بیوگرافی سلما هایک از کودکی تا به امروز + تصاویر
سلما هایک (Salma Hayek) بازیگر، مدل و تهیه کننده مکزیکی-امریکایی است. او فعالیت هنریاش را از مکزیک و با بازی در در مجموعهای از تلهنوولا به نام ترسا آغاز کرد. و بعد از آن با بازی در فیلم کوچه معجزه اولین تجربه سینماییاش را پشت سر گذاشت و برای آن نامزد جایزه آریل شد. در سال ۱۹۹۱ به هالیوود نقل مکان کرد و با بازیهای درخشانی که در فیلمهای دسپرادو (۱۹۹۵)، تعصب (۱۹۹۹)، و غرب وحشی وحشی (۱۹۹۹) داشت به شهرت رسید.
او در سال ۲۰۰۲ با بازی در فریدا در نقش نقاش شهیر مکزیکی، فریدا کالو توانست در جشنوارههای زیادی نامزد دریافت جایزه شود. جشنوارههایی چون اسکار، بفتا، جایزه انجمن بازیگران فیلم و جایزه گلدن گلوب. این فیلم توجه منتقدان را به خود جلب کرد و یک موفقیت مهم تجاری بود. هایک با بازی در این فیلم برنده دیتایم جایزه امی شد. او همچنین برای معجزه مانودلا جایزه امی را دریافت کرد و برنده جایزه امی ساعات پربیننده بازیگر زن برجسته مهمان در یک سری کمدی شد.
در سال ۲۰۰۷ بعد از دعوت به ای.بی.سی مجموعه درام-کمدی بتی بیریخته را بازی کرد. پس از آن به انبیسی دعوت شد و سریال کمدی ۳۰ راک را از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ بازی کرد. از فیلمهای اخیر او میتوان به بزرگشدهها (۲۰۱۰)، گربه چکمهپوش (۲۰۱۱)، بزرگشدهها ۲ (۲۰۱۳) و داستان داستانها (۲۰۱۵) اشاره کرد. در این مطلب بیوگرافی این بازیگر را مرور میکنیم. با پروشات همراه باشید.
اطلاعات کلی
نام | سلما هایک پینو (Salma Hayek Pinault) |
متولد | 2 سپتامبر، 1966 (11 شهریور 1345) |
سن | 51 سال |
محل تولد | کواتزاکوالکوس، وراکروس، مکزیک |
قد | 157 |
شغل | بازیگر |
وضعیت تأهل | متأهل، همسر فرانسوا-هانری پینو |
بیوگرافی سلما هایک
هالیوود پر از ستارههای بین المللی از سراسر جهان است. یکی از آنها سلما هایک (Salma Hayek) بازیگر مکزیکی است که به یک قهرمان ملی تبدیل شد. اما این بازیگر پیش از تبدیل شدن به یک بازیگر مشهور باید با مشکلات نژادی و جنسیتی روبه رو میشد.
سلما هایک در دوم سپتامبر 1966 در یک خانواده ثروتمند در شهر کواتزاکوالکوس در خلیج مکزیک به دنیا آمد. مادرش دیانا مدینا یک خواننده مشهور اپرا با نژاد اسپانیایی بود و پدرش سامی هایک یک تاجر موفق لبنانی بود که در بازار نفت فعالیت میکرد.
از زمان کودکی سلما مادرش او را با هنر آشنا کرد و پدرش همواره به او عشق ورزید. یکشنبهها پدر خانواده فرزندان را تنها به سینمای شهر که اغلب پر بود می برد. اما حتی یک صندلی هم برای آنها کافی بود زیرا پدر دخترش را روی شانهها می نشاند تا تصویر را خوب ببیند. اینجا بود که سلما دانست در زندگی رویای دیگری دارد و باید شهر کوچکش را ترک کند.
زمانی که سلما 9 ساله شد شانس به او روی آورد. او مدتها بود که ژیمناستیک کار میکرد و به تیم ملی دعوت شد. اما پدرش دوست نداشت دخترش را به پایتخت بفرستد تا در شرایط دشوار تمرین کند. سلما هم مانند فرزندان دیگر به حرف پدرش گوش داد و با خانواده ماند. اما او از رویای خویش دست نکشید و خانواده را راضی کرد تا او را به مدرسه کاتولیک دختران در لوئیزیانا بفرستد.
سلما هایک در مدرسه مشکلاتی داشت. او نمرههای خوبی دریافت میکرد، در گروه کاتولیک مدرسه آواز میخواند و اغلب با معلمها شوخی میکرد. اما در آنجا بود که خوانش پریشی در او تشخیص داده شد و نمیتوانست خوب بخواند و بنویسد. او همچنین در مقایسه با سایر دختران مدرسه جثه کوچکی داشت و از اندام زنانهاش راضی نبود.
سلما در سن 15 سالگی برای مدتی به مکزیک بازگشت تا مجدداً به ایالات متحده بازگردد اما این بار میخواست به هوستون برود زیرا عمهاش در آن جا زندگی میکرد. اقامت طولانی مدت او در این شهر انگلیسی زبان باعث شد به این زبان مسلط شده و با فرهنگ آمریکایی آشنا شود. با وجود اینکه او به یک ستاره تبدیل شد اما در سنین نوجوانی همانند دختران هم سن و سال خود از مشکلات پوستی رنج میبرد. مشکلات و نقطه ضعفهای ظاهری او باعث شد که به افسردگی دچار شده و بی اشتها شود، او روزها غذا نمیخورد یا اینکه برعکس مقدار بسیار زیادی غذا میخورد.
مشکلات تغذیه باعث شد وزن کاهش یافته و نگران ظاهر خود باشد. او گاهی اوقات آن قدر از ظاهر خود شرمگین بوده که روزها بیرون نمیرفت. با این حال پیش از ورود به دانشگاه امریکایی ایبرو در مکزیکو سیتی یاد گرفت بر این مشکلات غلبه کند.
او به زودی متوجه شد که نمیخواهد دیپلمات شود، بنابراین مخفیانه به کلاسهای بازیگری رفت و در تئاترهای دانشجویی شرکت کرد. او به زودی علاقه خود را به پدرش اعتراف کرد و با وجود اینکه پدرش به توانایی او باور نداشت اما از او حمایت کرد.
این بازیگر آینده در سال 1991 به لس آنجلس رفت تا در رشته بازیگری تحصیل کند. او در آنجا میتوانست از شر لهجه مکزیکیاش خلاص شده و در هایوودی شغلی دست و پا کند.
فیلمهای او
شانس باعث ورود او به سینما شد. او در تئاتر کودکانه “علائه الدین” شرکت داشت که توجه یک تولیدکننده مکزیکی را به خود جلب کرد و در یک سریال نقش کوتاهی را برعهده گرفت. نقش آفرینی او موفق بود و باعث شد در سریال تلویزیونی “ترزا” (Teresa) که در سال 1989 پخش شد نقش اصلی را برعهده بگیرد. اگرچه در آن زمان سریالهای مشابهی در تلویزیون مکزیک پخش میشد اما این سریال مورد توجه قرار گرفت که احتمالاً دلیلش حضور سلمای جذاب و با استعداد بود.
او پس از این سریال در کشورش به یک بازیگر مشهور و محبوب تبدیل شد. در نتیجه پیشنهاد بازی در فیلم “کوچه معجزه” (The Alley of Miracles) به او ارائه شد. کارگردان این فیلم یک ستاره حقیقی را انتخاب کرده بود، زیرا این فیلم با استقبال تماشاگران روبه رو شد و جوایز مختلف دریافت کرد.
اما سلما رویاهای بزرگتری داشت. به همین دلیل به آمریکا رفت و در ابتدا با مشکلات نژادی روبه رو شد. کارگردانهای امریکایی از ارائه نقش اصلی به او خودداری میکردند زیرا تصور میکردند یک بازیگر مکزیکی نمیتواند نقش اصلی فیلم باشد. اما او شانس آورد و با رابرت رودریگز آشنا شد که او هم مکزیکی بود. او استعدادهای سلما را ستایش کرد و از او دعوت نمود تا در کنار آنتونیو باندراس در فیلم “دسپرادو” (Desperado) بازی کند. در ابتدا قرار بود جنیفر لوپز در این فیلم بازی کند اما رودریگز به سلما هایک اعتماد کرد که در آن زمان کسی در آمریکا او را نمیشناخت.
این فیلم در سال 1995 اکران شد و نه تنها باعث شهرت او شد بلکه سیل پیشنهادات را به سمت او سرازیر کرد. هایک از این پیشنهادات چندان راضی نبود زیرا به نظر میرسید که کارگردانها مفتون جذابیت ظاهری او شدهاند در حالی که هایک میخواست استعداد سینمایی خود را به نمایش بگذارد. او حتی تصمیم گرفت به مکزیک بازگردد اما همسر رودریگز او را مجاب کرد که بماند.
او دوباره در فیلمهای رابرت بازی کرد و در سال بعد فیلمهای “چهار اتاق” (Four Rooms) و “از گرگ و میش تا سحر” (From Dusk till Dawn) اکران شد. او در این فیلم نقش رقاصی را برعهده داشت که با مار بوآ میرقصید.
هایک در سال 2000 شرکت فیلم سازی ونتاناروزا را تأسیس کرد که هدفش حمایت از بازیگران زن اسپانیایی زبان بود. او سپس در درام ” کسی به سرهنگ نامه نمینویسد” (No One Writes to the Colonel) بازی کرد که باعث موفقیت او شد.
اما بازی در فیلم “فریدا” (Frida) باعث شهرت و درخشش او شد. او هفت سال بود که آرزوی بازی در نقش این هنرمند مشهور مکزیکی را در سر داشت و زمانی که خودش تولیدکننده این فیلم شد رویایش به حقیقت تبدیل گشت. او برای ایفای این نقش از هیچ چیز واهمهای نداشت و حتی قبول کرد سبیل واقعی داشته باشد که مشخصه فریدا کالو بود. تلاشهای او در این فیلم و گریمش موردتوجه قرار گرفت. این فیلم جوایز مختلفی دریافت کرده و حتی نامزد اسکار شد که برای این بازیگر یک موفقیت بزرگ محسوب میشد.
سلما در این فیلم مورد توجه قرار گرفت. فیلم “معجزه مالدونادو” (The Maldonado Miracle) در سال 2003 اکران شد و جایزه امی را برای او به ارمغان آورد.
هایک پس از موفقیت فریدا به شهرت حقیقی رسید. رسانهها و تلویزیون به او توجه فراوان نشان دادند، او را برترین ستاره (کانال تلویزیونیای) و یکی از جذابترین زنان جهان (مجله استاف او را در مقام 31 و مجله ماکسیم او را در جایگاه 24 قرار داد) معرفی کردند. هایک به شیوه گذشته خود ادامه داد و همچنان در فیلمها نقش آفرینی میکرد. او بار دیگر در فیلم ” روزی روزگاری در مکزیک” (Once Upon a Time in Mexico) به کارگردانی رابرت رودریگز شرکت کرد. بازیگران دیگر این فیلم عبارت بودند از آنتونیو باندراس، جانی دپ و انریکه ایگلیسیاس. این فیلم آخرین نسخه از سه گانه این فیلمها بود. او سپس در فیلم ماجراجویانه “پس از غروب” (After the Sunset) در کنار پیرس برازنان حضور یافت و نقش یک سارق را به بهترین شکل ایفا کرد.
در سال 2006 وسترن “باندیداس” (Bandidas) به کارگردانی لوک بیسان اکران شد. او در این فیلم در کنار دوستش پنه لوپه کروز نقش آفرینی کرد. هایک در این فیلم در نقش یک سارق بامهارت حضور یافت. این فیلم با واکنش مثبت منتقدین مواجه نشد اما تماشاگران از آن استقبال کردند.
هایک در سال 2014 بار دیگر در کنار پیرس برازنان در فیلم ” چگونه مثل یک مرد انگلیسی عاشق شویم” (How to Make Love Like an Englishman) بازی کرد. بروزنان در نقش یک پروفسور کمبریج زنباره حضور یافت که دانشجویش (جسیکا آلبا) از او باردار شده است. اما مشکل اینجاست که شخصیت برازنان بیشتر از خواهر بزرگتر او یعنی اولیویا که سلما هایک نقش او را ایفا میکند خوشش میآید.
ستاره فیلمهای دسپرادو و فریدا در سال 2015 یک بازیگر 48 ساله بود که آنقدر جرات داشت که تصویر برهنهاش را در مجله الور چاپ کند. تصاویر او با وجود برهنه بودن بسیار زیبا و اغواگر بود. او با وجود سن بالا ظاهر بسیار زیبا و تقریباً ایده آلی دارد. سلما هایک با 157 سانتی متر قد 52 کیلوگرم وزن داشته و از سایز 94-63-95 استفاده میکند. او با رژیم غذایی وزن خود را متعادل نگه میدارد.
هایک در همان سال در کنار ونسان کسل در فیلم “قصه قصهها” (Tale of Tales) به کارگردانی ماتئو گارونه حضور یافت. این فیلم در فستیوال کن جایزهای کسب نکرد اما در ایتالیا چندین جایزه به دست آورد.
زندگی شخصی
هالیوود نه تنها برای این ستاره شهرت جهانی به همراه داشت بلکه باعث شد روابط عاشقانه داشته باشد. در زندگی سلما مردهای مختلفی حضور داشتند. اولین عشق او بازیگر بریتانیایی ادوارد اترتون بود که در صحنه فیلم “گوژپشت” (The hunchback) باهم آشنا شدند. رابطه آنها دو سال طول کشید اما تصمیم سلما برای اختصاص دادن زمانش به کار باعث شد که به رابطهشان خاتمه دهند.
او در سال 1999 با ادوارد نورتون بازیگر آشنا شد. آنها چهار سال باهم رابطه داشتند. عدم تطابق ساعات کارشان باعث شد برای هم زمان نیافته و از هم جدا شوند. همچنین نورتون از رسانهها خوشش نمیآمد در صورتی که تصویر سلما هایک معمولاً روی جلد مجلات دیده میشد و مصاحبههای بسیاری انجام میداد. او همچنین به مدت یک سال با جاش لوکاس بازیگر رابطه داشت و از مصاحبت با این بازیگر خوشحال بود.
او مدت زمان طولانی زندگیاش را از رسانهها دور نگه داشت و در سال 2007 ناگهان اعلام کرد با فرانسوا-هانری پینو، میلیاردر فرانسوی که صاحب چندین خانه مد در اروپاست، نامزد شده است. سپس مشخص شد که او باردار است: در 21 سپامبر دختر آنها به دنیا آمد و ولنتینا پالوا نام گرفت.
دو سال بعد مراسم ازدواج آنها در زیباترین تئاتر ونیز در حالی برگزار شد که مهمترین چهرهای فرانسه و آمریکا حضور داشتند. سلما در کشور زادگاه همسرش با نام خانوادگی او زندگی میکند زیرا در آنجا همسرش بسیار معروفتر از اوست.
سلما هایک در امروز
این بازیگر در سال 2016 پنجاهمین تولد خود را جشن گرفت و بار دیگر در مقابل دوربینهای مجله ماکسیم قرار گرفت. او در سال 2017 بیستمین سالگرد دوستی با پنه لوپه کروز را جشن گرفت. آن دو در اینستاگرام یک عکس مشترک به اشتراک گذاشته و ثابت کردند در هالیوود هم میتوان با وجود مذهب و ملیت متفاوت رابطه دوستی محکم داشت.
راز دوستی آنها این است که پیش از رسیدن به شهرت باهم دوست شدند.
در سال 2017 هم فیلم “محافظ مزدور” (The Hitman’s Bodyguard) با حضور او اکران شد.
فیلم شناسی
- ترزا (Teresa)
- کوچه معجزه (The Alley of Miracles)
- دسپرادو (Desperado)
- چهار اتاق (Four Rooms)
- گوژپشت (The Hunchback)
- جزم اندیشی (Dogma)
- غرب وحشی وحشی (Wild Wild West)
- فریدا (Frida)
- باندیداس (Bandidas)
- اورلی (Everly)
دیدگاهها