معرفی بهترین اجراهای بازیگران در این دهه (2010-2019) که نباید از دست بدهید

در سال 2010 نقش‌آفرینی‌های منحصر به فرد زیادی را شاهد بودیم که به هنر بازیگری در فیلم تعریفی دوباره بخشید. اما کدام ستارگان بزرگ تأثیر زیادی داشتند؟

عبارت “اجراهای موفق” با قطعیت شدیدی همراه است. این عبارت به طور کلی، به معنی نقش تعیین کننده بازیگر است. بازیگری که یک حرفه ماندگار و موفق در هنر را با امید به سال‌های آینده شروع می‌کند. طبق این گفته، وقتی یک بازیگر در طول یک دهه کامل نقشی خیره کننده را اجرا می‌کند، این موضوع در ماندگاری بازیگر نقش مهمی داشته و باید این نتیجه را به همراه داشته باشد.

فیلم‌های سال 2010 تا 2019، بازیگران تاثیرگذار زیادی را با خود به همراه داشته است. به طور ویژه، برخی نه تنها در کانون توجه قرار گرفتند، بلکه با سهم تاثیرگذار و انگیزه دهنده خود در سینما، باورهای فرهنگی ما دوستداران فیلم را شکل داده‌اند. برخی از تاثیرگذارترین اجراهای 10 سال گذشته را در این لیست بررسی کرده‌ایم، فیلم‌هایی که ستارگان کثیری را ساختند و ما می‌توانیم با وجود آنها امید داشته باشیم که سینما در حال پیشرفت است. با پروشات همراه باشید.


25. آلیسیا ویکاندر ‒ (یک رابطه سلطنتی ‒ A Royal Affair)

2012 برای “آلیسیا ویکاندر” سال بزرگی بوده است. در اواخر این سال، او در دو فیلم برجسته ایفای نقش کرده بود، یکی از آنها فیلم معروف “جو رایت” به نام “آنا کارنینا” ( Anna Karenina) بود که او برای ایفای نقش فوق‌العاده احساسی و عاطفی خود در آن برجسته بود. البته، ماه‌ها قبل ویکاندر در فیلم “یک رابطه سلطنتی” اثر “نیکولای آرسل” نقشی سنگین را بازی کرده بود. این فیلم درام تاریخی فضایی کافی به ویکاندر داد تا شخصیت محزون، درونی، سخت و بسیار متلاشی نقشش یعنی “ملکه کارولین” را کاوش کند. ویکاندر زنی باهوش، با زبانی تند و تیز و کاریزماتیک است که در شرایطی به دام افتاده و حاضر است هر کاری کند تا رها شود. حرکات او و محیط پیرامونش همه و همه شامل عناصری است که همانطور که در فیلم‌های قبلی مانند “فراماشین” (Ex Machina) و “نوری میان اقیانوس‌ها” (The Light Between Oceans) نشان داده شد، در پایان، بخشی از امضای سینمایی او می‌باشد.

همچنین بخوانید: 20 بازیگری که برای یک فیلم بیشترین دستمزد را دریافت کردند


24. جسیکا چستین ‒ (خدمتکاران ‒ The Help)

جسیکا چستین” نیز مانند ویکاندر، سال پرباری و پرفیلمی داشته که باعث شده جزو این لیست باشد. اما در بین شش فیلمی که چستین در سال 2011 در آنها ایفای نقش کرد، کدام یک نقطه مرکزی پیشرفت او می‌باشد؟ می‌توان به گرایش این بازیگر در طول حرفه‌اش، به بازی کردن نقش زنان سرزنش شده اشاره کرد که زمانی که نقش‌هایش نیاز به ملایمت داشت، او با تسلطی کامل بر نمایش، به ایفای نقش می‌پرداخت. همانطور که چستین با چاشنی کمدی در فیلم “خدمتکاران” اثر “تیت تیلور” نشان می‌دهد، برای او ملایمت چیزی از قدرت درون نمی‌کاهد. “خدمتکاران” به تنهایی، آنقدر پرزرق و برق است که نمی‌توان آن را در مبحث نژادپرستی و جنبش‌های حقوق مدنی سال 1960 آمریکا مفید دانست. بلکه باید به‌عنوان قطعه‌ای از یک اجرای با ارزش شمرده شود. چستین، با جسارت تمام، شخصیتی غیرعادی را به تصویر می‌کشد. به عنوان “سلیا ری فوت”، آواز هیجان زیاد به غم و اندوه می‌رسد و از فردی محتاط به فردی سرگردان در دنیای کاریکاتورها می‌رسد. حتی با این نقش مکمل، چستین باری دیگر ثابت کرد که مانند همیشه بازیگری است که از تماشای او لذت خواهیم برد.


23. ویل پولتر ‒ (سرگذشت نارنیا: سفر کشتی سپیده پیما ‒ The Chronicles of Narnia: The Voyage of the Dawn Treader)

اوستس اسکراب- که مانند همیشه مزاحم و کج خلق بوده- در تمام طول فیلم عالی بوده است. “سرگذشت نارنیا: سفر کشتی سپیده پیما” در واقع شروع حرفه “ویل پولتون” به عنوان یک عوضی دوست‌داشتنی بود. او در به تصویر کشیدن ترش‌رویی کودکانه اوستیس که بیشتر اوقات عقیده‌های احمقانه و کله شقانه‌ای داشت، استعداد خاصی داشت و او را طوری نشان داد که نه بینندگان و نه دیگر شخصیت‌های داستان از او خوششان نمی‌آمد. تا زمانی که پولتر دل نازکی اوستس را نشان داد. اینطور نیست که بگویم دلمان برایش می‌سوخت؛ اما خوشحالیم که او یاد گرفت که دیگر عوضی نباشد. جدا از اینکه پولتر در سری‌های نارنیا و قسمت “کشتی سپیده پیما” تازه کار بود، اما بسیار با استعداد بود به طوری که صحنه را از آن خود کرد. در پایان شخصیت اوستس در بین دیگر نقش‌های او، به یکی از نقش‌های اهلی و دوست‌داشتنی او تبدیل شد.


22. جیدن مارتل ‒ (وینسنت مقدس ‒ St. Vincent)

“جیدن مارتل” می‌توانست به عنوان یکی از بازیگران کودکی که به راحتی با نگاهی مظلومانه صحنه را از آن خود کند باشد. با این حال، “وینسنت مقدس” لحظه‌ای به او اجازه استراحت نداد. مارتل ضرورتاً ساده اما ظاهرا دانا بوده و در این فیلم هرگز به خاطر خودش دوست‌داشتنی نبوده است. حرکات و تغییرات صورتش ساده به نظر می‌آیند، اما “وینسنت مقدس” به طور عمده به دلیل هوش بالایی که مارتل داشته، موفق شده است. این روایت دلگرم کننده نیازمند احساسی اساسی از نمایش بی‌گناهی می‌باشد، با این حال مارتل بینندگان را وادار می‌کند که زیرکی استثنایی شخصیت او را جدی بگیرند که باعث شد روایت “وینسنت مقدس” با واقع گرایی شگفت‌انگیزی همراه باشد. برخلاف شخصیت اصلی عبوس “بیل مری“، مارتل به همان اندازه و به زیبایی هر چه تمام‌تر می‌درخشد.

همچنین بخوانید: لیست دیدنی‌ترین اجراهای بازیگران در فیلم‌های ژانر ترسناک از سال 2010 تاکنون


21. جرال جروم ‒ (مهتاب ‒ Moonlight)

ساختار سه بخشی داستان عاشقانه “مهتاب” اثر “بری جکینز” مستلزم بازیگران بسیار قدرتمندی بوده است. با این وجود، صحبت از “جرال جروم” به عنوان یکی از عناصر موفقیت فیلم، واقع گرایانه است. از سه نفری که برای ایفای نقش “کوین” انتخاب شدند (دومین شخصیت اصلی فیلم که به عشق علاقمند بود)، جروم در میان آنها زندگی بسیار پیچیده‌ای داشته است. در “مهتاب”، کوین از اعتماد به نفس به عنوان سپر نهایی برای حفاظت از هویت خود استفاده کند. او خود را در نمایش‌های مردانه پنهان می‌کند و گفتار و رفتار خاصی برای خود دارد تا با وضع موجود تناسب پیدا کند و از بررسی کشمکش‌های زندگیش یعنی تمایلات جنسی‌اش دوری کند. با این حال، در هنگام گفتگویی معمولی با همبازیش “اشتون ساندرز” هر بار که دوربین از جروم فیلمبرداری می‌کند، حالت چهره او آرام نیست. چیزی که ظاهراً آسودگی و خودباوری باشد، با تردید و تنش آمیخته است. اعتراف بر زبان “کوین” می‌رقصد، و او از مورد توجه قرار گرفتن و مایه دلشکستگی بودن می‌ترسد. جای تعجب است که جروم با صحنه‌های کوچکی که در فیلم داشت، کار زیادی انجام می‌دهد و همین باعث می‌شود که در این فیلم بسیار تاثیرگذار جلوه کند.


20. فیلیسیتی جونز ‒ (دیوانه وار ‒ Like Crazy)

در اثر عاشقانه-درام “دریک دورموس” به نام “دیوانه وار”، ستاره در حال رشد، “فلیسیتی جونز”، مأموریت سخت ایفا کردن شخصیتی را بر عهده دارد که عقیده‌های شخصی او از جهان بینی شدیداً محدودش سرچشمه می‌گیرد. جونز نقش دانشجوی انگلیسی بورسیه شده را بر عهده دارد که پس از اینکه عاشق پسری روستایی می‌شود، ویزای آمریکای خود را لغو می‌کند. تصمیمی به ظاهر بی اهمیت (اگر بی فکر باشید) که به نام عشق گرفته شده، به وقوع رویدادهایی منجر می‌شود که این رابطه عاشقانه به ظاهر پاک و احساسی را تهدید می‌کند. با وجود ملودراماتیک بودن و غیرممکن بودن پایه فیلم “دیوانه وار”، در انتها این فیلم تزکیه‌ای عاطفی از آشوب است. این موضوع در درجه اول به این دلیل است که جونز، با شخصیتی که بازی کرده همدلی می‌کند. جونز از نوع بازیگرانی است که با هر میزان از احساساتی که می‌تواند نشان دهد، ارتباط برقرار می‌کند؛ برای مثال او وقتی لبخند می زند، با تمام وجودش این کار را انجام می‌دهد. وقتی گریه می‌کند، مستقیم به قلب مخاطب نفوذ می‌کند. برعکس، بدون ادای کلمات زیاد، می‌تواند منظور خود را برساند. زبان بدن جونز، خاصیتی مغناطیسی دارد که بینندگان را به طبیعت خونگرم خود جذب می‌کند و باعث می‌شود از او طرفداری کنند. از این رو، او قلب تپنده “دیوانه وار” است که با صمیمیت و حرارت او در هر موقعیت، ضربان تندتری به خود می‌گیرد.


19. کیت استنفیلد ‒ (بخش کوتاه‌مدت شماره 12 ‒ Short Term 12)

فیلم “بخش کوتاه مدت شماره 12” اثر “دستین دنیل کرتون” شاهکار سینمای مستقل می‌باشد؛ شاداب، پرمخاطره و بسیار خام. با نگاهی بازنگرانه به این فیلم، در می‌یابیم که پیشرفت خوبی داشته است. این فیلم برای هر شخصیت، گروهی از بازیگران جوان را داراست (به همین دلیل نام این فیلم بار دیگر در این لیست تکرار خواهد شد) و “کیت استنفیلد”، یکی از آنهاست. در این فیلم درباره جوانانی مشکل‌دار و دچار سوتفاهم که ناامیدانه در میان ترس از رها شدگی و تنهایی، به دنبال خودباوری هستند، شخصیت استنفیلد “مارکوس” نقطه عطفی برای همسالان خود می‌باشد. علی‌رغم اینکه مارکوس اصلاً برای تغییر آماده نیست، در حال بزرگ شدن می‌باشد و خیلی زود مجبور است که امکانات فیلم را رها کند. ما نمی‌توانیم مارکوس را برای اینکه احساس ناقص بودن می‌کند، مقصر بدانیم و استنفیلد نیز او را به خوبی خسته نشان می‌دهد؛ او در طول بخشی از فیلم دیالوگ زیادی ندارد. خوشبختانه و با تشکر از استنفیلد برای روش آرامش بخشش در ابراز آسیب پذیری ذاتی‌اش، در طول “بخش کوتاه مدت شماره 12” انفجارات بالقوه مارکوس را شاهد خواهیم بود. با اینکه مارکوس، مشتی گره شده و آماده برای ضربه دارد، اما قلب و صدایی دارد که آرزوی شنیده شدن دارند و در طول حضور بامتانت استنفیلد، او در نهایت این کار را می‌کند.

همچنین بخوانید: لیست دیدنی‌ترین اجراهای بازیگران در فیلم‌های معروف از سال 2010 تاکنون


18. مارگو رابی ‒ (گرگ وال استریت ‒ The Wolf of Wall Street)

در فیلم “گرگ وال استریت” اثر “مارتین اسکورسیزی“، اغواگری و نابودی به طور ذاتی با یکدیگر مرتبط هستند. حقایق سخت در هم گسیخته در روایت، برای قاپیدن هر لحظه منتظرند و آماده است تا از چهره‌های مختلف هر شخصیت پرده برداری کند. بنابراین، با اینکه “مارگو رابی” از همان ابتدا به عنوان فرد زیبا و بلوند پا به میدان می‌گذارد، شخصیت مرد داستان نیز با نگاهی گرسنه به او خیره می‌شود و او خیلی زود به فردی وحشی‌تر تبدیل می‌شود. همانند گرگ که به طور مداوم بر انرژی مردانه‌ای که در مرکز او می‌چرخد تمرکز می‌کند، رابی نیز در مقابله با این بی نظمی، بذله گویی ضروری و هیجان انگیزی را ارائه می‌دهد. بازی لوس و به طرز خنده داری برجسته او، نشان می‌دهد که دختری ساده به دختر آتش پاره تبدیل می‌شود که رشد متقاعب او در صنعت فیلم، از زمان 2010 را شکل داده است.


17. هالی لو ریچاردسون ‒ (کلمبوس ‒ Columbus)

سلاح مخفی “هالی لو ریچاردسون” این است که سادگی را شدت می‌بخشد. استعداد او در بازیگری ابتذال دردناک از زندگی روزانه را بدون ذره‌ای سرقت از رازها و اسرار خود انتقال می‌دهد. این موضوع، تنوع تطبیق پذیری برای او ایجاد می‌کند که به‌راحتی در اولین فیلم “کوگوندا” به نام “کلمبوس” ارائه می‌شود. در بیشتر قسمت‌ها، ریچاردسون مانند کتابی باز است که به راحتی می‌توان آن را خواند و با رفتاری ظاهراً بی‌تکلف و آسان خود را نشان می‌دهد. اما نشانه‌های ناقص حالت‌های چهره او قابل خواندن است و ناگهان در بحث‌های میان فردی در تمام انواع موضوعات، لایه‌های جدیدی از معنا معرفی می‌شوند؛ زندگی، مرگ، رویاها… شما اسمی برایش انتخاب کنید. ایفای نقش فراموش نشدنی ریچاردسون با روایت آموزشی فیلم مرتبط است، اما در واقع می‌توان گفت که برتر نیز می‌باشد. این بازیگر، شخصیتش را که در میان کشمکش‌های احساسی و تجربی در حال دست و پا زدن است، به زیبایی و پر از احساس و به طرزی منحصر به فرد به تصویر می‌کشد.


16. ساشا لین ‒ (عزیز آمریکایی ‒ American Honey)

“آندریا آرنولد” همیشه به دنبال پیدا کردن جوانان تازه کاری است که امیدبخش و متهد هستند و برای به تصویر کشیدن شخصیت‌های پر احساسش استفاده می‌کند. “عزیز آمریکایی” نیز یکی از همان‌هاست. “ساشا لین” در این فیلم ساخته آرنولد چیزی کمتر از یک ستاره مشهور و نیرویی سرکش و فریبنده نیست. “عزیز آمریکایی” درباره ماجراهای دختر نوجوان پردردسر لین است که نام او “استار” می‌باشد. او در وضعیتی پرتنش، خانه را ترک کرده و با یک گروه روزنامه فروش به سفر می‌رود تا خودش را پیدا کند. این فیلم شامل موضوعات مختلفی است ولی داستانی دقیق و قابل فهم دارد. “عزیز آمریکایی” شامل یک سری تصاویر باز و عکسایی از لحظات مختلف زندگی استار است که می‌تواند تقریباً منجر به هر چیزی شود. تمامی تصمیمات خطرناک، پریشان کننده و آنی استار به تصویر کشیده می‌شود، اما این بازی لین است که به عنوان یک بازیگر تازه کار بسیار امیدبخش می‌باشد. نقش لین به عنوان استار پرخطر بسیار باورپذیر است، چرا که او هر قدمی را که این شخصیت بر می‌دارد، در ک می‌کند، و او در این نسل مدرن خود را گرفتار چنگال‌های جامعه می‌بیند.

همچنین بخوانید: لیست گران قیمت ترین بازیگران زن جهان در حال حاضر


15. لیلی جیمز ‒ (سیندرلا ‒ Cinderella)

دلیل خاصی دارد که “سیندرلا” اثر “کنت برانا” یکی از بهترین لایو اکشن‌های دیزنی می‌باشد. نام او “لیلی جیمز” است. البته این فیلم با دارا بودن طراحی تولیدش بسیار شایسته بوده است (آن نشان از لباس مجلسی آبی بلند حتماً باید ب عنوان یکی از زیباترین فیلم‌های تاریخ سینما که تا به حال دیده شده است، ثبت شود). اما  “جیمز” در “سیندرلا” اجرایی منحصر به فرد از خود به نمایش گذاشت، موضوع و پیام کلی این فیلم این بوده است که: عشق نیروی قدرتمندی است که می‌توان علیه شرورترین دشمن‌ها از آن استفاده کرد. جیمز بدون ذره‌ای ناتوانی، این ویژگی‌های زنانه را به عنوان زره ای بر تن کرد. در طول فیلم او، به مانند سدی از کمال و اشتیاق است؛ که در نگاه گرم، لبخند زیبا و لحن خاکی و خودمانی او آشکار است. جیمز کار خود را با ظرافت تمام انجام می‌دهد به همین دلیل از هیچگونه زیاده روی در احساسات یا حرکات خبری نیست. ممکن است که سیندرلا فیلمی خانوادگی باشد، اما دقیقاً به همین دلیل است که جیمز با درخشش هر چه تمام‌تر در آن ظاهر شده است. ایفای نقش او از این پرنسس دیزنی خالص و تک است.


14. لوپیتا نیونگو ‒ (دوازده سال بردگی ‒ 12Years a Slave)

فکر نمی‌کنم کسی از فیلم مستند “دوازده سال بردگی” اثر “استیو مک کوئین” «لذت» نبرده باشد، حداقل بیشتر افراد اینگونه بودند. در احساسی بودن این روایت برای یادبود “سالومون نورثاپ” شکی نیست. حالت خشونت موجود در فیلم است که باعث شد بازیگران بااستعداد و برجسته آن بدرخشند. خصوصاً برای بازیگر تازه کار “لوپیتا نیونگو” فرصتی فراهم شد تا جزئیات ریز شخصیتش، یعنی “پاتسی” برده‌ای که از او سوء استفاده می‌شده، را به طور دقیق به تصویر بکشد. نیونگو زندگی و ارتعاشات آن را به پاستی انتقال می‌دهد، که ارزیابی موحشی از نقص‌های طاقت فرسای روحی و جسمی شخصیت او در فیلم می‌باشد. در “دوازده سال بردگی”، پاتسی زخمی سر باز است، زنی جوان که توسط اوضاع موجود آسیب دیده و هرگز فرصت بهبود یافتن را نداشته است. به طور معمول، ما با دیدن چنین شخصیتی تحت تأثیر قرار خواهیم گرفت. با این وجود ایفای نقش نیونگ به قدری غم انگیز است که قلب شما را به لرزه می‌آورد، او با روش‌های مختلف زندگی درونی پاتسی و استعداد نهانی او را نشان می‌دهد. نیونگو با پیدا کردن کورسویی از امید، آزادی، و اعجاب توانست شخصیت پاتسی را به خوبی شکل دهد. و با دریافت جایزه اسکار و چندین جایزه نفیس دیگر، مشخص شد که در این کار موفق بوده است.


13. آنیا تیلور جوی ‒ (جادوگر ‒ The Witch)

در میان فیلم‌های ترسناکی که در سال 2010 به بعد تأثیر زیادی داشتند، “آنیا تیلور- جوی” بازیگری است که در این ژانر به عنوان “ملکه فریاد” نام گرفته شده است. اولین فیلمی که او در آن شکوفا شد در فیلم “جادوگر” اثر “رابرت ایگرز” و در نقش “تومیزن” بوده است، که فیلمی شگفت انگیز می‌باشد. در نگاه درخشنده تیلور- جوی برقی عجیب و روحانی وجود دارد. چشمان او فندقی است و همزمان کنجکاوی، معصومیت، وحشت و توطئه را درون خود نشان می‌دهند. تیلور- جوی فردی اسرارآمیز و در حال رشد است که به دنبال لذتی بالغانه است و ثبات سرکوبگر زندگی کشاورزی‌ای عجیب را تهدید می‌کند. چالاکی این بازیگر در ابراز احساسات متفاوت با اجرای فیزیکی حرفه‌ای در فیلم ترکیب می‌شود؛ هر زمان که موقعیت مناسب برای این فرد سرکش محیا می‌شود، تیلور- جوی شادابی و عقیده خود را به تومیزن قرض می‌دهد. “جادوگر” داستانی غیرمتبلور است و تیلور- جوی با بازی زیبایش در این فیلم، خود را ثابت کرد.

همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلم های ترسناک درباره زامبی ها


12. تیموتی شلمی ‒ (مرا با نامت صدا کن ‒ Call Me By Your Name)

پس از اینکه “تیموتی شلمی” در سال 2014 از وقت گذراندن با نوجوانان ناامید دور و برش دست کشید ‒ نوجوانانی که همگی رفتارهای خطرناکی از خود بروز می‌دادند ‒ در فیلم عاشقانه “مرا با نامت صدا کن” اثر “لوکا گوادانینو” خوش درخشید. برخی جنبه‌های کار قبلی این بازیگر در “الیو پرلمن” ناآرام و مشتاق تراوش می‌کند. شلمی همچنان با ناآرامی‌های نوجوانی مواجه است، که بینندگان در “مرا با نامت صدا کن” او را تماشا می‌کنند که برای برانگیختن تنش یا هیجان خود را پیچ و تاب می‌دهد. شلمی جنبه‌ای تفکرآمیز نیز از خود نشان می‌دهد. الیو با بی قراری تجربیات جدیدی از زندگی کسب می‌کند، اما شلمی دقیقاً متوجه می‌شود که چه زمانی باید کنترل کردن را تمرین کند، بدون توجه به اینکه شاهد بودن آن چقدر سخت و طاقت فرساست. چیزی که باعث می‌شود “مرا با نامت صدا کن” پیشرفتی قابل توجه برای شلمی محسوب شود، طیف پیچیده‌ای از آگاهی احساسی است که او توانسته آن را به خوبی در طول روایت فیلم نشان دهد، و باعث شد که این فیلم در ژانر تجربی، مسحور کننده و پر از تجربیات پربار باشد.


11. الیزابت اولسن ‒ (مارتا مارسی می مارلین ‒ Martha Marcy May Marlene)

قبل از “مارتا مارسی می مرلین” زمانی وجود داشته که در آن “الیزابت اولسن” تنها توسط رابطه‌اش با دیگر اعضای خانواده شناخته می‌شد. با این حال، ایفای نقش او در این فیلم روانشناختی فوق احساسی اثر “شان درکین”، تأیید می‌کند که این بازیگر ساده، دقیقاً کارش را بلد است. ایفای نقش او به عنوان “مارتا”ی آسیب دیده و فراری (که گاهی با نام‌های مارسی می و مارلین شناخته می‌شود) به او اجازه می‌دهد که با احساساتی متفاوت درونی اما گیج کننده، دست و پنجه نرم کند. با در نظر گرفتن اینکه اولسن باید شخصیتش را به ویژگی‌های مبهم، بررسی حافظه و سوء ظن که مد نظر درکین است هدایت کند، اشتیاق او برای به تصویر کشیدن ظرافت‌های موجود، تضمین می‌کند که دردناک‌ترین تجارب او، خصوصاً در طول زمانهایی که او از واقعیت جدا می‌شود، به طوری ناهمخوان بنیاد نهاده شده‌اند. در واقع همه چیز به اعتبار اولسن بستگی داشته که مارتا در این داستان درباره شیاطینی درونی و آرزوی اولیه او برای فرار از آن‌ها کاملاً غیرقابل پیشبینی و گیج کننده شد.


10. دیزی ریدلی ‒ (جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد ‒ Star Wars: The Force Awakens)

اولین نقش آفرینی در یک فیلم دنباله دار به خودی خود عالی است، حالا تصور کنید که پروژه مورد نظر یکی از سری‌های “جنگ ستارگان” باشد. حالا فکر کنید که یک بازیگر چقدر باید فوق العاده و کاربلد باشد که چنین فرصت و مسئولیت بزرگی را بدست آورد، آنقدر که گویی این بازیگر از ابتدای زندگی یک ستاره متولد شده است. این دقیقاً همان احساسی است که موقع تماشای “دیزی ریدلی” در نقش “ری” و در فیلم “نیرو برمی خیزد” اثر “جی. جی آبراهامز” خواهید داشت. ریدلی با حضور قدرتمند و استوار خود هم “جاکو”ی استخوانید لاشخور و هم رقیب معقول و سرسخت شخصیت منفی “کایلو رن” را توصیف می‌کند. در عین حال هر گونه تصویربرداری نزدیک از این بازیگر احساسات خالص او از کنجکاوی، شیفتگی را در عمق اضطراب و ترس را به خوبی نشان می‌دهد. در اولین ورود او به کهکشان دور و دراز، ریدلی به خوبی نشان داد که چرا مناسب این نقش است و می‌تواند هر گونه نقش دیگری را به زیبایی و بدون کم و کاست ایفا کند.

همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلم های فضایی کل تاریخ سینما از ادیسه فضایی تا میان ستاره ای


9. جان بویگا ‒ (حمله به بلوک ‒ Attack the Block)

“جان بویگا” برای بازی در نقش اول فیلم‌ها ساخته شده است و “جو کورنیش” در فیلم “حمله به بلوک” خود اجازه داد تا این موضوع زودتر اتفاق بیفتد. کاریزمای در حال پیشرفت بویگا و جاذبه‌ای که دارد باعث می‌شود تا هر فیلمی که برعهده او قرار می‌گیرد به موفقیت دست یابد. در این نقش او مکملی از برجستگیهای اجتماعی را مشاهده خواهیم کرد. “حمله به بلوک” در واقع فیلمی خوش ساخت در ژانر وحشت است. در این فیلم، گروهی از نوجوانان بی اعصاب و خرابکار بر خود می‌بینند که شهرشان را از هجوم فضائیان حفظ کنند و بویگا نقش رهبر بی کلهٔ آنها را ایفا می‌کند که کاری قهرمانانه می‌کند. ایفای نقش او با جدیت و تسلط زیادی همراه است که وزن سنگینی به فیلم افزوده است که این فیلم نسبت به قهرمان خود بسیار دلسوز نیز عمل می‌کند. در اصل “حمله به بلوک” شروع جان بخشی فرهنگی بویگا بوده است. همانطور که خودمان هم می دانیم، او از همان ابتدا قصد داشته که برای سینما تاثیرگذار باشد.


8. تام هالند ‒ (غیرممکن ‒ The Impossible)

تام هالند” یکی از بهترین نقش‌ آفرینی‌های خود را در این دهه اجرا کرده و این را هم بگوییم که منظورمان نقش او در “مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه” (Spider-Man: Homecoming) که از دنیای سینمای مارول، نیست. او این روزها برای بازی در نقش قهرمان‌های خوش قلب و صادق به خوبی شناخته شده است، اما حضور او در فیلم غم انگیز “غیرممکن” اثر “جی. ای. بایونا” بود که او را به دنیای سینما معرفی کرد. “نائومی واتس” و “ایوان مک گرگور” (که در نقش پدر و مادر تخیلی او هستند) در کنار هالند به ایفای نقش می‌پردازند، او سومین شخصیت اصلی فیلم بسیار غم انگیز و پرتنش بایونا می‌باشد. او در کنار ستارگان دیگر فیلم به خوبی به ایفای نقش می‌پردازد، اما زمانی که به تنهایی ایفای نقش می‌کند نیز بسیار خاص و عالی اجرا می‌کند. هالند در کنار غم و فقدانی که به تصویر می‌کشید، مهربانی، حساسیت، و حتی ناامیدی کودکانه‌ای را نیز از خود نشان می‌داد. او معمای احساسی بینندگان است که در میان آشفتگی بی حد و مرزی در حال جستجوست، و گاهی قوی و گاهی نیز بسیار شکننده جلوه می‌کند. هالند در فصل اهدای جوایز فیلم “غیرممکن” دست خالی بازنگشت، اما، حق او اسکار بود که برای آن نادیده گرفته شد.


7. دامنل گلیسون ‒ (فراماشین ‒‒ Ex Machina)

“دامنل گلیسون” در دهه اخیر در فیلم‌های بسیاری ایفای نقش کرد که در انتها به یکی از بهترین بازیگران نقش اصلی مرد دهه اخیر تبدیل شد. لزوماً “فراماشین” که دامنل گلیسون در آن به ایفای نقش پرداخت، نقطه عطف کارهای او نبود. او برای مدتی هم در سینمای اصلی و هم مستقل در فیلم‌های زیادی بازی کرد، نظیر سری “هری پاتر” (Harry Potter)، فیلم “فرانک” (Frank) ساخته “لنی آبراهام” و حتی “درباره زمان” (About Time) ساخته “ریچارد کرویتز” و فیلم‌های دیگر. گفته شده که “فراماشین” فیلمی بوده است که حساسیت‌های این بازیگر آن را به تجربه‌ای متفاوت تبدیل کرده است. این فیلم به گونه‌ای است که از همه دارایی‌های خود به نحو احسنت استفاده می‌کند و به هیچ وجه بیش از اندازه به هیچ چیز نمی‌پردازد. “فراماشین” خوب بودن و رفتار دوستانه گلیسون را که جزو نشانه‌های او می‌باشد، بر هم می زند، و روی ضد قهرمانی او را در هاله‌ای از ابهام نگه می‌دارد. این فیلم برای طرفداران گلیسون، و کسانی که باید 10 فیلم قبل از آن با بازی گلیسون را ببینند، تجربه‌ای پیچیده و متفاوت خواهد بود.

همچنین بخوانید: لیست بهترین فیلم ها با موضوع بیگانگان و فضایی ها که در سال 2018 اکران شدند


6. اسکار آیزاک ‒ (درون لوین دیویس ‒ Inside Llewyn Davis)

خوش تیپ بودن رندانه “اسکار آیزاک” و جذابیت او باعث شده است که هم برای نقش قهرمان “جنگ ستارگان” و هم برای نقش شخصیت شرور “مشت ناگهانی” (Sucker Punch) مناسب باشد. اما او در نقش کسی با دارای درک اخلاقی کمتر نیز عالی عمل می‌کند برای مثال فردی که در تلاش برای بقا است. آیزاک در فیلم “درون لوین دیویس” اثر “جوئل” و “ای‌تان کوئن” فردی عادی و انسانی ناکامل است. خود شخصیت به ندرت احساسات واقعی خود را نشان می‌دهد اما آیزاک ‒ که در این فیلم مانند یک کش سفت شده، مدام در معرض تنش است ‒ در به تصویر کشیدن خشم، افسردگی، و تفاوت او اجرایی منحصر به فرد از خود نشان می‌دهد. تا زمانی که به انتهای فیلم برسیم، خوب یا بد بودن او اهمیتی نخواهد داشت. تنها چیزی که کاملاً مشخص است، این است که او ناراحت، تنها و غمگین می‌باشد، رؤیاپردازی که برای به حقیقت رساندن رویاهایش فرصتی ندارد و مجبور است همانگونه که هست به زندگی خود ادامه دهد. او ایزاک در این فیلم همه جور زحمتی کشید و تبدیل به هنرپیشه‌ای منحصر به فرد شد.


5. هیلی استاینفلد ‒ (شهامت واقعی ‒ True Grit)

تا جایی که نظرات اعلام کردند “هیلی استاینفلد” در این اقتباس از “شهامت واقعی” اثر برادران “کوئن” تمام توجهات را به خود جلب کرد. شخصیت “متی رأس” آرزوی هر هنرپیشه مشتاقی بوده است. او به قدر کافی شجاع و قوی بوده و این نقش نیز شهامت بیشتری به او داده است. گفته شده است که “کوئن‌ها” آنقدر به تراکم نمایشنامه تکیه نکردند و استنفیلد برای درک آن و به تصویر کشیدن شخصیت متی با ذکاوت، توازن و اصالتی که به خرج داد، لایق ستایش است. استنفیلد که پرقدرت، مصمم و شدیداً محکم بوده است، روحیه شخصیت خود را به طور کامل درک کرده بود. استنفیلد شخصیت متی را به گونه‌ای به تصویر می‌کشد که او در عین حال که سرسخت، هیجان زده و پر از اشتیاق‌های نوجوانانه است، اما گرم و بی ریا نیز است، و استنفیلد به این گونه مهارت خود در بازیگری را به بینندگان نشان می‌دهد. در سال‌های بعد، استنفیلد در فیلم مستقل “در مرز هفده سالگی” (The Edge of Seventeen) به ایفای نقش می پردازد و همچنین دست خالی سری جدید “تبدیل شوندگان” (Transformers) را از نابودی حتمی نجات می‌دهد. نقش او بسیار برجسته بود.


4. فلورنس پیو ‒ (لیدی مکبث ‒ Lady Macbeth)

دلیل خاصی دارد که گفته شده 2019 سال خوبی برای پیو بوده است. از ایفای نقش فوق العاده او در “میدسامر” (Midsommar) تا نقش‌های دیگرش در فیلم‌های مورد انتظار “زنان کوچک” (Little Women) و “بیوه سیاه” (Black Widow)، او به سرعت رشد کرد و پیشرفت خوبی نیز داشت. با توجه به سالهای گذشته متوجه خواهیم شد که پیو چقدر در اجراهای خود کاربلد بوده است. خصوصاً فیلم “لیدی مکبث” اثر “ویلیام اولدروید” قطعه‌ای سینمایی است که با ایفای نقش پیچیده و نامتعادل او به اوج خود رسید. پیو در نقش شخصیت اصلی “کاترین لستر” به ایفای نقش می‌پردازد. او که در بند ازدواجی بی عشق در انگلستان زندگی می‌کند، در خشم و بی حوصلگی عمیقی غرق است. پیو تا جایی که می‌تواند سرکشی می‌کند. با این حال، در میان خشم برحق و غضب او هیچ تفاوتی وجود ندارد. حتی زمانیکه اعمال او صراحتا شرورانه می‌شوند، پیو تمام تلاش خود را می‌کند تا باور درونی کاترین را بازتاب دهد و موضوع فیلم که درباره آزادی شخصی، نابرابری نژادی و توانمندسازی زنان است را زیر سؤال می‌برد.

همچنین بخوانید: 15 فیلم زیبا که بیانگر لطافت و زیبایی زنان هستند


3. اندرو گارفیلد ‒ (شبکه اجتماعی ‒ The Social Network)

بگذارید واقع بین باشیم، هر کدام از بازیگران اصلی “شبکه اجتماعی” می‌توانستند این اثر کلاسیک از “دیوید فینچر” را نقطه عطف خود بدانند. با این وجود، ایفای نقش “اندرو گارفیلد” در این فیلم به عنوان یکی از بهترین ایفای نقش‌های او انتخاب شده است؛ این اجرا قطعاً یکی از برجسته‌ترین کارهای این بازیگر می‌باشد. خود فیلم “شبکه اجتماعی” تصویری از جاه طلبی، خودمختاری و دوستی می‌باشد. شخصیت گارفیلد یعنی “ادورادو ساورین” به قدری ثابت قدم و واقع گرایانه است که می‌تواند دوست هر کسی باشد. این اجرا از آن نوع ایفای نقش‌هایی است که از تصور اولیه فینچر فراتر رفته و تمام محدودیت‌های عصر شبکه‌های اجتماعی در حال رشد را کنار می زند، و همچنین شاهکاری هنری می‌سازد که تا همیشه ماندار باشد. گارفیلد به عنوان ساورین با نگاه‌های کوتاه و فروتانه خود به گونه‌ای خالصانه و قابل لمس رفتار می‌کند، که بینندگان تمام احساسات او را درک می‌کنند حتی زمانی که برای چیزی اشتیاق دارد. او بعدها اجازه می‌دهد که شخصیتش شکست بخورد و از عرض به فرش برسد، تنها برای اینکه او را انسان گونه باقی بگذارد. گارفیلد به شخصیتی تبدیل می‌شود که نیروی محرکه بینندگان برای درگیر شدن در فیلم است. اگر بخواهیم واقع بین باشیم، باید بگویم که گارفیلد افتخار این را داشته که در فیلمی بسیار مهم ایفای نقش کند.


2. دنیل کالویا ‒ (برو بیرون ‒ Get Out)

ظهور “دنیل کالویا” به عنوان بازیگری قوی در ژانر واقع گرایانه به گونه‌ای است که گویی سالهاست که او در حال ایفای چنین نقش‌هایی بوده است. کالویا پس اینکه سالهای متعددی در سریال‌های تلوزیونی انگلیسی (“پوست‌ها”(Skins)، “آیینه سیاه”(Black Mirror) و بسیاری از فیلم‌های سینمایی به ایفای نقش پرداخت، به تکنیکی رسید که باعث می‌شود تنها محو تماشای حضور او شوید، حتی زمانیکه در گوشه‌ای ایستاده باشد. همین مهارت کالویا باعث شد که برای ایفای نقش در اثر پربار و درگیر کننده “جوردن پیل” یعنی “برو بیرون” انتخاب شود. علاوه بر اینکه شخصیت او در کابوسی گرفتار شده است که گویی قرار نیست از آن بیدار شود، کالویا همزمان یک قهرمان و عاشق گیشه است و بار سنگین صحنه‌های درام نیز همگی بر دوش اوست. ماهیت پیچیده فیلم “برو بیرون” کاملاً مناسب هوش و تطبیق پذیری احساسی این بازیگر می‌باشد. کالویا با موضوعاتی مانند نژادپرستی و خشونت مواجه می‌شود و در عین حال سعی می‌کند مانند یک انسان عادی آرام باشد و با هویتش زندگی کند. او قهرمانی است که فیلم‌های سینمایی دیگر اشتیاق داشتن آن را دارند.


1. بری لارسون ‒ (بخش کوتاه مدت شماره 12 ‒ Short Term 12)

بری لارسون” قبل از دریافت جایزه اسکار ‒ و بسیار قبل‌تر از ایفای نقش در فیلم “کاپیتان مارول” در MCU ‒ برای به تصویر کشیدن واقعیت، مهارت شایسته خود را نشان داد. “بخش کوتاه مدت شماره 12” که از کارهای قابل ذکر بری لارسون است، مهارت‌های بازیگر فوق العاده او را نشان می‌دهد که داستان زنی جوان را روایت می‌کند که شکست خورده اما قدرتمند است. نقش او به عنوان “گریس” سرپرست گروهی از نوجوانان دردسرساز، کاملاً چندوجهی است. با اینکه گریس همواره آماده کمک به اطرافیان خود است، اما او همواره یکی از افراد کم حرف “بخش کوتاه مدت شماره 12” می‌باشد. همدلی و قابل دسترس بودن او برای هر کدام از افراد پر همهمه استان، به واقعیت‌های سنگین و معمولاً ناراحت کننده‌ای درباره هویت گذشته و آینده آن شخصیت متصل می‌باشد. انتظار داشتیم که شخصیت گریس در چنین فیلمی به همین گونه در هم بشکند. با این حال، حتی در این موضوع چیزی برای دیدن وجود نداشت. لارسون هر گونه دوگانگی موجود در درون گریس را به گونه‌ای به تصویر می‌کشد که از ضعف‌ها، قدرت او و کاریزمای موجود در شخصیتش، تا کناره گیری و ناآرامی او، همه چیز را در بر می‌گیرد. استعداد غیرقابل توصیف او در به تصویر کشیدن واقع گرایی باعث شد که بینندگان از همان موقع کارهای او را دنبال کنند.

همچنین بخوانید: بیوگرافی کامل بری لارسون (Brie Larson) از کودکی تا به امروز


امیدواریم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید؛ منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها (2)

بستن فرم

  1. Mohammad Reza

    دی 10, 1398

    دی کاپریو کو؟

    پاسخ

  2. عبآس

    دی 10, 1398

    واقعا واقعا واقعا جای مک‌کانهی واسه بازی توی اینتراستلار و نقش کوپر، خالیه

    پاسخ