10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان
در سراسر جهان افسانههای ترسناکی وجود دارد که میتواند مو را بر تنمان سیخ کند. این افسانهها میتوانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و درنتیجه زنده بمانند. بنابراین همیشه میتوان از آنها برای ترساندن نسل بعد استفاده نمود. در اینجا 10 افسانه شهری ترسناک از سراسر جهان را به شما معرفی میکنیم.
10. ال سیلبون – El Silbon
ال سیلبون یکی از افسانههای ونزوئلا و کلمبیا است که نام فردی است که محکوم است با یک کیسه استخوان در کره زمین سرگردان باشد. این فرد در کودکی همراه والدین اش در ونزوئلا زندگی میکرد. ازآنجاییکه این پسر تکفرزند بود به یک فرد تنها و لوس تبدیل شد. یکشب گوشت آهو میخواست و ازآنجاییکه پدرش نتوانست آن را تهیه کند عصبانی شد، شکم پدرش را درید، رودههایش را درآورد و به مادرش داد تا بپزد. مادرش آنها را پخت اما به رنگ گوشتها مشکوک شد مادرش که متوجه شد آنقدر ناراحت شد که به پدربزرگ کودک اجازه داد هر بلایی سر بچه بیاورد.
پدربزرگ بدن بچه را زخم کرد و سپس روی آن فلفل و آبلیمو مالید. سپس یک کیسه استخوان پدرش را به او داد و سگها را رها کرد تا او را دنبال کنند. اما پیش از آنکه سگها او را تکهپاره کنند پدربزرگ او را نفرین کرد. و افسانه این موجود ازاینجا آغاز شد.
گفته میشود آل سیلبون هنوز هم آواره است و بدون اینکه کسی متوجه شود وارد خانههایشان میشود. سپس کیسه استخوانها را روی زمین میگذارد و آنها را میشمارد. اگر بدون اینکه کسی متوجه شود برود، یکی از اعضای خانواده میمیرد. اما اگر متوجه او شوند آن پسر موقعیتهای بد آنها را به شانس تبدیل میکند.
9. نقاشی مرگبار ژاپنی
ترسناکترین افسانههای شهری به آسیا تعلق دارند که برخی از آنها حتی از فیلمهای ترسناک هم ترسناکتر هستند. دریکی از این افسانهها یک دختر نوجوان ژاپنی نقاشی یک زن زیبا را میکشد که کاملاً به شما زل میزند. این دختر این عکس را بهصورت آنلاین پست کرده و کمی پسازآن خودکشی کرد.
بهزودی افرادی که به این نقاشی نگاه کرده و در صورت او غم و ناراحتی را میدیدند خودکشی میکردند. برخی میگفتند اگر به این نقاشی خیره شوید میبینید که بر لبهایش پوزخند نشسته و در اطراف اش یک حلقه تشکیل میشود. برخی دیگر هم معتقدند که با زل زدن بیش از 5 دقیقه به این تصویر ممکن است خودکشی کنید.
8. نیکور – Nykur
اسبها همیشه در عکس و فیلم مخلوقات بسیار زیبایی بودند. اما اگر به ایسلند رفتید و یک اسب خاکستری را دیدید که کنار یک دریا یا دریاچه ایستاده حتماً به سمهایشان نگاه کنید. اگر سمهایش برعکس بود در حقیقت یک هیولای دریایی به نام نیکور است. این هیولا انسان را به آب کشانده و آن را میکشد. پوست او چسبناک است، درنتیجه اگر به او نزدیک شوید نمیتوانید خود را جدا کنید. بلکه به همراه او به خانهاش در زیر آب برده شده و غرق میشوید. گفته میشود که اگر با فریاد نامش را تکرار کنید به خانهاش در زیر آب میرود.
7. کودک روی صندلی
این افسانه اگرچه در کشورهای دیگر هم گفته میشود اما به نروژ تعلق دارد. سالها بود که یک زوج نروژی باهم به تعطیلات نمیرفتند. یک سال که همهچیز خوب بود برای پسرشان پرستار گرفته و تصمیم گرفتند به یک تعطیلات طولانی بروند. روز عزیمتشان پرستار نیامده بود و به آنها زنگ زده و گفت که خودرواش خراب است. اما گفت سریع به مکانیک زنگ زده و تا یک ربع دیگر پیاده به خانهشان میآید.
آنها که باید سریع به فرودگاه میرسیدند کودک را در صندلی مخصوص کودک نشانده و از او خداحافظی کرده و رفتند. درب را هم باز گذاشتند تا پرستار برسد. برخی میگویند پرستار رسید و ازآنجاییکه دید درب قفل است، زیرا باد آن را بسته بود، تصور کرد آنها کودک را همراه خود بردهاند. درنتیجه آنجا را ترک کرد. برخی میگویند پرستار در راه بازگشت تصادف کرد و کشته شد. برخی هم میگویند این پرستار از اقوام مسن این زوج بود و پیش از رسیدن از دنیا رفت.
درهرصورت این زوج از تعطیلات به خانه بازگشته و کودک مرده و پفکردهشان را میبینند که هنوز روی صندلیاش نشسته است.
6. دختر جاده استودلی – Studley
ترسناکترین افسانههای شهری آنهایی هستند که نزدیک خانه رخ میدهند. در ویرجینیا جادهای به نام استودلی وجود داشت. سالها قبل یک دختربچه همراه مادر و پدر الکلیاش در یک خانه کوچک در این جاده زندگی میکرد. یک شب پدر الکلیاش او و مادرش را تا حد مرگ کتک زده و به خودش شلیک میکند. این دختر که فکش از صورت اش آویزان شده بود سریع نمرد و به سمت جاده رفت تا کمک بخواهد، درحالیکه لباسخواب اش خونی بود.
حالا اگر به جاده استودلی رفته و از پیچهای آن عبور کنید دختربچه کوچکی را میبینید که در آنجا میچرخد و پشت اش به شماست. برخی رانندهها که از موضوع خبر ندارند و برای کمک کردن بهطرف اش میروند، او به سمتشان برگشته و جیغ میکشد. گاهی هم از دهان اش خون میچکد.
5. کالسکه
در آفریقای جنوبی هم افسانههای متعددی وجود دارد که یکی از ترسناکترین آن به سال 1887 بازمیگردد. چهار مرد با کالسکه به غرب بوفورت میروند. این منطقه به منطقه ارواح معروف است و حتی بر روی نقشه قدیمی آفریقای جنوبی نیز به همین نام نوشته شده است. در طی این سفر چرخ کالسکه خراب شده و تا ساعت 3 صبح آن را تعمیر میکنند. آنها دوباره راه میافتند اما ازآنجاییکه اسبهایشان خسته و یخزده هستند از حرکت بازمیایستند.
ناگهان آنها صدای کالسکهای را میشنوند که با سرعت به سمتشان میآید. زمانی که با دقت به آن نگاه میکنند میبینند که این کالسکه همراه 14 اسب به سمتشان میآید. دو تن از مسافران از کالسکه پیاده میشوند و کالسکهچی هم کالسکهاش را از سر راه به کنار هل میدهد.
کالسکهچی که عصبانی شده فریاد میزند: “با این عجله کجا میروی؟”. کالسکهچی پاسخ میدهد: “به جهنم” سپس او و کالسکهاش ناپدید میشوند. آنها بعدها متوجه شدند که هرکس به کالسکهچی چیزی بگوید نفرین میشود. یک هفته بعد آنها جسد کالسکهچی را در دره یافتند، درحالیکه بقایای کالسکه و اسب اش در اطراف اش افتاده بودند.
4. کودک آبی
در این افسانه یک مادر پسر کودک اش را با یک آینه میکشد. به همین دلیل برخی میخواهند روح این کودک را احضار کنند. برای این کار شبانه به حمام رفته و روی شیشه مهگرفته مینویسند: “کودک آبی”. سپس باید برق را خاموش کرده و دستش را طوری نگه دارد که گویی آن کودک در آغوشش است. سپس روح آن کودک در آغوشش نمایان میشود. اگر کودک از بغل اش بیفتد، نام کودک از روی آینه محو شده و آن فرد میمیرد.
برخی میگویند اگر به یک حمام تاریک بروید و 13 بار نام “کودک آبی” را تکرار کنید و دستهایتان را به عقب و جلو حرکت دهید کودک ظاهر شده و شما را چنگ میزند. در این صورت باید کودک را رها کرده و فرار کنید زیرا مادرش در آینه ظاهر شده و شما را میکشد.
3. زن پوینچیانا – Poinciana
طبق این افسانه استرالیایی یک زن جوان توسط یک ماهیگیر ژاپنی مورد تجاوز قرار میگیرد. زمانی که او متوجه میشود که حامله است ترسیده و خودش را از یک درخت پوینچیانا حلقآویز میکند. از آن زمان روح او بهعنوان یک زن زیبا برای مردان در آن منطقه ظاهر میشود. اما همینکه مردان به او نزدیک میشوند او به یک هیولا تبدیل شده، آنها را تکهپاره کرده و رودههایشان را میخورد.
اگر شجاع هستید در یک شب تاریک و بدون ماه سه بار بچرخید و نام او را صدا بزنید، اگر او احضار شود با صدای بلند جیغ میکشد و شما را باخبر میکند.
2. جعبه اسباببازی شیطان
گفته میشود که فیلم “برپا خیزان جهنم” در آمریکا افسانههای مختلفی به وجود آوردهاند. طبق این افسانه در لوئیزیانا یک کلبه چوبی به نام جعبه اسباببازی شیطان وجود دارد که از کف تا سقف آن پر از آینه است. اگر فردی وارد کلبه شده و برای مدتزمان طولانی در آن بماند شیطان ظاهر شده و روح او را تسخیر میکند. محققان مسائل ماورالطبیعی متوجه شدند که در شش سوی این کلب آینههای وارونه قرار دارد. اما هیچکس نمیتواند بیش از پنج دقیقه در آنجا بماند.
مردی که بیش از چهار دقیقه در آنجا مانده بود، درحالیکه اصلاً حرف نمیزد ازآنجا خارج شد و هرگز صحبت نکرد. یک زن درحالیکه در کلبه بود به ایست قلبی دچار شد و یک پسر نوجوان آنقدر جیغ کشید و دستوپا زد که او را از کلبه خارج کردند. او دو هفته بعد خودش را کشت.
1. زن ژاپنی
طبق یک افسانه ترسناک ژاپنی، چند سال پس از جنگ جهانی دوم یک پلیس زن ژاپنی توسط یک نظامی آمریکایی در هوکایدو مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت. آن زن در آن روز از یک پل پرید، به یک قطار برخورد کرد و بدن اش از کمر به دونیم تقسیم شد. ازآنجاییکه هوا بهشدت سرد بود بدن اش خونریزی نکرد. بنابراین خودش را به سمت ایستگاه قطار کشید تا کمک بخواهد. مردی که از دیدن او شوکه شده بود با یک پلاستیک او را پوشاند. او هم از درد مرد.
طبق این افسانه سه روز پس از شنیدن یا خواندن این افسانه روح این زن ظاهر شده و به سمتتان میخزد.
دیدگاهها (142)
مرداد 10, 1399
عاااااااالی بود
پاسخ
مرداد 4, 1399
هیچ کدوم واقعی نیست . من ۱ ماه خست هیچی ندیدم همه ی دستور عمل هارو انجم دادم اما هیچی نبود فقط یهبار یه نفر زنگ ایفونم را زد و رفت من نفهمیدم کی بود . اما بازم میگم ترس نداشته باشید ترس برادر مرگه.😱😁😎
پاسخ
تیر 21, 1399
این افسانه آخریه الکیه چرا؟چونکه الان کسی که اونو تو این سایت نوشته باید مرده باشه دیگه.
آخه به نظرتون کدوم آدم سالمی باید خودشو به کشتن بده😑
پاسخ
خرداد 2, 1400
درصد حقش از درک من خارجه
پاسخ
تیر 18, 1399
به قران ترسیدم کممممک کممممک یکی بگه وقاعیه یا نه اون افسانه اخری😫😫😢😢😭😭😱😱کمکم کنین من میترسم
پاسخ
تیر 18, 1399
نه واقعی نیست
پاسخ
تیر 19, 1399
جدی ؟!؟!؟! الکی نمیگی ؟!؟!؟!
به هر حال همش الکیه . هیچ کدومش واقعی نیست . خیالت راحت .
پاسخ
تیر 19, 1399
آره واقعیه 16 تیر این مطلب رو خوندم… دیروز به سمتم خزید با پشت کفش یه جوری زدم تو دهنش جهت خزشش رو عوض کرد! مثل اینکه خزیدن در سرشت این زن نهفته هستش و قبل اینکه دو نیم بشه باز میخزید تا ادای بزمجه های دومریل رو دربیاره ولی قلب مهربانی داره آخر سر ازش معذرت خواهی کردم و نشستیم با هم چایی خوردیم و در مورد اول مرغ بود یا تخم مرغ بحث هایی کردیم و بعدش با هم و دست در دست هم نزاره گر فیلم Interstellar شدیم حالا مامانم رو متقاعد کردم تا بره خواستگاریش XD … بابا بیخیال بشین واقعی کجا بود اینا همش داستانه مثل همینی که من از خودم درآوردم XD
پاسخ
مرداد 11, 1399
ولی این خیلی نکته ی مهمیه که اگه کسی خیلی تو این فازا باشه و تلقین ترس به خودش بکنه دچارش میشه:قانون جذب با این طرز بیان هایی که ازش هست که کلا چیز چیپ و مبتذلیه ولی خب آدم به هر وادی ای رو کنه میره تو اون جهان:عالم ترس و وحشتم خیلی باحاله:من دوسش دارم…
پاسخ
اسفند 28, 1399
😅😂😂😭😂😂😅😅🤣😅🤣😅😅🤣😅🤣😅😂🤣😅😅🤣😅😅😅🤣🤭واقعا براتون متاسفم
پاسخ
فروردین 31, 1400
😹😹😹😹
پاسخ
آبان 16, 1399
نه واقعی نیست باو من این افسانه رو
چندجا خوندم ولی هیچ کدوم نگفتن میاد سراغت 😐 از خودشون دراوردن:/
پاسخ
تیر 15, 1399
بعضی از مسائل ماورا طبیعه واقع یک ولی فقط بعضی هاشون و افسانه ها اکثرا اشتباهن ولی کلا مغز انسان با تلقین و قدرتی که داره ممکنه گاهی توهم ایجاد کنه
پاسخ
خرداد 13, 1399
اخری واقعی بود 😨 سه روز مونده 😞
پاسخ
مرداد 11, 1399
خخخخخخخ
😃😂😁😀😅😄
😱
پاسخ
آذر 26, 1399
😂😂😂نه بابا خیالت راحت هیچی نمیشه اینا همش علکی اگه واقعا دنبال این چیزای کتاب نکرونومیکون یا رستاخیز مردگان رو بخون ولی بهت بگم هر چی تو اون کتابه واقعی و سرت میاد حواست باشه
پاسخ
فروردین 3, 1400
نه!!!!!
اصلا به هیچ وجه کتاب نکرونومیکون رو نخونید.
این کتاب خیلی بده.
من فقط یه صفحه اش رو خونده و الان پشیمونم.
اگر هم میخونی قسمت ورد هاشو نخون.چون واقعیه🤫😰
پاسخ
فروردین 3, 1400
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
باو خداوکیلی شما ها دیگه کی هستید
پاسخ
خرداد 2, 1400
مرحوم ها بسیار ساده لوح بودند
پاسخ
دی 11, 1400
نکرومیکون الان تو دستای پاپه اعظم هستش کتاب کاملا ممنوعس الان دست شما چیکار میکنه
پاسخ
اردیبهشت 20, 1399
یا خدا این اخری چی بود
پاسخ
اردیبهشت 18, 1399
آقا اخه چرا تلقین پس بدبخت شدم من …من زیاد ب خودم تلقین میکنم تخیلاتمم ک بیسته 😐 الان من س روز دیگه یارو رو دیدم چ غلطی کنم ؟ -_-
پاسخ
دی 17, 1399
دقیقا ۰_۰
پاسخ
دی 8, 1398
اسمش روشه >افسانه
پاسخ
آبان 20, 1398
وواااای…..خیلی دوس دارم اینجور داستانا رو……….
ولی من از صب تا شب تنهام………..خدا بهم رحم کنه……..نبینم یوقت؟
پاسخ
خرداد 2, 1400
نترس من از ۷ سالگی هر روز خونمون عین تو از صبح تا شب تنها میموندم من تا الان هیچی ندیدم چجوری قراره یه ادم عاقل تو سه روز ببینه نبابا همش چرتوپرته به قول خانوم زینب اسمش روشه افسانه
پاسخ
آبان 9, 1398
واسه بعضیا که حس ششم دارن وچیزای عجیبی میبینن و میشنون اون اخری اتفاق می افته
پاسخ
اسفند 28, 1399
یاقمر بنی هاشم
منم جزو اینام که
پاسخ
فروردین 3, 1400
واقعا موافقم.
من بعضی چیز هارو حس می کنم.البته خیلی کم مثلا:بدون دیدن ،متوجه حضور سوسک میشم. یا زمانی که بابام داره از سرکار برمیگرده خونه من به مامانم میگم بابا اومد اومد بعد از ۳۰ ثانیه بابا در میزنه.
به خدا راست میگم
پاسخ
تیر 1, 1398
عامو من خودم داستان ترسناک مینویسم من یه سال پیش این اخریه رو خونده بودم پس چرا نیومد؟ |:
پاسخ
اردیبهشت 7, 1398
افسانه کودک ابی واقعیه البته اگه بهش اعتماد کنین
پاسخ
دی 24, 1398
واییییی
پاسخ
دی 11, 1400
من انجامش دادم هیچی ندیدم
پاسخ
اردیبهشت 4, 1398
من خیلی میترسم اخه کدوم دیوونه ای مثل من ساعت دوازه شب میشینه این چرت و پرتارو میخونه؟
پاسخ
تیر 15, 1398
من 😂 ۴ صبح دارم اینو میخونم
پاسخ
دی 9, 1398
منم ۳:۲۰ صبحه
اومدم داستان بخونم بخوابم
کاملا هشیار شدم زیر پتو قایم شدم
پاسخ
مرداد 27, 1398
منم مثل شما ساعت 3:49 دقیقه س خب دیگ در کل شفا
پاسخ
تیر 18, 1399
من😐😂
البته من چهار صبح اینا رو خوندم😂😂😂
پاسخ
اسفند 16, 1399
من که ساعت یک ولی نمیترسم شایدم بترسم
پاسخ
فروردین 6, 1398
من به عکس این زنیکه که میگه یه زن ژاپنی عکس یه دختر زیبارو کشیده نگاه کردم باور نمیکنید ولی من دیدم چشاشم سیاه دیدم کلا اصن زل نزنین من زود بیرون اومدم اصن بهتون توصیه نمیکنم الان دستو پام میلرزه قیافش خیلی بد بود یه جوری بود مولظب باشین بچه هد
پاسخ
تیر 12, 1398
واقعا؟
پاسخ
تیر 12, 1398
از همه ترسناک تر نقاشی مرگ باره
پاسخ
دی 24, 1398
من فقد پوزخندشو دیدم
پاسخ
آبان 23, 1399
پس چرا من هر چی نگاه کردم هیچی نشد😂😂
پاسخ
اسفند 28, 1399
دقیقا من یک ساعتها نگاه میکنم آب از آب تکان نخورد
پاسخ
دی 17, 1399
۰_۰ جانممممممممممممممم
من فقط حس کردم چشاش چرخید@_@
ولی خب اینا همش از تصورات مغز خودمونه
پاسخ
فروردین 6, 1400
اگه اتک ان تایتان رو دیده باشید دختری به نام فریدا رایس هست که به طرز عجیبی شبیه این نقاشی مرگ باره توی نقاشی مرگبار دختره چشم های آبی و موهایی داره که از فرغ سر باز شون کرده فریدا رایس هم دقیقا همین ویژگی ها رو داشت ولی خداوکیلی خیلی خوشگله😍
پاسخ
خرداد 2, 1400
نه چالا اصلا شبیه نیستن
پاسخ
دی 10, 1400
حاجی چیه این شبیه فریدا بود اخه؟ 😐
پاسخ
دی 10, 1400
الله و اکبر اصلا شبلهتی بین این زنیکه و فریدا نیستش😐
پاسخ
بهمن 27, 1397
مسخره
پاسخ
بهمن 26, 1397
اين اخريه از راه تلغين به ذهنه مثلا اگه باور كني ميبينيش مياد باورم نداشته باشي نمياد:|
پاسخ
فروردین 7, 1398
نصفشون از راه تلقینن !
پاسخ
دی 24, 1398
تلقین چیه؟
پاسخ
فروردین 20, 1400
تلقین یعنی به خودت بگی امکان داره، وجود داره میشه درصورتی که وجود نداره و هی تصور کنی
پاسخ
دی 25, 1398
آره راست می گی برید تحقیق کنید واقعا تلقین میشه
پاسخ
بهمن 21, 1397
سه روز بعد من ارواح ندیدم بلکه احساسات خشم این زن رو دیدم و من رو از دنیای ارواح لذتی که در کشتن داره رو یاد داد
پاسخ
فروردین 20, 1400
یعنی چی؟ چجوری خشمشو دیدی؟ واضح تر بگو
پاسخ
دی 6, 1397
الان شما که داستان زن ژاپنی رو که پلیس بوده خوندی بعد سه روز روحش به سمتت خزیده؟؟؟؟!!!!!!!
لطفا این شایعات رو پخش نکنید .
پاسخ
دی 6, 1397
سلام محمدعلی جان،
این مقاله در مورد افسانه هاست نه در مورد واقعیت ها،
زیاد سخت نگیر 😊
پاسخ
آذر 15, 1397
افسانه اخریه واقعی هست؟یعنی بعد سه روز میاد برات؟؟؟
پاسخ
آذر 15, 1397
سلام علی جان،
والا ما که چیزی ندیدیم 😂
پاسخ
دی 6, 1397
من افسانه آخر رو خوندم . دقیقا سه روز بعد همون ساعتی که افسانه رو خونده بودم دیدمش.
پاسخ
دی 7, 1397
خب بعدش چیشد؟؟؟
پاسخ
بهمن 28, 1397
یا خیلی تخیلت خوبه ، یا خیلی خوب به خودت تلقین میکنی ، یا داری مسخره میکنی و من نفهمیدم ، یا وقتی از خواب بلند میشی نمیفهمی که تا الان داشتی میخوابیدی
پاسخ
اردیبهشت 9, 1398
نترسیدی
پاسخ
آبان 23, 1399
بابا اسمشون افسانه ست افسانه هم ینی داستان الکی و دروغین پس هیچکدومشون واقعیت نداره
پاسخ
فروردین 20, 1400
دروغ! واقعنی یا شوخی میکنی؟ 😐 😐
پاسخ
فروردین 20, 1400
وایی من دیروز این اخری رو خوندم انقد هول شده بودم که نگو زبونم بند اومده بود دستام میلزید بعد پسر خالم گفت چیشده اول خاستم چیزی نگم ولی بعد گفتم اگه قراره به سمت من بخزه بزا به سمت اونم بخزه ولی موقع گفتن نمیتونستم درست صحبت کنم اخر کامپیوترو چرخوندم به سمتش تا اونم بخونه(شرارت از سر روم میباره خخخخ)
دیشبم همش فک میکردم داره به سمتم میاد ولی الان که نظراتو خوندم هیچ حسی ندارم فک نکنم دیگه ازش بترسم حالا دو روز دیگه میام میگم
پاسخ
مهر 15, 1398
عاره واقعیه ولی اصل نوشته شده افسانه ک ب زبان ژاپنی هم هست و تویه ی موزه هست نمیدونم ب اسم چی ک فقط شبای هالوین قابل بازدیده اون موزه و این افسانه نوشته شده هم در اختیار کسی قرار نمیگیره
پاسخ
آبان 13, 1399
والا به خدا منم مثل تو دارم از ترس میمیرم
پاسخ