فیلموگرافی کلینت ایستوود: بررسی و رتبه بندی تمام فیلمهای کارگردانی شده توسط کلینت ایستوود
“کلینت ایستوود” (Clint Eastwood) طی دوره فعالیت خود که 60 سال از آن میگذرد بارها و بارها استعدادهای جدیدش را کشف کرده و همگان را طوری متعجب کرده که به گرد پای او هم نمیرسند. او نخستین بار در سال 1995 در نقش یک تکنسین آزمایشگاه در فیلم هیولایی “انتقام از مخلوق” (Revenge of the Creature) قرار گرفت و سپس در سریال تلویزیونی وسترن Rawhide در نقش رودی ییتس مشهور شد. سپس درحالی که ستارههای سینما در یافتن فیلمی مناسب دچار مشکل بودند، او به اروپا رفت تا در سه وسترن به کارگردانی “سرجو لئونه” (Sergio Leone) استالیایی به نامهای “یک مشت دلار” (A Fistful of Dollars)، “به خاطر چند دلار بیشتر” (For a Few Dollars More) و “خوب، بد، زشت” (The Good, the Bad and the Ugly) در نقش مرد بدون نام، بازی کند.
این فیلمها در سراسر جهان مشهور شده و ایستوود به یک ساره بدل شد، درست همانطور که در تلویزیون ستاره شده بود. او با پول دریافتی از این فیلمها شرکت مالپازو (که بعدها مالپازو پروداکشن) نام گرفت را راه اندازی کند تا در فیلمهای بعدی خود تسلط بیشتری داشته باشد و سرانجام در سال 1971 تریلر “آهنگ میستی را برایم بنواز” (Play Misty for Me) را کارگردانی کرد.
گرچه او اغلب در کارها هم کارگردانی میکند هم بازیگری، اما طی سالهای اخیر بیشتر کارگردانی کرده، درحالی که رسانهها و مردم تصور میکنند او کارگردانی را به عنوان سرگرمی انجام داده است. این نقشهای مرد بدون نام و هری کثیف بود که او را مشهور کرد. سپس به خاطر کارگردانی فیلمهای “جوزی ولز یاغی” (The Outlaw Josey Wales) و “دستکش بلند” (The Gauntlet) آرزوهایش عملی شده و توانست فیلمهایی بسازد که خودش بر آن تسلط دارد.
سرانجام در سال 1992 فیلم وسترن “نابخشوده” (Unforgiven) را ساخت که به بهترین فیلم اسکار تبدیل شده و از آن زمان به بعد نام او ضامن موفقیت فیلمها بود. او حالا بیشتر از همیشه غیرقابل پیشبینی است و سالی یکی دو فیلم میسازد، از فیلمهای تریلر پلیسی گرفته تا ملودرام و موزیکالهای قدیمی.
نمیتوان گفت همه فیلمهای او دیدنی هستند. او دوست دارد سریع کار کند و در چند برداشت کار را تمام میکند. حتی گفته میشود گاهی قسمتهایی از فیلمنامه را همانجا میخواند که البته در دورهای که بازبینی و برداشتهای مجدد تحسین میشود، این سرعت او وجهه خوبی نخواهد داشت. گاهی اوقات این روش او به ساخت آثار کلاسیک منجر میشود و گاهی اوقات نه. با این حال نمیتوان گفت حرفهاش دچار نزول شده، او این قابلیت را دارد که پس از چند اثر ناموفق یک اثر موفق بسازد. حتی ضعیفترین فیلمهای ایستوود هم نقاط قوتی دارند که شاید کسی به آنها توجه نکند، اما در هر صورت او یک کارگردان بزرگ است. ایستوود در زمان آغاز کار “دان سیگل” (Don Siegel) را الگوی خود قرار داد و همانند او تصمیم گرفت هنرمندی همه فر حریف باشد. هر نمای دوربین و حرکت آن مهم است و حتی اگر نمای فیلم دیدنی نباشد، بازهم ایستوود میتواند اثر پایانی را به یک اثر ددینی و خاص تبدیل کند که نشان دهنده استعداد او باشد، هرچند که شاید سریعتر از یک کارگردان معمولی تصمیم گیری و فکر کند.
آثار پربار ایستوود در زمینه کارگردانی و بازیگری ما را بر آن داشت که لیستی از فیلمهای او را در اختیارتان قرار دهیم. لیست موجود فیلمهایی را که ایستوود کارگردانی آن را برعهده داشته در بر میگیرد. (مثل تریلر “موقعیت خطرناک” (Tightrope) در سال 1984 که کارگردان اصلی فیلم بیش از حد کند پیش میرفت و به همین دلیل ایستوود ساخت آن را برعهده گرفت.) با پروشات همراه باشید.
38. تازه کار – The Rookie – 1990
در قعر فهرست آثار ایستوود این فیلم قرار دارد که در رقابت با آثاری مانند “اسلحه مرگبار” (Lethal Weapon)، “جان سخت” (Die Hard) و فیلمهای اکشن دیگر آن دوره آن را ساخت. ایستوود نقش یک پلیس مسن را ایفا میکند که با یک جوانک تازه کار ثروتمند با بازی “چارلی شین” (Charlie Sheen) همراه میشود. این دو چندان با هم ارتباط برقرار نمیکنند، صحنهای وجود دارد که در آن شخصیت بد “سونیا براگا” (Sônia Braga) از لحاظ جنسی به شخصیت ایستوود توهین میکند و صحنههای بعدی هم چندان جالب نیستند. گرچه میتوان فیلم را تماشا کرد، اما وقتی فیلمهای دیگری هم هستند چرا این را تماشا کنیم؟
همچنین بخوانید: لیست 50 تایی بهترین فیلمهای اکشن تاریخ سینما برای فیلمسازان – بخش پنجم
37. فایرفاکس – Firefox – 1982
اثر دیگری که با توجه به آثار دیگر آن زمان ساخته شد و در این تریلر شخصت میچل گرانت ایستوود یک کهنه سرباز جنگ ویتنام است که دوباره فراخوانده میشود تا موشک شوروری را برباید. این تریلر بیش از حد خسته کننده و کش دار است و جلوههای ویژه “جان دیکسترا” (John Dykstra) هم دردی را دوا نمیکند. صحنههایی که گرانت از اختلال پس از حادثه ناشی از دوران جنگ رنج میبرد به آن جنبههای روان شناسانه میدهد، اما در هر صورت شاهد یک داستان تکراری و معمولی هستیم.
36. بریزی – Breezy – 1973
بدون شک فیلمی از ایستوود که کمترین بازدید را داشته و سومین اثر او که عشق میان یک مشاور املاک مطلقه (ویلیام هولدن “William Holden”) و یک زن هیپی (کی لنز “Kay Lenz”) را نشان میدهد. این رابطه به شکل دردناکی پدر و فرزندی به نظر میرسد تا عاشقانه، لحظات درخشان زیادی در فیلم به چشم نخورده و فیلم ایده آزادی جنسی را فقط لحظاتی نشان میدهد که لنز لباسش را درمی آورد، آن هم درحالی که هولدن خواب آلود به نظر میرسد. کمپانی یونیورسال نمیدانست با این فیلم چکار کند و آن را پنهان کرد. البته تماشای لس آنجلس دهه 70 میلادی در فیلم جالب است.
35. پسران نیوجرسی – Jersey Boys – 2014
ایستوود اغلب سالهای دهه اول 2000 را درگیر ساخت فیلمی شبیه “ستارهای متولد شد” (A Star Is Born) بود که سرانجام دوستش “بردلی کوپر” (Bradley Cooper) این کار را انجام داد. بنابراین به جای ساخت اثر درخشانی که “بیانسه” (Beyoncé) ” تام کروز” (Tom Cruise) در آن حضور داشته باشند (یا حتی “لئوناردو دیکاپریو” (Leonardo DiCaprio) و “اسپرانزا اسپالدینگ” (Esperanza Spalding)، این اثر موزیکال را ساخت که داستان دهه 60 “فرانکی والی” (Frankie Valli) و گروه Four Seasons را نشان میدهد. ایستوود با ساخت اولین موزیکال خود نتوانست توجه طرفداران سینما را جلب کند.
34. قطار ۱۵: ۱۷ به مقصد پاریس – The 15:17 to Paris – 2018
عجیبترین فیلم کارنامه ایستوود درباره داستان “اسپنسر استون” (Spencer Stone)، “انثنی سدلر” (Anthony Sadler) و “الک اسکارلاتوس” (Alek Skarlatos)، سه آمریکایی که تفکر سریع و شجاعتشان از حمله تروریستی در قطار آمستردام به پاریس جلوگیری کرد. این فیلم داستان این سه تن را از کودکی تا بزرگسالی نشان میدهد که بازیگران خردسال و سپس خودشان این نقشها را اجرا میکنند. ساخت یک فیلم درباره چند لحظه دیدنی چندان عجیب نیست زیرا قبلاً هم در فیلم “سالی” (Sully) چنین کاری کرده بود که در جایگاه بالاتر این لیست قرار دارد؛ اما چرا باید بیش از حد به داستان این سه تن پرداخت؟ گرچه بازی این سه تن چندان طبیعی نیست اما انرژی مضاعفی را به فیلم آورده و در کنار بازیگران کمدی (جینا فیشر “Jenna Fischer”، جودی گریر “Judy Greer” و جلیل ویت “Jaleel White”) میدرخشد. شاید فیلم دیدنی نباشد اما شبیه فیلمهای دیگر نیست.
33. مجوز آیگر – The Eiger Sanction – 1975
ایستوود نقش جاناتان هملاک متخصص تاریخ هنر، کوهنورد و مزدور سابق که دوباره برخلاف میلش فراخوانده شده تا شروری را در کوههای آلپ به قتل برساند. فیلم احمقانهای که خودش هم انگار از مضمون پوچش خبر دارد و صحنههای کوهنوردی هم توسط بدلکار اجرا میشود. ایستوود هم برای این نقش چندان مناسب نیست و خودش هم آن را میداند. به جز فیلم “فایرفاکس” آثار جاسوسی دیگر را به کارگردانهای دیگر واگذار کرد.
همچنین بخوانید: لیست 50 تایی بهترین فیلمهای اکشن تاریخ سینما برای فیلمسازان – بخش چهارم
32. جی.ادگار – J. Edgar – 2011
یک زندگی نامه آمریکایی نه چندان موفق درباره زندگی حرفهای “جی.ادگار هوور” (J. Edgar Hoover) رئیس اف بی آی از روزهای آغازین تا مرگ در سال 1972 که در آن زمان یکی از قدرتمندترین مردان آمریکا بود. ایستوود با فیلمنامه “داستین لنس بلک” (Dustin Lance Black) فیلمنامه نویس “میلک” (Milk) هم گرایش جنسی او را نشان میدهد و هم سواستفاده او از قدرت. فیلم با اشاره به تمام صحنهها به ربودن لیندبرگ، رسوایی علیه “مارتین لوتر کینگ جونیور” (Martin Luther King Jr) و ماجراهای دیگر نیز میپردازد. اجرای “لئوناردو دیکاپریو” با آن گریم سنگینش در صحنههای پایانی زندگی هوور نیز چندان دلچسب نیست.
31. قدرت مطلق – Absolute Power – 1997
اجرای ایستوود و “لورا لینی” (Laura Linney) خوب بوده و کارگردانی هم با اینکه بد نیست اما نمیتواند این اثر را درخشان کند. ایستوود نقش یک سارق جواهرات را به زیبایی اجرا میکند که شاهد این است که رئیس جمهور آمریکا (جین هکمن “Gene Hackman”) معشوقهاش را میکشد. این فیلم با وجود لحظههای دیدنی و فیلمنامه “ویلیام گلدمن” (William Goldman) حرف زیادی برای گفتن ندارد.
30. جرم واقعی – True Crime – 1999 و 29. کار خون – Blood Work – 2002
“قدرت مطلق” باعث شد ایستوود به دنبال یافتن داستانی جذاب تمام کتابها و داستانهای پرفروش اواسط دهه 90 را جستجو کند. نتیجه درخشان آن سالها بعد با “رودخانه میستیک” (Mystic River) خودش را نشان داد، اما در مسیر رسیدن به آن باید فیلمهایی مانند جرم واقعی” و “کار خون” را هم میساخت. فیلم اول با اقتباس از رمانی نویشته “اندرو کلاوان” درباره خبرنگاری است که میخواهد به گناهکار بودن یا بی گناهی فردی که به جرم قتل محکوم شده پی ببرد. در “کار خون” با اقتباس از رمان “مایکل کانلی” نقش یک مأمور اف بی آی را ایفا میکند که پس از پیوند قتل به دنبال یک قاتل سریالی است. ایستوود در هر دو فیلم حضور داشته و این دو فیلم هم مانند بقیه فیلمهای او بر دیالوگ تکیه میکنند که اجازه میدهد تا بدون توجه به ریتم فیلم دیالوگها ادامه داشته باشند. هردوفیلم قابل قبولاند اما هیچ کدام خارق العاده نیستند.
28. تکتیرانداز آمریکایی – 2014 – American Sniper
فیلمی اقتباسی از خاطرات تک تیرانداز نیروی دریایی “کریس کایل” (Chris Kyle) که طی ده سال خدمت به 160 قتل دست زد و حتی به عراق هم رفت و سرانجام در زمان بازگشت به خانه توسط یک عضو نیروی دریایی کشته شد. ظاهراً ایستوود بین نمایش یک فیلم اکشن و بررسی سالهای جنگ گیر افتاده است. بنابراین نمیتواند به عمق هیچ کدام بپردازد، گرچه “بردلی کوپر” هم اجرای خوبی داشت و البته گرچه توانست آن شخصیت را نشان دهد اما نه آنقدر که صدای او را به گوش همگان برساند. این فیلم به یک اثر موفق تبدیل شد، اما جز آثار جنگی ضعیفتر ایستوود است.
27. نیمهشب در باغ خیر و شر – Midnight in the Garden of Good and Evil – 1997
این بار ایستوود به سراغ اثر پرفروش دیگری از “جان برندت” میرود تا داستان قتلی در صحرای جورجیا، رمزورازهای پنهان در آن و داستانهای محلی را نشان دهد. با این حال ریتم فیلم بیش از حد تند پیش میرود و فضای داستان هم از خود داستان پررنگتر میشود. اجرای خوب “کوین اسپیسی” (Kevin Spacey) هم دردی را دوا نمیکند، هرچند که فیلم یک فاجعه کامل نیست.
همچنین بخوانید: لیست 50 تایی بهترین فیلمهای اکشن تاریخ سینما برای فیلمسازان – بخش سوم
26. شکست ناپذیر – Invictus – 2009
این بار ایستوود به سراغ داستان واقعی دیگری رفته که سال به یادماندنی تیم راگبی آفریقای جنوبی و پیروزی در جام جهانی سال 1995 پس از شکست آپارتاید را نشان میدهد. “مت دیمون” (Matt Damon) نقش “فرانسوآ پینار”، کاپیتان تیمی که اغلبشان سفیدپوست هستند را بازی میکند و با رئیس جمهور کشور، “نلسون ماندلا” (Nelson Mandela) با بازی “مورگان فریمن” (Morgan Freeman) ارتباط دارد. گرچه این داستان بهترین اقتباس ممکن نیست، اما اجرای دیمون و مورگان عالی بوده و صحنههایی نظیر صحنه راگبی و صحنهای که پینار و تیمش از سلولی که ماندلا آن را خانه خود میدانست دیدن میکنند، عالی است.
25. آخرت – Hereafter – 2010
ایستوود و دیمون بار دیگر همراه میشوند تا در این درام ماورایی که دیمون میتواند با روح عزیزان مردهاش ارتباط برقرار کند، بازی کنند. این داستان یکی از سه داستان است و دو داستان دیگر یکی درباره روزنامه نگار فرانسوی است که تجربههای نزدیک به مرگ دارد (سیسیل دو فرانس “Cécile de France”) و دیگری درباره یک پسر لندنی است که پس از مرگ برادر دوقلویش میخواهد به زندگی برگردد. این فیلم به قلم “پیتر مورگان” (Peter Morgan) (فراست/نیکسون “Frost/Nixon” و ملکه “The Queen”) بیش از آنکه عمیق باشد سنگین است، گرچه طرفدارانی هم دارد. فیلمبرداری “تام استرن” که از 2002 با ایستوود است، و همچنین عاشقانه شخصیت دیمون با یک زن تنها با بازی “برایس دالاس هاوارد” (Bryce Dallas Howard) جز نقاط قوت این فیلم است.
24. دستکش بلند – The Gauntlet – 1977
ظاهراً “مجوز آیگر” علاقه ایستوود برای ساخت فیلمهای اکشن را بالا برد و او نقش پلیسی را ایفا میکند که شاهد خلافکاری (سوندرا لوک “Sondra Locke”) را از لاس وگاس به فینیکس اسکورت میکند. در این بین عاشق آن زن شده و متوجه میشود این هم بخشی از نقشه است. یک فیلم با ریتم تند و هیجان انگیز که بسیاری از فیلمهای دهه 80 و 90 از آن الهام گرفتند. هرچند نمیتوان آن را یک شاهکار دانست اما فیلم دلچسبی است.
23. ضربه ناگهانی – Sudden Impact – 1983
از سالهای 1971 تا 1988 ایستوود در پنج فیلم در نقش هری کالاهان، یک پلیس سان فرانسیسکویی حضور یافت که میمیک های مخصوص خود را داشت. با این حال فقط یکی از آن فیلمها را کارگردانی کرد: این فیلم که پس از هفت سال این شخصیت را برگردانده پر از صحنههای کل کل و شوخی است که طرفداران چنین داستانهایی را راضی میکند. داستان تجاوز هم طرف جنسفر اسپنس را میگیرد (با بازی “سوندرا لوک”، همکار ایستوود و معشوقه او در آن زمان)، این زن به مردانی که سالها قبل او و خواهرش را آزار داده بودند حمله میکرد. صحنههای آغازین یادآور آثار هیچکاک (یا حداقل “برایان دی پالما” (Brian De Palma)) است و گرچه فیلم همین را تاب نمیآورد، اما یکی از سیکوئل های خوب است و مضمونی را که در اغلب فیلمهای ایستوود دیده میشود، به خوبی به نمایش میگذارد: اینکه مردان چگونه با زنان رفتار میکنند و این رفتار خشم بی پایانی را در دل زنان بیدار میکند.
22. پرچمهای پدران ما – Flags of Our Fathers – 2006
ایستوود در یکی از پروژههای جاه طلبانه خود در سال 2006 دو فیلم درباره نبرد ایووجیما اکران کرد، که یکی از دیدگاه سربازان آمریکایی و یکی از دید ژاپنیها بود. فیلمی که از دید سربازان آمریکایی بود، یعنی “پرچمهای پدران ما”، اول اکران شد و ضعیفتر هم هست چون اثر دوم به یک موفقیت واقعی بدل شد. با این حال نباید این یکی را نادیده بگیریم. فیلمی اقتباسی از رمان “جیمز بردلی” و “ران پاورز” به همین نام، درباره سه سرباز آمریکایی جنگ که در کوه سوریباچی پرچم آمریکا را قرارداده و یک عکس و لحظه تاریخی خلق میکنند که مجسه یادبود آن نیز ساخته میشود. تصویر به جا مانده درواقع بازسازی صحنه واقعی است تا ردی از آن به جا بماند و ایستوود هم با خلق یک فیلم همان کار را میکند و جنگ را جنگی نظامی و کمپین تبلیغاتی نشان میدهد. سربازان که با شعار قهرمان سازی به جنگ آمدهاند رفته رفته با حقیقت ترسناک آن آشنا میشوند.
همچنین بخوانید: لیست 50 تایی بهترین فیلمهای اکشن تاریخ سینما برای فیلمسازان بخش دوم
21. سوار رنگپریده – Pale Rider – 1985
ایستوود در آثار وسترن متعددی حضور یافته اما فقط کارگردانی چهار اثر را برعهده گرفته است، که خوب و برخی عالی بودهاند. ضعیفترین این چهار اثر “سوار رنگ پریده” است که خوب بوده و در حقیقت در سایه آثار دیگر قرار میگیرد. ایستوود نقش یک واعظ را برعهده دارد که برای انتقام به یک روستای کوچک معدنی رفته و توسط خانواده معدن کارهای آن روستا به دردسر می افتد. این فیلم نه به اندازه “ولگرد دشتهای مرتفع” (High Plains Drifter) ماورایی ست و نه به اندازه “جوزی ولز یاغی” (The Outlaw Josey Wales) احساسی است، و داستان هم به “شین” (Shane) شباهت دارد. اما حتی وسترنهای ضعیف ایستوود هم درک درستی از آن داشته، هویت آمریکایی را میشناسند و خودش هم در نقش بازیگر خوب عمل میکند و هم در نقش کارگردان.
20. پشته اندوه – Heartbreak Ridge – 1986
در سال 1983 ایالات متحده در یک اقدام نظامی به جزیره کارائیب گرنادا رفت که در زمان ساخت فیلم چند سال از آن گذشته بود. خوشبختانه با دیدن فیلم متوجه میشویم که حمله به گرنادا تمام ماجرا نیست و در پس آن داستان گروهبان توماس هایوی (ایستوود) و تلاش او برای سروسامان دادن به نیروهای جدید را میبینیم. نیروهای او در ابتدا از او نفرت دارند و به تدریج ارزش او را درک میکنند و همین موضوع باعث میشود که به هدف نظامیاش برسد. همچنین مضمون دیگر فیلم تفاوتها نسلها با نسلهای بعدی است که در آثار دیگر او هم دیده میشود. سن او مشخصه اصلی نقش است، زیرا شخصیت او مردی است که در آستانه بازنشستگی به میراث و داشته و نداشته هایش فکر میکند.
19. آهنگ میستی را برایم بنواز – Play Misty for Me – 1971
اولین اثر کارگردانی شده توسط ایستوود که در آن نقش یک دی جی جاز به نام دیو گارور را بازی میکند که دچار اشتباه شده و با طرفدار وسواسیاش (جسیکا والتر “Jessica Walter”) وارد رابطه میشود. ایستوود که با بودجه کم این فیلم را در شمال کالیفرنیا ساخت از همان ابتدا ثابت کرد کارگردان خوبی است و نشان داد بازی کردن با احساسات زنان چه عواقبی دارد؛ این فیلم بعدها الهام بخش آثاری چون “جذابیت مرگبار” (Fatal Attraction) بود که به عشاق وسواسی میپردازد. این فیلم نشان داد که ایستوود هم به دنبال موفقیت تجاری است و هم به عنوان یک هنرمند بلندپرواز است. فستیوال جاز مانتری و صحنههایی از آهنگ The First Time Ever I Saw Your Face از “روبرتا فلک” (Roberta Flack) از صحنههای به یادماندنی فیلم هستند.
18. گاوچرانهای فضا – Space Cowboys – 2000
ایستوود به خوبی میداند که به نسلی از ستارههای گذشته تعلق دارد و در این فیلم این ستارهها را در کنار خود قرار میدهد، اشخاصی از قبیل: “جیمز گارنر” (James Garner)، “تامی لی جونز” (Tommy Lee Jones) و “دونالد ساترلند” (Donald Sutherland). داستان درباره چهار خلبان مسن نیروی هوایی است که هرگز شانس رفتن به فضا را پیدا نمیکنند اما در زمان بازنشستگی مأموریت جلوگیری از سنگ سرد توسط ماهواره شوروی که نزدیک است به زمین برخورد کند، به آنها واگذار میشود. داستان ساده و قابل پیشبینی بوده اما اجرای بازیگران درخشان بوده و توانستهاند به خوبی نسلی را نشان دهند که راههای جدید، افراد جدید و ایدههای جدید جایشان را گرفته و چند سال بعد به فیلم “پشته اندوه” منجر شد.
17. شکارچی سفید، قلب سیاه – White Hunter Black Heart – 1990
با پایان دهه 80 و ورود به دهه 90، ایستوود هنوز ایدههای قرن بیستمی در سر داشت. در این فیلم اقتباسی از رمان زندگی نامهای “پیتر ویرتل”، ایستوود نققش جان ویلسون را بازی میکند، کارگردانی که حین فیلمبرداری در آفریقا میخواهد یک فیل را برباید. “جفریدیوید فاهی” (Jeff Fahey) در نقش پیت وریل در آخت “ملکه آفریقایی” (The African Queen) با “جان هیوستون” (John Huston) همراه میشود. ایستوود توانسته تأثیر از هیوستون و سبک خود را به تعادل رسانده و گرچه خودش هم در این فیلم اجرا دارد، اما بیشتر از اینکه فیلمسازی هیوستون را تحسین کند، از آن انتقاد میکند. ویلسون میگوید: “در زندگی شرایطی پیش میآید که نمیدانی داری کار درست را انجام میدهی یا کار غلط را.” فیلم به درستی نشان میدهد که چنین مسیر تاریکی به کجا ختم میشود. گرچه فیلم در زمان خودش نادیده گرفته شد اما حاکی از آن بود که ایستوود از همان ابتدا خود را به چالش کشاند.
همچنین بخوانید: لیست 50 تایی بهترین فیلمهای اکشن تاریخ سینما برای فیلمسازان بخش اول
16. ریچارد جول – Richard Jewell – 2019
داستان ریچارد جول، نگهبان امنیتی که پس از کشف بمب در المپیک تابستانی آتلانتا در سال 1996 به او مشکوک میشوند و حقیقت نادیده گرفته میشود. کتی اسکراگز (الیویا وایلد “Olivia Wilde”) خبرنگار با برقراری رابطه با یکی از منابع اف بی آی (جان هم “Jon Hamm”) این خبر را در مجلات درز میدهد. نشریات و افرادی که از حقیقت خبر دارند در مقابل این اتهام واکنش نشان میدهند. گرچه ایستوود با این فیلم مبارزه علیه حکومت و رسانهها را نشان میدهد، اما در عین مردی را نشان میدهد که بدون اینکه به گناهی دست بزند یک شبه زندگیاش از هم میپاشد. جول با بازی “پاول والتر هوزر” (Paul Walter Hauser) شخصیتی متزلزل و ناامید است که اطرافیانش را هم ناامید میکند، اما در عین حال فرد شجاعی است که به خاطر همین شجاعتش به دردسر افتاد. “سم راکول” (Sam Rockwell) در نقش وکیل و “کتی بیتس” (Kathy Bates) در نقش مادرش، تنها مدافعان او هستند، درحالی که رسانهها یک شبه او را به دشمن مردم تبدیل کردهاند.
15. بچه جایگزین – Changeling – 2008
داستانی واقعی در سالهای 1920 لس آنجلس با حضور “آنجلینا جولی” (Angelina Jolie) در نقش کریستین کالینز، مادر مجردی که پسر نه سالهاش گم شده، چند ماه بعد پلیس لس آنجلس مادر و پسر را به هم میرساند اما مشکلی وجود دارد: کریستین اصرار میکند که آن پسر مال او نیست و با وجود شواهد پزشکی که حرفش را تأیید میکنند، او را به تیمارستان میبرند. اگر بیشتر توضیح بدهیم داستان فاش میشود اما این مهم نیست، مهم این است که سیستم فاسد که براساس کلیشههای جنسیتی شکل گرفته میتواند احساسات مادری را زیر پا بگذارد. جولی اجرای زیبایی دارد و گرچه پایان فیلم دلنشین نیست، اما داستان لذتبخش و خیره کنندهای از فساد و آزار مقامات و درد و رنج قشر آسیب پذیر است.
14. مرد هانکیتانک – Honkytonk Man – 1982
ایستوود با موسیقی پیوندی ابدی دارد و در زمان محبوبیت Rawhide در سال 1959 آلبوم Rawhide’s Clint Eastwood Sings Cowboy Favorites را به بازار عرضه کرد. او همچنین در موزیکال “واگنت را رنگ کن” (Paint Your Wagon) حضور موفقی داشت. او پیانیست موفقی است که به جاز علاقه دارد و برای فیلمهایی مانند “رودخانه میستیک” و “دختر میلیون دلاری” (Million Dollar Baby) آهنگ نوشته است.
تصور دنیایی که در آن او به این علاقهاش پرداخته دشوار نیست. در این فیلم نقش خواننده سرخورده و افسردهای به نام “رد استووال” را برعهده دارد که به الکل اعتیاد داشته و به سل مبتلاست. در همین حین برای آزمون در گرند اول اپری از او دعوت میشود و با خواهرزاده 14 سالهاش ویت (پسر ایستوود “کایل ایستوود” (Kyle Eastwood)) سفری به نشویل را آغاز میکند. داستانی تاثیرگذار از سفری برای تغییر زندگی که پایان غم انگیزی داشته و افرادی را نشان میدهد که صدایشان هرگز شنیده نشد. کایل در نقش خود اجرای خوبی دارد، اما برخلاف سایر بچههای ایستوود بازیگری را دنبال نکرد. بلکه یک موزیسین است.
13. پرنده – Bird – 1988
فیلم قبلی در سال 1982 نادیده گرفته شد، اما مانع از آن نشد که ایستوود بخواهد زندگی غم انگیز موزیسینها را نمایش دهد. “چارلی پارکر” در عرصه موسیقی جاز انقلاب به پا کرد و باعث شد در دههای بعدی شاهد تغییر آن باشیم. ولی در زمان فعالیتش به اعتیاد دچار بود و همین موضوع عمرش را کوتاه کرد. زندگی نامه ایستوود فارغ از هرگونه قهرمان سازی و اغراق درباره قهرمانهایی با اعتیاد مبارزه کرده و نبوغشان را نشان میدهند، واقعیت را به نمایش میگذارد. بار اصلی فیلم هم بر دوش “فارست ویتاکر” (Forest Whitaker) است که انسانیت این ستاره را نشان میدهد.
12. مول – The Mule – 2018
این فیلم فیلمی بود که ایستوود پس از حضور در “گرن تورینو ” (Gran Torino) در سال 2008 برای اولین بار در مقابل دوربین حضور یافت و نقش ارل استون، باغبانی 90 ساله را ایفا میکند که به خاطر سخت شدن اوضاع برای کارتل مواد قاچاق میکند. با مشکوک شدن مأمور اف بی آی (بردلی کوپر) استون به گذشتهاش فکر میکند، به اینکه به خانوادهاش بی توجه بوده و آیا هنوز فرصتی باقی مانده تا آن را جبران کند؟ آن هم زمانی که بچهها به نسل قبلی شباهتی ندارند و بیش از حد به گوشیهایشان وابسته شدهاند. ایستوود در کنار فیلمنامه نویس فیلم “گرن تورینو” یعنی “نیک شینک” (Nick Schenk) داستانی با ریتم تند خلق میکند، و نقش مردی را ایفا میکند که مرگ را شکست داده و میخواهد سرنوشتش را به دست بگیرد. به طور کلی فیلم موفقی بوده، ایستوود اجرای درخشانی داشته و دنیای قاچاق مواد مخدر و اقتصاد نابه سامان آمریکا به نمایش درمی آید.
همچنین بخوانید: 25 فیلم کارآگاهی و رمزآلود برتر در تاریخ سینما که باید تماشا کنید
11. ولگرد دشتهای مرتفع – High Plains Drifter – 1973
دومین فیلم ایستوود در مقام کارگردان و اولین فیلم وسترن او در نقش مرد بدون نام که به روستای معدنی رفته و باید در برابر متجاوزین از آن دفاع کند، اما خودش هم مقاصدی دارد. ایستوود و “بروس سرتیس” (Bruce Surtees)، فیلمبردار همیشگی او در دهه 80، با خلق تصاویر زیبا نیات واقعی شخصیت او را نشان میدهند. (صحنه آغازین تجاوز که صحنه تاریکی است یک لحظه سرنوشت ساز بوده که به ساخت فیلم “سگهای پوشالی” (Straw Dogs) منجر شد.)
10. رودخانه میستیک – Mystic River – 2003
فیلمی غمگین با اقتباس از رمان بوستونی “دنیس لهان” درباره نقش شانس و اقبال و تأثیر همیشگی گذشته در شکل گیری آینده. داستان رازآلود قتل که به جای پرداختن به گرههای قتل، عواقب شوکه کننده ناشی از قتل کتی مرکام (امی رسوم “Emmy Rossum”) دختر جینی مرکام (شان پن “Sean Penn”) را نشان میدهد. جیمی صاحب فروشگاهی در محلهشان است، جایی که کنارشان (کوین بیکن “Kevin Bacon”) و دیو (تیم رابینز “Tim Robbins”) بزرگ شده. شان پلیس شده و دیو هرگز نمیتواند ربوده شدن در کودکی را فراموش کند، که از خیابان ربوده شد، درحالی که جیمی و شان شاهد بودند و با قتل کتی زندگی این سه تن بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت. اجرای قدرتمند پن و رابینز فیلم را تحت الشعاع قرار میدهد، اما داستان عمیق و چندلایه آن را دیدنی میکند. این فیلم نشان میدهد که گذشته باقی مانده و موقعیتهای مختلف میتواند بر ما تأثیر بگذارد.
9. یک دنیای بینقص – A Perfect World – 1993
پس از موفقیت “نابخشوده” ایستوود بار دیگر با داستانی درباره هینس (کوین کاستنر “Kevin Costner”) معنای عدالت در آمریکا را نشان میدهد. او اوایل دهه 60 از زندانی از تگزاس فرار کرده و پسری 8 ساله به نام فیلیپ (تی. جی. لاثر “T.J. Lowther”) را میرباید، اما بعد با این پسر بی پدر پیوندی برقرار میکند. ایستوود نقش یک رنجر تگزاسی را ایفا میکند که در کنار سالی گربر (لورا درن “Laura Dern”) که به عنوان یک مجرم شناس تحت تأثیر خاطرات خود با هینس قرار میگیرد. این فیلم نوشته “جان لی هنکاک” (John Lee Hancock) (نقطه کور “The Blind Side”) به شخصیت هینس که یکی از بهترین اجراهای کاستنر است میپردازد. کاستنر به خوبی نقش مردی را ایفا میکند که هرگز شانس رویارویی با فرصتهای خوب را نداشته و این سؤال را ایجاد میکند که وظیفه جامعه در مقابل چنین افرادی چیست. ایستوود و درن هم در کنار هم اجرای خوبی داشته و این فیلم هم چالش پیش روی شخصیت در مقابل نسل بعدی را نشان میدهد. اما این رابطه میان هینس و فیلیپ است که داستان را جذاب و دیدنی میکند.
8. گرن تورینو – Gran Torino – 2008
زمانی که از “کلینت ایستوود” صحبت میشود باید به سیاستهای او هم اشاره کنیم. او به عنوان یک لیبرال حامی قوانین حمل اسلحه است، از زمان جنگ جهانی دوم با بسیاری از جنگها مخالف بوده و با ازدواج همجنسگرایان مشکلی ندارد. زمانی در سالهای 1980 به جنبشهای حقوق برابری و “بو گریتز” که به عنوان افسر سابق معتقد بود هنوز نیروهای آمریکا در ویتنام زنده هستند، کمک مالی میکرد. به نظرش دلیلی ندارد که حکومت در زندگی مردم دخالت کند و به “الن دیجنرس” (Ellen DeGeneres) گفت: بهتر است دولت همه را به حال خودشان بگذارد. (البته اینها مانع از آن نشد که در کمپین جمهوری خواهان در سال 2012 حضور یافته و با یک صندلی خالی گفتگو کند.)
ایستوود با لیبرالهای مذهبی ارتباط چندانی ندارد، و همین موضوع علاقه او به والت کوالسکی، قهرمان فیلم “گرن تورینو” در سال 2008 را توجیح میکند. فیلمی درباره یک کارگر بازنشسته اهل دیترویت که لکه ننگی را پاک میکند و با این صحنه فیلم میخواهد گفتمان نسلهای متفاوت را نشان دهد. چنین عدالتی چه واقعی چه غیرواقعی به سختی هضم میشود. در این فیلم اعمال والت از گفتارش بیشتر اهمیت دارد. یکی از صحنههای اکشن داستان رویارویی او با نوجوانی به نام تائو ونگ لور (بی ونگ “Bee Vang”) است که به اجبار اشرار میخواهد فورد 1972 او را برباید. این رابطه والت و تائو را تغییر داده و پیام مهم فیلم یعنی تغییر نسلها را نشان میدهد. این فیلم با تمرکز بر قهرمان، آمریکا را به عنوان چادری بزرگ نشان میدهد که برای همه جا دارد.
7. برانکو بیلی – Bronco Billy – 1980
ایستوود در فیلمی کمدی به نام “هر راهی مگر سرگردانی” (Every Which Way But Loose) برای برادران وارنر در سال 1978 در کنار یک اورانگوتان قرار گرفت. با این فیلم توانست پول ساخت پروژه دیگری به نام “برانکو بیلی” را تأمین کند که درباره اعضای گروه نمایش غرب وحشی است. ایستوود در نقش برانکو بیلی مک کوی حضور دارد، متخصص بازی با طناب که به علاقه مندان جوان این حرفه هم مشاوره میدهد. “سوندرا لوک” بار دیگر همبازی او شده و نقش وارث جوانی را ایفا میکند که به اجبار با آنها همراه شده و متوجه میشود برانکو در نیوجرسی کفش میفروشد و بقیه اعضا هم واقعاً عضو گروه نیستند. ایستوود کلیشههای غرب وحشی را نمایش میدهد اما هرگز آنها را مسخره نمیکند. این فیلم نشان میدهد که شخصیتها چطور در شکلگیری ارزشهایمان نقش داشتهاند و در آمریکا هرکس میتواند خود را به آن صورتی که دوست دارد نشان دهد، نه آن کسی که واقعاً هست.
همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلمهای جیم کری، ستاره سرشناس ژانر کمدی هالیوود
6. سالی – Sully – 2016
داستان خلبانی به نام “چسلی سالی سالنبرگ” که در سال 2009 پس از از کار افتادن هردو موتور به خاطر برخورد با دستهای پرنده به سلامت در رودخنه هادسون فرود میآید. داستانی جالب و روایی درباره پرندههایی که به هواپیما برخورد میکنند، خلبان که هواپیما را به سلامت می نشاند. همه زنده میمانند. گرچه داستان ساده و کوتاه است، اما ایستوود و “تاد کُمارنیکی” (Todd Komarnicki) فیلمنامه نویس با استفاده از این داستان اصلی و کلیدی به زندگی سالنبرگ پرداخته و تأثیر این حادثه بر سالهای بعدی زندگی او را نیز نشان میدهند. “تام هنکس” (Tom Hanks) نقش سالی را ایفا میکند که به طرز خارق العاده ای قهرمان و حرفهای است. این سقوط موفق نشانه یک عمر تلاش کاری و فراموشی خانه و مسائل شخصی در حین انجام کار است. در این فیلم به قوانین و دستوراعمل های مربوط به سلامت پرواز هم پرداخته میشود تا نشان دهد که سالی در این تصمیم گیری به این مسائل هم فکر کرده و آنها را درنظر گرفته تا بهترین عملکرد را نشان دهد، زیرا مسلماً عواقب تصمیم گیریاش بر کاری اثر میگذاشت.
5. جوزی ولز یاغی – The Outlaw Josey Wales – 1976
هرکسی که میخواهد بداند آغاز هنر ایستوود چه زمانی بود باید این فیلم را تماشا کنند. اما ابتدا باید به خاستگاه فیلم برگردیم. فیلمی اقتباسی از رمان The Rebel Outlaw: Josey Wales نوشته “فارست کارتر” با نام هنری “آسا ارل کارتر” که بعدها خاطرات The Education of Little Tree درباره رابطهاش با اجداد چروکی را نوشت. کارتر یک عضو سفیدپوست کلن است که زمانی برای “جرج والاس” سخنرانی مینوشت، و گرچه حرفه هنریاش با این کار متفاوت بود، اما با این حال فرصتی برای او بود تا حرفهاش را پیش ببرد. “فیلیپ کافمن” تهیه کنندگی فیلم را برعهده داشت، اما وقتی با ایستوود به مشکل برمی خورد ایستوود او را اخراج کرد و سپس قانون ایستوود خلق شد که توسط آن طی تولید فیلم اخراج و استخدام در فیلم توسط کارگردان ممنوع شد.
در هر صورت فیلم حاصل درختی سمی است. ایستوود نقش جوزی را ایفا میکند که پس از قتل عام خانوادهاش به جانبداری ایالات مؤتلفهٔ آمریکا به جنگ داخلی میپیوندد. سپس از تسلیم شدن خودداری کرده، به تگزاس میرود تا به عنوان یک یاغی گروه تشکیل دهد، گروهی متشکل از یک رئیس چروکی (چیف دن جورج “Chief Dan George”)، چند کانزاسی شرور و غیره تشکیل میدهد. فیلم داستان کسی را نشان میدهد که همه چیز زندگی را رها میکند و چیزی ندارد، اما گویا دنیا برای او برنامههای دیگری درنظر گرفته. این فیلم مانند همه آثار وسترن ایستوود پر از خشونت است و مضمون همیاری و همدلی پس از یک شکست بزرگ مضمونی محبوب در سالهای پس از جنگ ویتنام است.
4. پلهای مدیسون کانتی – The Bridges of Madison County – 1995
فیلمی اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته “رابرت جیمز والاس” در سال 1992 که نقد منتقدین را به همراه داشت اما به یک اثر پرفروش تبدیل شد و مانند بسیاری از آثار پرفروش در انتظار اقتباسی موفق بود. (آیا تابحال کتاب “پدرخوانده” را خواندهاید؟ آن اثر هم چندان موفق نیست.) ایستوود با همکاری با فیلمنامه “ریچارد لاگراونیس” (Richard LaGravenese) توانست یکی از بهترین فیلمها را تولید کند و داستان خانوادهای را نشان میدهد که جسد مادر متوفیشان فرانچسکا، عروس ایتالیایی دوران جنگ را حمل میکنند تا در آیووا زندگی جدیدی را آغاز کنند. آنها سپس به رابطه طولانی میان مادر و عکاس نشنال جئوگرافیک به نام “رابرت جامیکا” پی میبرند. بنابراین داستان عاشقانهای از دهه 60 برملا میشود. “مریل استریپ” (Meryl Streep) و ایستوود نقش این زوج را ایفا میکنند که در پلهای زیبا گشت و گذار میکنند. ایستوود هرگز چنین اجرای احساسی نداشته و استریپ هم به خوبی توانسته نقش زنی را ایفا کند که تصور میکرد احساساتش را از دست داده است. فیلم داستان سادهای داشته، تمایلات شخصیتها را به درستی نشان میدهد، گرچه شخصیتها نیز درک درستی از نقشهای خود را دارند.
3. نامههایی از ایوو جیما – Letters From Iwo Jima – 2006
دومین بخش از فیلمهای ایستوود درباره ایوو جیما که نبرد را از دید سربازان ژاپنی نشان میدهد که در تونلها تا پای مرگ با مهاجمین مبارزه کردند. ایستوود درست مانند “پرچم پدران ما” به زندگی این مبارزان و نیروهای سیاسی که آنها را به این سمت سوق داد علاقه نشان میدهد. داستان درباره ژنرال تادامیچی کوریبایاشی (کن واتانابه “Ken Watanabe”) و سایجو (کازوناری نینومیا “Kazunari Ninomiya”) است، آن هم زمانی که جنگ شدت گرفته و واضح است که پیروزی در راه نخواهد بود. فیلم ایستوود در عین احترام به ارتش هراسهای جنگ و روسایی را نشان میدهد که سربازان را توی قفس میاندازند. در این فیلم شاهد تصاویر ترسناکی هستیم که سربازان برای جنگ آماده میشوند و تجربه وحشتناک آنها را میبینیم. فیلمی که در کنار فیلم “پرچمهای پدران ما” میتواند تجربه واقعی جنگ را به ما نشان دهد. انسانیت همه جا دیده میشود، حتی در بدترین شرایط ممکن.
2. دختر میلیون دلاری – Million Dollar Baby – 2004
یک داستان ورزشی درباره یک مربی بوکس به نام فرانکی (ایستوود) و مبارز تازه کاری به نام مگی (هیلاری سوانک “Hilary Swank”) که از مربی میخواهد به او آموزش دهد. برخلاف میل فرانکی همکارش دوپریس (مورگان فریمن) از او میخواهد تا این وظیفه را برعهده بگیرد. یک ملودرام با داستانی تکراری که برای قرن 21 آماده شده و فریمن، ایستوود و سوانک نقش شخصیتهایی را ایفا میکنند که پیوند خانوادگی را تشکیل داده و برای رسیدن به هدفشان سخت تلاش میکنند. ایستوود با الهام از داستان یک مربی بوکس به نام “اف.ایکس. تول” داستان جذابی را نشان میدهد که برخلاف داستانهای دیگر پایان خوش ندارند. این فیلم چند جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی برای ایستوود، بهترین بازیگر زن برای سوانک و بهترین بازیگر مرد مکمل برای فریمن را به ارمغان آورد.
همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلم های مورگان فریمن، ستاره دوست داشتنی سینما
1. نابخشوده – Unforgiven – 1992
در اوایل سالهای 80 ایستوود به فیلمنامه نوشته شده توسط “دیوید وب پیپلز” به نام The Cut-Whore Killings برخورد که “سونیا کرنوس” ویراستار آن را آشغال نامید اما ایستوود آن را به یک فیلم تبدیل کرد. بعدها به دوست و زندگی نامه نویسش “ریچارد شیکل” گفت که گذشت زمان به این موضوع کمک کرد و بعدها خودش نقش ویلیاممانی یک قاتل ترسو را ایفا کرد که حالا به عنوان یک بیوه به دامداری میپردازد. اما نیاز مالی باعث میشود به همراه شوفیلد کید (جیمز وولوت “Jaimz Woolvett”) بی تجربه و ند لوگان تیرانداز (مورگان فریمن) به دنبال گاوچرانهایی باشند که یک فاحشه را اذیت کردهاند، زیرا یکی از دوستان آن قربانی به آنها جایزه خواهد داد. یک شکارچی انسان به نام باب (ریچارد هریس “Richard Harris”)، کلانتر بیل داگت (جین همکمن “Gene Hackman”) و مانی که به این کار دست زده و بازهم آن را مرتکب خواهد شد، در مسیر او قرار دارند.
این فیلم در ظاهر یک اثر وسترن اما در باطن نقدی بر خشونت است (هم از نظر فرهنگ عامه و هم تاریخ آمریکا) که انسانیت، گناه و رستگاری را زیرسوال میبرد. فیلمی کامل که در زمان و مکان مناسب ساخته شد و پایان کار ایستوود با این ژانر بود. این فیلم باعث شد برای اولین بار نامزد اسکار شود و جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی (به همراه جایزه بهترین بازیگر مرد مکمل برای هکمن و بهترین تدوین برای “جوئل کاکس”) را به دست آورد. گرچه دیر این جایزه را دریافت کرد، اما چه اهمیتی دارد؟ ایستوود همیشه به کار فکر میکند و همیشه فیلم دیگری از او در راه است.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (3)
خرداد 13, 1399
دیروز تولد استاد بوده به به با من تو یه روزه چه افتخاری
پاسخ
خرداد 12, 1399
این مرد یک اسطوره است …..
پاسخ
خرداد 12, 1399
هنوز باورم نمیشه دیروز 90 سالش شد
پاسخ