10 کارگردان نخبه سینما که آرزو میکنیم فیلم های بیشتری بسازند
اولین کار موفقیت آمیز یک کارگردان بلیطی برای فیلمهای آینده اوست. با این حال، علایق کارگردانان یا برخی اوقات دلایل نامعلومی با پروژههای آتی آنها تداخل پیدا میکند. وقتی کارگردان بلافاصله فیلمی را دنبال نمیکند، کمی ناراحت کننده است مخصوصاً اگر آن کارگردان را تحسین کنید. اگر کارگردان مورد نظر دیگر بعد از آن هیچ فیلمی نسازد، حتی غم انگیزتر هم میشود.
به عنوان یک طرفدار این موضوع بسیار ناامید کننده است، اما حقیقتی ساده را به یاد داشته باشید: گاهی اوقات هر چه کمتر باشد، بهتر است. یک شاهکار شگفت انگیز بهتر از چهار فیلم معمولی است. کارگردانان این لیست با تعداد محدودی تأثیر یزرگی از خود بر جای گذاشتند، و استحقاق آن را دارند که شناخته شوند. با پروشات همراه باشید.
10. گاسپار نوئه – Gaspar Noe
“نوئه” فیلمسازی آرژانتینی است که در فرانسه زندگی میکند، و برای فیلمهای پوچ گرایانه و خشن که پر از صحنههای جنسی و خشونت است، معروف میباشد. پس از اینکه در سال 2002 برای دومین فیلم خود “برگشت ناپذیر” برنده جایزه کن و نامزد جایزه نخل طلا شد، برای همیشه خود را از نقشه سینمای جهانی محو کرد. از آن به بعد تنها سه فیلم دیگر ساخت که آخرین آن “نقطه اوج” در سال 2018 منتشر شد. با توجه به اینکه فیلم “عشق” محصول سال 2015 نئو یکی از کم بینندهترین فیلمهای او بوده، “نقطه اوج” نظرات مثبت زیادی دریافت کرد، و به نظر میرسد میتوان آن را شروع خوبی برای بازگشت این کارگردان دانست.
با وجود اینکه نئو تنها 5 فیلم بلند به نام خود داشته، به نظر میرسد فاصله بین انتشار دو فیلم “عشق” و “نقطه اوج” بسیار کم بوده است. این فاصله کمتر از فاصله شش تا هفت ساله بین دیگر فیلمهایش کمتر میباشد. خوشبختانه او به کارش ادامه میدهد، چرا که خیلی خوب است که فیلمهای تاریک و پیچیده بیشتری از این کارگردان شجاع و بااستعداد تماشا کنیم.
فیلمهای گاسپار نوئه: “من تنها ایستادهام” (1998 I Stand Alone)، “برگشت ناپذیر” (2002 Irreversible)، “به خلاء وارد شو” (2009 Enter the Void)، “عشق” (2015 Love)، “نقطه اوج” (2018 Climax)
همچنین بخوانید: نابترین فیلمهای هنری توسط کدام کارگردانها ساخته شدند؟
9. خوان خوزه کامپانلا – Juan Jose Campanella
“خوان خوزه کامپانلا” یک کارگردان آرژانتینی دیگر است که قبل از اینکه در حووزه بین المللی شناخته شود فیلمهایی منتشر کرد، از جمله “راز چشمان آنها” که مورد تحسین زیادی قرار گرفت. این فیلم که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد، یک فیلم جنایی/ معمایی/ مهیج است که به زیبایی ساخته شده و پیچیدگی شگفت انگیزی دارد. کامپانلا پس از موفقیتش تمرکز خود را بر برنامههای تلوزیونی گذاشت و از ان موقع دیگر فیلمی نساخت.
خوشبختانه کامپانلا در پنج، شش سال آینده فیلم دیگری خواهد ساخت. ژانری که او در آن استاد است ژانر معمایی/ مهیج میباشد. نحوه ساخت فیلم “راز چشمان انها” در بن دیگر فیلمهای این ژانر در آن زمان، از نظر سینمایی بسیار لذت بخش بود. در این نوع فیلمهای مهیج، انتقال اصیل بودن فیلم به بیننده سخت است، و این دستاورد بسیار تاثیرگذار است. با این حال، باید این جای خالی را با فیلمهای مهیج تخیلی پر کرد، و تا به الان هیچکس نتوانسته مانند او این کار را بکند.
نکته: در اقدامی کاملاً ناشیانه، هالیوود سعی کرد در سال 2015 فیلم “راز چشمان آنها” را بازسازی کند، و در انتها با شکست مواجه شد.
فیلمهای خوان خوزه کامپانلا: “پسری که گریه کرد” (1991 The Boy Who Cried Bitch)، “همان عشق، همان باران” (1999 Same Love, Same Rain)، “پسر عروس” (2001 Son of the Bride)، “ماه اولاندا” (2004 Avellaneda’s Moon)، “راز چشمان آنها” (2009 The Secret in Their Eyes)
8. لوسیل هادزیالیلوویک – Lucile Hadzihalilovic
لوسیل که با “گاسپار نوئه” ازدواج کرد، تعجبی ندارد که او هم فیلمهای کمی منتشر میکند. با این حال، او آنقدر کم فیلم منتشر کرد که فاصله بین فیلمهای همسرش معمولی به نظر میرسد. پس از اینکه اولین فیلم خود “بی گناهی” را در سال 2004 منتشر کرد، (این فیلم نگاه عجیبی است بر زندگی یک دختر جوان در مدرسه شبانه روزی) و حالا نیز حتماً 12 سال طول خواهد کشید تا فیلم بعدی خود را بسازد. “بی گناهی” در سال 2004 برنده جایزه اسب برنز جشنواره فیلم استکهلم شد، و “تکامل” در سال 2015 نامزد شد.
برخی کارگردانها قصد ندارند فیلمهای خود را بر پایهای ثابت قرار دهند، و میخواهند تنها زمانی که احساس خلاقیت داشتند، یا زمانی که احساس کردند به چیزی مهم در صفحه نمایش نیاز دارند، دست به کار شوند. این کار قابل تحسین است چرا که میدانیم قرار نیست فیلمی تماشا کنیم که از چند دلار پول ساخته شده، آنها این فیلم را میسازند چرا که برای موضوع، دیگاه و احساس خاصی از آن اشتیاق دارند، و این کار سزاوار بیشتر شناخته شدن است. در مورد هادزیالیلوویک نیز همین صادق است.
مشخص است که این کارگردان قصد ندارد فیلم بیشتری بسازد. 11 سال زمان زیادی است و او هم قرار نیست جوانتر شود. اگر چه قرار نیست فیلمهای بیشتری از او تماشا کنیم، اما اگر امکانش بود از آن لذت میبردیم. مطمئنم که سوئد نیز با نظرم موافق است.
فیلمهای لوسیل هادزیالیلوویک: “بی گناهی” (2004 Innocence)، “تکامل” (2015 Evolution)
همچنین بخوانید: معرفی 15 کارگردان زن فعال در سینمای امروز جهان
7. اورسولا مه یر – Ursula Meier
این کارگردان فرانسوی- سوئیسی فیلمهایی درباره خانوادههای غیرمعمولی میسازد. چه محیط زندگی آنها باشد، چه رابطه بینشان، یا رفتار آنها هر کدام از آنها که باشد به صورت غیرطبیعی نشان داده میشود.
زمانی که شخصیتها در تمام فیلم مورد بررسی قرار میگیرند، متوجه میشویم که آنها همگی محصول موقعیت خود هستند. آنها در حال سر و کله زدن با محیط هستند، و سعی میکنند در آن محیط طبیعی رفتار کنند تا زنده بمانند. اگرچه مه یر تنها دو فیلم ساخته است، اما این دو فیلم حاوی ویژگیهایی هستند که از طریق شخصیتهای احساسی و پیچیده منتقل میشوند.
نکته دیگری که باعث میشود فیلمهای مه یر، منحصر به فرد باشند، محیط برجسته آن میباشد. در فیلم “خانه” خانهای که خانواده در آن زندگی میکند، در کنار یک بزرگراه بلا استفاده وجود دارد. وقتی که بزرگراه بالاخره باز میشود، خانواده قبول نمیکنند که از انجا نقل مکان کنند. در “خواهر” اتفاقات فیلم در یک پیست اسکی در سوئیس رخ میدهند، و در پس زمینه فیلم کوههای آلپ را تماشا میکنیم که نمای زیبایی از اروپا را نشان میدهد
داستانهای غیرمتعارف و شخصیتهای کارهای مه یر واقع گرایی عجیبی به فیلمهایش اضافه میکند، و همین باعث میشود بخواهیم کارهای بیشتری از او تماشا کنیم.
فیلمهای اورسولا مه یر: “خانه” (2008 Home)، “خواهر” (2012 Sister)
6. گوتز اشپیلمن – Gotz Spielmann
فیلم موفق “اشپیلمن” به نام “انتقام” در سال 2008 منتشر شد. این فیلم که از سوی منتقدان تحسین شد، نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد. “انتقام” فیلمی در ژانر درام/ عاشقانه است که شخصیتهای آن دارای احساسات پیچیدهای هستند، و فیلمبرداری آن نیز فوق العاده استادانه انجام شده است. شخصیتهای داستان به قدری غرق نقش خود شدهاند که مجذوب نقش خود شدند. تماشای این فیلم تجربهای غنی است، تجربهای که به راحتی آن را فراموش نمیکنید. در کل، تکنیکهای او در فیلمسازی، بسیار فکر شده و مناسب موضوعات مرکزی فیلم میباشد.
مانند دیگر کارگردانان این لیست، اشپیلمن نیز از زمان اولین موفقیت خود فیلمی نساخته است. پس از ساخت “انتقام” فیلمی دیگر ساخت که سر و صدای زیادی به پا نکرد. این به آن معنا نیست که او باید کیفیت کار را فدای تقاضای مردم بکند، اما باید بار دیگر تلاش کند با تمرکز بر موضوع “انتقام” تا فیلمی مانند آن بسازد. اگر بتواند این کار را کند، ما بینندگان ضیافتی سینمایی خواهیم داشت.
فیلمهای گوتز اشپیلمن: “همسایه” (1993 The Neighbour)، “عقرب” (2004 Antares)، “انتقام” (2008 Revanche)، “اکتبر نوامبر” (2013 Oktober November)
همچنین بخوانید: معرفی 20 کارگردان غیرامریکایی که در هالیوود هم خوش درخشیدند
5. نانا اختیمیشولی – Nana Ekvtimishvili
کشور گرجستان از لحاظ فنی کشوری در خاورمیانه است که در آسیا قرار دارد، اما یکی از اروپاییترین فرهنگها را در سراسر آسیا دارد. این موضوع باعث میشود کشور از نقطه نظر جغرافیایی جالب توجه به نظر برسد. گرجستان تا اواخر بهار 1991 توسط جماهیر شوروی کنترل میشد، و تنها چند ماه قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی استقلال خود را بدست آورد.
پس از آن، کشمکشهای متعاقبی گریبان گیر این کشور شده، و به زمدگی روزمره مردم تبدیل شد. اولین فیلم “نانا اختیمیشولی” به نام “در شکوفه” درباره دو دختر است که در دوران قبل از فروپاشی شوروی در سال 1992 در تیبلیسی گرجستان زندگی میکردند. این فیلم واقعاً مهم و ضروری بود و بر نقطهای کمتر دیده شده از دنیا نوری تابید.
“نانا اختیمیشولی” که در سال 1978 در گرجستان به دنیا آمد، دیدگاه فردی از قلب گرجستان را درباره چگونگی زندگی در کشوری را که مدام در حال کشمکش و جنگ درباره هویت و استقلال خود در زمان دشواری تاریخ را نشان میدهد.
شخصیتهای این فیلم تقریباً 14 ساله بودند، که آنها در سال 1992 همسن اختیمیشولی بودند. این موضوع تنها اعتبار فیلم و زندگی شخصیتهای آن در تیبلیسی گرجستان را نشان میدهد. نتیجه آن فیلمی ساده است که به لحاظ استعاری گرجستان و جنگهای آن را به تصویر میکشد، و داستانی از جوانی است.
فیلمهای گرجستانی زیادی ساخته نشدهاند، اما این فیلم شروع فوق العاده ای است.
فیلمهای “نانا اختیمیشولی”: “در شکوفه” (2013 In Bloom)، “خانواده شاد من” (2017 My Happy Family)
4. فرانک دارابونت – Frank Darabont
“دارابونت” که با فیلمهای “رستگاری شاوشنک” و “مسیر سبز” مشهور شد، این فکر را القا کرد که گویی قرار است او “استیون اسپیلبرگ” یا “مارتین اسکورسیزی” بعدی باشد. فیلمهای او تا به الان بسیار محبوب و پر بیننده بودهاند، باورش سخت است که فرانک دارابونت تنها چهار فیلم ساخته که فیلمنامه سه تای آنها را خودش نوشته است.
او برای اقتباس داستانهای کوتاه و رمانهای “استیون کینگ” معروف است، و سه فیلم او اقتباسی هستند. آخرین فیلمش “مه” را از “استیون کینگ” اقتباس کرده بود. پس از آن بدون هیچ توضیحی تمرکز خود را بر برنامههای تلوزیونی گذاشت، و رسوایی شرم آوری به نام “مردگان متحرک” (The Walking Dead) را ساخت.
از آنجایی که دارابونت بهترین فیلمهایش را در گذشته منتشر کرده، سؤال اینجاست که آیا او باز هم قادر است فیلمهای باکیفیتی بسازد که روزگاری برای ساخت آنها شناخته شده بود؟ ممکن است که اوج خلاقیت این کارگردان آمده و رفته باشد، و ممکن است دیگر در اوج قدرت خود نباشد (به مانند کاپولا). دارابونت همچنان حق آن را دارد که چند داستان دیگر از “استیون کینگ” اقتباس کند، و با توجه به مصاحبهها، به نظر میرسد که برنامه دارد این کار را انجام دهد. جالب است ببینیم که آیا همچنان مانند قبل پر قدرت است یا نه.
فیلمهای فرانک دارابونت: “رستگاری شاوشنک” (1994 The Shawshank Redemption)، “مسیر سبز” (1999 The Green Mile)، “مجستیک” (2001 The Majestic)، “مه” (2007 The Mist)
همچنین بخوانید: بهترین فیلم های جیم کری، ستاره سرشناس ژانر کمدی هالیوود
3. الکساندروس اوراناس – Alexandros Avranas
برجستهترین فیلم “اورناس”، “بانوی خشونت” است که در سال 2013 منتشر شد. همین فیلم به تنهایی باعث شد که اورناس در این لیست قرار گیرد. فیلم با یک اتفاق ناگوار شروع میشود، اما واکنش خانواده بسیار عجیب به نظر میرسد.
از همان صحنه ابتدایی فوراً متوجه میشویم، که یک چیزی در اینجا درست نیست. در تمام صحنههای دیگر احساسی از وحشت در تمام اتاق پر میشود. شخصیتها با حالتی خشک و عصبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. ما به عنوان بیننده متوجه می شوینم که چیزی اشتباه است، اما فوراً پاسخی دریافت نمیکنیم.
همینکه فیلم به جلو میرود، تاریکی به آرامی آشکار شده، و سرانجام بی امان میشود. دستگاههای انتخاب شده برای نشان دادن این حالات مناسباند، اما به حالتی بسیار تاثیرگذار.
اورناس باید به یاد بیاورد که چطور این فیلم را ساخت، و عظمت خود را در فیلمی دیگر هم به تصویر بکشد.
فیلمهای کساندروس اوراناس: “بدون” (2008 Without)، “بانوی خشونت” (2013 Miss Violence)، “جنایات تاریک” (2016 Dark Crimes)، “دوستم نداشته باش” (2017 Love Me Not)
2. میروسلاو اسلابوشپیتسکی – Myroslav Slaboshpytskyi
فیلم “میروسلاو اسلابوشپیتسکی” به نام “قبیله” کاملاً مبتکرانه و منحصر به فرد است. این فیلم محصول اوکراین بوده، و فقط به زبان اشاره اوکراینی است و هیچ دیالوگی ندارد. همچنین “قبیله” بدون هیچگونه زیرنویسی منتشر شد. بنابراین اگر به دنبال زیرنویس بگیرید دست خالی بر خواهید گشت.
از آنجایی که بیشتر افراد زبان اشاره اوکراینی را بلد نیستند، حتی خود اسلابوشپیتسکی، مترجمان شفاهی استخدام شدند تا اطمینان حاصل کنند که بازیگران از روی فیلمنامه جلو میروند. یکی دیگر از ویژگیهای منحصر به فرد “قبیله” مدت کوتاه است. این فیلم از 34 پلان ساخته شده است.
این فیلم نه تنها در سطح فنی بی نظیر و بدیع است، بلکه در واقع یک درام جنایی خوب نیز میباشد. با اینکه هیچ گونه دیالوگی در آن وجود ندارد، اما فهمیدن موضوع آن زیاد سخت نیست. این فیلم قسمتی تاریک را نشان میدهد و از زشتیهای آن پرده بر میدارد. با اینکه ممکن است موضوعان کمی خشن باشد، اما این فیلم همیه زیبا به نظر میرسد.
اسلابوشپیتسکی استعدادی بسیار هیجان انگیز است که باید کارهایش را تماشا کرد. فیلم بعدی او حتماً مورد توجه قرار خواهد گرفت. تنها کاری که باید بکند این است که آن را شروع کند.
فیلمهای میروسلاو اسلابوشپیتسکی: “قبیله” (2014 The Tribe)
همچنین بخوانید: 10 کارگردان سینما که فیلمهایی میسازند که ارزش تماشای چندباره دارند
1. فلورین هنکل ون دورنسمارک – Florian Henckel von Donnersmarck
فیلم “زندگی دیگران” اثر ” فلورین هنکل ون دورنسمارک” را حتماً باید تماشا کنید. این فیلم با تمام ترس و وحشت موجود به شرق آلمان در دهه 1980 میپردازد. “زندگی دیگران” در همان ابتدای انتشار مورد تحسین همگانی منتقدان سراسر جهان قرار گرفت و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زیبان شد. داستان فیلم درباره یک مأمور پلیس مخفی است که باید بر یک نویسنده و عشقش نظارت کند. این فیلم بسیار فوق العاده است و رقیب “مکالمه” (The Conversation) اثر “کاپولا” میباشد.
“فلورین هنکل ون دورنسمارک” بعدها در سال 2010 “توریست” را ساخت، که “آنجلینا جولی” و “جانی دپ” در آن نقش آفرینی میکنند. همانطور که خودتان میتوانید حدس بزنید، این فیلم اصلاً با “زندگی دیگران” قابل مقایسه نیست.
در انتها قابل ذکر است که فلورین در سال 2018 فیلم آلمانی دیگری منتشر خواهد کرد که درباره دوره آلمان شرقی است. اگر “زندگی دیگران” مقیاس قضاوت باشد، فیلم جدید او حتماً هیجان انگیز خواهد بود.
فیلمهای فلورین هنکل ون دورنسمارک: “زندگی دیگران” (2006 The Lives of Others)، “توریست” (2010 The Touris)
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها