بیوگرافی مریلین مونرو از کودکی تا مرگ + تصاویر
نورما جین مورتنسون (Norma Jeane Mortenson) معروف به مِریلین مونرو (Marilyn Monroe) بازیگر، خواننده و مانکن مشهور آمریکایی بود. وی در سن ۳۶ سالگی و در اوج محبوبیت درگذشت. مریلین مونرو از مهمترین بازیگران قرن بیستم است. او بیشتر نقش شخصیتهایی را بر عهده میگرفت که به «بلوند احمق» شهره شدند. مریلین مونرو از پولسازترین ستارگان عصر خود بود و تأثیرگذاریهایش در فرهنگ عامه از او یک شمایل فرهنگی ساخته است. در این مطلب بیوگرافی این شخصیت محبوب را مرور میکنیم. با پروشات همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | نورما جین مورتنسون (Norma Jeane Mortenson) |
متولد | 1 ژوئن، 1926 (۱۰ خرداد ۱۳۰۵) |
سن | 36 سال، تاریخ فوت: ۵ آگوست ۱۹۶۲ (۱۴ مرداد ۱۳۴۱) |
محل تولد | لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا |
قد | 162 |
شغل | بازیگر، خواننده، مدل |
وضعیت تأهل | مطلقه |
بیوگرافی مریلین مونرو
از زمان مرگ مشکوک این بازیگر مشهور که به بلوند زیبا و رویای آمریکایی شهرت داشت پنجاه سال گذشته است. اما کنجکاوی مردم درباره شخصیت، بیوگرافی و مرگ او از بین نرفته است. اگرچه او در ابتدا از جین هارلوی زیبا تقلید میکرد اما سپس به چهره برتر بازیگران زن هالیوود بدل شد.
مسلماً این شهرت و محبوبیت از شخصیت قوی، باهوش و تاثیرگذار این ستاره نشات میگیرد. متاسفانه مریلین تا زمان مرگش تنها به عنوان یک نماد جذابیت زنانه درنظر گرفته میشد و تنها پس از مرگش بود که از او به عنوان یک زن قوی نام برده شد.
کودکی و جوانی
نورما جین مورتنسن در اول جولای 1926 (9 تیر 1305) در لس آنجلس کالیفرنیا به دنیا آمد. او سومین فرزند گلدیس بیکر بود؛ این زن از ازدواجهای پیشین خود یک پسر و دختر دیگر داشت. گلدیس چند روز پیش از تولد دخترش از همسرش جدا شد. او سپس در گواهی تولد مریلین قید کرد که فرزند دیگری ندارد. مشخص نیست پدر این ستاره هالیوودی که بود. او در بزرگسالی ذکر کرد که اطلاعات شناسنامهاش دروغ بوده و پدر بیولوژیکی او فردی به نام چارلز استنلی گیفورد است.
زندگی این ستاره پر از اتفاقات ناخوشایند بود. از آنجاییکه دلیا، مادر گلدیس بیکر اجازه نداد این کودک در خانهاش بزرگ شود، مریلین به نوانخانه سپرده شد. گلدیس مخارج دخترش، از خوراک تا هزینه رفتن به سینما را پرداخت میکرد.
(یادداشت مترجم: نوانخانه (Soup kitchen)، جایی است که در آن به گرسنگان غذای ارزان یا رایگان داده میشود.)
در سال 1933 سرپرستی نورما (مریلین) 9 ساله مجددا به مادرش سپرده شد؛ اما این دختر باز هم تنها شد، زیرا گلدیس به دلیل فروپاشی روانی در یک بیمارستان بستری شده بود. بهترین دوست مادرش مک.کی سرپرستی او را برعهده گرفت؛ اما بدبختیهای نورما تمام نشده بود.
در سال 1934 گریس مک کی ازدواج کرد؛ اما از انجاییکه این زوج جوان مخارج خودشان را هم نمیتوانستند تأمین کنند، چه برسد به نورمای کوچک، پس مجدداً او را به نوانخانه سپردند. او سپس روزها را در آنجا یا در منزل اقوام و دوستان مادرش میگذراند. سالهای نوجوانی برای او سختترین زمان بود، زیرا اعضای این خانوادهها بارها سعی کردند به او تجاوز کنند.
نورما در سن 15 سالگی جیمز داگرتی را ملاقات کرده و با او ازدواج کرد. این ازدواج به او این فرصت را داد که دیگر به نوانخانه بازنگشته و توسط افراد دیگر طرد نشود.
فیلم های او
این بازیگر در سن 17 سالگی در کارخانه اسلحه سازی Padioplane کار میکرد. در سال 1944 عکاسان نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا به این کارخانه فرستاده شدند تا با ثبت تصاویر شعارگونه روحیه سربازان جنگ جهانی دوم را تقویت کنند. در این زمان نورما با عکاسی به نام دیوید کونور اشنا شد که پیشنهاد مدل شدن را به او داد. مشخص نیست چه چیز باعث شد که آن عکاس جذب این مدل زیبا اما معمولی شود. این ملاقات در زندگی هنری این ستاره نقش مهمی داشت. نورما در ژانویه 1945 کارخانه را ترک کرد و با مدلینگ برای کونور و سایر عکاسان همکارش صاحب درآمد شد.
دیوید به این دختر جوان پیشنهاد داد تا به آژانس مدلینگ برود. او در ماه اوت (آگوست) یک قرارداد امیدوارکننده را امضا کرد. در این زمان بود که به او توصیه شد رنگ موهایش را تغییر داده و برای خود یک نام مستعار انتخاب کند. در این زمان نورما موهایش را به بلوند پلاتینی تغییر رنگ داد و نام جین بیکر را برای خود انتخاب کرد. این تصویر جدید باعث شهرت او شد و این زن جوان در مدت زمان کوتاهی به شهرت رسید. در این زمان بود که بارون هاوارد هیوز میلیاردر او را دید و تصمیم گرفت این بلوند زیبا را در فیلمهای سینمایی قرار دهد.
نورما با اصرار بن لیون، تولیدکننده کمپانی فاکس قرن بیستم، نام خود را مجدداً تغییر داد و نام دوم مادرش را به عنوان نام خانوادگی انتخاب کرد، همچنین بن به او پیشنهاد کرد نام کوچک خود را مریلین بگذارد که او را به یاد ستاره برادوی مریلین میلر میانداخت. اینگونه بود که این بلوند زیبا با نام مریلین مونرو شهرت یافت.
این ستاره زیبا برای مدت زمان طولانی پیشنهاد سینمایی دریافت نکرد، اما این مساله او را ناراحت نمیکرد. او در اوقات بیکاری میرقصید و آواز میخواند و با بازیگری آشنا میشد. در سال 1947 مجدداً با او قرارداد بسته شد. پیش از اتمام قرارداد پیشنهادهایی به او ارائه شده بود که چندان نظرش را جلب نکرده بود به همین دلیل از آنها استقبال نکرد.
در سال 1948 مونرو حرفه مدلینگ خود را ادامه داد و در ماه مارس با شرکت کلمبیا پیکچرز قرارداد بست. فعالیت در این شرکت شهرت و شکوه او را افزایش نداد، اما باعث شد به یک بازیگر تبدیل شود. مریلین با افراد حرفهای این عرصه آشنا شد که درباره تصویر و ظاهر او توصیههای سودمندی به او ارائه دادند.
این ستاره در سال 1950 و زمانی که 24 سال داشت مجدداً به کمپانی فاکس قرن بیستم بازگشت و با بازی در اولین نقش خود توجه مخاطبان را جلب کرد. او در فیلم “جنگل آسفالت” (The Asphalt Jungle) تنها چند دقیقه بازی کرد اما این فیلم در موفقیت سینمایی او نقش مهمی داشت. او در عرض چند ماه در فیلم دیگری ظاهر شد: “همه چیز درباره ایو” (All About Eve). این فیلم به یک اثر کلاسیک هالیوودی بدل شد و 6 جایزه اسکار را از آن خود نمود، همچنین با استقبال مخاطبین مواجه شد. مونروی جوان هم به شهرت رسید.
سال 1951 برای این بازیگر یک سال موفق بود. او در کمدیهای مختلف بازی کرد، منتقدین و روزنامه نگاران از این ستاره جوان تمجید کرده و پیشبینی کردند که او به زودی به یک ستاره موفق تبدیل خواهد شد. همین اتفاق هم رخ داد. علاوه بر این، شایعات و اخبار پیرامون او، مانند تصاویر برهنه مونرو و مشکلات زندگی شخصیاش، شهرت او را دو برابر کرد.
مریلین در سالهای 1952 و 1953 تبدیل به نماد جذابیت زنانه و همچنین جذابترین زن آمریکا شد. این بازیگر جوان و جذاب در فیلمهای موفق مختلف بازی کرد و بسیاری از ستارههای هالیوودی، مانند کری گرانت، فرد آلن و جین راسل در مقابل او قرار گرفتند.
شهرت او به عنوان نماد جذابیت با بازی در فیلم معروف “خارش هفت ساله” (The Seven Year Itch) افزایش یافت و صحنهای که دامن پیراهنش بالا میرود (پیراهن سفید) به یک صحنه افسانهای بدل شد. متاسفانه او در آن زمان به عنوان بلوند احمق (dumb blonde) شناخته میشد و نتوانست تا پایان عمر از زیر سلطه آن خارج شود.
آهنگهای خوانده شده توسط او نیز در سراسر جهان به یاد ماندنی شدهاند. آهنگ I Wanna Be Loved By You از فیلم “بعضیها داغشو دوست دارن” (Some Like It Hot) به شهرت بسیار زیادی رسید.
مونرو در دوره خاصی سبکهای غیر از نقشهای معمولی را نمیپذیرفت. سپس بیان کرد که علاقه دارد در حرفه خود تغییری ایجاد کرده و نقشهای متفاوت را ایفا کند، اما سینماگران چنین ریسکی را نپذیرفتند. تنها در سال 1961 و چندین ماه پیش از مرگ او، در فیلم “ناجورها” (The Misfits) نقش روزلین تیبور را ایفا کرد، یک زن حساس و عاقل که به دنبال روابط انسانی است نه ازدواج یا ماجراجویی.
زندگی شخصی
این ستاره هالیوودی روابط متعددی داشت و به همین دلیل اغلب نامش در تیتر اخبار قرار میگرفت. این ستاره با بازیکن آمریکایی بیسبال، جو دی ماجیو، ازدواج کرد. این ازدواج از نظر دفتری و رسمی چندین سال به طول انجامید، اما احساسات آن دو نسبت به هم تنها شش ماه پس از مراسم عروسی متوقف شده بود.
مریلین در سال 1955 با آرتور میلر که همواره درباره او با احترام و تحسین یاد میکرد ازدواج کرد. او در این ازدواج سعی کرد مادر شود اما بارداریهای او به سقط منجر شدند و ازدواجشان در سال 1961 پایان یافت. این نمایشنامهنویس پس از مدتی خودکشی کرد.
درباره رابطه عاشقانه این ستاره و رئیس جمهور آمریکا جان اف کندی و برادرش رابرت هم شایعاتی وجود داشت اما منابع رسمی صحت آن را تأیید نکردند.
مریلین مونرو نماد زنانگی و زیبایی است. این زیبای امریکایی همه چیز داشت: ظاهر، اندام (قد او 162 سانتی متر و وزنش 52 کیلوگرم بود)، جذابیت و شخصیت خلاق و البته استعدادی عجیب.
گفته میشود که این ستاره زیبا جراحی پلاستیک بینی داشته است که جراح پلاستیک ستارگان هالیوودی، مایکل گاردین، آن را تأیید کرده است. طبق گزارش پزشکی آمریکا، در تیغه بینی مریلین زخمی وجود داشت که میتواند عامل عمل بینی باشد.
زندگی خصوصی این زیبای امریکایی پر از قصههای جالب، عاشقانه و رازآلود است. سرنوشت این زن زیبا، مشهور و طلسم شده حتی دانشمندانی که میخواهند وقایع زندگی او را تحلیل کنند را به تفکر وا میدارد. ازدواجهای نافرجام، سقطهای جنین پی در پی و مشکلات روانی آن روی سکه زندگی اوست. دو روان شناس به نام سوزان ایسرالسن و الیزابت مکاووی با مطالعه بر روی زندگی او نوعی مشکل شخصیتی را به نام سندرم مریلین مونرو نام گذاری کردهاند.
مرگ
این ستاره در سال 1962 و در اوج حرفه بازیگری از دنیا رفت. درباره دلیل مرگ او شبهات بسیاری وجود دارد و جامعه آمریکا به سرعت درباره مرگ او صحبت کرد و شایعات بسیاری به وجود آمد.
جسد او توسط خدمتکارش یونس موری کشف شد. مونرو روی تخت افتاده بود، در دستانش تلفن قرار داشت و قوطیهای خالی روغن در اطراف اش روی کف اتاق افتاده بودند. پزشکانی که در صحنه حاضر شده بودند بلافاصله به این نتیجه رسیدند که این ستاره بر اثر مصرف قرص خواب از دنیا رفته است.
طرز قرار گرفتن جسد (مریلین دراز کشیده بود و سرش روی بالش قرار داشت)، نبود یادداشت خودکشی و شرایط او که نشان دهنده وقوع خودکشی نبود، باعث شد که مرگ این ستاره تصادفی به نظر نرسد. همچنین شایعات رابطه او به جان اف کندی باعث شد که مرگ او رنگ و بوی سیاسی به خود بگیرد. راز مرگ او هنوز سر به مهر است.
با این حال طبق اخبار رسمی این بلوند مشهور خودکشی کرد. اما یک چیز مشخص است: با مرگ او هالیوود نماد حقیقی خود را از دست داد و مریلین به یک افسانه زنده بدل شد. در سال 2011، هنرمندی به نام سوارد جانسون (Seward Johnson) مجسمه عظیمالجسهای از مریلین مونرو به نام «مریلین برای همیشه» (Forever Marilyn) با حدود 7.9 متر ارتفاع از جنس آلومینیم و استیل رنگ شده ساخت که این مجسمه در ایالات مختلف امریکا در مکانهای عمومی به نمایش درآمده است.
پس از مرگ او کارگردانها تلاش کردند داستان زندگی او را بازگو کنند. در سال 1966 تری سندرز فیلم مستند “افسانه مریلین مونرو” (The Legend of Marilyn Monroe) را ساخت. این فیلم مستند تنها فیلمی بود که یک تصویر حقیقی از او را نشان میداد و از دیدگاههای مختلف به روایت زندگی او میپرداخت. در این فیلم جان هیوستون هم که در گذشته در فیلم “ناجورها” با او همکاری داشت سعی کرده شخصیت او را از نمای دیگری نشان دهد.
سرنوشت پر رمز و راز و غم انگیز این زن عجیب که از یک دختر ساده به نماد جذابیت تبدیل شد همواره ذهن و قلب میلیونها نفر را مشغول کرده است.
فیلم شناسی
- نارنجک (The Fireball)
- جنگل آسفالت (The Asphalt Jungle)
- نیاگارا (Niagara)
- بیایید قانونیاش کنیم (Let’s Make It Legal)
- ما ازدواج نکردیم (We’re Not Married)
- آقایان موطلاییها را بیشتر دوست دارند (Gentlemen Prefer Blondes)
- شاهزاده و مانکن (The Prince and the Showgirl)
- چگونه میتوان با یک میلیونر ازدواج کرد (How to Marry a Millionaire)
- بعضیها داغشو دوست دارن (Some Like It Hot)
- ناجورها (The Misfits)
- خارش هفت ساله (The Seven Year Itch)
- زحمت در زدن به خودت نده (Don’t Bother to Knock)
- همه چیز درباره ایو (All About Eve)
دیدگاهها (1)
مهر 8, 1399
آرتور میلر خودکشی نکرده است
پاسخ