30 فیلم برتر آسیایی در قرن 21 (بخش دوم)
20. مادربزرگ (بریلانت مندوزا، 2009، فیلیپین)
بریلانت مندوزا با کارگردانی 21 فیلم از سال 2005 سینمای فیلیپین را به جهان معرفی کرده است. این فیلم یکی از فیلمهای خاص سینمای فیلیپین است. این فیلم داستان دو زن مسن است که از مشکلات یکسان رنج میبرند. نوه لورا سپا براثر یک جرم از دنیا رفته و او میخواهد برای برگزاری مراسم آبرومندانه برای او پول کافی جمع کند. نوه لورا پورینگ یک کارآفرین است که در زندان بوده و او میخواهد با فروش غیرقانونی سبزیجات پول کافی برای پرداخت جریمههای او را به دست آورد.
مندوزا با به تصویر کشیدن این داستان میخواهد زندگی افراد فقیر در مانیلا را نشان دهد، جایی که افراد در خانههای چوبی زندگی میکنند و پیوسته باران میبارد. فیلمبرداری این فیلم که با دوربین دستی انجامگرفته فضای رئال فیلم را افزایش میدهد و آن را به یک مستند از زندگی فقرا تبدیل میکند. علاوه بر این، او در این داستان اهمیت زنان در جوامع فقیر را نشان داده و نقش مردان را کمرنگ میکند.
هر دو قهرمان زن این فیلم، آنیتا لیندای 85 ساله در نقش سپا و راستیکا کارپیوی 79 ساله در نقش پورینگ، بسیار درخشان ظاهر شدهاند.
19. عزیمتها (یاجیرو تاکیتا، 2008، ژاپن)
این فیلم (Departures) یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای ژاپنی در قرن بیستویک است که توانست در مراسم اسکار 2009 جایزه بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان را دریافت کند. دایگو یک نوازنده ویولن سل است که پس از از هم پاشیدن گروه موسیقیاش به دلیل مشکلات مالی با همسرش به شهر زادگاهش بازمیگردد. زمانی که به دنبال کار میگردد در روزنامه با آگهی استخدام مأمور عزیمت افراد روبهرو میشود و تصور میکند که این آگهی به آژانس مسافرتی مربوط است.
اما با مراجعه به آن مکان متوجه میشود که در آنجا مردهها را برای دفن آماده میکنند. او این شغل را میپذیرد اما زمانی که همسرش متوجه میشود از دست او عصبانی است، نسبت به پدرش حس تنفر پیدا میکند و برای ترک مادرش احساس گناه میکند.
تاکیتا در این فیلم بر مفهوم مرگ و تأثیر آن بر انسان تمرکز میکند و این تأثیر را از طریق قهرمان داستان نشان میدهد. او با تکنیک کند فیلمسازی، دیالوگ کم و توجه به جزئیات و فضای رئال، مانند اوزو عمل میکند. بااینحال برای جلوگیری از یکنواخت شدن فضای فیلم در لحظاتی که انتظارش را نداریم رگههایی از طنز را اضافه میکند.
همچنین او از طریق نفرت قهرمان داستان نسبت به پدرش نشان میدهد که چگونه نفرت از ناآگاهی حاصل میشود. تمام بازیگران این فیلم کار خود را بهخوبی انجام میدهند، بهخصوص ماساهیرو موتوکی و تسوتومو ساساکی.
18. پیتا (کیم کی دوک، 2012، کره جنوبی)
این فیلم (Pieta) توانایی خارقالعاده فیلمسازان کرهای در ساخت فیلمهای انتقام جویانه را نشان میدهد. فیلم درباره یک مرد جوان شرخر است که از این طریق روزگار میگذراند و ناگهان یک زن وارد زندگیاش شده و به او میگوید که مادرش است. اما پیش از آنکه این زن را بهعنوان مادرش بپذیرد، در صحنههای که خاص فیلمهای کیم کی دوک است، به او تجاوز میکند، اما سپس به هم نزدیک میشوند بهطوریکه بدون او نمیتواند به کارهایش رسیدگی کند. اما زمانی که این زن ربوده میشود او برای یافتن اش هر کاری میکند.
کیم کی دوک با تولید این فیلم که بر مفاهیم آزار و اذیت، انتقام، عقده اودیپ، رستگاری و آرامش است، تراژدیهای یونان باستان را زنده کرده و دوباره سینما دوستان را شوکه میکند. هر چه از شروع فیلم میگذرد ریتم آن سریعتر و تأثیرگذارتر شده و با نشان دادن صحنههای شگفتانگیز و غیرمنتظره به یک تریلر تاریک از انسانیت تبدیل میشود.
17. در حال رفتن (هیروکازائو کوریدا، 2008، ژاپن)
این فیلم (Still Walking) از لحاظ تم و تکنیک نمونه بارز سینمای ژاپن است که کارگردانش را به درجه کارگردانی همچون یاسوشیرو اوزو نزدیک میکند.
پسر و دختر خانواده یوکویاما به خانه والدینشان در روستا رفته تا در سالروز مرگ برادرشان که 15 سال پیش غرق شد شرکت کنند. ریوتا؛ پسر این خانواده بهتازگی یا یک زن بیوه که دارای یک پسر است ازدواج کرده و آنها را نیز با خود میبرد؛ دخترشان شینامی نیز به همراه همسر و فرزندانشان به آنجا آمدهاند. اما در آنجا اتفاقاتی رخ میدهد که درونمایه اصلی فیلم را به وجود میآورد.
کوریدا در این فیلم رئال بهخوبی توانسته تنشها و اتفاقاتی که در هر خانوادهای رخ میدهد، را نشان دهد. نحوه فیلمبرداری این فیلم نیز به گونه است که گویی همیشه به صحنه نزدیک بوده و بهخوبی میتواند بحثهای روی میز شام و یا پیادهروی قهرمان داستان در حیاط را نشان دهد، به همین دلیل بیننده را بهخوبی با خود همراه میکند.
ریتم این فیلم کند است، دیالوگهایش پرمعنی است، جانبداری نمیکند، بر جزئیات تمرکز میکند و نقشآفرینی بازیگران آن بسیار خوب است. همچنین بهخوبی میتوان آن را با روش فیلمسازی اوزو مقایسه کرد.
16. یک قرن با سندرمها (اپیچاتپونگ ویراستاکول، 2006، تایلند)
این فیلم اتوبیوگرافی (Syndromes and a Century) از دو قسمت تشکیل شده که شخصیتها و دیالوگها مشابه هستند اما فضا و پایان داستان متفاوتاند. کارگردان فیلم دو شخصیت مسن داستان را از والدین اش الهام گرفته است. در داستان اول قهرمان داستان یک پزشک زن است و داستان در یک بیمارستان رخ میدهد، همان جایی که کارگردان به دنیا آمد. داستان دوم درباره یک پزشک مرد است و داستان در یک مرکز پزشکی در بانگوک رخ میدهد و فضای آن همانند امروز است.
این کارگردان بر مفهوم حافظه و اهمیت و تأثیر موارد مختلف در احساس خوشبختی انسان، تاکید میکند. در دنیای این فیلم حالت اشیا و محیط اطراف بهخوبی احساسات شخصیتها را نشان میدهد. بهطورکلی این فیلم نحوه کمال شخصیت انسانی را به نمایش میگذارد.
15. سامورایی گرگومیش (یامادا یوجی، 2002، ژاپن)
در این فیلم (The Twilight Samurai) سیبی ایگوچی یک سامورایی کم رتبه در قرن نوزدهم ژاپن است که برای نگهداری از دختران یتیم و مادر پیرش تلاش میکند. به دلیل این مشکلات او مجبور است که بهعنوان یک سامورایی در مزارع کار کند و همین موضوع باعث میشود که ساموراییهای دیگر او را مسخره کنند. اما با ظاهر شدن تومو, عشق قدیم اش همهچیز تغییر میکند. اکنون او باید با همسر قبلی تومو مبارزه کند و دستور اربابش مبنی بر کشتن فردی که عنوان سامورایی را ازدستداده، را اجرا کند.
یامادا با احترام تمام به فرهنگ و سنت ژاپنی فیلمی ساخته که در آن شاهد نزول و از بین رفتن سنتها و اعتقادات ساموراییها هستیم. اما حتی در بهترین لحظات فیلم هم احساس تعلق و دلتنگی به آن سنت دیده میشود. هیرویوکی سانادا در نقش این سامورایی کم رتبه بسیار خوب ظاهر شد. این فیلم در آکادمی فیلم ژاپن 12 جایزه دریافت نمود.
14. اعترافات (تتسویا ناکاشیما، 2010، ژاپن)
این فیلم (Confessions) که بر اساس یک رمان معروف به نویسندگی کانای میناتو تولید شده، در مورد یک معلم دبیرستان است که یک روز پس از توزیع کردن شیر در بین دانش آموزان اعلام میکند که امروز آخرین روز حضورش بر سر کلاس است. همسر این زن آچ آی وی مثبت است و دختر خردسال اش در حیاط مدرسه غرق شد. اما او قبول نمیکند که مرگ دخترش تصادفی بود و تصور میکند که عاملان آن در کلاس حضور دارند. البته او نام آنها را فاش نمیکند که معتقد است که علیه آنها مدارک کافی دارد. همچنین ادعا میکند که در شیر دانشآموزانی که در مرگ دخترش دست داشتند خون همسرش را ریخته است.
کارگردان از طریق فلش بک به گذشته و اعترافات قهرمانهای داستان این موضوعات را نشان میدهد. همچنین در قالب این فیلم مفاهیمی مانند سکس، مرگ، زورگیری، رابطه والدین و فرزندان، رابطه دانش آموزان و معلمها و رابطه والدین و معلمها را نشان میدهد.
یکی از نکتههای مهم این فیلم این است که تمام قهرمانهای داستان به فکر انتقام هستند و اگرچه تمامشان قربانی هستند اما به همین دلیل نمیتوان با آنها همدردی کرد. نکته مهم دیگر این است که ناکاشیما در این تریلر روانشناسانه رگههای طنز و شوخطبعی را ادغام میکند.
13. من شیطان را دیدم (کیم جی وون، 2010، کره)
انتقام یکی از موضوعات مهم فیلمهای کرهای است که این فیلم نیز از این قاعده مستثنی نیست. کیونگ چو یک قاتل روانی است که نامزد مأمور ویژه، سو هیون، را به قتل میرساند. پس از مدتی پلیس جسد او را در رودخانه پیدا میکند و پدر این دختر هم که رئیس پلیس است لیست متهمان را در اختیار سو هیون قرار میدهد. سو هیون برای یافتن متهم و گرفتن انتقام شغل خود را ترک میکند.
کیم جی وون در این فیلم (I Saw the Devil) انتقام را بهعنوان انگیزه و محرک اصلی که انسان را به جلو سوق میدهد، معرفی میکند. او همچنین مبارزه میان خیر و شر را نشان میدهد. هرچه انتقام و خشونت میان شخصیتها بیشتر و بیشتر میشود نمیتوان گفت که کدامیک از آنها شرورتر هستند. هر دو قهرمان داستان، بیونگ هون لی در نقش سو هیون و مین چوی در نقش کیونگ چو، در یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما، نقشآفرینی موفقی داشتند.
12. شیطان دم در (ون جیانگ، 2000، چین)
در یک روستای چینی در طول دوران اشغال، یک غریبه در پشت در خانه یک کشاورز دو کیسه قرار میدهد که در یکی از آنها یک سرباز ژاپنی و در دیگری مترجم چینی آن قرار دارد. این کشاورز تصمیم میگیرد تا زمان بازگشت آن غریبه این دو فرد را نگه دارد، درحالیکه بقیه ساکنان روستا علیهان دو هستند. سرباز ژاپنی از مردم روستا میخواهد که او را به قتل برسانند اما مترجم چینی این حرفها را بهگونهای دیگر ترجمه میکند تا جان هردویشان را نجات دهد.
ون جیانگ که نویسندگی، کارگردانی و نقشآفرینی در این فیلم (Devils on the Doorstep) رابرعهده داشت یک فیلم کمدی تأثیرگذار به وجود آورده که رابطه انسان با شرارت را نشان میدهد. شخصیتهای او شخصیتهای تراژیک هستند که به دلیل اشتباهاتشان صحنههای کمدی جالبی را به وجود میآورند. اما نمیتوان این فیلم را یک فیلم کمدی محض دانست زیرا درنهایت خشونت وارد داستان شده و چهره حقیقی جنگ و خشونت را میبینیم.
این فیلم سیاهوسفید است و فیلمبرداری ان درست همانند بازیگران موفق است.
11. ببر خیزان، اژدهای پنهان (انگ لی، 2000، تایوان)
این فیلم (Crouching Tiger, Hidden Dragon) از انگ لی را میتوان محبوبترین فیلم آسیایی در غرب دانست. این فیلم قرن 18 چین را نشان میدهد و داستان آن درباره زندگی یک دختر جوان اشرافزاده جنگجو است که معلم رزمیاش او را به سمت کارهای غیرقانونی سوق میدهد. دو جنگجوی دیگر که باهم ارتباط دارند به هویت او پی برده و میخواهند او را متوقف کنند.
انگ لی یک فیلم رزمی و هنرمندانه ساخته که هرکدام از شخصیتها برای هدف خاصی مبارزه میکنند: عشق، شرافت و اعتبار. اما درنهایت عشق قویترین محرک و انگیزه است.
همچنین این فیلم را ازلحاظ تکنیکهای رزمی میتوان یک شاهکار نامید که صحنههای مبارزه بر روی درخت، سیمهای برق و دیوارهای شهر، انجام میگیرد. هرسه قهرمان داستان، چون یون فت، میشل یئو و ژانگ زئی، اجرای بسیار خوبی ارائه میدهند.
دیدگاهها