معرفی 10 فیلم برتر “ماکس فون سیدو” (Max von Sydow) که باید تماشا کنید

از “مهر هفتم” گرفته‌ تا “جنگیر”، در اینجا برخی از بهترین کارهای این هنرپیشه سوئدی (که از افراد مورد علاقه “اینگمار برگمان” بود) را معرفی می‌کنیم.

او در “بزرگ‌ترین داستانی که گفته شده” (The Greatest Story Ever Told) محصول سال 1965 نقش مسیح را بر عهده داشت، در “وسوسیه شیطانی” (Needful Things) محصول 1993 نقش شیطان را داشت، در “فلش گوردون” (Flash Gordon) محصول 1980 مینگ بی رحم بود، و در “دیگر هرگز نگو هرگز” (Never Say Never Again) محصول 1983 به عنوان “بلفولد” نقش آفرینی کرد. اما نقش اصلی در فیلم “دکتر نو” (Dr. No) محصول 1962 و نقش “کاپیتان وان ترپ” در فیلم “اشک‌ها و لبخندها” (The Sound of Music) محصول 1965 را رد کرد. او اخیراً در سال 2015 در فیلم “جنگ ستارگان: نیرو بر می‌خیزد” (Star Wars: Episode VII The Force Awakens) و در سال 2011 در سریال “بازی تاج و تخت” (Game of Thrones) نقش آفرینی کرد. برخلاف نقش آفرینی ماکس فون سیدو در 120 فیلم سینمایی، همیشه با 11 فیلم‌هایی که بین سالهای 1957-1971 در انها با “اینگمار برگمان” همکاری کرد، در یادها باقی می‌ماند.

می‌شد که تعداد این فیلم‌ها به 13 تا هم برسد اما برگمان قبول نکرد فیلم “زندان” (Prison) محصول 1949 را که فون سیدو در آن نقش پلیس را داشت کارگردانی کند و فون سیدو هم در فیلم “اسکندر” (Alexander) محصول 1982 از بازی در نقش کشیش خودداری کرد. البته بار دیگر در فیلم ” بهترین نیات ” (The Best Intentions) اثر برگمان که در سال 1991 ساخته شد، و فیلم “اعترافات” (Private Confessions) که در سال 1996 ساخته شد با هم همکاری کردند. اما، تا آن زمان فون سیدو (که اسم ماکس را از روی ستاره سیرک برداشته بود) در دنیای متفاوت سینما به ستاره‌ای تبدیل شده بود که با افراد بزرگ این صنعت همکاری کرده بود. چه نقش نازیان باشد، یا تبهکاران، هنرمندی درد کشیده، همسری نابکار، رئیسی عبوس، مربی سخت گیر و یا پدربزرگی خونگرم، فون سیدو در تمام نقش‌هایش از جان مایه گذاشته، و به آن رنگ می‌بخشد. این بازیگر فقید در ماه مارس 2020 و در سن 91 سالگی درگذشت. با پروشات همراه باشید.


مهر هفتم – The Seventh Seal – 1957

کارگردان: اینگمار برگمان

صحنه‌ای که در آن شوالیه مبارزه، با مرگ (بنگت اکرود) صحنه‌ای به یادمانی است. اما فون سیدو هرگز از اجرایش در این فیلم که جنگ‌های هسته‌ای را با تمثیلی به طاعون شباهت داده بود، راضی نبود. او اعتراف کرد که:”همیشه از نحوه دیالوگ گویی‌ام در این فیلم اذیت می‌شوم، دیالوگ‌های برگمان در آن زمان کاملاً سبکی شده بود، برای همین برایم سخت بود دیالوگ‌هایم را به شیوه‌ای واقعی بیان کنم.” اما رسمی بودن فون سیدو در رویارویی با “اکروت” باعث شد با بازیگر مسافر “نیلز پاپه” و همسرش “بیبی اندرسون” آشنا شود.

همچنین بخوانید: نگاهی به 20 شاهکار برتر اینگمار برگمان، کلکسیونی تکرار نشدنی برای شیفتگان سینما


شعبده باز – The Magician – 1958

کارگردان: اینگمار برگمان

اساساً فون سیدو در این رساله ترسناک و زننده با استفاده از هنر توهم و اعمال آفرینش، نقش رفیق همیشگی برگمان را بازی می‌کند. معمولاً برگمان برای بازیگرانی که از اعتماد به نفس کمی برخوردار بودند نام “وگلر” را انتخاب می‌کرد، اما تمام این کمبود اعتماد به نفس که در قرن 19 به همراه “آلبرت امانوئل” احساس کردیم توسط فون سیدو از بین می‌رود، چرا که او تقریباً یک ساعت ساکت می‌ماند تا تمام تهمت‌های دانشمند استاکهولم “گونار بیورنستراند” را که می‌گفت او یک شارلاتان است را گوش کند. برگمان سکوت خدا را در “چشمه باکره” (The Virgin Spring) محصول 1960، ” همچون در یک آینه ” (Through a Glass Darkly) محصول 1961 و “نور زمستانی” (Winter Light) محصول 1962 کشف کرد، اما نشخوارهای ذهنی او به ندرت فصیح‌تر از این بازی اخلاقی انتزاعی زشت، ناآرام و به شدت نادیده گرفته فصیح‌تر بودند.


هاوایی – Hawaii – 1966

کارگردان: جورج روی هیل

این فیلم که حتی هنوز هم در هالیوود تازگی دارد، باعث شد فون سیدو برای بازی چشمگیر خود در این فیلم که مطالعه‌ای مشتاقانه و سرسختانه از بنیادگرایی مذهبی و عدم تحمل فرهنگی نامزد می‌باشد، نامزد جایزه گلدن گلوب شد. پس از اینکه “فرد زینمن” اجازه بازسازی پرفروش‌ترین کتاب “جیمز ای. میچنر” و ساخت دو فیلم از آن را یه دست نیاورد، کارگردان “جورج روی هیل” این پروژه را در دست گرفت، و به فون سیدو اجازه داد که خودش شخصیت “ابنر هیل” را شکل دهد. ابنر هیل دانشجوی الهیات غیراجتماعی‌ای است که خواسته‌اش برای رواج مسیحیت در سال 1820 با غرور کالوانیستی و کمبود همدردی انسانی که باعث می‌شود از اشتباهات خود چشم پوشی کند نفرین می‌شود، تا اینکه همسرش “جولی اندروس” به کمک روح تقریباً خورد شده‌اش می‌آید تا او را نجات دهد.

همچنین بخوانید: 10 فیلم برتر قرن حاضر که بالاترین نمره را از منتقدین دریافت کردند


ساعت گرگ و میش – Hour of the Wolf – 1968

کارگردان: اینگمار برگمان

این داستان از هنرمندان زجرکشیده که بعدها به جنون رسیدند از آهننگ “فلوت جادویی” موتزارت و فیلم “دراکولا” (1931 Dracula) “تاد براونینگ” برگرفته شده است، فیلمی سه گانه که “مصائب آنا” (The Passion of Anna 1969) و “شرم” (Shame 1968) دیگر قسمت‌های آن می‌باشند. فون سیدو بار دیگر با برگمان همکاری می‌کند، و در نقش فردی زجر دیده است که پس از رفتن به جزیره فارو، جایی که “شیاطین به سراغم میایند و مرا بیدار می‌کنند، و همانجا می‌مانند و با من صحبت می‌کنند” با امتحان سختی روبرو می‌شود. “لئو اولمان” نقش همسری را برعهده دارد که از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش غمگین است. اما تصاویر کلوز آپ وحش آور “سون نیکویست” از فون سیدو، باعث می‌شود حس حقارت، اخته شدن و وحشت موجود را افزایش می‌دهد.


شرم – Shame – 1968

کارگردان: اینگمار برگمان

هر کسی که نقش آفرینی فون سیدو در “خاطرات کوئیلر” (The Quiller Memorandum 1966) به عنوان یک نئو نازی بی رحم دیده باشد، با اولین حضورش در این فیلم برگمان به عنوان نوازنده‌ای صلح طلب و آرام که عرضه شلیک کردن به یک مرغ را هم ندارد، تعجب کرده، و به دوران قبل باز خواهد گشت. وقتی جنگی کوچک آغاز شده و جزیره او را به انزوا می‌برد، خلوت نشینی به دور از سیاست فون سیدو تغییر می‌کند، و همسرش “لئو اولمان” نمی‌تواند درک کند که چگونه چنین آدم ترسویی با خونسردی تمام توانست شهردار وطن فروششان و یک سرباز وحشت کرده را به قتل برساند. در انتها زوج داستان درون یک قایق، در دریایی از اجساد به سمت افق می‌روند، و این رادیکال‌ترین اثر برگمان است.

همچنین بخوانید: 10 فیلم برتر مارتین اسکورسیزی بر اساس امتیاز راتن تومیتوز


مهاجران – The Emigrants – 1971

کارگردان: یان تروئل

برخی از تحسین شده ترین اجراهای فون سیدو در هشتمین همکاری او با “یان تروئل” صورت گرفت. اما در حالی که برای بازی در فیلم “پرواز عقاب” (1982 Flight of the Eagle) جایزه پاسینتی جشنواره ونیز، برای “هامسون” (1996 Hamsun) جایزه گلد بگ جشنواره فیلم سوئد را دریافت کرد، بر خلاف “لئو اولمان” این بازیگر در هنگام بازی در اقتباس “ویلهلم موبرگ” و در دنباله آن “سرزمین جدید” (The New Land.) که در سال 1972 ساخته شد، در اوج خود به سر می‌برد. داستان این فیلم 394 دقیقه‌ای درباره کشاورزانی فقیر و کافرانی از اسمالند تا مینسوتا است، که پیشرفت خود را از سال 1840، به مدت نیم قرن اندازه گیری می‌کنند. در بیشتر اوقات تروئل، صمیمیت خود مستند را ترجیح داده است. اما تفاوت فون سیدو در حمل سنگ‌ها بر زمینی کشاورزی کوچکی خداپسندانه و قدم زدن روی دنیای جدیدی که از آن خود می‌داند، واقعاً سرگرم کننده و تماشایی است.


جنگیر – The Exorcist – 1973

کارگردان: ویلیام فردکین

فون سیدو که اغلب به برگمان شک می‌کرد، با بازی در فیلم اقتباسی “ویلیام فردکین” از رمان “ویلیام پیتر بلاتی” با قدرت مسیح، ایمان را به تصویر کشید. با کمک گریمور بزرگ “دیک اسمیت”، فون سیدو 30 سال خود را پیرتر کرد تا نقش “پدر مرین” را بازی کند، و با اینکه صحنه‌های زیادی را بازی می‌کند اما افتخاری مبهم و حس وحشتی ناگهانی را به تصویر می‌کشد، و به مخاطبی را که از قبل غرق فیلم شده هشدار می‌دهد چیزی بیشتر از جنگیری معمولی در راه است. شاید مرگ برادرش در هنگام تیراندازی چیزی بود که بازی فون سیدو را به اوج رساند. اما این نقش آفرینی بی نقص در 25 سال کار و تلاش او در صحنه ریشه دارد.

همچنین بخوانید: 10 حقیقت جذاب و خواندنی درباره پشت صحنه جنگیر (The Exorcist)


سه روز کرکس – Three Days of the Condor – 1975

کارگردان: سیدنی پولاک

با اینکه فون سیدو به قدری برجسته است که نمی‌توان او را نادیده گرفت، نقش آدمکش مرموز را در هر دو اقتباس عالی “سیدنی پولاک” از پرفروش‌ترین کتاب مهیج- توطئه‌ای “جیمز گردی” و فیلم کمتر دیده شده سه گانه “براس تارگت” درباره جنگ جهانی دوم که در سال 1987 ساخته شد، بازی کرد. فون سیدو در نقش “ژابرت” قاتل مزدوری که استخدام شده تا محقق بزرگ “رابرت ردفورد” و همکارانش را در دفتر نیویورک، جامعه تاریخی ادبی آمریکا به قتل برساند. او تمدنی وحشیانه را چاشنی بازی خود می‌کند که باعث می‌شود آخرین سخنرانیش درباره کارکردن برای به دست آوردن پول بسیار ناراحت کننده باشد. این موضوع بسیار تاثیرگذار است چرا که این شخصیت به ردای مرگ “مهر هفتم” شباهت دارد.


پله فاتح – Pelle the Conqueror – 1989

کارگردان: بیلی آگوست

فون سیدو برای نقش آفرینی در این فیلم “بیلی آگوست” که خود برنده جایزه نخل طلا شد، نامزد اسکار بهترین بازیگر سال شد. این فیلم از رمان “مارتین اندرسون نفو” که درباره سختی‌ها و مشقت‌های مهاجران سوئدی است که به جزیره بورنهالم دانمارک رفته مهاجرت کرده بودند، اقتباس شده است. فون سیدو نقش پدری با وقار را دارد که سخت در تلاش است از پسرش “پله هاونگارد” در مقابل تلخی‌های حقیقت محافظت کند. چهار سال بعد، فون سیدو بار دیگر در یک قسمت از مجموعه “ایندیانا جونز جوان” (The Young Indiana Jones) با “آگوست” همکاری می‌کند، و به عنوان “زیگموند فروید” به نقش آفرینی می‌پردازد. او با بازی در فیلم “فوق‌العاده بلند و بیش از حد نزدیک” (Extremely Loud & Incredibly Close 2011) اثر “استفن دالدری” باعث شد آکادمی بار دیگر به استعدادش پی ببرد، و وی را نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد کند.

همچنین بخوانید: ۱۷ فیلم برتر سینما درباره فوتبال آمریکایی


لباس غواصی و پروانه – The Diving Bell and the Butterfly – 2007

کارگردان: جولین اشنابل

نامزدهای زیادی برای بودن در این جایگاه وجود دارند: “هانا و خواهرانش” (1986 Hannah and Her Sisters)، “پدر” (Father 1990)،”لمس بی صدا” (The Silent Touch 1992)، ” گزارش اقلیت ” (2002 Minority Report) حتی ” کونان بربر” (Conan the Barbarian 1982). اما در آن دو سکانسی که فون سیدو به طور رایگان و در عرض یک روز در فیلمی که “جولین اشنابل” برای یادبود “ژان دومینیک بوبی” ساخته بود، انجام داد، هنر او را به زیبایی به تصویر کشید. پیرمرد 92 ساله‌ای که به دلیل کهولت سن در خانه‌اش زندانی است، سعی می‌کند در تلفنی که به پسرش “متیو آملریک” می‌کند، شاد به نظر بیاید، اما اشک‌های ناگزیرش به طرزی ناراحت کننده با هق هق هایش در تناقض است. زمانی که آلمریک در حال اصلاح کردن پدرش است اعتراف می‌کند که رابطه‌های زیادی دارد و می‌گوید “اونها هرگز باعث نمیشن ازم خوششون بیاد”. واقعاً هم درست است.


امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها (2)

بستن فرم

  1. امیرمهدي

    فروردین 30, 1399

    ای کاش ذکر می‌کردین که ایشون چندی پیش(8 مارس) از دنیا رفتند
    با تشکر

    پاسخ

    • زهرا اکیما در پاسخ به امیرمهدي

      فروردین 30, 1399

      سلام و خیلی ممنون بابت فیدبک، این نکته به مقاله اضافه شد.

      پاسخ