10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

در سراسر جهان افسانه‌های ترسناکی وجود دارد که می‌تواند مو را بر تنمان سیخ کند. این افسانه‌ها می‌توانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و درنتیجه زنده بمانند. بنابراین همیشه می‌توان از آن‌ها برای ترساندن نسل بعد استفاده نمود. در اینجا 10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان را به شما معرفی می‌کنیم.

10. ال سیلبون – El Silbon

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

ال سیلبون یکی از افسانه‌های ونزوئلا و کلمبیا است که نام فردی است که محکوم است با یک کیسه استخوان در کره زمین سرگردان باشد. این فرد در کودکی همراه والدین اش در ونزوئلا زندگی می‌کرد. ازآنجایی‌که این پسر تک‌فرزند بود به یک فرد تنها و لوس تبدیل شد. یک‌شب گوشت آهو می‌خواست و ازآنجایی‌که پدرش نتوانست آن را تهیه کند عصبانی شد، شکم پدرش را درید، روده‌هایش را درآورد و به مادرش داد تا بپزد. مادرش آن‌ها را پخت اما به رنگ گوشت‌ها مشکوک شد مادرش که متوجه شد آن‌قدر ناراحت شد که به پدربزرگ کودک اجازه داد هر بلایی سر بچه بیاورد.

پدربزرگ بدن بچه را زخم کرد و سپس روی آن فلفل و آب‌لیمو مالید. سپس یک کیسه استخوان پدرش را به او داد و سگ‌ها را رها کرد تا او را دنبال کنند. اما پیش از آن‌که سگ‌ها او را تکه‌پاره کنند پدربزرگ او را نفرین کرد. و افسانه این موجود ازاینجا آغاز شد.

گفته می‌شود آل سیلبون هنوز هم آواره است و بدون اینکه کسی متوجه شود وارد خانه‌هایشان می‌شود. سپس کیسه استخوان‌ها را روی زمین می‌گذارد و آن‌ها را می‌شمارد. اگر بدون اینکه کسی متوجه شود برود، یکی از اعضای خانواده می‌میرد. اما اگر متوجه او شوند آن پسر موقعیت‌های بد آن‌ها را به شانس تبدیل می‌کند.

9. نقاشی مرگ‌بار ژاپنی

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

ترسناک‌ترین افسانه‌های شهری به آسیا تعلق دارند که برخی از آن‌ها حتی از فیلم‌های ترسناک هم ترسناک‌تر هستند. دریکی از این افسانه‌ها یک دختر نوجوان ژاپنی نقاشی یک زن زیبا را می‌کشد که کاملاً به شما زل می‌زند. این دختر این عکس را به‌صورت آنلاین پست کرده و کمی پس‌ازآن خودکشی کرد.

به‌زودی افرادی که به این نقاشی نگاه کرده و در صورت او غم و ناراحتی را می‌دیدند خودکشی می‌کردند. برخی می‌گفتند اگر به این نقاشی خیره شوید می‌بینید که بر لب‌هایش پوزخند نشسته و در اطراف اش یک حلقه تشکیل می‌شود. برخی دیگر هم معتقدند که با زل زدن بیش از 5 دقیقه به این تصویر ممکن است خودکشی کنید.

8. نیکور – Nykur

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

اسب‌ها همیشه در عکس و فیلم مخلوقات بسیار زیبایی بودند. اما اگر به ایسلند رفتید و یک اسب خاکستری را دیدید که کنار یک دریا یا دریاچه ایستاده حتماً به سم‌هایشان نگاه کنید. اگر سم‌هایش برعکس بود در حقیقت یک هیولای دریایی به نام نیکور است. این هیولا انسان را به آب کشانده و آن را می‌کشد. پوست او چسبناک است، درنتیجه اگر به او نزدیک شوید نمی‌توانید خود را جدا کنید. بلکه به همراه او به خانه‌اش در زیر آب برده شده و غرق می‌شوید. گفته می‌شود که اگر با فریاد نامش را تکرار کنید به خانه‌اش در زیر آب می‌رود.

7. کودک روی صندلی

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

این افسانه اگرچه در کشورهای دیگر هم گفته می‌شود اما به نروژ تعلق دارد. سال‌ها بود که یک زوج نروژی باهم به تعطیلات نمی‌رفتند. یک سال که همه‌چیز خوب بود برای پسرشان پرستار گرفته و تصمیم گرفتند به یک تعطیلات طولانی بروند. روز عزیمتشان پرستار نیامده بود و به آن‌ها زنگ زده و گفت که خودرواش خراب است. اما گفت سریع به مکانیک زنگ زده و تا یک ربع دیگر پیاده به خانه‌شان می‌آید.

آن‌ها که باید سریع به فرودگاه می‌رسیدند کودک را در صندلی مخصوص کودک نشانده و از او خداحافظی کرده و رفتند. درب را هم باز گذاشتند تا پرستار برسد. برخی می‌گویند پرستار رسید و ازآنجایی‌که دید درب قفل است، زیرا باد آن را بسته بود، تصور کرد آن‌ها کودک را همراه خود برده‌اند. درنتیجه آنجا را ترک کرد. برخی می‌گویند پرستار در راه بازگشت تصادف کرد و کشته شد. برخی هم می‌گویند این پرستار از اقوام مسن این زوج بود و پیش از رسیدن از دنیا رفت.

درهرصورت این زوج از تعطیلات به خانه بازگشته و کودک مرده و پف‌کرده‌شان را می‌بینند که هنوز روی صندلی‌اش نشسته است.

6. دختر جاده استودلی – Studley

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

ترسناک‌ترین افسانه‌های شهری آن‌هایی هستند که نزدیک خانه رخ می‌دهند. در ویرجینیا جاده‌ای به نام استودلی وجود داشت. سال‌ها قبل یک دختربچه همراه مادر و پدر الکلی‌اش در یک خانه کوچک در این جاده زندگی می‌کرد. یک شب پدر الکلی‌اش او و مادرش را تا حد مرگ کتک زده و به خودش شلیک می‌کند. این دختر که فکش از صورت اش آویزان شده بود سریع نمرد و به سمت جاده رفت تا کمک بخواهد، درحالی‌که لباس‌خواب اش خونی بود.

حالا اگر به جاده استودلی رفته و از پیچ‌های آن عبور کنید دختربچه کوچکی را می‌بینید که در آنجا می‌چرخد و پشت اش به شماست. برخی راننده‌ها که از موضوع خبر ندارند و برای کمک کردن به‌طرف اش می‌روند، او به سمتشان برگشته و جیغ می‌کشد. گاهی هم از دهان اش خون می‌چکد.

5. کالسکه

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

در آفریقای جنوبی هم افسانه‌های متعددی وجود دارد که یکی از ترسناک‌ترین آن به سال 1887 بازمی‌گردد. چهار مرد با کالسکه به غرب بوفورت می‌روند. این منطقه به منطقه ارواح معروف است و حتی بر روی نقشه قدیمی آفریقای جنوبی نیز به همین نام نوشته شده است. در طی این سفر چرخ کالسکه خراب شده و تا ساعت 3 صبح آن را تعمیر می‌کنند. آن‌ها دوباره راه می‌افتند اما ازآنجایی‌که اسب‌هایشان خسته و یخ‌زده هستند از حرکت بازمی‌ایستند.

ناگهان آن‌ها صدای کالسکه‌ای را می‌شنوند که با سرعت به سمتشان می‌آید. زمانی که با دقت به آن نگاه می‌کنند می‌بینند که این کالسکه همراه 14 اسب به سمتشان می‌آید. دو تن از مسافران از کالسکه پیاده می‌شوند و کالسکه‌چی هم کالسکه‌اش را از سر راه به کنار هل می‌دهد.

کالسکه‌چی که عصبانی شده فریاد می‌زند: “با این عجله کجا می‌روی؟”. کالسکه‌چی پاسخ می‌دهد: “به جهنم” سپس او و کالسکه‌اش ناپدید می‌شوند. آن‌ها بعدها متوجه شدند که هرکس به کالسکه‌چی چیزی بگوید نفرین می‌شود. یک هفته بعد آن‌ها جسد کالسکه‌چی را در دره یافتند، درحالی‌که بقایای کالسکه و اسب اش در اطراف اش افتاده بودند.

4. کودک آبی

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

در این افسانه یک مادر پسر کودک اش را با یک آینه می‌کشد. به همین دلیل برخی می‌خواهند روح این کودک را احضار کنند. برای این کار شبانه به حمام رفته و روی شیشه مه‌گرفته می‌نویسند: “کودک آبی”. سپس باید برق را خاموش کرده و دستش را طوری نگه دارد که گویی آن کودک در آغوشش است. سپس روح آن کودک در آغوشش نمایان می‌شود. اگر کودک از بغل اش بیفتد، نام کودک از روی آینه محو شده و آن فرد می‌میرد.

برخی می‌گویند اگر به یک حمام تاریک بروید و 13 بار نام “کودک آبی” را تکرار کنید و دست‌هایتان را به عقب و جلو حرکت دهید کودک ظاهر شده و شما را چنگ می‌زند. در این صورت باید کودک را رها کرده و فرار کنید زیرا مادرش در آینه ظاهر شده و شما را می‌کشد.

3. زن پوینچیانا – Poinciana

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

طبق این افسانه استرالیایی یک زن جوان توسط یک ماهیگیر ژاپنی مورد تجاوز قرار می‌گیرد. زمانی که او متوجه می‌شود که حامله است ترسیده و خودش را از یک درخت پوینچیانا حلق‌آویز می‌کند. از آن زمان روح او به‌عنوان یک زن زیبا برای مردان در آن منطقه ظاهر می‌شود. اما همین‌که مردان به او نزدیک می‌شوند او به یک هیولا تبدیل شده، آن‌ها را تکه‌پاره کرده و روده‌هایشان را می‌خورد.

اگر شجاع هستید در یک شب تاریک و بدون ماه سه بار بچرخید و نام او را صدا بزنید، اگر او احضار شود با صدای بلند جیغ می‌کشد و شما را باخبر می‌کند.

2. جعبه اسباب‌بازی شیطان

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

گفته می‌شود که فیلم “برپا خیزان جهنم” در آمریکا افسانه‌های مختلفی به وجود آورده‌اند. طبق این افسانه در لوئیزیانا یک کلبه چوبی به نام جعبه اسباب‌بازی شیطان وجود دارد که از کف تا سقف آن پر از آینه است. اگر فردی وارد کلبه شده و برای مدت‌زمان طولانی در آن بماند شیطان ظاهر شده و روح او را تسخیر می‌کند. محققان مسائل ماورالطبیعی متوجه شدند که در شش سوی این کلب آینه‌های وارونه قرار دارد. اما هیچ‌کس نمی‌تواند بیش از پنج دقیقه در آنجا بماند.

مردی که بیش از چهار دقیقه در آنجا مانده بود، درحالی‌که اصلاً حرف نمی‌زد ازآنجا خارج شد و هرگز صحبت نکرد. یک زن درحالی‌که در کلبه بود به ایست قلبی دچار شد و یک پسر نوجوان آن‌قدر جیغ کشید و دست‌وپا زد که او را از کلبه خارج کردند. او دو هفته بعد خودش را کشت.

1. زن ژاپنی

10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان

طبق یک افسانه ترسناک ژاپنی، چند سال پس از جنگ جهانی دوم یک پلیس زن ژاپنی توسط یک نظامی آمریکایی در هوکایدو مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت. آن زن در آن روز از یک پل پرید، به یک قطار برخورد کرد و بدن اش از کمر به دونیم تقسیم شد. ازآنجایی‌که هوا به‌شدت سرد بود بدن اش خون‌ریزی نکرد. بنابراین خودش را به سمت ایستگاه قطار کشید تا کمک بخواهد. مردی که از دیدن او شوکه شده بود با یک پلاستیک او را پوشاند. او هم از درد مرد.

طبق این افسانه سه روز پس از شنیدن یا خواندن این افسانه روح این زن ظاهر شده و به سمتتان می‌خزد.

                               

دیدگاه‌ها (142)

بستن فرم

  1. وحشت

    مرداد 10, 1399

    عاااااااالی بود

    پاسخ

  2. MEYSAM

    مرداد 4, 1399

    هیچ کدوم واقعی نیست . من ۱ ماه خست هیچی ندیدم همه ی دستور عمل هارو انجم دادم اما هیچی نبود فقط یهبار یه نفر زنگ ایفونم را زد و رفت من نفهمیدم کی بود . اما بازم میگم ترس نداشته باشید ترس برادر مرگه.😱😁😎

    پاسخ

  3. Sara

    تیر 21, 1399

    این افسانه آخریه الکیه چرا‌؟چونکه الان کسی که اونو تو این سایت نوشته باید مرده باشه دیگه.
    آخه به نظرتون کدوم آدم سالمی باید خودشو به کشتن بده😑

    پاسخ

    • رهام در پاسخ به Sara

      خرداد 2, 1400

      درصد حقش از درک من خارجه

      پاسخ

  4. به قران ترسیدم کممممک کممممک یکی بگه وقاعیه یا نه اون افسانه اخری😫😫😢😢😭😭😱😱کمکم کنین من میترسم

    پاسخ

    • یاسمن در پاسخ به من ترسیدم کمکم کنین

      تیر 18, 1399

      نه واقعی نیست

      پاسخ

    • جدی ؟!؟!؟! الکی نمیگی ؟!؟!؟!
      به هر حال همش الکیه . هیچ کدومش واقعی نیست . خیالت راحت .

      پاسخ

    • قاسم در پاسخ به من ترسیدم کمکم کنین

      تیر 19, 1399

      آره واقعیه 16 تیر این مطلب رو خوندم… دیروز به سمتم خزید با پشت کفش یه جوری زدم تو دهنش جهت خزشش رو عوض کرد! مثل اینکه خزیدن در سرشت این زن نهفته هستش و قبل اینکه دو نیم بشه باز میخزید تا ادای بزمجه های دومریل رو دربیاره ولی قلب مهربانی داره آخر سر ازش معذرت خواهی کردم و نشستیم با هم چایی خوردیم و در مورد اول مرغ بود یا تخم مرغ بحث هایی کردیم و بعدش با هم و دست در دست هم نزاره گر فیلم Interstellar شدیم حالا مامانم رو متقاعد کردم تا بره خواستگاریش XD … بابا بیخیال بشین واقعی کجا بود اینا همش داستانه مثل همینی که من از خودم درآوردم XD

      پاسخ

      • Jr در پاسخ به قاسم

        مرداد 11, 1399

        ولی این خیلی نکته ی مهمیه که اگه کسی خیلی تو این فازا باشه و تلقین ترس به خودش بکنه دچارش میشه:قانون جذب با این طرز بیان هایی که ازش هست که کلا چیز چیپ و مبتذلیه ولی خب آدم به هر وادی ای رو کنه میره تو اون جهان:عالم ترس و وحشتم خیلی باحاله:من دوسش دارم…

        پاسخ

      • السا در پاسخ به قاسم

        اسفند 28, 1399

        😅😂😂😭😂😂😅😅🤣😅🤣😅😅🤣😅🤣😅😂🤣😅😅🤣😅😅😅🤣🤭واقعا براتون متاسفم

        پاسخ

      • ملانی در پاسخ به قاسم

        فروردین 31, 1400

        😹😹😹😹

        پاسخ

    • سم.سم در پاسخ به من ترسیدم کمکم کنین

      آبان 16, 1399

      نه واقعی نیست باو من این افسانه رو
      چندجا خوندم ولی هیچ کدوم نگفتن میاد سراغت 😐 از خودشون دراوردن:/

      پاسخ

  5. پریا

    تیر 15, 1399

    بعضی از مسائل ماورا طبیعه واقع یک ولی فقط بعضی هاشون و افسانه ها اکثرا اشتباهن ولی کلا مغز انسان با تلقین و قدرتی که داره ممکنه گاهی توهم ایجاد کنه

    پاسخ

  6. Niloo

    خرداد 13, 1399

    اخری واقعی بود 😨 سه روز مونده 😞

    پاسخ

    • Sabinon در پاسخ به Niloo

      مرداد 11, 1399

      خخخخخخخ
      😃😂😁😀😅😄

      😱

      پاسخ

    • Dead در پاسخ به Niloo

      آذر 26, 1399

      😂😂😂نه بابا خیالت راحت هیچی نمیشه اینا همش علکی اگه واقعا دنبال این چیزای کتاب نکرونومیکون یا رستاخیز مردگان رو بخون ولی بهت بگم هر چی تو اون کتابه واقعی و سرت میاد حواست باشه

      پاسخ

      • لادن در پاسخ به Dead

        فروردین 3, 1400

        نه!!!!!
        اصلا به هیچ وجه کتاب نکرونومیکون رو نخونید.
        این کتاب خیلی بده.
        من فقط یه صفحه اش رو خونده و الان پشیمونم.
        اگر هم میخونی قسمت ورد هاشو نخون.چون واقعیه🤫😰

        پاسخ

        • Maker در پاسخ به لادن

          فروردین 3, 1400

          😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
          باو خداوکیلی شما ها دیگه کی هستید

          پاسخ

          • رهام در پاسخ به Maker

            خرداد 2, 1400

            مرحوم ها بسیار ساده لوح بودند

            پاسخ

        • پوکر من در پاسخ به لادن

          دی 11, 1400

          نکرومیکون الان تو دستای پاپه اعظم هستش کتاب کاملا ممنوعس الان دست شما چیکار میکنه

          پاسخ

  7. پارسا

    اردیبهشت 20, 1399

    یا خدا این اخری چی بود

    پاسخ

  8. اردیبهشت 18, 1399

    آقا اخه چرا تلقین پس بدبخت شدم من …من زیاد ب خودم تلقین میکنم تخیلاتمم ک بیسته 😐 الان من س روز دیگه یارو رو دیدم چ غلطی کنم ؟ -_-

    پاسخ

  9. زینب

    دی 8, 1398

    اسمش روشه >افسانه

    پاسخ

  10. نسترن

    آبان 20, 1398

    وواااای…..خیلی دوس دارم اینجور داستانا رو……….
    ولی من از صب تا شب تنهام………..خدا بهم رحم کنه……..نبینم یوقت؟

    پاسخ

    • رهام در پاسخ به نسترن

      خرداد 2, 1400

      نترس من از ۷ سالگی هر روز خونمون عین تو از صبح تا شب تنها میموندم من تا الان هیچی ندیدم چجوری قراره یه ادم عاقل تو سه روز ببینه نبابا همش چرتوپرته به قول خانوم زینب اسمش روشه افسانه

      پاسخ

  11. ارتینا

    آبان 9, 1398

    واسه بعضیا که حس ششم دارن وچیزای عجیبی میبینن و میشنون اون اخری اتفاق می افته

    پاسخ

    • السا در پاسخ به ارتینا

      اسفند 28, 1399

      یاقمر بنی هاشم
      منم جزو اینام که

      پاسخ

    • ندا در پاسخ به ارتینا

      فروردین 3, 1400

      واقعا موافقم.
      من بعضی چیز هارو حس می کنم.البته خیلی کم مثلا:بدون دیدن ،متوجه حضور سوسک میشم. یا زمانی که بابام داره از سرکار برمیگرده خونه من به مامانم میگم بابا اومد اومد بعد از ۳۰ ثانیه بابا در میزنه.

      به خدا راست میگم

      پاسخ

  12. نایتمرتینا

    تیر 1, 1398

    عامو من خودم داستان ترسناک مینویسم من یه سال پیش این اخریه رو خونده بودم پس چرا نیومد؟ |:

    پاسخ

  13. Elaw

    اردیبهشت 7, 1398

    افسانه کودک ابی واقعیه البته اگه بهش اعتماد کنین

    پاسخ

    • Nima در پاسخ به Elaw

      دی 24, 1398

      واییییی

      پاسخ

    • پوکر من در پاسخ به Elaw

      دی 11, 1400

      من انجامش دادم هیچی ندیدم

      پاسخ

  14. رها

    اردیبهشت 4, 1398

    من خیلی میترسم اخه کدوم دیوونه ای مثل من ساعت دوازه شب میشینه این چرت و پرتارو میخونه؟

    پاسخ

    • مهراب در پاسخ به رها

      تیر 15, 1398

      من 😂 ۴ صبح دارم اینو میخونم

      پاسخ

      • نسترن در پاسخ به مهراب

        دی 9, 1398

        منم ۳:۲۰ صبحه
        اومدم داستان بخونم بخوابم
        کاملا هشیار شدم زیر پتو قایم شدم

        پاسخ

    • PAZZO در پاسخ به رها

      مرداد 27, 1398

      منم مثل شما ساعت 3:49 دقیقه س خب دیگ در کل شفا

      پاسخ

    • Reyhane در پاسخ به رها

      تیر 18, 1399

      من😐😂
      البته من چهار صبح اینا رو خوندم😂😂😂

      پاسخ

    • به تو چه در پاسخ به رها

      اسفند 16, 1399

      من که ساعت یک ولی نمی‌ترسم شایدم بترسم

      پاسخ

  15. مینا

    فروردین 6, 1398

    من به عکس این زنیکه که میگه یه زن ژاپنی عکس یه دختر زیبارو کشیده نگاه کردم باور نمیکنید ولی من دیدم چشاشم سیاه دیدم کلا اصن زل نزنین من زود بیرون اومدم اصن بهتون توصیه نمیکنم الان دستو پام میلرزه قیافش خیلی بد بود یه جوری بود مولظب باشین بچه هد

    پاسخ

    • فاطمه در پاسخ به مینا

      تیر 12, 1398

      واقعا؟

      پاسخ

    • فاطمه در پاسخ به مینا

      تیر 12, 1398

      از همه ترسناک تر نقاشی مرگ باره

      پاسخ

    • Nima در پاسخ به مینا

      دی 24, 1398

      من فقد پوزخندشو دیدم

      پاسخ

    • ساحل در پاسخ به مینا

      آبان 23, 1399

      پس چرا من هر چی نگاه کردم هیچی نشد😂😂

      پاسخ

      • السا در پاسخ به ساحل

        اسفند 28, 1399

        دقیقا من یک ساعتها نگاه میکنم آب از آب تکان نخورد

        پاسخ

    • یک عدد اسکل مغز در پاسخ به مینا

      دی 17, 1399

      ۰_۰ جانممممممممممممممم
      من فقط حس کردم چشاش چرخید@_@
      ولی خب اینا همش از تصورات مغز خودمونه

      پاسخ

    • فریدا رایس در پاسخ به مینا

      فروردین 6, 1400

      اگه اتک ان تایتان رو دیده باشید دختری به نام فریدا رایس هست که به طرز عجیبی شبیه این نقاشی مرگ باره توی نقاشی مرگبار دختره چشم های آبی و موهایی داره که از فرغ سر باز شون کرده فریدا رایس هم دقیقا همین ویژگی ها رو داشت ولی خداوکیلی خیلی خوشگله😍

      پاسخ

  16. Ailee

    بهمن 27, 1397

    مسخره

    پاسخ

  17. FTMA

    بهمن 26, 1397

    اين اخريه از راه تلغين به ذهنه مثلا اگه باور كني ميبينيش مياد باورم نداشته باشي نمياد:|

    پاسخ

    • آریو در پاسخ به FTMA

      فروردین 7, 1398

      نصفشون از راه تلقینن !

      پاسخ

      • Nima در پاسخ به آریو

        دی 24, 1398

        تلقین چیه؟

        پاسخ

        • Hasti در پاسخ به Nima

          فروردین 20, 1400

          تلقین یعنی به خودت بگی امکان داره، وجود داره میشه درصورتی که وجود نداره و هی تصور کنی

          پاسخ

    • حسین در پاسخ به FTMA

      دی 25, 1398

      آره راست می گی برید تحقیق کنید واقعا تلقین میشه

      پاسخ

  18. 💀 Creatures 💀

    بهمن 21, 1397

    سه روز بعد من ارواح ندیدم بلکه احساسات خشم این زن رو دیدم و من رو از دنیای ارواح لذتی که در کشتن داره رو یاد داد

    پاسخ

    • hhhhmmm در پاسخ به 💀 Creatures 💀

      فروردین 20, 1400

      یعنی چی؟ چجوری خشمشو دیدی؟ واضح تر بگو

      پاسخ

  19. محمد علی

    دی 6, 1397

    الان شما که داستان زن ژاپنی رو که پلیس بوده خوندی بعد سه روز روحش به سمتت خزیده؟؟؟؟!!!!!!!
    لطفا این شایعات رو پخش نکنید .

    پاسخ

    • عباس در پاسخ به محمد علی

      دی 6, 1397

      سلام محمدعلی جان،
      این مقاله در مورد افسانه هاست نه در مورد واقعیت ها،
      زیاد سخت نگیر 😊

      پاسخ

  20. علی

    آذر 15, 1397

    افسانه اخریه واقعی هست؟یعنی بعد سه روز میاد برات؟؟؟

    پاسخ

    • عباس در پاسخ به علی

      آذر 15, 1397

      سلام علی جان،
      والا ما که چیزی ندیدیم 😂

      پاسخ

      • محمد در پاسخ به عباس

        دی 6, 1397

        من افسانه آخر رو خوندم . دقیقا سه روز بعد همون ساعتی که افسانه رو خونده بودم دیدمش.

        پاسخ

        • نسترن در پاسخ به محمد

          دی 7, 1397

          خب بعدش چیشد؟؟؟

          پاسخ

        • آریو در پاسخ به محمد

          بهمن 28, 1397

          یا خیلی تخیلت خوبه ، یا خیلی خوب به خودت تلقین میکنی ، یا داری مسخره میکنی و من نفهمیدم ، یا وقتی از خواب بلند میشی نمیفهمی که تا الان داشتی میخوابیدی

          پاسخ

        • محمد عباسی نیا در پاسخ به محمد

          اردیبهشت 9, 1398

          نترسیدی

          پاسخ

        • ساحل در پاسخ به محمد

          آبان 23, 1399

          بابا اسمشون افسانه ست افسانه هم ینی داستان الکی و دروغین پس هیچکدومشون واقعیت نداره

          پاسخ

        • hhhhmmm در پاسخ به محمد

          فروردین 20, 1400

          دروغ! واقعنی یا شوخی میکنی؟ 😐 😐

          پاسخ

        • hhhhmmm در پاسخ به محمد

          فروردین 20, 1400

          وایی من دیروز این اخری رو خوندم انقد هول شده بودم که نگو زبونم بند اومده بود دستام میلزید بعد پسر خالم گفت چیشده اول خاستم چیزی نگم ولی بعد گفتم اگه قراره به سمت من بخزه بزا به سمت اونم بخزه ولی موقع گفتن نمیتونستم درست صحبت کنم اخر کامپیوترو چرخوندم به سمتش تا اونم بخونه(شرارت از سر روم میباره خخخخ)
          دیشبم همش فک میکردم داره به سمتم میاد ولی الان که نظراتو خوندم هیچ حسی ندارم فک نکنم دیگه ازش بترسم حالا دو روز دیگه میام میگم

          پاسخ

    • DEMON در پاسخ به علی

      مهر 15, 1398

      عاره واقعیه ولی اصل نوشته شده افسانه ک ب زبان ژاپنی هم هست و تویه ی موزه هست نمیدونم ب اسم چی ک فقط شبای هالوین قابل بازدیده اون موزه و این افسانه نوشته شده هم در اختیار کسی قرار نمیگیره

      پاسخ

    • Sanay در پاسخ به علی

      آبان 13, 1399

      والا به خدا منم مثل تو دارم از ترس میمیرم

      پاسخ