نقد و بررسی شخصیت واکین فینیکس در فیلم جوکر
طی چند ماهی که از اکران فیلم “جوکر” (Joker) میگذرد، تقریبا همه جا صحبت از این فیلم و بازی خارقالعادهی بازیگر آن یعنی واکین فینیکس (Joaquin Phoenix) بوده است. اگر این فیلم را تماشا کرده باشید حتما میدانید که داستان و بازی فینیکس در نقش آرتور فلک تا مدت زیادی بعد از تماشای فیلم در ذهن مخاطب نقش میبندد و شاید بعضی افراد به زمان بیشتری هم برای هضم این شخصیت نیاز داشته باشند! در این مقاله به نقد و بررسی اختصاصی بازی واکین فینیکس و شخصیت آرتور فلک در فیلم جوکر پرداختهایم. با پروشات همراه باشید.
هشدار: این مقاله داستان فیلم را لو میدهد.
بیایید قبل از هر چیز نگاهی به کارنامهی “واکین فینیکس” 45 ساله بیندازیم. بازیگری که تا قبل از حضور در فیلم جوکر، بیشتر برای بازی آرام و دل نشینش در فیلم عاشقانهی “او” (Her) شناخته میشد. او در فیلم “او” نقش مردی شکست خورده و غمگین را بازی میکرد که با پیدا کردن عشق، امید تازهای به زندگی پیدا کرد. در فیلم “تو هرگز واقعا اینجا نبودی” (You Were Never Really Here) هم او نقش قاتلی حرفهای را ایفا کرد که از خلأ بزرگی در درون خود رنج میبرد و در نهایت با عشق بود که توانست کمی نگاه مثبت به زندگی پیدا کند. با همهی این تفاسیر، میتوان واکین فینیکس را در ایفای شخصیتهای شکستخورده و خشن استاد دانست!
اما همه این ویژگیهای او در فیلم “جوکر” به اوج خود رسید و او را به نقطهای رساند که همگان را متحیر و شگفتزده کرد. طوری که او نقش جوکر را بازی کرد، باعث شد تا نسخهی جدیدی از این شخصیت پرطرفدار آفریده شود و هواداران خاص خود را داشته باشد. بهتر است جوکرهای قبلی سینما را فراموش کنیم و فقط به بررسی جوکری که واکین فینیکس آن را بازی میکند بپردازیم. شخصیتی که از همان ابتدای فیلم میتوان شکننده و بیپناه بودنش را حدس زد و در ادامه با دیدن تلاشهایش برای دیده شدن و رسیدن به آرزوهایش متحیر شد.
انگار “آرتور فلک” شخصیتی اساسا شکستخورده است؛ چه در روابط اجتماعی، چه در روابط عاطفی و حتی در رابطه با خودش او فردی تنها و کنار گذاشته شده است. در صحنههای ابتدایی فیلم، درمانگر آرتور جملهی “امیدوارم مرگم بیشتر از زندگیم با عقل جور دربیاد” را در دفتر یادداشت او میخواند و همین جمله میتواند تا حد زیادی نا امیدی این شخصیت را نشان دهد. کسی که صراحتا آرزوی مرگ دارد و از زندگیاش هیچ لذتی نمیبرد، آرزوی کمدین شدن را در سر دارد و دوست دارد مردم را بخنداند! تضاد بین این هدف و شخصیت واقعی آرتور، چیزی است که در ابتدا احمقانه و غیرممکن به نظر میرسد اما در نهایت او را به جایی میرساند که همیشه آرزویش را داشته است؛ منتها نه آن طور که همه انتظار دارند!
یکی از نکاتی که فکر میکنم بیشترین تاثیر را در هر چه دیوانهتر نشان دادن شخصیت آرتور فلک داشته، چهره و حالات بدنی “واکین فینیکس” است. انگار کارگردان فیلم هم سعی دارد با برهنه نشان دادن بازیگرش تاثیری در مخاطب ایجاد کند که در این مورد، آن تاثیر چیزی جز ایجاد ترس و عجیب و غریب خواندن این شخصیت نمیتواند باشد. آرتور فلک همه ویژگیهایی که افراد جامعه برای طرد یک نفر مدنظر دارند را دارا است. او قیافهی زشت و وحشتناکی دارد، ناگهان به طور دیوانهوار و بی دلیل شروع به خندیدن میکند و با نشان دادن کارتی از اطرافیانش میخواهد تا او را به حال خود رها کنند.
خشنترین صحنههای فیلم از زمانی آغاز میشوند که آرتور دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد؛ او دو فرد ناشناس را در مترو به قتل رسانده، حقیقت تلخی را درباره مادر و دوران کودکیاش فهمیده، در تلوزیون رسما مورد تمسخر واقع شده و شغلش را هم از دست داده است. شروع کشت و کشتارهای او به موقع است، جایی که به حق میتوان آن را نقطه اوج داستان فیلم و بازی واکین فینیکس دانست. صحنهای که آرتور یکی از دوستانش را با یک قیچی میکشد، حس انتقام را آنقدر خوب به مخاطب منتقل میکند که انگار از ابتدا منتظر چنین صحنهای بودهایم!
از همینجا به بعد است ک انگار آرتور خود واقعیاش را پیدا میکند، او که تمام عمر از خودش متنفر بوده و در هر مرحله از زندگیاش شکستهای سختی را از سوی اطرافیانش متحمل میشده است، اکنون باعث ایجاد یک انقلاب اجتماعی و فردی بزرگ شده است. سکانسهایی که آرتور برای حضور در برنامه موردعلاقهاش آماده میشود، یکی از حساسترین و پرتنشترین لحظات فیلم برای مخاطب میباشند. درحالی که ما فکر میکنیم آرتور از اینکه به یکی از بزرگترین آرزوهایش رسیده است خوشحال است، او نقشهی قتلی انتقام جویانه و وحشتناکی را در ذهنش میکشد که بعد از اجرایی کردن آن برق از سرمان میپرد.
آرتور بعد از به قتل رساندن مجری تلوزیون که از قضا شخص موردعلاقه خودش هم بوده، خوشحال است! آنقدر حس شعف و رضایت در چهرهاش دیده میشود که انگار تمام عمر برای آن لحظه برنامهریزی میکرده است. او که دستگیر شده و آیندهای مبهم و احتمالا ویرانی را در پیش رو دارد، به دستههای معترض مردم در خیابانها نگاه میکند و لبخند میزند، لبخندی که این بار دیگر مصنوعی نیست و از شادی واقعی خبر میدهد.
اما بدون در نظر گرفتن نقش آرتور فلک و نقشآفرینی واکین فینیکس، فیلمنامه فیلم “جوکر” چندان مورد توجه منتقدان و عدهای از طرفداران قرار نگرفت و بسیاری آن را صرفا یک تقلید کلیشهای و داستانی پوچ و بیمعنی خواندند. در هر صورت این واکین فینیکس بود که باعث شد فیلم “جوکر” به یکی از بهترین فیلمهای سال 2019 تبدیل شود و اکنون همه او را لایق دریافت جایزه اسکار هم بدانند. ناگفته نماند که فینیکس برای ایفای نقش آرتور فلک در این فیلم جایزه گلدن گلوب و (تا این لحظه) نامزدی اسکار را هم به دست آورده است.
امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!
دیدگاهها (1)
بهمن 5, 1398
واقعا عالی بود ممنون و آفرین
پاسخ