معرفی فیلم “پایانها، آغازها” (Endings, Beginnings)؛ آیا پیدا کردن عشق واقعی مساوی با رسیدن به آرامش است؟!
یک فیلم عاشقانه همیشه هم نباید درباره رابطه به خصوص دو نفر باشد که از نقطهای آغاز شده و در نقطهای هم به نتیجه میرسد. بعضی فیلمها به زیبایی میتوانند مراحل رشد و تغییر یک فرد یا یک رابطه را در قالب اثری سینمایی به نمایش بگذارند و نه تنها الهامبخش مخاطب خود میشوند بلکه دیدگاه وی را نیز نسبت به مسائل ریز و درشت زندگی تغییر میدهند. چنین آثاری بدونشک ارزش حداقل یک بار دیدن را دارند و فیلم “پایانها، آغازها” یکی از همین فیلمهاست که در این مقاله به معرفی آن پرداختهایم؛ با پروشات همراه باشید.
- نام فیلم: “پایانها، آغازها” (Endings, Beginnings)
- ژانر: درام، عاشقانه
- کارگردان: “دریک دورمس” (Drake Doremus)
- بازیگران: “شیلین وودلی”، “سباستین استن”، “جیمی درنان”
- سال تولید: 2019
- امتیاز آی ام دی بی: 5.7/10
- امتیاز راتن تومیتوز: 42/100
تریلر فیلم
“پایانها، آغازها”، این یک عنوان مناسب و درخور برای این فیلم است که حتما بعد از دیدن آن به ظرافت انتخابش پی خواهید برد. این فیلم گرچه بیش از حد درگیر فرهنگ خاص آمریکایی است و شاید برای ما چندان قابل لمس نباشد، اما اتفاقات کلی آن به لحاظ درگیریهای فردی و گیر افتادن بر سر دوراهی و نهایتا رسیدن به نقطهای کاملا جدید، چیزی است که هر فردی در هر جای دنیا با آن سر و کار داشته و در زندگیاش با چنین مسائلی دیر یا زود روبرو میشود.
دفنی (شیلین وودلی) اخیراً به رابطه عاشقانه خود پایان داده، از شغلش انصراف داده و حالا در زندگی سرگردان است. او در خانه خواهرش زندگی میکند و مدام با دعواهای خواهرش با همسرش روبرو میشود. بدین ترتیب دفنی از قبل هم بیشتر نسبت به عشق طولانی مدت بدبین میشود. در یکی از مهمانیهای خواهرش با فرانک (سباستین استن) و جک (جیمی درنان) آشنا میشود. هردو مرد به شدت جذب دفنی میشوند ولی به شیوههای متفاوت؛ یکی از آنها پسر شرور، غیرقابل پیشبینی و ماجراجوست و دیگری باهوش، حساس و متمرکز بر روی کارش است. دفنی نمیتواند بین این دو قطب متضاد یکی را انتخاب کند و در عوض بین هر دو میچرخد و از این تجربه لذت میبرد؛ ولی سرنوشت تصمیم دیگری برای او گرفته و خیلی زود، دفنی باید بپذیرد که داشتن همه چیز در زندگی، میتواند نقابی از پوچی باشد.
دفنی باید تصمیم سخت و تاثیرگذاری بگیرد و آن دیدن حقیقت و پذیرفتن آن است؛ حقیقتی که به دفنی یادآوری میکند که او برای رسیدن به آرامش نیاز دارد در وهله اول خودش را دوست داشته باشد تا اینکه از جانب کس دیگری دوست داشته شود. فیلم “پایانها، آغازها” تمام سعیاش را برای فهماندن این نکته به بیننده می کند و با حالت هنری که در تصویربرداری، موسیقی متن، نورپردازی و فضای کلی فیلم حکمفرماست، روایت دیدنی و تجربهای دوستداشتنی را برای مخاطبش رقم میزند. این فیلم بهطور کامل تمام عناصر یک فیلم عاشقانه را در خود جای نداده است اما خیلی خوب توانسته روی بخش درامش تمرکز کند و ما را با خود به درون شخصیت اصلی برده و همزمان که تصمیم و قضاوت درباره او را برایمان سخت و دشوار میکند، این سوال را برایمان ایجاد می کند که آیا پیدا کردن عشق واقعی مساوی با رسیدن به آرامش است؟!
تصاویری از فیلم “پایانها، آغازها”:
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها