لیست 50 تایی بهترین کاراکترهایی که در کتابهای کمیک خلق شدهاند
بتمن؟ مرد عنکبوتی؟ قاضی درِد؟ گروت؟ درباره اینکه چه کسی برترین شخصیت کتابهای کمیک است، بحثهای زیادی صورت گرفته. بدون شک شخصیتهایی که “بان کین”، “بل فینجر”، “جری سیگل”، “جو شوستر”، “استن لی” و دیگر خالقها آفریدند، مجموعه کمیکهای قدرتمندی را شکل دادند. در این قسمت، ما به 50 نمونه از شخصیتهای کمیک که باور داریم جزیی از بهترینها هستند خواهیم پرداخت. با پروشات همراه باشید.
50. اسپاون – (اسپاون- Spawn)
دیگر نامها: آل سیمونز
در سال 1992 گروهی ازهنرمندان ماهر مارول، که از بهره برداری دیگران از اثرشان خسته شده بودند، به دنیای تصاویر کمیک پای گذاشتند، جایی که در آن خالقین اثر، حق حفظ آن را داشتند. در بین بسیاری از شخصیتهای دیگری که ساخته شدند، تا به الان “اسپاون” یکی از برترینها بوده است. “اسپاون” که توسط اسطوره مرد عنکبوتی “تاد مک فارلین” ساخته شد، یک مأمور سی آی است که پس از مرگش با شیطان “مالبولگیا” معامله میکند، و به عنوان فردی نامیرا به نام “هل اسپاون” به زمین باز میگردد.”اسپاون” در ابتدا به شکل یک قهرمان قانون شکن غیرمعمولی اما سنتی ظاهر شد، اما با گذشت زمان تاریکی او را فرا گرفته و با جلو رفتن داستان دینی این کمیک، به یک ضدقهرمان تبدیل شده، و همه چیز پیچیدهتر میشود. از آن زمان به بعد شهرت او رو به زوال میرفت، اما “اسپاون” همچنان به عنوان یک جنگنده حماسی باقی ماند، هم در داستانهایش و هم در کتابهای کمیک انحصاری نویسنده او.
علامت مخصوص: تودهای دودی، شنل نیمه حساس، زنجیر آویزان، چشمان درخشان سبز رنگ و قدرتهای جادویی و جهنمی.
در سینما و تلویزیون: یک مجموعه انیمیشنی در دهه 90 از شبکه HBO پخش شد که بعدها جوایز نفیسی برنده شد، و یک لایو اکشن نه چندان موفق با نقش آفرینی “مایکل جی وایت”.
آیا میدانستید؟: محدوده قدرت جهنمی جادویی “اسپاون” تنها تخیل اوست. اما انرژی او این چنین نیست و اگر “اسپاون” تمام اندوخته انرژی خود را استفاده کند، باید دست از پا درازتر به جهنم باز گردد.
همچنین بخوانید: لیست 10 کاراکتر قدرتمند از اعضای گروه شرور هایدرا (Hydra) در کمیکهای مارول
49. کاپیتان هادوک – (تن تن- Tintin)
یکی از سرسختترین شخصیتهای مکمل داستان “تن تن” در خلال ماجراجوییهای این گزارشگر کنجکاو کم کم برجستهتر شد تا جایی که به نقش اصلی تبدیل شد. کاپیتان بریتانیایی سیبیلو، الکلی، خشن و همان کسی که از تعهد واهمه دارد با خوش شانسی به گنجی دست مییابد (گنج راکهام قرمز) و در آخر، زمانی که توسط “کله خرها”، “غارنشینها”، “عروس دریایی دزد”، “مومیاییهای اینکایی” و “مادمازل بیانکا کاستافیوره” که به نام “بلبل میلان” مشهور است، مورد حمله قرار میگیرد، در تالار مارلین اسپایک تا جایی که جان دارد مینوشد، و با بد دهنیش احساسات خود را بروز میدهد (معمولاً از طریق یک بلندگو). تنها انگیزه زندگی او، به دنبال ویسکی گشتن است، او حتی در سفری به ماه هم مست کرده بود! کاپیتان هادوک یکی از انسانترین و تحسین برانگیزترین شخصیتهای تخیلی میباشد.
علامت مخصوص: کلاه کاپیتان، ریش و سیبیل پرپشت، لیوان ویسکی و پلیور یقه اسکی. تکه کلام: “یه عالمه آدم احمق در حال تغییر، تا ابد به یه چیز موقتی دل خوش میکنن!”
در سینما و تلویزیون: “ژرژ ویلسون” و “ژان بلوز” در سال 1960 در فیلمی فرانسوی (“تن تن و پشم طلایی گوسفند” (Tintin And The Golden Fleece)، تن تن و پرتقالهای آبی (Tintin And The Blue Oranges)) نقش کاپیتان هادوک را بازی کردند، “پاول فریز” در کارتونهای تن تن که به طور بین المللی دیده میشدند صداپیشه کاپیتان هادوک بود، و “استیون اسپیلبرگ” نیز انیمیشن بلژیکی “ماجراهای تن تن: راز اسب تک شاخ” (The Adventures Of Tintin: The Secret Of The Unicorn) را کارگردانی کرد.
آیا میدانستید؟: همسر “هرژه” (نویسنده کتاب) نام هادوک را انتخاب کرد، و توضیح داد این نام به معنی “ماهی غمگین انگلیسی” است.
48. هاروی پکر– (شکوه و جلال آمریکایی- American Splendor)
مرسوم به: لوکاس ترنت
“هاروی پکر” مردی سیاه روز و تیره بخت که به عنوان منشی در یک بیمارستان قدیمی واقع در کلیولند، اوهایو مشغول به کار است، و ساخته خود “هاروی پکر” میباشد که تصمیم گرفت داستان زندگی روزمرهاش را در قالب کتابی کمیک به تصویر بکشد. او در این راه “رابرت کرامب” و چند هنرمند دیگر را به کارگرفت تا حکایت زندگی خسته کننده این قهرمان بدخو را شکل دهد. در آخر، این مجموعه کتاب کمیک که در زمان درست و منظم خود منتشر نشد، و با تغییرات زمانی همراه بود، و دنبالههای دیگری که برای آن ساخته شد، (“سال خرچنگ ما” (Our Cancer Year)، “سال فیلم ما” (Our Movie Year)، “ترسو” (The Quitter)) و ظاهر تندخویانه و ستیزگرایانه پکر در برنامه دیوید لترمن همگی باعث شدند پکر به یک سلبریتی تبدیل شود تا اینکه فیلمهای اقتباس شده از کمیکهای او تمام توجهات را به خود جلب کردند. همچنین جدایی از داستان عشقی، ازدواج، بیماریها مشکلات حرفهای و مسائلی که با وجود شهرت برایش به وجود آمده بودند، پکر در کمیکهایش به زندگی دوستان خود نیز پرداخت.
علامت مخصوص: سلیقه بدش در مد و لباس، خستگی میانسالی، اخلاق تندخو و نالههای همیشگی.
در سینما و تلویزیون: بازیگر سینما و تلویزیون “پاول جیاماتی” در فیلم “شکوه وجلال آمریکایی” نقش پکر را بازی میکند.
آیا میدانستید؟: “جاناتان دمی” در دهه 80 قصد داشت فیلمی اقتباسی از این مجموعه کتاب کمیک بسازد، اما تلاشهایش به ثمر نرسید، چرا که دمی در آن زمان هنوز کارگردان کاملی نبود.
47. آپولو و میدنایتر – (استورم واچ- Stormwatch)
از نظر تکنیکی در حال پرداختن به دو شخصیت هستیم، اما چطور میتوانستیم دو تا از برجستهترین شخصیتهای یک کتاب کمیک را از هم جدا کنیم؟ در دنیای مردانه ابرقهرمانان این دو، در مجموعه کتابهای کمیک “اسنو واچ” اثر “واررن آلیس” به عنوان شخصیتهای غیرمعمولی از سوپرمن و بتمن شناخته میشوند، اما پس از نشانههای کوچکی که در کتاب وجود داشت مشخص شد که در سری کتابهای “قدرت” (Authority) به عنوان زوج در نظر گرفته شدهاند، که خوشبختانه این موضوع تعصب یک سری از طرفداران را از بین برد. حالا این زوج با هم ازدواج کرده، و دختری با قدرتهای ماورایی را به فرزندی گرفتهاند، و داستانهای مورد بحث زیادی را پشت سر گذاشتهاند که میتوان آنها را نسخهای تاریکتر و بزرگسالانه تر از سری کتابهای “قدرت” در نظر گرفت. و حالا پس از اینکه یک حافظه زُدا “میدنایتر” را میرباید و خانهشان را تخریب میکند (همین موضوع یکی از دلایلی است که طلاق در بین ابرقهرمانان رواج دارد) این دو بار دیگر با هم متحد میشوند. حالا که آپولو و میدنایتر بار دیگر با هم متحد شدند، انتظار میرود با هم به سمت آسمان پرواز کرده، و هر کسی که سر راهشان سبز میشود را از پای در آورند.
علامت مخصوص: آپولو میتواند انرژی خورشیدی را جذب کند و آن را به قدرت ماورایی تبدیل کند، با آن پرواز کند و همچنین با چشمانش لیزر شلیک کند؛ میدنایتر از قدرت فیزیکی بالایی برخوردار است، قلبی مهربان دارد و میتواند حرکتهای بعدی حریف خود را پیشبینی کند.
در سینما و تلویزیون: سوپرمن بلوند مناسب برای شخصیت آپولو که میتواند باشد؟ به نظرتان “متیو مک کانهی” چطور است؟ و فردی با پوست و مویی تیره مناسب برای شخصیت میدنایتر چه؟ من میگویم “جاش برولین“.
آیا میدانستید؟: افتخار همجنسگرایان مارول “آلفا ستاره پرنده شمالی” است. این مجموعه که در سال 1983 ساخته شد، باعث شد ستاره شمالی به وجود بیاید، و بعدها هنگام ساخته شدن “مردان ایکس” در سال 2002 به “مرد یخی” علاقمند شود.
46. جین جوناح جیمسون – (مرد عنکبوتی- Spider-Man)
در طول حرفه مرد عنکبوتی، “دکتر اختاپوس”، “جن سبز”، “پادشاه پین” یا هر ابر شرور دیگری دشمن اصلی این ابرقهرمان نبوده است، بلکه تنها دشمن بزرگ او “جی. جوناح جیمسون” ویراستار و منتشر کننده روزنامه دیلی نیویورک باگل میباشد، روزنامه نگاری که کمپینی بر علیه مردعنکبوتی (و دیگر قانون شکنان ماسکدار) راه انداخت، و بارها باعث شد مردم به ابرقهرمانان پشت کنند. در ابتدا جیمسون فکر میکرد که شهرت مردعنکبوتی باعث شده پسر ستاره شناسش که در نظر او “یک قهرمان واقعی” بود، نادیده گرفته شود. همین موضوع باعث شد تنفر او نسبت به پیتر پارکر افزایش یافته، و به عقدهای روحی تبدیل شود که هم سلامت و هم حرفهاش را با خطر مواجه کرد. در مقابل جیمسون مشتری اطلاعات کوچک و بزرگ پیتر پارکر است، او همیشه عکسهای پیتر را خریداری میکند و هر چقدر هم تار و غیرقابل دید باشند، آنها را در صفحه اول روزنامه چاپ میکند.
علامت مخصوص: سیبیل هیتلری، مدل موی شسته رفته و سیگاری که همیشه همراه دارد.
در سینما و تلویزیون: “جی. کی سیمونز” در فیلم “مردعنکبوتی” اثر “سم رایمی” شخصیت جیمسون را به زیبایی نقش آفرینی میکند. “دیوید وایت” نقش این شخصیت را در سال 1970 در یک فیلم تلوزیونی بازی کرد، اما در مجموعه اکشن آن “رابرت اف. سیمونز” جای او را گرفت. همچنین “کیث کارادین”، “ویلیام وودسون”، “اد انسر”، “پاول کلیمن” و “دارن نوریس” در کارتونهای متعدد مرد عنکبوتی، صداپیشگی کردند.
آیا میدانستید؟: جین جوناح جیمسون به چندین ابرشرور بزرگ از جمله “عنکبوت کش” و “عقرب” کمک مالی میکرده است.
45. ددپول – (ددپول- Deadpool)
دیگر نامها: وید ویلسون
“ددپول” در ابتدا وقتی در سال 1991 ظاهر شد، شخصیتی جزیی و جهش یافته شبیه به مرد عنکبوتی بود. یا شاید هم نسخهای جهش یافته از مرد عنکبوتی با لباسی قرمز، حلقههای رنگی دور چشمانش و چابکی فوق العاده که در هنگام جنگهای مهم جوکهای مسخره تعریف میکند. اما اثر “راب لیفلد” و “فابین نیسیزا” خیلی سریع محبوب طرفداران شد، و هویتی جداگانه برای خود کسب کرد. بازسازی مداوم سلولهای مغزی، اسلحه ایکس سابق را به دیوانهای تبدیل کرد، به اندازهای که مجموعه کمیک جداگانهای برایش نوشته شد. اگرچه او زندگی خود را به عنوان یک تبهکار آغاز کرد، اما در مجموعه “مرس با یک دهان” (the Merc With A Mouth) که در سال 1997 منتشر شد به یک قهرمان تبدیل شد. خب، شاید هم یک ضدقهرمان که واقعاً سرگرمتان میکند.
علامت مخصوص: انسانی جهش یافته با قابلیت احیای بالا (که بدن سرطانی او را به طور مداوم درمان میکند)، قدرت پیشرفته و چابکی بالا، توانایی استفاده از انواع شمشیرها و خنجرها و استفاده از جوکها و کنایههای خنده دار.
در سینما و تلویزیون: پس از انتشار فیلم “مردان ایکس: گرگ نما” (X-Men Origins: Wolverine)، “رایان رینولدز” بالاخره توانست در فیلم “ددپول” واقعی نقش آفرینی کند. و پسر، توانست کاری کند طرفداران کاملاً با این شخصیت ارتباط برقرار کنند، و قسمت دوم آن نیز در گیشه سینما غوغایی به پا کرد.
آیا میدانستید؟ یک بار سر ددپول بریده شد، اما او توانست دوباره زنده شود. قدرت احیای او بار دیگر ددپول را سربلند کرده، و باعث شد سرش دوباره به بدنش پیوند بخورد.
همچنین بخوانید: معرفی کاراکترهای محبوب سینما که دیالوگ بسیار کوتاهی در فیلمها داشتند
44. جنی اسپارکز– (استورم واچ – Stormwatch)
“اسپارکز” که در اول ژانویه سال 1900 به دنیا آمد، دقیقاً یکصد سال بعد از دنیا رفت، و گفتنی است از اواخر بیست سالگی به بعد گذر زمان روی او تاثیری نداشت چرا که بیشتر بدنش از الکتریسیته ساخته شده بود؛ نیروی محرک قرن بیستم. او در ابتدا به عنوان یک تازه کار در تیم ابرقهرمانی استورم واچ پذیرفته شد، اما رفته رفته به بازیکن کلیدی داستان بلندپروازانه، مبهم و به طور کلی جذاب “قدرت” (The Authority) تبدیل شد. در بازگشتهای متعدد به گذشته تجربههای این شخصیت را به عنوان یک جاسوس در جنگ جهانی دوم، زنی فضایی در سال 1950، و یک ابرقهرمان زن بریتانیایی در سال 1960 را تماشا کردیم که به لطف حمله فضائیان پر زرق و برق، در جهانی که در آن انگلیس بر دنیا حکمرانی میکند، با کشمکشهای پیچیده زیادی روبرو شد.
علامت مخصوص: تی شرتی به شکل پرچم انگلیس، اعصاب خراب، اعتیاد به الکل، لهجه غلیظ اما خوش آهنگ بریتانیایی و کنترل الکتریسیته.
در سینما و تلویزیون: ما “کیرا نایتلی” یا “روزمند پایک” را در نظر داریم.
آیا میدانستید؟: وقتی که “اسپایک” دار فانی را وداع گفت، نوزاد جدیدی به نام “جنی کوانتوم” جایگزین او شد.
43. آسترو – (سفیر اتم- Ambassador Atom)
دیگر نامها: تتسوان اتمو
یک ربات اتمی چابک توسط “دکتر تنما” (اسم این شخصیت با نامهای “پروفسور بویتون” یا “پروفسور بالفیوس” هم ترجمه شده است) ساخته شد تا جای پسر مرحومش را برای او بگیرد، ساخت “تتسوان اتومو” (آسترو) ناموفق بود به همین دلیل به یک سیرک فروخته شد، اما پس از مدتی طولانی دوباره ظاهر شد و به عنوان یک قهرمان با وزارت علوم همکاری کرد. جدای قدرتهای ماورایی آسترو، این ربات جوان و ساده با احساسات انسانی و فعل و انفعالات شخصی نیز روبرو میشود. و همچنین در هر داستان با یک ربات یا ابرقدرت دیگر به مبارزه میپردازد.
علامت مخصوص: موی براق و اتو کشیده، چکمههای قرمز و آواز مخصوص: “اینم از این، آسترو اومده، همگی حاضر بشید که به فضا پرواز کنیم!”.
در سینما و تلویزیون: در سال 60- 1959 یک لایو اکشن ژاپنی از این برنامه ساخته شد، و چندین قسمت با هم ترکیب شدند تا یک فیلم کامل را بسازند، اما “تتسوان اتمو” و به لطف شبکه انیمیشنی تلویزیون که در سال 1960 شروع به کار کرد، در جای جای دنیا شناخته شد (خب در آمریکا که مشهور بود). استودیوی انیمیشن ایماجی نسخه سی جی این اثر را در سال 2009 منتشر کرد، که در آن “فردی هایمور” و “نیکلاس کیج” صداپیشگان انگلیسی آن بودند.
آیا میدانستید؟ نام انگلیسی “آسترو” به این دلیل انتخاب شد، چرا که نزدیکترین اسم به معنی اصلی که “اتم قدرتمند” بود، به دلیل اینکه بیش از حد “کلی” بود مورد قبول واقع نشد.
42. قدیس قاتلان – (واعظ- Preacher)
“واعظ” شاهکار “گارث انیس” به قدری عالی است که دو تا از شخصیتهای آن در این لیست حضور دارند. انتخاب از بین “کسیدی”، “آرسفیس”، “هر استار” و “جسی کاستر” کار بسیار سختی بود، اما ما “قدیس قاتلان” را در ذهن نداشتیم، شاید او پیدایمان کرده و ما را به قتل رسانده باشد. یک ماشین آدمکشی ترسناک، کم حرف و کینه توز که خود خداوند او را خلق کرده تا به عنوان اسلحه از او استفاده کند، یعنی “قدیس” موتوری پر از تنفر خالص است، که با عطش انتقام (خانواده قدیس به قتل رسیدند، و همین باعث شد خیلی زود از بهشت رانده شود) تحریک میشود. او شبیه به ترمیناتور است به همراه یک شاه ماهی. قدیس مانند خود مرگ تخریب نشدنی و توقف ناپذیر است، و به قدری قدرتمند و باشکوه است که توانست هم شیطان را بکشد و هم (هشدار اسپویل!) خدا را! که همین موضوع باعث شده به یکی از قدرتمندترین شخصیتهای تاریخ کتابهای کمیک تبدیل شود.
علامت مخصوص: “قدیس قاتلان” به عنوان یک کابوی بازسازی شد: ژولیده و با حالت دندان قروچه کردن، کلاه درب و داغان و بارانی سبز رنگ که طپانچه هایی را در آن پنهان میکند، که میتوانند در چند ثانیه یک ارتش را از پا در آورند.
در سینما و تلویزیون: “انیس” همیشه این شخصیت را ترکیبی از “لی ماروین” و “کلینت ایستوود” (البته هنرمند خود این اثر “استیو دیلون” و هنرمند صفحه اول کتاب “واعظ” یعنی “گلن فبری” ده برابر پر ابهتتر از خود شخصیت بودند) تصور میکرد. در مجموعهای که از شبکه AMC پخش میشود، “گراهام مک تاویش” این شخصیت را نقش آفرینی میکند.
آیا میدانستید؟: او در مجموعه “هیتمن” دی سی اثر انیس نیز به عنوان آدمکشی که راه خود را به شهر گاتهام باز کرد حضور داشت.
41. فانوس سبز – (تمامی کتابهای کمیک آمریکایی/ لیگ عدالت/ گرین لانترن- Justice League / Green Lantern)
دیگر نامها: هال جوردن
در سال 1950، کمپانی دی سی داستانهای متوقف شده را احیا کرده، و “فلش”، “هاوک من” و “اتم” را به عنوان شخصیتهایی کاملاً جدید بازسازی کرد و معمولاً به جای استفاده از جادو، از ایدههای علمی تخیلی برای توضیح قدرت آنها استفاده میکرد. فانوس دریایی قدیمی (آلن اسکات) حلقهای جادویی داشت، اما خلبان جسور “هال جردن” حلقه جادوییاش را از یک فضایی در حال مرگ گرفت، که از او خواست در گروه پلیسهای فضایی نگهبان دنیا، جایگاه او را پر کند. تا وقتی که این انگشتر انرژی لازمه را داشت، فانوس سبز میتوانست تمام حرکات غولهای سبز را پیشبینی کند، و در فضا سفر کند. افراد کاربلد عقیده دارند بهترین همکاری فانوس سبز در سال 1960 با “کمان سبز” بوده که با نام “قهرمانان در بحران” توسط “دنی اونیل” و “نیل آدامز” ساخته شده بود.
علامت مخصوص: حلقه جادویی، ماسک دومینو، لباس تنگ و چسبان مخصوصش و سوگندی که همیشه یاد میکند: “در روشنترین روز، در تیرهترین شب، هیچ بدکاری از چشمم پنهان نخواهد ماند، بگذار آنانی که قدرت شیطانی را پرستش میکنند، طعم قدرت مرا بچشند، نور فانوس سبز را!”
در سینما و تلویزیون: “جرالد مور”، “مایکل ری”، “آدام بالدوین” و “درموت مالرونی” همگی در تیمهای کارتونی متعدد دی سی صداپیشگان “فانوس دریایی” بودند، و “فیل لامار” به عنوان “جان استوارت” در مجموعه انیمیشنی “لیگ عدالت” صداپیشگی او را برعهده داشت. همین بود و بس و قطعاً هیچ فیلم سینمایی با بازی “رایان رینولدز” در سال 2011 پخش نشد. نه. هرگز چنین اتفاقی نیافتاد.
آیا میدانستید؟: “گیل کین” در ابتدا ظاهر “هال جوردن” را روی “پل نیومن” پیاده کرد.
40. اسکات پیلگریم – (اسکات پیلگریم- Scott Pilgrim)
اثر “برایان لی اومالی” یکی از معتبرترین داستانهایی است که به یک کتاب کمیک ربط داده شده است. اسکات که درباره تعاملات اجتمای خود مطمئن اما کمی مضطرب است، با “رامونا فلاورز” آشنا میشود، دختری که قبل از ملاقاتش با اسکات در رویای او ظاهر شده بود. اسکات شخصیتی بسیار دوست داشتنی است: شوخ طبع و بامزه، که صحبتش هایش را با جوکهای مسخره مزین میکند (و مانند “ددپول” انگار خبر دارد که شخصیتی در ایک کتاب کمیک است)، در اعماق درونش احساساتی را مییابد که تا به حال هیچکدامشان را احساس نکرده بود، و تنبلیهایش با چیزهایی کوچک مانند سر و کله زدن دوست پسرهای سابق دختر مورد علاقهاش به چالش کشیده میشوند. این مجموعه شش تایی کتابهای کمیک (بخش چهارم در سال جاری پخش شد) حول محور اسکات میچرخد: و مخلوطی از سبکهای مختلف است که کمدی مشاهدهای را با بازیهای ویدیویی ترکیب میکند و صحنههای مبارزه فوق العاده ای را خلق میکند.
علامت مخصوص: جوانی 23 ساله دقیقاً شبیه بقیه، با چشمانی درشت، یک هم اتاقی همجنسگرا، یک گروه موسیقی به نام “سکس باب او ام بی”، و دختر رویاهایش که هفت دوست پسر سابق شیطان صفت دارد، و او باید با همه آنها مبارزه کند.
در سینما و تلویزیون: “مایکل سرا” در فیلم اقتباسی فوق العاده “اسکات پیلگریم در برابر دنیا” (Scott Pilgrim Vs. The World) اثر “ادگار رایت” نقش اسکات را بازی میکند، که انرژی همیشه مضطربش به خوبی این شخصیت را به تصویر میکشد.
آیا میدانستید؟: نام اسکات از گروه موسیقی دخترانه کانادایی به نام “درخت نخل” برگرفته شده است.
همچنین بخوانید: 25 کاراکتر برتر تاریخ سینما که فراموش نخواهند شد
39. مکون – (دان دره، خلبان آینده- Dan Dare, Pilot of the Future)
همینطور است “دان دره”. ممکن است تو باشی که همیشه بشریت را نجات میدهد، اما رقیبت “مکون” بزرگ شخصیتی است که در لیست ما جای دارد! همانطور که “فرانک همپسون” در چند صفحه از کتاب کمیک مقدس بریتانیایی “عقاب” توضیح داده بود، مکون قدرتمند از سرزمین مکونتا یک نابغه به احساس است که همیشه اسلحههایی پرقدرت میسازد (آخرین جادویش یک سیاه چاله مسلح بود) که همیشه از آنها استفاده میکند تا خلبان آینده دان دره و رفیق همیشگیش “دیگبوی” را نابود کند، اما هر دفعه بلا استثنا شکست میخورد.
علامت مخصوص: یک کله باد کرده بزرگ که قدرتش از آن نشات میگیرد، مغز بیش از حد بزرگ اهل سیاره ونوس او؛ یک صندلی گهوارهای که اندامهایش را روی آن ولو کند. اوه و نقشههای شرورتنه زیاد. خیلی زیاد.
در سینما و تلویزیون: هنوز قرار نیست که مکون در فیلمی ظاهر شود، اما صحبتهایی مبنی بر ساخته شدن فیلم دان دره صورت گرفته و شایعه شده “گرث انیس” نویسندگی آن را بر عهده دارد. امیدواریم اگر قرار است فیلمی ساخته شود به صورت سی جی باشد، ولی خب بدمان هم نمیاید کسی را زیر پروتزهای سنگین این شخص ببینیم. و آن شخص کسی نیست جز “دیوید تیولیس”.
آیا میدانستید؟: “التون جان” در شعر دان دره (خلبان آینده) در قسمتی میگوید “دان دره نمیدونه، ولی من مکون رو دوست دارم!” در همین رابطه، دان دره در یکی از بخشها دیالوگ: “ایتون جان نمیدونه، ولی من شریکش دیوید فرنیش رو دوست دارم!” را میگوید!
38. سربوس – (سربوس- Cerebus)
دیگر نامها: سرابوس مورچه خوار
هنرمند کانادایی “دیو سیم” برای حق ابتکار کتابهای کمیک استدلالهای رک و راستی داشته است. مردی دائماً ماریجوانا (و گهگاهی آل اس دی) مصرف میکند، و مسئول خلق طولانیترین و خلاقانهترین مجموعه کتاب کمیک تاریخ بر پایه کار تیمی بوده، کسی که باید برای ساخت یکی از پیچیدهترین و عجیب و غریبترین شخصیتها از او تشکر کنیم: یک مورچه خوار انسان نمای سه پا و انسان گریز با گذشتهای متفاوت که در آن در نقش پاپ، نخست وزیر، مزدور و مهمان ناخواسته ظاهر شده است. این کتاب سه گانه درباره “سربوس” بسار سرگرم کننده است، چرا که او (طبق گفته خالق این شخصیت) یک دو جنسهٔ الکلی است که صدایی مانند “جورج سی. اسکات” دارد و از همه چیز و همه کس نفرت دارد. شخصیتی که با درخششی عجیب ساخته شد.
علامت مخصوص: اعصاب خراب، توانایی خوب در نبردهای تن به تن و علاقه شدید به صحبت از زبان سوم شخص. اوه و دیگر اینکه او یک مورچه خوار است.
در سینما و تلویزیون: با وجود ساخته شدن شخصیتهای مشابه در کمیکهای “لاکپشهای نینجا ” (Teenage Mutant Ninja Turtles) و “هویچ های شعله ور” (Flaming Carrot)، “سربوس” هرگز به سینما یا تلویزیون راه پیدا نکرد. اگر احیاناً انیمیشنی از آن ساخته شود، انتظار داریم “وارویک دیویس” در لباس مورچه خوار ظاهر شده و “دنی هیوستون” صداپیشه باشد.
آیا میدانستید؟: نام “سربوس” در واقع از یک اشتباه در تلفظ “سربروس” به وجود آمد، سربروس سگ سه سر افسانهای است که در اساطیر یونان در دروازههای هیدز نگهبانی میداد.
37. درِدویل – (درِدویل- Daredevil)
دیگر نامها: مت مورداک
“درِدویل” یکی از ابرقهرماناننی است که “استن جک” در طی فوران خلاقیت بی نظیر خود در اواسط دهه 1960، به وجود آورد، او یکی از اولین ابرقهرمانان بی اخلاقی بود که به جای بودن در آشپزخانه سلامت جهنم، بودن در نیویورک را انتخاب کرد. او پر از تناقض است، درِدویل یک کاتولیک مؤمن در لباس شیطان میباشد، و در روز به عنوان وکیل کار میکند در حالی که شبها با یک قانون شکن وحشی تبدیل میشود. درِدویل هرگز از تعقیب “هالک” و “اسپیسی” لذت نمیبرد، اما به طور کلی شخصیتی برجسته، چند لایه و جذاب است که بهترین استعدادهای این کار را به سمت خود کشیده است. “فرانک میلر” با دردویل به شهرت رسید همچنین “برایان مایکل بندیس”، “جف لئوب”، “تیم سیل” و “کوین اسمیت” نیز شانس خود را امتحان کردند.
علامت مخصوص: لباس شیک قرمز رنگ، یک باتون، توانایی شنیداری، بویایی بالا و دارای راداری منحصر به فرد. او همچنین بسیار چابک و متعادل است.
در سینما و تلویزیون: با اینکه انتخاب اول ما نیز “بن افلک” بود اما، در هنگام بازی در فیلم “مارک استیون جانسون” در سال 2003 موفقیت زیادی کسب نکرد. در اقتباسی از این داستان که از شبکه نتفلیکس پخش شد، “چارلی کاکس” هم به عنوان خود دردویل و هم نیمه دیگرش نقش آفرینی کرد.
آیا میدانستید؟: “دنی راند” (مشت آهنی) یکبار وقتی “مت مورداک” تحت بازداشت اف بی آی بود، با دردِویل رابطه جنسی داشت؟
36. مأمور گریوز – (صد گلوله- 100 Bullets)
دیگر نامها: فیلیپ گریوز
جدای از اینکه “مأمور گریو” در همه جا به عنوان جالب توجه ترین فرد شناخته میشود، اما همچنان قاصد معضلات اخلاقی است. گریوز به عنوان شخصیت اصلی داستان “صد گلوله” اثر “برایان آزارلئو” به قربانیان فرصت میدهد که اگر آمادهاند بدون هیچ عواقبی انتقام خود را بگیرند. یک کیف سامسونت، یک اسلحه، صد گلوله غیرقابل ردیابی و مدارک بی چون چرا علیه کسی که باعث پریشانی فرد شده است، اینها چیزهایی هیتند که گریوز برا عرضه دارد. جالب اینجاست، نه گریوز و نه نویسندگان اثر هیچکدام مشخص نمیکنند که قبول این پیشنهاد درست است یا غلط. انگیزه پشت اعمال گریوز هیچوقت مشخص نمیشود، اما این را میدانیم که او در گذشته عضوی از گروه “مینتمن” بوده، و از رئیس تشکیلاتی سری به نام “حقیقت” تنفر دارد.
علامت مخصوص: گریوز پیرمردی کاریزماتیک است که همیشه کت شلوار دولتی بر تن دارد. او وسواسی و حسابگر است و به ندرت احساسات واقعیش را بروز میدهد.
در سینما و تلویزیون: ما شخصی انعطاف ناپذیر، خشک و کاریزماتیک را برای این شخصیت در نظر داریم. کسی مثل “کریس کوپر” یا “آلن دیل”.
آیا میدانستید؟: نام کامل این شخصیت “فیلیپ گریوز” با معادل انگلیسی جمله “قبرها را پر کن” هم آواست!
35. پسر جهنمی – (پسر جهنمی- Hellboy)
دیگر نامها: آنونگ اون راما
“پسر جهنمی” اصیلترین و برجستهترین شخصیتی است که تا به حال ساخته شده (در واقع او از همان ابتدای کار شخص مورد نظرش را به باد مشت و لگد میگیرد، سؤال پرسیدن؟ اصلاً جزیی از استایل او نیست) و این کاراکتر توسط “مایک میگنولا”ی نابغه خلق شده است. میگنولا از این شخصیت به عنوان راهی برای بروز علاقه بیش از حدش به اساطیر باستانی و ماورا طبیعی استفاده کرد. پسرجهنمی که توسط هنر میگنولا– سایههای تاریک و رنگ قرمز بدن این شخصیت – پیشرفت زیادی داشت غولی عظیم الجثه اما دوست داشتنی است که تکه کلامهای زیادی دارد (“آه لعنتی” از معروفترین آنهاست) و با جسدها صحبت میکند، و در عین حال سعی دارد سرنوشتی که برایش مقدر شده را انکار کند. “گییرمو دل تورو” در فیلم سینمایی “پسر جهنمی” آشفتگی و احساسات درونی بیشتری برای این شخصیت به ارمغان آورد، اما در داستان کمیک این شخصیت در جستجو برای مسائل ماوراء طبیعی شبیه به “جین هانت” عمل میکند، یعنی اول مشت، بعد حرف.
علامت مخصوص: پوست قرمز، نیمه آخر شاخ بریده شدهاش، چشمان زرد رنگ، دم چنگک دار، دست راست قدرتمند ساخته شده از سنگ غیرقابل شکست و علاقه شدید به سیگار.
در سینما و تلویزیون: دو کلمه “ران پرلمن” (از “دیوید هاربور” برای تلاشش در سال 2019 عذرخواهی میکنیم). اتحاد بین هنرمند و کاراکتر کمتر وقتی کاملاً بی نقص میشود، اما “پرلمن” موفق شد فضای فرسوده و بدبینانه دنیای پسر جهنمی و خوشبینی بچگانه و بی انتهای او را به خوبی به تصویر بکشد، در حالی که چاشنی انسانی نیز به آن اضافه کرد. تعجبی ندارد که دل تورو از ساخت این فیلم با کس دیگر خودداری کرد.
آیا میدانستید؟: حضور پسر جهنمی برای اولین بار در کتاب کمیک مربوط به خودش به نام “دست حقیقی سرنوشت” در واقع توسط اسطوره این صنعت یعنی “جان بایرن” نوشته شده بود و مینگولا در ابتدا به داستان او پایبند بود تا اینکه احساس کرد میتواند دیالوگهای مخصوص خود را بنویسد.
همچنین بخوانید: نگاهی عمیق به شخصیت شناسی 10 کاراکتر تاثیرگذار سینمای جهان
34. دکتر استرنج – (دکتر استرنج/ افسانههای استرنج- Doctor Strange / Strange Tales)
دیگر نامها: استفان استرنج
“جادوگر بزرگ” این جهان در ابتدا یک جراح از خود راضی و پول دوست بود که در هنگام تصادفی بر اثر مستی، از ناحیه دست فلج شد. از آن پس به دنبال معجزه، به صومعهای در تبت رفته، و با “زن باستانی” ملاقات میکند. سپس توانست در هنرهای عرفانی به درجه استادی برسد و بعد از آن به عمارتی در روستای گرینویچ، نیویورک نقل مکان میکند تا محقق معنوی شده و از دنیا در برابر مخاطراتی مثل “درِد وحشتناک” و حتی “کنت دراکولا” محافظت کند. “استرنج” هرگز پرفروش نبود، اما در داستانهای کمیک فوق العاده ای ظاهر شد خصوصاً داستانهای با حضور “دیکتو” و “جین کولان”. دکتر استرنج به عنوان جادوگر اصلی کمپانی مارول همشه شخصیت اصلی تمام کراس اوور ها بوده، و همچنین یکی از اعضای گروه قهرمانی “مدافعان” بوده است (به همراه هالک، موج سوار نقرهای و نیمور).
علامت مخصوص: ردای معراج، طلسم چشم آگاماتو، تواناییهای جادویی، دستکشهای جادویی نارنجی رنگ، ریش و سبیل جوگندمی. تکه کلام: “با میزبانی خاکستر هوگوث!”
در سینما و تلویزیون: “پیتر هوتن” نقش یک جادوگر تازه کار کله بمبی را در سال 1978 در فیلم “دکتر استرنج” بازی کرد، “برایس جانسون” در انیمیشن “دکتر استرنج” محصول سال 2007، و “جان ورنون” در انیمیشن “مردعنکبوتی” صداپیشگان این شخصیت بودند. در حال حاضر “بندیکت کامبربچ” این شخصیت را در فیلمهای استودیو مارول نقش آفرینی میکند.
آیا میدانستید؟: مارول یک دکتر استرنج شرور داشت که دو ماه قبل از ظهور این جادوگر به عنوان نقش منفی در “مرد آهنی” ظاهر شد. همچنین یکی از دشمنان دیرینه بتمن از سال 1930 “دکتر هیوگو استرنج” بود.
33. ونوم – (مرد عنکبوتی- Spider-Man)
دیگر نامها: ادی براک، آنجلو فورتوناتو، مک گارگان
“ونوم” یک سیمبیوت فضایی است که تشنه خشونت و خون میباشد، او در ابتدا در لباس سیاه مرد عنکبوتی زندگی میکرد. مرد عنکبوتی متوجه حضور او نبود فکر میکرد شکل سیاه و سفید لباس نشان دهنده تارهای اوست. وقتی مرد عنکبوتی اجازه نداد ونوم او را کنترل کند، او به بدن “ادی براک” راه پیدا کرد ،و سالهای سال در جستجوی انتقام باقی ماند. در واقع بزرگترین دشمن مرد عنکبوتی یعنی ونوم، با شخصیت لولوخور خوره “فردی کروگر” شباهت دارد و قرار بود مانند این شخصیت، کاراکتری بد تینت و ترسناک باشد، اما خوانندگان این کتاب عقیده داشتند ونوم برجسته و جالب توجه است در نتیجه این سیمبیوت از شرارتش کاست (او همیشه تلاش میکند تا به تماشاگران آسیبی نزند) و با نام خود ظاهر شد. در واقع به قدری تغییر کرد که نه تنها با مرد عنکبوتی همکاری میکرد، بلکه مارول یک تبهکار خشن دیگر به نام آدمکش بزرگ “کارنیج”را طراحی کرد تا میزان جرمهای ونوم را کاهش دهد. در حال حاضر این سیمبیوت به “براک” پیوند نخورده، اما همچنان مشهورترین شخصیت باقی مانده است.
علامت مخصوص: سیاه رنگ، ساختار ارگانیک با قابلیت تغییر شکل دهندگی و تمام تواناییهای مردعنکبوتی.
در سینما و تلویزیون: “مرد عنکبوتی 3” نقصهای زیادی داشته و نقش آفرینی “توفر گریس” به عنوان ونوم یکی از آنهاست. “تام هاردی” در فیلم “ونوم” محصول 2018 نقش آفرینی کرد که از نظر منتقدان ضعیف بوده، اما از نظر بینندگان سراسر جهان برجسته بوده است. قسمت بعدی این فیلم سینمایی در آینده پخش خواهد شد.
آیا میدانستید؟: مردعنکبوتی در کراس اووری که سال 1984 با نام “جنگهای پنهان” منتشر شد لباس فضایی خود را بر تن کرد. پس از اینکه لباس قرمز- آبی مردعنکبوتی نابود شد یک ابزار فضایی نسخه سیاه آن را تولید کرد. و با اینکه پوسته رویی آن آغشته به روغن بود، مرد عنکبوتی هرگز سؤال نکرد که این لباس از کجا آمده. احمق بی فکر.
32. لکس لوتر – (سوپرمن- Superman)
دیگر نامها: الکساندر جوزف لوتر، زاغ مقلد
وقتی به اندازه سوپرمن قوی، سریع و شکست ناپذیر باشید پیدا کردن رقیبی با خطر جدی که شما را به تکاپو بیندازد، کار آسانی نیست. اینجاست که “لکس لوتر” بدترین بدترینها وارد میشود. او معمولاً قدرت خاصی ندارد، اما خب به آن نیاز هم ندارد، حتی حتی در برابر مرد پولادین. هیچ زندانی توانایی توقف او را ندارد، به نظر هیچ چیزی برای شکست او کافی نیست و هیچ نقشهای برای مغز چابک او غیرقابل پیشبینی نیست. از آنجایی که سوپرمن مایل نیست گردن لوتر را بشکند و کار را تمام کند، برای ادامه جنگ همیشه فردایی هست. درمورد تلاشش صحبت میکنم، او تلاش میکند و تلاش میکند و تلاش میکند عنکبوت “رابرت بروس” در برابر لوتر هیچ است.
علامت مخصوص: به طرز عجیبی کچل، باهوشترین فرد روی زمین، در کشیدن نقشههای فریب انگیز از زندان توانایی خاصی دارد.
در سینما و تلویزیون: “جین حکمن” در فیلم “کیستوفر ریوز” و “کوین اسپیسی” در فیلم “برایان سینگر” نقش این شخصیت را بازی کردند. “جانشی” و “مایکل روزنبام” در سالهای اخیر به عنوان این شخصیت در تلوزیون نقش آفرینی کردند، در حالی که “کلنسی براون” و “جیمز مارستز” در مجموعههای انیمیشنی صداپیشگان او بودند. تجسم “اسمالویل” (The Smallville) یکی از جالبترین و متناقضترین فیلمهای مربوط به این شخصیت بود، اما “جسی آیزنبرگ” به این شخصیت نبوغی جالب توجه اضافه کرد که باعث شد لوتر از در “بتمن مقابل سوپرمن” (Batman V Superman) متفاوت باشد.
آیا میدانستید؟: لکس لوتر فرزند “لایونل لوتر” و “لتیسیا لوتر” هر از گاهی هم با “لوئیس لین” و هم با “لانا لنگ” قرار میگذارد.
31. اوساگی یوجیمو – (آلبدوی شبه انسان – Albedo Anthropomorphics)
دیگر نامها: میتموتو اوساگی
“اوساگی” نیز مانند کودکی “لاکپشت های نینجا” حیوانی ناز و قشنگ است که در مبارزه کمربند مشکی دارد. اما این خرگوش رونین برخلاف آن لاکپشت های سبز دوست داشتنی، ریشههای خود را از خاطر نبرده، و با آدمکشی و ضرب و شتم و صحنههای عجیب جنسی، در مکانی مشابه فئودال ژاپن حماسهای میآفریند. شخصیت این خرگوش، در اصل از یک شمیشیرزن تاریخی به نام “میاموتو موشیشی” برگرفته شده است. با این حال “ساکی” با زدن طرحی از یک قهرمان با گوشهای دراز به ایده ساخت یک کتاب کمیک به یادماندنی رسید. طول عمر مثال زدنی این شخصیت ترکیبی جذاب از تأثیر تاریخی و سینمایی را در بر داشته و دوست داشتنی بودن این خرگوش پشمالو و تواناییش در بریدن و قطعه قطعه کردن با شمشیر از دلایل آن بود.
علامت مخصوص: خرگوشی با توانایی شمشیرزنی بالا و حس عمیقی از عدالت و کمی موذی گری.
در سینما و تلویزیون: اوساگی بارها در سری انیمیشنهای “لاکپشت های نینجا” حاضر شد، و “توسند کولمن” صداپیشه این شخصیت بود، کسی که در “تیک” (The Tick) نیز صداپیشگی کرد.
آیا میدانستید؟: اوساگی در زبان ژاپنی به معنای خرگوش است.
30. اما فراست – (مردان ایکس- X-Men)
دیگر نامها: ملکه سفید
دختران بد در داستانهای کمیک همیشه به درد بخور هستند چرا که بیشتر اوقات تغییر عقیده داده، و به افرادی نیمه- خوب (مانند “زن گربهای” و “الکترا”) تبدیل میشوند. “اما فراست” به عنوان یک شرور کثیف و منحرف معرفی شد، که در رقابت با “پروفسور خاویر” و انجمن نابکارانه باشگاه هل فایر، مدرسهای مخصوص تبهکاران داشت. مارول در اسپین آف مردان ایکس به نام “نسل ایکس” (Generation X) او را به شخصیتی خوب تبدیل کرد، و نویسنده “گرنت موریسن” به دلیل اینکه اجازه نداشت از انتخاب اولیهاش “استورم” استفاده کند، این شخصیت را از نو بازسازی کرد. حالا “اما” عضوی از مردان ایکس است، شخصیتی که طرفداران متنفر بودن از او را دوست دارند، و زمانیکه با شخصیت “سایکلاپس” یار قدیمی “جین گری” وارد رابطهای تلپاتیک شد، تعجب همگان را برانگیخت. با وجود رقابت بالا، در میان ابرقهرمانان “اما” توجه برانگیزترین لباس را بر تن میکند، و عکسهای صفحه اول داستان کمیک”اما فراست” بیشتر شبیه به عکسهای پورن میباشد.
علامت مخصوص: علاقه شدید به رنگ سفید، دارای شخصیتی خشک و یخی. مهارتهای ذهنی و روحی بالا دارد، میتواند یک درمانگر جنسی عالی باشد، توانایی تبدیل شدن به الماس را دارد، و میتواند بهترین دوست خودش باشد.
در سینما و تلویزیون: “فیونا هیوز” در “نسل ایکس” محصول 1996 (سه سال قبل از پخش “مردان ایکس” اثر “برایان سینگر”) که اولین لایو اکشن این مجموعه کتاب بود، نقش آفرینی کرد. “جنیوری جونز” نیز در “مردان ایکس: درجه یک” (X-Men: First Class) در نقش این شخصیت بازی کرد.
آیا میدانستید؟: وقتی سینگر فکر ساخت “مردان ایکس: آخرین ایستادگی” (X-Men: The Last Stand) را داشت، عقیده داشت “سیگورنی ویور” را برای این نقش انتخاب کند.
همچنین بخوانید: 8 کاراکتر در کمدیهای تلویزیونی سیتکام که هیچوقت تکراری نمیشوند
29. موجود باتلاقی – (موجود باتلاقی- Swamp Thing)
دیگر نامها: الِک هولاند
وقتی تبهکاران به آزمایشگاه “دانشمند هولاند” حمله میکنند، در خلال مبارزه یک بطری از محلولی کیمیایی روی او ریخته میشود، و او را به یک هیولای بزرگ تبدیل میکند. این هیولا با دیگر موجودات دنیای کمیک نظیر “سیپتیموس هیپ” و “بتمن” و “سوپرمن” و… تشابهاتی دارد. اولین کتاب این شخصیت هنر شگفت انگیز و عجیب “برنی رایتسون” را به نمایش گذاشت، اما تنها زمانی که “آلن مور” ادامه آن را بر دست گرفت، این شخصیت به یکی از کاراکترهای اصلی تبدیل شد حتی مجبور شد رو در روی “جان کنستانتین” هم بازی کند. مشخص شد که موجود باتلاقی یک انسان تغییر یافته نیست، بلکه صرفاً یک باتلاق انیمیشنی است که هوشیاری هولاند را دارد. این شخصیت برای مدتی طولانی با یک زن انسان رابطه داشت، و برخی این موضوع را منحرفانه و بد خواندند.
علامت مخصوص: موجود باتلاقی تودهای متحرک و بزرگ از کود و گیاه به همراه دماغی برجسته است، و تنها ابرقهرمانی است که میتواند با بدنش میوه توهم زا تولید کند.
در سینما و تلویزیون: “ری وایز” در فیلم شخصیت “هالند” و “دیک دوراک باتلاقی” را برعهده دارد؛ دوراک در فیلم “بازگشت موجود باتلاقی” (The Return Of Swamp Thing) و یک برنامه تلویزیونوی کوتاه در سال 1990 دوباره ظاهر شد. “اندی بین” هم در فیلم تلوزیونی ساخته برادران وارنر که بازسازی فیلم کمپانی “جیمز وان” بود، نقش هالند و “درک میرز” را بازی کرد.
آیا میدانستید؟: “متیو ریون” شخصیت کلیدی کمیک “سندمن” اولین بار در کمیک “باتلاقی” به عنوان یک انسان ظاهر شد.
28. تیک – (تیک – The Tick)
“بن ادلاند” تنها 18 ساله بود که ایده ساخت “تیک” به ذهنش رسید، شخصیتی که میتوان آن را بامزهترین ابرقهرمان حقه باز تاریخ دانست. تیک با حمایت فوق العاده عوامل و هم پیمانانش از اوپرت “دای فلترموس” در کمیک تا “باتمانوئل” در لایو اکشن بسیار کوتاه تلویزیونی آن روبرو شد. این شخصیت یک کله خراب دوست داشتنی است که از زبان عدالت حرف می زند. او از قدرت خارق العاده خودبی خبر است، و حتی سادهترین اصول تعاملات اجتماعی را درک نمیکند. “تیک” اثر ادلاند (ادلاند در ساخت مجموعه کتاب، مجموعه انیمیشنی و برنامههای تلوزیونی این شخصیت همکاری داشته است) شخصیت طنز و اغراق آمیزی دارد.
علامت مخصوص: لباس آبی رنگ به همراه آنت های قابل جابه جایی، به گفته یکی از برنامههای تلوزیونی تیک “یک ملاقه نقرهای ارزشمند از عدالت است، که خامه توت فرنگی تازه خود را روی جرم و جنایت میریزد”. قدرت بالایی دارد، ایکوی او دو رقمی است. کمترین عدد دو رقمی. تکه کلام: “قاشق”.
در سینما و تلویزیون: در مجموعه انیمیشنی “تیک”، “توسند کولمن” صداپیشه این شخصیت بوده است. در برنامه لایو اکشن استودیو فاکس (که تنها 9 قسمت بود!) “پاتریک واربرتون” با صدای صاف و بی نقص خود صداپیشگی تیک را بر عهده داشت. “پیتر سرافیناویچ” در دو فصل سریالی از سایت آمازون در سال 2016 و 2019 نقش آفرینی کرد.
آیا میدانستید؟: “نستر کاربونل” بازیگر نقش “باتمانوئل” در فیلم “شوالیه تاریکی” (The Dark Knight) در نقش شهردار گاتهام نقش آفرینی کرده است.
27. جانی آلفا – (ای دی 2000- 2000 AD)
دومین شخصیت بزرگ پس از خود “قاضی درِد”، “جانی آلفا”ست که فرزند “استرونیوم داگ” میباشد، مجموعهای محبوب درباره یک گروه جایزه بگیر. استرونیوم داگ که از مجموعه “استار لرد” پدیدار شد، پس از به پایان رسیدن این مجموعه کتاب به سری کتابهای 2000 منتقل شده و به لطف حضور آلفا و همکارانش “دورهام رد”، “میدن فیس مکنالتی” و “ولف استرن همر” از محبوبیت زیادی برخوردار شد. البته خود آلفا یک سرباز مزدور بوده، و برخلاف اینکه برده اسکناس بود، حسی قوی از وظیفه شناسی و افتخار داشته است. همینطور آلفا فردی کله شق است که تمام مجرمان را با مشت قدرتمند خود ادب میکند و این موضوع را “دورهام رد” خوناشام کشف کرد، اما بعداً از این مسئله پشیمان شد. در سال 1990، آلفا برای اینکه بقیه تغییر شکل دهندگان را از نابودی نجات دهد، کشته شد. بعدها “وگنر” اعتراف کرد که حق با “ازکوئرا” بوده، و کشتن آلفا اشتباه بزرگی بود. در سال 1999 این شخصیت توسط هر دوی خالقان خود احیا شده و به زندگی بازگشت.
علامت مخصوص: چشمان درخشان، فک گرانیتی، کلاه فلزی برجسته، تپانچه با گلوله تغییر پذیر و هفت تیر.
در سینما و تلویزیون: قرار بود مجموعهای تلوزیونی درباره “استترونیوم داگ” توسط “وگنر” ساخته شود، اما این ایده هرگز به ثمر نرسید و آلفا نیز یک برنامه رادیویی دارد که “سایمون پگ” طرفدار “ای دی 2000” صداپیشه او بوده است.
آیا میدانستید؟: یکی از دستاوردهای آلفا این بود که، “آدولف هیتلر” را در گذشته تعقیب و دستگیر کرده و او را به آینده آورد تا برای جنایت های خود محاکمه شود.
26. مارو – (شهر گناه- Sin City)
وقتی “فرانک میلر” ساخت “شهر گناه” را شروع کرد (مجموعه نوآری که از جرم و جنایت الهام گرفته شده بود) به نمونههایی نیاز داشت که از شکوه بالایی برخوردار باشند. “مارو” یک احمق درجه یک است، یک ساده لوح که بدون آنکه چیزی بداند در مرکز یک دسیسه قرار دارد. این جانور احمق میتواند از پس خودش بر بیاید، و زمانی که “گلودی” یک روسپی که با وجود دیدن صورتش، با مهربانی با مارو رفتار کرده بود، کشته میشود، مارو سوگند میخورد انتقام قتل وحشیانه او را بگیرد و اینجاست که در مسیری خود مخربگر پای میگذارد. مارو نیروی طبیعت است و تصمیم میگیرد تا زمانی که گوشت از بدنش جدا شود، تمام قدرتهای فاسد شهر را از بین ببرد. صحنه مرگش (مارو را بارها روی صندلی برقی نشاندند، چرا که لجوجانه از مردن امتناع میکرد) نشان میدهد که او فردی کله شق، غیر قابل کنترل، و هدفدار بوده است. “میلر” او را کشت، اما در چندین پیش درآمد از “شهر گناه” دوباره او را به تصویر کشید. حتی او هم طاقت نداشت مرگ این غول عظیم الجثه را تحمل کند.
علامت مخصوص: صورتی با زخمهای متعدد، دماغ پنکیکی، و چانهای تیز که میشد قوطی تن ماهی را با آن باز کرد. مارو اسطورهای سرسخت با قلبی مهربان است، مردی بزن بهادر که عاشق زنهاست.
در سینما و تلویزیون: “میکی رورک” در فیلم “شهر گناه” که با همکاری “فرانک میلر” و “رابرت رودریگز” کارگردانی شد، و همچنین در فیلم “بانویی که بخاطرش میکشم” (A Dame To Kill For) محصول 2014 با گریمی سنگین نقش مارو را بازی کرد.
آیا میدانستید؟: میلر در هنگام ساخت شخصیت مارو دوست داشت او را شبیه به شخصیت کونان با کتی بارانی بسازد.
25. دکتر دووم – (چهار شگفت انگیز – Fantastic Four)
دیگر نامها: ویکتور وان دووم
عجب تبهکاری. “دکتر دووم” در “دارث ویدار” و تقریباً در کار تمام تبهکاران چهل سال گذشته دستی داشته است. در بین تمام تبهکاران مارول، دووم با استفاده از نامهای مختلف از همه بیشتر ظاهر شده. در حالی که بیشتر تبهکاران تنها با قهرمانان تعیین شدهشان مبارزه میکنند، دومم که در اصل دشمن چهار شگفت انگیز است با هر کسی سرشاخ میشود (یا بهتر است بگوییم روباتهای دووم خود را میفرستد تا با بقیه سرشاخ شوند، چون دکتر دووم دوست ندارد برای موضوعات پیش پا افتاده دستانش را آلوده کند). دووم دانشمندی نابغه است که عطشی تمام نشدنی برای قدرت دارد (حتی یکبار نهاد کیهانی “بیاندر” را دزدید)، و به طرزی عجیب به عنوان رهبر فداکار کشور اروپایی “لاتوریا” یک زندگی جداگانه دارد. مانند بسیاری از تبهکاران فوق العاده دیگر، او هم یک روی خوب و نجیب دارد، اما هم لحاظ جسمی و هم روانی مشکل دار است. نام خانودگی او نیز جالب است، اگر او به عنوان “ویکتور وان فوق العاده” به دنیا میآمد، ممکن بود زندگیش کاملاً متفاوت باشد.
علامت مخصوص: دکتر دووم که مشهورترین تبهکار دنیای مارول است، ظاهری قابل توجه دارد. بینی قلمی به همراه ماسک فلزی که صورتی زننده و قلبی سیاه میزبان آن میباشد. ردایی سبز که بدن مجهز به زره و اسلحهاش را پنهان میکند. چیزی که باعث میشود “مرد آهنی” از حسادت گریه کند.
در سینما و تلویزیون: در فیلمهای “چهار شگفت انگیز” اثر “تیم استوری”، “جولین مکمان” نقش این شخصیت را بر عهده داشت، اما حتی لهجه “لاوریانی” درستی هم برای او در نظر گرفته نشده بود. “توبی کبل” این نقش را در فیلم بازسازی شده “جاش ترانک” در سال 2015 بازی کرد، اما تعداد کمی از بینندگان معتقد بودند او اجرای بهتری داشته است.
آیا میدانستید؟: “گرگهای کایا” (The Wolves of Calla) در کتاب “برج تاریک” (Dark Tower) اثر “استفان کینگ” (هشدار اسپویل!) بر پایه رباتهای آینده گرانه دکتر دووم ساخته شدهاند.
همچنین بخوانید: 25 کاراکتر نقش مکمل تاریخ سینما که بازی کاراکتر نقش اصلی را کمرنگ کردند
24. دینا پیلگریم – (قدرتها- Powers)
“قدرتها” داستانی درام- پلیسی شبیه به “جرائم: زندگی در خیابان” (Homicide: Life On The Street) است که در دنیایی که در آن ابرقهرمانان و تبهکاران وجود دارند اتفاق میفتد. “دینا” شریک ابرقهرمان نامیرای سابق “کریستین واکر” است که حالا به پلیس دایره جنایی تبدیل شده. دینا در گذشته با “کاپیتان آدلارد” همکار بود، و حالا برای اطلاعات گرفتن از مظنونین مجبور است با آنها رابطه برقرار کند و این موضوع که دوست پسر سوء استفاده گر سابقش به طور مرموزی هنگام دعوا دچار برق گرفتگی شد، را مخفی نگه داشته است. در حال حاضر “قدرتها” یکی از بهترین کمیکهایی است که فقط خوانندگان کتابهای کمیک دربارهاش شنیدهاند.
علامت مخصوص: بلوز نیم تنه، مدل موی پیکسی کوتاه، در برابر موجودات ابر قدرت متعصب است و قدرتهای الکتریکی جدیدش که تازه به دست آورده را پنهان میکند.
در سینما و تلویزیون: ما “ناتالی پورتمن” را برای این نقش ترجیح میدهیم، اگر راضی شد در “الف برای انتقام” (V For Vendetta) موهایش را بتراشد پس از مدل موی پیکسی دینا هم خوشش میاید.
آیا میدانستید؟: نویسنده و هنرمند این کمیک دینا را با توجه به همسران خود شکل دادند.
23. اوبلیکس – (آستریکس- Asterix)
“اوبلیکس” که حتی از شخصیت اصلی یعنی “آستریکس” و سگش “داگماتیکس” بامزهتر است، بی شک بهترین دلیل برای دوست داشتن فرانسویهاست- بله، همانجا با شرابها و پنیرهای خوشمزه و “ژرار دوپاردیو” (که به طور تصادفی نقش او را هم بازی کرده). این مرد که کارش جابه جا کردن سنگهای منهیر میباشد، با قدرت زیادی که در کودکی از افتادن در یک دیگ پر از معجون به دست آورد، و با شادی کودکانهای دسته رومیان را کتک می زند (این کار را جزو وظیفه خود میداند). ناتوان بودنش در فکر کردن برای آینده (اینکارهای پیش پا افتاده را بر عهده آستریکس و سگ باهوشش داگماتیکس میگذارد) و علاقهاش به زنان دست نیافتنی، همگی باعث شدهاند که یکی از دوستداشتنی ترین و بامزهترین شخصیتهای این لیست باشد. حتی اگر کل خانوادهتان را بدون ریختن قطرهای عرق از پای درآورد، باز هم نظرتان عوض نخواهد شد.
علامت مخصوص: بسیار تپل (به او نگویید چاق)، دارای ریش و سیبیل قرمز رنگ، معمولاً در حال جابه جا کردن یک سنگ است، شکست ناپذیر و پرقدرت، که به کتک زدن رومیان علاقه وافری دارد.
در سینما و تلویزیون: مجموعه انیمیشنی اروپایی موفقی با بازی “دوپاردیو” ساخته شد. او مجبور شد لباسی بزرگ بر تن کند تا این نقش را بازی کند. در نسخه کارتونی “برد گرت” یکی از صداپیشگان این شخصیت بوده است.
آیا میدانستید؟: در قسمت خارجی پاریس یک پارک به نام “آستریکس” وجود دارد که میتوان در آن آستریکس و اوبلیکس را تماشا کرد. ما قسمت “منهیر سریع السیر” را پیشنهاد میکنیم.
22. رزِ شکارچی – (گرندل – Grendel)
دیگر نامها: گرندل
شخصیت “رزِ شکارچی” در بهترین داستان اصلی اما طولانی “مت وگنر” یک نابغه جوان و با استعداد است که توانایی جسمی و روحی زیادی دارد. رز که اوقات فراغت زیادی داشت برای پر کردن آن راهی پیدا کرد، و در نتیجه به شاه ماهی دنیای جنایت تبدیل شد. تا قبل از اینکه در سن 21 سالگی به دست دشمن متوهمش “آرجنت” به قتل برسد، قاتلان و ولگردهای دغلباز زیادی را به عنوان زیردستش استخدام کرد. گرندل های زیادی سعی کردند پا جای پای رز بگذارند اما هیچکدام از آنها نتوانستند کار را با دقت و ظرافت سبک او به انجام رسانند.
علامت مخصوص: در طول روز یک رمان نویس و در طول شب یک تبهکار درجه یک و آدمکش ماهر.
در سینما و تلویزیون: مخلوق نابکار “وگنر” تا به الان راهش را به صفحه سینما و تلویزیون باز نکرد. اگر قرار باشد بازیگر نقش این شخصیت را بازی کند، پیشنهاد ما این است که روی “جیمی بل” سرمایه گذاری شود.
آیا میدانستید؟: گرندل در کراس اوور کتاب کمیک “معمای شیطان و ماسک شیطان” (Devil’s Riddle & Devil’s Masque) و “استخوانهای شیطان و رقص شیطان” (Devil’s Bones & Devil’s Dance) دو بار با بتمن روبرو شد.
21. کاپیتان آمریکا – (کاپیتان آمریکا/ انتقامجویان – Captain America / Avengers)
دیگر نامها: استیو راجرز
به لطف سرم ابر سرباز، “کاپیتان آمریکا” بهرتین چیزی است که یک انسان میتواند باشد، فوق العاده قدرتمند، فوق العاده سریع، چابک، اهل مشروب و سیگار نیست، و مغز او همچنان 20 ساله است. برای مردی که حالا در بهار هشتاد سالگی است آنقدرها هم بد نیست. و، خب، مرده. بلخ،: پیتان آمریکا یا حداقل “استیو راجرز”ی که کمیک دوستها با او بزرگ شده بودند، دیگر وجود ندارد. در سال 2007 در جنگ داخلی به ضرب گلوله اسنایپر کشته شده، و با اینکه برای یک شخصیت کمیک غیرمعمولی است، اما همچنان مرده است. بیایید از این فرصت استفاده کنیم و قهرمان خود را همانطور که بود به یاد بیاوریم: “جک کربی” و “جو سیمونز” خالقان این شخصیت او را به عنوان وسیلهای برای متوقف کردن جنگ جهانی دوم خلق کردند. در سال 1960 زمانی که “کربی” و “لی” کاپیتان را به عنوان رئیس “انتقامجویان” منصوب کردند، او به خود آمد. وجود مردی با اخلاقیات سفت و سخت در دنیایی که قرار است به جهنم تبدیل شود (حادثه 11 سپتامبر)، باعث شد این مجموعه از کتابهای کاپیتان آمریکا تا سالها بهترین مجموعه کتاب کمیک باقی بماند. به همین دلیل، خیلی طول نمیکشد که این سرم قدیمی دوباره در رگهای استیو راجرز جریان پیدا کند و او را باز گرداند.
علامت مخصوص: او آمریکاست. یا بهتر است بگوییم پرچم آمریکاست. لباس و ماسک راه راه قرمز، سفید و آبی، به همراه سپری شکست ناپذیر به رنگ قرمز، سفید. آبی که وط آن یک ستاره بزرگ کشیده شده است، و روی سرش تکههای کوچک مانند بال قرار دارد.
در سینما و تلویزیون: “مت سلینجر” نقش او را در فیلمی با بودجه بسیار پایین بازی کرد. در سری فیلمهایی با بودجه بالاتر ساخته استودیو مارول، “کریس اوانز” در سری فیلم “کاپیتان آمریکا” شخصیت استیو راجرز را از آن خود کرد.
آیا میدانستید؟: “استفان کولبرت” طرفدار دو آتشه کاپیتان است. وقتی کاپیتان در کتاب کمیک به قتل رسید، کولبرت در برنامه خود درباره او صحبت کرد و او را ستایش کرد- همچنین کولبرت یک کپی از سپر فلزی کاپیتان را به سفارش مارول دریافت کرد، و آن را در استودیوی خود آویزان میکند.
همچنین بخوانید: 27 فیلم دیدنی سال 2019 که موردتوجه آکادمی اسکار 2020 قرار نگرفتند
20. زن شگفت انگیز – (زن شگفت انگیز/ لیگ عدالت – Wonder Woman / Justice League)
دیگر نامها: شاهدخت دایانا از تمیسکیرا، شاهدخت دایانا
نماد حقوق زنان، مهمترین زن در کتابهای کمیک. طبیعتاً، این یعنی همیشه به او کم توجهی میشده که به همین دلیل حضور او رفته رفته کمرنگ شد (او یکی از اعضای موسسان جامعه عدالت بود، اما خب به طور مخفی) و بیشتر از هر کدام از مردان ایکس، قدرت خود را از دست داده و دوباره به پا خیزید. اما در واقع، او به اندازه سوپرمن قدرتمند است، در لباسهای قشنگ جذابتر از اوست و طرفداران پسر زیادی دارد. در طی سالها “گلوریا استاینم” (فمنیست بزرگ) نقش او را به عنوان شخصیتی قدرتمند مورد تحسین قرار داد- او اولین شخصیتی زنی بود که تصویرش در روزنامهام اس چاپ شد- و رمان نویس بزرگ “جودی پیکولت” چندی پیش مقالهای نوشت، و به تحسین اعمال این شخصیت پرداخت.
علامت مخصوص: به زیبایی آفرودیت، به دانایی آتنا، چابکتر از هرمز، و قدرتمندتر از هرکول. توانایی پرواز کردن دارد و کمند حقیقت و بازوبند جادویی را در دست دارد.
در سینما و تلویزیون: “لیندا کارتر” با بازی در برنامه تلوزیونی او در دهه 70 بینندگان را شگفت زده کرد، و در فیلم انیمیشنی محصول 2009 این شخصیت نیز “کری راسل” صداپیشه او بود. “گل گدوت” برای کمپانی دی سی قدم به پیش گذاشت” در فیلم “بتمن مقابل سوپرمن” (Batman V Superman) معرفی شد و در فیلمهای جداگانه خود به کارگردانی “پتی جکینز”، در “لیگ عدالت” (Justice League) و دیگر فیلمها نقش آفرینی کرد.
آیا میدانستید؟: در دهه 50 بحث و جدل بر سر کتابهای کمیک به این نتیجه رسید که “زن شگفت انگیز” لزبین است.
19. پانیشر – (مرد عنکبوتی/ پانیشر – Spider-Man / The Punisher)
نامهای دیگر: فرانک کستل
یکی دیگر از شخصیتهای مارول که در ابتدا قبل از اینکه به یک ضدقهرمان تبدیل شود، به عنوان یک تبهکار معرفی شد (یکی از تبهکاران دینیا مرد عنکبوتی، که البته در ابتدا در “مرد عنکبوتی شگفت انگیز” (Amazing Spider-Man) شخصیت تقریباً خوبی بود). حالا “پانیشر” یکی از شخصیتهای نمادین مارول است. یک مأمور کارکشته نیروی دریایی، پس از اینکه خانوادهاش را در قتلی از دست میدهد تصمیم میگیرد با کشتن تمام جنایتکاران آنان را مجازات کند، شاید تعجب برانگیز نباشد که فضای تاریک و نا امید کننده دهه 70 یک روانی وحشی و ناسازگار را به خود دید (و بدون شک کسل چنین شخصی است، بحثی هم باقی نمیماند) که به شخصیت مورد علاقه همگان تبدیل شد. در حقیقت، بودن زیر پرچم محدود مارول هرگز برای پانیشر مناسب نبود- در سالهای اخیر “گارت انیس” با بودن تحت پوشش لیبل مکس توانست داستان ضمیمه پانیشر را طراحی کند، که قلب تیره و مسائل روانشناختی فرانک کستل را به خوبی در آن توضیح داده و باعث شده که خوانندگان خشنترین و محبوبترین شخصیتشان را از زاویهای متفاوت ببینند.
علامت مخصوص: تیشرت سیاه رنگ با شکل یک اسکلت در مرکز آن. عطشی پایان ناپذیر برای انتقام. و تفنگ. تفنگهای زیاد.
در سینما و تلویزیون: سه فیلم پانیشر متفاوت و سه پانیشر مختلف. برخلاف تمام شخصیتهای دیگر پانیشر ثابت کرد شخصیتی پیچیده است. “ری استیونسون”، “دالف لانگرن” و “توماس جین” همگی شانس خود را برای بازی در این نقش امتحان کردند، اما این “جان برنثال” بود که توانست رفتار ناهنجارانه، تمایلات خشن و انسانیت زخم خورده این شخصیت را به خوبی به تصویر بکشد. ابتدا در “درِدویل” (Daredevil) محصول نتفلیکس و سپس در سریال کوتاه مخصوص به خودش.
آیا میدانستید؟: برخلاف دیگر شخصیتهای ارول که هر بار با گذشت پنج سال از انتشار مجموعه کمیک مربوط به خود یکسال بزرگتر میشوند (حداقل)، پانیشر طبق زمان واقعی به سنش اضافه میشود. از آنجایی که پانیشر 16 فوریه سال 1950 متولد شد، در حال حاضر مردی 50 ساله است که در حال سرویس کردن تبهکاران میباشد.
18. هالو جونز – (ای دی 2000 – 2000 AD)
نویسندگان “مور” و “گیبسون” فکر کردند که بهتر است “ای دی 2000” یک شخصیت زن هم داشته باشد تا میزان کلی مبارزات خشن تستوسترون زای کمیک را بالا ببرد، و در نتیجه دختر دهه 50 داستان را با هم طراحی کردند. “هالو جونز” که سعی دارد به آینده خطرناکی برسد که در آن خرید رفتن دشوارترین کار دنیاست. ایده ابتدایی این بود که تمام زندگی این ابرقهرمان طراحی شود، اما همه اینها قبل از این بود که این شخصیت به دلیل دعوا بر سر اینکه چه کسی حق دارد چه کاری کند، حذف شود. سه داستان مربوط به هالو منتشر شد که شامل، داستان سفر خریدکردن او در نوجوانی، کار کردنش به عنوان مهماندار روی یک سفینه فضایی و جنگیدنش به سبک “نیروهای سفینه” (Starship Troopers) با ارتشی کاملاً زنانه میباشد. هالو بسیار بهتر از شخصیتهای مانند “دختر تانکی” است چرا که او در دنیای فضایی وحشی دور و برش همچنان طبیعی باقی مانده است.
علامت مخصوص: لبهای قلوهای، موی سفید مدل دهه 80 (بله میدانیم که رنگ مویش سیاه با لایههای سفید بود، اما او رنگ موی خود را تغییر داد و در سری اصلیای دی 2000 رنگ موی این شخصیت سفید بود)، وفادار به دوستان، یک سگ رباتی دستیار اوست. تکه کلام: “نمیتونم به یه ارودی تحقیقاتی درباره خرید کردن برم.”
در سینما و تلویزیون: درو و ور سال 2005 “بیلی پایپر” برای این نقش عالی خواهد بود.
آیا میدانستید؟: در سال 1987 در فستیوال فرینج ادینبورگ نمایشی با بازی “کلری فایرلی” در نقش هالو منتشر شد.
17. مرد آهنی – (مرد آهنی/ انتقامجویان – Iron Man / Avengers)
دیگر نامها: تونی استارک
“مرد آهنی” که به نشانی برای پیروزی تکنولوژی آمریکایی بر دسیسههای روسهای نالایق در جنگ سرد بوده، ماننده زره اش در طول سالیان سال خود را ثابت کرده است. بخشی از این موضوع به وفق پذیری این شخصیت ارتباط دارد (نه فقط میزان قدرت او) و بیایید روراست باشیم بخش دیگر آن، بخاطر عالی بودن اوست. اما این، مرد درون زره است که بسیار شگفت انگیز تر میباشد. استارک، پسر خوشتیپ میلیاردر، یک آدم تک روی بی دقت، یک مست لایقعل، مرده (این موضوع بهترین ایده مارول نبوده) به نوجوان تبدیل شده، بادیگارد خودش بوده، رهبری مسئولیت پذیر و فداکار است، و چندی پیش فرد منفی داستان “جنگ داخلی” بوده است که جنگ را تحریک کرده، باعث شد دنیای مارول تکه تکه شود و کاپیتان آمریکا بمیرد. مرد آهنی فقط هدف میگیرد و شلیک میکند، اما تونی استارک شخصیت پیچیدهتری دارد. تا وقتی که همه چیز همین گونه باشد، مرد آهنی برای تماشا جذاب خواهد بود.
علامت مخصوص: زره براق قرمز- طلایی (او با زرههای کاملاً خاکستری، کاملاً طلایی و قرمز و نقرهای نیز دیده شده است)، قدرت فراوان، جتهای پروازی ابرقهرمانی، اسلحههای شگفت انگیز و توانایی جدید او که میتواند با هر دستگاه سیستم عاملی در سیاره متصل شود. اوه، و او یک نابغه هم هست.
در سینما و تلویزیون: “رابرت داونی جونیور” فاتحانه به عنوان این شخصیت نقش آفرینی میکند. در سه سری فیلم “مرد آهنی”، چهار سری از “انتقامجویان” (Avengers)، “کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی” (Captain America: Civil War) و “مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه” (Spider-Man: Homecoming) اجرایی پر زرق و برق، دیدنی و کاریزماتیک از خود بر جای گذاشت، که با موفقیت فراوان همراه بوده است.
آیا میدانستید؟: استارک دهمین شخصیت ثروتمند دنیاست که ارزش 100 میلیاردی دارد.
16. رورشاخ – (واچمن – Watchmen)
دیگر نامها: والتر کواکس
استفاده از یک “مینتمن” (بازیگران “آلن مور” و “دیو گیبسون” در کمیک کلاسیک “واچمن”) کار سختی بود. اما از زاویه دیگر آن شخص حتماً باید “رورشاخ” میبود. چه کسی در اولین عکسی که از فیلم “واچمن” اثر “زک اسنایدر” منتشر شد حضور داشت؟ رورشاخ. رورشاخ را نیز مانند پانیشر میتوان به عنوان یک فاشیست معرفی کرد که تفکرش درباره منطقهای اخلاقی (حد وسطی وجود ندارد، فقط سفید یا سیاه، خوب یا بد) باعث میشود قانون را به شیوه خودش اجرا کند. اما “والتر کواکس” کک و مکی با موهای بلوندش یک موجود محکم، زجر کشیده و پیچیده است، با اینکه او شخصیت محوری برخی از صحنههای به یادماندنی “واچمن” است، و گاهی به عنوان خاطره انگیزترین آنها از او یاد میشود، اما تنها کسی است که حاضر نیست برای منفعت بیشتر خود را فدا کند.
علامت مخصوص: کت بارانی و ماسک سوراخ دار که هر بار تغییر شکل و اندازه میدهد، این قانون شکن سرکش هر جور که بخواهد تبهکاران را مجازات میکند.
در سینما و تلویزیون: در فیلم “واچمن” اثر “اسنایدر” “جک ارل هیلی” کاریزمای تاریک این شخصیت را نقش آفرینی میکند.
آیا میدانستید؟: مانند بسیاری از شخصیتهای “واچمن”، رورشاخ هم بر اساس کمیکهای ابرقهرمانی دوره “شارلتون” ساخته شد. بر اساس دو ابر قهرمان “کوئستین” و “آقای ای”.
15. دث – (سندمن – Sandman)
دیگر نامها: تلئوت
“دث” زیاد در “سندمن” ظاهر نمیشود، و کمیک مخصوص به خودش خلاقانه نیست اما خوب است. این شخصیت به اندازه خود “مورفوس” و خواهر کوچکترشان “دلیریوم” (“دیلایت” سابق) ویژگیهای ظریف و پنهان دارد. اما از همان ابتدای حضورش طرفداران زیادی پیدا کرد، و ظاهر جدیدش در برابر ظاهر قدیمی اسکلتی او ترجیح داده شد. شاید به دلیل حس وظیفه شناسی “دث” بوده باشد، یا شاید هم بخاطر مرموز بودنش که باعث شده این شخصیت عمیق و پرمفهوم باشد. مسئله دیگر اینکه، او خواهر بزرگتری است که همه آرزوی داشتنش را دارند، چرا که برخلاف بقیه هدفمند و آرام است، و معمولاً با حرکت آخرش تمام داستان را جمع و جور میکند. دث بهترین نمونه برای آن است که ثابت کنیم، یک شخصیت خوب نیازی ندارد بیش از حد کار شده باشد، و نیازی نیست ظهور ترسناکش در واقع ترسناک باشد.
علامت مخصوص: دختری دوست داشتنی، علاقه دارد لباسهایی سر تا پا سیاه بپوشد، اما یک گردنبند نقرهای آنخ بر گردن دارد و گوشه چشمش یک طراحی مانند چشم هوروس دارد.
در سینما و تلویزیون: هنوز خبری از نسخه تلوزیونی نیست، اما پیشنهاد ما “کریستینا ریچی” و “جنیفر گارنر” میباشد. خود “گیمن” این شخصیت را از “توری آموس” الهام گرفت.
آیا میدانستید؟: دث کلکسیونی از کلاههای کابویی و دو ماهی طلایی به نام “اسلیم” و “وندزورث” دارد.
همچنین بخوانید: لیست قویترین سلستیالها در کمیکهای مارول
14. هالک – (هالک شگفت انگیز/ انتقامجویان – The Incredible Hulk / Avengers)
دیگر نامها: بروس بنر
از همان ابتدا توجه جهان را به خود جلب کرد (خب سخت است که با ده فوت قد از دید مردم پنهان ماند)، “هالک” معمولاً شخصیتی ساده است، و به سادگی همه چیز را به مشت و لگد میگیرد. اما وقتی نویسندهای نظیر “پیتر دیوید” (تا جایی که میدانیم نویسنده سری هالک) تصمیم گرفت روی او کار کند، هالک و بنر به شخصیتهایی پیچیده با گذشتهای پیچیدهتر تبدیل شدند که داستان مبارزه بنر برای کنترل بدنش هم اضافه شد، به همین دلیل بدن هالک به رنگ سبز- خاکستری تغییر کرد. تماشای هالک به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی دنیای مارول در داستانهای “سیاره هالک”، “هالک، جنگ جهانی” و “هالک قرمز” لذت بخش است. باشد که هالک برای مدتی طولانی ادامه داشته باشد.
علامت مخصوص: بزرگ، سبز رنگ، عصبانی، گاهی باهوش، گاهی وحشی، گاهی هم چیزی بین این دو حالت. و بسیار، بسیار قدرتمند، در واقع هر چه عصبانیتر شود، قدرتمندتر میشود.
در سینما و تلویزیون: “لو فریگنو” اولین کسی بود که شخصیت هالک را بازی کرد، و برای اینکار بدنش را سبز رنگ کرد. قبل از اینکه “ادوارد نورتون” در اثر “لوئیس لتریور” در سال 2008 این نقش را اجرا کند، “اریک بانا” هالک ساخته “انگ لی” را نقش آفرینی کرد. باعث تعجب است که نورتون در همان زمان کار را به دست کاردان سپرد و “مارک روفالو” از آن به بعد هالک مورد علاقه استودیو مارول شد!
آیا میدانستید؟: هالک قدرت احیایی چندین برابر “ولورین” دارد. گمان میرود که او میتواند از انفجار اتمی مستقیم جان سالم به در ببرد.
13. والدک اسپیگلمن – (ماوس: افسانه یک بازمانده/ Maus: A Survivor’s Tale)
یک قهرمان واقعی که از مخاطرات باورنکردنی و سختیها و فاجعههای بزرگ عبور کرد تا برای خود و خانوادهاش در دنیایی جدید، زندگی تازهای بسازد، زندگی “والدک اسپیگلمن” در داستان اصلی پسرش مطرح شده و قلبتان را به درد میآورد. این شخصیت یک موش است که سالها در زندانی تحت سلطه یک گربه نازی گرفتار شده، و در نهایت به دنیایی جدید که سگها، قورباغهها و ماهیان در آن زندگی میکنند، تمام این موجودات سرشار از انسانیتی وصف ناپذیرند که هنوز هیچ داستان کمیک دیگری با آن برابری نمیکند. اینکه اسپیگلمن توانست با هنر و سبک خاص خود داستانی دلخراش در تاریخ کتابهای کمیک نقل کند به اندازه کافی تاثیرگذار است، اما از طریق تصویر پدرش توانست ترس، نا امیدی و امید به فاجعه “هولوکاست” را تجسم کند. حتی تغییر متعاقبی که روی شخصیت والدک به وجود آمد از جوانی ایده آل گرا به آدمی عجیب تبدیل شد، نمیتواند تاثیری که بر خواننده گذاشته شد را تغییر دهد.
علامت مخصوص: مانند یک مرد جوان در مواجهه با ناملایمات مستحکم بوده، و در سالهای آخرش خلق و خویی عبوس داشت.
در سینما و تلویزیون: اگر امکان دارد که کتاب “مزرعه حیوانات” اثر “جورج اورول” به یک انیمیشن سینمایی خوب تبدیل شود، باید بگویم “والدک اسپیگلمن” میتواند غوغا به پا کند. البته هنوز صحبتی از ساخت فیلم اقتباسی به میان نیامده است.
آیا میدانستید؟: ماوس جایزه پولیتزر را در سال 1992 برنده شد. اما به دلیل اینکه داوران عقیده داشتند تصویر سازی کارتونیست از آلمان نازی واضح نبود، نتوانست جایزه اصلی را برنده شود.
12. اسپایدر اورشلیم – (ترانس متروپولیشن)
“ترانس متروپولیشن” هم مانند “واعظ” سرنوشت کوتاهی داشت، اما به دلیل اختلاف نظر نویسنده “واردن آلیس” و کارتونیست “دریک رابرتسون” هر دو تمام تلاش خود را کردند. خلق “اسپایدر اورشلیم” روزنامه نگار عجیب و جوینده حقیقت، کسی که آنقدر مواد مخدر دارد تا یک موسیقیدان مشکلدار را زمین بزند، در مرکز همه چیز قرار داشت. اورشلیم برای تکریم “هانتر اس. تامپسون” ساخته شد، و به عنوان خدای روزنامه نگاران شناخته میشود که زندگیش را وقف رساندن اخبار حقیقی به مردم میکند (در یکی از مقالههایش دقیقاً 8000 بار کلمه “لعنتی” را تکرار کرده بود، ما هم باید گاهی امتحانش کنیم) و برایش مهم نیست چه تاثیری روی دولت بگذارد (که به طور تصادفی سعی در براندازی آن دارد). در خلال جستجوهایش از داشتن زندگی عجیب واهمه ندارد، اسپایدر شخصیتی بی باک و چالاک و فوق العاده است، به قدری که “پاتریک استوارت” طرفدار اوست.
علامت مخصوص: فردی کچل و بد دهن، که در پیدا کردن حقیقت سمج است. بدنش پر از خالکوبی است که (بله!) شامل یک عنکبوت هم هست و عینک قرمز- سبز بر چشم دارد.
در سینما و تلویزیون: با این واقعیت برای پاتریک استوارت ناراحت کننده است، اما او برای بازی در نقش اسپایدر مسن است. انتخاب ما “کولین فارل”است که دیوانگی و جدیت این شخصیت را دارد. میتوانم چشمان او را تصور کنم که زیر عینکی با یک گوشه سبز و مستطیلی و یک گوشه قرمز و گرد تصور کنم.
آیا میدانستید؟: اسم وسط اسپایدر “دیجیانگو هراکلیتوس” است. چه زیبا.
11. جسی کاستر – (واعظ – Preacher)
شنیدهاید که از قدیم می گویند مردها دوست دارند جای او باشند و زنها دوست دارند همراه او باشند؟ این جمله معمولاً در وصف “جیمز باند” گفته میشود اما واقعاً باید آن را به “جسی کاستر” شاهکار “گارت انیس” یعنی “واعظ” نسبت داد. انیس و کارتونیست او “استیو دیلون” سخت کار کردند تا در این کمیک فوق العاده و پر از شخصیتهای مکمل شگفت انگیز، شخصیت اصلی را برجسته سازند. جسی یادآور روزهای خوب “غرب قدیم” است، مردی جذاب که همیشه آمادهٔ مبارزه است و تلاش میکند کار درست را انجام دهد، و برای چیزی که به آن باور دارد به پا میخیزد. او با روح “جان وین” در ارتیاط است و به نظر “جیم مویسون” به کلیسا علاقمند است. قسمت هوشمندانه کار اینجاست که او یکی از با وقار ترین و رمانتیکترین شخصیتهای کمیک مدرن است، و انگیزه تمام کارهایش عشق، دوستی و فداکاری میباشد، برای مثال: عشق به نامزدش “تولیپ” و دوستی با رفیق شفیقش “کسیدی”. تقریباً همه چیزهای دیگر از جمله میل او به پیدا کردن خداوند و مجازات او، از وحشت موجود در دنیای مدرن سرچشمه میگیرد. غیرمعمول اما قابل درک. نکته دیگر اینکه او حتی با چشم بند هم عالی به نظر میرسد.
علامت مخصوص: جسی کاستر مرد خداست، اما چیزی شیطانی در خود دارد- او واعظی است که مشروب میخورد، سیگار میکشد، فحش میدهد، و به مزه گوشت علاقه دارد. همچنین توسط “جنسیس” سرچشمه قدرت یک فرشته و یک شیطان تسخیر شده است و توانایی این را دارد که دیگران را به کارهایی که میخواهد وا دارد.
در سینما و تلویزیون: دههها بود که از ساخت فیلم سینمایی “واعظ” به همکاری “سم مندز” صحبت میشود، تا اینکه سریالی چهار فصلی با نقش آفرینی “دومینیک کوپر” از سایت آمازون منتشر شد.
آیا میدانستید؟: جسی پس از مواجه شدن با کمدین معروف “بیل هیکس” مقابل دو روییهای کلیسا به پا خیزید.
10. تینگ – (چهار شگفت انگیز – Fantastic Four)
دیگر نامها: بن گریم
“تینگ” یکی از دوستداشتنی ترین شخصیتهای کتابهای کمیک و قلب “چهار شگفت انگیز” است، موجودی پرتلاش و شوخ طبع با قلبی به وسعت پل بروکلین. به عنوان مثال: نبردهای کلاسیک تینگ با “هالک” را در نظر بگیرید. با وجود اختلاف قدرت این دو شخصیت، تینگ هرگز از مبارزه سر باز نزد. جدای از شوخ طبعی او، چیزی ناراحت کننده هم دربارهاش وجود دارد. تینگ در بدنی گیر افتاده که از آن متنفر است (در کتاب کمیک چهار شگفت انگیز درباره جهش یافته شدن او توضیح داده شده است)، “بن گریم” میتواند با اشارهای به اندازه داستان “فرانکنشتاین” و “دیو و دلبر” غم انگیز باشد (نامزد کورش، “آلیسیا مسترز” میتواند دلبر باشد). اما پیام اصلی این داستان چیزی است که در بیشتر انیمیشنهای استودیو دریم ورک دیده میشود و آن این است: خودت باش، آنوقت همه چیز به بهترین حالت ممکن اتفاق میفتد.
علامت مخصوص: موجودی عظیم الجثه با تحمل و قدرت بالا، یک شهروند خشن اما دوست داشتنی اهل نیویورک است. پوستی نارنجی رنگ از جنس سنگ و ابروهایی پیوسته دارد. تکه کلام او:”وقت کتک زدنه!”
در سینما و تلویزیون: “مایکل چکلیس” با گریم پروتزی خود در دو سری اول “چهار شگفت انگیز” از کسانی مثل “بابی کاناول” جلو زد. در بازسازی “جاش ترانک” از این فیلم “جیمی بل” نقش آفرینی فوق العاده ای از خود بر جای گذاشت.
آیا میدانستید؟: شخصیت بن، از “جک کربی” که در خانوادهای یهودی در قسمت شرقی نیویورک زندگی میکرد، برگرفته شده است.
همچنین بخوانید: 10 کارگردان که فیلمهایشان بهترین دیالوگهای تاریخ سینما را داشتهاند
9. مگنیتو – (مردان ایکس – X-Men)
دیگر نامها: اریک ماگنوس لنشر
“مگنیتو” شخصیتی پیچیده است. یک بازمانده یهودی که از هولوکاست جان سالم به در برد، و مصمم است هموطنان خود را نجات دهد، گاهی به نظر میرسد این سرنوشت اوست که نازیان برای مطیع سازی افراد به نفع بالا دستیان خود، اشتباهاتی را تکرار کنند. همانطور که وقتی “برایان سینگر” در تلاش بود تا تهیه کننده “تام دسانتو” را قانع کند اولین فیلم “مردان ایکس” را بسازد دسانتو به او گفت، مگنیتو، برای “مارتین لوتر کینگ” پروفسور ایکس، مالکوم ایکس است. کارهای ضروری او در گذشته موجب شدند اعمال خشنی از او سر بزند، مانند غرق کردن یک کشتی نیروی دریایی پر از سرباز، با این حال او آدم شروری نیست. نه به معنای سنتی کلمه. با اینکه در اصل او دشمن شماره یک مردان ایکس است، اما در هنگام نبود رهبر تیم “چارلز خاویر”، بارها با آنها همکاری کرد. همچنین در گذشته با “روگ” رابطه داشت. او در حال حاضر در فیلم قدرت خود را از دست داده، و به عنوان یک انسان زندگی میکند که این موضوع جهنمی را برایش رقم زده است. اما مطمئنیم که موضع بی قدرتی او زیاد طول نخواهد کشید.
علامت مخصوص: موی سفید زیر کلاهی مزین شده، لباس قرمز- بنفش با شنلی بلند. میدان مغناطیسی را کنترل میکند، تمام اشکال فلز را دستکاری میکند، و گفته میشود این قدرت به قدری گسترده است که اگر بخواهد میتواند زمین را شکاف دهد. ولی خب او این کار را نخواهد کرد چون کار احمقانهای است.
در سینما و تلویزیون: در ابتدا “ایان مک کلن” در سه سری “مردان ایکس” نقش مگنیتو را بازی کرد، و پس از آن “مایکل فاسبندر” در دنبالههای “مردان ایکس: درجه یک” (X-Men: First Class) مگنیتویی جوانتر و پیچیدهتر را به تصویر کشید.
آیا میدانستید؟: مگنیتو پدر تغییر شکل دهندگان “کوئیک سیلور” و “اسکارلت ویچ” است. اسکارلت خود یکی از شخصیتهای قدرتمند دنیای مارول است.
8. جوکر – (بتمن – Batman)
بزرگترین تبهکار کتابهای کمیک شخصیتی به زیرکی دشمنش بتمن. جوکر دلقک دنیای جنایت است (او تمام ماهیهای شهر گاتهام را زهرآلود کرد) یک حرام زاده سادیسمی (که مسئول فلج شدن “دختر خفاشی” بوده و حداقل یک “رابین” را به قتل رساند) که همیشه تمام تلاش خود را میکند با شوخیهای عالی خود زیر شنل بتمن را ببیند. حس شوخ طبعی جوکر چیزی است که “بروس وین” از آن متنفر است کمیکهای زیادی با شکل بتمن و جوکر در آیینه یا روبروی یکدیگر، در این باره ساخته شداند (“بازگشت شوالیه تاریکی” از “فرانک میلر”، “جوک کشنده” از “آلن مور” و “برایان بولاند”، “تیمارستان آرکهام” از “گرانت موریسون” و “دیو مک کین”، “عاشق پیشه و بانو” از “مایکل گرین” و “دنیس کوئن”). ظاهر ابتدایی این شخصیت از تصویر “کونارد ویدت” با نام “مردی که میخندد” گرفته شد.
علامت مخصوص: موی سبز، صورت سفید، لبخند خاص، کت و شلوار زوت بنفش و شیطانی. خنده دیوانه وار.
در سینما و تلویزیون: “سزارو رومرو”، “جک نیکلسون“، “هیث لجر” (روحش شاد)، “جرد لتو” و حالا “واکین فینیکس” بازیگرانی هستند که در لایو اکشن جوکر نقش آفرینی کردند. “مارک همیل” به عنوان صداپیشه این شخصیت در مجموعه انیمیشنی و بازی “آرکهام” عملکرد فوق العاده ای داشت.
آیا میدانستید؟: جوکر قبل از اینکه معروف شود، یک دزد معمولی به نام “کلاه قرمزی” بود.
7. قاضی درِد – (ای دی 2000 – 2000 AD)
دیگر نامها: جو درِد
قاضی درد (مانند پانیشر و چارلز برانسون در “دث ویش”) که تا حدودی به این دلیل ساخته شد تا نشان دهد ابرقهرمانان داستانهای کمیک و پلیسهای اسلحه در دست ذاتاً فاشیست هستند، با موفقیت بالایی روبرو شد و نشان داد حتی بینندگان آزادی خواه هن انواع خاصی از فاشیسم را جالب توجه میدانند. در آیندهای پر هرج و مرج مگاسیتی یک، درد بخشی از یک گروه قضات است که همزمان به دستگیری افسران، سیستم حقوقی و جلادها میپردازد. مانند یکی دیگر از کمیکهای بلند بریتانیایی دیگر، قاضی درد هم طنزی از زاویه دید بریتانیایی است که افراط گرایی آمریکا را در قالب طنز بیان میکند، و درد مانند کابوی، فردی خشن، مشوش و ذاتاً با وقار است که مفهوم قهرمان آمریکایی بودن را نشان میدهد. یکی از مشکلات نویسندگان رویارویی با تبهکارانی بود که درد در برابر آنها خوب به نظر میرسید، اما توانستند این مشکل را با “قاضی مرگ” حل کنند.
علامت مخصوص: چانهای بزرگ، کلاهخود براق و همچنین پارچه چرم، به اندازهای که میتواند با ان در “مردم روستا” جایی برای خود دست و پا کند، رفتار انعطاف ناپذیر با مجرمان. تکه کلام:”خود من قانونم.”
در سینما و تلویزیون: “سیلوستر استالونه” در فیلمی نقش قاضی درد را بازی کرد، این فیلم در ابتدا قوی شروع شد اما وقتی سیلوستر کلاهخود خود را برداشت و با نشان دادن صورتش سنت دیرینه درد را بشکند، افت کرد. در فیلم بعدی سال 2012 “کارل اوربن” این اشتباه را تکرار نکرد، اما بینندگان زیادی این فیلم را تماشا نکردند.
آیا میدانستید؟: سلبریتی های طرفدارد قاضی درد “جاناتان رأس”، “سیمون لی بون”، “لمی” و “تری پرچت” هستند.
6. دریم – (سندمن – The Sandman)
دیگر نامها: مورفئوس، سندمن، اونئروس، پادشاه دریم، لرد شفر، کایکول و …
“سندمن” اثر “نیل گیمن” بسیار شبیه به تکرار قبلی دی سی بود: کارآگاهی بلندقد، با استایل گت، موی تیره به جای یک گارآگاه با ماسک گازی و کت مندرس (البته این دو یک شب در کمیک “تئاتر نیمه شب سندمن” با یکدیگر ملاقات کردند). این مرد قدرتمند، دائماً با نقشههای خواهر و برادرانش (“سرنوشت”، “مرگ”، “میل”، “نا امیدی”، “ویرانی” و “دیوانگی” خواهر برادران او هستند) از گروه “بی پایان” و موضوعات مربوط به پادشاهی “رؤیا” درگیر است، موضوعاتی مانند وظیفه محافظت (یا نابودی) انسانهایی که با آنها ارتباط برقرار میکند. در طول این مجموعه که او را از زندان به پایان دنیا میبرد، دریم چیزهایی جدیدی یاد می گرد و رشد میکند که خود چیزی عجیب است، و همین موضوع شهرت کتابهای او را توجیه میکند، و ما را با دنیای اساطیر، تاریخ، و خلاقیت دیوانه وار اما خالصانه “گیمن” روبرو میکند.
علامت مخصوص: بزرگتر از خدایان؛ تمام رویاها را کنترل میکند، داستان سرایی میکند و خیال پرداز است. قدرت او حد ندارد، اما قوانین خانوادگی و محترم شمردن وظیفههایش تنها محدودیت اوست.
در سینما و تلویزیون: هنوز قرار نیست نسخه تلوزیونی این کمیک ساخته شود، اما اگر بشود دوست داریم بازیگران زیادی را انتخاب کنیم. “جوزف گوردون لویت” برای مدتی به پروژه سندمن علاقه نشان داد، اما بعد منصرف شد. در واقع سریال “لوسیفر” (Lucifer) بر اساس داستان سندمن ساخته شده است.
آیا میدانستید؟: در طول پخش این کمیک ظاهر دریم از “دیوید بوی”، “پیتر مورفی” در “باوهاوس” (Bauhaus)، “رابرت اسمیت” در “درمان” (The Cure) و خود “نیل گیمین” الهام گرفته شده بود.
5. مرد عنکبوتی – (مرد عنکبوتی/ انتقامجویان – Spider-Man / Avengers)
دیگر نامها: پیتر پارکر
مرد عنکبوتی، مرد عنکبوتی… بقیهاش را خودتان بلدید. این داستان که توسط “استن لی” و “استیو دیکتو” نوشته شده (برخلاف تصور “جک کربی” سازنده این اثر نیست)، چهره دنیای کمیکهای مارول زندگیش را به عنوان یک نوجوان شروع کرد: پسری نوجوان که مشکلات مالی، مشکلات خانوادگی و در ایجاد ارتباط با دختران هم مشکلاتی داشت، و به قدرتهای ماورایی دست پیدا میکند که تنها مشکلاتش را کم نکرد، بلکه مشکلات بیشتری هم برایش ساخت. “پیتر پارکر” در آن زمان با سوپرمن، بتمن و چهار شگفت انگیز که در کتابهای کمیک ماجراجوییهایی داشتند تفاوت داشت. خب از آن موقع به بعد عنکبوت کوچک ما رشد کرد، و یاد گرفت که با تلاش میتوان چیزهای زیادی به دست آورد، و حتی میتوان همسر “مری جین” هم شد. مرد عنکبوتی مرد و دوباره با قدرتهای بیشتر به زندگی بازگشت، از او کلون ساختند، سیمبیوت های فضایی و روزنامه نگاران عصبانی به او حمله کردند، او حتی در مجموعه “جنگ داخلی” هویت مخفی خود را افشا کرد، اما همچنان حس شوخ طبعی خود را دارد، و در حین مبارزات مهلک همچنان طعنههای طنز خود را ادا میکند همچنین برای تصویر صفحه اول کتاب ژستهای فوق العاده ای میگیرد. معمولاً شخصیتها و خود کمیک به مکانهای تاریک روی میآورند، اما جستجوی روح و تفکر ژرف واقعاً برای تار پرتاب کن محلهتان مناسب نیست. او عنکبوتی است که در روشنایی روز زنده میماند.
علامت مخصوص: لباس قرمز و آبی، و چشم بند که طرح تار عنکبوت دارد. مرد عنکبوتی قدرت و چابکی یک عنکبوت را دارد، حس عنکبوتی قوی که در هنگام خطر به او هشدار میدهد. و حتی تارهایش را هم خودش تولید میکند. چه بچه باهوشی.
در سینما و تلویزیون: در فیلم دهه 70 “نیکولاس هاموند” نقش او را بازی کرد. در انیمیشنها “کریستوفر دنیل برین” صداپیشگی این شخصیت را بر عهده داشت، “توبی مگوآیر” در سری فیلمهای ساخته “سم رایمی” نقش آفرینی کرد. “اندرو گارفیلد” شروعی عالی داشت، اما قسمت دوم فیلم یعنی “مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2” (The Amazing Spider-Man 2) موفقیت آمیز نبود، چرا که اشتباهات قسمتهای قبلی را تکرار کرد. از طرف دیگر “تام هالند” از اولین نقش آفرینیاش در فیلمهای مارول، مورد علاقه بینندگان بود.
آیا میدانستید؟: افشای هویت مرد عنکبوتی به مردم شوک بزرگی برای “جنگ داخلی” مارول بود. اما این موضوع باقی نماند، چرا که مرد عنکبوتی با “مفیستو”ی شیطان معامله کرد و زمان را به عقب برگرداند، و هویت مخفی خود را نگه داشت.
همچنین بخوانید: ۵ قهرمان DC که میتوانند مرد عنکبوتی را شکست دهند (و ۵ تن که از او شکست میخورند)
4. ولورین – (مردان ایکس – X-Men)
دیگر نامها: لوگان، جیمز هولت، پچ، اسلحه ایکس
در ابتدا به عنوان یک تبهکار ظاهر شد و هالک را به زحمت انداخت، اما کم کم به یک قهرمان تبدیل شد. “ولورین” همیشه شخصیتی بود که با سایههای خاکستری مشکلی نداشت و این تناقضات. پیچیدگیهای اوست که باعث شد همه فن حریف باشد. او خشونت وصف ناشدنیای دارد و غریزه حیوانی نیز دارد، اما در صورت نیاز قادر است عکس العمل های احساسی خود را با کمی محاسبه تعدیل کند. ولورین یک تبهکار نیست: مطالعات او در ژاپن و سابقه طولانیش برای سفر کردن، جاسوسی و پیدا کردن دردسر باعث شده درباره فرهنگهای مختلف دانش کسب کند، به زبانهای مختلف صحبت کند و از نوشیدن آبجوی سرد لذت ببرد. (برای مثال در داستان “مردان ایکس خارق العاده” اثر “جاس وودان”، ولورین با خوردن یک آبجوی سرد از هیپنوتیزم بیرون میآید). همچنین او ریشهایی دارد که چندین نسل از مردان آرزوی داشتنش را داشتند.
علامت مخصوص: توانایی احیای بالا، استخوانهای شکست ناپذیر و پنجههای قابل جایگزینی. بهترین چیز کاری است که انجام میدهد، اما کاری که انجام میدهد آنقدرها هم خوب نیست.
در سینما و تلویزیون: “هیو جکمن” در شش فیلم “مردان ایکس” و سه اسپین آف از “ولورین” به خوبی نقش آفرینی کرد. جکمن حدود یک فوت از شخصیت کمیک بلندتر است، اما خشونت و رفتار او را به خوبی به تصویر میکشد. آخرین قسمت فیلم “لوگان” وداع سختی بود.
آیا میدانستید؟: در ابتدا ولورین یک گرگ تغییر شکل یافته بود نه یک انسان تغییر شکل یافته. اما این موضوع حتی برای یک کمیک هم مسخره است.
3. جان کنستانتین – (هل بلیزر/ کنستانتین- Hellblazer / Constantine)
اسم او “کنستانتین” است، اما اسم کمیک “هل بلیزر”. “آلن مور” که این شخصیت را در کمیک “موجود باتلاقی” به عنوان کاراکتر مکمل طراحی کرده بود، عقیده داشت یک غول آبی رنگ بسازد. اگر “دکتر استرنج” در تاکستث به دنیا میآمد، با خود جان کنستانتین فرقی نداشت، چرا که رفتارشان کاملاً به هم شبیه است. کنستانتین شخصیتی پیچیده است، و تنها کسی است که دوستان و افراد مهم زیادی که در زندگیش داشت همگی کشته شدند. او قلب مهربانی دارد، اما عقیده دارد که خوبی همیشه موفق نخواهد بود. و باید بگویم کانستنتین مردی است که در مواجهه با مرگ، نه تنها لبخند میزند، بلکه به او میگوید تن لشش را گم و گور کند. جالب اینجاست که “مور” بسیاری از ویژگیهای خود را در کنستانتین قرار داده است او زیر دست نویسندگانی مثل “جیمی دلانو” و “گارت انیس” کسی که در آرک “عادتهای کشنده” به کنستانتین سرطان ریه داد، به شهرت رسید، و یکی از پرطرفدارترین کتابها در تاریخ کتابهای کمیک است.
علامت مخصوص: موی بلوند، کت بارانی، رفتار زیرکانه. همیشه یک سیگار در گوشه لب خود دارد، دارای لهجه لیورپولی روحی افسون شده و مهارتهای جادویی.
در سینما و تلویزیون: “کیانو ریوز” این شخصیت را در فیلم “کنستانتین” (Constantine) اثر “فرانسیس لورنس” بازی کرد. در سریال کوتاه “کنستانتین” و “کماندار” (Arrow) و “افسانههای فردا” (Legends Of Tomorrow)، “مت رایان” نقش او را بازی کرد.
آیا میدانستید؟: کنستانتین یکبار در گروه موسیقی “ماکوس ممبرنس” نوازندگی کرد. بررسی کردیم و متوجه شدیم در واقع یک گروه موسیقی با همین نام وجود دارد، اما مطمئن نیستیم که طرفدار “هل بلیزر” باشند.
2. بتمن – (بتمن/ لیگ عدالت – Batman / Justice League)
دیگر نامها: بروس وین، شوالیه تاریکی، مبارز شنل پوش
زمانیکه “باب کین” با ایده پسری خوشتیپ و میلیونر که در طول شب لباسی خفاش مانند میپوشد، و به جنگا با تبهکاران میرود، هرگز فکر نمیکرد این داستان به کجا خواهد رسید. تقریباً هفتاد سال از آن زمان گذشته، و ما باز هم منتظریم فیلم جدیدی از بتمن ساخته شود، در حالی که “مبارز شنل پوش” ما به یکی از بهترین شخصیتهای کتابهای کمیک تاریخ تبدیل شده است. جذابیت بتمن در چیست؟ اول اینکه بتمن به طور کلی فوق العاده است. از طرف دیگر خوش چهره است. در اینجا آرزویی تحقق بخشید وجود دارد و آن این است که بر خلاف ابرقهرمانهای دیگر بتمن قدرت ماورایی خاصی ندارد و فقط بر قدرت بدنی، هوش و تلاش خود تکیه میکند. او کلکسیونی از عکسهای تبهکاران بزرگ دارد. این شخصیت بیشتر از شخصیتهای دیگر در تلویزیون ظاهر شده که همین به او کمک کرد بیشتر دیده شود. و البته، در طول سال این شخصیت بارها تکرار شده از مبارزه در جنگ گرفته تا شوالیه بسیا بسیار تاریک “فرانک میلر”، بتمن متعلق به همه است.
علامت مخصوص: شنل بلند؛ لباس خاکستری- سیاه با نشان خفاش روی سینه آن؛ توانا در جنگهای تن به تن و ذهن آنالیزگر قدرتمند.
در سینما و تلویزیون: هیچ ابرقهرمانی به اندازه بتمن در صفحه سینما و تلوزیون ظاهر نشده است. “آدام وست”، “مایکل کیتون”، “وال کیلمر”، “جرج کلونی“، “کوین کانری” (صدا پیشه) و “کریستین بیل” همگی در به تصویر کشیدن بتمن تمام تلاش خود را کردند. “بن افلک” در “بتمن مقابل سوپرمن: طلوع عدالت” (Batman v Superman: Dawn Of Justice) و “لیگ عدالت” (Justice League) نسخهای پختهتر از بتمن را نقش آفرینی کرده، و “ویل آرنت” در انیمیشن “لگو” نسخهای متفاوت از او را بازی کرد. دفعه دیگر نوبت “رابرت پتینسون” است.
آیا میدانستید؟: “باب کین” در ابتدا لباس بتمن را با سایهای از رنگ قرمز طراحی کرده بود. آنقدر کم که بروس با سایهها همرنگ شود.
1. سوپرمن – (سوپرمن/ لیگ عدالت – Superman / Justice League)
دیگر نامها: کال آل، کلارک کنت
اولین بودن خیل مهم است، اما این مسیری است که سوپرمن از پرواز با ابرقهرمانانی که دنباله رو او بودند، به دست آورد. چه تعداد قهرمان دیگر از سال 1938 به مدت 80 سال حضور داشته، و همچنان محبوب باقی ماندند؟ در واقع همتایان سوپرمن، مرد عنکبوتی و ولورین نیستند، بلکه “شرلوک هولمز”، “تارزان” و “جیمز باند” هستند که همچنان با بازسازیهای کلاسیک خود پا بر جا ماندند. سوپرمن هر از گاهی عقب نشینی هایی هم داشت: مبارزه او برای حقیقت، عدالت و شیوه آمریکاییها شریف است، اما مبارزه انتقام جویانه او با بتمن خیلی قابل درک نبوده است (خصوصاً وقتی که از “روش آمریکاییها” خسته شده بودیم) دامنه قدرتهای او بسیار گسترده است در نتیجه پیدا کردن مخاطراتی که ارزش وقتش را داشته باشند، سخت است (پس باورش سخت است که تا دههها یک آدم کچل با آزمایشگاهش تنها مشکل او بود) و ظاهر و رفتار گیرای او هر بار توسط فردی واقع گرا و غمگین به چالش کشیده میشود. به همین دلیل است که کمیکها همیشه عناصر اصلی وجود او را مورد آزمایش قرار میدهند، و او را به عنوان یک کمونیست (پسر سرخ) یا فردی بریتانیایی (بریتانیایی اصل) در نظر می گرد، یا او را با افراد خوب جاویدان مانند “بیزارو” مقایسه میکنند که این موضوع به محبوبیت او میافزاید. اگر سوپرمن نبود، هرگز ژانری جداگانه بریا داستانهای ابرقهرمانی به وجود نمیآمد، هر بار شخصیت قدرتمند دیگری پس از او ساخته میشد، پس مدتی مشخص میشد که چقدر به کال آل شبیه بوده و یا چقدر با او متفاوت بوده است.
علامت مخصوص: ردای قرمز، لباس چسبان آبی، نماد حرف “اس” روی سینه، قدرتهای گسترده (پرواز کردن، رویین تن بودن، اشعه ایکس/ دید حرارتی، سرعت بالا و…)، دارای دو هویت جداگانه یکی به عنوان خبرنگاری خوش رفتار و دیگری سوپرمن، موی مجعد، حساسیت به کریپتونیت. تکه کلام: “بالا، بالاتر و دور از دسترس”؛ “سریعتر از گلوله، فقط با یه خیزش میتونم به فراز بلندترین ساختمونا برم” و…
در سینما و تلویزیون: در سینما و تلوزیون “کرک آلین”، “جرج ریوز”، “کریستوفر ریوز”، “دین کین”، “برندون روث” و “تام ویلینگ” نقش سوپرمن را بازی کردند. جدیدترین بازیگر سوپرمن “هنری کویل” بود، که البته ان روزهای خوش دیگر تمام شدهاند.
آیا میدانستید؟: “نیکلاس کیج” یک کپی از اولین قسمت “کمیکهای اکشن” داشت، کمیکی که سوپرمن برای اولین بار در آن ظاهر شد. یک بار در دزدی آن را از دست داد، اما دوباره به او باز گردانده شد، ودر سال 2011 در یک مزایده آن را به قیمت 2,161,000.00 دلار به فروش رساند.
همچنین بخوانید: 5 ابرقهرمان DC که میتوانند بیوه سیاه مارول را شکست دهند (و 5 تن که از او شکست میخورند)
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (48)
فروردین 27, 1401
اسم اون اما فراست نیستو کیلر فراست هستش اصلا درست نبود بعدشم افراد خوبی مثل قناری سیاه و سوپرگل و فلش و ارو… چرا نیاوردن
پاسخ
اردیبهشت 5, 1401
اینا که سهله از مردگان متحرک حتی یه شخصیت هم نبود حتما سریالش رو نگاه کنید تا بفهمید نویسنده چه اشتباهی کرده
پاسخ
اسفند 1, 1400
سلام البته ثور خدای رعد رو یادتون رفت
پاسخ
آبان 18, 1400
مقالت عالیه با اینکه با سلیقه الان مردم جور در نمیاد ولی خیلی دقیق و قشنگ توجیه کردی انتخاباتو👍🏿
پاسخ