بررسی اپیزود ششم از فصل اول انیمه The Promised Neverland (ناکجاآباد موعود)
انیمه The Promised Neverland یکی از بهترین انیمههایی که در این فصل به نمایش در اومده و به خاطر ژانرش که در دستهی انیمههای رمزآلود قرار میگیره تا به حال یکی از پر بحث ترین انیمههای فصل بوده. به همین خاطر تصمیم داریم از این به بعد قسمت های جدید این انیمه زیبا رو بررسی کنیم و یه جورایی نقد و بررسی اپیزودی براش تهیه کنیم. این انیمه در روزهای جمعه پخش میشه و ما سعی میکنیم شنبه هر هفته نقد اپیزود جدید رو آماده کنیم. تو این مقاله قسمت ششم از فصل اول انیمه رو بررسی میکنیم. اگه شما هم طرفدار این انیمه هستید با پروشات همراه باشین.
از همون اول که صورت چسبیده شده اما رو به میلهها میبینیم میفهمیم که با یک داستان پریان سروکار داریم اما یک مقدار تیرهتر و بیرحمانه تر از داستانهای پریان دیگه. وقتی که سه شخصیت اصلی داستان ما “رِی”، “نورمَن” و “اِما” به میلههایی که اطراف مزرعه هستن میرسن نمیتونن حدس بزنن که چه چیزهای شگفتانگیزی میتونه اونورش وجود داشته باشه.
داستان انیمه در مورد یتیمخانه ای به اسم “گریس فیلد”ه که به نظر میرسه همهی بچههای این یتیم خانه از زندگی خیلی خوب و خوشی برخوردارن. تنها بخش سخت زندگیشون امتحانای فوق العاده سختیه که هرروز ازشون گرفته میشه بعد از اون اونا آزادن تا با دوستاشون به هر تفریحی که خواستن بپردازن، فقط به یک شرط که اونور میلهها نرن. در آخر قسمت اول میبینیم که شخصیتهای نقش اول داستان ما با این حقیقت روبرو میشن که جایی که در اون زندگی میکنن یک یتیم خانه نیست بلکه یک مزرعهاست برای پرورش بهترین گوشت برای چیزهایی که شخصیتهای ما اونا رو اهریمن میپندارن.
توی ۵ قسمت اول شاهد اینیم که ۳ تا از باهوشترین بچههای گریس فیلد یعنی ری، نورمن و اما که همیشه نمرهی کامل میارن تصمیم به فرار از این مزرعه میگیرن، اون هم نه فقط سه تایی بلکه اِما اصرار داره تا همهی بچههای مزرعه باهم فرار کنن و نورمن هم به خاطر علاقهاش به اما تصمیم میگیره که نقشهای برای فرار همه بکشه. نورمن مغز گروه محسوب میشه، اِما روحیه گروهه و رِی استراتژیست و مخترع گروه.
قهرمانهای داستان ما شروع میکنن به شناخت محیط مزرعه تا بتونن راهی رو برای فرار پیدا کنن به قول نورمن این فرار سه مرحله داره: ۱. بالارفتن از دیوار و فرار ۲. دورشدن از مزرعه به حد کافی ۳. راهی پیدا کنن برای زندگی در دنیای خارج
اطلاعاتی که تا الان جمع کردن شامل نحوهی فرستادن بچههاست که دارای دوتا متغیره. ۱. سن بچهها ۲. نمرهی بچهها حداکثر سنی که بچهها توی گریس فیلد دارن ۱۲ سال تمامه. هیچ بچهای که بیشتر از اون عمر کرده باشه وجود نداره. اما فقط بچههایی که نمرههای بالایی بیارن میتونن به ۱۲ سالگی برسن.
هرچه باهوش تر باشن کیفیت بالاتری محسوب میشن، به خاطر اینکه احتمالا مغزشون چیزیه که خوشمزشون میکنه.
اونها میفهمن که توی گوش هرکدام ردیابی گذاشته شده که به “ماما” اجازه میده تا جای اونها رو پیدا کنه. البته این ردیاب شخص رو نشون نمیده. ری فکر میکنه که میتونه اون ردیابها رو از کار بندازه.
مشکل دیگهای که سر راهشونه “خواهر” که جدیدا به مزرعه اومده تا بچهها تحت نظارت بیشتری باشن.
مشکل سوم خود بالارفتن از دیوار با همهی بچههایی که همشون فکر میکنن ماما بهترین آدم روی کره زمینه. برای حل مشکل سوم تصمیم گرفته میشه تا به دُن و گیلدا دو تا از بچههای دیگه مزرعه درباره ی این حقیقت بگن البته اونا جرئت نمیکنن که همهی حقیقت رو بگن برای همین به نسخه اینکه ماما بچهها رو به دست آدم بدا میسپره بسنده میکنن.
نورمن معتقده که ماما به اونها شک کرده که از حقیقت خبر دارن و دلیل شکش هم اینه که یک جاسوس بین بچهها داره. برای همین تصمیم میگیره همه رو آزمایش کنه تا بدونه که باید به کی اعتماد کنه. نتیجه امتحانش این بود که ری جاسوسه. البته ری بعدش اعتراف میکنه که از خیلی وقت پیش از این حقیقت خبر داشته و حتی فرستادن نورمن و اما برای دادن عروسک به “Conney” حیلهای بوده تا بتونه حقیقت رو به اما و نورمن نشون بده وتنها به خاطر این جاسوسه ماماست تا بتونه اخباری که خودش میخواد رو به گوش ماما برسونه.
در قسمت ششم گیلدا و دُن که فکر میکنن همهی حقیقت بهشون گفته نشده و یک چیزایی رو ازشون پنهان شده تصمیم میگیرن تا برخلاف توصیه های ری به اتاق مخفی ماما برن و از حقیقت خبردار بشن. همین موقع که میخوان در اتاق مخفی رو باز کنن در باز میشه و سایهای توی اتاق میافته و همین نقطهای که قسمت ۵ توش به پایان میرسه. در اول قسمت ۶ میبینم که کسی که وارد شده کسی غیر از فیل یکی از بچه های گریس فیلد نیست. تا به حال این بزرگترین تغییری بود که نسبت به مانگا میدیدم که اونم سر کاری بود. در ورژن مانگا دُن قبل از اینکه وارد اتاق ماما بشن کلید رو میدزده. البته این تغییرات جزئی فقط باعث شده سرعت انیمه حفظ بشه.
بعد از این قسمت اما، نورمن و ری رو میبینیم که دارن سعی میکنن نقشهاشون رو کامل کنن. اونها اطلاعات لازم برای رد کردن مرحلهی اول رو کسب کردن. فقط مونده اینکه ببینن بعد از دیوار باید چه جوری فرار کنن و اینکه اون طرف چجوری جون سالم به در ببرن. برای این اما یک پیشنها داره فردی به اسم “ویلیام مینروا” کسی که براشون توی تمام این سالها پیام میفرستاده تا فرار کنن. اما معتقده که این کسی که وقتی از مزرعه بیرون رفتن باید دنبالش باشن و مثل همیشه ری فکر میکنه که نباید به همهی قضیه زیادی خوشبین بود.
تمام این سکانسها موازی بین کشف حقیقت توسط دُن و گیلدا و پیدا کردن پیامهای مینروا توسط نورمن در رفت و آمده. همهی اینها باعث میشه تا هیجان انیمهبالاتر بره، همینطور که امید تو چهرهی اما و نورمن پیدا میشه ناامیدی رو توی چهرهی گیلدا و دن میشه دید. نورپردازی و بازی با سایهها توی انیمه فضای تیره و تاریک انیمه رو به خوبی میسازه و نشون دهنده مشکل بزرگیه که بچههاباهاش سروکار دارن. صداگذاری کنار همهی عناصر دیگه باعث شده محو دنیای انیمه بشین و باهاشون همدردی کنین.
نورمن پیامهایی که مینروا به صورت کد مورس کنار هولوگرام کتابهاش آورده رو به ترتیب میخونه: فرار کنید، شک کنید، خطر، حقیقت، پرورش، هیولا، مزرعه. اما دو کد کتاب هستن که نسبت به بقیه متفاوت ترن یکی از کتابها که هیچ کد مورسی رو نداره و دیگری که کلمه عهد روش حک شده. و اما معتقده که این کتابها براشون مثل یک راهنما در دنیای بیرون خواهند بود.
تا نیمهی انیمه همش با ژانر رمزآلود انیمه سروکار داشتیم. قسمت دوم انیمه پر شده از احساسات یک انیمه شونن و عمیق تر شدن رابطهی بین بچهها. بعد از اینکه دُن و گیلدا میفهمن که قضیه به سادگیای این نیست که بچهها به دست آدمهای بدی سپرده میشن و اونا میتونن برن نجاتشون بدن، دُن با ری و نورمن درگیر میشه که چرا اونقدر بهشون اعتماد نداشتن تا کل حقیقت رو بهشون بگن. این باعث میشه اِما بفهمه که تا به حال سعی نداشته مسئله رو همراه با بقیه حل کنه، فقط داشته سعی میکرده ازشون به عنوان مهره استفاده کنه. بعد از اینکه اِما به اشتباهش پی میبره سعی میکنه از دُن و گیلدا به همراه نورمن و ری عذرخواهی کنه.
موقعیت سوال برانگیز دیگهی انیمه زمانیه که اما و نورمن دارن لباس پهن میکنن و اما از نورمن میپرسه: «به نظرت واقعا ری به ما کمک میکنه تا همه رو فراری بدیم؟!» و نورمن جواب میده: «معلومه که میکنه. ری تمام این مدت داشته تلاشش رو به خاطر ما دوتا انجام میداده.» اِما میگه: «ما دوتا؟!» و نورمن سعی میکنه از زیر جواب دادن دربره. بعدش نورمن رو میبینم که به مخفیگاه جایزههای ری (جایزههایی که به خاطر جاسوسی کردن برای ماما ازش میگرفته) سر میزنه و جمله ری رو با خودش تکرار میکنه: «همه ی اینا رو انجام دادم به خاطر اینکه مطمئنم بشم شما دوتا کشته نمیشین.». نورمن این بخش از حرفهای ری رو با یک تاکید خاص با خودش تکرار میکنه. هنوز هیچی از نقشهی نورمن معلوم نیست و اینکه آیا قبول کرده که سر اِما رو شیرهبماله و خودشون سهتایی فرار کنن، یا اینکه هنوز پای قولش با اِما هست.
سکانس آخر انیمه با دادن اطلاعات غلط ری به ماما و روبرو شدن نورمن با خواهر به پایان میرسه. ماما به ری میگه که زمان فرستادن مرسوله بعدی مشخص شده و ماه آینده است. ری هم فکر میکنه چون ماه بعد تولدشه و دوازده سالگیش به پایان میرسه اونه که قراره فرستاده بشه. خواهر به نورمن پیشنهاد همکاری میده.
نظر شما راجع به این قسمت از انیمه چیه؟ لطفا نظراتتون رو با ما در میون بذارین.
دیدگاهها (1)
بهمن 30, 1397
از معدود انیمه هایی که واقعا در خور مانگاش هست ولی بعضی از سکانس ها و پلان ها پر مانگا در انیمه حضف شده که برای درک بهتر داستان باید دیده بشن برای همین پیشنهاد میکنم حتما مانگای اثر رو هم بخونید
پاسخ