیک شود. او با لاگرتا و بجورن رابطه عاشقانه داشت، شاید چون آنها با رهبر افسانهای وایکینگ ارتباط داشتند. جالب میشد اگر میان رگنار و طرفدارش رابطهای شکل میگرفت. آیا استرید از شخصیت رگنار خوشش میآمد؟ در این صورت رگنار یک پیرو بی چون و چرا به دست میآورد.
4. گیزلا و فلوکی
گیزلا و فلوکی هردو مذهبی هستند، اما به خدایان متفاوتی اعتقاد دارند. هردویشان لجباز اما وفادار هستند. به علاوه شجاع بوده و حاضرند برای باورهایشان جانشان را فدا کنند.
اگر فلوکی از مسیحیان نفرت نداشتند، گیزلا و فلوکی میتوانستند مکالمههای فلسفی داشته باشند. گیزلا نمیتواند وحشی گری های شمال را تحمل کند. بنابراین اگر آنها یکدیگر را میدیدند، متوجه میشدند افرادی با فرهنگهای مختلف از آنچه که تصور میکردند نقاط اشتراک بیشتری دارند.
3. آلفرد و رگنار
اگر رگنار میدید که فرزند نامشروع اتلستن به شاه آلفرد تبدیل شده، شوکه میشد. این مرد جوان مانند پدرش متفکر و باهوش است. التستن و رگنار پیوند خاصی دارند. اگر رگنار بود آلفرد را مثل پسر خودش دوست داشت.
آنها وقتی آلفرد پسر کوچکی بود یکدیگر را ملاقات کردند، اما در آن زمان نمیتوانست با رگنار حرف خاصی بزند. مسلماً رگنار از این که میدید اوبه متحد آلفرد شده خوشحال میشد. با این حال اگر اقدام او برای جنگ با مردمش را میدید باز او را دوست داشت؟
2. سیگی و شاه اکبرت
شاه اکبرت یکی از محبوبترین شخصیتهای سریال بود که از زنان باهوش و قوی خوشش میآمد. او فقط لاگرتا را دید اما اگر سیگی را میدید خوشش میآمد.
سیگی، به عنوان همسر قویترین مرد به معشوقه اسلاگ تبدیل شد. اگر او شاه اکبرت را میدید، حتماً به خانواده سلطنتی اضافه میشد. یکی از نکات مهم درباره سیگی این است که نویسنده بدون اینکه لحظه به یادماندنی را به او اختصاص دهد، او را با کشتن از داستن حذف کرد.
همچنین بخوانید: لیست بهترین سریالهایی که در فضای قرون وسطی ساخته شدهاند (براساس امتیاز IMDb)
1. اسقف هیهموند و رولو
فقط تصور کنید اسقف هیهموند و رولو در کنار هم میتوانستند چکار کنند. هردوی آنها قدبلند، قوی و نترس بودند. اگر این دو در کنار هم قرار میگرفتند هر دشمنی را شکست میدادند. آنها چنان مبارزههای حماسی میداشتند که حتی قلب طرفداران به لرزه درمی آمد. آنها در فصل 5 دیدار کوتاهی داشتند، اما هردویشان بیش از حد محتاط بودند. گرچه این دیدار خوب بود، اما اگر در روزهای اوج باهم دوست میشدند بهتر بود.
رولو به مسیحیت گروید، بنابراین هیهموند او را کافر نمیداند. اگر آنها متوجه نشوند که هردو به لاگرتا علاقه دارند، بهترین دوستان هم خواهند بود.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها