40 فیلم برتر ژاپنی در تاریخ سینما (بخش دوم)

40 فیلم برتر ژاپنی در تاریخ سینما (بخش دوم)

بخش اول این مطلب را می‌توانید در اینجا مشاهده نمایید.


20. عزیمت‌ها – Departures – یوجیرو تاکیتا – 2008

یکی از فیلم‌های بحث‌برانگیز سینمای ژاپن که از همان ابتدا تصور می‌شد حداقل در ژاپن در گیشه شکست خواهد خورد. این فیلم به مراسم کفن‌ودفن افراد و کارهای مربوط به آن می‌پردازد. اگرچه در ژاپن به مراسم کفن‌ودفن احترام می‌گذارند اما برای آن‌ها یک مسئله است و به افرادی که در این کار فعالیت دارند به دیده احترام نگریسته نمی‌شود.

تاکیتا در عین بررسی مسئله مرگ و تأثیران در زندگی مردم لحظات زیبا و احساساتی را خلق می‌کند و در قالب آن زیبایی‌های این شغل را به بیننده نشان می‌دهد. او با دیدگاه خود نشان می‌دهد که این حرفه نادیده گرفته شده می‌تواند بر فرد تأثیر گذاشته و نگاه او به زندگی و انسانیت را دچار تغییر کند. بااینکه در برخی از صحنه‌های فیلم شوخی‌هایی نیز به‌کاربرده شده اما نگاه احترام‌آمیز نسبت به این حرفه حفظ شده است.

در این فیلم روابط شخصی افراد را دیده و فردی را می‌بینیم که همواره سعی می‌کند در جامعه جایگاه قابل‌احترامی داشته باشد. اگرچه شغل و حرفه او باعث می‌شود مردم به او احترام نگذارند اما ذهنیت قوی او باعث شده به سعادت و خوشی واقعی برسد و بتواند دیگران را ببخشد، که درنتیجه این کار نگاه افراد هم به او عوض شده و او را ستایش می‌کنند.

دایگو کوبایاشی یک نوازنده ویولونسل است که با تازگی شغل رؤیایی‌اش در ارکستر را از دست داده و تصمیم می‌گیرد برای تغییر زندگی خود و خانواده همراه همسرش به روستا برود. در آنجا با شغلی آشنا می‌شود که به تجربه و مهارت خاصی نیاز ندارد و از سوی دیگر حقوق خوبی هم پرداخت می‌شود. او تصور می‌کند قرار است در آژانس پرواز کار کند اما در حقیقت آن‌ها به دستیار کفن‌ودفن نیاز دارند. رفته‌رفته متوجه می‌شویم این شغل نه‌تنها بر خود دایگو بلکه بر دیگر افراد زندگی او هم تأثیر می‌گذارد.

دایگو در ابتدا شکاک و ترسو است اما به‌تدریج تغییر می‌یابد. پستی‌وبلندی‌های این شغل بر روح و روان او تأثیر گذاشته، او را آرام‌تر نموده و به او کمک می‌کند تا بر اطرافیان خود تأثیر بگذارد. گذشته دایگو و ارتباط او با پدرش در این شغل به او کمک کرده و باعث می‌شود نه‌تنها برای بهتر کردن زندگی دیگران تلاش کند بلکه شرایط زندگی خود را نیز بهبود بخشد.


19. سانشوی مباشر – Sansho The Bailiff – کنجی میزوگوچی – 1954

یکی از برترین فیلم‌های ژاپنی داستان خواهر و برادری را نشان می‌دهد که به بردگی فروخته شده و مجبور می‌شوند برای یک ارباب خبیث کار کنند. در حقیقت آن‌ها توسط یک پیشخدمت فروخته می‌شوند که آن‌ها را متقاعد می‌کند به قایقش بروند اما درنهایت به آن‌ها خیانت کرده و باعث دوری خواهر و برادر از مادرشان می‌شود.

فیلم درعین‌حال که موضوع انتقام را نشان می‌دهد جامعه فئودال ژاپن را نیز در معرض نمایش قرار می‌دهد. این فیلم را یکی از بهترین فیلم‌های ژاپنی و بهترین فیلم میزوگوچی می‌دانند. اگرچه در فیلم جز صحنه‌های مبارزه خشونت فیزیکی نشان داده نمی‌شود اما یکی از فیلم‌های خشن می‌دانند. همچنین در این فیلم هم جنبه‌های احساساتی شخصیت سانشوی مبارز به نمایش گذاشته شده و هم ویژگی‌های سامورایی او.

فیلم موفق دیگر میزوگوچی “زندگی اوهارو” (Life of O’Haru – 1952) است که داستان زنی را نشان می‌دهد که باید مشکلات مختلفی را تجربه کرده و پستی بلندی‌های زندگی را تجربه کند.


18. انگیزه‌های قتل – Intentions of Murder – شوهی ایمامورا – 1964

داستان زیبا و جزئیات روان‌شناسانه فیلم آن را به یک اثر روان‌شناسانه تبدیل نموده است. شخصیت اصلی داستان، ساداکو، توسط خانواده به‌خصوص همسرش تحت‌فشار است. او در جامعه سال‌های 60 ژاپن برای رسیدن به جایگاه بالا جنگیده زیرا طبق استانداردهای آن روزها خانواده او جایگاه خوبی ندارند. او پیشخدمتی است که عاشق اربابش شد بنابراین باید سطح خانواده خود را بالا می‌برد. تا اینکه یک روز یک مجرم به او تجاوز کرد.

بنابراین عشق و نفرت باهم شکل می‌گیرند و حوادثی روی می‌دهد که در جامعه آن روزهای ژاپن جایی ندارد. اگرچه او در ابتدا از آن مجرم متنفر است اما تحت تأثیر احساسات او نسبت به خودش قرار گرفته و در دوراهی قرار می‌گیرد که هم دوست دارد خودش را بکشد و هم هر چه در اطراف خود می‌بیند نابود کند. بنابراین ایمامورا یک شخصیت قوی را به نمایش می‌گذارد که با وجود تحت‌فشار قرار گرفتن از سوی خود و خانواده بازهم در حال مبارزه است و اگرچه زندگی شادی ندارد اما روزها را سپری می‌کند.

آن مجرم نگاه ساداکو به زندگی را تغییر داده و باعث می‌شود زندگی خسته‌کننده‌اش را به چالش بکشد. این چالش به زندگی او هیجان جدیدی بخشیده و باعث می‌شود تصمیم بگیرد در مقابل گذشته و آینده و حتی خانواده‌اش ایستادگی کند. بااین‌حال فرزند او باعث امید و شادی او شده و به او کمک می‌کند تا زندگی را ادامه دهد.

ویژگی بحث‌برانگیز دیگر فیلم صحنه‌های جنسی آن است که در آن زمان توجه بسیاری را به خود جلب نمود. این فیلم هنوز هم یکی از فیلم‌های چالش‌برانگیز و جسورانه ایمامورا است، البته نه‌فقط در نشان دادن صحنه‌های برهنه و جنسی، بلکه در نشان دادن شرایط زندگی جامعه فرودست ژاپن در سال‌های 60.


17. چهره دیگری – The Face of Another – هیروشی تشیگاهارا – 1966

یکی از آثار برتری که در ابتدا نادیده گرفته شد. این فیلم حتی در خارج از ژاپن هم چندان موردتوجه واقع نشد و طرفداران تشیگاهارا از او ناامید شدند. اگرچه امروزه کمی به آن توجه می‌شود اما بازهم به نسبت نوآوری و داستان جالب فیلم این توجه اندک است. با نگاهی به مفهوم، تولید، طراحی لباس و گریم بازیگران متوجه می‌شوید که این فیلم یک اثر کلاسیک که توانسته تمام قواعد سینما را در هم بشکند. باوجوداینکه تشیگاهارا همیشه به سراغ سناریوها و مفاهیم رئال می‌رفت اما در این فیلم تعهد خود را شکست و یک فیلم شهری‌تر خلق نمود.

این فیلم به اگزیستانسیالیسم و روابط اجتماعی می‌پردازد. اگرچه اوکویاما، شخصیت اصلی داستان یک مهندس موفق است اما مشکلات درونی شخصیت اش را خراب کرده و باعث شده که همیشه ماسک بپوشد. صورت او طی یک تصادف ظاهر بدی پیدا کرد و با باند پوشیده شد. بنابراین او نزد یک پزشک روان‌شناس به نام دکتر هیرا می‌رود تا برایش ماسکی تهیه کند.

ماسک او به‌خوبی طراحی و آماده شده است. اما گویی این ماسک شخصیت منحصربه‌فرد خود را دارد و از خود اوکویاما متفاوت است. داستان او با داستان زنی که او چهره‌اش را از دست داده ادغام می‌شود.

این فیلم از لحاظ مفهومی یک اثر تمام‌عیار است. زیرا در آن‌هم به موضوع اگزیستانسیالیسم پرداخته شده، هم خط روایی خوبی دارد و هم نقش‌آفرینی‌های آن درخشان هستند. همچنین این فیلم از فیلم‌های دیگری که دران زمان در ژاپن تولید شدند متفاوت است، همچنین مفهوم و تکنیک‌های فیلم‌سازی بسیار خاصی دارد که به دلیل استفاده نشدن جسورانه و غیرمعمول است.


16. سامورایی گرگ‌ومیش – The Twilight Samurai – یوجی یامادا – 2002

یکی از برترین فیلم‌های این دهه که چندین جایزه دریافت نموده و در آکادمی‌های مختلف نامزد جایزه شده است. برخلاف دیگر فیلم‌های سامورایی در اینجا خبری از صحنه‌های خونین نیست و جامعه فئودال ژاپن با جزئیات اش به تصویر کشیده شده است. جامعه‌ای که به‌تدریج دچار تغییر شده و از یک جامعه سنتی به یک جامعه ثروتمند و مدرن تبدیل می‌شود، در این میان یک سامورایی دیده می‌شود که انگیزه‌ای برای مبارزه ندارد. سیبی ایگوچی یک سامورایی بیچاره است که در جامعه قرن 19 ژاپن شرایط بدی دارد. همسر او از دنیا رفته و باید از دو دختر و مادرش مراقبت کند.

اگرچه دو دخترش به او احترام می‌گذارند اما برخی از اعضای خانواده او را مایه زحمت می‌دانند و گذشته دشوار او را از یاد برده‌اند. بااین‌حال او زندگی خوبی دارد و از شرایط راضی است و بااینکه نگران حال مادر و آینده دو دخترش است اما هنوز شکر گذار است. یک اتفاق باعث می‌شود دوباره به میدان مبارزه بازگردد و در این میان نگران دوست دوران کودکی خود تومو است که با او خاطرات بسیاری دارد، همچنین آینده قبیله و شورش آن‌ها هم فکر او را مشغول کرده است.

یک فیلم احساساتی که بر جنبه‌های احساسی زندگی یک سامورایی تمرکز نموده است. برخلاف فیلم‌های سامورایی دیگر صحنه‌های مبارزه و خون‌آلود در آن دیده نشده اما ویژگی‌های دیگر فیلم‌های سامورایی را دارا است. در این فیلم زندگی سامورایی‌های فقر و خانواده‌های آن‌ها را می‌بینیم، آن‌هم در شرایطی که جامعه ژاپن در حال تغییر است و به‌سوی مدرنیته شدن و تغییرات سیاسی اقتصادی پیش می‌رود.


15. نبردهای بدون افتخار و انسانیت ساگا – Battles Without Honor and Humanity Saga – کنجی فوکاساکو – 1973-74

این فیلم‌های یاکوزا که بر اساس داستان واقعی ساخته شده دوران پس از جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد که ژاپن دستخوش تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده و این ساختارها رشد می‌کنند. این فیلم‌ها بازه 25 ساله نبردهای یاکوزا از سال‌های 1946 تا اوایل 70 را با جزئیات فراوان نشان می‌دهد. هرکدام از فیلم‌ها حدود 100 دقیقه طول کشیده و دران صحنه‌های خونین و پیچیده دیده می‌شود که عنصر اصلی فیلم‌های یاکوزا است.

اگرچه داستان درباره خانواده‌های یاکوزا است اما یک شخصیت اصلی وجود دارد که در برخی از قسمت‌ها به دلیل زندانی شدن یا حوادث دیگر در فیلم حضور ندارد. این شخصیت که شوزو هیرانو نام دارد یک سرباز سابق جنگ جهانی دوم است که حالا به جامعه یاکوزا وارد شده است.

داستان به‌خوبی نوشته شده و از انجاییکه فیلم‌برداری و اکران طی دو سال انجام‌گرفته باعث می‌شود نه‌تنها بازیگران به‌خوبی درگیر آن شده بلکه بیننده نیز درگیر داستان شده‌اند. اگرچه بازیگران به‌خوبی گریم شده‌اند اما افزایش سن در بازیگران به‌خوبی مشهود است که بر رئال بودن فیلم می‌افزاید. وجود صحنه‌های خشن و وحشیانه عمدی است زیرا مشکلات یاکوزا در سال‌های 1970 را نشان می‌دهد و همچنین بر خشونت فیلم می‌افزاید.

تمام خانواده‌ها به‌خوبی توصیف شده و پیچیدگی‌های داستان‌ هم به‌خوبی فاش می‌شود و باوجوداینکه ریتم داستان تند است اما بیننده متوجه داستان شده و تا پایان داستان نفسش در سینه حبس می‌شود.

“گورستان افتخار” (Graveyard of Honor – 1975) یکی دیگر از فیلم‌های یاکوزا است که بر اساس داستان واقعی ساخته شده است.


14. شمشیر عذاب – The Sword of Doom – کیهاچی اوکاموتو – 1966

بهترین فیلم اوکاموتو که یک فیلم سامورایی را با داستان زیبا و نقش‌آفرینی بی‌همتای تاتسویا ناکادای ادغام کرده است. ناکادای اغلب در نقش‌های منفی ظاهر نمی‌شود، اما برخلاف بیشتر فیلم‌های سامورایی در این فیلم نقش اصلی منفی است و ناکادای به‌خوبی دران ظاهر شده است.

ریونوسوکه تسوکو یک شمشیرباز ماهر و عاشق کشت و کشتار است. ناکادای نقش او را ایفا می‌کند، نقش مردی که از کشتن دیگران لذت برده و به تنها چیزی که اعتماد دارد شمشیر خودش است. فیلم بازه زمانی سه‌ساله 1860 تا 1863 را نشان می‌دهد. اما تمام کارهای منفی و زننده تسوکو به خودش بازمی‌گردد. فعالیت‌های حال و گذشته او و قتل مخالفان اش بر ذهن و روحش عواقب بدی گذاشته و او را خطرناک‌تر از قبل می‌کند.

این تغییر توسط بازی فوق‌العاده قوی ناکادای و انسجام داستان به‌خوبی مشهود است به‌طوری‌که کارهای گذشته او از ذهن مخاطب خارج نمی‌شود. در حقیقت اعمال گذشته او همچون پتکی بر سر او وارد می‌شود و زندگی او را دستخوش تغییر می‌کند. فیلم در حقیقت پایان مشخصی ندارد و شما باید استنباط خود را از آن برداشت کنید. این فیلم قرار بود اولین فیلم از یک سری فیلم دیگر باشد که هرگز ساخته نشدند.

فیلم دیگر اوکاموتو “طولانی‌ترین روز ژاپن” (Japan’s Longest Day – 1967) است که آخرین روز ژاپن در جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد و یک فیلم پرستاره است که بهترین بازیگران ژاپن در آن حضور دارند.


13. پسر کو ندارد نشان از پدر – Like Father, Like Son – هیروکازو کوریدا – 2013

یکی از برترین فیلم‌های کوریدا که به دلیل عمق تأثیر احساسی آن بر بیننده می‌تواند احساسات منفی و مثبت را بیدار کند. رابطه عاشقانه میان پدر و پسر، احساسات ضدونقیض پدر نسبت به پسرش و پایان رضایت‌بخش آن موفقیت فیلم را دوچندان نموده است. این فیلم باعث شده که کوریدا در زمره برترین کارگردان‌های 20 سال اخیر جای بگیرد.

فیلم داستان یک تاجر به نام ریوتا نانومیا را نشان می‌دهد که تنها دلیل زندگی او کارش است. او و همسرش متوجه می‌شوند پسرشان فرزند واقعی‌شان نیست و با فرزند یک خانواده دیگر عوض شده است. این زوج باید با شرایط روبه‌رو شده، فرزند بیولوژیکی خود را قبول کرده و فرزند قبلی‌شان را به خانواده جدید بسپارند. البته ایجاد این احساسات در فیلم کار آسانی نبود زیرا کسی نمی‌تواند درد و رنجی که این خانواده‌ها متحمل می‌شوند را درک کند، بااین‌حال کارگردان توانست لحظات تلخ و شیرینی را باهم ادغام کند.


12. آتش در دشت – Fires on the Plain – کن ایشیکاوا – 1959

سبک فیلم‌سازی ایشیکاوا با فیلم‌سازان دیگر ژاپن تفاوت دارد زیرا مفاهیم مختلف تلخ، تیره و ظالمانه انسانی را با امید و انسانیت در هم می‌آمیزد. آتش در دشت در کنار چنگ برمه‌ای یکی از فیلم‌های موفق در زمینه جنگ است. این فیلم داستان یک سرباز ژاپنی در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد درحالی‌که ارتش آمریکا در حال نزدیک شدن و پیشروی است.

این‌طور تصور می‌شود که با شدت گرفتن جنگ وضعیت روانی سرباز بدتر و بدتر می‌شود. جنگ چهره بسیار زشتی دارد که اگرچه حقیقت دارد اما سیاه‌ترین جنبه آن به تصویر گذاشته شده است. خشونت و سیاه نمایی فیلم باعث شد در ابتدا چندان موردتوجه قرار نگیرد. یکی از منتقدین درباره این فیلم گفت: “ایشیکاوا را می‌توان حشره‌شناس سینما نامید زیرا شخصیت‌های سینمایی را مطالعه و بررسی کرده و به بازی می‌گیرد.” این منتقد کاملاً حق دارد. این فیلم همانند “چنگ برمه‌ای” جنبه‌های سیاه جنگ و احساسات انسانی را نشان می‌دهد درحالی‌که “آتش در دشت” نمای احساسی و انسانی‌تری از بشر را به نمایش می‌گذارد.


11. تشییع‌جنازه گل‌های رز – Funeral Parade of Roses – توشیو ماتسوموتو – 1969

این فیلم نمونه بارز سینمای موج نوی ژاپن است که در اواخر سال‌های 50 و 60 گسترش یافت و تجربه‌گرایی و مستندسازی در آن ادغام شده است. این فیلم توانسته بر آثار استنلی کوبریک به‌خصوص شاهکار او “پرتقال کوکی” (A Clockwork Orange) تأثیر بگذارد.

جلوه‌های ویژه و صحنه‌های زیبای آن یکی از عوامل موفقیت فیلم بود که البته برای امروز بسیار بصری و خام بوده و فیلم را در رده M یا X قرار بگیرد. فیلم داستان مردان زن در اواخر سال‌های 1960 را نشان می‌دهد. به همین دلیل آن را اغلب در زمره فیلم‌های بحث‌برانگیز که به جامعه همجنسگرایان می‌پردازد قرار می‌دهند و می‌توان آن را بحث‌برانگیزترین و بصری‌ترین فیلم این لیست محسوب کرد.

ادی یک مرد زن‌نماست که در بار همجنسگرایان کار کرده و جاذبه اصلی بار است. بخشی از فیلم مستند است که به زندگی ادی و سایر مردان زن نمای ژاپن و مردان لذت طلب می‌پردازد. فیلم دائماً با فلاش‌بک به جلو رفته و پایان داستان را تقریباً در انتهای فیلم می‌بینیم.


10. تله – Pitfall – هیروشی تشیگاهارا – 1962

یکی دیگر از فیلم‌های کلاسیک تشیگاهارا که توسط طرفداران سینما نادیده گرفته شده و به آن کم‌لطفی شده است. این فیلم اولین موفقیت تشیگاهاراست که شاهکار “زن در ریگ روان” پس‌ازآن تولید شده است و نمای سورئال انسان و ذهن مجرم او را نشان می‌دهد. در حقیقت این فیلم در مقایسه با “زن در ریگ روان” که دو سال بعد اکران شد یک شکست محسوب می‌شود.

فیلم داستان قتل یک معدنچی توسط یک مرد سفیدپوش را نشان می‌دهد و سپس تصویر سورئال مرد مرده و زنده و حقیقت را می‌بینیم. نبوغ کارگردان باعث می‌شود شخصیت‌های مرده را به‌عنوان شخصیت اصلی قلمداد کرده و داستان رازآلودی را ببینیم که پایان منصفانه‌ای ندارد و داستان جنایی را به شما نشان می‌دهد که حل‌نشده باقی‌مانده است.


9. میشیما: یک زندگی در چهارفصل – Mishima: A Life in Four Chapters – پاول شریدر – 1985

یکی از شاهکارهای سینمای ژاپن که پس از سال‌های 80 اکران شده و اگر عاشق سینما باشید باید حتماً آن را تماشا کنید. فرانسیس فورد کاپولا و جرج لوکاس تولید آن را بر عهده داشته و پاول شریدر کارگردان آن است. فیلم داستان زندگی یوکیو میشیما را نشان می‌دهد، یکی از مهم‌ترین رمان‌نویس‌های ژاپن که سه بار نامزد جایزه نوبل شده است. این شخصیت گذشته و زندگی مشخصی ندارد و به همین دلیل در سال 1988 نوبل افتخاری به وی اعطا شد.

قسمت اغلب داستان زندگی‌نامه است که در آن داستان کودکی او را می‌بینیم که چندان شاد نیست و سپس با گرایش‌های همجنسگرایی او مواجه می‌شویم که همیشه آن را سرکوب کرده و دیدن مردان جذاب کنترل آن را دشوار نموده است. او پس از یک کودتای ناموفق، که به رهبری او و توسط ارتشی از مردان جوان و آسیب‌پذیر مانند خودش انجام گرفت، شکم دری کرد و به همین دلیل شهرت دارد.

داستان زندگی او با صحنه‌های سیاه‌وسفید نمایش داده می‌شود، درحالی‌که صحنه‌های حال به شکل رنگی نمایش داده می‌شوند. همچنین در این اثر به برخی از رمان‌های او نیز اشاره می‌شود که به برخی از فعالیت‌های او و کودتای ناموفق اش اشاره دارد. یکی از نقاط قوت فیلم هم موسیقی متن آن است که توسط فیلیپ گلس طراحی شده است و آن را یکی از خلاقانه‌ترین موسیقی‌های تاریخ سینما می‌دانند.


8. اوگتسو مونوگاتاری – Ugetsu – کنجی میزوگوچی – 1953

یکی دیگر از شاهکارهای سینمای ژاپن و برترین فیلم میزوگوچی، با یک داستان احساسی و عناصر روان‌شناسانه که به دلیل وجود روح دران یک فیلم ارواح هم نامیده می‌شود. وجود مفاهیم خیانت، خانواده، کودکی، انزوا و بقا، آن را به یک فیلم احساسی و خشن تبدیل می‌کند.

فیلم داستان چهار شخصیت است که اگر کودک را هم حساب کنیم به پنج شخصیت تبدیل می‌شوند، که البته آن کودک هم در داستان نقش مهمی دارد. این چهار نفر دو زوج هستند که یکی از آن‌ها دارای فرزند است. هردوی مردان این خانواده رؤیاپرداز هستند که به سرنوشت غم‌انگیز زنانشان منجر می‌شود.

یکی از آن‌ها به دنبال قدرت و جایگاه اجتماعی است درحالی‌که دیگری می‌خواهد سامورایی باشد. هردوی آن‌ها به آرزوی خود دست پیدا می‌کنند اما این مسئله به مرگ همسرانشان منجر می‌شود، درحالی‌که ابتدای داستان خوب بود و ناگهان ‌همه‌چیز تغییر پیدا کرد.


7. هیچ‌کس نمی‌داند – Nobody Knows – هیروکازو کوریدا – 2004

بزرگ‌ترین تلاش کوریدا برای نشان دادن واقعیت جامعه ژاپن در یک فضای صنعتی که اگرچه همیشه با فیلم “پسر کو ندارد نشان از پدر” در حال رقابت است اما داستان زندگی چهار کودک که در یک آپارتمان رها شده‌اند بر جذابیت آن می‌افزاید.

فیلم از داستان واقعی زندگی چهار کودک در سال 1988 ساخته شده است و می‌توان آن را نقد شرایط زندگی جامعه فقیر ژاپن دانست. اگرچه این کشور یکی از کشورهای ثروتمند جهان است و داستان در یک نیروگاه شکل می‌گیرد اما هنوز در نقاط فقیر این کشور مردم فقیر در بدترین شرایط زندگی می‌کنند و از نابرابری رنج می‌برند.

این فیلم جوایز مختلفی به دست آورد ازجمله بهترین بازیگر، بهترین فیلم و بهترین کارگردان در بیست و چهارمین جشنواره کن. پس‌ازاینکه مادر این چهار کودک آن‌ها را ترک می‌کند آن‌ها یاد می‌گیرند به‌تنهایی زندگی کنند. در حقیقت مشکل اصلی آن‌ها مادر است که دائماً مست بوده و وضعیت خوبی ندارد. او همیشه به چنگ مردانی می‌افتد که فقط به دنبال نیاز جنسی هستند و به همین دلیل هیچ‌کدام از چهار فرزند پدرشان را نمی‌شناسند. شخصیت اصلی داستان آکیرا است که 12 سال دارد و در این سن مسئولیت خواهر و برادرهایش را بر عهده گرفته است.

یک فیلم آزاردهنده که صحنه‌های رئال آن بیننده را می‌ترساند. از سوی دیگر عناصر کودکانه نیز در آن دیده می‌شود. نقش‌آفرینی کودکان هم هیچ نقصی ندارد. این فیلم احساسات هر بیننده‌ای را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین جادویی، الهام‌بخش، تأثیرگذار، شوکه کننده و شیرین است اما گاهی اوقات هم غمگین و تلخ بوده و تماشای آن دشوار است.


6. سه‌گانه وضع بشر – The Human Condition Trilogy – مازاکی کوبایاشی – 1959 – 61

یکی از برترین فیلم‌های تاریخ ژاپن که توانست دوران پس از جنگ جهانی دوم را به‌خوبی به تصویر بکشد، دوره‌ای که سیستم سیاسی راست‌گرا بر آن حکومت کرده و دیگران علیه آن مبارزه می‌کنند. نقش‌آفرینی تاتسویا ناکادای باعث شد که با بازی در این فیلم به شهرت بین‌المللی برسد و به یکی از برترین بازیگران تاریخ سینمای ژاپن تبدیل شد.

همچنین کوبایاشی که پیش از آن فیلم‌های “بهار” (The Spring) و “رودخانه سیاه” (Black River) را در سال‌های 1956 و 1957 ساخته بود به شهرت بین‌المللی رسید. این فیلم را می‌توان یک سه‌گانه حماسی حقیقی دانست که داستان رنج و بقای انسان در جامعه استعماری ژاپن را به معرض نمایش می‌گذارد.

هرکدام از این سه‌گانه‌ها که بیش از سه ساعت طول می‌کشند تغییرات رخ‌داده در شخصیت ناکادای را نشان می‌دهند که رفته‌رفته از یک شخصیت ایده آلیست به شخصیتی غم‌انگیز تبدیل شده که ایمانش را به همه‌چیز از دست می‌دهد. فیلم‌ها رفته‌رفته خشن‌تر می‌شوند، اولین فیلم No Greater Love است که کاجی یک مرد ایده آلیست است و می‌خواهد علیه سیستم حکومتی مبارزه کند.

در فیلم دوم مواجهه کاجی با حقیقت را می‌بینیم که نمی‌خواهد آن را بپذیرد. در فیلم سوم و آخر حقیقت خشن‌تر و تاریک‌تری را می‌بینیم که بر ذهن کاجی اثر گذاشته و او را شکنجه شده در زندان نشان می‌دهد. پایان فیلم داستان تلخ کاجی را نشان می‌دهد که اگرچه بسیاری به دنبال پایان بهتری بودند که به نفع کاجی باشد اما این فیلم تأثیر واقعیت بر ذهنیت کاجی را نشان می‌دهد و به‌نوعی پایان زندگی تمام افراد ایده آلیستی است که می‌خواستند با جامعه راست‌گرا و ظالم سیستم حکومتی مبارزه کنند.


5. زن در ریگ روان – Woman in the Dunes – هیروشی تشیگاهارا – 1964

اگرچه این فیلم یکی از برترین کارگردان‌های تاریخ سینمای ژاپن است اما اغلب به او توجه نمی‌شود. اغلب فیلم‌های تشیگاهارا در ابتدا چندان موردتوجه واقع نشدند و عموم تماشاگران نتوانستند با آن ارتباط برقرار کنند اما امروز شاهکار سینما محسوب می‌شوند. یکی از نمونه‌های آن فیلم تله است.

این فیلم به دلیلی نقش‌آفرینی‌های زیبا و معنای فلسفی موجود در آن به یک موفقیت تبدیل شد و باعث شد انتظارات مخاطب از تشیگاهارا افزایش یافته و انتظار فیلم‌های موفق دیگری از او داشته باشند. بااین‌حال این‌گونه نبود و همان‌طور که دیدید فیلم “چهره دیگری” از او چندان موردتوجه مخاطبین قرار نگرفت.

این فیلم یک اثر غیرمعمول و سورئال است که نسخه اصلاح‌شده از هویت انسان را به نمایش می‌گذارد. یک حشره‌شناس اتوبوس بازگشت به شهر را از دست داده و در روستای پر از آب‌وعلف گیر می‌کند. مردم روستا از او می‌خواهند شب را در آنجا اقامت داشته باشد و او در خانه یک زن بیوه می‌ماند. او باید شن و ماسه حفر کند تا خانه در شن و ماسه‌های روان بیابان فرو نرود. کار او همیشگی است و باعث می‌شود هویت انسان را زیرسوال ببرید.

داستان زمانی پیچیده‌تر می‌شود که مرد متوجه می‌شود نمی‌تواند و اجازه ندارد از شهر خارج شود. او مجبور است که در کنار آن زن بماند درحالی‌که زن هم با او رفتار دوستانه‌ای دارد. این زن جوان به یک همراه نیاز دارد تا در کنارش بماند و او را در مشغله تمام‌نشدنی‌اش همراهی کند.

بسیاری این فیلم را یک فیلم استعاری از هویت انسان می‌دانند که هدف انسان در زندگی را یک هدف نمادین می‌داند. شغل او نماد تلاش انسان برای رسیدن به خواسته‌ها و اهداف بی‌نتیجه و تمام‌نشدنی است که در اینجا توسط یک زن بیوه و بی‌پناه انجام می‌گیرد. شاید هم نماد گم‌شدن در جامعه و نیاز به فرار باشد. همچنین برخی این فیلم را یک نقد اجتماعی از جامعه‌ای می‌دانند که بر همه‌چیز کنترل داشته و حتی باهوش‌ترین افراد هم نمی‌توانند از چنگال آن بگریزند.


4. داستان توکیو – Tokyo Story – یاسوجیرو اوزو – 1953

داستان توکیو شما را به جامعه‌ای دعوت می‌کند که هرروز بزرگ و پیشرفته‌تر می‌شود. در این داستان از یک خانواده ژاپنی استفاده شده و شخصیت نوریکو را نشان می‌دهد که در سه‌گانه حضور داشت. نوآوری و واقع‌گرایی این فیلم باعث شده که طرفداران اوزو آن را بهترین فیلم ژاپنی بدانند که شخصیت آن در فضاهای مختلف تغییر می‌کند و فضای رئال آن ‌هم چنان حفظ می‌شود.

فیلم داستان خانواده‌ای را نشان می‌دهد که در شهر بزرگ توکیو زندگی می‌کنند. والدین آن‌ها به دیدنشان می‌آیند اما آن‌ها به دلایل کاری و حرفه‌ای و همچنین به دلیل اهمیت ندادن به کسانی که بزرگشان کردند برای آن‌ها وقت ندارند. این فیلم را بحث‌برانگیزترین و خشن‌ترین فیلم اوزو می‌دانند. اگر فیلم را با دقت تماشا کنید این مفاهیم را در آن به‌خوبی درک خواهید نمود. بی‌رحمی این خانواده آن‌قدر زیاد است که گاهی عروس و دامادها نسبت به والدین آن‌ها مهر و محبت بیشتری نشان می‌دهند.

نمونه آن خود نوریکو است که با پسر این پدر و مادر ازدواج کرده اما بااینکه همسرش در جنگ کشته شده اما هنوز نسبت به آن‌ها احساس وظیفه و محبت دارد. زمانی که این پدر و مادر بیمار می‌شوند واکنش فرزندانشان متفاوت است، یکی از آن‌ها واقعاً ناراحت است درحالی‌که دیگری تنها احساس ترحم دارد.

همه آن‌ها احساس می‌کنند که ممکن است مادرشان را از دست بدهند اما می‌دانند که دیر شده و باید کمی عجله کنند. جالب اینجاست تنها کسی که به آن‌ها توجه می‌کند نوریکو است، کسی که با آن‌ها رابطه خونی ندارد و همسرش هم کشته شده، بااین‌حال از والدین همسرش نگهداری می‌کند. این فیلم را می‌توان انتقادی از جامعه ژاپن پس از جنگ جهانی دوم و عواقب آن بر جامعه و خانواده‌ها دانست.


3. هاراکیری – Harakiri – ماساکی کوبایاشی – 1962

کوبایاشی یکی از بزرگ‌ترین و تأثیرگذارترین کارگردان‌های سینمای ژاپن است که اگرچه در مقایسه با آکیرا کوروسوا همیشه او را نادیده گرفته‌اند اما آثار سینمایی او به‌خصوص فیلم‌هایی که از اواخر سال‌های 1950 تا 1965 تولید شده‌اند نبوغ سینمایی او را آشکار می‌کنند.

هاراکیری برترین اثر تولید شده اوست که نه‌تنها سامورایی‌های که در سال‌های 1600 زندگی می‌کردند را موردانتقاد قرار می‌دهد بلکه داستان روایی بسیار جذابی هم دارد. در آن زمان بسیاری از سامورایی‌هایی که ارباب نداشتند به خاطر اینکه مرگ با شرافت داشته باشند خود و حتی خانواده‌هایشان‌ هاراکیری مرتکب می‌شوند.

فیلم در ابتدا سال 1630 را نشان می‌دهد اما با فلاش‌بک‌های مختلف ما را به سال‌های 1619 می‌برند، این فلاش‌بک‌ها توسط هانشیرو تسوگومو، که بازیگر موردعلاقه کوبایاشی یعنی تاتسویا ناکادای نقش آن را ایفا می‌کند، روایت می‌شود که برای ارتکاب به خودکشی یا هاراکیری به قبیله خود بازمی‌گردد. در این فیلم صحنه‌های بسیار زیبایی دیده می‌شود که دلیل آن خط روایی داستان است. در این فیلم علاوه بر زندگی سامورایی‌ها، یک داستان زیبا از رنج‌ها و افتخارات آن‌ها را می‌شنویم.


2. راشامون – Rashomon – آکیرا کوروسوا – 1950

کدام فیلم بهتر است؟ راشامون یا هفت سامورایی؟ این فیلم هنوز یکی از بهترین و بحث‌برانگیزترین فیلم‌های صنعت ژاپن است. این فیلم زیبا و رازآلود به بررسی هویت انسان در رابطه با یک قتل و نگاه انسان به بی‌گناهی، می‌پردازد. این فیلم را می‌توان در ژانر قتل یک پیشرو دانست که در هر صحنه شخصیت‌های مختلفی را قرار داده که به قتل مرتکب می‌شوند.

اگرچه این فیلم را یک فیلم تمثیلی از وضع ژاپن می‌دانند بااین‌حال یک اثر رئال است. یکی از شخصیت‌ها امید خود به انسانیت را از دست داده اما پس از مشاهده مهربانی یکی از هم نوعان اش امید خود را دوباره به دست می‌آورد. بنابراین این فریاد کمک نما و زاویه دیگری از قتل را بر ما آشکار می‌کند.

دیدن صحنه‌های مختلف از یک قتل حل‌نشده می‌تواند نسبت به مردم ژاپن و کشور آن‌ها پس از جنگ جهانی دوم، دید جدیدی به بیننده ببخشد. کودک رها شده نماد ایستادگی و مقاومت است و می‌تواند به افرادی که به آن نیاز دارند کمک کند. صداقت به‌عنوان یک بیماری تلقی می‌شود که هرگز به کنه آن پی نمی‌بریم.


1. هفت سامورایی – Seven Samurai – آکیرا کوروساوا – 1954

شاهکار سینمای ژاپن و یکی از محبوب‌ترین فیلم‌هایی که بسیاری از کارگردان‌ها آن را تقلید کرده و یا از آن الهام گرفته‌اند. فیلم داستان هفت سامورایی بدون ارباب است که توسط کشاورزان استخدام می‌شوند تا دزدان نتوانند محصولات آن‌ها را سرقت کنند. این فیلم حدود 200 دقیقه بوده و هنوز یکی از طولانی‌ترین فیلم‌های سینمای ژاپن و برترین اثر کوروسوا است. توشیرو میفون در این اثر بازی می‌کند که بهترین اثر او پس از راشامون محسوب می‌شود.

اگرچه بسیاری این فیلم را به راشامون نزدیک می‌دانند اما عظمت این اثر، تولید سنگین، جزئیات تاریخی آن و انتقاد اجتماعی از قرن 16 ژاپن، بر برتری این فیلم می‌افزاید. بنابراین این فیلم را می‌توان نه‌تنها بهترین اثر سینمای ژاپن بلکه یکی از برترین آثار سینمای جهان است.

                               

دیدگاه‌ها (4)

بستن فرم

  1. Mehran

    تیر 10, 1400

    لیست خوبی نیست . Ikiru که تقریبا از همه اینا سرتره توی ۴۰ تا فیلم نیست…

    پاسخ

  2. پیمان

    فروردین 24, 1400

    لیستت فاقد ارزش و اعتباره دوست من
    از دو کارگردان مهم و تاثیرگذار ژاپن یعنی ناگیسا اوشیما و تاکاشی میکه هیچ فیلمی نیست!!!!!!!
    کاملا معلومه یه لیست کاملا شخصیه

    پاسخ

  3. محمد جواد

    دی 22, 1397

    میشیما: یک زندگی در چهارفصل!!!! چه طور اثر شاخصی هست؟؟؟؟؟

    بدترین فیلمی که در عمرم دیدم همین فیلم بود

    صحنه های سیاه و سفید در اواسط فیلم، فلش بک های اشتباه و افتضاح، تصویربرداری تلویزیونی روی اثر سینمایی و بازی بد بازیگر اصلی و هزاران مشکل اعم از داستانی افتضاح
    جالبه این اثر، زندگینامه میشیما نویسنده ژاپنی رو روایت می کنه و این قدر فیلم بدی هست که خوشحال شدم میشیما الان در قید حیات نیست!

    چرا بهترین اثر انتخاب شده!!!!

    افتضاحی تاریخی هستش

    حیف عمر که واسه دیدنش تلف بشه

    با سپاس

    پاسخ