رتبه‌بندی تمام 23 فیلم‌ دنیای سینمایی مارول (MCU)، از بدترین تا بهترین

دنیای سینمایی مارول را باید یک دستاورد انکارناپذیر در تاریخ سینما محسوب کنیم. این جهان با یک ایده ساده کار خود را آغاز کرد: «شما بخشی از یک جهان بزرگ‌تر هستید که هنوز از آن آگاه نیستید.» این ایده در تمام فیلم‌هایی که مارول خلق کرد شکوفا شد؛ نتایج این اقدام گاهی اوقات فوق‌العاده و گاهی اوقات نیز با بازدهی کم بود.

رتبه‌بندی فیلم‌های دنیای سینمایی مارول کار دشواری محسوب می‌شود؛ اما طی این مطلب سعی کردیم به بهترین شکل ممکن این کار را انجام دهیم. جهت پی بردن به رتبه‌بندی کامل تمام 23 فیلم دنیای سینمایی مارول با پروشات همراه باشید.


23. هالک شگفت‌انگیز – (2008) The Incredible Hulk

تقریبا ناعادلانه است فیلم هالک شگفت‌انگیز را جزو لیست فیلم‌های دنیای سینمایی مارول بدانیم؛ زیرا مشخصا این اثر بعد از تشکیل این جهان به آن اضافه شد. تنها چند صحنه و بخش در این فیلم وجود دارند که حس تعلق داشتن به «چیزی بزرگ‌تر» را به طرفداران القا می‌کند. (مانند نگاه اجمالی به لوگوی صنایع استارک) این یعنی فیلم هالک شگفت‌انگیز کاملا مستقل است و لزوما چیزی راجع‌به آن اشتباه نیست.

نمی‌توان اعتقاد داشت چون این فیلم به‌نوعی از دنیای سینمایی مارول فاصله دارد اثر کم‌ارزش‌تری محسوب می‌شود؛ زیرا تمام فیلم‌های این جهان سینمایی به‌شکل فعال رابطه‌ای تنگاتنگ با یکدیگر ندارند. با‌این‌حال مشکل اصلی فیلم هالک شگفت‌انگیز نسبت به فیلم‌های دیگر ساختار ناموزون آن است. همین ویژگی نیز باعث می‌شود این فیلم را دلسردکننده محسوب کنیم.

این فیلمی است که وقتی با فیلم هالک سال 2003 (به کارگردانی انگ لی) جفت شود، باعث برانگیخته شدن حس تعجب مخاطبان می‌شود که آیا این کاراکتر می‌تواند فیلم مستقل خود را داشته باشد یا اینکه به ابرقهرمانان دیگر جهت نشان دادن حداکثر توانایی‌اش نیاز دارد؟ درواقع شما شاهد ابرقهرمانی هستید که قدرت خود را پس می‌زند و در بهترین حالت حسی دو‌گانه به آن دارد.

شما به کاراکترهای دیگری نیاز دارید که این قدرت را به‌عنوان نیرویی مفید نشان داده تا در بروس بنر حسی تعلق‌آمیز به آن را ایجاد کنند. فیلم هالک شگفت‌انگیز در ظاهر جزو نخستین فیلم‌های دنیای سینمایی مارول است که ضربان چندان هماهنگی با دیگر آثار این جهان سینمایی ندارد. طی این اثر ما شاهد ضعف‌های مختلفی در بخش کیفیت صدا، حالات و تصویر هستیم. فیلم‌های مارول معمولا در این زمینه خوب عمل می‌کنند؛ اما از فیلم هالک شگفت‌انگیز باید در این زمینه فاکتور بگیریم. با دیدن این اثر حس می‌کنید گویا مارول نمی‌داند که با هالک باید چه کند.

درهرصورت نباید هالک شگفت‌انگیز را فیلمی بد توصیف کنیم. این فیلم اثری متوسط محسوب می‌شود که پیوسته سعی می‌کند شما را با شخصیت اصلی‌اش آشتی دهد.


22. مرد مورچه‌ای – (2015) Ant-Man

با توجه به مراحل پیش‌تولید سخت، فیلم مرد مورچه‌ای توانست بهتر از حد تصورات ظاهر شود. اما بااین‌حال این فیلم حس اثری را ایجاد می‌کند که بین دو دیدگاه گیر کرده و دیدگاه خودش به‌مراتب از آن دو بی‌هیجان‌تر است. فیلم مرد مورچه‌ای طبق روند موردعلاقه فیلم‌نامه‌نویس ادگار رایت پیش نرفت و او درنهایت تصمیم گرفت به‌علت اختلاف سلیقه این پروژه را ترک کند. در ادامه پیتون رید به‌عنوان کارگردان و آدام مک‌کی به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس جای او را گرفتند.

آن‌ها به کمک داستان رایت و چاشنی‌های مستقل خود داستان فیلم را به‌شکلی خلق کردند که در ژانر فیلم‌های سرقت جای بگیرد. با تماشای فیلم به‌شکل کاملا واضح شاهد دوگانگی عجیبی در روند داستان هستیم. کوین فایگی این فیلم را دستاوردی بزرگ در سینمای مارول می‌داند و با نگاهی ساده‌انگارانه اعلام‌ می‌کند: «ما فیلم‌های ابرقهرمانی خلق نمی‌کنیم؛ بلکه فیلم‌های سرقتی می‌سازیم.» منصفانه‌تر است که مرد مورچه‌ای را فیلمی ابرقهرمانی بدانیم که از لنز ژانر سرقت گذر کرده است. با این دیدگاه انتظارات شما برآورده شده و می‌توانید از آن لذت ببرید.

بااین‌حال حسی در شما وجود دارد که می‌گوید مرد مورچه‌ای باید بزرگ‌تر از این باشد. فیلم مرد مورچه‌ای ریسک‌های جالبی دارد که نسبت به فیلم‌های قبلی دنیای سینمایی مارول منحصربه‌فردتر است. طی این فیلم مشاهده می‌کنیم پدری قصد دارد راهش را به زندگی دخترش هموار کند.

این اثر با کاراکترهایی چون اسکات لنگ (با بازی پل راد) و درن کراس (با بازی کوری استول) که شروری ضعیف بود، نتوانست شخصیت‌های پیچیده‌ای را به طرفداران معرفی کند. قلمروی کوانتومی نیز می‌توانست به‌مراتب هیجان‌انگیزتر از چیزی که دیدیم به‌تصویر کشیده شود. خوشبختانه این فیلم با وجود ایرادات مختلف توانست موفقیت خوبی کسب کند. اگرچه فیلم نخست مرد مورچه‌ای نتوانست به هرآنچه که می‌خواست برسد؛ اما به‌عنوان فیلمی کوچک از خانواده مارول توانست فراتر از حد تصور بدرخشد.


21. مرد آهنی 2 – (2010) Iron Man 2

اگر سخنان نیک فیوری به تونی استارک را در پایان فیلم مرد آهنی یک اظهارنظر مطمئن برای برای تشکیل گروه انتقام‌جویان تلقی کنیم؛ آن‌گاه فیلم مرد آهنی 2 قدمی مثبت و قدرتمند در این جهت به‌حساب نمی‌آید. فیلم مرد آهنی 2 در تلاش است چیزهای زیادی را در یک فیلم جا دهد؛ همین موضوع نیز نقطه‌ضعف اصلی این فیلم محسوب می‌شود. به‌‌نظر می‌رسد هیچ‌شخصی بر سر اینکه اولویت اصلی در داستان چه چیزی است توافق ندارد.

بله، گاهی اوقت نیاز بود مقدماتی برای معرفی فیلم انتقام‌جویان فراهم شود؛ اما فیلم مرد آهنی 2 با معرفی کاراکتر بیوه سیاه (با بازی اسکارلت جوهانسون) فراموش کرد تا به این شخصیت یک کاراکتر واقعی اهدا کند. این اثر نتوانست در ایجاد مقدماتی برای فیلم انتقام‌جویان موفق عمل کند.

اگر مقدار بیشتری بر روی چارچوب اولیه داستان کار می‌شد، موضوع مربوط به فیلم انتقام‌جویان می‌توانست فراموش شود. مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر مارول این فیلم نیز از وجود یک شخصیت شرور ضعیف با انگیزه‌ای بی‌پروایانه رنج می‌برد. داستان این فیلم چیزی بیشتر از مسمومیت پالادیمی تونی استارک و اینکه چگونه پدرش چیزی را برای نجات فرزندش اختراع و طرح آن را پنهان کرد، در خود ندارد.

یکی از جنبه‌های مثبت فیلم مردآهنی 2 مربوط به کاراکتر جاستین همر (با بازی سام راکول) می‌شود. او درگیر موضوعات انتقام‌جویان نمی‌شود؛ اما عملکرد همر در مقابل اجرای بی‌حال رورک نکته‌ای مثبت به‌حساب می‌آید. این شخصیت قادر است هر کاری را به‌خوبی انجام دهد؛ اما هنگامی که یک بازیگر با حقوق نه‌چندان بالا موفق می‌شود فیلمی را بدزدد، یعنی حداقل یک چیزی راجع‌به آن فیلم درست نیست.


20. مرد مورچه‌ای و زنبورک – (2018) Ant-Man and the Wasp

فیلم مرد مورچه‌ای و زنبورک با توجه به دید پس‌زمینه‌ فوق‌العاده‌اش بسیار شبیه به فیلم نخست مرد مورچه‌ای است. این فیلم با درون‌مایه احمقانه و مسخره‌اش توجه شما را به‌شکل کامل به سمت خود جلب نمی‌کند. ما همیشه نیاز نداریم شاهد فیلمی با مضمون پایان دنیا به‌مانند فیلم انتقام‌جویان باشیم؛ اما فیلم مرد مورچه‌ای و زنبورک حتی موفق نشد یک شخصیت منفی قدرتمند را برای مخاطبانش به‌تصویر بکشد.

درواقع مرد مورچه‌ای و زنبورک فیلمی شاد است که طی آن کاراکترهای پل راد و اوانجلین لیلی یکدیگر را وارد چالش‌های جالب می‌کنند. یکی از نکات برجسته در این اثر آن است که ما طی آن شاهد هیچ عنصر خاطره‌انگیز و به‌یادماندنی نیستیم. پیتون رید به کمک بازی اندازه کاراکترها و اشیا توانست کار خوبی را به‌انجام برساند. این فیلم داستانی زیبا راجع‌به خانواده‌ای است که سعی دارند پس از 30 سال جدایی بار دیگر به یکدیگر برسند.

با وجود نقطه‌های احساسی مختلف، فیلم مرد مورچه‌ای و زنبورک نه‌تنها خودش بلکه هیچ چیزی را جدی نمی‌گیرد. اگر از موضوع جلوه‌های ویژه فاکتور بگیریم، این فیلم را باید شبیه فیلم ثور: رگنراک بدانیم (یعنی همه چیز را به شکلی بسط می‌دهد تا از حوزه طنزش خارج نشود). نمی‌توانیم فیلم مرد مورچه‌ای و زنبورک را فیلمی بد تلقی کنیم؛ زیرا اساسا ویژگی‌ بسیار بدی در آن وجود ندارد. این فیلم پر از لحظات طنز و کمدی است که طرفداران خاص خود را دارد. شاید تنها چیزی که باعث می‌شود این فیلم چندان جدی گرفته نشود، نبود عنصری شگفت‌انگیز به‌عنوان یک چاشنی به‌یادماندنی در آن است.


19. کاپیتان مارول – (2019) Captain Marvel

فیلم کاپیتان مارول تقریبا شباهت زیادی به فیلم ثور دارد؛ زیرا هر دو این آثار دارای مضمون کمدی دوستانه هستند. در فیلم کایپتان مارول این کمدی توسط کاراکترهایی چون کاپیتان مارول (با بازی بری لارسون) و نیک فیوری (با بازی ساموئل ال. جکسون) به‌تصویر کشیده شد. درمجموع شما شاهد کاراکتری هستید که به‌مراتب از فیلم نخست خود بهتر است.

همه‌چیز در اطراف کاراکتر کاپیتان مارول (از فیلم‌نامه گرفته تا جهت پیشروی فیلم) هماهنگ با ویژگی‌هایی هستند که لارسون برای این کاراکتر به‌ارمغان آورده است. اینکه او چطور به کارول دنورز زندگی بخشید در نوع خود فوق‌العاده است. تصور کنید رابرات داونی جونیور به‌عنوان مرد آهنی، کریس ایوانز به‌عنوان کاپیتان آمریکا یا کریس همسورث به‌عنوان ثور انتخاب نمی‌شدند. بله، مطمئنا بازیگران دیگری وجود داشتند که این نقش‌ها را ایفا کنند؛ اما این اشخاص برای ایفای نقش‌های مربوطه خارق‌العاده بودند. لارسون نیز دقیقا برای نقش کاپیتان مارول همین‌گونه است.

فقط باید آرزو می‌کردیم فیلمی که او در آن حضور داشت بهتر باشد. کارگردانان آنا بودن و رایان فلک خلاقیت و بینش لازم را وارد فیلم نمی‎کنند و در بخش‌های مربوط به ویژگی‌های کیهانی نیز عملکرد خوبی ندارند. کارگردانانی چون جیمز گان و تایکا وایتیتی قادر بودند به‌شکلی بخش کیهانی دنیای سینمایی مارول را به‌تصویر بکشند که حس عجیب و مرموز بودن را به‌راحتی در طرفداران ایجاد کنند؛ اما این اتفاق برای فیلمی چون کاپیتان مارول هیچ‌گاه رخ نداد و ما شاهد جهان کیهانی خسته‌کننده‌ای در این فیلم بودیم.

مشکل دیگر آن است که برخلاف قدرت‌های خیره‌کننده کاپیتان مارول، قطعات تنظیم شده در فیلم بسیار بی‌حس هستند و نمی‌توانند مهارت‌های این کاراکتر را تاثیرگذار نشان دهند. فیلم‌نامه نیز در تلاش است تا داستان مبدا را مبهم نگه دارد؛ البته با توجه به اینکه سازندگان می‌خواستند از لحاظ ساختار همه‌چیز را ترکیب کنند، انجام چنین کاری قابل درک بود. درمجموع تصمیمات فیلم‌نامه‌نویسان باعث شد فیلم کاپیتان مارول فاقد قوس داستانی باشد.

کاراکتر کاپیتان مارول از شخصی که چیزی از گذشته به‌یاد ندارد و از تمام قدرت خود استفاده نمی‌کند، به شخصی تبدیل شد که کاملا گذشته خود را به‌یاد آورده و از تمام قدرت خود استفاده می‌کند. این موضوع چندان رضایت‌بخش نیست. حتی اگر مخاطب جذب شخصیت کاپیتان مارول نیز شود، داستان پیوسته سعی در تخریب او دارد.


18. مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه – (2017) Spider-Man: Homecoming

این فیلم بسیار خنده‌دار است. برای طرفداران مرد عنکبوتی فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه فیلمی بود که آن‌ها در تمام زندگی خودشان منتظر آن بودند. جدا از اینکه شما فیلم‌های قبلی مرد عنکبوتی را دوست داشتید یا خیر، فیلم بازگشت به خانه با گریز به دوران جوانی پیتر پارکر و لحظات او به‌عنوان یک پسر دبیرستانی به‌نوعی خود را نه‌تنها از باقی فیلم‌های مرد عنکبوتی، بلکه از تمام فیلم‌های ژانر ابرقهرمانی جدا کرد.

اما چه چیزی این فیلم را از بقیه آثار ابرقهرمانی جدا می‌کند؟ درواقع به‌تصویر کشیدن کاراکتر مرد عنکبوتی به‌عنوان یک فرد تازه‌کار و پیتر پارکر به‌عنوان یک فرد کوچک، عاملی است که باعث خاص بودن فیلم بازگشت به خانه می‌شود. این شخصیت ممکن است کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهد؛ اما هنوز کوتاه‌تر از دختری است که به او علاقه دارد. پیتر به‌جای فرار از مسئولیت‌ها و تلاش جهت پی بردن به اینکه چگونه صورت‌حساب‌ها را پرداخت کند، تمام تلاش خود را انجام می‌دهد تا بر روی قهرمان شدن تمرکز کند. (حتی اگر نداند دقیقا چطور این کار را انجام دهد)

تنها چیزی که درواقع مانع آن می‌شود تا فیلم بازگشت به خانه در میان بهترین فیلم‌های مارول حضور داشته باشد این است که هیچ شانسی ندارد. این فیلم اثری شاد است که حتی نام عمو بن را نیز نمی‌آورد و ما را با هیچ‌گونه موضوع غم‌انگیزی درگیر نمی‌کند. درنتیجه بازگشت به خانه به‌عنوان یک فیلم بسیار خنده‌دار از سایر فیلم‌های مارول جدا است.


17. مرد آهنی 3 – (2013) Iron Man 3

مرد آهنی 3 یک فیلم جذاب و بسیار مهم برای دنیای سینمایی مارول محسوب ‌می‌شد. این فیلمی بود که می‌بایست بار سنگین فیلم انتقام‌جویان را به‌دوش می‌کشید؛ اما به‌جایش از این مسئولیت شانه خالی کرده و کارهای مخصوص به خود را انجام داد. سازندگان درواقع با این کار بسیار طرفداران را شوکه کرده و طبق انتظارات عمل نکردند؛ اما همین اقدام نیز باعث جذابیت عجیب فیلم مرد آهنی 3 شد.

شین بلک فیلم‌سازی است که عاشق ایجاد مشکلات در قراردادها است؛ بنابراین او بهترین انتخاب جهت ساخت اولین فیلم بعد از انتقام‌جویان نبود. البته او در این فیلم عملکرد خوبی از خود برجای گذاشت. او به فیلم مرد آهنی 3 شخصیتی اعطا کرد که کاملا خاص بود و به‌راحتی از یاد طرفداران نمی‌رفت. همین ویژگی‌ها باعث شد شاهد اثری کاملا منحصربه‌فرد نسبت به دیگر فیلم‌های دنیای سینمایی مارول باشیم.

این فیلم دارای داستانی پرتراکم و گسترده بود. تمام پیچیدگی‌های فیلم مرد آهنی 3 حول محور این سوالات می‌چرخد: شما این اثر را به‌عنوان فیلمی مستقل درنظر گرفتید؟ یا به‌عنوان دنباله‌ای از دو فیلم قبلی مرد آهنی یا انتقام‌جویان؟ و یا ادامه‌ای از فیلم‌های دنیای سینمایی مارول؟ به‌نظر نمی‌رسد مارول کاملا مطمئن باشد که چگونه به دنیای پس از فیلم انتقام‌جویان نزدیک شود. درهرصورت فیلم مرد آهنی 3 یک فیلم بزرگ برای دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود که موفق شد تا حد زیادی نظر طرفداران این جهان سینمایی را به سمت خود جلب کند.


16. ثور – (2011) Thor

به‌نظر می‌رسد فیلم ثور کمی عجیب و غیرمنطقی است. ثور یک خدا است؛ خدایی که قدرتی فوق‌العاده دارد. حال تصور کنید قدرت‌های این خدا از او گرفته شده و در بخش زیادی از یک فیلم با محوریت ثور با خدایی بی‌قدرت که در نیومکزیکو حضور دارد روبه‌رو شویم. این فیلم با مضمون درس تواضع به ثور نتوانست انتظارات را به حد لازم برآورده کند. یکی از نقطه ضعف‌های بزرگ فیلم ثور مربوط به عملکرد کارگردان آن یعنی کنت برانا می‌شود.

برانا با استفاده از زاویه‌های فرعی به‌هنگام فیلم‌برداری و ایده‌هایی ضعیف نتوانست آن‌طور که باید پتانسیل واقعی بازیگرانش (به‌خصوص کریس همسورث و تام هیدلستون) را به‌نمایش بگذارد؛ اما با‌این‌حال باید عملکرد همسورث و هیدلستون را در این فیلم تحسین کرد. موفقیت بیشتر دنیای سینمایی مارول به این دو بازیگر بستگی داشت؛ اگر این فیلم خراب می‌شد، بقیه فیلم‌ها نیز آسیب می‌دیدند.

این موضوع برای بازیگران فیلم‌های دیگر نیز صدق می‌کرد. برانا با وجود مشکلاتی که در این فیلم داشت با انتخاب دو بازیگر ناشناخته و معرفی آن‌ها به جهان سینما کار بزرگی را انجام داد. اعتماد به این دو بازیگر نتیجه فوق‌العاده‌ای برای دنیای سینمایی مارول به‌ارمغان آورد. هنگامی‌که همسورث می‌خندید، دیگر برای طرفداران مهم نبود که او هیچ قدرت فوق‌العاده‌ای ندارد و تمام نیروهای ابرقهرمانی‌اش در این فیلم از او گرفته شده است.

هنگامی که هیدلستون عصبانی شده و حس حسادتش برانگیخته می‌شد، شما اشتیاق داشتید شاهد مجادله خانوادگی او با ثور باشید. متاسفانه باقی عناصر فیلم نتوانستند به‌اندازه دو کاراکتر اصلی قدرتمند ظاهر شوند. ما لوکی را نیز به‌مانند ثور به‌عنوان کاراکتر اصلی درنظر گرفتیم؛ زیرا این کاراکتر به‌عنوان یک شخصیت شرور موفق بود. مارول باید به این نکته توجه بیشتری داشته باشد که چگونه شخصیت لوکی توانست به‌عنوان یک شرور موفقیت‌آمیز عمل کند و سپس این موارد را برای کاراکترهای شرور دیگر خود نیز درنظر بگیرد.

با اینکه برانا در به‌تصویر کشیدن زندگی در آسگارد که وظیفه‌ای بزرگ بود موفق عمل کرد؛ اما نتوانست این کار را بر روی زمین نیز به‌خوبی اجرا کند. علاوه‌بر آن، با گذشت زمان پی بردیم تمایل ثور جهت فداکردن خود، یک ویژگی منحصربه‌فرد محسوب نمی‌شود؛ زیرا این چیزی است ابرقهرمانان مارول در نقطه اوج هر فیلمی مایل به انجامش هستند. اگر این ویژگی برای به‌دست آوردن میولنیر کافی باشد، آنگاه علاوه‌بر ثور و ویژن افراد بیشتری باید قادر باشند تا این چکش را به‌دست بگیرند.


15. دکتر استرنج – (2016) Doctor Strange

فیلم دکتر استرنج هیولایی عجیب است. این فیلم دارای ضرب آهنگی آشنا با فیلم‌های قبلی مارول مانند مرد آهنی و نگهبانان کهکشان است. این اثر با وجود درگیر کردن شخصیت اصلی خود در دنیای جادوگری، کاملا طوطی‌وار و تکراری به‌نظر می‌رسد. به‌نظر می‌رسد مارول به یک نمایشنامه آشنا چسبیده بود. آن‌ها می‌دانستند جهشی به جادوگری خواهند داشت؛ اما هنگامی که زمان خلق همان جادو فرارسید نتیجه چندان رضایت‌بخش نبود.

ما دشواری‌های عجیب ناشی از وجود جادو را درک می‌کنیم؛ زیرا جادو نیاز به قوانین دارد وگرنه همه‌چیز از هم می‌پاشد. گفته شده این فیلم به‌شدت بر مفهوم تبدیل شخصی ترسو به شخصی خوب تکیه دارد. این داستان درواقع موضوعی تکراری محسوب می‌شود که مارول به شیوه‌ای نه‌چندان جالب آن را به انجام رسانده است.

بندیکت کامبربچ به‌خوبی از عهده ایفای نقش اصلی برآمده است و این موضوع یکی از نکات مثبت فیلم محسوب می‌شود؛ صحنه‌های اکشن موجود در فیلم دکتر استرنج به‌نوعی ما را یاد آثار جک کربی یا فیلم تلقین (Inception) می‌اندازد. بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلم مربوط به محتوای درونی آن است؛ یعنی جایی که استرنج پی می‌برد باید با شکستش کنار بیاید تا شخصیت حقیقی‌اش شکل بگیرد.

البته فیلم‌ می‌توانست کمی بیشتر بر روی این مفهوم تمرکز کند. نقطه اوج داستان یعنی زمانی که استرنج جهت نجات بشریت حاضر است به آغوش مرگ برود، (مردی این کار را انجام می‌دهد که تمام عمرش با مرگ در حال جنگیدن بود) درواقع بهترین بخش آن محسوب می‌شود.

بله، تمایل برای فداکاری یک شخص جهت نجات جان انسان‌‌های دیگر بخشی عادی و همیشگی در جهان سینمایی مارول است؛ اما استرنج این کار را به‌شیوه‌ای فراتر از حد تصور انجام می‌دهد. درواقع گویا این اقدام استرنج جزوی از قوس شخصیتی‌اش محسوب می‌شود.

درمجموع فیلم دکتر استرنج بسیار ناامیدکننده است. این فیلم با شخصیت‌های نه‌چندان جالبش عملکرد گروهی از بازیگران فوق‌العاده‌اش را هدر می‌دهد. درواقع فیلم دکتر استرنج طی تلاشی ناموفق سعی می‌کند چاشنی‌هایی از مضامین طنز‌های منحصربه‌فرد دیگر آثار سینمایی مارول را به‌تصویر بکشد.


14. مرد عنکبوتی: دور از خانه – (2019) Spider-Man: Far From Home

شاید فیلم مرد عنکبوتی: دور از خانه به اندازه فیلم مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه قدرتمند عمل نکرده باشد؛ اما این فیلم کاری را انجام داد که فیلم‌های مرد عنکبوتی دنیای سینمایی مارول در آن بهترین هستند: نگاهی به دنیای سینمایی مارول از دید غیرابرقهرمانان. با اینکه کاراکتر مرد عنکبوتی (با بازی تام هالند) در مرکز حوادث این فیلم‌ها قرار دارد؛ اما اطراف او آدم‌های معمولی بسیاری وجود دارند که نسبت به حوادث بزرگ اطراف خود مانند اتفاقات فیلم جنگ داخلی یا حوادث مربوط به تانوس، واکنش‌هایی جالب نشان می‌دهند.

زمان دادن به این کاراکترها باعث می‌شود دنیای سینمایی مارول حسی واقعی و فراگیر را ایجاد کند. درواقع ما پی می‌بریم این دنیا فقط جهانی متعلق به ابرقهرمانان نیست که افراد عادی در آن زندگی می‌کنند. فیلم دور از خانه با اطمینان از اینکه شخصیت شرورش با دنیای ما ارتباطی واقعی داشته باشد، به‌خوبی می‌درخشد. این فیلم دارای محتوایی سیاسی نیز است.

با وجود اینکه فیلم‌های مارول دارای تم‌هایی مانند خانواده یا مسئولیت‌پذیری هستند؛ اما فیلم دور از خانه از پرداختن به موضوعات سیاسی خجالت نمی‌کشد. این فیلم در جاهایی نیز شروع به لغزش می‌کند. پیتر و دوستان او با سفر به اروپا فیلم را به‌نوعی به سمت ژانر جاسوسی و ماجراجویی سوق می‌دهند. درواقع این کار باعث می‌شود دور از خانه از سرسختی و تمرکز فیلم بازگشت به خانه فاصله بگیرد. بازگشت به خانه به‌خوبی توانست کاراکتر پیتر پارکر را به‌عنوان یک دانش‌آموز دبیرستانی به‌تصویر بکشد. این اتفاق‎ در فیلم دور از خانه از بین رفته است.

با این حال این فیلم با بردن مرد عنکبوتی به مکان‌هایی جذاب به‌خوبی توانست نظر طرفداران را به سمت خود جلب کند.


13. کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان – (2014) Captain America: The Winter Soldier

کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان را نباید یک اثر ماجراجویانه از دهه 1970 بدانیم. داشتن چنین دیدگاهی مزخرف است؛ زیرا این اثر سعی کرده ساختاری فراتر از چیزی که اشاره کردیم داشته باشد. درواقع سرباز زمستان فیلمی خارق‌العاده است که اصلا مایل نیست از برچسب ژانر خود خارج شود.

چیزی که فیلم سرباز زمستان را به فیلمی منحصربه‌فرد نسبت به دیگر آثار سینمایی مارول تبدیل می‌کند جهان تاریک و خاص آن است. افرادی که پشت تولید این فیلم قرار داشتند به‌اندازه کافی باهوش بودند تا درک کنند کاپیتان آمریکا (با بازی کریس ایوانز) یک رجعت قدیمی است که آمده تا نماینده چیزهایی که می‌خواهیم در جهان مارول باشد. شما در این فیلم بیشتر با ابعاد شخصیتی کاپیتان آمریکا آشنا شده و پی می‌برید تفکرات حقیقی او نسبت به زندگی چه چیز‌هایی است.

این فیلم در کنار بازی خوب بازیگران، سکانس‌های به یادماندنی زیادی هم داشت. از جمله مبارزه کایپتان امریکا در آسانسور، حمله به نیک فیوری، رویارویی استیوراجرز با یک جنگنده و البته معرفی فالکون به طرفداران.

با تمامی این تفاصیل فیلم کاپیتان آمریکا: سرباز زمستانی شایستگی لازم را دارد که در این لیست جزو بهترین‌ها باشد. این فیلم با خلق صحنه‌هایی شگفت‌انگیز در آسمان، به‌تصویر کشیدن فضایی خاص و منحصربه‌فرد از جهان خود و همچنین نشان دادن حداکثر قدرت و سرعت کاپیتان آمریکا، لحظات به‌یادماندنی فوق‌العاده‌ای را برای طرفداران دنیای سینمایی مارول رقم زده است. درواقع این فیلم توانست افراد زیادی را قانع کند تا کاپیتان آمریکا را به‌عنوان ابرقهرمان مورد علاقه خود در مارول انتخاب کنند.


12. نگهبانان کهکشان – (2014) Guardians of the Galaxy

این فقط یک فیلم سرگرم‌کننده است و به‌طور مشخص عمیق نیست. این ویژگی زمانی که فیلم شما کاملا خنده‌دار باشد بسیار خوب است. با نگاهی به فیلم نگهبانان کهکشان کمی عجیب است که با آن مانند فیلمی عجیب برخورد می‌کنیم؛ در حالی‌که این اثر طبق روال عادی و درست پیش رفته است. تنها موضوعی که باعث شد فیلم نگهبانان کهکشان کمی از خط نرمال فیلم‌سازی خارج شود، کمبود خلاقیت در سیستم بزرگ هالیوود جهت تولید آن بود.

تقریبا هیچ چیزی در مورد خلق کاراکترهای جذاب و جهان‌های جالب بیگانگان غیرعادی نیست؛ اما باید بپذیریم نگهبانان کهکشان فیلمی است که نسبت به طرز تفکر هالیوود عجیب است. بدون شک هیچ راهی وجود نداشت که یک استودیو بدون توجه به موفقیت‌های بزرگ قبلی آثار مارول، دست به تولید چنین فیلمی بزند. این قدرت برند مارول بود که باعث شد افراد زیادی برای تولید این فیلم صف بکشند.

افراد قانون‌شکن درون این فیلم اشخاص بدی نیستند. آن‌ها بیگانگانی دوست‌داشتنی برای طرفداران محسوب می‌شوند. خوشبختانه در فیلم دنباله تنها عضو زن گروه یعنی گامورا از یک فرد خشک و جدی که در میان تعدادی از پسران حضور دارد و اوقات خوبی را می‌گذارند، به فردی تبدیل شد که درگیر موضوعات طنز و سرگرم‌کننده شده است.

به‌مانند اکثر فیلم‌های مارول در این فیلم نیز شاهد حضور کوتاهی از تانوس بودیم. (بزرگ‌ترین شرور دنیای سینمایی مارول در یک تماس بین‌کهکشانی اسکایپی! به طرفداران نشان داده شد) اما درون‌مایه اصلی این فیلم راجع‌به قهرمانان است و همین ویژگی نیز باعث درخشش آن می‌شود. استار-لرد، گامورا، درکس، راکت و گروت همگی دوست‌داشتنی هستند؛ نویسنده-کارگردان جیمز گان نیز به این کاراکترها جهانی بزرگ، درخشان و رنگارنگ جهت بازی ایفا می‌کند.


11. ثور: دنیای تاریک – (2013) Thor: The Dark World

شما می‌توانید در لحظه‌ای دقیق تغییر فیلم ثور: دنیای تاریک را از فیلمی بد به فیلمی خوب احساس کنید. کل فیلم تحت تاثیر مرگ فریگا قرار داشت. (درواقع این فیلم با کشتن یک کاراکتر زن و ایجاد انگیزه در قهرمان مرد از یک روش قدیمی و تکراری استفاده کرد که نقطه ضعف داستان نیز محسوب می‌شود.)

ابتدای مشاهده می‌کنید ثور در پی مدیریت نه اقلیم است، جین بر روی زمین زندگی خود را دارد و لوکی نیز در سلولی زندانی است. تماشای این لحظات به‌نوعی برای طرفداران خسته‌کننده است و آن انرژی لازم را به آن‌ها نمی‌دهد؛ اما پس از تشییع جنازه فریگا و رهایی لوکی از اسارت، این روند کسل‌کننده پایان یافته و فیلم انرژی خود را جهت تزریق به طرفداران پیدا می‌کند.

برای پیشبرد فیلم‌هایی چون ثور و ثور: دنیای تاریک فقط خود کاراکتر ثور و یا رابطه او با جین کافی نیست. شما مجبورید بین ثور و لوکی نیز ارتباط برقرار کنید؛ زیرا این چیزی است که این فیلم‌ها قدرت خود را از آن می‌گیرند. حتی بعد از مرگ لوکی، حضور او به‌عنوان یک نیروی محرک برای ثور احساس می‌شود و فیلم نیز پیوسته انرژی دریافتی از رابطه بین آن‌ها را در طول داستانش حفظ می‌کند.

واضح است فاکتوری که فیلم‌های ثور بیش از هر چیزی به آن نیاز دارند حس شوخ‌طبعی و طنز است. نیمه اول فیلم کمی خسته‌کننده و خشک است؛ اما نیمه دوم با خلق صحنه‌هایی کمدی و لحظاتی به‌یادماندنی نبض خود را پیدا کرده و شخصیت مورد نیاز را به فیلم اهدا می‌کند.

بله، فیلم در برخی جهات می‌تواند خنده‌دار باشد؛ اما ثور نباید تا بدین‌حد خود را جدی بگیرد. هنگامی‌ که صحبت از موضوعات میان‌بعدی باشد فیلم می‌تواند تمام جدیت خود را حفظ کند؛ اما بهتر است گاهی اوقات فیلم اجازه دهد خدای رعد نیز کمی خوش بگذراند و شوخی کند.


10. کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام‌جو – (2011) Captain America: The First Avenger

این فیلم در دنیای سینمایی مارول اولین فیلمی بود که به ما ثابت کرد هرکسی می‌تواند یک قهرمان تمام عیار باشد. استیو راجرز حتی بعد از تزریق داروی ابرانسانی نیز همان استیو راجرز است. چیزی که استیو راجرز را تبدیل به کاپیتان امریکا کرد، آزمایش انجام شده روی او نبود بلکه قلب انسانی و مهرجوی او بود که توانست راجرز را تبدیل به نماد یک ملت و یک هویت جدید برای امریکا کند و این گوهر نهفته در این فیلم خاص از جهان سینمایی مارول است که شاید کمتر کسی به آن توجه کند. هنگامی که مدیرعامل مارول یعنی کوین فایگی راجع‌به اینکه چگونه فیلم‌هایشان می‌توانند از ژانرها نیز فراتر بروند صحبت کرد، منظورش فیلم نخستین انتقام‎جو بود. این اثر فیلمی ابرقهرمانی است که درواقع کاراکترش حس قهرمانانه دارد.

کریس ایوانز به‌خوبی توانست در قالب نقش این کاراکتر جای بگیرد. کاپیتان آمریکا دارای شخصیتی دلگرم‌کننده بود که خود را به‌‌راحتی در بطن اقدامات قهرمانانه قرار می‌داد. فیلم نخستین انتقام‌جو دقیقا اثری است که یک فیلم ابرقهرمانی باید خود را به سطح آن برساند. در این فیلم یک مرد کوچک را مشاهده می‌کنیم که به‌راحتی بر روی یک نارنجک می‌پرد و از آنجایی که هیچ‌وقت قدرتمند نبوده، ارزش قدرت را درک می‌کند.

برخی اعتقاد داشتند این فیلم از آنجایی که پیچیدگی خاصی ندارد از اهمیت زیادی برخوردار نیست؛ اما این نقدی ناعادلانه محسوب می‌شود. از آنجایی که فیلم نخستین انتقام‌جو ذهن مخاطب خود را با برخی مفاهیم پیچیده درگیر نمی‌کند، نباید این ذهنیت ایجاد شود که نباید جدی گرفته شود. فیلم کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام‌جو در بهترین شکل ممکن وارد قلب دنیای سینمایی مارول شد. این فیلم درخشان، رنگارنگ، سرگرم‌کننده و بسیار احساسی بود.


9. انتقام‌جویان – (2012) The Avengers

هنگامی‌ که شما از 20 دقیقه خشن ابتدایی فیلم (فیلم به یکباره با رفتن بیوه سیاه به هند جهت استخدام هالک هیجان‌انگیز می‌شود) گذر کنید پی می‌برید این فیلم دارای چه قدرتی است. تیم انتقام‌جویان حکم گوهر روی تاج دنیای سینمایی مارول را دارد و این اولین نسخه از این تیم بود که روی پرده سینما آمد و ریسک‌های بسیاری برای آینده جهان مارول در بر داشت؛ مارول با اکران این فیلم توانست خود را نزد تمام طرفداران ثابت کند و به‌همین دلیل نیز مشخص است که چرا تمام استودیوها در تعقیب موفقیت این فیلم هستند.

شاید این استودیوها بتوانند از فرمول یک جهان سینمایی تقلید کنند؛ اما باید بدانید تنها یک جاس ویدون در سینما وجود دارد. ویدون با درکی که از کاراکترها و ضربان داستان داشت توانست حتی طی ضعیف‌ترین لحظات فیلم نیز جذابیت انتقام‌جویان را برای طرفداران حفظ کند.

خوشبختانه این فیلم تمام بلوک‌های ساختمانی مورد نیاز جهت تبدیل شدن به اثری برتر را دارا بود و هنگامی که این بلوک‌ها در کنار هم قرار گرفتند باعث شدند از انتقام‌جویان یک فیلم درجه یک ساخته شود. درواقع این فیلمی است که می‌توانید پیوسته آن را تماشا کنید و لذت ببرید. حتی برای تماشای هرباره آن نیازی نیست تا تمام توجه خود را روی آن قرار دهید. فقط لذت ببرید.

این فیلم با ریسک‌های بزرگی مواجه بود که توانست از تمامی آن‌ها سربلند خارج شود. فیلم انتقام‌جویان مورد استقبال گسترده طرفداران قرار گرفت و توانست با صحنه‌های به‌یادماندنی خود تا ابد در تاریخ سینمای مارول جاودان باقی بماند.


8. پلنگ سیاه – (2018) Black Panther

پلنگ سیاه احتمالا تنها فیلم موجود در این لیست است که به لحاظ معنایی که برای گسترش چشم‌انداز سینمای بلاک باستر و همچنین ارتباطی که با فیلم‌های دیگر مارول داشت بسیار پراهمیت بود. فیلم پلنگ سیاه تفاوت زیادی با دیگر فیلم‌های دنیای سینمایی مارول مانند فیلم‌های عصر اولتران یا جنگ داخلی ندارد.

این فیلم دارای پیامی بزرگ در دل خود است که همین پیام نیز آن را از دیگر آثار سینمایی مارول مجزا می‌کند. سازندگان در فیلم پلنگ سیاه سعی نکردند تنها یک ابرقهرمان را در جهانی به‌نام واکاندا معرفی کرده و روی آن سرمایه‌گذاری کنند؛ بلکه آن‌‌ها با نشان دادن سیاست‌های جهان درون فیلم سعی کردند تا آن‌ها را با سیاست‌های کنونی جهان اطراف ما پیوند بزنند.

کارگردان رایان کوگلر در حوزه خلق کاراکترهای عمیق و جلوه‌های بصری زیبا، فوق‌العاده کار کرد. کار خوب کوگلر تنها به همین موضوعات خلاصه نمی‌شود؛ او سعی کرد با نشان دادن انزواگری سیاسی این مفهوم را نقد کند و چیزی که ما به جهان بدهکار هستیم را به ما نشان دهد.

شخصیت شرور این فیلم یعنی کیلمونگر (با بازی زیبای مایکل بی. جردن) معتقد است واکاندا باید جهان را تغییر دهد. (درواقع از باور او اینطور برداشت شده که یک ملت آفریقایی قدرتمند به فرزندان آفریقایی خود یک آینده بهتر را به‌جای بردگی و استعمار بدهکار است.) قهرمان داستان یعنی تچالا (با بازی چادویک بوزمن) تلاش می‌کند با تصمیمات پدرش سروکله زده و پی ببرد چگونه تبدیل به مردی خوب و پادشاهی بزرگ شود.

درواقع یکی از بارزترین نقطه ضعف‌های فیلم پلنگ سیاه مربوط به اوج آن می‌شود. از آنجایی که ما هرگز ندیدیم روابط طایفه‌های واکاندا ناپایدار باشد، قرار گرفتن واکاندا در یک جنگ داخلی کمی عجیب بود. نبرد بین قهرمان داستان و شخصیت شرور نیز با توجه به شباهت قدرت‌ لباس‌های آن‌ها کمی دلسردکننده بود؛ اما درمجموع فیلم پلنگ سیاه را با توجه به پیام منحصربه‌فردش باید جزو بهترین فیلم‌های دنیای سینمایی مارول قلمداد کنیم.

پلنگ سیاه را نباید فقط به چشم یک فیلم سرگرم‌کننده نگاه کرد، دنیای این فیلم خاص پر از مفاهیم و نمادهای انسان‌دوستانه است که باید مورد توجه قرار بگیرند.


7. ثور: رگنراک – (2017) Thor: Ragnarok

به تعبیر کلی فیلم “ثور: رگنراک” یک فیلم شاد است که تجربه جدیدی از دیدن فیلم‌های مارول را برای طرفداران به همراه دارد. این فیلم با طنز غلیظی که در بطن خود دارد، به‌طور مشخصی شیوه فیلم‌سازی تایکا وایتیتی را تداعی می‌کند. مارول با فیلم ثور: رگنراک مسیر کاملا جدیدی را در این فرنچایز در پیش گرفت که کاملا متفاوت بود. بعد از ساخت دو فیلم با محوریت کاراکتر ثور، زمان آن فرارسیده بود تا این فرنچایز مسیر جدیدی را درپیش گرفته و از نقطه قوت اصلی‌اش یعنی ویژگی طنز همسورث با چاشنی سفر کهکشانی استفاده کند. نتیجه این کار خلق فیلمی خنده‌دار، بزرگ، جسورانه و درخشان بود.

از طرف دیگر برخی از طرفداران نیز تمایل داشتند فیلم رگنراک با دو فیلم قبلی این فرنچایز همخوانی بیشتری داشته باشد. یعنی آن‌ها دوست داشتند بیشتر شاهد رابطه ثور و جین فاستر، فتنه سلطنتی و تمرکز بیشتر بر محیط‌های فانتزی در فیلم جدید باشند؛ اما دیدگاه وایتیتی روشن بود و اتفاقا کار نیز کرد. او این ابرقهرمان مارول را قاطعانه وارد حوزه طنز و ژانر علمی تخیلی کرد و با استفاده از همین موضوع تعریفی از این کاراکتر ارائه داد که فیلم‌های قبلی ثور فاقد آن بودند.

حتی طی ضعیف‌ترین لحظات فیلم، به‌خصوص وقتی که شاهد یک موضوع طنز در میان ضرب‌وشتم احساسی و یا گذراندن وقت با هلا بودیم، هنوز شاهد فیلمی هستیم که فوق‌العاده است. شاید شما با تماشای فیلم رگنراک وارد موضوعات عمیق احساسی نشوید؛ اما بدون شک از ته دلتان بلند می‌خندید. هلا شاید زیر سایه لوکی قرار گرفته باشد و به‌اندازه او شروری تاثیرگذار در فرنچایز ثور نباشد؛ اما بدون شک بازی فوق‌العاده کیت بلانشت و اینکه چطور این شخصیت نمودی از گذشته است، باعث می‌شود هلا به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شرورهای دنیای سینمای مارول تبدیل شود.


6. نگهبانان کهکشان بخش 2 – (2017) Guardians of the Galaxy Vol. 2

فیلم نگهبانان کهکشان بخش 2 احتمالا یک فیلم تفرقه‌انداز در میان طرفداران دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود؛ زیرا مانند فیلم مرد آهنی 3، این فیلم نیز داستانی مرتبط با دیگر فیلم‌های مارول ندارد. اگر شما شخصی هستید که اعتقاد دارید بزرگ‌ترین قدرت دنیای سینمایی مارول اساسا شکل سریالی بزرگ این جهان جهت خلق فیلم‌هایش است؛ آن‌گاه احتمالا با تماشای فیلم نگهبانان کهکشان بخش 2 سردرگم خواهید شد.

ولی اگر اعتقاد دارید اینکه مارول به فیلم‌سازان اجازه دهد دیدگاه‌های خاص خود را در روند داستان فیلم وارد کنند و نگران ارتباط آن با فیلم‌های قبلی و یا آینده این جهان سینمایی نباشند، ایده خوبی از سوی این کمپانی است؛ آن‌گاه این فیلم یک موفقیت بسیار بزرگ از دید شما محسوب می‌شود.

کارگردان قسمت دوم نگهبانان کهکشان یعنی جیمز گان تلاش کرد به‌جای تکیه شدید به داستان فیلم و ارتباط آن با فیلم‌های دیگر، بر روی شخصیت‌های درون داستان تمرکز کند. فیلم دوم برای پیش بردن داستان هیچ عجله‌ای نداشته و تمرکز زیادی بر روی کاراکترهای خود دارد. شما حتی تا بخش میانی فیلم نمی‌دانید کاراکتر شرور آن چه شخصی است.

بدون شک این فیلم در امر شخصیت‌پردازی بی‌نقص عمل کرده است. برخی از منتقدان معتقد بودند فیلم داستان چندان خوبی ندارد. بله، نگهبانان کهکشان بخش 2 دارای داستانی سبک است؛ زیرا این فیلم سعی کرده بیشتر با شخصیت‌های خود سروصدا به‌پا کند. سازندگان می‌دانند شما عاشق شخصیت‌های درون فیلم هستید؛ به همین دلیل نیز می‌خواستند اوقات بیشتری را با آن‌ها بگذرانید و لذت ببرید.

این فیلم با وجود رهایی از بند داستان، از هسته اصلی خود نیز خارج نمی‌شود. طی داستان این اثر ما شاهد مضامین خانوادگی نیز هستیم. فیلم نگهبانان کهکشان بخش 2 یک بسته کامل است؛ اما سوال اصلی این است که آیا طرفداران دنیای سینمایی مارول این بسته را می‌خواهند یا خیر؟


5. انتقام‌جویان: عصر اولتران – (2015) The Avengers: Age of Ultron

فیلم انتقام‌جویان: عصر اولتران یکی از بهترین فیلم‌های دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شود که نقص‌هایی نیز دارد. این اثر فیلمی است که بزرگ‌ترین گناه آن انجام کارهای زیاد است؛ اما همین کارهای زیاد را نیز به‌خوبی انجام داده و از پس آن‌ها بر آمده است. فیلم انتقام‌جویان: عصر اولتران از نظر استودیو بزرگ‌تر بود و خواسته مخاطبین نیز تولید دنباله‎هایی به‌مراتب بزرگ‌تر بود. این فیلم ایده‌های بسیار عظیمی را در خود پنهان می‎‌کرد.

جایی که عصر اولتران می‌توانست قدرتمندتر ظاهر شود و نیاز به درخشش بیشتری داشت مربوط به خلق بهتر شخصیت اولتران بود. جیمز اسپیدر هر آنچه که می‌توانست انجام داد؛ اما درنهایت هرگز نتوانستیم اولتران را بیشتر بشناسیم. درواقع شکاف بین آنچه کارگردان جاس ویدون برای شخصیت شرورش می‌خواست با آنچه که ما از این شخصیت شرور در فیلم دیدیم، بسیار عمیق بود.

در زیر پوسته رباتی او ما شاهد هیچ‌گونه تهدید، حس اندوه و یا حس بشریت نیستیم؛ اولتران از گروه انتقام‌جویان متنفر است و به‌‌نظر می‌رسد دلیل اصلی تنفر او از این گروه به‌خاطر شهرت و محبوبیت آن‌ها باشد تا اختلاف‌ نظر. بااین‌وجود چیزهای زیادی در فیلم عصر اولتران وجود داشت که کاملا درست و دقیق بود.

مبارزه هالک‌باستر یکی از جذاب‌ترین لحظات فیلم را برای طرفداران به‌ارمغان آورد. رابطه بین هالک و بیوه سیاه بسیار متفکرانه و در عین حال الهام‌بهش بود. فیلم عصر اولتران به‌دلیل برآورده نکردن انتظارات طرفداران مورد انتقاد زیادی قرار گرفت؛ اما برآورده کردن این انتظارات می‌توانست به قیمت قربانی شدن فرمول درست ویدون جهت تولید این فیلم تمام شود.

شاید بیشتر از هر فیلم دیگری در دنیای سینمایی مارول، فیلم عصر اولتران نیاز به تماشای دوباره و یا چندباره داشته باشد تا از بند انتظارات طرفداران آزاد شود. شما با بهره بردن از فاکتور زمان به‌راحتی می‌توانید به نقاط قوت و ضعف این فیلم پی ببرید. درمجموع باید فیلم انتقام‌جویان: عصر اولتران را یکی از بهترین فیلم‌های مارول تلقی کنیم که به‌خوبی از قواعد فیلم‌سازی تبعیت کرده است.


4. مرد آهنی – (2008) Iron Man

در این فیلم طرفدارای سینما برای اولین بار با جادوی خالص سینمای ابرقهرمانی آشنا شدند. این فیلم زیبا مسیری را باز کرد که شاید آینده سینمای جهان را تحت تاثیر خود قرار دهد (که تا اینجا اینگونه بوده است). در تاریخچه فیلم‌های ابرقهرمانی نمی‌توان از اهمیت فیلم مرد آهنی غافل شد. در این فیلم با کاراکتر ناشناخته‌ای آشنا شدیم که با بازیگر عالی خود (رابرت داونی جونیور) و دیدگاه سرسختانه جان فاورو (برخلاف نبود فیلم‌نامه به هنگام تولید) باید دنیای سینمایی مارول را توصیف می‌کرد. اگر فیلم مرد آهنی به هر روشی سقوط می‌کرد، آن‌گاه چشم‌انداز دنیای سینمایی مارول و درکل فیلم‌های ابرقهرمانی امروزه متفاوت بود.

همانطور که شاهد بودیم فیلم مرد آهنی با داستان شاد خود به‌خوبی روایت شد و بازی فوق‌العاده جونیور در این فیلم باعث شد تا او به‌راحتی کار خود را در این جهان سینمایی به‌عنوان مرد آهنی ادامه دهد. درنظر داشته باشید در سال 2008 انتخاب داونی جونیور ریسک بزرگی محسوب می‌شد؛ اما طرفداران بااین‌حال می‌دانستند او انتخاب الهام‌بخشی برای ایفای نقش تونی استارک محسوب می‌شود.

موارد مربوط به لباس و صحنه‌های اکشن نیز بسیار مهم بودند؛ اما مهم‌تر از آن شخصیت‌پردازی و انتخاب یک بازیگر به‌عنوان علامت تجاری مارول جهت شروع فعالیت‌های سینمایی جدی این کمپانی بود. خوشبختانه داونی جونیور به‌خوبی توانست از عهده این مسئولیت بزرگ بربیاید.

خود فیلم به‌معنای واقعی یک لذت مطلق بود؛ مرد آهنی درواقع یک الگو جهت پیش ‌بردن همه‌چیز بر پایه آن محسوب می‌شد. دنیای سینمایی مارول با فیلم مرد آهنی شروع قدرتمندی داشت. این فیلم در خلق جهانی عالی و منحصربه‌فرد نیز فوق‌العاده عمل کرد.


3. کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی – (2016) Captain America: Civil War

شما بعد از تماشای فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی برای نخستین بار، عاشق آن خواهید شد و متوجه می‌شوید چیزهای هیجان‌انگیز زیادی در روند داستان آن وجود دارند. به‌نظر می‌رسد سازندگان با قرار دادن شخصیت‌های اصلی در اشتباه قدرت آن‌ها را نشان داده‌اند. شما با تماشای این فیلم نمی‌توانید از کاپیتان آمریکا یا مرد آهنی متنفر باشید. (با اینکه این دو در جبهه‌های مخالف حضور دارند)

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی فیلمی است که به‌زیبایی اعضای گروه انتقام‌جویان را در دو جبهه مخالف یکدیگر قرار می‌دهد. نبرد این دو جبهه علیه یکدیگر جذابیت‌های خاص خود را دارد که در نوع خود بی‌نظیر است؛ اما چیزی که کاملا واضح است بازگشت دوباره این دو جبهه در کنار یکدیگر و همکاری در قالب یک گروه با هم است.

کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی فیلمی با ایده‌های جالب راجع‌به نظارت دولت است که نشان می‌دهد مسئولیت شخص نسبت به همه، سنگین‌تر از مسئولیت شخص نسبت به یک فرد است. این اثر فیلمی بزرگ است که حس یک فیلم بزرگ را به مخاطبین خود نیز القا می‌کند. در این فیلم شاهد معرفی دوباره کاراکتر مرد عنکبوتی نیز بودیم. این شخصیت دارای اهمیت زیادی برای مارول بود و حضور آن در این فیلم سروصدای زیادی به‌پا کرد.

چیزی که طرفداران از این فیلم انتظار داشتند، معرفی مفاهیم سیاسی یا اجتماعی نبود. طرفداران فقط آرزو داشتند که داستانی شبیه به کمیک‌های جنگ داخلی را در پرده سینما ببینند که این فیلم زیبا توانست به زیبایی هرچه تمام‌تر به این هدف مهم دست پیدا کند. لحظات مبارزه این فیلم و همچنین لحظاتی که تک تک بازیگران و ابرقهرمان‌ها بر سر دو راهی تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند بسیار برای طرفداران جذاب بود و باعث شد این فیلم در خاطر تمام علاقمندان باقی بماند. جنگ داخلی یک فیلم پر سر و صدا بود که البته کاملا لیاقت آن را داشت.


2. انتقام‌جویان: جنگ ابدیت – (2018) Avengers: Infinity War

پس از حدود 10 سال انتظار طرفداران، بالاخره تانوس برای اولین بار بصورت کامل در این فیلم حضور پیدا کرد و نشان داد که چه قدرت مخربی دارد. در این فیلم زیبا یک شرور با ابهت، مسمم، بی رحم و البته دارای هدف مشخصی را شاهد هستیم که ظاهرا هیچکس حتی تیم انتقامجویان نیز نمی‌تواند سد راه او شود. همچنین این فیلم اولین دیدار تمام شخصیت‌های معرفی شده در طی 10 سال فیلم‌سازی مارول را به طرفداران ارائه داد که در نوع خود شگفت‌انگیز بود. احتمالا طرفداران دنیای MCU هر کدام چندین بار این فیلم را تماشا کرده‌اند.

فیلم انتقام‌جویان: جنگ ابدیت فیلمی سرگرم‌کننده است که با جاه‌طلبی زیادش تمام ابرقهرمانان دنیای سینمایی مارول را در خود جا داد. همچنین ترکیبات کاراکتری خوشحال‌کننده‌ای در فیلم وجود داشت که باعث هیجان طرفداران شده بود. به‌طور مثال ثور اوقات خود را با راکت و گروت یا هالک سپری می‌کرد و ماشین جنگ نیز به واکاندا رفته بود. وسعت دنیای سینمایی مارول به‌خوبی در این فیلم به‌تصویر کشیده شد.

خوشبختانه با وجود یک شخصیت شرور قوی مانند تانوس که اگرچه دارای انگیزه‌ای ضعیف بود (راه‌حل او نسبت به افزایش جمعیت زیاد تنها از بین بردن نیمی از موجودات زنده است) و بازی فوق‌العاده زیبا و بی‌رحمانه جاش برولین در قالب این شخصیت، فیلم تا حد زیادی توانست نقاط ضعف فیلم را بپوشاند. فیلم طی اقدامی منطقی از ویژگی سادیسمی شخصیت جدا شده و به‌جایش شخصیتی را نشان داد که به انجام کاری که حتی شاید علاقه‌ چندانی نیز به آن نداشته باشد باور دارد. برخلاف عنوان این اثر، این فیلم به‌جای گروه انتقام‌جویان کاملا متعلق به شخصیت تانوس بود.


1. انتقام‌‌جویان: پایان بازی – (2019) Avengers: Endgame

و در نهایت به بمب جهان سینمایی مارول می‌رسیم که با اکرانش رکورد پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای جهان را ازآن خود نمود. “انتقام‌جویان: پایان بازی” به‌عنوان نقطه اوج سه فاز ابتدایی دنیای سینمایی مارول فیلمی فوق‌العاده محسوب می‌شود. هیچ فیلمی جز پایان بازی بار سنگین تمام فیلم‌های دنیای سینمایی مارول را بر روی دوش خود قرار نداد. این فیلم پر از لحظات خاطره‌انگیز و همچنین هیجان انگیز برای طرفداران است که طی آن ما به سرنوشت بسیاری از کاراکترهای مارول پی برده و پاسخ سوالات زیادی را در مورد آن‌ها دریافت می‌کنیم. این فیلم طی مدت زمان سه‌ساعته خود به‌هیچ وجه از جذابیت مجموعه‌ فیلم‌های این فرنچایز فاصله نمی‌گیرد.

قبل از اکران فیلم پایان بازی صحبت‌های زیادی پیرامون آن وجود داشت و استودیو مارول پیوسته تلاش می‌کرد تا درون‌مایه آن به‌صورت راز باقی بماند و لو نرود. این فیلم بعد از اکران فراتر از شگفتی ظاهر شد و ثابت کرد مارول دارای چه قدرتی از در صنعت سینما و سرگرمی است.

فیلم جنگ ابدیت جسورانه ظاهر شد و با قرار دادن تانوس به‌عنوان شخصیت اصلی حس پوچی را به مخاطب القا کرد. (درواقع به‌جای ابرقهرمانان، گویا تانوس قهرمان اصلی فیلم بود) اما فیلم پایان بازی تمرکزش را بار دیگر بر روی ابرقهرمانانی که از همان ابتدا روی آن‌ها سرمایه‌گذاری شده بود قرار داد.

یکی از بهترین ویژگی‌های فیلم “پایان بازی”، نمایش دوباره بسیاری از لحظات به یادماندنی این جهان بود (مانند سکانس آسانسور و مبارزات انتقامجویان در نیویورک) که خاطرات طرفداران را زنده کرد.

به لحاظ شیوه خاص داستان‌سرایی، احتمالا دیگر فیلمی به‌مانند پایان بازی را در دنیای سینمایی مارول نخواهیم دید. بله، سازندگان به‌زیبایی از عنصر سفر در زمان در این فیلم استفاده کرده و توانسته‌اند به کمک همین موضوع جذابیت فیلم پایان بازی را چندین برابر کنند. بدون شک فیلم انتقام‌جویان: پایان بازی بهترین حسن ختامی بود که مارول می‌توانست برای فاز سوم سینمای خود رقم بزند.


امیدواریم از مطالعه این لیست لذت برده باشید، اگر پیشنهاد بهتری برای رده‌بندی فیلم‌ها دارید در بخش نظرات با ما در میان بگذارید!

                               

دیدگاه‌ها (56)

بستن فرم

  1. محمد

    تیر 10, 1401

    اطلاعاتت خیلی ضعیفه

    پاسخ

  2. امیرحسین

    خرداد 11, 1401

    ببخشید ولی یکی از چرت ترین مرتب کردن ها
    آخه تور۲ بدترین فیلم مارول گذاشتی ۱۱!
    از نظر من:
    ۲۳ تور۲
    ۲۲ هالک
    ۲۱مردآهنی۲
    ۲۰ تور۱
    ۱۹ کاپیتان آمریکا۱
    ۱۸ مرد آهنی۳
    ۱۷ کاپیتان مارول
    ۱۶ مرد مورچه ای
    ۱۵ مرد عنکبوتی دور از خانه(شخصا باهاش حال نکردم)
    ۱۴ مرد مورچه ای۲
    ۱۳ نگهبانان کهکشان۲
    ۱۲ مرد عنکبوتی بازگشت به خانه
    ۱۱ کاپیتان آمریکا۲
    ۱۰ انتقام جویان۲
    ۹ دکتر استرنج
    ۸ مرد آهنی
    ۷ نگهبانان کهکشان۱
    ۶ تور۳
    ۵ انتقام جویان ۱
    ۴ پلنگ سیاه
    ۳ کاپیتان آمریکا ۳
    ۲ انتقام جویان ۳
    ۱ انتقام جویان۴

    پاسخ

  3. جلال

    خرداد 24, 1400

    یعنی تو هالک شگفت انگیز نگهبانان کهکشان و گذاشتی بعد اسپایدرمن سم ریمی نذاشتی تو دیگه کی هستی

    پاسخ

  4. امیر محمد

    اردیبهشت 1, 1400

    یا حضرت لیست!آقا این چیه؟؟؟!!!!تور دنیای تاریک 11؟؟؟؟بعد از اونور فار فرام هوم 14؟؟؟؟!!!! بعد نگهبانان کهکشان 1 رتبه ش 12 هستش؟؟؟!!!!!از اون بدتر!!!!مرد مورچه ای و واسپ 20 ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟بدترین هم که(من دارم سبز میشم!!!!!!!😡😡😡)
    دکتر استرنج پونزدهممممممممممممم؟؟؟؟!!!!!!!!رتبه بندی من اینه
    23-تور دنیای تاریک
    22-کاپیتان مارول
    21-هالک
    20-مرد آهنی 2
    19-تور
    18مرد مورچه ای
    17-کاپیتان آمریکا و سرباز زمستان
    16-مرد عنکبوتی:بازگشت به خانه
    15-مرد مورچه ای و واسپ
    14-کاپیتان آمریکا نخستین انتقام جو
    13-مرد آهنی3
    12-مرد عنکبوتی دور از خانه
    11-نگهبانان کهکشان 1
    10-دکتر استرنج
    9-مرد آهنی
    8-انتقام جویان عصر التران
    7-نگهبانان کهکشان 2
    6-انتقام جویان
    5-پلنگ سیاه
    4-تور رگناروک
    3-کاپیتان آمریکا:جنگ داخلی
    2-انتقام جویان پایان بازی
    1-انتقام جویان جنگ ابدیت
    البته من 4 تای آخرم رو واقعا به سختی مرتب کردم. بین تور رگناروک و جنگ داخلی شک دارم کدوم سوم کدوم چهارم،بین انتقام جویان جنگ ابدیت و پایان بازی هم به سختی انتخاب کردم.اگر فکر میکنید اشتباهه رتبه بندیم خوشحال میشم با دلیل لیست من رو تصحیح کنید.با تشکر

    پاسخ

  5. اند گیم چرته

    پاسخ

    • پارسا در پاسخ به mehrbodazhirdost@gmail.com

      دی 30, 1399

      به نظرم شما اصلا نمی دونی فیلم چیه.چرا؟ چون داری به پرفروش ترین فیلم دنیا می گی چرت! ولی انصافا اصلا لیست خوبی نبود

      پاسخ

  6. MARVEL AND DC

    دی 23, 1399

    نظر من
    1 اندگیم
    ۲ اینفینیتی وار
    ۳ پلنگ سیاه
    ۴ انتقام جویان ۱
    ۵ کیویل وار
    ۶ وینتر سولجر
    ۷ فار فرام هوم
    ۸ مرد آهنی ۱
    ۹ ایج آف التران
    ۱۰ ثور راگناروک
    ۱۱ نگهبانان کهکشان
    ۱۲ نگهبانان کهکشان ۲
    ۱۳ دکتر استرنج
    ۱۴ بازگشت به خانه
    ۱۵ نخستین انتقام جو
    ۱۶ مرد آهنی ۳
    ۱۷ مرد مورچه ای و واسپ
    ۱۸ مرد مورچه ای
    ۱۹ ثور ۱
    ۲۰ مرد آهنی ۲
    ۲۱ کاپیتان مارول
    ۲۲ هالک شگفت انگیز
    ۲۳ ثور ۲

    پاسخ