معرفی مینی سریال “چیزهای تیز” (Sharp Objects)؛ روایتی جنایی از شکستهای روحی و روانی
مینی سریال “چیزهای تیز” از آن دسته سریالهایی است که بعد از اتمام آن به مدتی استراحت ذهنی نیاز دارید! چراکه داستان فیلم سنگین است و بازی و سرنوشت بازیگران آن به بار سنگین و فضای رازآلود آن حالتی ابهامآمیزتر اضافه کرده است. این مینی سریال هشت قسمتی که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده، آنقدر جامع و کامل است که بهسختی میتوان عیب و ایراداتی در آن پیدا کرد. در این مقاله به معرفی این سریال پرداختهایم، با پروشات همراه باشید.
- نام سریال: “چیزهای تیز” (Sharp Objects)
- ژانر: درام، جنایی، رازآلود
- سازنده: “مارتی نوکسون” (Marti Noxon)
- بازیگران: “ایمی آدامز”، “پاتریشیا کلارکسون”، “الیزا اسکنلن”
- تعداد قسمتها: 8 قسمت
- سال تولید و انتشار: 2018
- مدت زمان هر قسمت: 61-55
- شبکه منتشر کننده: HBO
- امتیاز آی ام دی بی: 8.2/10
- امتیاز راتن تومیتوز: 92/100
تریلر سریال Sharp Objects
پیش از این و در دهههای گذشته، بیشترین چیزی که در فیلم و یا سریالهای ژانر جنایی به آن پرداخته میشد، داستانهایی از زندگی شخص قاتل و نحوه قربانی شدن مقتولها بود که با بازیهای پلیسی و کاراگاهی همراه میشد و جذابیت خاصی برای بیننده داشت. اما رفته رفته و با بالا رفتن سطح توقع مخاطب از داستانها، شاهد تفاوتهای زیادی در روایت فیلم و سریالها بودیم و سالانه با شاهکارهای سینمایی و تلوزیونی زیادی روبرو میشویم. آثاری که به دنبال به تصویر کشیدن چیزی فراتر از یک داستان هستند و سعی می کنند با درایت تمام، به روح و ذهن شخصیتها نفوذ کنند.
در مینی سریال “چیزهای تیز” هم با چنین اثری مواجه میشویم؛ سریالی که با یک داستان جنایی آغاز میشود و مدام از طریق وارد شدن به لایههای دورنی شخصیتهای مرموز خود، با ذهن مخاطبش بازی میکند. داستان این سریال درباره دختری به نام “کمیل پریکر” (با بازی ایمی آدامز) است که برای پیگیری یک پرونده قتل، بعد از سالها به شهر محل زندگی خانوادهاش بازمیگردد.
کمیل پریکر روزنامهنگار تحقیقاتی است که به تازگی از بیمارستان روانی بعد از سالها خودآزاری مرخص شده و به مرکز شهرش یعنی ویندگپ ایالت میسروی برای تحقیق قتل دو دختر بچه بازمیگردد اما به محض بازگشت به خانه کودکیاش؛ خودش را یکبار دیگر تحت نظر چشمهای مهلک مادرش،آدورا (با بازی پاتریشیا کلارکسون)، شخص طراز اول جامعه کوچک ویندگپ مییابد که کمیل را برای مواجه با شیاطین درونیاش، تحت فشار و اجبار قرار میدهد.
در جریان داستان، ما با دو بخش مجهول مواجه میشویم که یافتن قاتل بچهها در اولویت دوم قرار میگیرد. در واقع ما با تماشای فلاش بکهایی که در سریال دربارهٔ پریکر زده میشود، متوجه میشویم که چه اتفاقی برای او رخ داده و آیا او اصلاً شرایط آن را دارد که بتواند به شرایط آرمانی اش بازگردد یا خیر. وی در طول داستان بارها خود را از مشکلات و خاطراتی که داشته رها میکند تا بتواند کارش را انجام دهد و ماموریتش را به سرانجام برساند، اما در نهایت این حالات روانی و شرایط ذهنی اوست که منجر به تغییری بزرگ و فاش شدن رازهای داستان می شود.
تصاویری از سریال “چیزهای تیز”:
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها