معرفی صحنههایی از سریال “دوستان” که میخواستیم جای مونیکا و ریچل باشیم
سریال “دوستان” (Friends) صحنهها و شخصیتهای به یادماندنی زیادی دارد و مسلماً در بسیاری از صحنهها دوست داشتیم جای یکی از آنها باشیم. یادتان است وقتی ریچل پیشنهاد زندگی در پاریس را دریافت کرد؟ یا وقتی مونیکا از چندلر خاستگاری کرد؟ برخی از صحنهها برای سریال خاص بوده و برخی از صحنهها برای مخاطبین. چون شخصیتها میتوانستند به رویای خود برسند. در اینجا میخواهیم صحنههایی از سریال “دوستان” که میخواستیم جای مونیکا و ریچل باشیم را به شما معرفی کنیم. با پروشات همراه باشید.
10. مونیکا: وقتی با پیت رابطه داشت
بله پیت میلیاردر بود و در قرار اول مونیکا را به رم برد، اما او علاوه بر مهربانی و بخشندگیاش ویژگیهای دیگری هم داشت. مونیکا اول اصلاً به او علاقه نداشت و برخلاف دوستانش به پول او هم علاقهای نشان نمیداد. آنها رابطه خوبی داشتند، تا اینکه علاقه پیت به کشتی همه چیز را خراب کرد و مونیکا نمیتوانست شاهد آسیب دیدن او باشد. با این حال رابطه او با پیت شیرین و جالب بود.
همچنین بخوانید: معرفی بهترین و بدترین شخصیتهای سریال دوستان (Friends)
9. ریچل: وقتی پیشنهاد کار در بلومینگدیل را دریافت کرد
ریچل به حرفه مد علاقه داشت، اما فقط وقتی سنترال پرک را ترک کرده و گام بزرگی برمی دارد، زندگیاش شروع میکند به تغییر کردن.
متاسفانه او متوجه میشود که باید در روز اول کاری قهوه بیاورد، اما ملاقات سرنوشتسازی با مارک که شاغل آنجاست، حرفه ریچل را دگرگون میکند. او سرانجام متوجه میشود که به جایی رسیده و میتواند به زندگی که دوست دارد برسد و گامهای بلندتر بردارد.
8. مونیکا: پورشه را به دست آورد
وقتی والدین مونیکا و راس خانه کودکی آنها را میفروشند، آنها لابهلای جعبههای قدیمی خاطرات خود را پیدا میکنند. متاسفانه، سیل خاطرات مونیکا را از بین برده و داشتههای راس کاملاً باقی مانده است.
مونیکا قلبا اندوهگین میشود اما همان لحظه پدرش پورشه خود را به او داده و مونیکا خوشحال شده و راس حسادت میکند. گرچه رانندگی با پورشه خاطرات او را زنده نمیکند.
7. ریچل: وقتی به مراسم جوایز رفت
ریچل سوپ اپرا دوست دارد و مسلماً جویی او را به مراسم جوایز سوپ اپرا میبرد. ریچل هم با دیدن همبازیهای جویی هیجانزده میشود.
شرکت در مراسمها با ستارهها آرزوی هرکسی است و ریچل به آرزوی خود میرسد. گرچه او به خاطر حمایت از جویی هم به آنجا رفته بود اما تحقق آرزوها اتفاقی بزرگ است. به علاوه برای شرکت در این مراسم باید لباس خوب بپوشد و ریچل هم که عاشق مد است.
6. مونیکا: با ریچارد بود
ریچارد و مونیکا فارغ از تفاوت سنیشان زوج شاد و خوشحالی بودند. آنها یکدیگر را خواسته، بهترینها را برای هم میخواستند و به ندرت دعوایشان میشد.
رابطه آنها بینظیر بود. ریچارد یکی از بهترین مردهای زندگی مونیکا و جدیترینشان بود، البته به جز چندلر. آنها گهگاه روبروی هم قرار میگرفتند و وقتی ریچارد میتوانست او را از چندلر بدزدد، این کار را نکرد. چون مرد خوبی بود.
همچنین بخوانید: ردهبندی فصلهای سریال دوستان (Friends) از بدترین تا بهترین
5. ریچل: ایستادگی کرد
وقتی ریچل به عنوان ساقدوش در مراسم ازدواج بری و میندی حضور یافت، هیچ چیز خوب پیش نرفت. لباسش بد ماند، متوجه شد که بری درباره او به همه دروغ گفته و گریهاش گرفت.
با این حال با لباس صورتی مسخرهاش جلوی همه آواز خواند و ثابت کرد که از کسی خجالت نمیکشد. او با شهامت جلوی همه ایستاد.
4. مونیکا: وقتی او و چندلر بچهدار شدند
مونیکا همیشه بچه دوست داشت و بیش از سایر شخصیتها به این موضوع فکر میکرد. بنابراین تماشای بچهدار نشدن چندلر و مونیکا مشکل بود.
با این حال به خاطر به سرپرستی گرفتن بچه مونیکا توانست به آرزوی مادر شدنش برسد، درحالی که بچهها دوقلو شدند. حالا علاوه بر همسرش دو فرزند هم داشت. این صحنه یکی از بهترین صحنههای سریال بود.
3. ریچل: وقتی در سنترال پرک راس را بوسید
اولین بوسته ریچل و راس بعد از دعوا در سنترال پرک مثل فیلمها بود. یک صحنه جادویی و عاشقانه که عشقشان را بهم ابراز کردند.
رابطه آنها آسان نبود چون موانع زیادی پیش رویشان بود و این بوسه نه تنها صحنه دیدنی سریال بلکه یکی از بهترین بوسههای زندگی ریچل بود.
2. مونیکا: وقتی از چندلر خاستگاری کرد
درست زمانی که مونیکا میخواهد از چندلر جدا شود خاستگاری چندلر از او نتیجه میدهد. خوشبختانه متوجه میشود چندلر همیشه به او فکر کرده و بعد او هم با خاستگاری چندلر را غافلگیر میکند.
این صحنه میان این زن و شوهر آینده یکی از صحنههای عاشقانه سریال بود که عشق آنها را بهم نشان داد. این دو از هم خاستگاری کردند و هیچ چیز بهتر از این نمیشد.
همچنین بخوانید: معرفی 25 سریال جذاب و دیدنی شبیه دوستان (Friends)
1. ریچل: وقتی شغلی در پاریس به او پیشنهاد شد
ریچل برای تبدیل شدن از یک پیشخدمت به یک متخصص در حرفه مد سخت تلاش کرد. وقتی از رالف لورن اخراج شد و در مصاحبهها شکست خورد، همه چیز بد پیش رفت.
با این حال در بهترین زمان ممکن مارک ظاهر شد شغل جدیدی در پاریس را به او پیشنهاد کرد. در این صورت ریچل نه تنها به آرزویش رسیده بلکه زندگی در کشور جدیدی را تجربه میکند.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها