مصاحبه اختصاصی پروشات با الهام سپهرجو، طراح ایرانی جلوههای ویژه در هالیوود
در سرتاسر جهان هنرمندان زیادی از کشور عزیز ما ایران در حوزههای مختلف در حال فعالیت هستند که حوزه سینما نیز از این قاعده مستثنا نیست. در این مقاله یک مصاحبه هیجانانگیز با سرکار خانم «الهام سپهرجو» خواهیم داشت که یکی از ایرانیهای جوان، با استعداد و موفق شاغل در هالیوود در حوزه جلوههای ویژه هستند. خانم سپهرجو در ساخت فیلمهای بزرگی مشارکت داشتهاند که از جمله آنها میتوان به انتقامجویان: پایان بازی (Avengers: Endgame)، مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming)، مردان سیاهپوش: بین المللی (Men in Black: International)، کارآگاه پیکاچو (Pokémon Detective Pikachu)، بانو و ولگرد (Lady and the Tramp) و همچنین آوای وحش (The Call of the Wild) اشاره کرد. پیشنهاد میکنیم که این مصاحبه را به هیچوجه از دست ندهید. با پروشات همراه باشید.
سلام خانم سپهرجو، لطفا ابتدا خودتونو معرفی کنید تا کاربران با شما بیشتر آشنا بشن.
سلام به شما و مخاطبین گرامیتون. من الهام سپهرجو هستم. در ایران کارشناسی ریاضی کاربردی خوندم و بعد، زمانی که دانشجوی کارشناسی ارشد کامپیوتر بودم، فقط برای سرگرمی یه انیمیشن استاپموشن ساختم که این انیمیشن کوتاه مسیر زندگی منو تغییر داد و منو به امریکا آورد. بعد به دانشگاه آکادمی آو آرت (Academy of Art) در سنفرانسیسکو رفتم و کارشناسی ارشد انیمیشن سهبعدی و جلوههای بصری خوندم. در دانشگاه زیر نظر اساتید بسیار باتجربهای که اکثراً از انیماتورهای پیکسار بودند تعلیم دیدم و دانشجوی بسیار فعالی بودم. عضو رسمی هیأت مدیره انجمن انیمیشن دانشگاه بودم و حتی یک کلاس به لیست کلاسهای دانشگاه اضافه کردم. بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی در شرکتی استخدام شدم و به لسآنجلس اومدم و شروع به کار روی فیلمهای هالیوود کردم. کم کم فرصت کار کردن روی فیلمهای مارول را به دست آوردم و تونستم روی فیلمهای انتقامجویان و مرد عنکبوتی و… کار کنم. بعد تصمیم گرفتم که به شرکتهای دیگه برم و با روش کار شرکتهای دیگه هم آشنا بشم. من یک آرتیست فریلنسم و بین شرکتهای مختلف مدام در حال جابهجایی هستم. در حال حاضر در شرکت هیلان (Halon Entertainment) مشغول به کارم و روی یک فیلم برای نتفلیکس کار میکنیم.
بخشی از کار جلوههای ویژه تیم The Third Floor برای فیلم “انتقامجویان: پایان بازی” با مشارکت خانم سپهرجو
گفتید که تخصص شما ویژوالیزیشن هست. اصولاً ویژوالیزیشن یعنی چی؟
بله تخصص من ویژوالیزیشن (Visualization) هست. این بخش از هنر جلوههای بصری، به شکل امروزی، بخش بسیار جدیدی به حساب میاد و شاید به صورت مستقل فقط چیزی حدود ۲۰ سال عمر داشته باشه؛ گرچه که همیشه در دل جلوههای بصری و فیلم به نحوی حضور داشته از ابتدا.
معمولاً سکانسهای پیچیده احتیاج به فکر و برنامهریزی بیشتری دارن تا بشه با صرف کمترین زمان و کمترین هزینه به بهترین نتیجه رسید و ویژوالیزیشن هم برای کمک به همین مسأله به وجود اومده.
ویژوالیزیشن در حوزه سینما شامل چه بخشهایی میشه؟
ویژوالیزیشن به سه بخش تقسیم میشه: Previs, Postvis, Techvis.
۱- پریویز (Previsualization): ماهها پیش از انجام فیلمبرداری، تیم Previs سعی میکنه ایدههای کارگردان رو خیلی سریع و خلاقانه به تصویر بکشه. گاهی حتی داستان کاملی وجود نداره و تیم باید در تکمیل داستان هم کمک کنه. گاهی هم داستان و هم استوریبرد از قبل تهیه شده و فقط لازمه که تیم پریویز همه چیز رو به صورت یک انیمیشن سهبعدی در بیاره تا کارگردان بتونه ایدههای خودش رو به صورت مصور در کنار بخشهای دیگه فیلم ببینه و بتونه تصمیم بگیره که آیا این ایده خوبه؟ آیا به روند داستان کمک میکنه؟ آیا زمان و هزینه کافی برای عملی کردن این ایده رو داره؟ و هزار و یک آیا دیگه. تیم پریویز باید هر شات رو انیمیت و نورپردازی کنه و درباره حرکت دوربین تصمیم بگیره و اگر نیاز به افکت خاصی مثل انفجار داره، اون رو به شات اضافه کنه. هر شات بعد از اینکه توسط سوپروایزر پریویز تایید شد، برای سوپروایزر جلوه های بصری فرستاده میشه و بعد برای کارگردان و دوباره برمیگرده برای انجام اصلاحات و اعمال نظرات این افراد. این روند برای هر شات ممکنه گاهی تا ۱۰ بار هم انجام بشه و گاهی نهایتاً شما ورژن اولیهای که ساختید را روی پردهی سینما میبینید، ولی اون ۱۰ ورژن دیگه هم که ساختید گرچه به پردهی سینما نرسیده اما مطمئناً به روند فیلم کمک کرده. در واقع معمولاً بیش از نیمی از خروجی بخش ویژوالیزیشن هیچوقت به پردهی سینما نمیرسه و فقط برای بررسی ایدههای کارگردان ازشون استفاده میشه. وقتی که کارگردان بهترین ورژن هر شات رو انتخاب و تأیید کرد، هر شات به بخش ویژوالافکتس یا فیلمبرداری فرستاده میشه تا به صورت فاینال ساخته بشه. در واقع شما هیچوقت ورژن پریویز یک شات را روی پردهی سینما نمیبینید، ولی در حقیقت پریویز اون شات رو خلق کرده.
۲- تکویز (Techvis): بعد از اینکه مرحلهی پریویز تمام شد، طبق درخواست مشتری، محاسباتی روی شاتها انجام میشه تا شاتها برای فیلمبرداری با دوربین واقعی و در محیط واقعی آماده بشن. مثلاً اینکه برای این سکانس چند متر مربع فضا لازمه، سرعت حرکت دوربین، ارتفاعش از زمین و زاویهش چقدر باید باشه. از چه وسیلهای برای حرکت دوربین باید استفاده بشه و …
۳- پستویز (Post Visualization): بعد از اینکه فیلمبرداری شاتهای مورد نظر تمام شد، شاتها به دست تیم پستویز سپرده میشن تا خیلی سریع افکتها و کاراکترهای کامپیوتری بهشون اضافه بشه، پردههای سبز و آبی و مارکرهای روی کاراکترها و محیطها حذف بشن و باز هم ایدههای مختلف بررسی بشن و…. بعد از اینکه هر شات به تأیید سوپروایزر پستویز رسید، شاتها برای سوپروایزر جلوههای بصری و کارگردان فرستاده میشه و دوباره بر میگرده برای اصلاحات. این روند انقدر تکرار میشه تا شاتها کاملاً مورد تأیید کارگردان قرار بگیره. بعد شاتهای پستویز به تیم فاینال جلوههای بصری سپرده میشه. شما در واقع هیچکدوم از شاتهای پستویز را روی پردهی سینما نمیبینید ولی همین شاتهای پستویز هستند که راهنمای تیم فاینال خواهند بود.
در ویژوالیزیشن، سرعت حرف اول رو میزنه. بسته به نوع شات معمولاً بطور میانگین برای پریویز و پستویز، روزی یک شات و برای تکویز روزی ۷-۸ شات باید تحویل داده بشه توسط هر آرتیست. هر کدوم از این شاتها وقتی که به مرحلهی فاینال میرسن، آرتیستهای بخش فاینال هفتهها روی اونها وقت صرف میکنن تا خروجی شاتی بشه که شما روی پردهی سینما میبینید.
ممنون بابت توضیحات جامع و کاملتون. لطفا بگین که تا چه سنی توی ایران زندگی کردید و چند ساله که در هالیوود فعالیت میکنید؟ آیا تصمیم دارید برای همیشه در امریکا زندگی کنید؟
من تا ۲۸ سالگی ایران بودم و حدوداً هفت ساله که در امریکا زندگی میکنم و تقریبا ۳ ساله که در هالیوود مشغول به کار هستم.
درباره بازگشت به ایران هم راستش سوال سختیه. هیچکس از فردای خودش خبر نداره . منم نمیدونم 🙂 ببینیم چی پیش مییاد…
آیا داخل ایران هم فعالیتی در حوزه سینما و مخصوصاً جلوههای ویژه داشتید؟ بهترین پروژهای که در ایران انجام دادید چی بود؟
من در ایران تقریباً فعالیت خاصی در زمینه انیمیشن و جلوههای بصری نداشتم چون رشتهی تحصیلیم ریاضی و کامپیوتر بود و انیمیشن فقط برام جنبه سرگرمی داشت. فقط عضو انجمن آسیفای اصفهان بودم، برای مجلهی اینترنتی انیمیشن دیتا مقاله مینوشتم، تدریس خصوصی مایا داشتم و روی پروژه های کوچیک شخصی و غیر شخصیم کار میکردم و گاهی در جشنوارهها شرکت میکردم.
شما زمانی که ایران بودید فیلم کوتاهی به نام Left رو نوشتید و کارگردانی کردید. کمی درباره این فیلم کوتاه برامون توضیح بدید و اینکه چه تاثیری در آینده شغلی شما داشت؟
انیمیشن کوتاه Left یا “جامانده” یه پروژه شخصی خیلی ساده با کمترین امکانات بود که زندگی منو عوض کرد و درهای زیادی را به روی من باز کرد. من اون انیمیشن را هفت سال پیش با قرض گرفتن دوربین عکاسی پسر داییم و با کمک خواهرم، طی چند شب بین ساعت ۱۲ شب تا ۶ صبح (که نور ثابت بود و کسی رد نمیشد)، توی راهپلههای خونمون ساختم و بعد برای صداگذاری به استودیویی در تهران فرستادمش. بعد که آماده شد برای جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی فرستادمش. در ایران در جشنواره بینالمللی فیلم کودک اصفهان نمایش داده شد و بعد در چند جشنواره در امریکا فاینالیست شد و به نمایش دراومد. یکی از این جشنوارهها، جشنواره Three Rivers film festival در پیتسبرگ بود که خود من را هم به امریکا دعوت کردند تا در این جشنواره شرکت کنم. وقتی که من به اون جشنواره رفتم و انیمیشنم را همراه با تماشاچیانی از یه کشور دیگه مشاهده کردم از خوشحالی در پوست خودم نمیگنجیدم. خیلی هیجانانگیز و جالب بود که اونها میتونستن با ایدههایی که زمانی توی ذهن من بود و الان روی پردهی سینما اومده بود ارتباط برقرار کنن! و خلاصه اون لحظه بهترین لحظهی زندگی من بود و من از همونجا تصمیم گرفتم که انیمیشن را به صورت تخصصی و حرفهای دنبال کنم.
فیلم کوتاه “جامانده” (Left) به کارگردانی خانم الهام سپهرجو
راجع به فضای کاری در خارج از کشور برامون کمی توضیح بدید. توی چه شرکتهایی فعالیت داشتید؟ به نظرتون چه تفاوتهایی بین مدیریت پروژهها در ایران و خارج از ایران وجود داره که باعث شده صنعت سینما و جلوههای ویژه ما سالها درجا بزنه؟
به نظر من تنها دلیل موفقیت شرکتهای امریکایی سخت کوش بودن کارکنانشونه. سیستم بر پایهی کار زیاد ساخته شده و همه با سرعت و به صورت بهینه و مداوم در حال کار کردن هستن. اگر شما به اندازه کافی کار نکنی و کار تحویل ندی و بازدهی خوبی نداشته باشی خیلی سریع و خیلی راحت و خیلی با احترام از شرکت بیرون انداخته میشی. کار، کار، کار ،تلاش، تلاش، تلاش رمز موفقیت شرکتهای اینجاست. مسألهی دیگه کار گروهی هست. اینجا همیشه همکارهات بهت کمک میکنن و یادت میدن و سؤالهات رو پاسخ میدن. من شاید به همون اندازه که از معلمهام یاد گرفتم از همکارهام هم یاد گرفتم. هیچکس کوتاهی نمیکنه. همه مشتاقن که مهربانانه تمام اطلاعاتشون را در اختیارت بگذارن. من تا به حال کارمند شرکتهای The Third Floor, Day For Nite, MPC, Halon بودم و با تیمهای این شرکتها در Disney و Warner Bros کار کردم.
در مورد تفاوتهای مدیریت در ایران و امریکا هم من نمیتونم مقایسه کنم چون در ایران در این زمینه کار حرفهای نکردم. اما از نظر من مدیریت اینجا مدیریت خیلی جدییی هست و ددلاینها و کیفیت کار خیلی براشون اهمیت داره. هزینهها کاملاً دقیق مدیریت میشه و تقریباً یک روز هم شما بدون کار، مزدی دریافت نمیکنید. در کل میشه گفت که همه چیز بصورت بهینه برنامهریزی شده.
به نظر شما چرا توی ایران هیچوقت به صورت تخصصی به جلوههای ویژه پرداخته نشده؟ و اینکه چه آیندهای رو برای صنعت جلوههای ویژه در ایران پیشبینی میکنید؟
من در ایران تجربهی کار حرفهای در این زمینه نداشتم ولی در کل من سعی میکنم مثبت باشم و معتقدم باید تلاش کنیم و اوضاع رو بهتر کنیم. انشالله که آیندهی روشنی پیش روی صنعت انیمیشن و جلوههای بصری ایران خواهد بود. من هنرمندهای با استعداد خیلی زیادی را میشناسم در ایران که کارهای خیلی فوق العادهای انجام میدن.
اگر روزی از شما درخواست بشه که برای یک فیلم سینمایی یا بازی در ایران کار جلوههای ویژه رو انجام بدید آیا قبول میکنید؟
بستگی به پروژه داره ولی اگر پروژهی خوبی باشه بله حتما، چرا که نه …
برای افرادی که علاقه دارن مسیر شمارو طی کنن لطفاً توضیح بدید که فرآیند کاری در حوزه جلوههای ویژه در شرکتی مثل The Third Floor به چه صورته؟ چه شرایطی برای کار در چنین فضاهایی نیازه و چه قابلیتهایی باید داشت؟
معمولاً برای استخدام در شرکتهای امریکایی باید اجازه کار در امریکا را داشته باشید. در بعضی از شرکتها برای بعضی از رشتهها حتی باید گرینکارد داشته باشید یا سیتیزن امریکا باشید. باید یک نمونهکار حدودا یک یا دو دقیقهای داشته باشید که نمونهکارهایی شبیه به کارهای اون شرکت توش باشه. مدرک تحصیلی معمولاً مهم نیست و همون نمونهکار حرف اول و آخر رو میزنه ولی اگر داشتید چه بهتر. داشتن یک رزومه خوب در زمینهی تخصصتون مهمه. گاهی بعضی از شرکتها توصیهنامه هم میخوان مخصوصاً برای تازه فارغالتحصیلها. در کنار اینها میشه گفت که علاقه به یادگرفتن، اخلاق کاری ،کمککردن به هم تیمیها، خوشاخلاق بودن و خوش برخورد بودن بسیار مهمه.
اگه ممکنه برامون بگید که یه روزی کاری معمولی در شرکتهای امریکایی به چه صورت میگذره و چه فعالیتهایی دارید؟
یه روز کاری در شرکتهایی که من براشون کار کردم به این شکل هست:
معمولاً ساعات کاریمون طولانیه از ساعت ۹ صبح تا ۱ و از ۲ تا ۷ عصر کار میکنیم. اغلب شرکتها از یک سایت مدیریت پروژه به نام شاتگان (Shotgun) استفاده میکنن که وضعیت هر شات و کارهایی که باید روی اون شات انجام بشه توش گفته شده. شاتگان را باز میکنیم و لیست وظایف اون روزمون را میبینیم و شروع میکنیم به انجام دادن اونها. هرجا که چیزی نامفهوم بود یا مشکلی وجود داشت از سرپرست تیم میپرسیم و شاتها را یکییکی میسازیم و به سوپروایزر نشون میدیم و در صورت تأیید، رندر میگیریم. گاهی پروژه در شرایط بحرانیه و نیاز میشه که آخر هفته هم کار کنیم ولی شاید چند بار در سال فقط پیش بیاد.
خانم سپهرجو فیلمهای بسیار هیجانانگیزی در رزومه کاری شما وجود داره. ما از دیدن نام شما در تیتراژ فیلمهایی مثل “انتقامجویان: پایان بازی”، “مرد عنکبوتی: دور از خانه”، “بانو و ولگرد” و “مردان سیاهپوش: بینالمللی” خیلی هیجان زده شدیم. اولین فعالیت شما در بلاکباسترهای سینمای هالیوود به کدوم فیلم مربوط میشه؟ چه احساسی داشتید وقتی برای بار اول وارد این فضا شدید؟
ممنونم. کارآگاه پیکاچو اولین فیلمی بود که من به عنوان کارآموز برای چند هفته روش کار کردم. اون موقع بیشتر حس استرس بود که بتونم از پس کار بربیام و خودم را با ریتم سریع این کار توی محیط کار حرفهای امریکا وفق بدم. انگار که پرت شده بودم وسط دریا و داشتم دست و پا میزدم که شنا یاد بگیرم. بعد از اون، روی پروژه مردان سیاهپوش کار کردم و اونجا بود که استرس جاش رو به هیجان داد. مردان سیاهپوش یکی از فیلمهای مورد علاقه من در دوران نوجوانی بود و الان فرصت کار کردن روشو پیدا کرده بودم. گذشته از اون، تیم بسیار بسیار خوبی داشتیم در اون پروژه و تقریباً میتونم بگم فیلمی بود که من باهاش ویژوالیزیشن را یاد گرفتم. بعد از اون افتخار حضور در تیم انتقام جویان و مردعنکبوتی از دنیای مارول را داشتم. سطح انتظار در این پروژهها به شدت بالا بود، اما هم تیمیهای فوقالعاده و سوپروایزرها و لیدها همگی بسیار بسیار به من کمک کردن و کلی تکنیکهای جدید یاد گرفتم. معمولاً توی کار ما، هر شات یک چالش تازه هستش و همین باعث هیجان این کار میشه و هیچوقت کار روزمره و کسلکننده نمیشه.
لطفاً کمی بیشتر درباره فیلم انتقامجویان و شرایط کاری تیمتون توی این پروژه صحبت کنید. بهترین سکانسی که در ساختش مشارکت داشتید کدوم بود؟ محیط کارتون در کنار عوامل و بازیگرا بود؟
حتماً. من به مدت سه ماه در دو بخش پریویز و پستویز برای فیلم انتقامجویان کار کردم .در اون زمان تیم ما بسیار تیم بزرگی بود. این رو هم باید بگم که شروع کار روی این پروژه برمیگشت به چیزی حدود دو سه سال قبل از تاریخ اکران فیلم. معمولاً یک تیم کوچیک روی اینجور پروژهها شروع به کار میکنه، بعد تیم کم کم بسیار بزرگ میشه و بعد دوباره کم کم کوچیک میشه و پروژه تمام میشه. تعداد افراد یک تیم ثابت نیست و بنا به نیاز پروژهها هنرمندها مدام در حال جابهجایی هستن. بهترین سکانسی که من هم افتخار کار روش را داشتم سکانس جنگ آخرای فیلم بود. من در تیم لس آنجلس در دیزنی مشغول به کار بودم و متأسفانه با بازیگران ارتباط یا دیداری نداشتم.
کدوم یکی از پروژههایی که در هالیوود داشتید رو بیشتر دوست دارید و سختترین کار شما در کدوم پروژه بوده؟
هر پروژهای سختیهای خودش و لذتهای خودش را داره. قطعاً انتقامجویان پروژه بسیار دوستداشتنییی بود. یکی دیگه از پروژههای مورد علاقه من، فیلمی بود از شرکت برادران وارنر که من به همراه تیمی از شرکت هیلان افتخار کار روی این پروژه را داشتیم. ما در تولید پریویز برای این پروژه از یک تکنولوژی بسیار جدید استفاده کردیم به نام ویرچوال پروداکشن (Virtual Production)؛ که در اون از موتورهای بازی برای دادن آزادی انتخاب بیشتر به کارگردان استفاده میشه. در این پروژه من افتخار ساختن چند مینی سکانس و راهنمایی چند آرتیست دیگه را داشتم. متاسفانه چون فیلم قراره سال دیگه اکران بشه طبق قوانین نمیتونم به اسم فیلم اشاره کنم.
اجازه بدید کمی هم فنی صحبت کنیم. در پروژههای حرفهای از چه نرمافزارها و سختافزارهایی در بخش فیلمبرداری، طراحی و رندر استفاده میکنید؟ دلایلی که این نرمافزارها رو انتخاب کردید چی بوده؟ آیا از برنامهنویسی و اسکریپتنویسی هم استفاده میکنید؟
ما معمولاً از نرمافزار مایا (MAYA) برای انیمیت، از پیافترک (PFTrack) و سینتایز (SynthEyes) برای ترکینگ، از افترافکتس (After Effects) برای اضافه کردن بعضی افکتها و کامپ استفاده میکنیم. همچنین در پروژههای ویرچوال پروداکشن، از آنریل انجین (Unreal Engine) و یا یونیتی (Unity) بهره میبریم.
معمولاً در هر شرکت یک تیم پایپلاین وجود داره که اونها وظیفه انتخاب نرمافزار و اسکریپتنویسی و ساختن ابزارها و پلاگاینهای جدید برای هر شرکت را بر عهده دارن. گهگاه از بعضی اسکریپتها به زبان مل استفاده کردم ولی اسکریپتنویسی در شرح وظایف من نیست به عنوان کسی که شات میسازه . ولی دونستن اسکریپتنویسی به زبان مل (MEL) در مایا گاهی کمککننده هست.
با توجه به اینکه شما در تیم طراحی جلوههای ویژه تعدادی از بزرگترین فیلمهای امسال حضور داشتید، آیا به همه اهدافتون در زمینه جلوههای ویژه رسیدید؟ بزرگترین هدف شما توی رشته کاریتون چیه و چه برنامهای دارید که بهش برسید؟
من بسیار خوششانس بودم که افتخار حضور در این فیلمها را خیلی زود پیدا کردم. هدفهای بزرگ هنوز زیاد دارم. درسته که با انتقامجویان نامزد اسکار بودیم ولی امیدوارم روزی در تیمی باشم که برندهی اسکار ویژوال افکتس بشه. امیدوارم روزی در یکی از فیلمهای کریستوفر نولان افتخار همکاری داشته باشم؛ و هزار و یک امید و آرزوی دیگه. به نظر من آدم به آرزوهاش زندهست.
من فکر میکنم در مسیر درستی هستم و باید همین مسیر را با همین تلاش ادامه بدم تا به بقیه آرزوهام هم برسم.
در حال حاظر درگیر چه پروژه یا فیلمهایی هستید و پروژهی بعدی شما چیه؟ آیا فیلم خاصی هست که خیلی علاقه داشته باشید در طراحی جلوههای ویژش حضور داشته باشید؟
متأسفانه طبق قانون اجازه نداریم اسم فیلمی که روش کار میکنیم را پیش از اکران فیلم بگیم. عذر میخوام از حضورتون بابت پاسخ ندادن به این سوال.
چند تا از فیلمها و شخصیتهایی که باعث شدن مشتاق به یادگیری ویژوالیزیشن و کار در سینما بشید رو نام ببرید.
مرد عنکبوتی، مردان سیاه پوش، آواتار، ماتریکس، ارباب حلقهها، دزدان دریایی کاراییب، ماسک، و هزار و یک فیلم جالب دیگه که هممون عاشقشون هستیم
حرفه شغلی شما علاقمندان خیلی زیادی توی ایران داره. به عنوان شخصی که در سطح اول این رشته در دنیا داره فعالیت میکنه لطفاً برای افرادی که دوست دارن وارد این رشته بشن توضیح بدید که باید از کجا شروع کنن و چه مسیری رو طی کنن؟
به نظر من خیلی مهم نیست از کجا شروع میکنن ولی باید شروع کنن. گاهی آدم وقتی شروع کرد و مطالب را جسته و گریخته یاد گرفت بعداً میتونه بهتر تصمیم بگیره که واقعا به کدوم بخش علاقه بیشتری داره. این در واقع اتفاقی بود که برای من افتاد. مسیر، مسیر شیرینیه و باید ازش لذت برد. من از استاپموشن رسیدم به ویژوالیزیشن و کاملاً راضیم. یاد گرفتن طراحی، یاد گرفتن یه نرمافزار به عنوان ابزار کار، تعریف کردن پروژههای شخصی و انجامشون صرفاً جهت یادگیری، مطالعه و تحقیق بسیار کمککننده هستن. الان شما آموزشهای خیلی زیادی را میتونید روی اینترنت به صورت مجانی پیدا کنید. فقط کافیه جستجو کنید.
آیا راه ارتباطی با شما وجود داره که کاربران علاقمند به جلوههای ویژه بتونن با شما در ارتباط باشن و سؤالاتشون رو از شما بپرسن؟
بله حتماً. میتونن از طریق اینستاگرام با من در ارتباط باشن. پیج اینستاگرام من هست elhamsepehrjou
خیلی دوست داریم نظر شمارو در مورد مجله پروشات بدونیم. آیا به عنوان یک مخاطب حرفهای از نحوه فعالیت پروشات رضایت دارید؟
به نظر من مجله پروشات مجله خوب و جالبیه که پر از مقاله های مفید هستش.
خانم سپهرجو خیلی ازتون ممنونیم که وقت با ارزشتون رو در اختیار ما گذاشتید. در آخر اگر حرفی مونده و یا صحبتی با کاربران و علاقمندان دارید بفرمایید.
خواهش میکنم. منم بسیار ممنونم از شما که این فرصت را در اختیار من قرار دادید که از طریق مجله شما با مردم در ارتباط باشم.
با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما و مخاطبین مجله پروشات
در پایان مجددا از خانم سپهرجو تشکر میکنیم که وقتشون رو در اختیار ما قرار دادند و با حوصله به تمام سؤالهای ما پاسخ دادند. برای ایشون آرزوی موفقیت و سربلندی در تمام مراحل زندگی رو داریم.
امیدواریم از این مصاحبه لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظرات شما درباره این مصاحبه هستیم. همچنین میتونید سؤالهاتون رو در بخش نظرات بپرسید.
دیدگاهها (5)
مهر 17, 1402
بهت افتخار می کنم دختر عموی عزیزم
پاسخ
مهر 29, 1399
واقعا بازم این سایت نشون داد که سره
دمتون گرم
پاسخ
اردیبهشت 26, 1399
چقد عالی
به امید درخشش و موفقیت بیشتر این بانوی خوب کشورمون
مرسی بابت مصاحبه خوبتون
پاسخ
اردیبهشت 26, 1399
اولش پیش از حد تخصصی بود بهتره وارد این بحث ها نشید بیشتر ما آدم های عادی هستیم امیدوارم این بانو هر جا هستن موفق باشن
پاسخ
اردیبهشت 25, 1399
چقدر به وجود همچین زنان موفقی افتخار میکنم؛ به امید درخشش روز افزون خانم سپهرجو و همهی علاقهمندان حوزه سینما؛ مرسی از تهیه این مقاله مفید 🙂
پاسخ