10 خودکشی که عواقب بدی در پی داشتند
افرادی که به خودکشی دست میزنند معمولاً برای انجام آن تلاش میکنند اما بیشتر اوقات خودکشیها سرانجامی ندارند. یافتهها نشان میدهد که فرد باید 33 بار به خودکشی دست بزند تا یکی از آنها موفق باشد. در بهترین حالت فرد پیدا شده و به او کمک میکنند، در بدترین حالت هم میتواند عواقب غیرمنتظرهای در پی داشته باشد. در این لیست 10 خودکشی ناموفق که عواقب غیرمنتظرهای به دنبال داشتند را به شما معرفی میکنیم.
10. خودکشی در دریا
اگر بخواهیم بر جان آدمی زاد قیمت بگذاریم شاید ارزش آن 1 میلیون دلار باشد. این دقیقاً مبلغی بود کهامی بث دالامورا به غریق نجات پرداخت، زیرا او 50 بار خود را به درون دریای نزدیک روستای ولش که در آن زندگی میکرد انداخت و هر بار غریق نجات جان او را نجات داد. او آنقدر در این کار اهتمام ورزید که علیه او شکایتی ایجاد شد زیرا سرمایه و وقت دیگران را به بازی گرفته بود، به همین دلیل او از نزدیک شدن به آب منع شد.
اما پسازآن غریق نجات پنج بار دیگر هم برای نجات او فراخوانده شد. سرانجام او محکوم شد که حداقل در فاصله 50 متری آبهای بریتانیا بماند. خوشبختانه قاضی با او همدردی کرد زیرا دلیل خودکشیهای او کمردرد او بود. بنابراین آنها تصمیم گرفتند بهجای تنبیه به او کمک کنند. متأسفانه دو سال بعد، در سال 2009، دوباره او را در صخرههای کنار دریا یافتند و به دادگاه فرستادند. حکم او هم معلق شد.
9. نقشه ناموفق
خودکشی همیشه یک اتفاق ناخوشایند است اما بهندرت یک خیابان را درگیر میکند. در سال 2017، کوین کارول، یک مرد 33 ساله منچستری، پس از اتمام رابطه 10 سالهاش، تصمیم گرفت به زندگیاش پایان دهد. او لوله گاز را باز گذاشت، یک پلاستیک روی سرش کشید و منتظر مرگ ماند. اما او بهجای مردن به خواب رفت.
سپس همسایهاش درش را کوبید و او گیج و خوابآلود بیدار شد. او به دنبال پریز برق بود تا لامپ را روشن کند. اما انفجاری که به دنبال آن ایجاد شد باعث شد که چیزی از آن خانه باقی نماند. هماتاقی کارول به خیابان پرت شد و به کما رفت. چندین خانه در اطراف کارول خراب شد. یکی از پیرمردهای همسایهها در خواب بود که سقف خانه رویش خراب شد. مدرسه ابتدایی که در آن نزدیکی قرار داشت آسیب دید.
صاحبخانه هم باید برای بازسازی خانه 135000 پوند پرداخت میکرد زیرا بیمه از پرداخت آن خودداری کرده بود. اما کوین فقط کمی آسیب جزئی دید و زنده ماند. او مدتی در بیمارستان بستری شد، سپس دستگیر شده و به 32 ماه حبس محکوم شد.
8. یک شلیک
زمانی که پلیسها به آپارتمان بریتانی هاگ و دوستپسرش ویکتور سیبسون رسیدند متوجه شدند که هردوی آنها از شلیک گلوله آسیب دیدهاند. سینه بریتانی و سر ویکتور مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. اما در آنجا فقط یک گلوله یافت شد. اما بریتانی پیش از بیهوش شدن توضیحاتی ارائه داد. گویا در ساعات اولیه 19 آوریل 2017، ویکتور مست شد و تصمیم گرفت به سرش شلیک کند. او تفنگ را برداشت و گلوله را در آن قرار داد. بریتانی میخواست او را متوقف کند. ویکتور ماشه را کشید و گلوله به سر ویکتور و سپس سینه بریتانی شلیک شد. اما بریتانی از دنیا رفت و ویکتور زنده ماند.
سپس ویکتور معتقد بود که از آن حادثه چیزی به خاطر نمیآورد. او سپس در حالی به دادگاه آمد که روی زخمش کلاه ایمنی قرار داشت و گفت، “آیا امکان دارد که گناهکار بودن من مشخص شود یا اینکه امروز امکان آن وجود ندارد؟”
7. شهادت عجیب
زمانی که پلیس میشیگان گلنا و مارتی را در حال زخمی شدن براثر شلیک گلوله روی زمین پیدا کرد نمیدانست که با قتل روبهرو شده یا خیر. همهچیز عجیب بود زیرا مارتی پنج گلوله خورده بود درحالیکه گلنا تنها یک گلوله خورده بود و آنهم به پشت گوش اش اصابت کرده بود. همچنین در آنجا یادداشتی یافت شد که گلنا در آن از فرزندانش عذرخواهی کرده بود. همچنین مشخص شد که اعتیاد گلنا به قمار بدهی بالایی برایشان رقم زه بود که به همان دلیل خانهشان به مزایده گذاشته شده بود و مزایده نیز همان روز بود. درنهایت مشخص شد که گلنا نمرده است. بنابراین آنها با پرونده قتل-خودکشی مواجه بودند.
اما یک سال بعد، در سال 2016، به اصرار خانواده مارتی باید گلنا را دستگیر میکردند. سپس یک ویدیو از تنها شاهد صحنه به شبکههای خبری گزارش شد. در این ویدیو یک طوطی آفریقایی که در دست گلنا بود دعوای آن دو را تکرار میکرد و طبق آن مارتی شلیک میکرد و گلنا از او میخواست از شلیک کردن دست بردارد.
سه هفته بعد گلنا دستگیر شد و به قتل محکوم شد. دادگاه شهادت طوطی را قبول نکرد زیرا او نمیتوانست در دادگاه سوگند یاد کند و شهادت دهد. بنابراین گلنا به قتل محکوم شده و قصاص شد.
6. مرگهای اشتباهی
یک جوان تایلندی 19 ساله همانند بسیاری از هم سنو سالانش مدتزمان زیادی را در فیسبوک میگذراند. دوستدخترش هم همینطور. بهتدریج او از پستهای دوستدخترش عصبانی شد، بهخصوص زمانی که درباره مردان دیگر بود. یک صبح جمعه او و دوستانش در ساحلی به نام Had Laem Mae Phim جمع شدند.
او که عصبانی بود مشروب نوشید و مست به داخل آب رفت تا به همهچیز خاتمه دهد. چهار نفر از دوستانش خواستند او را نجات دهند. همه آن چهار نفر غرق شدند. آنها از سنین 17 تا 19 سال بودند. دو نفر دیگر موفق شدند او را از آب بیرون بکشند. او زنده ماند اما بیرون کشیدن اجساد دوستانش مدتی طول کشید.
5. چه زمانی خودکشی واقعاً خودکشی نیست؟
در 14 مارس 2017، زمانی که کاترینا به اتاقخواب پسر 11 سالهاش رفت تا او را بخواباند متوجه شد که پسرش با کمربند خود را از کمد حلقآویز کرده است. او سپس پسرش را با عجله به بیمارستان برد اما او چند هفته بعد از دنیا رفت. او با یک دختر بهصورت آنلاین گفتگو میکرد و پیام میفرستاد و این دختر 13 ساله را دوستدختر خود میدانست.
اما آن شب این دختر تصمیم گرفت با این پسر شوخی کند و مثلاً نشان دهد که خودکشی کرده است. او سپس به این پسر پیام داد و گفت که میخواهد خودکشی کند. سپس از کامپیوتر دوستش و بهجای دوستش خبر مرگ خود را به او داد. هیچکس نمیداند در مغز این پسر چه میگذشت اما انقدر ناراحت شده بود که تصمیم گرفت به زندگیاش پایان دهد. این دختر 13 ساله به علت سوءاستفاده از شبکههای مجازی دستگیر شد.
4. هزینههای درمان
در مسکو یک مرد با همسرش بگومگو میکرد. او آنقدر ناراحت بود که حتی ودکا هم نتوانست حالش را بهتر کند. سپس تصمیم گرفت از طبقه نهم خودش را به پایین پرت کند. اما یک دختر هفتساله جان او را نجات داد زیرا این مرد حین افتادن به او برخورد کرده بود. این دختر آسیبهای جدی دید و چند هفته بستری شد. ازآنجاییکه این مرد باعث آسیبهای دختر شده بود دادگاه او را محکوم کرد که مبلغ 100000 روبل برای پرداخت هزینههای درمان دختر، به او پرداخت کند.
3. هزینه جراحی
“او طلاق میخواست. من هم میخواستم طلاقش دهم. به همین دلیل از یک تفنگ کمک گرفتم.” این سخنان مردی بود که ناگهان وارد بار شد و به سرش شلیک کرد. این شلیک بینی، دهان و دندانهای او را از بین برد. البته او پیش از شلیک به خودش به مردی که تصور میکرد با همسرش رابطه دارد هم شلیک کرد و به همین دلیل روانه زندان شد.
او در طول زمان انتظار برای محاکمه با کمک بیمه صورتش را جراحی کرد اما با زندانی شدن جراحی او متوقف شد و دهانش آنقدر کوچک شد که بهسختی میتوانست قاشق غذا را در آن بگذارد. او مجبور بود فقط غذاهای نرم بخورد. به همین دلیل علیه دولت شکایتی تنظیم کرد تا هزینه 45 هزار دلاری درمان را دریافت کند.
وکلای او برای این شکایت تلاش کردند و معتقد بودند که این شرایط او را ازپاافتاده میکند. اما شکایت آنها به نتیجهای نرسید و او نتوانست هزینه جراحی را دریافت کند.
2. تصادف عجیب
ورا چرماک زنی بود که در سالهای 1970 به همراه همسرش در پراگ زندگی میکرد اما ازدواجش چندان موفق نبود. زیرا متوجه شد که همسرش چندان به او وفادار نیست. به همین دلیل تصمیم گرفت به زندگیاش خاتمه دهد.
او از طبقه سوم خانهاش به بیرون پرید اما به یک عابر برخورد نمود. این عابر جان زن را نجات داد اما به بهای مرگ خودش تمام شد. میتوانید حدس بزنید این عابر چه کسی بود؟ همسر خائن ورا.
1. پایان راه نیست
هلن گالزورسی به سمت ریل نزدیک خانهاش رفت و رویان دراز کشید. این دختر 18 ساله به افسردگی و اعتیاد به کوکائین مبتلا بود و نمیتوانست با آنها مبارزه کند. او موسیقی پخش کرد، چشمانش را بست و به انتظار مرگ نشست. او در آن لحظه آرامش خاصی را تجربه میکرد. اما در آخر متوجه شد که تنها پاهایش روی ریل است. اما دیر شده بود. او با چشم خود له شدن پاهایش را دید. یک فرد او را پیدا کرد و به بیمارستان رساند. او شش هفته در بیمارستان ماند.
او دوران سختی را سپری کرد زیرا باید با از دست دادن پاها و زندگی با پاهای مصنوعی کنار میآمد. او سپس وارد یک رابطه شد و در کمال تعجب باردار شد. هلن نمیدانست که میتواند با این شرایط فرزندش را نگه دارد یا نه. اما سرانجام تصمیم گرفت بچه را نگه دارد. او معتقد بود که این بهترین تصمیم است. او پسرش را بهترین اتفاق زندگیاش میداند.
او سپس به دانشگاه رفت و در رشته جرمشناسی تحصیل نمود. او در حال حاضر در بخش روانپزشکی که خودش زمانی بیمار آنجا بود داوطلبانه فعالیت میکند و از هر زمان دیگری خوشحالتر است.
دیدگاهها