10 فیلم با حضور افتخاری ستاره ها یا کمئو

“کمئو” (cameo) به معنای حضور افتخاری ستاره ها در یک فیلم است که می تواند تجربه سینمایی تان را تغییر دهد. در این ژانر یک فرد شناخته شده با نام خود یا با نام دیگری در یک فیلم حضور داشته و تنها چند ثانیه یا دقیقه را به خود اختصاص می دهد. آن ها در این فیلم ها نقش کوچکی داشته، اغلب دیالوگ ندارند و معمولا یا به دلیل ایجاد یک تاثیر خاص در آن صحنه ظاهر می شوند و یا بدون دلیل. حضور “دنیل کریگ” به عنوان یکی از شخصیت ها در “جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد” (Force Awakens) هم می تواند “کمئو” باشد.

“کمئو” برای افزایش جالب بودن فیلم و جلب توجه بیننده به کار می رود. با این حال برخی از “کمئو ها” در روند داستان نقش بسیار مهمی داشتند. آن ها داستان را به یک اثر به یادماندنی بدل نموده و حتی تا به امروز هم تصویرشان بر روی پوستر فیلم دیده می شود. به همین دلیل در این مقاله سعی کرده ایم “کمئو” یا حضور افتخاری ستارگان در فیلم ها را بررسی کرده و بهترین و به یادماندنی ترین ها را به شما معرفی کنیم. کمئو هایی که شاید بدون حضور چند لحظه ای این ستارگان دیدن فیلم چندان لطفی نداشت. با پروشات همراه باشید.


10. الک بالدوین (گلن‌گری گلن راس – Glengarry Glen Ross)

حضور افتخاری بالدوین در این اثر محصول سال 1992 در حقیقت ترکیبی از قلب فلچر از فیلم “ویپلش” (Whiplash)، مغز هانا از “گرگ وال استریت” (Wolf of Wall Street) و گستاخی دونالد ترامپ در برنامه پخش زنده شنبه شب (Saturday Night Live) بوده و نتیجه آن دیدنیست. او با نام بلیک باید به گروهی از فروشندگان انگیزه بدهد اما صحبتی که باید الهام بخش باشد به توهین و گستاخی منجر می شود و در پایان هم اعلام می کند که تا آخر هفته به غیر از دو فروشنده برتر همه اخراج می شوند و تعجبی ندارد که بازیگران فیلم آن را “مرگ فروشنده لعنتی” نامیدند.

اگرچه برخی این صحنه را انگیزشی می دانند اما در حقیقت اینگونه نیست. این صحنه نشان دهنده مشکلات زندگی فروشندگان است و اینکه چگونه زندگی شان به هیچ بدل می شود. بنابراین این صحنه شرایط دشوار دوران پس از سال های 70 را نشان می داد که سرمایه داری بر جامعه مسلط شده است.


9. رومن پولانسکی (محله چینی ها – Chinatown)

برای آن دسته که نمی دانند باید بگوییم مرد کوتاه قامتی که در محله چینی ها بینی نیکلسون را چاک می کند در حقیقت کارگردان این فیلم یعنی رومن پولانسکی است. این صحنه بسیار زیبا و تاثیرگذار است و پرش خون از بینی نیکلسون نشان دهنده استفاده به جا و زیرکانه از توانایی ویرایش است (و نه جلوه های کامپیوتری) که شاید تنها پولانسکی از پس آن بربیاید. گفته می شود این صحنه در یک برداشت ضبط شد و نگرانی نیکلسون از واقعی بودن تیغه از نگاه اش مشخص است. این صحنه در روند داستان تاثیرگذار است.

گیتس یک کاراگاه خصوصی بود که توسط دیگران استخدام می شد تا دشمنان شان را از پا درآورد اما گویی این بار به طور ناآگاهانه در دنیایی گیر افتاده که به دست دولتمردانی است که آن را کنترل می کنند. این صحنه هم نشان دهنده تعلق این فیلم به ژانر نوظهور “نئو-نوآر” است. در یک فیلم نوآر چنین صحنه های گرافیکی و عناصر کلیدی همچون خشونت و تجاوز وجود نداشت و بنابراین این فیلم از آثار پیشین چون “شاهین مالت” (The Maltese Falcon) یا “خواب ابدی” (The Big Sleep) متفاوت می باشد.


8. نیل پاتریک هریس (هارولد و کومار به کاخ سفید می روند – Harold & Kumar Go To White Castle)

بدون شک بهترین ستاره این فیلم نیل پاتریک هریس است که نقش خودش را ایفا می کند و همین صحنه ها باعث شد در سریال “آشنایی با مادر” پذیرفته شود. پس از گذشت یک ساعت از فیلم نیل پاتریک هری را می بینیم که آنقدر درباره چیزهای مختلف، از برگر گرفته تا کوکائین، شوخی می کند که جردن برفورت شرمنده می شود. می توانیم این اجرا را یکی از بهترین اجراها دانست زیرا باعث می شود که شخصیت بارنی استینسون را کاملا از یاد ببرید. مطمئن باشید این صحنه کمیو به کل فیلم می ارزد.


7. آلفرد هیچکاک (تمام فیلم هایش)

آلفرد هیچکاک در تمام فیلم های خویش حضور داشت و گرچه در جایی قرار داشت که انتظارش را نداشتید اما حضورش را ثابت می کرد. از فروشگاه حیوانات گرفته تا روزنامه فروشی، یا آغاز زیبای فیلم “مرد عوضی” (The Wrong Man). هیچکاک دو تکنیک ترسناک را ادغام می کرد: حضور شخصیت و حضور بیننده. ترسناک ترین صحنه های فیلم های هیچکاک این دو دیدگاه را علیه قربانی بیچاره، مهاجم و بیننده قرار داده می دادند و منتظر نتیجه آن بودند.

در فیلم های هیچکاک مهاجم اصلی شخصیت اول فیلم بود که همانند یک جادوگر دیدگاه خود را با بیننده یکی کرده و از لحاظ فیزیکی هم حضور داشت. از آنجاییکه هیچکاک از طنز خوشش می آمد در نماهایی از فیلم حضور می یافت. او در حقیقت می خواست از شما بپرسد آیا با دقت کافی فیلم را تماشا می کنید؟ سپس برای یافتن او حواس تان پرت می شد و همین حضور غیرمنتظره و ناشناس او بر فضای ترسناک فیلم می افزود.


6. باب بارکر (گیلمور شاد – Happy Gilmore)

در گذشته آدام سندلر در عرصه کمدی یک ستاره محسوب شده و جایگزین بیل مورای تلقی می شد. یکی از فیلم های موفق او “گیلمور شاد” بود که داستان یک بازیکن گلف ناموفق است که در گلف مهارت داشته و شخصیت مهربانی است. اما دلیل دیگر محبوبیت این فیلم کمیوی باب بارکر است. باب بارکر در دهه 90 یک مجری تلویزیونی محبوب بود و نام آشنا بود که یک بازی معروف داشت. باب بارکر در فیلم نقش خودش را ایفا کرده و در تورنومنت گلف هم تیمی گیلمور است. یکی از طرفداران که با حرف هایش حواس گیلمور را پرت کرده باعث می شود که آن دو در قعر جدول قرار بگیرند.

بارکر گیلمور را سرزنش می کند و گیلمور هم با مشت به صورتش می کوبد. ادامه این صحنه شبیه دعواهای خیابانی است که آن دو به جان یکدیگر افتاده و همدیگر را کتک می زنند. اما در نهایت بارکر برخواسته و گیلمور را به زمین می اندازد. شاید این صحنه چندان خنده دار نباشد اما گویی بارکر در زمان سفر کرده تا به سندلر ثابت کند حضور او همچنان می تواند محبوب باشد.


5. بیل مورای (سرزمین زامبی ها – Zombieland)

اگر در یک دنیای پر از زامبی ها بیل مورای را ببینید چه کار می کنید؟ شاید از دیدن اش ذوق زده شوید اما در این فیلم مجبورید او را بکشید. در این فیلم چهار قهرمان به سمت مورای می روند و او را در حالی میبینند که شبیه زامبی ها لباس پوشیده تا توجهشان را جلب نکند. در یک صحنه خنده دار که می خواهد ادای یک زامبی را دربیاورد تیر خورده و صحنه مرگ او آنقدر زیباست که تحت تاثیر قرار می گیرد و حاضر هستید او را برای فیلم “گارفیلد” (Garfield) ببخشید.


4. کریستوفر واکن (عشق حقیقی – True Romance)

همه ما با فیلم های تارانتینو آشنا هستیم و می دانیم خشونت و تعداد زیاد شخصیت های منفی از عناصر اصلی آنهاست. اما در این فیلم کریستوفر واکن در نقش مردی به نام وینسنزو کوکوتی ظاهر می شود که به دلیل جذابیت شخصیت اش توانسته توجه رئیس مافیا را به خود جلب کند و هر دیالوگی که از دهانش خارج می شود، شنیدنی است. در حقیقت او همانند یک مار خوش خط و خال رئیس مافیا را فریب می دهد و گرچه نمی توان بازی هاپر را با واکن مقایسه کرد اما هردوی آن ها توانستند یک صحنه زیبا پدید آورند.


3. جان هرت (توپ‌های فضایی – Spaceballs)

همه ما حضور جان هرت در فیلم های بیگانه را به خاطر داریم. مخصوصا صحنه منفجر شدن شکم که بیننده را به وحشت می اندازد. توپ های فضایی نوعی فیلم کنایی از فیلم های جنگ های ستارگان و فیلم های علمی تخیلی دیگر است. در صحنه ای از فیلم بازهم شاهد یک صحنه کنایی از انفجار هستیم و در آنچا چهره جان هرت حقیقتا دیدنی است. از آنجاییکه بیگانه های این فیلم کارتونی هستند بنابراین نباید شاهد واکنش مشابه او از فیلم های بیگانه باشیم، این واکنش بیشتر طنز است تا وحشت. که جان هرت به خوبی آن را به تصویر می کشد. البته واکنش هرت تا حدی مدیون کارگردانی مل بروکس است که باعث شد در این جایگاه قرار بگیرد.


2. کریستوفر واکن (داستان عامیانه – Pulp Fiction)

دلیل انتخاب این گزینه در این جایگاه این است که در یک لحظه تاثیر بسزایی ایجاد می کند. او در عرض 4 دقیقه مونولوگی را ادا می کند که بروس ویلیس را به سایه می کشاند (و البته هنر تارانتینو است). کاپیتان کونز با تعریف داستانی برای بوچ صحنه زیبایی پدید می آورد. گرچه 3 دقیقه ابتدایی این مونولوگ خشن هستند اما از آنجاییکه این فیلم تارانتینویی است بنابراین باید به صورت طنز به پایان برسد. کونز به بوچ یادآوری می کند که برای زنده ماندن در جنگ باید کجاها پنهان شود و لحن حکیمانه او در نهایت گستاخانه می شود. هیچکس نمی تواند همانند واکن در این مونولوگ  خشن باشد.


1. مارتین اسکورسیزی (راننده تاکسی – Taxi Driver)

بهترین کمئو در بهترین فیلم دهه 70 از مارتین اسکورسیزی. در این دهه هنر فیلم سازی به اوج خود رسید و بدون شک راننده تاکسی یکی از بهترین آثار آن دهه محسوب می شود. در راننده تاکسی همه چیز به خوبی به تصویر کشیده شده است، دنیای پر تلاطم دوران پسا جنگ، خشونت، فرهنگ عامه، تجاوز و فحشا. اسکورسیزی به خوبی شخصیتی را نشان می دهد که در دل خشونت و در خیابان بزرگ شده است و با داشتن یک قالب شکلات در دستش مشغول تماشای یک صحنه خشن است. این صحنه چنان تنشی ایجاد می کند که شاید در دهه 60 نمایش آن ممنوع بود و بیننده را به وحشت می اندازد.

صحنه داخل تاکسی هم دیدنی است، جاییکه بیکل درباره تغییرات صحبت می کند و با دیدن چشمان آرام و کنجکاو او در آینه  گویی منتظر یک تلاطم هستیم. این صحنه و همچنین سایه زن روی پنجره آپارتمان تنش های بسیاری را به وجود می آورد. همانطور که دی پالما می گوید: “اسکورسیزی همه جا هست!”


امیدواریم از مطالعه ی این مقاله لذت برده باشید. منتظر شنیدن نظراتتان هستیم!

                               

دیدگاه‌ها (1)

بستن فرم

  1. فومنی

    شهریور 18, 1398

    بازهم مطلب مفیدوزیبایی بود.سرکارخانم باقری اگرممکنه درروزهای آتی به بررسی آندسته ازفیلمهایی که توسط کارگردانهای مختلف ولی درقالب فیلمهای کوتاه ساخته شده بپردازید. متشکرم

    پاسخ