چگونه داستانگویی کنیم
مهارت داستانگویی یک مهارت مهم است که در روایت هر چیزی، اعم از گفتن جوک، داستان، و یا جلبتوجه یک فرد، به کار میآید. اگرچه برخی افراد بهطور ذاتی این مهارت را دارا هستند، اما بیشتر افراد این مهارت را یاد میگیرند. در اینجا میتوانید مهارت داستانگویی را بیاموزید.
بخش اول: تسلط به اصول داستانگویی
- با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنید. در هنگام داستانگویی توجه مخاطب را به خود جلب نموده و با آنها ارتباط برقرار کنید. درباره پایان داستان نظرشان را بپرسید و سؤال کنید. میتوانید با گفتن یک جمله، یا معما، نظرشان را جلب کنید، تا مجبور شوند به گفتههای شما گوش داده و بیشتر و بیشتر بشنوند.
- مثال داستانی: “آیا تابهحال فکر کردهاید چرا پروانه به دور شمع میگردد؟”
- مثال داستانهای سرگرمکننده: “قرار است درباره هماتاقیام یک داستان برایتان تعریف کنیم که از تمام داستانهای خوابگاهی بهتر است. فقط بدانید که به سرویس بهداشتی مربوط است.”
- همهچیز را آماده کنید. مطمئناً میخواهید تجربه داستانگویی خوبی ایجاد نمایید. بنابراین باید طوری رفتار کنید که گویی مخاطب خود در جریان داستان بوده است. بنابراین زمینه داستان را برایشان مهیا کنید. با گفتن جزئیات به آنها کمک کنید که تصویر خوبی از داستان داشته و همان حس شما را تجربه کنند. همچنین باید از زبان کمک بگیرید، از کلمات تأثیرگذار استفاده کنید که احساسات مخاطب را برانگیزند.
- مثال داستانی: “روزی روزگاری، زمانی که جادو حقیقت داشت و حیوانات میتوانستند حرف بزنند…”
- مثال داستانهای سرگرمکننده: “همانطور که من را میشناسید، شخصیت چندبعدی دارم اما هماتاقم ساده و یک رو بود.”
- تنش و هیجان ایجاد کنید. هر داستان برای جلبتوجه مخاطب و رسیدن به نقطه اوج، باید هیجان و تنش ایجاد کرده و به این صورت به پایان نزدیک شود. اما این تنش و هیجان باید در قسمتهای مختلف داستان تقسیم شود، در غیر این صورت مخاطب احساس میکند که میخواهید با عجله داستان خود را به اتمام برسانید. همانطور که زندگی واقعی پر از لحظات مختلف است، دنیای داستان هم به این شکل است. بنابراین باید جزئیات داستان را شرح دهید و لابهلای آن جوک را فراموش نکنید.
- مثال داستانی: “پروانه به یکشی ستون وار سوزان نزدیک شد و زمانی که به خود آمد فهمید که آنشی سوزان شمع است و به دامش اسیر شده، او نمیتوانست به معشوقش اجازه دهد که بهتنهایی بسوزد، پس آنقدر به دورش چرخید که خود هم به همراه او ذرهذره سوخت.”
- مثال داستانهای سرگرمکننده: “شب سال نو بود و تصمیم گرفتیم برای سرگرمی بیشتر به یکی از مناطق جدید شهر برویم. محله خوب و جالبی به نظر میرسید اما اتفاقاتی رخ داد که با شنیدنش فشارتان میافتد.”
- بر نکات مهم تمرکز کنید. در حین داستانگویی برای جذابیت بیشتر باید جزئیات را اضافه کنید. اما مطمئناً نمیخواهید آنقدر جزئیات را بگویید که داستانتان مسخره به نظر برسد، بنابراین جزئیات بیاهمیت را حذف کنید.
- تا جایی که زمان به شما اجازه میدهد درباره جزئیات مهم صحبت کنید، اما بهگونهای که مخاطب شما خسته نشود. اگر احساس کردید مخاطب شما خسته شده، سرعت داستان را افزایش داده و نکات مهم را بگویید.
- جریان داستان را بهدرستی هدایت کنید. اینجاست که شناخت داستان و تمرین آن اهمیت خود را نشان میدهد. لطفاً از آن جمله افرادی نباشید که وسط داستان یادشان میآید که چیزی را فراموش کردهاند و دوباره به عقب برمیگردند، زیرا این کار باعث میشود مخاطب شما تجربه ناخوشایندی داشته باشد. بنابراین داستان خود را بهدرستی بیان کنید.
- اگر چیزی را فراموش کردید، بدون اینکه مخاطب متوجه شود به عقب بازگردید. برای مثال: “البته شخصیت داستان بدون دلیل به دنبال سرمایه شهر نبود، از قبل با او قرار گذاشته بودند که این کار را انجام دهد.”
- پایان داستان را بهخوبی نشان دهید. اصلاً خوب نیست که مخاطب شما نداند داستان به پایان رسیده یا خیر. به همین دلیل باید نشان دهید که داستان به پایان رسیده، برای مثال میتوانید از این مثالها استفاده کنید:
- سؤال پرسیده و سپس به آنها پاسخ دهید. “جالب بود، نه؟ مطمئن باشید دیگر چنین کاری انجام نمیدهم.”
- پیام اخلاقی داستان را بیان کنید. “این داستان نشان میدهد که هرگز نباید حیوانات خانگی خود را با خود به محل کار ببرید.”
- از لحن و تن صدای خود بهدقت استفاده کنید. تا رسیدن به نقطه اوج سرعت و هیجان صدای خود را بالابرده و پسازآن سرعت داستانگویی را کاهش دهید.
بخش دوم: استفاده از صدا و بدن
- شخصیتسازی کنید. زمانی که درباره شخصیتهای مختلف داستان صحبت میکنید، شبیه آنها حرف بزنید که هیجان و جذابیت داستان را افزایش دهد. لهجه، صدا و لحن خود را تغییر دهید. همچنین میتوانید با شوخی و جوک، طنز داستان خود را افزایش دهید.
- برای مثال، زمانی که درباره پدرتان حرف بزنید صدایتان را کلفت و خشن کنید.
- وضعیت داستان خود را مشخص کنید. بر اساس احساسی که میخواهید در مخاطب ایجاد کنید، تن و میزان صدای خود را تغییر دهید. در هنگام نزدیک شدن به پایان داستان سرعت و میزان صدای خود را افزایش دهید.
- همچنین باید در مواقع لازم توقف کنید و با سکوت هیجان شنونده را افزایش دهید.
- صورت خود را کنترل کنید. اگر میخواهید در داستانگویی خبره شوید، باید بتوانید حرکات صورت خود را کنترل کنید و هیجان خود را به شنونده منتقل کنید. میتوانید از کلیپهای یوتیوب الهام بگیرید.
- به یاد داشته باشید که با کمک حرکات صورت میتوانید در یک آن احساسات مختلف را نشان دهید.
- از دستان خود کمک بگیرید. اگر در حین صحبت از دستهای خود استفاده کنید، میتوانید یک داستان خستهکننده را به یک داستان جذاب تبدیل کنید. زیرا دستها احساسات را منتقل میکنند و با تمرکز شنونده را افزایش میدهد. در حقیقت دستها حس جنبش و حرکت را تلقی میکنند.
- البته نباید بیشازحد از دستهای خود استفاده کنید که خداینکرده دستتان بهصورت کسی برخورد کند. یا اینکه حتی بهصورت خودتان برخورد کند.
- داستان را اجرا کنید. در صورت امکان سعی کنید شخصیت داستان خود را ایفا کنید، البته مجبور نیستید تمام احساسات و عواطف را اجرا کنید، بلکه تا حدی خود را در داستان قرار دهید که توجه مخاطب را به خود جلب کند. همچنین میتوانید با استفاده از این مهارت تأثیر کمدی هم ایجاد کنید.
- حرکاتی مانند بالا بردن چشم و ابرو هم میتواند ویژگیهایی مانند حماقت را بیشتر نشان دهد.
بخش سوم: تقویت داستانگویی
- تمرین کنید. پیش از اینکه داستان خود را در مقابل دیگران تعریف کنید، آن را چندین بار تمرین کنید. سپس آن را چندین بار در مقابل نزدیکان خود اجرا کنید و سپس آن را در مقابل افراد مهمتر تعریف کنید. زیرا زمانی میتوانید داستان خود را بهخوبی اجرا کنید که در حین اجرا راحت بوده و احساس خوبی داشته باشید.
- داستان را به خاطر بسپرید. داستان را بهخوبی به یاد داشته باشید تا جزئیات آن را فراموش نکنید. این کار باعث میشود که داستان شما پیوستگی بیشتری داشته و مخاطب دوست داشته باشد داستان شما را بازهم بشنود.
- صادق باشید. لطفاً جز آن دسته از افرادی نباشید که هرزمان داستانی را تعریف میکنند، شاخ و برگ جدیدی به آن اضافه میکنند و مخاطب هم متوجه آن میشود. سعی کنید صادق باشید تا مخاطب هم داستان واقعی شما لذت ببرد.
- فضا را کنترل کنید. باید داستان خود را در بهترین مکان و زمان تعریف کنید. مطمئناً نمیخواهید به دلیل سروصدا مدام داستان خود را متوقف کنید. بنابراین اطمینان حاصل کنید که فضا شلوغ و پرسروصدا نباشد. اگر فردی سعی کرد حواستان را پرت کند، تحت تأثیر قرار نگیرید.
- به مخاطب اجازه مشارکت بدهید. به شنونده خود اجازه دهید که با شما مشارکت داشته باشد زیرا در آن صورت تجربه و احساس بهتری خواهید داشت. میتوانید از شنونده سؤال بپرسید و یا به شیوههای دیگر او را با داستان خود درگیر کنید.
- به مخاطب خود واکنش نشان دهید. مهمترین مهارت این است که بتوانید به مخاطب خود واکنش نشان دهید. اگر حس کردید حوصلهشان سر رفته، از آن قسمت عبور کنید، اگر حس میکنید از یک بخش لذت میبرند، به آن پروبال بدهید. اگر خندیدند، به آنها اجازه دهید بیشتر بخندند. یادتان باشد که این مهارت شما را به یک داستانگوی موفق تبدیل میکند.
منبع:
http://www.wikihow.com
دیدگاهها (2)
آبان 27, 1400
ممنونم. عالی بود خیلی بهم کمک کرد. مخصوصا مثال هایی که واسه هر قسمت آوردید.خدا قوت
پاسخ
فروردین 27, 1398
ممنونم بابت راهنماییتون عالی بود ****
پاسخ