10 افسانه شگفتانگیز درباره نحوه پیدایش جهان در فرهنگهای کهن جهان
از آغاز پیدایش تمدن انسان نهتنها تلاش کرده ظهور خود را در این سیاره توجیح کند بلکه درباره خلق سیاره زمین هم اطلاعاتی ارائه دهد. فرهنگها و مذاهب مختلف ملل درباره نحوه پیدایش زمین باورهای مختلفی دارند. هرکدام از آنها در این زمینه فلسفه خاص خود را دارند. اگرچه درباره پیدایش جهان صدها افسانه وجود دارد اما 10 افسانه شگفتانگیز برتر را به شما معرفی خواهیم نمود.
10. اسطوره یونان: افسانههای خلقت
قدیمیترین و پذیرفته ترین افسانه آفرینش جهان یا افسانه خلقت از یکی از فلاسفه یونان باستان به نام هزیود در کتاب تئوگونیا نشات گرفته است. در آغاز جهان آفرینش مملو از آشوب بود که از دل آن آشوب، گایا یا زمین پدید آمد. در کنار زمین مخلوقات دیگری مانند اروس (عشق)، تارتاروس (چاله) و اربوس (که بخشی از دنیای زیر زمین است) نیز پدید آمدند. سپس گایا اورانوس (آسمان) را به دنیا آورد که سپس در کنار گایا قرار گرفت. از این دو 12 تیتان به وجود آمدند که کئوس، کریوس، کرونوس، هایپریون، لاپتوس، اوکئانوس، تیتانهای مذکر و نیمازینی، فوبه، رئا، تیا، تمیس و تتیس، ازجمله تیتانهای مؤنث محسوب میشوند. پس از تولد کرونوس، آخرین و جوانترین تیتان، سایکلاپس یک چشم و هکاتونکایر صد دست، به میان آمدند. نیتهای اهریمنی این دو باعث شد که اورانوس آنها را به چاله تارتاروس بیندازد. سپس گایا هم تصمیم گرفت با همکاری کرونوس همسرش را هم به آن چاله بیندازد. کرونوس پدرش را آخته کرد و به قتل رساند و خودش فرمانده تیتانها شد و با خواهرش رئا ازدواج کرد. کرونوس که میترسد فرزندانش جانشین او شوند تمام آنها را میبلعید. رئا که از این سرنوشت خسته شده بود در بارداری ششم سنگی را لای ملافه پیچید و به کرونوس داد. این فرزند زنده مانده زئوس بود که با زهر پدرش را به قتل رساند، که درنتیجه آن پدرش تمام فرزندهای بلعیدهشده را بالا آورد، و زئوس جانشین او شد. او پس از آزاد کردن هیولاها از دست تارتاروس سرانجام کرونوس را هم به قتل رساند و فرمانده مطلق جهان شد.
9. اساطیر نورس
اساطیر نورس اسطوره مردم شمال آلمان هستند که امروزه بومیان کشورهای اسکاندیناوی، شامل سوئد، دانمارک، نروژ، ایسلند و فنلاند، میباشند. داستان این افسانه به پیش از پیدایش طبیعت، حتی خاک، درخت و ابر، بازمیگردد که یک شکاف عظیم به نام گینونگاگپ وجود داشت. این سرزمین در میان سرزمین آتش، موسپل هایم، و سرزمین یخ، نیفل هایم، قرار دارد. آتش سرزمین موسپل هایم در گینونگاگپ با یخ سرزمین نیفل هایم و یک انفجار را رقم میزند. قطرههای ذوبشده یخ به یمیر تبدیل شدند، اولین خدا. یمیر یک نرماده بود و برای تولیدمثل به نیروی دیگری نیز نداشت. سپس از او نسلهای دیگری هم پدید آمدند. این یخ به چکه کردن ادامه داد تا از آنیک گاو مقدس به نام آدهامبلا به دنیا آمد. یمیر با نمک یخ این گاو را پرورش داد و این گاو هم با شیر خود یمیر را. چکه کردن یخ باعث شد که اولین قبیله اسیر یعنی بور پدید بیاید. بور پسر بوری بود که با بستلا، دختر بولتورن غولپیکر، ازدواج کرده بود. فرزندان نیمه خدا و نیمه غول بور و بستلا، اودین، ویلی و وه نام گرفتند. اودین بعدها رهبر خدایان اسیر شد، یمیر را به بردگی درآورد و از بدن او جهان را به وجود آورد. مغز و جمجمه یمیر به ابر و آسمان تبدیل شده و عضلات و ماهیچههایش نیز خاک را پدید آوردند. درختان و گیاهان از موها و اقیانوسها از خون آن ایجاد شدند. خدایان سپس اولین انسانها یعنی اسک و امبلا را خلق کرده و آنها را در میدگارد یا زمین که توسط جسد یمیر ایجادشده بود قرار دادند.
8. اساطیر هند – خلقت ودیک
اسطوره ودیک درباره خلقت زمین نظریههای مختلفی دارد که برخی از آنها در مقابل هم قرار دارند. اما رایجترین داستان به پوروشا تعلق دارد. پوروشا یک انسان غیرطبیعی و ابدی بود که همانند اساطیر نورس جهان از بدن او شکل گرفته بود. نیروهای طبیعی مانند هوا، آب، آتش، خاک، آسمان، بهشت و حتی جهتهای جغرافیایی، حیوانات و سبزیجات از او نشات گرفتند. نظریه دیگر ازاینقرار است که جهان از هیرانیاگاربها یا تخم طلای کیهانی ظهور کرده است. این تخم روح جهان بوده و یک سال پیش از اینکه به دونیم تقسیم شود در تاریکی شناور بود. این نیمهها بهشت (سوارگا) و زمین (پریتوی) را به وجود آوردند.
7. اساطیر مصر
اساطیر مصر همانند اساطیر هند انواع مختلف دارد. اما برای خلاصه باید گفت که تمام آنها به این معتقدند که جهان از آبهای غیرزنده که نو یا آشوب نامیده میشوند ایجادشده است. اولین چیزی که از آبها به وجود آمد یک تپه هرمی شکل به نام بن بن بود. تاریخدانان معتقدند که چنین باورهایی به دلیل پرآب شدن رودخانههایی نظیر نیل بوده است. با پرآب شدن رودخانه نیل خاک حاصلخیزتر از قبل میشد و مردم تصور میکردند این خاک میتواند هر موجودی را خلق کند. تصویر تپه هرمی که از دل آب بیرون میآید احتمالاً یادآور کوههایی است که از دل رودخانه نیل سر به بیرون میآورد.
6. اساطیر بومیهای آمریکا – خلقت قبیله آپاچی
قبیله آپاچی در آمریکا همانند بسیاری از قبایل دیگر تصور میکردند که جهان از تاریکی پدید آمده است. از دل این تاریکی یک صفحه بزرگ پدید آمده که سمت شرقی آن زرد طلایی و سمت غربی آن سفید نقرهای است. در مرکز آن قدرتی همانند پوروشا وجود دارد که جهان را آفریده است. نگاه او باعث روشنایی جهان شده و زمانی که به پایین نگاه میکند یک دریای نور را میبیند. از قطرههای عرق او مرد، زن و خورشید آفریده میشوند.
5. اساطیر زیمباوه
در این اسطوره زیمباوهای قدرتی مشابه پوروشا و یمیر وجود دارد که مودیمو نامیده میشود. مودیمو انعکاس تمام چیزهای خوب و نیک است. اما این قدرت روی دیگری هم دارد که میتواند فاجعههای طبیعی را رخ داده و جهان را نابود کند. زمانی که روی نیک خود را نشان میدهد در شرق بهعنوان آب ظاهر میشود. زمانی که شرارت به خرج میداد آن را به شکل آتش در غرب نشان میداد. او اولین موجود بود که حیات یافته بود. قدرت او باعث پیدایش زمین، ابرها، آسمانها، خاک و گیاهان شده بود.
4. اساطیر چین
اساطیر چین درباره یک وجود نیمه خدا به نام پانگو است که تخم کیهانی هوندون را به دو قسمت بهشت و زمین تقسیم میکند. این تخم به مدت 18 سال پر از آشوب بود تا اینکه توسط پانگو به دو قسمت تقسیم شد. نیمه نیک، پاکیزه و شفاف بهشت نامیده شد و نیمه خاکی، گلآلود و تهنشین شده آن جهنم.
3. اساطیر ژاپن – خلقت شینتو
طبق دین شینتوی ژاپن جهان در آغاز مجموعهای از آشفتگی و تاریکی بود. بهتدریج این ذرات باهم برخورد کرده و صدا تولید نمودند. درنتیجه آن ذرات سبکتر و روشنایی به سمت بالا رانده شدند. بااینحال ذرات سبکتر بهاندازه روشنایی سبک نبوده و پایینتر قرار گرفتند. درنتیجه روشنایی در بالا و ذرات دیگر در پایین قرار گرفته و ابرها و بهشتی به نام تاکاماگاهارا را ایجاد نمودند. ذرات سنگینتر در پایین قرار گرفته و زمین، خاک و گیاهان را به وجود آوردند.
2. اساطیر قبیله بانتو
اساطیر قبیله بانتو آر قبیلههای بانتوی آفریقا گرفته شده است. در باور آنها حیوانات و جهان ابدی هستند. اما انسان نقطه آغاز و پایان دارد. طبق این اسطوره انسان از گیاه بامبو که در قبیلههای بانتوی زولو است رشد مییابد، درحالیکه در افسانههای بانتوی هراره انسان از درختی به نام اومومبورومبونگا رشد میکند. طبق افسانههای دیگر انسان از یک غار یا حفره عمیقی از دل خاک بیرون آمده است. اما ازآنجاییکه این قبیلهها بدوی بودند نمیتوانند عقاید تمام افراد را دربر بگیرند. برای مثال، کشاورزان بانتو که دامدار بودند تصور میکردند که انسان و دام همزمان بر روی زمین ظاهر شدند اما گونههای دیگر ابدی بوده و ریشه و نقطه پیدایش مشخصی ندارند.
1. اساطیر چروکی
طبق اساطیر این قبیله بومی آمریکا، چروکی، کره زمین در گذشته یک سطح صاف بود که از چهار طرف با آب دریا احاطه میشد و به چهار جهت شمال، جنوب، غرب و شرق ختم میشد. تا اینکه یک روز آب مقدس دایونی از بهشت به زمین آمد تا ببیند زیرآب چیست. او که نمیتوانست نقطه را پیدا کند تا به کمک آن به سطح آب آمده و شنا کند، به زیرآب رفت، کمی خاک برداشت و زمین را ایجاد نمود. جانداران دیگر بهشت یعنی گالونلاتی نیز دوست داشتند به زمین بیایند و خودشان در این دنیای جدید بچرخند. در ابتدا پرندگان به زمین پرواز کردند تا خشکی آن را تجربه کنند. اما آنها بهزودی خسته شده و با کمک بالهای خود کوهها و درهها را ایجاد نمودند. سرانجام که خشکیها کره زمین را فرا گرفتند حیوانات دیگر نیز به زمین آمدند. ازآنجاییکه زمین تاریک بود آنها خورشید را ایجاد نمودند تا بتوانند مسیر خود از شرق به غرب را بیابند.
دیدگاهها